tgoop.com/medii_notes/44
Create:
Last Update:
Last Update:
👩🏻⚕🧑🏻⚕ Medinotes - کشیک اضافه!
اکنون آنجا هستم، جایی که چیزی را دیدم که تا به حال ندیدم بودم. اما آدم خیلی چیز ها را در عمرش ندیده است و بالاخره یک روزی میبیند. تفاوتی وجود دارد؟ یا تفاوت را تحمیل میکنم؟
میشنوم که: اون اتاقه که مریض پریاپیسم دارن، بخیه اش پاره شده و چیزی نداره، الکی نریم اونجا، چیزی نداره.
باشه قبوله!
پریاپیسم : سفت شدن غیر ارادی آلت تناسلی مردانه که بدون مداخله ای درمانی مدتی طولانی به طول می انجامد
میروم در اتاقی دیگر. ناگاه از در همان اتاق مذکور رد میشوم، رزیدنت سال یک، و اینترن آنجایند، در اتاقی که چه بسی هیچ اتفاق مهمی نمی افتد آنجا، و قرار هم نیست بیفتد، و شاید نیفتاد.
اما بار دیگر که از آنجا عبور میکنم، میگم بگذار یک سر بزنم. میروم داخل. اینترن کار های حاشیه ای را انجام میدهد، و رزیدنت سال یک بالای سر مریض است. و همه نگاه ها به یک چیز است: آلت مریض (که penis خوانندش، که یک موقع زشت نباشد)
و اما آنجا چه خبر است. هر چه که هست، تصویری برایم میسازد که تا انتهای آن روز، همراه با بویی که آنجا به مشام رسید، چندین بار به آگاهی ام رسید. و اما چه باشد آنچه خوانندش پارگی بخیه پریاپیسم که مهم نیست.
نمیدانم شیوع پریاپیسم چقدر است نمیدانم دلیلش چیست، لابد ایدیوپاتیک است، که قبلا استاد به مریض دیگری گفت: همینه و هر وقت مشکل داشتی دوباره بیا اورژانس.
پنیسی (penis) که در محل اتصال شفت و گلنس شکسته است. البته که نشکسته است، penis fracture که نداریم. پاره شده هست. اما آیا بهتر است؟ با خود می اندیشم یارو حتی بعد از ده تجربه پریاپیسم، وقتی این اتفاق افتاده چه حسی بهش دست داده. یکهو میبیند آلتش پاره شده! و حتما خون می آمد از آن.
شفت: تنه آلت
گلنس: سر آلت
رزیدنت سال یک به من میگوید بروم استاد را صدا کنم. اینکار را با خروج از اتاق انجام میدهم. استاد می آید، و مریض خیلی ضعیف و خسته به او میگوید (و نه با عصبانیت): این چی بود بابا یه متر شده بود و...
استاد میگوید حالا که کوچیک شده دیگه (و نه با لحن سرزنش وار)
اما آن تجربه حسی چه بود؟
"سوزن رو با یک سانت فاصله بزن"
به کجا؟ به گلنس! سوزن فرو میرود، و خون از آن جاری میشود (تیری که بر قلب میخورد). سریع خونش پاک میشود. سوزن میرود تا به سمت شفت تا به آن وصل گردد.
استاد قبلش گفته بود : به اینا گفتم اگر خوب بی حس ات نکنن، کشیک اضافه میزنم براشون.
مریض میگوید درد دارد. رزیدنت توضیح میدهد که والا بلاک کرده ام عصب را. وقتی سوزن را زد، از مریض پرسیدند و گفت مشکلی ندارد. ماندیم که پس چرا میگوید درد دارد. لحظاتی بعد، چشمش تر میشود و اشک میریزد. استاد میپرسد به خاطر درد است یا به خاطر این مریضی؟ که میگوید به خاطر همینه، همین گرفتاری هایی که ایجاد شده است
استاد میگوید: هر چقدر میخواد براش استعلاجی بزنید.
او احتمالا مشکلی نادر داشت، و پارگی بخیه هم که چیزی نیست.
در واقع چیزی نشده است، مردانگی اش علیه اش قیام کرده است، بخیه میزنیم خوب میشود.
نویسنده: #سورن_در_سرزمین_غرائب
پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
#پزشکی_روایی #medinotes #صدای_درمان #قسمت_پانزدهم #مدیکیشن #سها #جوانه #کافه_هنر
@Medii_notes 🩺
@Soha_javaneh
@MedicationTeam
BY Medinotes
Share with your friend now:
tgoop.com/medii_notes/44