ما در این زمین بیگانه ایم.
خانه واقعی ما در ساحل دیگر است.ما اینجاییم تا رشد کنیم، تجربه کنیم و پخته شویم تا بلکه بتوانیم در ساحل دیگر پذیرفته شویم.ما چون کودکانی که به مدرسه فرستاده میشوند وارد دنیا شده ایم، اینجا مدرسه ماست،
خانه ما نیست. پس هر قدر میتوانی بیشتر بیاموز و بیشتر تجربه کن، بگذار زندگی ات چند بُعدی شود، اما یک چیز را به یاد داشته باش، که اینجا خانه تو نیست
پس به آن وابسته نشو
آن را مُلک خود ندان
خیمه ات را در آن برپا نکن
عصر که میرسد، بچه ها از مدرسه به خانه باز میگردند. مدرسه لازم است، بدون مدرسه امکان رشد نیست. ما با وجود تمام درد و رنج های مدرسه، تمام حماقتها و خردمندی های آن، تمام خوشی ها و ناخوشی های آن، آرام آرام تعادل و تمرکز را می آموزیم. با پشت سر گذاشتن تمام غمها و شادی های آن، چیزی در درون ما رشد میکند و به کمال میرسد، آنگاه که آمادگی پیدا کنیم، قایقی از ساحل دیگر میرسد تا ما را به خانه بازگرداند. اما فقط زمانی که ما آمادگی پیدا کرده باشیم، و گرنه بارها و بارها به مدرسه فرستاده میشویم تا درس را فرا بگیریم
اوشو
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
خانه واقعی ما در ساحل دیگر است.ما اینجاییم تا رشد کنیم، تجربه کنیم و پخته شویم تا بلکه بتوانیم در ساحل دیگر پذیرفته شویم.ما چون کودکانی که به مدرسه فرستاده میشوند وارد دنیا شده ایم، اینجا مدرسه ماست،
خانه ما نیست. پس هر قدر میتوانی بیشتر بیاموز و بیشتر تجربه کن، بگذار زندگی ات چند بُعدی شود، اما یک چیز را به یاد داشته باش، که اینجا خانه تو نیست
پس به آن وابسته نشو
آن را مُلک خود ندان
خیمه ات را در آن برپا نکن
عصر که میرسد، بچه ها از مدرسه به خانه باز میگردند. مدرسه لازم است، بدون مدرسه امکان رشد نیست. ما با وجود تمام درد و رنج های مدرسه، تمام حماقتها و خردمندی های آن، تمام خوشی ها و ناخوشی های آن، آرام آرام تعادل و تمرکز را می آموزیم. با پشت سر گذاشتن تمام غمها و شادی های آن، چیزی در درون ما رشد میکند و به کمال میرسد، آنگاه که آمادگی پیدا کنیم، قایقی از ساحل دیگر میرسد تا ما را به خانه بازگرداند. اما فقط زمانی که ما آمادگی پیدا کرده باشیم، و گرنه بارها و بارها به مدرسه فرستاده میشویم تا درس را فرا بگیریم
اوشو
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
وقتی میگویم حداقل یک ساعت در روز را به خودت اختصاص بده و چشمانت را ببند و بنشین، منظورم این است که در آن یک ساعت همه امور دیگر را فراموش کن.
۲۴ ساعت زمان داری،۲۳ ساعت آن را به امور دنیا، به مردم، به کارت، به خانه ات و... اختصاص بده، هر طور که میخواهی آن را صرف کن. اما آیا اینقدر مقتدر نیستی که یک ساعت را برای خودت پس انداز کنی؟ شاید صرفه جویی تمام ۲۴ ساعت برایت سخت باشد، اما آیا نمیتوانی یک ساعت را به خودت اختصاص دهی؟
و به تو میگویم، در آخر، در لحظه رفتنت از این کالبد، خواهی دید که تمام آن ۲۳ ساعت را به هدر داده ای و همان یک ساعت را واقعا زندگی کرده ای.
راجنیش چاندرا موهان
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۲۴ ساعت زمان داری،۲۳ ساعت آن را به امور دنیا، به مردم، به کارت، به خانه ات و... اختصاص بده، هر طور که میخواهی آن را صرف کن. اما آیا اینقدر مقتدر نیستی که یک ساعت را برای خودت پس انداز کنی؟ شاید صرفه جویی تمام ۲۴ ساعت برایت سخت باشد، اما آیا نمیتوانی یک ساعت را به خودت اختصاص دهی؟
و به تو میگویم، در آخر، در لحظه رفتنت از این کالبد، خواهی دید که تمام آن ۲۳ ساعت را به هدر داده ای و همان یک ساعت را واقعا زندگی کرده ای.
راجنیش چاندرا موهان
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
تانترا یکی از اسرار آمیزترین سنتهای معنوی مشرق زمین است که کمتر کسی آن را به درستی فهمیده یا تجربه کرده است. تانترا نه یک مذهب است، نه یک فلسفه، تانترا بیش از هر چیز راهیست برای تجربه مستقیم حقیقت
در نگاه نخست، تانترا ممکن است عجیب یا حتی خطرناک به نظر برسد. چراکه از موضوعاتی سخن میگوید که جهان همواره آنها را سرکوب کرده است. بدن، لذت، شهوت، زنانگی، رقص و شور زندگی... اما تانترا هیچ چیز را انکار نمی.کند، تانترا از هیچ چیز نمیترسد و فرار نمیکند.
تانترا میگوید: آن چه هست همان مسیر توست، نیازی به فرار از دنیا یا انکار خواسته ها نیست. به جای آنکه از شهوت خود بگریزی آن را بشناس، لمسش کن، و با نوری از آگاهی درونت روشنش کن. زیرا آگاهی همه چیز را دگرگون میسازد.
بودا، راه انکار را پیشنهاد کرد. او گفت: رها کن... ولی تانترا میگوید: در آغوشش بگیر اما با چشمانی بیدار....
همین تفاوت ظریف مسیر را به کلی تغییر میدهد. تانترا تو را فرامی خواند تا از بدن خود، از نفس کشیدنت، از شهوت، از عشق و حتی از تضادها و تاریکیهای درونت برای بیداری استفاده کنی.
در نگاه تانترا هیچ چیز ناپاک و گناه نیست، بلگه همه چیز میتواند مقدس باشد اگر با آگاهی لمس شود. چرا؟ چون آگاهی ماهیت همه چیز را دگرگون می.کند. تانترا راهیست برای تبدیل تاریکی به نور، راهی است برای گذر از شهوت به مهر... از هیاهو و هرج و مرج به سکوت، از بدن به بی بدنی و از ذهن به فراسوی ذهن.
اما تانترا هیچگاه نمیگوید با چیزی بجنگ یا آن را سرکوب کن. اگر درون تو خشم است .نترس، اگر در درونت شهوت میجوشد، شرمنده نباش. تانترا میگوید فقط ببین... آگاه باش.... بدون داوری.... بی هیچ برچسبی... فقط ناظر باش و درست در این لحظه جادویی اتفاق میافتد.
آگاهی، آتشیست که همه چیز را پاک میکند، وقتی با بینشی آگاه به شهوتت بنگری دیگر شهوت نیست؛ آنگاه تبدیل میشود به عشقی ناب.وقتی در لحظه و باحضور به خشم نگاه کنی، خشم فرو میریزد و تو آرام میگیری. آگاهی، جوهر انرژی را تغییر میدهد.
تانترا میگوید هیچ چیز را سرکوب نکن چون آنچه سرکوب شود، به تاریکی ناخودآگاهت پناه میبرد و از آنجا تو را پنهانی کنترل خواهد کرد. اما اگر اجازه دهی، آن احساسات از تاریکی بیرون آیند، دیده شوند و در نور حضورت قرار گیرند همان جا دگرگون خواهند شد. و تو آزاد خواهی شد.
تمام روشهای تانترا تنها یک هدف دارند، و آن ببیداری توست... نه ریاضت، نه انزوا، نه گریز از دنیا، فقط یک چیز، آگاهی...
اوشو
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
در نگاه نخست، تانترا ممکن است عجیب یا حتی خطرناک به نظر برسد. چراکه از موضوعاتی سخن میگوید که جهان همواره آنها را سرکوب کرده است. بدن، لذت، شهوت، زنانگی، رقص و شور زندگی... اما تانترا هیچ چیز را انکار نمی.کند، تانترا از هیچ چیز نمیترسد و فرار نمیکند.
تانترا میگوید: آن چه هست همان مسیر توست، نیازی به فرار از دنیا یا انکار خواسته ها نیست. به جای آنکه از شهوت خود بگریزی آن را بشناس، لمسش کن، و با نوری از آگاهی درونت روشنش کن. زیرا آگاهی همه چیز را دگرگون میسازد.
بودا، راه انکار را پیشنهاد کرد. او گفت: رها کن... ولی تانترا میگوید: در آغوشش بگیر اما با چشمانی بیدار....
همین تفاوت ظریف مسیر را به کلی تغییر میدهد. تانترا تو را فرامی خواند تا از بدن خود، از نفس کشیدنت، از شهوت، از عشق و حتی از تضادها و تاریکیهای درونت برای بیداری استفاده کنی.
در نگاه تانترا هیچ چیز ناپاک و گناه نیست، بلگه همه چیز میتواند مقدس باشد اگر با آگاهی لمس شود. چرا؟ چون آگاهی ماهیت همه چیز را دگرگون می.کند. تانترا راهیست برای تبدیل تاریکی به نور، راهی است برای گذر از شهوت به مهر... از هیاهو و هرج و مرج به سکوت، از بدن به بی بدنی و از ذهن به فراسوی ذهن.
اما تانترا هیچگاه نمیگوید با چیزی بجنگ یا آن را سرکوب کن. اگر درون تو خشم است .نترس، اگر در درونت شهوت میجوشد، شرمنده نباش. تانترا میگوید فقط ببین... آگاه باش.... بدون داوری.... بی هیچ برچسبی... فقط ناظر باش و درست در این لحظه جادویی اتفاق میافتد.
آگاهی، آتشیست که همه چیز را پاک میکند، وقتی با بینشی آگاه به شهوتت بنگری دیگر شهوت نیست؛ آنگاه تبدیل میشود به عشقی ناب.وقتی در لحظه و باحضور به خشم نگاه کنی، خشم فرو میریزد و تو آرام میگیری. آگاهی، جوهر انرژی را تغییر میدهد.
تانترا میگوید هیچ چیز را سرکوب نکن چون آنچه سرکوب شود، به تاریکی ناخودآگاهت پناه میبرد و از آنجا تو را پنهانی کنترل خواهد کرد. اما اگر اجازه دهی، آن احساسات از تاریکی بیرون آیند، دیده شوند و در نور حضورت قرار گیرند همان جا دگرگون خواهند شد. و تو آزاد خواهی شد.
تمام روشهای تانترا تنها یک هدف دارند، و آن ببیداری توست... نه ریاضت، نه انزوا، نه گریز از دنیا، فقط یک چیز، آگاهی...
اوشو
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
maanikaramad_3632376909778704859_17472749598742_Regrambot.mp4
7.8 MB
نفس جعبهای یا Box Breathing،تکنیکی ساده و شگفتانگیز برای برگردوندن آرامش به ذهن و بدن هست.
با چهار مرحلهی مساویِ دم، نگهداشتن، بازدم و مکث، به سیستم عصبیات پیام امنیت میفرستی.
این تمرین، راهیست برای حضور در لحظه، کاهش اضطراب و بازیابی تعادل در دل شلوغیهای روزمره.
فقط چند دقیقه تمرین، معجزهای درونی خلق میکنه....
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
با چهار مرحلهی مساویِ دم، نگهداشتن، بازدم و مکث، به سیستم عصبیات پیام امنیت میفرستی.
این تمرین، راهیست برای حضور در لحظه، کاهش اضطراب و بازیابی تعادل در دل شلوغیهای روزمره.
فقط چند دقیقه تمرین، معجزهای درونی خلق میکنه....
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
روشهای رسیدن به سکوت درون
▫️ شاهد افکار و احساسات خود بودن
▫️ مقاومت نکردن
▫️ زندگی کردن و حاضر بودن در زمان حال
▫️ بخشایش
▫️ مشاهده بر تنفس
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
▫️ شاهد افکار و احساسات خود بودن
▫️ مقاومت نکردن
▫️ زندگی کردن و حاضر بودن در زمان حال
▫️ بخشایش
▫️ مشاهده بر تنفس
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
زرتشت در میان بنیان گذاران مذهبی، تنها شخص است که زندگی را تأیید می کند و مخالف با زندگی نیست. کسی است که مذهبش دین ضیافت است، مذهبی برای سپاسگزاری از هستی است. او با لذات زندگی مخالف نیست، و با ترک دنیا موافق نیست. برعکس، او از لذت بردن در زندگی مطلقاً حمایت میکند، زیرا به جز این زندگی و این دنیا، دیگر ایدئولوژی ها فرضی هستند.
خداوند، بهشت و دوزخ همگی فرافکنی های ذهن انسان هستند، نه تجربه هایی اصیل.
درمیان تمام بوداها و روشن ضمیران، زرتشت منحصر به فرد است. او تنها کسی است که با زندگی مخالفت ندارد و با زندگی موافق است. کسی که خدایش در مکانی دیگر نیست، کسی که خدایش چیزی نیست به جز نامی دیگر برای زندگی و به تمامیت زندگی کردن با خوشی و شادمانی و در حداکثر زندگی کردن. و این چیزی است که پایه و اساس دیانت حقیقی است.
من با زرتشت یک هم حسی و نزدیکی عمیق احساس میکنم، ولی چون او زندگی را تأیید می کرد و نفی نمیکرد شاید نتوانست پیروان زیادی را جمع کند. این یکی از عجیب ترین چیزها در مورد موجود انسانی است. مردم نمیتوانند هر چیز آسان را به عنوان یک هدف به آن ارزش بدهند. هدف باید بسیار سخت و دشوار باشد. در پشت آن روان شناسی نفس وجود دارد. نفس همیشه خواهان چیزی ناممکن و سخت است،
ولی تمام رویکرد زرتشت مانند چانگ تزو است، و آن رویکرد این است که "حقیقت آسان است، حق آسان است." و زمانی که کاملاً راحت و آسوده ای، در وطن هستی، چنان آسوده که اصلا فراموشت شود که در وطن قرار داری، که فراموش کنی حق با تو است، آن وقت همچون کودکی بی گناه می گردی، آنگاه تو برکت یافته ای.
اوشو
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
خداوند، بهشت و دوزخ همگی فرافکنی های ذهن انسان هستند، نه تجربه هایی اصیل.
درمیان تمام بوداها و روشن ضمیران، زرتشت منحصر به فرد است. او تنها کسی است که با زندگی مخالفت ندارد و با زندگی موافق است. کسی که خدایش در مکانی دیگر نیست، کسی که خدایش چیزی نیست به جز نامی دیگر برای زندگی و به تمامیت زندگی کردن با خوشی و شادمانی و در حداکثر زندگی کردن. و این چیزی است که پایه و اساس دیانت حقیقی است.
من با زرتشت یک هم حسی و نزدیکی عمیق احساس میکنم، ولی چون او زندگی را تأیید می کرد و نفی نمیکرد شاید نتوانست پیروان زیادی را جمع کند. این یکی از عجیب ترین چیزها در مورد موجود انسانی است. مردم نمیتوانند هر چیز آسان را به عنوان یک هدف به آن ارزش بدهند. هدف باید بسیار سخت و دشوار باشد. در پشت آن روان شناسی نفس وجود دارد. نفس همیشه خواهان چیزی ناممکن و سخت است،
ولی تمام رویکرد زرتشت مانند چانگ تزو است، و آن رویکرد این است که "حقیقت آسان است، حق آسان است." و زمانی که کاملاً راحت و آسوده ای، در وطن هستی، چنان آسوده که اصلا فراموشت شود که در وطن قرار داری، که فراموش کنی حق با تو است، آن وقت همچون کودکی بی گناه می گردی، آنگاه تو برکت یافته ای.
اوشو
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
ستیز من تنها با تاریکی است.
من برای این نبرد شمشیر نمیکشم،
بلکه چراغ میافروزم.
اوشو زرتشت
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
من برای این نبرد شمشیر نمیکشم،
بلکه چراغ میافروزم.
اوشو زرتشت
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
هر انسان باید میراث تمام بشریت را متعلق به خودش بداند. ما بیجهت اینقدر فقیر هستیم!
یكی میگوید "من مسیحی هستم." در واقع او میگوید: "من فقط به مسیح ایمان دارم، و نه به بودا و نه زرتشت و نه محمد. اینگونه انسان چه فقیر و بیچاره است.
همه متعلق به شما هستند.
تمام بشریت، تمام تاریخ انسان متعلق به شما است. مسیح، محمد، بودا، کریشنا، لائوتزو و...
با بودا یک بیکشو (گدا) شو؛ یعنی کسی که از همه چیز خالی است
با محمد یک جنگاور شو
با مسیح یک مُصلح
و با کریشنا یک رقصنده سرخوش باش
به همه ایمان بیاور،
از جام همه آنها بنوش و غنی و لبریز شو
اینها میراث انسانی تو هستند. و تنها شرط آن این است كه تو مجبور نشده باشی كه هندو، مسلمان، مسیحی و یا بودایی باشی.
اوشو
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
یكی میگوید "من مسیحی هستم." در واقع او میگوید: "من فقط به مسیح ایمان دارم، و نه به بودا و نه زرتشت و نه محمد. اینگونه انسان چه فقیر و بیچاره است.
همه متعلق به شما هستند.
تمام بشریت، تمام تاریخ انسان متعلق به شما است. مسیح، محمد، بودا، کریشنا، لائوتزو و...
با بودا یک بیکشو (گدا) شو؛ یعنی کسی که از همه چیز خالی است
با محمد یک جنگاور شو
با مسیح یک مُصلح
و با کریشنا یک رقصنده سرخوش باش
به همه ایمان بیاور،
از جام همه آنها بنوش و غنی و لبریز شو
اینها میراث انسانی تو هستند. و تنها شرط آن این است كه تو مجبور نشده باشی كه هندو، مسلمان، مسیحی و یا بودایی باشی.
اوشو
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
✅ اگر همیشه احساس خستگی و بی رمقی می کنی، حال و حوصله نداری و زود عصبانی می شوی، حتما چاکراهای تو میزان و متعادل نیستند! 🌺🌼🍀 هفت_چاکرا
1- چاکرای_ریشه : در پایین ستون فقرات قرار دارد و رنگش قرمز است.🔸
2- چاکرای_خاجی : در پشت و تقریبا پنج سانتیمتری زیر ناف قرار دارد رنگ آن نارنجی است.🔹
3- چاکرا_خورشیدی : چهار انگشت بالاتر از ناف است. به آن گوهر ناف می گویند و رنگش زرد است.🔸
4- چاکرا_قلب : در مرکز سینه و در امتداد قلب قرار دارد و رنگ آن سبز است.🔹
5- چاکرا_گلو : در سطح گلو قرار گرفته است و رنگ آن آبی است.🔸
6- چاکرا_چشم_سوم (پیشانی): در پیشانی و بین دو ابرو قرار دارد و به رنگ نیلی است.🔹
7- چاکرا_فرق_سر : در بالاترین قسمت سر قرار دارد و قوی ترین ارتعاشات انرژی بدن را زیر نظر دارد که رنگ آن بنفش است.
زمانی که مجرای چاکراها بسته شود و یا از حالت تعادل خارج شوند، منجر به بیماری می شود. سرکوب کردن هر نوع احساسات و عواطف و شوک عصبی و هر نوع ناراحتی و لطمه روحی باعث می شود که چاکراها، یعنی مراکز انرژی حیاتی از حالت تعادل خارج شوند. غم و غصه، عصبانیت، حسادت، خودخوری و رنجش، صدمه شدیدی به چاکراها می زند و آنها بسته می شوند. برای برقراری تعادل مجدد، باید فورا هر نوع احساس ناخوشایند خود را شناسایی و هر نوع انرژی منفی را رها کنید تا چاکراها بتوانند دوباره متعادل شوند.🔸
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
1- چاکرای_ریشه : در پایین ستون فقرات قرار دارد و رنگش قرمز است.🔸
2- چاکرای_خاجی : در پشت و تقریبا پنج سانتیمتری زیر ناف قرار دارد رنگ آن نارنجی است.🔹
3- چاکرا_خورشیدی : چهار انگشت بالاتر از ناف است. به آن گوهر ناف می گویند و رنگش زرد است.🔸
4- چاکرا_قلب : در مرکز سینه و در امتداد قلب قرار دارد و رنگ آن سبز است.🔹
5- چاکرا_گلو : در سطح گلو قرار گرفته است و رنگ آن آبی است.🔸
6- چاکرا_چشم_سوم (پیشانی): در پیشانی و بین دو ابرو قرار دارد و به رنگ نیلی است.🔹
7- چاکرا_فرق_سر : در بالاترین قسمت سر قرار دارد و قوی ترین ارتعاشات انرژی بدن را زیر نظر دارد که رنگ آن بنفش است.
زمانی که مجرای چاکراها بسته شود و یا از حالت تعادل خارج شوند، منجر به بیماری می شود. سرکوب کردن هر نوع احساسات و عواطف و شوک عصبی و هر نوع ناراحتی و لطمه روحی باعث می شود که چاکراها، یعنی مراکز انرژی حیاتی از حالت تعادل خارج شوند. غم و غصه، عصبانیت، حسادت، خودخوری و رنجش، صدمه شدیدی به چاکراها می زند و آنها بسته می شوند. برای برقراری تعادل مجدد، باید فورا هر نوع احساس ناخوشایند خود را شناسایی و هر نوع انرژی منفی را رها کنید تا چاکراها بتوانند دوباره متعادل شوند.🔸
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
بزرگترین زندان، ترس از نظر دیگران است.
جيدو كريشنامورتی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
جيدو كريشنامورتی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
1
«شور عشق الهی» ف ۲۷
علم هیچ چیز را خلق و ابداع نکرده است؛ بلکه به کشف آنچه پرداخته و میپردازد که خداوند آفریده است. اگر توجه خود را دست جمعی معطوف به این نکته سازیم، به سادگی به حل معمایی که امروز میخواهم برایتان بازگو کنم خواهیم پرداخت.
صحبت من درباره این موضوعها از آنچه خوانده و مطالعه کردهام نیست، بلکه تجربه شخصی من از حقیقت میباشد. شاید به نظر شما عجیب آید، ولی من در حین سخنرانی، هر آنچه را که در آن لحظه میبینم برای شما بازگو میکنم. و چرا نه؟ با کمک دستگاه اشعه ایکس، شما میتوانید اسکلت و چارچوب همه اندامهای بدن را ببینید. بیشک هشیاری انسانی قدرت ادراک بسی بیشتر از یک دستگاه را دارد. یک رادیوی بیمغز کوچک میتواند در فضا نفوذ کرده و پیامهایی را که از فرسنگها دور فرستاده میشوند، دریافت کند. اگر بدانیم چگونه هشیاری خود را تیز و بُرا کنیم، از این رادیو بسیار حساستر و بهتر عمل خواهد کرد. فراسوی بدن و همه اندیشههای یگانگی با آن، عالم لطیفتر درون، که ارتباط حیاتی با این دنیا دارد نهفته میباشد. با پیشرفت معنوی میتوان این عالم درونی را مشاهده کرد.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
1
«شور عشق الهی» ف ۲۷
علم هیچ چیز را خلق و ابداع نکرده است؛ بلکه به کشف آنچه پرداخته و میپردازد که خداوند آفریده است. اگر توجه خود را دست جمعی معطوف به این نکته سازیم، به سادگی به حل معمایی که امروز میخواهم برایتان بازگو کنم خواهیم پرداخت.
صحبت من درباره این موضوعها از آنچه خوانده و مطالعه کردهام نیست، بلکه تجربه شخصی من از حقیقت میباشد. شاید به نظر شما عجیب آید، ولی من در حین سخنرانی، هر آنچه را که در آن لحظه میبینم برای شما بازگو میکنم. و چرا نه؟ با کمک دستگاه اشعه ایکس، شما میتوانید اسکلت و چارچوب همه اندامهای بدن را ببینید. بیشک هشیاری انسانی قدرت ادراک بسی بیشتر از یک دستگاه را دارد. یک رادیوی بیمغز کوچک میتواند در فضا نفوذ کرده و پیامهایی را که از فرسنگها دور فرستاده میشوند، دریافت کند. اگر بدانیم چگونه هشیاری خود را تیز و بُرا کنیم، از این رادیو بسیار حساستر و بهتر عمل خواهد کرد. فراسوی بدن و همه اندیشههای یگانگی با آن، عالم لطیفتر درون، که ارتباط حیاتی با این دنیا دارد نهفته میباشد. با پیشرفت معنوی میتوان این عالم درونی را مشاهده کرد.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
۲
عالم ادراک ناشده ی اندیشه
عادت ما بر این است که از راه حواس تجلیهای مادی را برداشت کنیم و نسبت به آنها واکنش نشان دهیم. اکثراً نسبت به نیروهای لطیفتر اطراف خود ناآگاه و بیتوجه هستیم. در حالی که هر اندیشهای که در ذهن ما خطور کند، ارتعاش خاص و لطیف خود را برقرار میسازد. آیا میدانید برای همین است که شما نمیتوانید اصلیت خود را از دیگران پنهان کنید؟ اگر مرتکب کار خطا شده باشید، نسبت به آن آگاهی دارید. حتی اگر بخواهید آن را از دیگران پنهان کنید، هشیاری آن عمل خطا در اندیشه شما حضور دارد و دیگران متوجه آن میشوند، برای اینکه ارتعاشات آن افکار به ترتیبی در رفتار شما آشکار میگردد و همان اصل در مورد افکار نیک هم صدق میکند. وقتی که شما در ذهن خود واژه "خداوند"، (به هر زبانی) را ذکر کنید و به تکرار آن ذکر بپردازید، نوعی از ارتعاش را برقرار میسازید که حضور خداوند را فرا میخواند.
افکار به اندازهای لطیف و ناملموس هستند که هیچ دستگاهی قادر به ضبط آنها نیست. به همین خاطر ما دارای صوت و قدرت سخنگویی میباشیم؛ تا بتوانیم افکار خود را بیان داریم. ولی وقتی با پیشرفت معنوی بتوانیم درون خود را آرام سازیم، قادر به حس و خواندن افکار دیگران میشویم. اما وقتی که پریشان و بیقرار باشید، رادیوی ذهن به اندازهای خارج از مدار میشود که پیامهای ذهنی دیگران را دریافت نمیکنید. اگر هشیاری شما پیوسته متوجه مسائل بیرونی باشد (جسم، امیال، چیزهایی که دیگران گفته، کرده و یا دارا میباشند) هیچگاه متوجه فعالیتهای لطیفتری که در درون و اطراف شما جریان دارد نمیشوید.
ادراک حواس انسانی بسیار محدود میباشند. چشم قادر به ادراک طیف محدودی از ارتعاشات نور است. گوش تنها میزان خاصی از ارتعاش صوت را شنواست – ارتعاشهای بالاتر یا پایینتر را برداشت نمیکند. در تمامی عالم نوای موسیقی پخش میشود که اکثر انسانها قادر به شنیدنش نیستند؛ که همانا صوت اُم یا آمین، تسلیبخش مقدس، است که از همه خلقت برون میدمد. سخن مسیح در این باره اشاره به طبیعت محدود حواس انسان دارد: "میبینند، ولی نمیبینند؛ میشنوند، ولی نمیشنوند، و درک هم نمیکنند."
انسان دستگاههایی ساخته است، قادر به انجام اموری که خودش نمیتواند انجام دهد. میکروسکوپ او را قادر به حس ماورای بینایی کرده است که بتواند با آن چیزهایی را ببیند که با چشم نمیتواند ببیند. رادیو بیش از هر اکتشاف دیگری در دنیای امروز او را قادر به کسب اطلاعات دربارهی دنیا کرده است. ولی به یاد داشته باشید که این ذهن انسان است که با ادراک اصولی معقول قادر به اکتشاف میکروسکوپ و رادیو شده است. بایست قدرت ذهن خود را پرورش دهید. پرورش و پیشرفت معنوی، حس بینایی و شنوایی و دیگر حسهای شما را آنچنان پالایش میدهد که ادراک چیزهایی بسیار لطیفتری را که من میگویم برای شما ممکن میسازد. آنگاه شما میتوانید ارتعاشات فکری را نیز، که اصل واقعی ارتعاشات متراکم تر جامدات است که حواس محدود فیزیکی انسان درک میکند، دریافت کنید.
شما میتوانید از ظاهر برونی انسانها گذر کنید و افکارشان را بخوانید. ولی این امر باعث نخواهد شد که ضدیت با آنها داشته باشید. به قضاوت آنها نمیروید، چرا که درکشان میکنید. خداوند بر همه افکار انسان، چه خوب و چه بد آگاهست؛ با این وجود همه فرزندانش را به گونهای یکسان دوست میدارد. اگر همیشه با عینک آبی به دنیا بنگرید، دنیا را آبی خواهید دید. با عینک آبی تعصب یا تنفر و احساسات نمیتوانید انسانها را آن گونه که هستند بشناسید. به محض آن که چنین احساساتی بر شما غلبه کند، صدایتان ناهنجار میشود و حس ضدیت و غرضورزی در خود میکنید. ولی وقتی که دروناً حس آرامش و صلح کنید، همه را دوست میدارید و نسبت به همه حس دوستی میکنید. این هماهنگی است که خداوند برای آفرینش خود خواسته است. بایست در این دنیای تغییرپذیر، حس تغییرناپذیری و تعادل ذهن را در خود پرورش دهید؛ تا تحت تأثیر و آزار دیگران قرار نگیرید. آنگاه ذات ناملموس لطیف و واقعی انسانها و عالمی که در آن زندگی میکنیم را حس خواهید کردد، و نسبت به بُعد چهارم آگاهی پیدا میکنید.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۲
عالم ادراک ناشده ی اندیشه
عادت ما بر این است که از راه حواس تجلیهای مادی را برداشت کنیم و نسبت به آنها واکنش نشان دهیم. اکثراً نسبت به نیروهای لطیفتر اطراف خود ناآگاه و بیتوجه هستیم. در حالی که هر اندیشهای که در ذهن ما خطور کند، ارتعاش خاص و لطیف خود را برقرار میسازد. آیا میدانید برای همین است که شما نمیتوانید اصلیت خود را از دیگران پنهان کنید؟ اگر مرتکب کار خطا شده باشید، نسبت به آن آگاهی دارید. حتی اگر بخواهید آن را از دیگران پنهان کنید، هشیاری آن عمل خطا در اندیشه شما حضور دارد و دیگران متوجه آن میشوند، برای اینکه ارتعاشات آن افکار به ترتیبی در رفتار شما آشکار میگردد و همان اصل در مورد افکار نیک هم صدق میکند. وقتی که شما در ذهن خود واژه "خداوند"، (به هر زبانی) را ذکر کنید و به تکرار آن ذکر بپردازید، نوعی از ارتعاش را برقرار میسازید که حضور خداوند را فرا میخواند.
افکار به اندازهای لطیف و ناملموس هستند که هیچ دستگاهی قادر به ضبط آنها نیست. به همین خاطر ما دارای صوت و قدرت سخنگویی میباشیم؛ تا بتوانیم افکار خود را بیان داریم. ولی وقتی با پیشرفت معنوی بتوانیم درون خود را آرام سازیم، قادر به حس و خواندن افکار دیگران میشویم. اما وقتی که پریشان و بیقرار باشید، رادیوی ذهن به اندازهای خارج از مدار میشود که پیامهای ذهنی دیگران را دریافت نمیکنید. اگر هشیاری شما پیوسته متوجه مسائل بیرونی باشد (جسم، امیال، چیزهایی که دیگران گفته، کرده و یا دارا میباشند) هیچگاه متوجه فعالیتهای لطیفتری که در درون و اطراف شما جریان دارد نمیشوید.
ادراک حواس انسانی بسیار محدود میباشند. چشم قادر به ادراک طیف محدودی از ارتعاشات نور است. گوش تنها میزان خاصی از ارتعاش صوت را شنواست – ارتعاشهای بالاتر یا پایینتر را برداشت نمیکند. در تمامی عالم نوای موسیقی پخش میشود که اکثر انسانها قادر به شنیدنش نیستند؛ که همانا صوت اُم یا آمین، تسلیبخش مقدس، است که از همه خلقت برون میدمد. سخن مسیح در این باره اشاره به طبیعت محدود حواس انسان دارد: "میبینند، ولی نمیبینند؛ میشنوند، ولی نمیشنوند، و درک هم نمیکنند."
انسان دستگاههایی ساخته است، قادر به انجام اموری که خودش نمیتواند انجام دهد. میکروسکوپ او را قادر به حس ماورای بینایی کرده است که بتواند با آن چیزهایی را ببیند که با چشم نمیتواند ببیند. رادیو بیش از هر اکتشاف دیگری در دنیای امروز او را قادر به کسب اطلاعات دربارهی دنیا کرده است. ولی به یاد داشته باشید که این ذهن انسان است که با ادراک اصولی معقول قادر به اکتشاف میکروسکوپ و رادیو شده است. بایست قدرت ذهن خود را پرورش دهید. پرورش و پیشرفت معنوی، حس بینایی و شنوایی و دیگر حسهای شما را آنچنان پالایش میدهد که ادراک چیزهایی بسیار لطیفتری را که من میگویم برای شما ممکن میسازد. آنگاه شما میتوانید ارتعاشات فکری را نیز، که اصل واقعی ارتعاشات متراکم تر جامدات است که حواس محدود فیزیکی انسان درک میکند، دریافت کنید.
شما میتوانید از ظاهر برونی انسانها گذر کنید و افکارشان را بخوانید. ولی این امر باعث نخواهد شد که ضدیت با آنها داشته باشید. به قضاوت آنها نمیروید، چرا که درکشان میکنید. خداوند بر همه افکار انسان، چه خوب و چه بد آگاهست؛ با این وجود همه فرزندانش را به گونهای یکسان دوست میدارد. اگر همیشه با عینک آبی به دنیا بنگرید، دنیا را آبی خواهید دید. با عینک آبی تعصب یا تنفر و احساسات نمیتوانید انسانها را آن گونه که هستند بشناسید. به محض آن که چنین احساساتی بر شما غلبه کند، صدایتان ناهنجار میشود و حس ضدیت و غرضورزی در خود میکنید. ولی وقتی که دروناً حس آرامش و صلح کنید، همه را دوست میدارید و نسبت به همه حس دوستی میکنید. این هماهنگی است که خداوند برای آفرینش خود خواسته است. بایست در این دنیای تغییرپذیر، حس تغییرناپذیری و تعادل ذهن را در خود پرورش دهید؛ تا تحت تأثیر و آزار دیگران قرار نگیرید. آنگاه ذات ناملموس لطیف و واقعی انسانها و عالمی که در آن زندگی میکنیم را حس خواهید کردد، و نسبت به بُعد چهارم آگاهی پیدا میکنید.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۳
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
بهشت کجاست؟
بُعد چهارم، فضای لایفترون، یا عالم سماوی است که فقط از راه حس ششم شهودی ادراک میگردد. وقتی که ادراک شما پالایش معنوی یابد، شهودی میگردد، و شما نسبت به آن دنیای دیگر آگاهتر میشوید. آن دنیای دیگر کجاست؟ بسیاری میاندیشند که جایی بس دور در آسمانهاست، ولی اینطور نیست. بُعد چهارم، یا دنیای سماوی یا بهشت درست در پس ارتعاشات متراکمتر این عالم فیزیکی است. در سیارههای عالم سماوی، حیات متکی به نَفَس کشیدن یا غذا یا اکسیژن نیست. این تصورات یک ذهن توهمزده نیست؛ یافتههای تجارب شخصی من است. ولی برای تجربه و درک نیروهای والاتر و قوانین حیات بایست به پرورش معنویت خود پرداخت. یکی از کسانی که به چنین درجه تعالی رسیده بود سوامی تریالانگا بود. او عادت داشت روزها بر روی رود گنگ شناور بماند، و گاهی هم برای ساعتها و یا روزها در زیر آب میماند و چرا که نه؟ وقتی که اسرار حیات را بفهمید، خواهید دانست که شما بالاتر از اجزای فیزیکی آن هستید. افراد تحقق یافته قادرند در حالی که هنوز در جسم فیزیکی هستند قوانین عوالم ماوراء را به کار گیرند. ولی شما چون این چیزها را نمیبینید، فکر میکنید که واقعیت ندارند. اما باید بدانید که حیطه تجربه شما در مقایسه با آفرینش خداوند بسیار ناچیز است.
ما پرداخته از افکار خداوند بوده و فناناپذیر میباشیم
شما تنها شاهد بخش میانی زندگی هستید؛ اول و آخر آن را نمیبینید. فرض اینکه مرگ آخر کارست نیز یک فرض منطقی نیست – این که ما اینچنین هوشمند و سرشار از حیات هستیم، به محض خواب مرگ از هستی ساقط شویم، منطقی نیست. انسان کامل انباشتهای از افکار خلاق و هشیاری الهی است، چیزی که مرگ قادر به نابود کردنش نیست. اگر مرگ آخر کار میبود، خداوندی وجود نمیداشت، و انسان تکامل و تحقق یافتهای هم وجود نمیداشت، همه اینها مشتی دروغ میبود. اگر قرار بود که در آخر زندگی همه مشتی مخروبه شویم، آنگاه دیگر والایان شما را تشویق به پیشرفت نمیکردند، چرا که خوب یا بد بودن فایدهای نمیداشت. ارزش کتب آسمانی چه میبود؟ چرا انسانهای نیک سعی به بهتر کردن خود داشته باشند؟ اگر برای هر زندگی فقط همین هستی کنونی میبود، پس دیگر عدالتی برای آنهایی که فقط چند سال زندگی میکنند و یا در بدنهای کور و معلول به دنیا میآیند وجود نمیداشت. ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
بهشت کجاست؟
بُعد چهارم، فضای لایفترون، یا عالم سماوی است که فقط از راه حس ششم شهودی ادراک میگردد. وقتی که ادراک شما پالایش معنوی یابد، شهودی میگردد، و شما نسبت به آن دنیای دیگر آگاهتر میشوید. آن دنیای دیگر کجاست؟ بسیاری میاندیشند که جایی بس دور در آسمانهاست، ولی اینطور نیست. بُعد چهارم، یا دنیای سماوی یا بهشت درست در پس ارتعاشات متراکمتر این عالم فیزیکی است. در سیارههای عالم سماوی، حیات متکی به نَفَس کشیدن یا غذا یا اکسیژن نیست. این تصورات یک ذهن توهمزده نیست؛ یافتههای تجارب شخصی من است. ولی برای تجربه و درک نیروهای والاتر و قوانین حیات بایست به پرورش معنویت خود پرداخت. یکی از کسانی که به چنین درجه تعالی رسیده بود سوامی تریالانگا بود. او عادت داشت روزها بر روی رود گنگ شناور بماند، و گاهی هم برای ساعتها و یا روزها در زیر آب میماند و چرا که نه؟ وقتی که اسرار حیات را بفهمید، خواهید دانست که شما بالاتر از اجزای فیزیکی آن هستید. افراد تحقق یافته قادرند در حالی که هنوز در جسم فیزیکی هستند قوانین عوالم ماوراء را به کار گیرند. ولی شما چون این چیزها را نمیبینید، فکر میکنید که واقعیت ندارند. اما باید بدانید که حیطه تجربه شما در مقایسه با آفرینش خداوند بسیار ناچیز است.
ما پرداخته از افکار خداوند بوده و فناناپذیر میباشیم
شما تنها شاهد بخش میانی زندگی هستید؛ اول و آخر آن را نمیبینید. فرض اینکه مرگ آخر کارست نیز یک فرض منطقی نیست – این که ما اینچنین هوشمند و سرشار از حیات هستیم، به محض خواب مرگ از هستی ساقط شویم، منطقی نیست. انسان کامل انباشتهای از افکار خلاق و هشیاری الهی است، چیزی که مرگ قادر به نابود کردنش نیست. اگر مرگ آخر کار میبود، خداوندی وجود نمیداشت، و انسان تکامل و تحقق یافتهای هم وجود نمیداشت، همه اینها مشتی دروغ میبود. اگر قرار بود که در آخر زندگی همه مشتی مخروبه شویم، آنگاه دیگر والایان شما را تشویق به پیشرفت نمیکردند، چرا که خوب یا بد بودن فایدهای نمیداشت. ارزش کتب آسمانی چه میبود؟ چرا انسانهای نیک سعی به بهتر کردن خود داشته باشند؟ اگر برای هر زندگی فقط همین هستی کنونی میبود، پس دیگر عدالتی برای آنهایی که فقط چند سال زندگی میکنند و یا در بدنهای کور و معلول به دنیا میآیند وجود نمیداشت. ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۴
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
راه تماس با عزیزان خود را بدانید
علم راستین روح علمی فوقالعاده است. ما را قادر به شناخت زندگی متعلق به فراسوی این دنیا میکند، و ما را به این آگاهی میرساند که همه عزیزان ما، اگر چه بدن فانی را رها کردهاند، ولی همچنان به حیات ادامه میدهند. اما استفاده امروزی از این علم معنای واقعی جستجو و شناخت عالم روح را به انحطاط کشیده است. بسیاری از کسانی که خود را متخصص علم ارواح میدانند کمترین شناختی از آن ندارند. برخی درک ناچیزی دارند، اما اکثراً گرفتار توهمات خودشان میشوند؛ و حتی بدتر از آن به طرز ناخودآگاهانهای تحت تأثیر و انحصار روحهای سرگردانی قرار میگیرند که در پی حامل انسانی هستند. این ارواح سرگردان باعث فریب و گمراهی حامل و نیز کسانی که به توصیههای آنها گوش میدهند میشوند.
یک بار با چندی از دانشآموزان در جایی جمع بودیم که یک کولی فالگیر از راه رسید. همه به دور این فالگیر جمع شدند. من در سکوت به این ماجرا مینگریستم. چندی نگذشت که متوجه شدم او به سوالاتی که از او میشود جواب نمیدهد، بلکه با تیزهوشی سوالات آنها را به آنها باز میگرداند. دانشآموزان از من خواستند که او فال مرا هم ببیند. در اتاق کمنوری بودیم، و کولی نمیتوانست مرا به وضوح ببیند. با صدای بمی از او پرسیدم، "کی من از همسرم طلاق میگیرم؟" او به سرعت پاسخ گفت، "به زودی." بعد من از جای خود بلند شدم و او شلوار زیر ردای مرا دید. با خشم گفت، "تو مرا فریب دادی!" قرار بود که او ذهن من را بخواند، اما من ذهن او را خواندم. او به خاطر موهای بلند من تصور کرده بود که من زن هستم، و برای همین بود که من او را با سوال خود امتحان کردم.
پس در این وادی نیز به مانند وادیهای دیگر، تقلب و فریبکاری وجود دارد؛ و از میان آنهایی که قدرت غیب گویی دارند، کسانی هستند که قصد و نیت خوبی دارند، ولی دانش و تحقق الهی آنها را هدایت نمیکند. و در هر صورت بازی کردن با عالم ارواح توسط کسانی که احضار روح میکنند نابخردانه است و میتواند موجب خطر گردد. از طریق چنین کسانی نمیتوان با قدیسان ارتباط یافت؛ اگر بتوان روحی را فراخواند، آن روحها اکثراً از ردههای پایین عالم سماوی میباشند. ولی اگر شما صادقانه خواهانش باشید، میتوانید از راه مراقبه و پرورش معنویت در خود با عزیزان رفته خود و نیز قدیسان ارتباط برقرار کنید.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
راه تماس با عزیزان خود را بدانید
علم راستین روح علمی فوقالعاده است. ما را قادر به شناخت زندگی متعلق به فراسوی این دنیا میکند، و ما را به این آگاهی میرساند که همه عزیزان ما، اگر چه بدن فانی را رها کردهاند، ولی همچنان به حیات ادامه میدهند. اما استفاده امروزی از این علم معنای واقعی جستجو و شناخت عالم روح را به انحطاط کشیده است. بسیاری از کسانی که خود را متخصص علم ارواح میدانند کمترین شناختی از آن ندارند. برخی درک ناچیزی دارند، اما اکثراً گرفتار توهمات خودشان میشوند؛ و حتی بدتر از آن به طرز ناخودآگاهانهای تحت تأثیر و انحصار روحهای سرگردانی قرار میگیرند که در پی حامل انسانی هستند. این ارواح سرگردان باعث فریب و گمراهی حامل و نیز کسانی که به توصیههای آنها گوش میدهند میشوند.
یک بار با چندی از دانشآموزان در جایی جمع بودیم که یک کولی فالگیر از راه رسید. همه به دور این فالگیر جمع شدند. من در سکوت به این ماجرا مینگریستم. چندی نگذشت که متوجه شدم او به سوالاتی که از او میشود جواب نمیدهد، بلکه با تیزهوشی سوالات آنها را به آنها باز میگرداند. دانشآموزان از من خواستند که او فال مرا هم ببیند. در اتاق کمنوری بودیم، و کولی نمیتوانست مرا به وضوح ببیند. با صدای بمی از او پرسیدم، "کی من از همسرم طلاق میگیرم؟" او به سرعت پاسخ گفت، "به زودی." بعد من از جای خود بلند شدم و او شلوار زیر ردای مرا دید. با خشم گفت، "تو مرا فریب دادی!" قرار بود که او ذهن من را بخواند، اما من ذهن او را خواندم. او به خاطر موهای بلند من تصور کرده بود که من زن هستم، و برای همین بود که من او را با سوال خود امتحان کردم.
پس در این وادی نیز به مانند وادیهای دیگر، تقلب و فریبکاری وجود دارد؛ و از میان آنهایی که قدرت غیب گویی دارند، کسانی هستند که قصد و نیت خوبی دارند، ولی دانش و تحقق الهی آنها را هدایت نمیکند. و در هر صورت بازی کردن با عالم ارواح توسط کسانی که احضار روح میکنند نابخردانه است و میتواند موجب خطر گردد. از طریق چنین کسانی نمیتوان با قدیسان ارتباط یافت؛ اگر بتوان روحی را فراخواند، آن روحها اکثراً از ردههای پایین عالم سماوی میباشند. ولی اگر شما صادقانه خواهانش باشید، میتوانید از راه مراقبه و پرورش معنویت در خود با عزیزان رفته خود و نیز قدیسان ارتباط برقرار کنید.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۵
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
عالم سماوی دارای وادیهای بسیار است
وقتی که صبح از خواب بلند میشویم، میبینیم که درست همانی هستیم که به خواب رفته بودیم. پس از مرگ در دنیای سماوی نیز ما و عزیزانمان به همین نحو یکسان هستیم؛ با این تفاوت که معمولاً ظاهری زیباتر و سالمتر داریم.
ما با رخداد مرگ یکباره به فرشته مبدل نمیشویم. اگر هم اکنون فرشته باشیم، پس از این دنیا هم فرشته خواهیم بود. اما اگر اکنون دارای شخصیت منفی و سیاهی باشیم، پس از مرگ نیز همانگونه خواهیم بود. همانطور که در این کشور همه نوع مکان، اعم از ویرانه و یا زیبا وجود دارد، در دنیای ماوراء نیز همینطور است. بنا بر شیوهای که در این کره خاکی زندگی کردهاید، نیک و پاک، یا زشت و شرور، در دنیای سماوی به وادی بهتر یا تیرهتر میروید. مسیح از این وادیها صحبت کرده است: "در خانه پدر من، کاخهای بسیاری وجود دارد."
وادیهای مختلف عالم سماوی دارای جو، یا ارتعاشات گوناگون میباشند و هر روحی که از زمین به آنجا میرود به جوَ هماهنگ با ارتعاش خاص خودش جذب میشود. ماهی در آب، کرم در خاک، انسان بر روی زمین، و پرندگان در هوا سر میکنند، در عالم سماوی ارواح نیز هر یک بر اساس میزان ارتعاشی خود به حیطه خاص خود جذب میشود. هر قدر انسان در زمین زندگی والاتر و معنویتر داشته باشد، به وادیهای بالاتر عالم سماوی جذب میگردد و تجربهی او از آزادی و شادمانی و زیبایی بیشتر خواهد بود.
در سیارههای عالم سماوی، موجودات برای حیات، متکی به هوا یا الکتریسیته نیستند. بلکه با امواج رنگی و متنوع نور زندگی میکنند. در عالم سماوی بیشتر از عالم خاکی آزادی وجود دارد. استخوانی نیست که بشکند، برای اینکه هیچ چیزی در آنجا جامد نیست؛ همه چیز از نور پرداخته شده است و همه چیز ساخته قدرت فکر میباشد. وقتی که روح بخواهد در دنیای سماوی یک باغ درست کند، تنها با قدرت اراده میتواند آن را پدیدار کند و با اراده خود تا زمانی که بخواهد آن را نگه دارد و وقتی اراده کند که آن باغ ناپدید گردد، باغ ناپدید میگردد.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
عالم سماوی دارای وادیهای بسیار است
وقتی که صبح از خواب بلند میشویم، میبینیم که درست همانی هستیم که به خواب رفته بودیم. پس از مرگ در دنیای سماوی نیز ما و عزیزانمان به همین نحو یکسان هستیم؛ با این تفاوت که معمولاً ظاهری زیباتر و سالمتر داریم.
ما با رخداد مرگ یکباره به فرشته مبدل نمیشویم. اگر هم اکنون فرشته باشیم، پس از این دنیا هم فرشته خواهیم بود. اما اگر اکنون دارای شخصیت منفی و سیاهی باشیم، پس از مرگ نیز همانگونه خواهیم بود. همانطور که در این کشور همه نوع مکان، اعم از ویرانه و یا زیبا وجود دارد، در دنیای ماوراء نیز همینطور است. بنا بر شیوهای که در این کره خاکی زندگی کردهاید، نیک و پاک، یا زشت و شرور، در دنیای سماوی به وادی بهتر یا تیرهتر میروید. مسیح از این وادیها صحبت کرده است: "در خانه پدر من، کاخهای بسیاری وجود دارد."
وادیهای مختلف عالم سماوی دارای جو، یا ارتعاشات گوناگون میباشند و هر روحی که از زمین به آنجا میرود به جوَ هماهنگ با ارتعاش خاص خودش جذب میشود. ماهی در آب، کرم در خاک، انسان بر روی زمین، و پرندگان در هوا سر میکنند، در عالم سماوی ارواح نیز هر یک بر اساس میزان ارتعاشی خود به حیطه خاص خود جذب میشود. هر قدر انسان در زمین زندگی والاتر و معنویتر داشته باشد، به وادیهای بالاتر عالم سماوی جذب میگردد و تجربهی او از آزادی و شادمانی و زیبایی بیشتر خواهد بود.
در سیارههای عالم سماوی، موجودات برای حیات، متکی به هوا یا الکتریسیته نیستند. بلکه با امواج رنگی و متنوع نور زندگی میکنند. در عالم سماوی بیشتر از عالم خاکی آزادی وجود دارد. استخوانی نیست که بشکند، برای اینکه هیچ چیزی در آنجا جامد نیست؛ همه چیز از نور پرداخته شده است و همه چیز ساخته قدرت فکر میباشد. وقتی که روح بخواهد در دنیای سماوی یک باغ درست کند، تنها با قدرت اراده میتواند آن را پدیدار کند و با اراده خود تا زمانی که بخواهد آن را نگه دارد و وقتی اراده کند که آن باغ ناپدید گردد، باغ ناپدید میگردد.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۶
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
ارتباط با عالم سماوی دانشی محرمانه و محفوظ است
ارتباط با ارواح در عالم سماوی امر سادهای نیست. بلکه دانشی است که طبیعت حرمت آن را محفوظ نگه میدارد. خداوند طالب آن نیست که ما فقط به اعضای خانواده خود مهر بورزیم، بلکه میخواهد ما عشق خود را به همه دنیا بسط دهیم. وقتی که افراد خانواده ما یک به یک از ما گرفته میشوند، ما میآموزیم که عشق خود را به دیگران هم تعمیم دهیم. اما اگر خالصانه و بدون انگیزه خودخواهی دوست بداریم، و معنویت را در خود پرورش دهیم، میتوانیم دانش محرمانه ارتباط بعد از مرگ با عزیزان را بیاموزیم.
قلب انسان بسیار قوی و در اکثر مواقع بسیار غیرمنطقی است! یک پسر، دختری را میبیند؛ عاشق همدیگر میشوند. بزرگ میشوند و ازدواج میکنند و بچهدار میشوند و میاندیشند، "آنها به من تعلق دارند." حس مالکیت باعث میشود فراموش کنند که پیش از دیدن یکدیگر برای هم بیگانه بودند، و مرگ نیز ارتباط کنونیشان را قطع خواهد کرد، و فرزندانی که آنها از آن خود میدانند فقط برای یک طول زندگی به آنها داده شدهاند تا مراقب و حافظ آنها باشند. وقتی که دست مرگ عزیزانشان را میرباید، سوگوار میشوند و حیران که اصلاً معنای زندگی در چیست.
دلبستگی عواطف انسانی چنان است که از دست دادن عزیز به دل انسان چنگ میاندازد، و اکثراً موجب تولید افکار عصیان گرایانه در او میشود. من با وجودی که پسر کوچکی بودم، بسیار پیش از مرگ مادرم، در عمق هشیاری خود میدانستم که او خواهد رفت. هنگامی که مادرم درگذشت، گریه و شیون بسیار کردم. همه جا را به دنبال او میگشتم، ولی او را نمییافتم. به درگاه مادر الهی دعا میکردم، "اگر اینجا هستی، باید به من پاسخ دهی. چرا کاری کردی که مادرم را آن اندازه دوست بدارم، و بعد او را از من گرفتی؟ آیا میخواستی مرا مجازات کنی و زجر دهی؟" تا اینکه مادر کیهانی روزی به من پاسخ داد، "مادرت را چه کسی به تو داده است؟ پدرت را چه کسی به تو داده است؟ این من بودم که مادر زیبایت را به تو دادم." وقتی فهمیدم که خداوند به من چنین مادر فوقالعادهای داده است، با خود فکر کردم، "تنها خداوند از اسرار زندگی آگاه است،" از آن زمان عمیقا به دعا کردن و جستجوی درونی پرداختم. مادر کیهانی پاسخ داد و به من علت مرگ مادرم را توضیح داد: "این من بودم که زندگی پس از زندگی، در عشق و لطافت مادرهای بسیار مراقب تو بودهام! در من بنگر و چشمان سیاه و زیبایی را که در جستجویش هستی ببین! "
پس از یافتن مادر مقدس، مادر زمینی خود را نیز، در عالم سماوی یافتم و با او صحبت کردم. چنین محاورهای ممکن است. شما میتوانید خود را به یک دستگاه فرستنده یا گیرنده تبدیل کنید. اگر خواسته باشید که با عزیز از دنیا رفته خود ارتباط یابید، با مراقبه و تمرکز عمیق و پیوسته بر او میتوانید از او پاسخ دریافت کنید. اما اگر خواست شما به اندازه کافی قوی نباشد، افکار ناآرام تمرکز مراقبهتان را بر هم میزنند. وقتی میخواهید پیام دل خود را به یک روح برسانید، اگر افکارتان پراکنده باشد، در پخش آن اختلال ایجاد میگردد. برای ارتباط با کسی که به عالم روح رفته است باید خواست و نیز قدرت تمرکز بسیار قوی داشته باشید و بایست در فرستادن پیام خود به او، تداوم و استقامت به خرج دهید. گیرنده نیز بایست آنقدر تکامل یافته باشد که هم بتواند پیام شما را دریافت کند و هم پاسخ دهد. ارتباط با ارواحی که در حد تکامل و هشیاری شما میباشند و نیز با شما ارتباط نزدیک و دوستی صمیمانهای داشتهاند، آسانتر است. ارتباط با ارواح متعالی و تکامل یافته به قدرت تمرکز بسیار قویتری نیاز دارد.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
ارتباط با عالم سماوی دانشی محرمانه و محفوظ است
ارتباط با ارواح در عالم سماوی امر سادهای نیست. بلکه دانشی است که طبیعت حرمت آن را محفوظ نگه میدارد. خداوند طالب آن نیست که ما فقط به اعضای خانواده خود مهر بورزیم، بلکه میخواهد ما عشق خود را به همه دنیا بسط دهیم. وقتی که افراد خانواده ما یک به یک از ما گرفته میشوند، ما میآموزیم که عشق خود را به دیگران هم تعمیم دهیم. اما اگر خالصانه و بدون انگیزه خودخواهی دوست بداریم، و معنویت را در خود پرورش دهیم، میتوانیم دانش محرمانه ارتباط بعد از مرگ با عزیزان را بیاموزیم.
قلب انسان بسیار قوی و در اکثر مواقع بسیار غیرمنطقی است! یک پسر، دختری را میبیند؛ عاشق همدیگر میشوند. بزرگ میشوند و ازدواج میکنند و بچهدار میشوند و میاندیشند، "آنها به من تعلق دارند." حس مالکیت باعث میشود فراموش کنند که پیش از دیدن یکدیگر برای هم بیگانه بودند، و مرگ نیز ارتباط کنونیشان را قطع خواهد کرد، و فرزندانی که آنها از آن خود میدانند فقط برای یک طول زندگی به آنها داده شدهاند تا مراقب و حافظ آنها باشند. وقتی که دست مرگ عزیزانشان را میرباید، سوگوار میشوند و حیران که اصلاً معنای زندگی در چیست.
دلبستگی عواطف انسانی چنان است که از دست دادن عزیز به دل انسان چنگ میاندازد، و اکثراً موجب تولید افکار عصیان گرایانه در او میشود. من با وجودی که پسر کوچکی بودم، بسیار پیش از مرگ مادرم، در عمق هشیاری خود میدانستم که او خواهد رفت. هنگامی که مادرم درگذشت، گریه و شیون بسیار کردم. همه جا را به دنبال او میگشتم، ولی او را نمییافتم. به درگاه مادر الهی دعا میکردم، "اگر اینجا هستی، باید به من پاسخ دهی. چرا کاری کردی که مادرم را آن اندازه دوست بدارم، و بعد او را از من گرفتی؟ آیا میخواستی مرا مجازات کنی و زجر دهی؟" تا اینکه مادر کیهانی روزی به من پاسخ داد، "مادرت را چه کسی به تو داده است؟ پدرت را چه کسی به تو داده است؟ این من بودم که مادر زیبایت را به تو دادم." وقتی فهمیدم که خداوند به من چنین مادر فوقالعادهای داده است، با خود فکر کردم، "تنها خداوند از اسرار زندگی آگاه است،" از آن زمان عمیقا به دعا کردن و جستجوی درونی پرداختم. مادر کیهانی پاسخ داد و به من علت مرگ مادرم را توضیح داد: "این من بودم که زندگی پس از زندگی، در عشق و لطافت مادرهای بسیار مراقب تو بودهام! در من بنگر و چشمان سیاه و زیبایی را که در جستجویش هستی ببین! "
پس از یافتن مادر مقدس، مادر زمینی خود را نیز، در عالم سماوی یافتم و با او صحبت کردم. چنین محاورهای ممکن است. شما میتوانید خود را به یک دستگاه فرستنده یا گیرنده تبدیل کنید. اگر خواسته باشید که با عزیز از دنیا رفته خود ارتباط یابید، با مراقبه و تمرکز عمیق و پیوسته بر او میتوانید از او پاسخ دریافت کنید. اما اگر خواست شما به اندازه کافی قوی نباشد، افکار ناآرام تمرکز مراقبهتان را بر هم میزنند. وقتی میخواهید پیام دل خود را به یک روح برسانید، اگر افکارتان پراکنده باشد، در پخش آن اختلال ایجاد میگردد. برای ارتباط با کسی که به عالم روح رفته است باید خواست و نیز قدرت تمرکز بسیار قوی داشته باشید و بایست در فرستادن پیام خود به او، تداوم و استقامت به خرج دهید. گیرنده نیز بایست آنقدر تکامل یافته باشد که هم بتواند پیام شما را دریافت کند و هم پاسخ دهد. ارتباط با ارواحی که در حد تکامل و هشیاری شما میباشند و نیز با شما ارتباط نزدیک و دوستی صمیمانهای داشتهاند، آسانتر است. ارتباط با ارواح متعالی و تکامل یافته به قدرت تمرکز بسیار قویتری نیاز دارد.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۷
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
قدیسان نمیتوانند با کسانی که آمادگی معنوی نیافتهاند ارتباط یابند
تا زمانی که قدرت گیرندگی معنوی در شما تکامل نیافته باشد، نمیتوانید با قدیسان والا هماهنگ گردید. شخصی که خواستار فراخواندن حضور یک شخصیت مقدس میباشد، اگر هنوز معنویت پذیرایی نداشته باشد، آن قدیس قادر به ارتباط با او نیست. تصور کنید که دلتان بخواهد با روح عیسی مسیح یا کریشنا یا بودا یا محمد ارتباط حاصل کنید. چنین قدیسانی تنها زمانی میتوانند به نزد شما آیند که هشیاریتان از طریق مراقبه پاکی و خلوص یافته باشد تا بتوانید پذیرای آنها گردید. قدرت ارتعاشی حضور آنها آنقدر قوی است که جسم و مغزی را که با آنها هماهنگی نداشته باشد میسوزاند. من بسیاری از این آواتارها و قدیسان را دیدهام؛ شما نیز با قوی کردن ارتعاشات معنوی خود میتوانید آنها را ببینید. این روحهای متعالی همواره در فضا حضور دارند، چرا که هیچکس با ترک جسم از بین نمیرود. آنها به دعاهای شما پاسخ میگویند و به شما برکت
میدهند. آنها یا در عالم سماوی هستند، یا به زمین بازگشتهاند و یا برای تکامل والاتر انسان به سیارههای بالاتر دیگری رفتهاند.
پس باید سعی به پرورش خود داشته باشید. تلاش کنید که با قدیسانی همچون مسیح و کریشنا و گوروهای طریقت SRF هماهنگی ارتعاشی بیابید. اگر در عمق هشیاری درونی خود یکی از این والایان را ببینید، با تبرک آنها تحولات مفیدی در درونتان رخ خواهد یافت. این موضوع صحبت ما امر ساده و پیش پا افتادهای نیست.
هیچگاه به قصد ارتباط با عالم ارواح در خلوت ننشینید که ذهن خود را خالی کنید تا برای دریافت پیام از آن دنیای دیگر "باز" باشد. این روش راه را برای ارواح سرگردانی که در فضا پرسه میزنند و برای ابراز و تجربه در دنیای فیزیکی به دنبال حامل انسانی میگردند، باز میکند. این ارواح از نوع پستتر میباشند، و به این دنیای فیزیکی بسیار دلبستگی دارند، برای همین نتوانستهاند به طور طبیعی خود را به زندگی بهتر عالم سماوی تطبیق دهند و به جای ماندن در عالم سماوی ترجیح میدهند که مابین دنیای فیزیکی و دنیای سماوی پرسه زنند و گاهی هم قادر میشوند بر شخصی که ذهن ضعیف و هشیاری پستتری دارد نفوذ کنند. "شیاطینی" که مسیح "بیرون کرد" از این نوع ارواح سرگردان بودند.
آقای هیکمن، که چند سال پیش دختر بچه کوچکی را به قتل رساند، تحت نفوذ یکی از این ارواح بود. من عمیقاً به مطالعه او پرداختهام. او پسر خوبی بود، اما انگیزه و سوءاستفاده غیر عادی جنسی در او مغزش را ضعیف کرد تا حدی که یک روح سرگردان توانست جسم او را تحت نفوذ خودش بیاورد. علت کشتار آن دختر به آن طرز فجیع همان بود. وقتی که یک روح جسمی را که به آن تعلق ندارد کنترل میکند اکثراً مغز و شخصیت آن انسان را نابود میسازد. برای همین بسیاری از آنهایی که احضار روح میکنند دچار مشکل میشوند. ارواح نیک هیچگاه شما را تحت نفوذ خود قرار نمیدهند؛ آنها حتی بدون یک دعوت مناسب، از سوی یک هشیاری والا حضور پیدا نمیکنند.
برای جذب ارواح نیک بایست تمرکز عمیق داشت و هشیاری را به مراحل پاک معنوی ترفیع داد. در حالت فراهشیاری شما قادرید با اراده خود تجارب خود را هدایت کنید. در مراقبه شما در مراحل والای تفکر هستید؛ روحهای سرگردان، یا منفی و شیطانی که در سطوح پستتر سماوی حضور دارند نمیتوانند به شما دست یابند.
کسی که تکامل بسیاری یافته و بر همه سطوح هشیاری چیرگی پیدا کرده است، میتواند همه حیطههای عالم سماوی، چه والاتر و چه پستتر را ببیند؛ و میتواند به ارواح آن سطوح یاری معنوی رساند تا برخی از کارمای خود را خنثی کنند. برای من آن دنیا به اندازه این دنیا واقعی است. گاهی وقتی که بر روی سمت چپ بدنم خوابیدهام، ارواح تیره بسیاری را میبینم که در اطراف در رقص و جنبش میباشند. اما وقتی به روی سمت راست بدنم میخوابم به ندرت آنها را میبینم. برای اینکه بخش راست بدن مثبت است و دارای جریان قویتر حیات معنوی است و همچون حائلی در مقابل همه نیروهای منفی عمل میکند. به همین خاطر است که در تمرین روش اُم دروس SRF آموزش میشود که به ارتعاش کیهانی در گوش راست تمرکز داده شود.
وقتی شما به خداوند میاندیشید و یا مراقبه میکنید و یا به مرکز هشیاری مسیحایی، ناحیه میان دو ابرو متمرکز هستید، هیچ موجود سماوی نمیتواند در هشیاری شما مزاحمت ایجاد کند. در همه این فضاها احترام عمیقی برای خداوند وجود دارد، حتی در میان ارواح پستتر سماوی، که قادر به تحمل ارتعاشات والای معنوی نیستند.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
قدیسان نمیتوانند با کسانی که آمادگی معنوی نیافتهاند ارتباط یابند
تا زمانی که قدرت گیرندگی معنوی در شما تکامل نیافته باشد، نمیتوانید با قدیسان والا هماهنگ گردید. شخصی که خواستار فراخواندن حضور یک شخصیت مقدس میباشد، اگر هنوز معنویت پذیرایی نداشته باشد، آن قدیس قادر به ارتباط با او نیست. تصور کنید که دلتان بخواهد با روح عیسی مسیح یا کریشنا یا بودا یا محمد ارتباط حاصل کنید. چنین قدیسانی تنها زمانی میتوانند به نزد شما آیند که هشیاریتان از طریق مراقبه پاکی و خلوص یافته باشد تا بتوانید پذیرای آنها گردید. قدرت ارتعاشی حضور آنها آنقدر قوی است که جسم و مغزی را که با آنها هماهنگی نداشته باشد میسوزاند. من بسیاری از این آواتارها و قدیسان را دیدهام؛ شما نیز با قوی کردن ارتعاشات معنوی خود میتوانید آنها را ببینید. این روحهای متعالی همواره در فضا حضور دارند، چرا که هیچکس با ترک جسم از بین نمیرود. آنها به دعاهای شما پاسخ میگویند و به شما برکت
میدهند. آنها یا در عالم سماوی هستند، یا به زمین بازگشتهاند و یا برای تکامل والاتر انسان به سیارههای بالاتر دیگری رفتهاند.
پس باید سعی به پرورش خود داشته باشید. تلاش کنید که با قدیسانی همچون مسیح و کریشنا و گوروهای طریقت SRF هماهنگی ارتعاشی بیابید. اگر در عمق هشیاری درونی خود یکی از این والایان را ببینید، با تبرک آنها تحولات مفیدی در درونتان رخ خواهد یافت. این موضوع صحبت ما امر ساده و پیش پا افتادهای نیست.
هیچگاه به قصد ارتباط با عالم ارواح در خلوت ننشینید که ذهن خود را خالی کنید تا برای دریافت پیام از آن دنیای دیگر "باز" باشد. این روش راه را برای ارواح سرگردانی که در فضا پرسه میزنند و برای ابراز و تجربه در دنیای فیزیکی به دنبال حامل انسانی میگردند، باز میکند. این ارواح از نوع پستتر میباشند، و به این دنیای فیزیکی بسیار دلبستگی دارند، برای همین نتوانستهاند به طور طبیعی خود را به زندگی بهتر عالم سماوی تطبیق دهند و به جای ماندن در عالم سماوی ترجیح میدهند که مابین دنیای فیزیکی و دنیای سماوی پرسه زنند و گاهی هم قادر میشوند بر شخصی که ذهن ضعیف و هشیاری پستتری دارد نفوذ کنند. "شیاطینی" که مسیح "بیرون کرد" از این نوع ارواح سرگردان بودند.
آقای هیکمن، که چند سال پیش دختر بچه کوچکی را به قتل رساند، تحت نفوذ یکی از این ارواح بود. من عمیقاً به مطالعه او پرداختهام. او پسر خوبی بود، اما انگیزه و سوءاستفاده غیر عادی جنسی در او مغزش را ضعیف کرد تا حدی که یک روح سرگردان توانست جسم او را تحت نفوذ خودش بیاورد. علت کشتار آن دختر به آن طرز فجیع همان بود. وقتی که یک روح جسمی را که به آن تعلق ندارد کنترل میکند اکثراً مغز و شخصیت آن انسان را نابود میسازد. برای همین بسیاری از آنهایی که احضار روح میکنند دچار مشکل میشوند. ارواح نیک هیچگاه شما را تحت نفوذ خود قرار نمیدهند؛ آنها حتی بدون یک دعوت مناسب، از سوی یک هشیاری والا حضور پیدا نمیکنند.
برای جذب ارواح نیک بایست تمرکز عمیق داشت و هشیاری را به مراحل پاک معنوی ترفیع داد. در حالت فراهشیاری شما قادرید با اراده خود تجارب خود را هدایت کنید. در مراقبه شما در مراحل والای تفکر هستید؛ روحهای سرگردان، یا منفی و شیطانی که در سطوح پستتر سماوی حضور دارند نمیتوانند به شما دست یابند.
کسی که تکامل بسیاری یافته و بر همه سطوح هشیاری چیرگی پیدا کرده است، میتواند همه حیطههای عالم سماوی، چه والاتر و چه پستتر را ببیند؛ و میتواند به ارواح آن سطوح یاری معنوی رساند تا برخی از کارمای خود را خنثی کنند. برای من آن دنیا به اندازه این دنیا واقعی است. گاهی وقتی که بر روی سمت چپ بدنم خوابیدهام، ارواح تیره بسیاری را میبینم که در اطراف در رقص و جنبش میباشند. اما وقتی به روی سمت راست بدنم میخوابم به ندرت آنها را میبینم. برای اینکه بخش راست بدن مثبت است و دارای جریان قویتر حیات معنوی است و همچون حائلی در مقابل همه نیروهای منفی عمل میکند. به همین خاطر است که در تمرین روش اُم دروس SRF آموزش میشود که به ارتعاش کیهانی در گوش راست تمرکز داده شود.
وقتی شما به خداوند میاندیشید و یا مراقبه میکنید و یا به مرکز هشیاری مسیحایی، ناحیه میان دو ابرو متمرکز هستید، هیچ موجود سماوی نمیتواند در هشیاری شما مزاحمت ایجاد کند. در همه این فضاها احترام عمیقی برای خداوند وجود دارد، حتی در میان ارواح پستتر سماوی، که قادر به تحمل ارتعاشات والای معنوی نیستند.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۸
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
روش ارسال فکر به روح رفتگان
برای ارسال فکر به روح عزیزی که از این دنیا رفته است، در اتاقی آرام بنشینید و به مراقبه با خداوند بپردازید. وقتی که آرامش الهی را در درون خود حس کردید، عمیقاً به ناحیه چشم معنوی (مرکز اراده، ناحیه بین دو ابرو) تمرکز کنید و عشق خود را به رفتگان عزیز خود ارسال دارید. عزیز خود را در این مرکز تصور کنید. ارتعاشات عشق، محبت، قدرت، جرات و تهور را به او بفرستید. اگر این کار را با تداوم انجام دهید، و اگر شدت خواست ارتباط خود با آن روح را از دست ندهید، او بیشک ارتعاشات شما را دریافت خواهد کرد. چنین دریافتهایی از سوی آنها
موجب حس سعادت و حس دوست داشتن در آنها میشود. آنها همانقدر به یاد شما هستند که شما به یاد آنها میباشید. در هشیاری آنها هنوز خاطره ماتی از عزیزانی که پشت سر گذاشتهاند باقی است.
اگر بخواهید که از سوی آنها پیام دریافت کنید، به ناحیه قلب تمرکز کنید. اگر عمیقاً تمرکز کنید، اول ممکن است که آنها به خوابتان آیند. این امر برای آنها ممکن است. گاهی ممکن است خواب مهمی را چند مرتبه ببینید. برای همین همه خوابهای ما بیمعنی نیستند. اگر ذهنتان آرام و هماهنگ باشد، خواهید دانست که کسی میخواهد از راه آن خواب با شما ارتباط یابد. با پیشرفت معنوی، عزیزان شما ممکن است که در مراقبه به دیده شما آیند. و وقتی که تکامل حتی بیشتری هم بیابید، میتوانید آنها را در پیش روی خود ببینید. فرانسیس قدیس قادر بود هر شب مسیح را در جسم ببیند. ولی برای چنین تجربهای بایست خیلی پیشرفته باشید. با مراقبه عمیق بر خداوند، او خود همه این چیزها را نشانتان خواهد داد. به جای اشک ریختن و حس گمگشتگی از دست دادن عزیزی، همواره به آنها حس عشق ارسال دارید. با چنین کاری به پیشرفت روح آنها یاری رساندهاید، و آنها نیز قادر به یاری شما میشوند. هیچگاه با عواطف غیرمنطقی وابستگیهای خودخواهانه و حس غم و اندوه از پیشرفت آنها پیشگیری نکنید. تنها لازم است که بگویید، "دوستت دارم."
هر چند بار که دلتان خواست به عزیزانتان حس سعادت و عشق بفرستید، حداقل یک بار در سال، مثلاً به هنگام سال روز فوت آنها این امر را انجام دهید. ذهناً به آنها بگویید، "دوباره یک روز همدیگر را خواهیم دید و به عشق و دوستی الهی خود با یکدیگر ادامه خواهیم داد." اگر الان افکار پر مهر خود را بیوقفه برای آنها بفرستید، بیشک روزی دوباره آنها را خواهید دید. خواهید دانست که این زندگی آخر کار نیست، بلکه فقط حلقهای در زنجیر جاودانی ارتباط شما با عزیزانتان میباشد.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
روش ارسال فکر به روح رفتگان
برای ارسال فکر به روح عزیزی که از این دنیا رفته است، در اتاقی آرام بنشینید و به مراقبه با خداوند بپردازید. وقتی که آرامش الهی را در درون خود حس کردید، عمیقاً به ناحیه چشم معنوی (مرکز اراده، ناحیه بین دو ابرو) تمرکز کنید و عشق خود را به رفتگان عزیز خود ارسال دارید. عزیز خود را در این مرکز تصور کنید. ارتعاشات عشق، محبت، قدرت، جرات و تهور را به او بفرستید. اگر این کار را با تداوم انجام دهید، و اگر شدت خواست ارتباط خود با آن روح را از دست ندهید، او بیشک ارتعاشات شما را دریافت خواهد کرد. چنین دریافتهایی از سوی آنها
موجب حس سعادت و حس دوست داشتن در آنها میشود. آنها همانقدر به یاد شما هستند که شما به یاد آنها میباشید. در هشیاری آنها هنوز خاطره ماتی از عزیزانی که پشت سر گذاشتهاند باقی است.
اگر بخواهید که از سوی آنها پیام دریافت کنید، به ناحیه قلب تمرکز کنید. اگر عمیقاً تمرکز کنید، اول ممکن است که آنها به خوابتان آیند. این امر برای آنها ممکن است. گاهی ممکن است خواب مهمی را چند مرتبه ببینید. برای همین همه خوابهای ما بیمعنی نیستند. اگر ذهنتان آرام و هماهنگ باشد، خواهید دانست که کسی میخواهد از راه آن خواب با شما ارتباط یابد. با پیشرفت معنوی، عزیزان شما ممکن است که در مراقبه به دیده شما آیند. و وقتی که تکامل حتی بیشتری هم بیابید، میتوانید آنها را در پیش روی خود ببینید. فرانسیس قدیس قادر بود هر شب مسیح را در جسم ببیند. ولی برای چنین تجربهای بایست خیلی پیشرفته باشید. با مراقبه عمیق بر خداوند، او خود همه این چیزها را نشانتان خواهد داد. به جای اشک ریختن و حس گمگشتگی از دست دادن عزیزی، همواره به آنها حس عشق ارسال دارید. با چنین کاری به پیشرفت روح آنها یاری رساندهاید، و آنها نیز قادر به یاری شما میشوند. هیچگاه با عواطف غیرمنطقی وابستگیهای خودخواهانه و حس غم و اندوه از پیشرفت آنها پیشگیری نکنید. تنها لازم است که بگویید، "دوستت دارم."
هر چند بار که دلتان خواست به عزیزانتان حس سعادت و عشق بفرستید، حداقل یک بار در سال، مثلاً به هنگام سال روز فوت آنها این امر را انجام دهید. ذهناً به آنها بگویید، "دوباره یک روز همدیگر را خواهیم دید و به عشق و دوستی الهی خود با یکدیگر ادامه خواهیم داد." اگر الان افکار پر مهر خود را بیوقفه برای آنها بفرستید، بیشک روزی دوباره آنها را خواهید دید. خواهید دانست که این زندگی آخر کار نیست، بلکه فقط حلقهای در زنجیر جاودانی ارتباط شما با عزیزانتان میباشد.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۹
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
میتوان عزیزانی را که از نو زاده شدهاند، پیدا کرد
روحهای عادی برای مدت زمان مشخصی که مربوط به کارمای آنها میشود در عالم سماوی میمانند و سپس به زمین باز میگردند. روحهای بسیار متعالی هر اندازه که بخواهند میتوانند در عالم سماوی بمانند. پس اگر روح کسی که به دنبالش هستید از نو در کره زمین تولد یافته باشد، چه؟ شما با فرستادن حس عشق و محبت به آنها همچنان به آنها ارتعاشات نیک رساندهاید. وقتی که آنها به خواب میروند، و ذهن هشیارشان در خواب است، ولی ذهن فروهشیارشان بیدار، عشق و محبت شما را دریافت میدارند و در وقت مناسب، آنها نسبت به ارتعاشاتی که شما برایشان میفرستید هشیار میگردند و به یاد آورده و درک خواهند کرد. افزوده آنکه، بیشک روزی از نو به یکدیگر جذب خواهید شد و نزدیکی و صمیمیت ارتباط سابق خود را حس خواهید کرد.
هنگامی که به تکامل معنوی رسیده باشید، هشیارانه روحهایی را که از پیش میشناختهاید تشخیص خواهید داد، همانطور که من در اولین ملاقات با استاد خود، سوامی شری یوکتشوار، او را شناختم. او پیامهای خود را از پیش به من میفرستاده است. برای همین بود که استاد غالباً در افکار من حضور داشت، و من بسیار پیش از آن که او را در این زندگی ملاقات کنم میشناختم. چه بسیار که او را در خواب و نیز در مراقبه دیده بودم. در وقت خواب و مراقبه ارتعاشاتی را که او میفرستاد دریافت میکردم. برای همین به محض ملاقات با او، او را شناختم. شما نیز اگر عزیزی دارید که از نو در کره زمین تولد یافته است، و اگر عشق شما برای او قوی باشد، او را به سوی شما جذب خواهد کرد. یک بار دیگر در این تناسخ و یا تناسخهای دیگر به زندگی شما جذب خواهد شد.
به طور کلی، در هر تناسخی طبیعت باعث میشود که ما شخصیتها و روابطی را که در زندگیهای سابق داشتهایم فراموش کنیم. چه موهبتی! تصورش را بکنید، اگر ما همه نقشهایی را که خود و عزیزانمان در زندگیهای سابق داشتهایم به خاطر میآوردیم چقدر گیج میشدیم. آنگاه نمیدانستیم کدامیک از مادرها، پدرها، همسرها و یا فرزندان خود را دوست بداریم. خداوند با مات کردن خاطره ما، از این آشفتگی پیشگیری کرده است تا ما بتوانیم آزادانه به تکامل روابط تناسخ کنونی خود بپردازیم.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
میتوان عزیزانی را که از نو زاده شدهاند، پیدا کرد
روحهای عادی برای مدت زمان مشخصی که مربوط به کارمای آنها میشود در عالم سماوی میمانند و سپس به زمین باز میگردند. روحهای بسیار متعالی هر اندازه که بخواهند میتوانند در عالم سماوی بمانند. پس اگر روح کسی که به دنبالش هستید از نو در کره زمین تولد یافته باشد، چه؟ شما با فرستادن حس عشق و محبت به آنها همچنان به آنها ارتعاشات نیک رساندهاید. وقتی که آنها به خواب میروند، و ذهن هشیارشان در خواب است، ولی ذهن فروهشیارشان بیدار، عشق و محبت شما را دریافت میدارند و در وقت مناسب، آنها نسبت به ارتعاشاتی که شما برایشان میفرستید هشیار میگردند و به یاد آورده و درک خواهند کرد. افزوده آنکه، بیشک روزی از نو به یکدیگر جذب خواهید شد و نزدیکی و صمیمیت ارتباط سابق خود را حس خواهید کرد.
هنگامی که به تکامل معنوی رسیده باشید، هشیارانه روحهایی را که از پیش میشناختهاید تشخیص خواهید داد، همانطور که من در اولین ملاقات با استاد خود، سوامی شری یوکتشوار، او را شناختم. او پیامهای خود را از پیش به من میفرستاده است. برای همین بود که استاد غالباً در افکار من حضور داشت، و من بسیار پیش از آن که او را در این زندگی ملاقات کنم میشناختم. چه بسیار که او را در خواب و نیز در مراقبه دیده بودم. در وقت خواب و مراقبه ارتعاشاتی را که او میفرستاد دریافت میکردم. برای همین به محض ملاقات با او، او را شناختم. شما نیز اگر عزیزی دارید که از نو در کره زمین تولد یافته است، و اگر عشق شما برای او قوی باشد، او را به سوی شما جذب خواهد کرد. یک بار دیگر در این تناسخ و یا تناسخهای دیگر به زندگی شما جذب خواهد شد.
به طور کلی، در هر تناسخی طبیعت باعث میشود که ما شخصیتها و روابطی را که در زندگیهای سابق داشتهایم فراموش کنیم. چه موهبتی! تصورش را بکنید، اگر ما همه نقشهایی را که خود و عزیزانمان در زندگیهای سابق داشتهایم به خاطر میآوردیم چقدر گیج میشدیم. آنگاه نمیدانستیم کدامیک از مادرها، پدرها، همسرها و یا فرزندان خود را دوست بداریم. خداوند با مات کردن خاطره ما، از این آشفتگی پیشگیری کرده است تا ما بتوانیم آزادانه به تکامل روابط تناسخ کنونی خود بپردازیم.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۱۰
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
در هر دور زندگی عشق واقعی است که روحها را به هم جذب میکند
با اینکه ممکن است چیز خاصی درباره ارتباطات زندگیهای سابق به خاطر آورده نشود، ولی عشق و یا حتی جاذبه تنفر عمیق روحها را در هر زندگی به هم جذب میکند. برای همین در زندگی به بعضیها عمیقاً جذب میشوید و به بعضی دیگر نه. همیشه به طرزی طبیعی به آنهایی جذب میشویم که از پیش میشناختهایم. دوستی نزدیک با کسانی که در زندگیهای سابق نمیشناختهاید ممکن نیست. این یک واقعیت است. وقتی کسی را دوست خود میدانید، این به این خاطرست که او را از پیش میشناختهاید و آن ارتباط سابق، شما را به او نزدیکتر کرده است. از راه تلاش در درک و شناخت دیگران ما به گنجینه دوستان و عزیزان خود در هر تناسخ و زندگی میافزاییم.
وقتی در این زندگی به کسانی بر میخورید که دوستشان دارید، ولی در ضمن با آنها جدال و سوءتفاهم هم دارید، و بایست پیوسته برای کنار آمدن با یکدیگر تلاش کنید، به این معنی است که ارتباط شما در زندگی پیشین ارتباطی نیمهدوستانه و نیمهخصمانه بوده است. نمونهاش یهودا میباشد که به مسیح خیانت کرد. یهودا مسیح را از زندگیهای سابق میشناخت و مقدر بود که جزئی از خانواده فوقالعاده مریدان مسیح باشد. با وجود خیانتش به مسیح، مسیح او را بدون قید و شرط، همچون مادری که فرزند شرور خود را دوست میدارد، دوست میداشت. مسیح هر دوازده مریدش را از پیش میشناخت و آنها نیز او را از پیش میشناختند. به همین خاطر بود که میان آنها جاذبه و پذیرش آنی وجود داشت. حضرت کریشنا نیز مرید بسیار عزیزش را میشناخت: "ای آرجونا، من و تو تولدهای بیشماری را با هم گذراندهایم. من به همه آنها آگاهم، ولی تو آنها را به یاد نمیآوری."
رابطه میان مرید و گورو زیباترین نوع رابطه است، چرا که بی قید و شرط و پایدار است: در طول همه تناسخها ادامه مییابد، و در زمان مرگ، گورو برای هدایت مرید در گذار از جسم فیزیکی به بهشت سماوی حضور دارد.
من در این زندگی بسیاری را دیدهام که از پیش میشناختهام؛ ولی آنها مرا نمیشناختند. در زندگیهای پیشین آنها به من تعلق داشتند و من به آنها. اکثر کسانی که در این زندگی به پیش من آمدهاند کسانی هستند که من از پیش میشناختهام.
ما ممکن است نه تنها اشخاصی را که از پیش میشناخته و دوست داشتهایم به یاد آوریم، بلکه مکانهایی را هم که از پیش میشناختهایم به خاطر میآوریم. وقتی که من از هند بازمیگشتم، در لندن به مکانهای بسیاری برخوردم که از یک زندگی پیش به یاد میآوردم. خاطره آن مکانها در هشیاریم محفوظ بودند. شما نیز شاید تجاربی از این نوع داشتهاید: مکانی نو به نظرتان به اندازهای آشنا میآید که حس میکنید مطمئناً قبلاً آنجا بودهاید.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عزیزان از دنیا رفتهی ما اکنون کجا هستند؟
در هر دور زندگی عشق واقعی است که روحها را به هم جذب میکند
با اینکه ممکن است چیز خاصی درباره ارتباطات زندگیهای سابق به خاطر آورده نشود، ولی عشق و یا حتی جاذبه تنفر عمیق روحها را در هر زندگی به هم جذب میکند. برای همین در زندگی به بعضیها عمیقاً جذب میشوید و به بعضی دیگر نه. همیشه به طرزی طبیعی به آنهایی جذب میشویم که از پیش میشناختهایم. دوستی نزدیک با کسانی که در زندگیهای سابق نمیشناختهاید ممکن نیست. این یک واقعیت است. وقتی کسی را دوست خود میدانید، این به این خاطرست که او را از پیش میشناختهاید و آن ارتباط سابق، شما را به او نزدیکتر کرده است. از راه تلاش در درک و شناخت دیگران ما به گنجینه دوستان و عزیزان خود در هر تناسخ و زندگی میافزاییم.
وقتی در این زندگی به کسانی بر میخورید که دوستشان دارید، ولی در ضمن با آنها جدال و سوءتفاهم هم دارید، و بایست پیوسته برای کنار آمدن با یکدیگر تلاش کنید، به این معنی است که ارتباط شما در زندگی پیشین ارتباطی نیمهدوستانه و نیمهخصمانه بوده است. نمونهاش یهودا میباشد که به مسیح خیانت کرد. یهودا مسیح را از زندگیهای سابق میشناخت و مقدر بود که جزئی از خانواده فوقالعاده مریدان مسیح باشد. با وجود خیانتش به مسیح، مسیح او را بدون قید و شرط، همچون مادری که فرزند شرور خود را دوست میدارد، دوست میداشت. مسیح هر دوازده مریدش را از پیش میشناخت و آنها نیز او را از پیش میشناختند. به همین خاطر بود که میان آنها جاذبه و پذیرش آنی وجود داشت. حضرت کریشنا نیز مرید بسیار عزیزش را میشناخت: "ای آرجونا، من و تو تولدهای بیشماری را با هم گذراندهایم. من به همه آنها آگاهم، ولی تو آنها را به یاد نمیآوری."
رابطه میان مرید و گورو زیباترین نوع رابطه است، چرا که بی قید و شرط و پایدار است: در طول همه تناسخها ادامه مییابد، و در زمان مرگ، گورو برای هدایت مرید در گذار از جسم فیزیکی به بهشت سماوی حضور دارد.
من در این زندگی بسیاری را دیدهام که از پیش میشناختهام؛ ولی آنها مرا نمیشناختند. در زندگیهای پیشین آنها به من تعلق داشتند و من به آنها. اکثر کسانی که در این زندگی به پیش من آمدهاند کسانی هستند که من از پیش میشناختهام.
ما ممکن است نه تنها اشخاصی را که از پیش میشناخته و دوست داشتهایم به یاد آوریم، بلکه مکانهایی را هم که از پیش میشناختهایم به خاطر میآوریم. وقتی که من از هند بازمیگشتم، در لندن به مکانهای بسیاری برخوردم که از یک زندگی پیش به یاد میآوردم. خاطره آن مکانها در هشیاریم محفوظ بودند. شما نیز شاید تجاربی از این نوع داشتهاید: مکانی نو به نظرتان به اندازهای آشنا میآید که حس میکنید مطمئناً قبلاً آنجا بودهاید.
ادامه دارد...
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯