Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت 20 مهر
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر بهروز ایمانی
پژوهشگر متون ادبی
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر بهروز ایمانی
پژوهشگر متون ادبی
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت 20 مهر
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر ویکتور دانیل
محقق و تحلیلگر تاریخ معماری
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر ویکتور دانیل
محقق و تحلیلگر تاریخ معماری
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت 20 مهر
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
پرسش و پاسخ
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
پرسش و پاسخ
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت 20 مهر
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر مهدی محبتی
استاد دانشگاه زنجان
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر مهدی محبتی
استاد دانشگاه زنجان
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
❤2
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
به گزارش خبرنگار مهر، صد و نود و ششمین نشست مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب به بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی اختصاص داشت. این نشست با سخنان اکبر ایرانی مدیر مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب و گزارشی از فعالیتهای این مؤسسه آغاز شد. او در ادامه این غزل از دیوان حافظ را خواند:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
سپس بهمن بنیهاشمی که مدیر جلسه بود، از ویکتور دنیل _استاد و پژوهشگر حوزه معماری و صاحب چندین اثر در این حوزه_ دعوت کرد تا به بیان سخنان خود بپردازد.
به گزارش خبرنگار مهر، صد و نود و ششمین نشست مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب به بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی اختصاص داشت. این نشست با سخنان اکبر ایرانی مدیر مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب و گزارشی از فعالیتهای این مؤسسه آغاز شد. او در ادامه این غزل از دیوان حافظ را خواند:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
سپس بهمن بنیهاشمی که مدیر جلسه بود، از ویکتور دنیل _استاد و پژوهشگر حوزه معماری و صاحب چندین اثر در این حوزه_ دعوت کرد تا به بیان سخنان خود بپردازد.
آندره گدار و ساخت مقبره حافظ
ویکتور دنیل سخنانش را با بیان رابطه بین معماری و ادبیات آغاز کرد و توضیح داد چگونه بررسی این رابطه به انتشار کتاب «حافظیه و شعر گدار» منجر شد. او گفت: ما معتقدیم این آرامگاه تعبیر عینی شعر حافظ است به زبان معماری؛ کار آندره گدار کار بزرگی است، البته او همراهانی مثل علیاصغر حکمت داشته است.
در ادامه فیلم کوتاهی از سخنان گلنار تاجدار _همکار دنیل و استاد و پژوهشگر معماری_ پخش شد که به بیان موضوع و مرور بر این کتاب پرداخت. او گفت: معماری حافظ، معماری حس و معنی است، متون تاریخی نخست از توجه سلاطین صفوی و بعد نادرشاه به مزار حافظ میپردازند، ولی توجه کریمخان زند به این مقبره کریمانهتر بوده است.
تاجدار به تلاشی همزمان با برگزاری کنگره هزاره فردوسی در دوره پهلوی دوم و به ویژه کوشش علیاصغر حکمت برای ساخت مقبره ویران شده حافظ اشاره کرد، او که از بنای آرامگاه حافظ ناامید شده بود، تفألی به حافظ میزند و این غزل میآید: گر می فروش حاجت رندان روا کند... به این ترتیب امیدوار شده و سرانجام با همکاری آندره گدار و علی ثانی بنایی را کنار هم قرار گرفتند و این سه نفر، آرامگاهی را پدید آوردند که رابطهای بیآلایش و صمیمی با همگان برقرار میکرد. وی افزود: میتوان گفت معمار بنا، شعری برای شاعر سرود.
سپس ویکتور دانیل به نمایش تصاویری مرتبط با عناوین سخنانش پرداخت: ایجاز، فضا و صور خیال و حضورشان در طرح آرامگاه. او گفت: کل بنای آرامگاه یک ایوان است با گنبدی بر مقبره، این ایجاز مشترک بین موضوع بناست و موضوع شعر حافظ. گدار با ۲۰ ستون در ایوان و هشت ستون زیر گنبد یک کار مؤثر و موجز را ارائه کرد. او معنا را بر لفظ مقدم دانست. در مورد فضا او این توضیح را بیان کرد که فضا عمدهتر از اجزای تشکیلدهنده یک سازه معماری است، مانند دیوارها و سقف و کف که یک اتاق را میسازند، اما آنچه به آن اتاق میگوییم فضای بین این اجزاست؛ معنا نیز بین اجزای کلام قرار دارد.
صوَر خیال موضوع سوم او بود، و گفت: این آرامگاه ترجمان شعر حافظ است. مانند گنبد مسین بالای هشت ستون مقبره که گویی کلاه درویشان است، او کلاه درویشی را در مقابل تاج شاهی قرار داده است و همنشینی متضاد پدید آورده است. از زیر گنبد و بالای سنگ مقبره گنبد مینا دیده میشود، ستونها کمی بیرون زده است و به گنبد حالتی ناپایدار میدهد، که بحث ناپایداری و گذر زمان را مطرح و القا میکند. زیر آن هشت بیت از غزل اوست که به رهایی از قفس اشاره میکند و اوج تمنای عرفانی اوست. همچنین در باغ پایین ابیات زمینی را میبینیم و هرچه به باغ بالا نزدیکتر میشویم ابیات آسمانیتر میشود.
وی افزود: به جز سنگ قبر که از دوره زندیه است، آندره گدار اشاره میکند که چهار ستون اصلی همان ستونهای دوره زندیه است و ۱۶ ستون دیگر از اطراف گسترش یافته، در تصاویر میبینیم این ۴ ستون اصلی آرامگاه را قاب میگیرد، همچنین تعداد ۲۰ ستون اشاره به قرن ۲۰ نیز دارند.
ویکتور دنیل در پایان سخنانش گفت: آرامگاه حافظ گلگشتی بود که بعد از طراحی تعداد مراجعهکنندگانش بیشتر شد، اینجا هم میتواند تفرجگاه و پارک باشد و هم زیارتگاه.
ویکتور دنیل سخنانش را با بیان رابطه بین معماری و ادبیات آغاز کرد و توضیح داد چگونه بررسی این رابطه به انتشار کتاب «حافظیه و شعر گدار» منجر شد. او گفت: ما معتقدیم این آرامگاه تعبیر عینی شعر حافظ است به زبان معماری؛ کار آندره گدار کار بزرگی است، البته او همراهانی مثل علیاصغر حکمت داشته است.
در ادامه فیلم کوتاهی از سخنان گلنار تاجدار _همکار دنیل و استاد و پژوهشگر معماری_ پخش شد که به بیان موضوع و مرور بر این کتاب پرداخت. او گفت: معماری حافظ، معماری حس و معنی است، متون تاریخی نخست از توجه سلاطین صفوی و بعد نادرشاه به مزار حافظ میپردازند، ولی توجه کریمخان زند به این مقبره کریمانهتر بوده است.
تاجدار به تلاشی همزمان با برگزاری کنگره هزاره فردوسی در دوره پهلوی دوم و به ویژه کوشش علیاصغر حکمت برای ساخت مقبره ویران شده حافظ اشاره کرد، او که از بنای آرامگاه حافظ ناامید شده بود، تفألی به حافظ میزند و این غزل میآید: گر می فروش حاجت رندان روا کند... به این ترتیب امیدوار شده و سرانجام با همکاری آندره گدار و علی ثانی بنایی را کنار هم قرار گرفتند و این سه نفر، آرامگاهی را پدید آوردند که رابطهای بیآلایش و صمیمی با همگان برقرار میکرد. وی افزود: میتوان گفت معمار بنا، شعری برای شاعر سرود.
سپس ویکتور دانیل به نمایش تصاویری مرتبط با عناوین سخنانش پرداخت: ایجاز، فضا و صور خیال و حضورشان در طرح آرامگاه. او گفت: کل بنای آرامگاه یک ایوان است با گنبدی بر مقبره، این ایجاز مشترک بین موضوع بناست و موضوع شعر حافظ. گدار با ۲۰ ستون در ایوان و هشت ستون زیر گنبد یک کار مؤثر و موجز را ارائه کرد. او معنا را بر لفظ مقدم دانست. در مورد فضا او این توضیح را بیان کرد که فضا عمدهتر از اجزای تشکیلدهنده یک سازه معماری است، مانند دیوارها و سقف و کف که یک اتاق را میسازند، اما آنچه به آن اتاق میگوییم فضای بین این اجزاست؛ معنا نیز بین اجزای کلام قرار دارد.
صوَر خیال موضوع سوم او بود، و گفت: این آرامگاه ترجمان شعر حافظ است. مانند گنبد مسین بالای هشت ستون مقبره که گویی کلاه درویشان است، او کلاه درویشی را در مقابل تاج شاهی قرار داده است و همنشینی متضاد پدید آورده است. از زیر گنبد و بالای سنگ مقبره گنبد مینا دیده میشود، ستونها کمی بیرون زده است و به گنبد حالتی ناپایدار میدهد، که بحث ناپایداری و گذر زمان را مطرح و القا میکند. زیر آن هشت بیت از غزل اوست که به رهایی از قفس اشاره میکند و اوج تمنای عرفانی اوست. همچنین در باغ پایین ابیات زمینی را میبینیم و هرچه به باغ بالا نزدیکتر میشویم ابیات آسمانیتر میشود.
وی افزود: به جز سنگ قبر که از دوره زندیه است، آندره گدار اشاره میکند که چهار ستون اصلی همان ستونهای دوره زندیه است و ۱۶ ستون دیگر از اطراف گسترش یافته، در تصاویر میبینیم این ۴ ستون اصلی آرامگاه را قاب میگیرد، همچنین تعداد ۲۰ ستون اشاره به قرن ۲۰ نیز دارند.
ویکتور دنیل در پایان سخنانش گفت: آرامگاه حافظ گلگشتی بود که بعد از طراحی تعداد مراجعهکنندگانش بیشتر شد، اینجا هم میتواند تفرجگاه و پارک باشد و هم زیارتگاه.
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
حافظ به شیوهای حرف میزند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیقترین وجه تحتتاثیر متدولوژی قرآن قرار دارد.
❤1
بنیادهای دیالکتیک شعر حافظ
سخنران بعدی مهدی محبتی بود که پس از معرفی آثار و بعضی مقالاتش از سوی بنیهاشمی، پشت میکروفن قرار گرفت. اوبه بنیادهای دیالکتیک شعر حافظ پرداخت و پس از بیان معنای دیالکتیک در حوزهٔ فلسفه به بیان دیالکتیک ادبی در حیطه نقد ادبی پرداخت که به بیان ذهنیت درونی شاعر میپردازد، و گفت: بعضی ادبا پنج نوع دیالکتیک از دل اشعار حافظ درآوردهاند، اما این یک نوع بیشتر نیست. حافظ در جایی مسئله یا طرحی را مطرح میکند و جای دیگر ضدش را میگوید و از دل آن سنتز را استخراج میکند. نکته اصلی این است که بدانیم این اشعار متن است یا گفتار؟ text یا speech؟
او با بیان گفتاری بودن متونی مثل قرآن و مثنوی، با اشاره به اهمیت تخاطب سخنانش را ادامه داد و به بیان تغییرات نظر مولوی در بیان مسئلهای مثل جبر و اختیار پرداخت که به دلیل طولانی بودن طول گفتار رخ داده است. وی افزود: دیوان حافظ هم در ۴۰ سال سروده شده است، اما زمانمند کردن شعر حافظ ممکن نیست، او هم از گفتن و هم از نوشتن استفاده میکند. هم آن را مینویسد و هم میگوید.
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
محبتی به بیان مثالهایی از دیوان شمس و آثار ناصرخسرو پرداخت که بین گفتار و نوشتار تفاوت قائل بودند. همچنین نمونههایی از بیان تفاوتهای جبر و اختیار در شعر حافظ بیان کرد و گفت: بعضی میگویند او شیفته حال خوش است، و هرچه دلش بخواهد میگوید. نظر بعدی هم این است که نهایتاً اینها شعر است و برخاسته از عواطف و لزومی ندارد نظم منطقی برای آنها در نظر بگیریم.
او افزود: هرکس بگوید حافظ این است اشتباه میکند و حافظ را کوچک کرده است، او باید خود را به قدر حافظ بزرگ کند. حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد. حقیقت تنها یک گزاره و در اختیار یک نفر نیست. حافظ به روشی صحبت میکند که برگرفته از کتابهای دینی است به ویژه قرآن. و به شیوهای حرف میزند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیقترین وجه تحت تاثیر متدولوژی قرآن قرار دارد.
محبتی به تکرار مفاهیم عمیق در دیوان حافظ، دو قطبی سازی ظاهری برای ایجاد اثر و رسیدن به گزاره سوم ونمونه های بیتی آن اشاره کرد و افزود: ادبیات میدان تجربه آزادی است. تنها جایی که نمیتوان آن را محدود کرد هنر است و گل سر سبد آن ادبیات و موسیقی است!
او در پایان سخنانش این سخن از نیچه را یادآور شد که میگوید حافظ سیمرغ آسمان اندیشه بشری است.
سخنران بعدی مهدی محبتی بود که پس از معرفی آثار و بعضی مقالاتش از سوی بنیهاشمی، پشت میکروفن قرار گرفت. اوبه بنیادهای دیالکتیک شعر حافظ پرداخت و پس از بیان معنای دیالکتیک در حوزهٔ فلسفه به بیان دیالکتیک ادبی در حیطه نقد ادبی پرداخت که به بیان ذهنیت درونی شاعر میپردازد، و گفت: بعضی ادبا پنج نوع دیالکتیک از دل اشعار حافظ درآوردهاند، اما این یک نوع بیشتر نیست. حافظ در جایی مسئله یا طرحی را مطرح میکند و جای دیگر ضدش را میگوید و از دل آن سنتز را استخراج میکند. نکته اصلی این است که بدانیم این اشعار متن است یا گفتار؟ text یا speech؟
او با بیان گفتاری بودن متونی مثل قرآن و مثنوی، با اشاره به اهمیت تخاطب سخنانش را ادامه داد و به بیان تغییرات نظر مولوی در بیان مسئلهای مثل جبر و اختیار پرداخت که به دلیل طولانی بودن طول گفتار رخ داده است. وی افزود: دیوان حافظ هم در ۴۰ سال سروده شده است، اما زمانمند کردن شعر حافظ ممکن نیست، او هم از گفتن و هم از نوشتن استفاده میکند. هم آن را مینویسد و هم میگوید.
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
محبتی به بیان مثالهایی از دیوان شمس و آثار ناصرخسرو پرداخت که بین گفتار و نوشتار تفاوت قائل بودند. همچنین نمونههایی از بیان تفاوتهای جبر و اختیار در شعر حافظ بیان کرد و گفت: بعضی میگویند او شیفته حال خوش است، و هرچه دلش بخواهد میگوید. نظر بعدی هم این است که نهایتاً اینها شعر است و برخاسته از عواطف و لزومی ندارد نظم منطقی برای آنها در نظر بگیریم.
او افزود: هرکس بگوید حافظ این است اشتباه میکند و حافظ را کوچک کرده است، او باید خود را به قدر حافظ بزرگ کند. حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد. حقیقت تنها یک گزاره و در اختیار یک نفر نیست. حافظ به روشی صحبت میکند که برگرفته از کتابهای دینی است به ویژه قرآن. و به شیوهای حرف میزند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیقترین وجه تحت تاثیر متدولوژی قرآن قرار دارد.
محبتی به تکرار مفاهیم عمیق در دیوان حافظ، دو قطبی سازی ظاهری برای ایجاد اثر و رسیدن به گزاره سوم ونمونه های بیتی آن اشاره کرد و افزود: ادبیات میدان تجربه آزادی است. تنها جایی که نمیتوان آن را محدود کرد هنر است و گل سر سبد آن ادبیات و موسیقی است!
او در پایان سخنانش این سخن از نیچه را یادآور شد که میگوید حافظ سیمرغ آسمان اندیشه بشری است.
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
حافظ به شیوهای حرف میزند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیقترین وجه تحتتاثیر متدولوژی قرآن قرار دارد.
❤1
نسخه ۸۰۱، قدیمی ترین نسخه خطی دیوان حافظ
سپس بهروز ایمانی به سخنرانی پرداخت و گفت: سخن و پژوهش دربارهٔ شخص حافظ سخن بس است، بیاییم به مطالعات زمانه حافظ بپردازیم. او با نام بردن شعرای زمانه حافظ آنها را منابع الهام و تأثیر حافظ دانست، و سپس به بیان موضوع اصلی سخنرانیاش دربارهٔ چاپ نسخهٔ عکسی ۸۰۱ حافظ پرداخت که در سال ۱۳۹۴ به صورت اتفاقی پیدا شد، در حین جستجو برای نسخهای از شاعری به نام عضد. او گفت: وقتی این کتاب را پیدا کردیم، با کمک مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب این دیوان چاپ شد. این رویدادی مهمی تلقی میشد در عرصهٔ حافظپژوهی، پس از آن آقای سهیل قاسمی این نسخه را اساس تصحیح خود قرار داد و با نسخههای دیگر سنجید. همچنین شهرام بهمنی نیز این نسخه را اساس کار خود قرار داده و تصحیحی ارائه کرده که هنوز به بوته نقد کشیده نشده است.
ایمانی ادامه داد: این نسخه حدوداً ده سال بعد از وفات حافظ (در سال ۸۰۱ هجری قمری) به دست کاتبی به نام ابرقویی کتابت شده، ابرقو کانون نسخهنویسی از دیوان حافظ بوده چون چند نسخه در دست است که در آنجا کتابت شده، این نسخه گره و دشواری بعضی ضبطها را گشود.
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
وی افزود: یک حُسنی که این نسخه دارد این است که حاوی مقدمه محمد گلندام است، که او را جامع یا نویسنده دیباچه نامیدهاند. اما دیباچه او به طور کامل در دست نبود، در نسخه ۸۲۴ هم همینطور، در نسخهٔ کتابخانه لاهور ۸۳۶ هم محمد گلندام را جمعکنندهٔ نسخه حافظ دانستهاند، با پیدا شدن این نسخه این موضوع مشخص شد و وجود این دیباچه پذیرفته میشود، وجود فردی به نام گلندام اثبات میشود و با اطمینان میتوانیم بگوییم این دیباچه برافزوده کاتبان نیست.
او در ادامه گفت: یکی دیگر از امتیازات این نسخه داشتن ۴۲۵ غزل است، که نشان میدهد اشعاری که در این نسخه نیست به شاعران دیگر منسوب است، در واقع با این نکته میشود اصالت این نسخه را ثابت کرد. غزلیات این نسخه بر اساس قوافی الفبایی تنظیم شده است.
این نسخهشناس با اشاره به اهمیت قدمت و اصالت ادامه داد: میگویند هر قدمتی دلیل بر اصالت نیست، این حرف درست است و باید این نسخه را اعتبارسنجی کرد. به این صورت که این اشعار را با بوطیقای شعر حافظ و اندیشه او بسنجیم تا به صورت اشتباهی دچار تصرف در شعر حافظ نشویم. او اظهار امیدواری کرد از این به بعد دربارهٔ آثار دیگر شاعران نیز تحقیقات جدیدی انجام شود.
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
در پایان مراسم کلیپی از غزلخوانی علی موسوی گرمارودی که به علت کسالت در مراسم حاضر نشده بود، برای حاضرین پخش شد و با گرفتن عکس دستهجمعی برنامه به پایان رسید.
سپس بهروز ایمانی به سخنرانی پرداخت و گفت: سخن و پژوهش دربارهٔ شخص حافظ سخن بس است، بیاییم به مطالعات زمانه حافظ بپردازیم. او با نام بردن شعرای زمانه حافظ آنها را منابع الهام و تأثیر حافظ دانست، و سپس به بیان موضوع اصلی سخنرانیاش دربارهٔ چاپ نسخهٔ عکسی ۸۰۱ حافظ پرداخت که در سال ۱۳۹۴ به صورت اتفاقی پیدا شد، در حین جستجو برای نسخهای از شاعری به نام عضد. او گفت: وقتی این کتاب را پیدا کردیم، با کمک مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب این دیوان چاپ شد. این رویدادی مهمی تلقی میشد در عرصهٔ حافظپژوهی، پس از آن آقای سهیل قاسمی این نسخه را اساس تصحیح خود قرار داد و با نسخههای دیگر سنجید. همچنین شهرام بهمنی نیز این نسخه را اساس کار خود قرار داده و تصحیحی ارائه کرده که هنوز به بوته نقد کشیده نشده است.
ایمانی ادامه داد: این نسخه حدوداً ده سال بعد از وفات حافظ (در سال ۸۰۱ هجری قمری) به دست کاتبی به نام ابرقویی کتابت شده، ابرقو کانون نسخهنویسی از دیوان حافظ بوده چون چند نسخه در دست است که در آنجا کتابت شده، این نسخه گره و دشواری بعضی ضبطها را گشود.
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
وی افزود: یک حُسنی که این نسخه دارد این است که حاوی مقدمه محمد گلندام است، که او را جامع یا نویسنده دیباچه نامیدهاند. اما دیباچه او به طور کامل در دست نبود، در نسخه ۸۲۴ هم همینطور، در نسخهٔ کتابخانه لاهور ۸۳۶ هم محمد گلندام را جمعکنندهٔ نسخه حافظ دانستهاند، با پیدا شدن این نسخه این موضوع مشخص شد و وجود این دیباچه پذیرفته میشود، وجود فردی به نام گلندام اثبات میشود و با اطمینان میتوانیم بگوییم این دیباچه برافزوده کاتبان نیست.
او در ادامه گفت: یکی دیگر از امتیازات این نسخه داشتن ۴۲۵ غزل است، که نشان میدهد اشعاری که در این نسخه نیست به شاعران دیگر منسوب است، در واقع با این نکته میشود اصالت این نسخه را ثابت کرد. غزلیات این نسخه بر اساس قوافی الفبایی تنظیم شده است.
این نسخهشناس با اشاره به اهمیت قدمت و اصالت ادامه داد: میگویند هر قدمتی دلیل بر اصالت نیست، این حرف درست است و باید این نسخه را اعتبارسنجی کرد. به این صورت که این اشعار را با بوطیقای شعر حافظ و اندیشه او بسنجیم تا به صورت اشتباهی دچار تصرف در شعر حافظ نشویم. او اظهار امیدواری کرد از این به بعد دربارهٔ آثار دیگر شاعران نیز تحقیقات جدیدی انجام شود.
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
در پایان مراسم کلیپی از غزلخوانی علی موسوی گرمارودی که به علت کسالت در مراسم حاضر نشده بود، برای حاضرین پخش شد و با گرفتن عکس دستهجمعی برنامه به پایان رسید.
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
حافظ به شیوهای حرف میزند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیقترین وجه تحتتاثیر متدولوژی قرآن قرار دارد.
🙏2❤1👌1
قرآن در شعر حافظ؛ آینهای از حکمت و عشق الهی
عباس فاضلی: جهانبینی و زبان شعر حافظ بدون الهام از قرآن قابل تصور نیست و آیات الهی در تمام وجوه شعر او جاری است.
https://mirasmaktoob.com/قرآن-در-شعر-حافظ؛-آینهای-از-حکمت-و-عشق/
عباس فاضلی: جهانبینی و زبان شعر حافظ بدون الهام از قرآن قابل تصور نیست و آیات الهی در تمام وجوه شعر او جاری است.
https://mirasmaktoob.com/قرآن-در-شعر-حافظ؛-آینهای-از-حکمت-و-عشق/
میراث ادبی ایران با نظریههای نوین نقد و تحلیل او پیوند خورده است
شفیعی کدکنی، استاد نامآور، ادیب، استاد دانشگاه تهران، پژوهشگر و شاعر بسیار معروف و متولد میانه مهر است.
https://mirasmaktoob.com/میراث-ادبی-ایران-با-نظریههای-نوین-نق/
شفیعی کدکنی، استاد نامآور، ادیب، استاد دانشگاه تهران، پژوهشگر و شاعر بسیار معروف و متولد میانه مهر است.
https://mirasmaktoob.com/میراث-ادبی-ایران-با-نظریههای-نوین-نق/
ایرانیک، ادیبسلطانی و پروژه خودآیینی زبان فارسی
از پهلوانیک و پارسیک تا ایرانیک، پرتویک و زیستیک، یک خطِ تکاملی مشخص دیده میشود: تبدیل پسوندِ ئیک از ابزاری صفتساز به نشانه استقلالِ فرهنگی و معرفتیِ و خودبسندگی زبان فارسی.
https://mirasmaktoob.com/ایرانیک،-ادیبسلطانی-و-پروژه-خودآیین/
از پهلوانیک و پارسیک تا ایرانیک، پرتویک و زیستیک، یک خطِ تکاملی مشخص دیده میشود: تبدیل پسوندِ ئیک از ابزاری صفتساز به نشانه استقلالِ فرهنگی و معرفتیِ و خودبسندگی زبان فارسی.
https://mirasmaktoob.com/ایرانیک،-ادیبسلطانی-و-پروژه-خودآیین/
حافظ تجسم روح ایران و ایرانی است
در پیام علی اکبر صالحی، رئیس بنیاد ایرانَشناسی، به مناسبت روز بزرگداشت حافظ تاکید شده است: حافظ خود تجسم روح ایران و ایرانی است؛ روحی که در گذار میان عقل و عشق، عرفان و خرد، حقیقت و زیبایی، معنا مییابد.
https://mirasmaktoob.com/حافظ-تجسم-روح-ایران-و-ایرانی-است/
در پیام علی اکبر صالحی، رئیس بنیاد ایرانَشناسی، به مناسبت روز بزرگداشت حافظ تاکید شده است: حافظ خود تجسم روح ایران و ایرانی است؛ روحی که در گذار میان عقل و عشق، عرفان و خرد، حقیقت و زیبایی، معنا مییابد.
https://mirasmaktoob.com/حافظ-تجسم-روح-ایران-و-ایرانی-است/
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمیگنجد
حافظ به شیوهای حرف میزند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیقترین وجه تحتتاثیر متدولوژی قرآن قرار دارد.
https://mirasmaktoob.com/حافظ-کسی-است-که-در-هیچ-قالبی-نمیگنجد/
حافظ به شیوهای حرف میزند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیقترین وجه تحتتاثیر متدولوژی قرآن قرار دارد.
https://mirasmaktoob.com/حافظ-کسی-است-که-در-هیچ-قالبی-نمیگنجد/
شهرام یاری
کتاب روزنامۀ مأموریت اسلامبول حاوی اسنادی است که میرزا محبعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو در دفاع از حدود غربی ایران به آنها استناد کرده و گزارش دفاعیات خود را آورده است. این کتاب را میراث مکتوب در دست چاپ دارد و در همایش بزرگداشت میرزا محبعلیخان در تبریز…
وصیّت ناظم
به ظنّ فدوی دولت و ملّت ایران چه برحسب امور داخله چه برحسب پولیتیک خارجه امروز در معرض خطر بزرگست که در تدارک صلاح آن هر چه تغافل و مضایقه شود به همان قیاس عجله و اهتمام به جلب همچو خطری به جانب خود نمودهایم.
به ظنّ فدوی دولت و ملّت ایران چه برحسب امور داخله چه برحسب پولیتیک خارجه امروز در معرض خطر بزرگست که در تدارک صلاح آن هر چه تغافل و مضایقه شود به همان قیاس عجله و اهتمام به جلب همچو خطری به جانب خود نمودهایم.
امّا از بابت داخله،
به قراری که از هر صنف تبعه و اهالی مسموع میشود، هیچیک در مقام خود از اوضاع حالیه خشنود نیستند، تجارت بسته، رعیّت شکسته، اهالی ناامن و به سبب سوءاِجراءات و رشوه عجزه و زرّاع فراری یا پایمال، مالیات لاوصول، سپاهی و نوکر دلتنگ مجازات بدی و مکافات خوبی مفقود، امنا گرفتار تضادّ آراء، علما مخالف امنا، شهریار پاکدل نیکوکردار متحیّر این حالات و اطوار، نتیجهٔ این اوضاع خود واضح و مستغنی از عرض است.
هیچ دولت و ملّتی مستأصل و خراب نشده مگر به علّت بروز اینگونه ناخوشیها و گذشتن موقع معالجه و مداوا. این حالت مثل باروطی است که انبار شده باشد. همینکه از یک طرف سرسوزنی مشتعل شد، همه به یک دفعه آتش گرفته چارهپذیر نمیشود.
مگر نتیجهٔ این حالتها نبود که دولت سیصد سالهٔ صفویّه با آن هم سابقه ارادت و فدویّت مردم که مثل بت میپرستیدند با وجود سیصدهزار قشون مواجبخور موظّف گرفتار آن همه خطرات شش هزار افغان شده قادر به چارهٔ آن نگشتند.
مگر نتیجهٔ این حالتها نبود که با وجود آن همه شرکت و اقتدار صوری دولت قدیم ایران اسکندر را از یونان با مشتی انصار و اعوان به ایران کشید و هكذا هكذا صدهزار تا.
گرجستان قدیم تا حدّ ایروان، چرا روسیه را دعوت کرده از ایران مفروز شد؟
قندهار و افغانستان ابتداءً به چه جهت از دست صفویّه بیرون رفت؟
سلاطین روی زمین و امنای دولت ایشان با آن همه شوکت چرا این همه مهربانی و دلجویی در حقّ ادنی رعیت خود مینمایند، به حدی که زن امپراطور با یک نفر پسر منحصربهفرد خود به سر بالین یک نفر سرباز تابین و بایی میرود و دست بسرش گذاشته میگوید خواهر تو هستم. دولت انگلیس برای قتل یک دو نفر تبعهٔ خود با چین و حبش تا صرف میلیونها میجنگد، مگر گذشتن مردم از جان و مال خود در راه دولت بدون اینگونه تلافیها از قوّه به فعل میآید؟ به قهر و عنف تا حدّی که راه چارهٔ مقهور مسدود است، از پیش میرود؛ مهر و لطف عادلانه لازم است که دوامی به فدویّت مردم بدهد، و الّا بیچارگی خود راه چاره مینماید که قابل اصلاح نباشد، حالا اوضاع داخلهٔ ایران به این درجهها، یا نزدیک به اینهاست.
به قراری که از هر صنف تبعه و اهالی مسموع میشود، هیچیک در مقام خود از اوضاع حالیه خشنود نیستند، تجارت بسته، رعیّت شکسته، اهالی ناامن و به سبب سوءاِجراءات و رشوه عجزه و زرّاع فراری یا پایمال، مالیات لاوصول، سپاهی و نوکر دلتنگ مجازات بدی و مکافات خوبی مفقود، امنا گرفتار تضادّ آراء، علما مخالف امنا، شهریار پاکدل نیکوکردار متحیّر این حالات و اطوار، نتیجهٔ این اوضاع خود واضح و مستغنی از عرض است.
هیچ دولت و ملّتی مستأصل و خراب نشده مگر به علّت بروز اینگونه ناخوشیها و گذشتن موقع معالجه و مداوا. این حالت مثل باروطی است که انبار شده باشد. همینکه از یک طرف سرسوزنی مشتعل شد، همه به یک دفعه آتش گرفته چارهپذیر نمیشود.
مگر نتیجهٔ این حالتها نبود که دولت سیصد سالهٔ صفویّه با آن هم سابقه ارادت و فدویّت مردم که مثل بت میپرستیدند با وجود سیصدهزار قشون مواجبخور موظّف گرفتار آن همه خطرات شش هزار افغان شده قادر به چارهٔ آن نگشتند.
مگر نتیجهٔ این حالتها نبود که با وجود آن همه شرکت و اقتدار صوری دولت قدیم ایران اسکندر را از یونان با مشتی انصار و اعوان به ایران کشید و هكذا هكذا صدهزار تا.
گرجستان قدیم تا حدّ ایروان، چرا روسیه را دعوت کرده از ایران مفروز شد؟
قندهار و افغانستان ابتداءً به چه جهت از دست صفویّه بیرون رفت؟
سلاطین روی زمین و امنای دولت ایشان با آن همه شوکت چرا این همه مهربانی و دلجویی در حقّ ادنی رعیت خود مینمایند، به حدی که زن امپراطور با یک نفر پسر منحصربهفرد خود به سر بالین یک نفر سرباز تابین و بایی میرود و دست بسرش گذاشته میگوید خواهر تو هستم. دولت انگلیس برای قتل یک دو نفر تبعهٔ خود با چین و حبش تا صرف میلیونها میجنگد، مگر گذشتن مردم از جان و مال خود در راه دولت بدون اینگونه تلافیها از قوّه به فعل میآید؟ به قهر و عنف تا حدّی که راه چارهٔ مقهور مسدود است، از پیش میرود؛ مهر و لطف عادلانه لازم است که دوامی به فدویّت مردم بدهد، و الّا بیچارگی خود راه چاره مینماید که قابل اصلاح نباشد، حالا اوضاع داخلهٔ ایران به این درجهها، یا نزدیک به اینهاست.
امّا از بابت پولیتکهٔ خارجه،
امروز مسئلهٔ مشرقزمین به سبب اقدامات فعلیّهٔ روسیه و تمهیدات رقیبانهٔ انگلیس حالت اهمیّتی به هم رسانیده است که واقعاً مدار تمامی پولیتیک اروپائیّهٔ دول فرنگستان شده است. درین میانه، سپر بلا و مورد صدمات اختلاف پولیتیکها از یک جهت به دوستی و از یک جهت به دشمنی دولت علیّهٔ ایران و خطّهٔ خالص آسوده و بلانزاع ایران خواهد بود. آسودگی و غفلت و راحتطلبی خودمان هم زیادتر جالب سرعت بروز خطرات آن خواهد بود. واویلاه از آن وقتی که هنوز این اختلالات داخلیّه رفع و اصلاح نگشته بروز کند. بهاینجهت، ما ابداً مشعوف نمیتوانیم شد که بوسنه و هرسک یا صرب و فراداغ به عثمانیّه عاصی شدهاند، بلکه اندک تعمّق حالات آتیه به چشم بصیرت ما نشان خواهد داد که گلولهٔ عاصیان آنجاها اگر ظاهراً به سینهٔ عثمانیّه خالی میشود، باطناً به سینههای پاک خالی از همهٔ اندیشهٔ ماست، تفاوتی که دارد این است که امروز عثمانیّه سپر است، فردا بدون سپر باید آماج این گلولههای پیکانی سوزنی بشویم. اگر از مغرب نشود، از مشرق بشویم.
تباین پولیتک ما با عثمانیّه فقط همینقدر میتواند شد که تا حدّی هریک درصدد اختلاس قوّتگیری برای خود بشویم. این هم اگر از حدّ خود تجاوز کند، باز بیثمر و مؤدی به خطر و به حکم انداختن سپر خواهد بود و اینگونه حالت اختلاس از لوازم طبیعت است. همهٔ دول متّحده نیز فرداً فرداً این حالت را با هم دارند، ولی به اقتضای وقت، حرکت میکنند. در معنی این هم یکی از اسباب اتّحاد است که از ته دل مراقب شده چیزی را که خود در نظر دارد، دزد دیگر نبرد.
درین مسئلهٔ شرقیّه حالت ما با عثمانیّه یکی است و پولیتیک هر دو لامحاله باید متّحد و موافق باشد. اگر ما نباشیم او هیچ است، او نباشد ما هیچیم. صدمات شرقیّه را ما سپریم، صدمات غربیّه را عثمانی. همین شورش هرسک برای ما برید این پیامات و سرمشق همهٔ عنوانات است. نه افغان و ترکمان، بلکه قشقایی هم کمتر از هرسکی و صربستانی است و نه اعتضاد ما به دو سه دولت همجوار و تقویت آنها زیاد از اعتضاد عثمانیّه به دول خمسه متحابّه و حال آنکه عهداً و علناً ضمانت بقا و دوام خاک و ملک آن را دارند. اینها در مسئلهٔ هرسک به چه کار عثمانیّه میآیند که دیگران هم به کار ما برآیند، مگر اخلال و تشویش عثمانیّه از دوست متّحد خویش است، نه از دشمن عاصی، و الّا محتاج اینهمه مخارج و لشكر و به خیال هیجان عمومی نبود. میتوان گفت عثمانیّه سوای ساخلو حدود تمامی قوای جندیّهٔ خود را با اسلحهٔ جدیده اعم از ردیف و غیره متوجه آنجا ساخته و هنوز نمیداند خاتمهٔ عمل چه خواهد شد. تفنگ سوزنی و توپ کروب به عاصیان از کجا میرسد و قوماندانی آنها را کدام کشیش ماهر فنون حرب مینماید.
امروز مسئلهٔ مشرقزمین به سبب اقدامات فعلیّهٔ روسیه و تمهیدات رقیبانهٔ انگلیس حالت اهمیّتی به هم رسانیده است که واقعاً مدار تمامی پولیتیک اروپائیّهٔ دول فرنگستان شده است. درین میانه، سپر بلا و مورد صدمات اختلاف پولیتیکها از یک جهت به دوستی و از یک جهت به دشمنی دولت علیّهٔ ایران و خطّهٔ خالص آسوده و بلانزاع ایران خواهد بود. آسودگی و غفلت و راحتطلبی خودمان هم زیادتر جالب سرعت بروز خطرات آن خواهد بود. واویلاه از آن وقتی که هنوز این اختلالات داخلیّه رفع و اصلاح نگشته بروز کند. بهاینجهت، ما ابداً مشعوف نمیتوانیم شد که بوسنه و هرسک یا صرب و فراداغ به عثمانیّه عاصی شدهاند، بلکه اندک تعمّق حالات آتیه به چشم بصیرت ما نشان خواهد داد که گلولهٔ عاصیان آنجاها اگر ظاهراً به سینهٔ عثمانیّه خالی میشود، باطناً به سینههای پاک خالی از همهٔ اندیشهٔ ماست، تفاوتی که دارد این است که امروز عثمانیّه سپر است، فردا بدون سپر باید آماج این گلولههای پیکانی سوزنی بشویم. اگر از مغرب نشود، از مشرق بشویم.
تباین پولیتک ما با عثمانیّه فقط همینقدر میتواند شد که تا حدّی هریک درصدد اختلاس قوّتگیری برای خود بشویم. این هم اگر از حدّ خود تجاوز کند، باز بیثمر و مؤدی به خطر و به حکم انداختن سپر خواهد بود و اینگونه حالت اختلاس از لوازم طبیعت است. همهٔ دول متّحده نیز فرداً فرداً این حالت را با هم دارند، ولی به اقتضای وقت، حرکت میکنند. در معنی این هم یکی از اسباب اتّحاد است که از ته دل مراقب شده چیزی را که خود در نظر دارد، دزد دیگر نبرد.
درین مسئلهٔ شرقیّه حالت ما با عثمانیّه یکی است و پولیتیک هر دو لامحاله باید متّحد و موافق باشد. اگر ما نباشیم او هیچ است، او نباشد ما هیچیم. صدمات شرقیّه را ما سپریم، صدمات غربیّه را عثمانی. همین شورش هرسک برای ما برید این پیامات و سرمشق همهٔ عنوانات است. نه افغان و ترکمان، بلکه قشقایی هم کمتر از هرسکی و صربستانی است و نه اعتضاد ما به دو سه دولت همجوار و تقویت آنها زیاد از اعتضاد عثمانیّه به دول خمسه متحابّه و حال آنکه عهداً و علناً ضمانت بقا و دوام خاک و ملک آن را دارند. اینها در مسئلهٔ هرسک به چه کار عثمانیّه میآیند که دیگران هم به کار ما برآیند، مگر اخلال و تشویش عثمانیّه از دوست متّحد خویش است، نه از دشمن عاصی، و الّا محتاج اینهمه مخارج و لشكر و به خیال هیجان عمومی نبود. میتوان گفت عثمانیّه سوای ساخلو حدود تمامی قوای جندیّهٔ خود را با اسلحهٔ جدیده اعم از ردیف و غیره متوجه آنجا ساخته و هنوز نمیداند خاتمهٔ عمل چه خواهد شد. تفنگ سوزنی و توپ کروب به عاصیان از کجا میرسد و قوماندانی آنها را کدام کشیش ماهر فنون حرب مینماید.
اگر خدا نخواسته نظیر این از یک طرف برای ما بروز کند، اسلحهٔ جدیده به دست ما خواهد بود یا در طرف مخالف و عاصی، و در آن وقت تکلیف ما چه خواهد بود و از ما چه چارهٔ فوری خواهد آمد؟ حالا که فرصتی داریم تهیهٔ اسباب دفاع آن را فراهم نمانیم چه ضرری خواهد داشت، مگر اینکه به کار حفظ حقوق سایره نیز شاید برآید و حالآنکه هیچ صلحی پادار و هیچ عهدی منظور نمیشود، مگر به حاضر بودن جنگ.
بدیهی است که اسلحهٔ قدیمه در جنب اسلحهٔ جدیده، حکم پارچهٔ آهن دارد که سوای سنگینی بار و معطّل و گرفتار نمودن حامل، حاصلی ندارد و جنگ بیسلاح هم محال است؛ خصوصاً درین عهد لابد باید اسلحهٔ جدیده تحصیل و عساکر خود را به آن مسلّح و مکمل نمائیم، سهل است دو سه مساوی شمارهٔ نفوس قشون موظف باشد که لدىالاقتضا به دست ردیف بلکه چریک هم بدهیم و هرگز نخواهد شد که تنخواه آن را بتوانیم از زیادتی منال دیوانی ممالک کارسازی و تحصیل کنیم، چرا که هم فرصت نداریم و هم هر چه فرصت هم داشته باشیم، به اندازهٔ فرصت و ترقی به مخارج دولت نیز خواهد افزود، لابد باید یک دفعه همّت کرده از خزینه تنخواه آن را داده آسوده بشویم، سهل است در سایهٔ آن هم به دخل خزینه و مکنت خزینه بیفزاییم و هم خزینه و مملکت را در سایهٔ سرنیزهٔ آن محافظت نمائیم. واقعاً خزینه اگر برای مصرف عمده نیست، چه فایده خواهد داشت. اگر مصرفی دارد، چه بهتر ازین مصرفست که در وقت ضرورت خزينهٔ واقعی همین اسلحهٔ جدیده است که فوراً به کار آید. خزینهٔ بیاسلحه، جز اینکه با یک سهم بزرگی از مملکت یا همهٔ آن وجه مصالحه با دشمن قرار داده شود و یا محرک طمع خصم قوی گردد، چه نتیجه و ثمری خواهد داشت. اگر قوّه و قوّت دارید، به اصلاح این حالات و رفع این اختلالات و تحصیل این ادوات سرعت و سبقت فرمائید که هر چه زودتر بشود باز دیر شده است و الّا آنها که زندهاند تدبیر چارهٔ فوری را خواهند دید بنده که مردهام - إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 8/114)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
بدیهی است که اسلحهٔ قدیمه در جنب اسلحهٔ جدیده، حکم پارچهٔ آهن دارد که سوای سنگینی بار و معطّل و گرفتار نمودن حامل، حاصلی ندارد و جنگ بیسلاح هم محال است؛ خصوصاً درین عهد لابد باید اسلحهٔ جدیده تحصیل و عساکر خود را به آن مسلّح و مکمل نمائیم، سهل است دو سه مساوی شمارهٔ نفوس قشون موظف باشد که لدىالاقتضا به دست ردیف بلکه چریک هم بدهیم و هرگز نخواهد شد که تنخواه آن را بتوانیم از زیادتی منال دیوانی ممالک کارسازی و تحصیل کنیم، چرا که هم فرصت نداریم و هم هر چه فرصت هم داشته باشیم، به اندازهٔ فرصت و ترقی به مخارج دولت نیز خواهد افزود، لابد باید یک دفعه همّت کرده از خزینه تنخواه آن را داده آسوده بشویم، سهل است در سایهٔ آن هم به دخل خزینه و مکنت خزینه بیفزاییم و هم خزینه و مملکت را در سایهٔ سرنیزهٔ آن محافظت نمائیم. واقعاً خزینه اگر برای مصرف عمده نیست، چه فایده خواهد داشت. اگر مصرفی دارد، چه بهتر ازین مصرفست که در وقت ضرورت خزينهٔ واقعی همین اسلحهٔ جدیده است که فوراً به کار آید. خزینهٔ بیاسلحه، جز اینکه با یک سهم بزرگی از مملکت یا همهٔ آن وجه مصالحه با دشمن قرار داده شود و یا محرک طمع خصم قوی گردد، چه نتیجه و ثمری خواهد داشت. اگر قوّه و قوّت دارید، به اصلاح این حالات و رفع این اختلالات و تحصیل این ادوات سرعت و سبقت فرمائید که هر چه زودتر بشود باز دیر شده است و الّا آنها که زندهاند تدبیر چارهٔ فوری را خواهند دید بنده که مردهام - إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 8/114)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
حافظ، رند زمانشناس
https://www.instagram.com/reel/DPzirc1k0Vf/?igsh=dXhiM2ZnaWoxdzN5
ویدئوی سخنان دکتر اکبر ایرانی در آپارات:
https://www.aparat.com/v/tzjxk73?refererRef=channel_page
https://www.instagram.com/reel/DPzirc1k0Vf/?igsh=dXhiM2ZnaWoxdzN5
ویدئوی سخنان دکتر اکبر ایرانی در آپارات:
https://www.aparat.com/v/tzjxk73?refererRef=channel_page
حافظ، رند زمانشناس
در گوشه و کنار ایران و برخی کشورها، روز حافظ گرامی داشته شد. راز ماندگاری فردوسی و خیام و عطار و نظامی و مولانا و سعدی و حافظ و... در چیست؟ دهها دلیل و حجت محکم بخصوص در بارۀ حافظ میتوان آورد و در این باب سخن گفت. از لفظ و معنا و موسیقی کلمات و ابیات گرفته تا انسانشناسی و زمانشناسی و نقد اجتماعی و رندی و ریاستیزی او. برگزاری نشست بینالمللی در میراث مکتوب با حضور پنج سخنران و تهیه و پخش فیلم از پژوهشگران ده کشور و جمعا ۲۴ سخنرانی در یک روز، سهم کوچکی بود که میراث مکتوب در این زمینه انجام وظیفه کرد. سهم دیگر، چاپ اقدم نسخ دیوان حافظ مورخ ۸۰۱ از افتخارات دیگر این مؤسسه است. روزی خدمت زندهیاد سایه رسیدم و این نسخه را تقدیم کردم و فرمودند در چاپ جدید از تصحیح خود حتماً از این نسخه استفاده خواهند کرد. به هر روی، هنوز تا رسیدن به نسخهای جامع و کاملاً صحیح که از نظر حافظ گذشته باشد تا تمام ابهامات در تصحیح دیوان او برطرف شود، راه بسیار است.
https://www.instagram.com/reel/DPzirc1k0Vf/?igsh=dXhiM2ZnaWoxdzN5
ویدئوی سخنان دکتر اکبر ایرانی در آپارات:
https://www.aparat.com/v/tzjxk73?refererRef=channel_page
در گوشه و کنار ایران و برخی کشورها، روز حافظ گرامی داشته شد. راز ماندگاری فردوسی و خیام و عطار و نظامی و مولانا و سعدی و حافظ و... در چیست؟ دهها دلیل و حجت محکم بخصوص در بارۀ حافظ میتوان آورد و در این باب سخن گفت. از لفظ و معنا و موسیقی کلمات و ابیات گرفته تا انسانشناسی و زمانشناسی و نقد اجتماعی و رندی و ریاستیزی او. برگزاری نشست بینالمللی در میراث مکتوب با حضور پنج سخنران و تهیه و پخش فیلم از پژوهشگران ده کشور و جمعا ۲۴ سخنرانی در یک روز، سهم کوچکی بود که میراث مکتوب در این زمینه انجام وظیفه کرد. سهم دیگر، چاپ اقدم نسخ دیوان حافظ مورخ ۸۰۱ از افتخارات دیگر این مؤسسه است. روزی خدمت زندهیاد سایه رسیدم و این نسخه را تقدیم کردم و فرمودند در چاپ جدید از تصحیح خود حتماً از این نسخه استفاده خواهند کرد. به هر روی، هنوز تا رسیدن به نسخهای جامع و کاملاً صحیح که از نظر حافظ گذشته باشد تا تمام ابهامات در تصحیح دیوان او برطرف شود، راه بسیار است.
https://www.instagram.com/reel/DPzirc1k0Vf/?igsh=dXhiM2ZnaWoxdzN5
ویدئوی سخنان دکتر اکبر ایرانی در آپارات:
https://www.aparat.com/v/tzjxk73?refererRef=channel_page
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی - اکبر ایرانی
2.1
به مناسبت 20 مهر
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
به مناسبت 20 مهر
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
Forwarded from مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب (شهرام یاری)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت 20 مهر
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.
روز بزرگداشت لسانالغیب حافظ شیرازی
سخنان جناب آقای دکتر اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404
mirasmaktoob@
.