🔵قابلیتهای جدید اینستاگرام برای مبارزه با آزارهای سایبری
🔺اینستاگرام از قابلیتهای جدیدی برای مبارزه با آزار سایبری و تشویق کاربران به تعاملات مثبت در این شبکه رونمایی کرده است.
🔺حالا امکان پاک کردن دستهای نظرات و همچنین تعیین اکانتهایی که مجوز تگ یا منشن کردن را دارند فراهم شده است.
🔺به گفته اینستاگرام کاربران حالا میتوانند تا ۲۵ نظر را همزمان پاک کنند.
🔺همچنین اینستاگرام میگوید به زودی ابزاری را آزمایش میکند که کاربران میتوانند به کمک آن کامنتهای مثبت را هایلایت کنند.
🔺علاوه بر قابلیتهای فوق، کاربران میتوانند کسانی که مجاز به تگ کردن یا منشن کردن آنها در نظرات، کپشن یا استوری هستند را تعیین کنند./دیجیاتو
@media_managment
🔺اینستاگرام از قابلیتهای جدیدی برای مبارزه با آزار سایبری و تشویق کاربران به تعاملات مثبت در این شبکه رونمایی کرده است.
🔺حالا امکان پاک کردن دستهای نظرات و همچنین تعیین اکانتهایی که مجوز تگ یا منشن کردن را دارند فراهم شده است.
🔺به گفته اینستاگرام کاربران حالا میتوانند تا ۲۵ نظر را همزمان پاک کنند.
🔺همچنین اینستاگرام میگوید به زودی ابزاری را آزمایش میکند که کاربران میتوانند به کمک آن کامنتهای مثبت را هایلایت کنند.
🔺علاوه بر قابلیتهای فوق، کاربران میتوانند کسانی که مجاز به تگ کردن یا منشن کردن آنها در نظرات، کپشن یا استوری هستند را تعیین کنند./دیجیاتو
@media_managment
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"یه اینفلوئنسر واقعی و درست درمون اینجوری تبلیغ میکنه
نه بکشین بالا بکشین بالا تگش کردم کلیک کنین!!"
@media_managment
نه بکشین بالا بکشین بالا تگش کردم کلیک کنین!!"
@media_managment
🔹نگاهی به ویژگیهای ویروسهای خبری و راه مقابله با آن / حسین کریمی
🔸ویروسهای خبری مانند بسیاری از ویروسهای دیگر عمل میکنند با این تفاوت که بستر آنها میتواند ارزشها، باورها، نگرشها و حتی روح و جسم آدمی باشد. خبرهای ویروسی یعنی خبرهایی که بزرگنمایی یا کوچک نمایی میکنند، خبرهای ناقص یا گزینشی هستند و اساساً بناست به شکل ویروس با سرعت و وسیع پخش شوند تا شناخت انسان را مختل کنند.
🔸معمولاً این اخبار از ابعاد مختلف شباهتهایی به ویروسها دارند:
1️⃣معمولاً این اخبار به دلیل گسترش فناوری و وسایل ارتباط اجتماعی از سرعت انتشار بالایی برخوردارند.
2️⃣درجه تخریب این اخبار زمانی که جنگ تبلیغاتی و رسانهایی وجود داشته باشد، بالاست.
تخریب این اخبار عمقی و چندبعدی است.
3️⃣این اخبار توانایی اثرگذاری بر روی عقاید، ارزشها و باورهای ما را دارند.
4️⃣این ویروسها بر روی عواطف و احساسات (یاس، ناامیدی، اعتمادبهنفس کاذب، ترس و..) اثر دارند.
5️⃣آگاهی کاذب ایجاد میکنند. آگاهی کاذب زمانی به وجود میآید که فرد با این اخبار مواجه شده و با توجه به محتوای این خبر به تجربه و کنش اجتماعی میپردازد.
6️⃣این اخبار بیشتر گریبان گیر افرادی میشوند که سیستم دفاعی ضعیفی دارند.
🔻راههای مقابله با ویروسهای خبری:
💠اصالت یک خبر میتواند با اصالت منبع پیام ارتباط مستقیم داشته باشد پس منبع مهم است.
💠یکی از راه عدم بازنشر اخبار ویروسی است که باعث شکست زنجیره خبر معیوب میشود.
💠از صاحبنظران کمک بگیریم. صاحبنظران مانند پزشک هم توانایی پیشگیری به ابتلا و هم درمان آن را دارند.
💠ارتقای سواد رسانهای راه مقابله با اخبار ویروسی است.
@media_managment
🔸ویروسهای خبری مانند بسیاری از ویروسهای دیگر عمل میکنند با این تفاوت که بستر آنها میتواند ارزشها، باورها، نگرشها و حتی روح و جسم آدمی باشد. خبرهای ویروسی یعنی خبرهایی که بزرگنمایی یا کوچک نمایی میکنند، خبرهای ناقص یا گزینشی هستند و اساساً بناست به شکل ویروس با سرعت و وسیع پخش شوند تا شناخت انسان را مختل کنند.
🔸معمولاً این اخبار از ابعاد مختلف شباهتهایی به ویروسها دارند:
1️⃣معمولاً این اخبار به دلیل گسترش فناوری و وسایل ارتباط اجتماعی از سرعت انتشار بالایی برخوردارند.
2️⃣درجه تخریب این اخبار زمانی که جنگ تبلیغاتی و رسانهایی وجود داشته باشد، بالاست.
تخریب این اخبار عمقی و چندبعدی است.
3️⃣این اخبار توانایی اثرگذاری بر روی عقاید، ارزشها و باورهای ما را دارند.
4️⃣این ویروسها بر روی عواطف و احساسات (یاس، ناامیدی، اعتمادبهنفس کاذب، ترس و..) اثر دارند.
5️⃣آگاهی کاذب ایجاد میکنند. آگاهی کاذب زمانی به وجود میآید که فرد با این اخبار مواجه شده و با توجه به محتوای این خبر به تجربه و کنش اجتماعی میپردازد.
6️⃣این اخبار بیشتر گریبان گیر افرادی میشوند که سیستم دفاعی ضعیفی دارند.
🔻راههای مقابله با ویروسهای خبری:
💠اصالت یک خبر میتواند با اصالت منبع پیام ارتباط مستقیم داشته باشد پس منبع مهم است.
💠یکی از راه عدم بازنشر اخبار ویروسی است که باعث شکست زنجیره خبر معیوب میشود.
💠از صاحبنظران کمک بگیریم. صاحبنظران مانند پزشک هم توانایی پیشگیری به ابتلا و هم درمان آن را دارند.
💠ارتقای سواد رسانهای راه مقابله با اخبار ویروسی است.
@media_managment
🔻 زندگی رنگیرنگی بلاگرهای اینستاگرامی از کجا میاد؟
🔹 سوئیتهوم/ sweethome در لغت به معنی خانه شیرین است. اما بسیاری از کاربران اینستاگرامی به عنوان پسوند نام کاربریشون از اون استفاده کردن! کاربرانی که هر روز عکسهای رنگی زیبایی از خونه و زندگی و اعضای خانوادهشون در حالتهای مختلف منتشر میکنند.
🔸 این کاربرا بیشتر روزمرهنویسان اینستاگرامی هستند، از قصه آشنایی با همسرشون و خاطرات عاشقانشون میگن. درباره فرزندشون، بارداری و زایمانشون!
🔹 نکات خونهداری و خرید زیادی رو به مخاطباشون آموزش میدن. این فعالان روزمرهنویس و بیسروصدای اینستاگرام خیلی هم پرطرفدارند، کاربرانی که ساده و بی سروصدا به نظر میرسن اما مثل یک سلبریتی سینمایی ذهنهای زیادی رو به خودشون مشغول کردن.
🔸 در ظاهر بیخطرند اما باعث افسردگیهای زیادی شدن!
🔹 اگر کامنتهای این صفحات رو باز کنید پره از پیامهایی مثل«من دیشب خواب شما رو دیدم.» «صفحه شما حالمو خوب میکنه» «کاش منم میتونستم مثل شما زندگی کنم.» «شما یک زن کاملی» «من زندگی شما رو الگوم قرار دادم»
منبع: تبیان
@media_managment
🔹 سوئیتهوم/ sweethome در لغت به معنی خانه شیرین است. اما بسیاری از کاربران اینستاگرامی به عنوان پسوند نام کاربریشون از اون استفاده کردن! کاربرانی که هر روز عکسهای رنگی زیبایی از خونه و زندگی و اعضای خانوادهشون در حالتهای مختلف منتشر میکنند.
🔸 این کاربرا بیشتر روزمرهنویسان اینستاگرامی هستند، از قصه آشنایی با همسرشون و خاطرات عاشقانشون میگن. درباره فرزندشون، بارداری و زایمانشون!
🔹 نکات خونهداری و خرید زیادی رو به مخاطباشون آموزش میدن. این فعالان روزمرهنویس و بیسروصدای اینستاگرام خیلی هم پرطرفدارند، کاربرانی که ساده و بی سروصدا به نظر میرسن اما مثل یک سلبریتی سینمایی ذهنهای زیادی رو به خودشون مشغول کردن.
🔸 در ظاهر بیخطرند اما باعث افسردگیهای زیادی شدن!
🔹 اگر کامنتهای این صفحات رو باز کنید پره از پیامهایی مثل«من دیشب خواب شما رو دیدم.» «صفحه شما حالمو خوب میکنه» «کاش منم میتونستم مثل شما زندگی کنم.» «شما یک زن کاملی» «من زندگی شما رو الگوم قرار دادم»
منبع: تبیان
@media_managment
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
📍سلبریتیها
✍🏻روزبه فیض
افرادی که واقعیتِ درونیِ پررنگی دارند به سادگی آن را تابعِ موضوعات بیرونی—هر چقدر هم که مهم یا جذاب به نظر برسند—نمیکنند. این اشخاص از درون به بیرون حرکت میکنند، یعنی با تکیه بر واقعیتِ درونیشان وارد عرصهٔ عمومی میشوند و اگر هم شهرتی کسب کنند، شهرتی است که به واسطهٔ قدر و منزلتِ همان واقعیتِ درونیِ آنها شکل گرفته است. اینها افرادی هستند که میتوانیم آنها را «صاحبْشخصیت» بدانیم، به این معنی که شخصیتِ آنها مبتنی بر واقعیتِ درونیِ غنی، ریشهدار، پرداخته و باوقاری است که به راحتی تحتِ تأثیرِ محرکهای محیطی و اجتماعی قرار نمیگیرد.
شکی نیست که تعداد قابل توجهی از افرادِ مشهور در یک جامعه صاحبْشخصیت هستند، اما خیلی از افرادِ مشهور را نیز نمیتوانیم صاحبْشخصیت تلقی کنیم. گسترش رسانههای جمعی این امکان را برای عدهای فراهم آورد که بدونِ داشتنِ واقعیتِ درونیِ قابل اعتنایی بتوانند صرفاً از طریق حضور همزمان در تعدادِ زیادی صفحهٔ نمایش به شهرت برسند؛ پدیدهای که با شکلگیری و رشد شبکههای اجتماعی تشدید نیز شده است.
این افراد که معمولاً آنها را به عنوان «سلبریتی» میشناسیم، به جای تقویتِ واقعیتِ درونی و شکل دادنِ شخصیتشان بر پایهٔ آن، به این نگاه میکنند که شهرت در عرصهٔ عمومی چه طلب میکند و سعی میکنند پندار و گفتار و کردارشان را با همان مطالبات تنظیم کنند. شخصیتِ این افراد تا حدی زیادی تابعِ مطالباتِ عمومی و شهوتِ شهرت است و به این ترتیب واقعیتِ درونیشان تُنک و بیمایه باقی میماند.
اما آیا فرد نمیتواند عمدتاً با تکیه بر مطالباتِ عمومی، شخصیتِ توانمند و باوقاری برای خودش دستوپا کند؟ پاسخ کوتاه «خیر» است. طبعاً نمیتوانیم حکم مطلقی صادر کنیم و همیشه استثناهایی وجود دارد، اما همانطور که در یادداشتِ دیگری توضیح دادم، در عرصهٔ موضوعاتِ انسانی و اجتماعی استثناها معمولاً مؤیدِ قاعدهای عمومی هستند و نه ناقض آن. در اینجا هم قاعده این است که سلبریتیها—یعنی افرادی که عمدهٔ همّوغمّشان این است که تصویرِ عمومیشان جذاب و مشهور باشد و به رشد و پرداختِ واقعیتِ درونیشان کمتوجهند—مجبورند به الگوهای موردِ پسند یا توجهِ عموم رو بیاورند. اما سلیقهٔ عمومی فاقدِ حساسیت و ظرافت است و همچون آینهٔ همگنسازیْ پیچیدگیها، گوناگونیها و شگفتیها را به پدیدههایی نافرم، مبتذل و عادی تبدیل میکند.
بنابراین، شخصیتِ یک سلبریتی آینهای از پسندِ میانگینِ عمومی میشود و کممایه و توخالی میماند. تمایلِ عموم و افرادی که از حضور سلبریتیها بهره میبرند ارائهٔ روایتها و تصویرهایِ «سادهفهم»، «جذاب» و «آشنا» است و یک سلبریتی هر چه بیشتر خود را با این تمایلِ عمومی همراه کند، بیشتر «پاداش» میگیرد. آنچه افراد کمشخصیت و میانمایه را به سلبریتی تبدیل میکند همان فرایندی است که جهان و مناسبتهایش را به عنوانِ پدیدههایی ساده و تقلیلیافته معرفی میکند که میتوان آنها را به راحتی توضیح داد و بدونِ زحمت فهمید.
نکتهٔ دیگر این است که باید تمایزی بینِ «سلبریتی» و «ستاره» قائل شویم، چرا که این دو مفهوم اگر چه با هم همپوشانی دارند، اما یکسان نیستند. «ستاره» کسی است که در حوزهٔ حرفهایاش کوشیده و به واسطهٔ همان هم در منظرِ عام درخشیده و مشهور شده است. بنابراین، ستارهٔ آسمانِ سینما یا ستارهٔ آسمانِ سیاست کسی است که مهارتها، تلاشها و دستاوردهایش در عرصهٔ سینما یا سیاست قابلِ اعتنا و جدی است. ستارهٔ واقعی دارای واقعیتِ درونیِ محکمی است— دستِ کم در حوزهٔ عملکردش—و شهرتش نیز کموبیش مبتنی بر تلاشها و موفقیتهایِ واقعی است.
برعکس، سلبریتی کسی است که هنری جز مشهور شدن ندارد و به جز جلوههای ظاهری و شیوههای جلبِ توجهِ عموم چیزی برای عرضه کردن ندارد. چنانچه میکروفون و صفحهٔ نمایش را از وی بگیرند به سرعت و به کلی از صفحهٔ روزگار محو میشود، تو گویی هرگز وجود نداشته است. سلبریتی ستارهای قلابی است که شهرتِ اجتماعیاش را از طریقِ جا زدنِ خود به عنوان یک ستاره یا دستِ کم یک شبهِ ستاره به دست میآورد، اما در واقع نه تنها ستاره و شبهستاره نیست، بلکه سیارکی خُرد و بیمایه است که بیاراده تحتِ تأثیر جاذبهٔ مُد و تبلیغ، گردِ کانونهای مصرفگرایی و ابتذال میچرخد. سلبریتی نوری از خود ندارد، بلکه زرقوبرقهای کمارزش و زودگذرِ عرصهٔ عمومی را بازتولید میکند.
کمتر کسی به دانستنِ واقعیتِ درونیِ یک رهگذرِ معمولیِ خیابان علاقه نشان میدهد، اما خیلیها دوست دارند واقعیتِ درونیِ یک سلبریتی را بدانند. آن چه کمتر به آن توجه میشود این است که واقعیتِ درونیِ آن رهگذر معمولیِ خیابان از واقعیتِ زندگیِ بیشتر سلبریتیها پررنگتر، زندهتر، منحصربهفردتر و در مجموع جالبتر است.
@cultural_media_studies
✍🏻روزبه فیض
افرادی که واقعیتِ درونیِ پررنگی دارند به سادگی آن را تابعِ موضوعات بیرونی—هر چقدر هم که مهم یا جذاب به نظر برسند—نمیکنند. این اشخاص از درون به بیرون حرکت میکنند، یعنی با تکیه بر واقعیتِ درونیشان وارد عرصهٔ عمومی میشوند و اگر هم شهرتی کسب کنند، شهرتی است که به واسطهٔ قدر و منزلتِ همان واقعیتِ درونیِ آنها شکل گرفته است. اینها افرادی هستند که میتوانیم آنها را «صاحبْشخصیت» بدانیم، به این معنی که شخصیتِ آنها مبتنی بر واقعیتِ درونیِ غنی، ریشهدار، پرداخته و باوقاری است که به راحتی تحتِ تأثیرِ محرکهای محیطی و اجتماعی قرار نمیگیرد.
شکی نیست که تعداد قابل توجهی از افرادِ مشهور در یک جامعه صاحبْشخصیت هستند، اما خیلی از افرادِ مشهور را نیز نمیتوانیم صاحبْشخصیت تلقی کنیم. گسترش رسانههای جمعی این امکان را برای عدهای فراهم آورد که بدونِ داشتنِ واقعیتِ درونیِ قابل اعتنایی بتوانند صرفاً از طریق حضور همزمان در تعدادِ زیادی صفحهٔ نمایش به شهرت برسند؛ پدیدهای که با شکلگیری و رشد شبکههای اجتماعی تشدید نیز شده است.
این افراد که معمولاً آنها را به عنوان «سلبریتی» میشناسیم، به جای تقویتِ واقعیتِ درونی و شکل دادنِ شخصیتشان بر پایهٔ آن، به این نگاه میکنند که شهرت در عرصهٔ عمومی چه طلب میکند و سعی میکنند پندار و گفتار و کردارشان را با همان مطالبات تنظیم کنند. شخصیتِ این افراد تا حدی زیادی تابعِ مطالباتِ عمومی و شهوتِ شهرت است و به این ترتیب واقعیتِ درونیشان تُنک و بیمایه باقی میماند.
اما آیا فرد نمیتواند عمدتاً با تکیه بر مطالباتِ عمومی، شخصیتِ توانمند و باوقاری برای خودش دستوپا کند؟ پاسخ کوتاه «خیر» است. طبعاً نمیتوانیم حکم مطلقی صادر کنیم و همیشه استثناهایی وجود دارد، اما همانطور که در یادداشتِ دیگری توضیح دادم، در عرصهٔ موضوعاتِ انسانی و اجتماعی استثناها معمولاً مؤیدِ قاعدهای عمومی هستند و نه ناقض آن. در اینجا هم قاعده این است که سلبریتیها—یعنی افرادی که عمدهٔ همّوغمّشان این است که تصویرِ عمومیشان جذاب و مشهور باشد و به رشد و پرداختِ واقعیتِ درونیشان کمتوجهند—مجبورند به الگوهای موردِ پسند یا توجهِ عموم رو بیاورند. اما سلیقهٔ عمومی فاقدِ حساسیت و ظرافت است و همچون آینهٔ همگنسازیْ پیچیدگیها، گوناگونیها و شگفتیها را به پدیدههایی نافرم، مبتذل و عادی تبدیل میکند.
بنابراین، شخصیتِ یک سلبریتی آینهای از پسندِ میانگینِ عمومی میشود و کممایه و توخالی میماند. تمایلِ عموم و افرادی که از حضور سلبریتیها بهره میبرند ارائهٔ روایتها و تصویرهایِ «سادهفهم»، «جذاب» و «آشنا» است و یک سلبریتی هر چه بیشتر خود را با این تمایلِ عمومی همراه کند، بیشتر «پاداش» میگیرد. آنچه افراد کمشخصیت و میانمایه را به سلبریتی تبدیل میکند همان فرایندی است که جهان و مناسبتهایش را به عنوانِ پدیدههایی ساده و تقلیلیافته معرفی میکند که میتوان آنها را به راحتی توضیح داد و بدونِ زحمت فهمید.
نکتهٔ دیگر این است که باید تمایزی بینِ «سلبریتی» و «ستاره» قائل شویم، چرا که این دو مفهوم اگر چه با هم همپوشانی دارند، اما یکسان نیستند. «ستاره» کسی است که در حوزهٔ حرفهایاش کوشیده و به واسطهٔ همان هم در منظرِ عام درخشیده و مشهور شده است. بنابراین، ستارهٔ آسمانِ سینما یا ستارهٔ آسمانِ سیاست کسی است که مهارتها، تلاشها و دستاوردهایش در عرصهٔ سینما یا سیاست قابلِ اعتنا و جدی است. ستارهٔ واقعی دارای واقعیتِ درونیِ محکمی است— دستِ کم در حوزهٔ عملکردش—و شهرتش نیز کموبیش مبتنی بر تلاشها و موفقیتهایِ واقعی است.
برعکس، سلبریتی کسی است که هنری جز مشهور شدن ندارد و به جز جلوههای ظاهری و شیوههای جلبِ توجهِ عموم چیزی برای عرضه کردن ندارد. چنانچه میکروفون و صفحهٔ نمایش را از وی بگیرند به سرعت و به کلی از صفحهٔ روزگار محو میشود، تو گویی هرگز وجود نداشته است. سلبریتی ستارهای قلابی است که شهرتِ اجتماعیاش را از طریقِ جا زدنِ خود به عنوان یک ستاره یا دستِ کم یک شبهِ ستاره به دست میآورد، اما در واقع نه تنها ستاره و شبهستاره نیست، بلکه سیارکی خُرد و بیمایه است که بیاراده تحتِ تأثیر جاذبهٔ مُد و تبلیغ، گردِ کانونهای مصرفگرایی و ابتذال میچرخد. سلبریتی نوری از خود ندارد، بلکه زرقوبرقهای کمارزش و زودگذرِ عرصهٔ عمومی را بازتولید میکند.
کمتر کسی به دانستنِ واقعیتِ درونیِ یک رهگذرِ معمولیِ خیابان علاقه نشان میدهد، اما خیلیها دوست دارند واقعیتِ درونیِ یک سلبریتی را بدانند. آن چه کمتر به آن توجه میشود این است که واقعیتِ درونیِ آن رهگذر معمولیِ خیابان از واقعیتِ زندگیِ بیشتر سلبریتیها پررنگتر، زندهتر، منحصربهفردتر و در مجموع جالبتر است.
@cultural_media_studies
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚦تبلیغی عالی برای نشان دادن لزوم رعایت #فاصله_اجتماعی در ایام کرونا
🔸استفاده از تکنیکهای اقناعی #تداعی و #ترس
@media_managment
🔸استفاده از تکنیکهای اقناعی #تداعی و #ترس
@media_managment
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
🔸«نمایشهای فانتزی و ابتذال نابرابری»
🖋 سعید کشاورزی، جامعهشناس
📍 احتمالا شنیدهاید که در روزهای اخیر فلان سلبریتی به یک رفتگر بیاحترامی کرده است و متعاقبا، فلان سلبریتیها سلسلهوار موضع گرفتهاند و این حرکت را محکوم یا از "هجمه" علیه سلبریتی متهم انتقاد کردهاند. در چند سال اخیر، به کرات شاهد ماجرای مشابه بودهایم اما با یک خط داستان تکراری: فردی که تداعیکننده شهرت و قدرت است به دیگری نماد فقر تعدی کرده و سپس جنجال همه جا را میگیرد و در سکانس بعد، همه چیز فراموش میشود و البته پس از یک ماه، داستان مجددی اتفاق میافتد...
📍 اما نیروی پیشبرنده این ماجراها چیست؟ دلیلی جانبی وجود دارد و آن هم تلاش سلبریتیها جهت قرار گرفتن مجدد در صدر اخبار رسانهای است اما این موضوع یقینا نمیتواند دلیل اصلیِ این هیجان و بلوای پرشور باشد؛ چرا که هیچ کدام از این ماجراهایِ عمدتاً مجازی، نمیتوانند بدون حمایت تعداد قابل ملاحظهای از افراد شکل گیرند.
📍 معتقدم که نیروی اصلی هیجانی پشت این ماجرا، ارضا کاذب عواطف افراد درگیر است. در واقع با محکوم کردن و حمایت از این ماجراها، افراد بدون هیچ تلاشی جهت فهم مکانیسمهای نابرابریساز، به حس توهمگونهٔ پیروزی و فائق آمدن میرسند. در این ماجرا، چه سوژه تعدیکننده و چه ابژه در یک نمایش کاریکاتورگونه از نابرابری به منادیان برابری مبدل میشوند، مبارزهای که هزینه آن تنها فشار انگشت (لایک) است. آیا درگیر شدن در این نمایشهای متداول و البته به همان اندازه بیحاصل، چیزی جز تهی و پوک کردن پتانسیل برابریجویانه انسانها در پی دارد؟ آیا این نمایشها بدیلی کمزحمت اما گمراهکننده برای تعقل عمیق در فرآیندهای تولید نابرابری نیست؟
📍 این ماجراها البته مؤید فرایند مستمر به ابتذال کشیده شدن موضوع دردناک نابرابری است. تصویری که در آن از فقر چهرهای سطحی و کاریکاتوری ارائه میشود که تنها به درد ارضا عواطف طبقه مشخصی از افراد میخورد. آیا این همان تصویری نیست که باید در آن از سیلی زن و سیلی خور به یک اندازه ترسید؟ درگیر شدن در این بازیهای تصویری به هر شکلی و در هر سطحی حاصلی جز شکست ندارد و تمامی بازیگران این نمایش، چه سوژه عدالتجو و چه ابژه ضعیف، به یک اندازه دستاندرکار به انحراف کشیدن حس برابریجوییاند: حسی که عمیقا در معرض تحریف قرار گرفته است.
@cultural_media_studies
🖋 سعید کشاورزی، جامعهشناس
📍 احتمالا شنیدهاید که در روزهای اخیر فلان سلبریتی به یک رفتگر بیاحترامی کرده است و متعاقبا، فلان سلبریتیها سلسلهوار موضع گرفتهاند و این حرکت را محکوم یا از "هجمه" علیه سلبریتی متهم انتقاد کردهاند. در چند سال اخیر، به کرات شاهد ماجرای مشابه بودهایم اما با یک خط داستان تکراری: فردی که تداعیکننده شهرت و قدرت است به دیگری نماد فقر تعدی کرده و سپس جنجال همه جا را میگیرد و در سکانس بعد، همه چیز فراموش میشود و البته پس از یک ماه، داستان مجددی اتفاق میافتد...
📍 اما نیروی پیشبرنده این ماجراها چیست؟ دلیلی جانبی وجود دارد و آن هم تلاش سلبریتیها جهت قرار گرفتن مجدد در صدر اخبار رسانهای است اما این موضوع یقینا نمیتواند دلیل اصلیِ این هیجان و بلوای پرشور باشد؛ چرا که هیچ کدام از این ماجراهایِ عمدتاً مجازی، نمیتوانند بدون حمایت تعداد قابل ملاحظهای از افراد شکل گیرند.
📍 معتقدم که نیروی اصلی هیجانی پشت این ماجرا، ارضا کاذب عواطف افراد درگیر است. در واقع با محکوم کردن و حمایت از این ماجراها، افراد بدون هیچ تلاشی جهت فهم مکانیسمهای نابرابریساز، به حس توهمگونهٔ پیروزی و فائق آمدن میرسند. در این ماجرا، چه سوژه تعدیکننده و چه ابژه در یک نمایش کاریکاتورگونه از نابرابری به منادیان برابری مبدل میشوند، مبارزهای که هزینه آن تنها فشار انگشت (لایک) است. آیا درگیر شدن در این نمایشهای متداول و البته به همان اندازه بیحاصل، چیزی جز تهی و پوک کردن پتانسیل برابریجویانه انسانها در پی دارد؟ آیا این نمایشها بدیلی کمزحمت اما گمراهکننده برای تعقل عمیق در فرآیندهای تولید نابرابری نیست؟
📍 این ماجراها البته مؤید فرایند مستمر به ابتذال کشیده شدن موضوع دردناک نابرابری است. تصویری که در آن از فقر چهرهای سطحی و کاریکاتوری ارائه میشود که تنها به درد ارضا عواطف طبقه مشخصی از افراد میخورد. آیا این همان تصویری نیست که باید در آن از سیلی زن و سیلی خور به یک اندازه ترسید؟ درگیر شدن در این بازیهای تصویری به هر شکلی و در هر سطحی حاصلی جز شکست ندارد و تمامی بازیگران این نمایش، چه سوژه عدالتجو و چه ابژه ضعیف، به یک اندازه دستاندرکار به انحراف کشیدن حس برابریجوییاند: حسی که عمیقا در معرض تحریف قرار گرفته است.
@cultural_media_studies
🎯 سندرم حقهباز: شما هم نگرانید یکروز دستتان رو شود؟
— هرچه در یک حوزه کارکشتهتر شوی، حس حقهبازبودنت قویتر میشود
📍شکسپیر یکبار نوشت: «تمام دنیا صحنۀ نمایش است و هرکس در عمر خود نقشهای بسیاری بازی میکند». بله، اغلبمان بازیگرهایی حرفهای هستیم. دیگران هم خیال میکنند خیلی میدانیم و از پسِ کارها بهخوبی برمیآییم. این توقعات گرچه تاحدی اسمورسمی برایمان درست کرده، اما نوعی اضطراب هم در دلمان انداخته: این دلشوره که مبادا یکروز لو برویم و این عذاب وجدان که نکند واقعاً شیّاد باشیم. کلنسی مارتین میگوید اسم این احساس «سندرم حقهباز» است، و شاید یکجاهایی مفید باشد.
@media_managment
— هرچه در یک حوزه کارکشتهتر شوی، حس حقهبازبودنت قویتر میشود
📍شکسپیر یکبار نوشت: «تمام دنیا صحنۀ نمایش است و هرکس در عمر خود نقشهای بسیاری بازی میکند». بله، اغلبمان بازیگرهایی حرفهای هستیم. دیگران هم خیال میکنند خیلی میدانیم و از پسِ کارها بهخوبی برمیآییم. این توقعات گرچه تاحدی اسمورسمی برایمان درست کرده، اما نوعی اضطراب هم در دلمان انداخته: این دلشوره که مبادا یکروز لو برویم و این عذاب وجدان که نکند واقعاً شیّاد باشیم. کلنسی مارتین میگوید اسم این احساس «سندرم حقهباز» است، و شاید یکجاهایی مفید باشد.
@media_managment
💢 ۸ نوع فرهنگ سازمانی
🍥 براساس موضعگیری سازمانها نسبت به دو مقوله «تعاملات افراد» و «واکنش نسبت به تغییر»، هشت سبک فرهنگی شناسایی شده است که هم در مورد سازمانها کاربرد دارد و هم در مورد رهبران به صورت مجزا.
♨️طی ۲۰ سال گذشته، محققان در شرکت مشاوره مدیریتی «اسپنسر استوارت»، این لیست را به طور مستقل مطالعه و بارها اصلاح کردهاند. این سبکها از این قرارند:
✅ حمایتگر:
در این فرهنگ، تمرکز روی روابط و اعتماد متقابل است. محیط کار گرم، مشارکتی و دوستانه است. مردم به هم کمک و از هم حمایت میکنند. وفاداری، کارکنان را با هم متحد میکند؛ رهبران بر صداقت، کار تیمی و روابط مثبت تاکید میکنند.
✅هدفمحور:
این فرهنگ، نمونه بارز آرمانگرایی و نوعدوستی است. در محیط کار، همه صبور، دلسوز و اهل مدارا هستند و تمام تلاش افراد این است که در بهبود وضع جهان در بلندمدت سهم داشته باشند. عامل اتحاد کارکنان، تمرکز بر پایداری و جامعه جهانی است؛ رهبران بر آرمانهای مشترک و مشارکت در فعالیتهای انساندوستانه تاکید دارند.
✅یادگیری:
اکتشاف، وسعت فکر و خلاقیت از مهمترین ویژگیهای یک فرهنگ مبتنی بر یادگیری است. محیط کار، محلی برای نوآوری و آزاداندیشی است. افراد همواره در حال ایدهپردازی هستند و تمامی روشهای ممکن را بررسی و امتحان میکنند. کنجکاوی، عامل اتحاد کارکنان است؛ رهبران بر نوآوری، دانش و ماجراجویی تاکید دارند.
✅مفرح:
تفریح و هیجان از ویژگیهای اصلی این فرهنگ است. محیط کار شاد و سرزنده است و افراد معمولا کاری را انجام میدهند که خوشحالشان میکند. شادی و انگیزه، کارکنان را دور هم جمع میکند؛ رهبران بر اقدامات خودجوش و شوخطبعی تاکید دارند.
✅نتیجهگرا:
کامیابی و موفقیت از مهمترین ویژگیهای این فرهنگ است. محیط کار، مبتنی بر نتیجه و شایستهسالاری است. آرزوی قلبی افراد، رسیدن به عملکرد بالا است. آنچه کارکنان را با هم متحد میکند، میل به (افزایش) صلاحیت و موفقیت است؛ اولویت اصلی رهبران، نیل به اهداف است.
✅اقتدارگرا:
فرهنگ اقتدارگرا با ویژگیهایی مثل قدرت و قاطعیت شناخته میشود. محیط کار رقابتی است. افراد برای منافع شخصی خود تلاش میکنند. کنترل و تسلط، کارکنان را با هم متحد میکند؛ دغدغه اصلی رهبران، تسلط و اعتماد است.
✅ایمن:
برنامهریزی، احتیاط و آمادگی از جمله ویژگیهای یک فرهنگ ایمن است. محیط کار قابل پیشبینی است. افراد از خطرات آگاهند و تمامی جوانب را بررسی میکنند. میل به احساس امنیت و پیشبینی تغییرات است که کارکنان را با هم متحد میکند؛ رهبران واقعگرا هستند و از قبل همه چیز را برنامهریزی میکنند.
✅قانونمدار:
در این فرهنگ، تمرکز اصلی روی احترام، ساختار و هنجارهای مشترک است. محیط کار باقاعده و روشمند است (هر کاری طبق روش خاص خودش انجام میشود). افراد معمولا تابع قوانین هستند و میخواهند با محیط سازگار شوند. همکاری، عامل اتحاد کارکنان است؛ رهبران به روشهای مشترک و سنتهای قدیمی و ریشهدار اهمیت میدهند.
@media_managment
🍥 براساس موضعگیری سازمانها نسبت به دو مقوله «تعاملات افراد» و «واکنش نسبت به تغییر»، هشت سبک فرهنگی شناسایی شده است که هم در مورد سازمانها کاربرد دارد و هم در مورد رهبران به صورت مجزا.
♨️طی ۲۰ سال گذشته، محققان در شرکت مشاوره مدیریتی «اسپنسر استوارت»، این لیست را به طور مستقل مطالعه و بارها اصلاح کردهاند. این سبکها از این قرارند:
✅ حمایتگر:
در این فرهنگ، تمرکز روی روابط و اعتماد متقابل است. محیط کار گرم، مشارکتی و دوستانه است. مردم به هم کمک و از هم حمایت میکنند. وفاداری، کارکنان را با هم متحد میکند؛ رهبران بر صداقت، کار تیمی و روابط مثبت تاکید میکنند.
✅هدفمحور:
این فرهنگ، نمونه بارز آرمانگرایی و نوعدوستی است. در محیط کار، همه صبور، دلسوز و اهل مدارا هستند و تمام تلاش افراد این است که در بهبود وضع جهان در بلندمدت سهم داشته باشند. عامل اتحاد کارکنان، تمرکز بر پایداری و جامعه جهانی است؛ رهبران بر آرمانهای مشترک و مشارکت در فعالیتهای انساندوستانه تاکید دارند.
✅یادگیری:
اکتشاف، وسعت فکر و خلاقیت از مهمترین ویژگیهای یک فرهنگ مبتنی بر یادگیری است. محیط کار، محلی برای نوآوری و آزاداندیشی است. افراد همواره در حال ایدهپردازی هستند و تمامی روشهای ممکن را بررسی و امتحان میکنند. کنجکاوی، عامل اتحاد کارکنان است؛ رهبران بر نوآوری، دانش و ماجراجویی تاکید دارند.
✅مفرح:
تفریح و هیجان از ویژگیهای اصلی این فرهنگ است. محیط کار شاد و سرزنده است و افراد معمولا کاری را انجام میدهند که خوشحالشان میکند. شادی و انگیزه، کارکنان را دور هم جمع میکند؛ رهبران بر اقدامات خودجوش و شوخطبعی تاکید دارند.
✅نتیجهگرا:
کامیابی و موفقیت از مهمترین ویژگیهای این فرهنگ است. محیط کار، مبتنی بر نتیجه و شایستهسالاری است. آرزوی قلبی افراد، رسیدن به عملکرد بالا است. آنچه کارکنان را با هم متحد میکند، میل به (افزایش) صلاحیت و موفقیت است؛ اولویت اصلی رهبران، نیل به اهداف است.
✅اقتدارگرا:
فرهنگ اقتدارگرا با ویژگیهایی مثل قدرت و قاطعیت شناخته میشود. محیط کار رقابتی است. افراد برای منافع شخصی خود تلاش میکنند. کنترل و تسلط، کارکنان را با هم متحد میکند؛ دغدغه اصلی رهبران، تسلط و اعتماد است.
✅ایمن:
برنامهریزی، احتیاط و آمادگی از جمله ویژگیهای یک فرهنگ ایمن است. محیط کار قابل پیشبینی است. افراد از خطرات آگاهند و تمامی جوانب را بررسی میکنند. میل به احساس امنیت و پیشبینی تغییرات است که کارکنان را با هم متحد میکند؛ رهبران واقعگرا هستند و از قبل همه چیز را برنامهریزی میکنند.
✅قانونمدار:
در این فرهنگ، تمرکز اصلی روی احترام، ساختار و هنجارهای مشترک است. محیط کار باقاعده و روشمند است (هر کاری طبق روش خاص خودش انجام میشود). افراد معمولا تابع قوانین هستند و میخواهند با محیط سازگار شوند. همکاری، عامل اتحاد کارکنان است؛ رهبران به روشهای مشترک و سنتهای قدیمی و ریشهدار اهمیت میدهند.
@media_managment
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
📃 اینفلوئنسرهای اینستاگرامی دور میز شرطبندی
✍️ #مرضیه_امیری
🔸در روزهایی که تمام نماگرهای اقتصاد ایران آدرس رکود و تورم را به ما میدهند و دخلمان در برابر خرجمان شرمنده است، وقتی که با آمدن ویروس کرونا هر آنچه از قبل داشتیم را هم داریم از دست میدهیم و هزاران نفر یا از کار بیکار شده یا با دستمزد حداقلی مجبور به کار هستند و چرخ تولید لنگانتر از قبل شده است، شاید داغشدن بازار بورس و شرطبندی در چنین اقتصادی آن هم در این روزها بیمعنا نباشد. هر دوی آنها یک فصل مشترک دارند: با ریسککردن پولدار شوید، فوری پولدار شوید و چه چیز فریبندهتر از این گزارهها در روزهایی که پولدرآوردن سختتر از قبل شده و استیصال پررنگترین احساسی است که توده مردم تجربه میکنند. هر صفحهای را در اینترنت باز میکنید، احتمالا تبلیغی از یک سایت شرطبندی میبینید و در میان برخی شاخهای اینستاگرامی هم بساط قمار و قماربازی داغ است. سایتهایی که حالا به گزینههای قمارشان یک گزینه دیگر هم اضافه کردند؛ شرطبندی بر سر کرونا. این سایتها بهجز تراکنش با ارزهای دیجیتال، ریالی هم کار میکنند، بعضی از آنها از همین درگاههای داخلی استفاده و برخی هم با حسابهای اجارهای و کارتبهکارت پول جابهجا میکنند. یکماهی چند تا از این سایتها را دنبال میکردم و مراحل تأیید کاربری تا مرحله گرفتن شماره حساب را ادامه دادم، جالب است بیشتر این سایتها از حسابهای بانکهایی استفاده میکنند که وضعیت کفایت سرمایه و گزارشهای مالی خوبی هم ندارند. هشت ماه از زمانی که آذریجهرمی از این سایتها حرف زد، گذشته است. «من بهزودی پشتپرده اینها را افشا میکنم. زمانش که برسد میگویم. دارم تحلیل میکنم. یک اتفاق واقعا شومی است. نقل و انتقال مالی شرطبندی در حال حاضر در شبکه بانکی کشور انجام میشود. بحث زیاد است اما باید بهموقع دربارهاش صحبت کرد». اما از سکوت وزیر ارتباطات هشت ماه بعد از وعدهاش پیداست که گویا هنوز «موقع مناسب» نرسیده است. طبق پیگیری ما این سایتها گردشهای مالی بالاتر از یک میلیارد در ماه دارند و البته باختهای فراوان که هزینه آن از جیب 18 تا 30سالههایی میرود که بیشترین کاربران این سایتها را تشکیل میدهند. در این گزارش با جستوجوی سازوکارهای این سایتها و گفتوگو با چند نفر از کسانی که تجربه کار در این سایتها بهعنوان پشتیبان و امور مالی داشتهاند، از این میگوییم که چطور میزهای قمار اینترنتی در ایران چیده میشوند، آدمها را دور میز میآورند و البته هم قمار میکنند و هم پولشویی. تمامی اسامی در این گزارش مستعار است و همینجا از کسانی که خطر کردند و از پشت صحنه این سایتها حرف زدند، تشکر میکنیم.
📃 متن کامل را اینجا بخوانید
@cultural_media_studies
✍️ #مرضیه_امیری
🔸در روزهایی که تمام نماگرهای اقتصاد ایران آدرس رکود و تورم را به ما میدهند و دخلمان در برابر خرجمان شرمنده است، وقتی که با آمدن ویروس کرونا هر آنچه از قبل داشتیم را هم داریم از دست میدهیم و هزاران نفر یا از کار بیکار شده یا با دستمزد حداقلی مجبور به کار هستند و چرخ تولید لنگانتر از قبل شده است، شاید داغشدن بازار بورس و شرطبندی در چنین اقتصادی آن هم در این روزها بیمعنا نباشد. هر دوی آنها یک فصل مشترک دارند: با ریسککردن پولدار شوید، فوری پولدار شوید و چه چیز فریبندهتر از این گزارهها در روزهایی که پولدرآوردن سختتر از قبل شده و استیصال پررنگترین احساسی است که توده مردم تجربه میکنند. هر صفحهای را در اینترنت باز میکنید، احتمالا تبلیغی از یک سایت شرطبندی میبینید و در میان برخی شاخهای اینستاگرامی هم بساط قمار و قماربازی داغ است. سایتهایی که حالا به گزینههای قمارشان یک گزینه دیگر هم اضافه کردند؛ شرطبندی بر سر کرونا. این سایتها بهجز تراکنش با ارزهای دیجیتال، ریالی هم کار میکنند، بعضی از آنها از همین درگاههای داخلی استفاده و برخی هم با حسابهای اجارهای و کارتبهکارت پول جابهجا میکنند. یکماهی چند تا از این سایتها را دنبال میکردم و مراحل تأیید کاربری تا مرحله گرفتن شماره حساب را ادامه دادم، جالب است بیشتر این سایتها از حسابهای بانکهایی استفاده میکنند که وضعیت کفایت سرمایه و گزارشهای مالی خوبی هم ندارند. هشت ماه از زمانی که آذریجهرمی از این سایتها حرف زد، گذشته است. «من بهزودی پشتپرده اینها را افشا میکنم. زمانش که برسد میگویم. دارم تحلیل میکنم. یک اتفاق واقعا شومی است. نقل و انتقال مالی شرطبندی در حال حاضر در شبکه بانکی کشور انجام میشود. بحث زیاد است اما باید بهموقع دربارهاش صحبت کرد». اما از سکوت وزیر ارتباطات هشت ماه بعد از وعدهاش پیداست که گویا هنوز «موقع مناسب» نرسیده است. طبق پیگیری ما این سایتها گردشهای مالی بالاتر از یک میلیارد در ماه دارند و البته باختهای فراوان که هزینه آن از جیب 18 تا 30سالههایی میرود که بیشترین کاربران این سایتها را تشکیل میدهند. در این گزارش با جستوجوی سازوکارهای این سایتها و گفتوگو با چند نفر از کسانی که تجربه کار در این سایتها بهعنوان پشتیبان و امور مالی داشتهاند، از این میگوییم که چطور میزهای قمار اینترنتی در ایران چیده میشوند، آدمها را دور میز میآورند و البته هم قمار میکنند و هم پولشویی. تمامی اسامی در این گزارش مستعار است و همینجا از کسانی که خطر کردند و از پشت صحنه این سایتها حرف زدند، تشکر میکنیم.
📃 متن کامل را اینجا بخوانید
@cultural_media_studies
✅ سواد رسانهای
🔷 سواد رسانهای در یک تعریف کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که بر اساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
🔶 سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهای وارد شوند که در نهایت به نفع آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانهای کمک میکند تا از سفره رسانهها به گونهای هوشمندانه و مفید بهرهمند شد.
@cultural_media_studies
🔷 سواد رسانهای در یک تعریف کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که بر اساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
🔶 سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهای وارد شوند که در نهایت به نفع آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانهای کمک میکند تا از سفره رسانهها به گونهای هوشمندانه و مفید بهرهمند شد.
@cultural_media_studies
🔵اینستاگرام با 5 قابلیت جدید کاربرانش را سورپرایز میکند
🔻اینستاگرام در حال تدارک چند قابلیت جذاب برای کاربرانش است.
🔸اگر یک سازنده محتوا در اینستاگرام هستید، ویژگی جدید امکان دسترسی راحتتر به Insights را به شما میدهد. Insights یک ابزار تحلیلی است که اطلاعات بیشتری درباره فالورها میدهد.احتمالا این ویژگی در صفحه پروفایل قرار میگیرد.
🔸اینستاگرام در حال توسعه ویژگی است که کاربران بتوانند پیامهای دایرکت را برای دیگران فوروارد کنند. البته برای جلوگیری از انتشار اخبار جعلی، محدودیت درنظر گرفته میشود.
🔸اگر برای فردی پیام ارسال کنید، قادر به حذف آن هستید، با این حال اینستاگرام در حال توسعه ویژگی است که به شما اطلاع میدهد پیام ارسالی دیده شده یا خیر.
🔸اینستاگرام به دنبال ویژگی جدیدی برای لایو است که به کاربران امکان میدهد قبل از شروع لایو، برای آن عناوین درنظر بگیرند تا فالورها به محتوای آن پی ببرند.
🔸استوریهای اینستاگرام در آینده به صورت صفحهبندی شده به نمایش گذاشته میشوند و کاربران به جای یک ردیف به دو ردیف استوری دسترسی خواهند داشت./دیجیاتو
@media_managment
🔻اینستاگرام در حال تدارک چند قابلیت جذاب برای کاربرانش است.
🔸اگر یک سازنده محتوا در اینستاگرام هستید، ویژگی جدید امکان دسترسی راحتتر به Insights را به شما میدهد. Insights یک ابزار تحلیلی است که اطلاعات بیشتری درباره فالورها میدهد.احتمالا این ویژگی در صفحه پروفایل قرار میگیرد.
🔸اینستاگرام در حال توسعه ویژگی است که کاربران بتوانند پیامهای دایرکت را برای دیگران فوروارد کنند. البته برای جلوگیری از انتشار اخبار جعلی، محدودیت درنظر گرفته میشود.
🔸اگر برای فردی پیام ارسال کنید، قادر به حذف آن هستید، با این حال اینستاگرام در حال توسعه ویژگی است که به شما اطلاع میدهد پیام ارسالی دیده شده یا خیر.
🔸اینستاگرام به دنبال ویژگی جدیدی برای لایو است که به کاربران امکان میدهد قبل از شروع لایو، برای آن عناوین درنظر بگیرند تا فالورها به محتوای آن پی ببرند.
🔸استوریهای اینستاگرام در آینده به صورت صفحهبندی شده به نمایش گذاشته میشوند و کاربران به جای یک ردیف به دو ردیف استوری دسترسی خواهند داشت./دیجیاتو
@media_managment
کشور ۴۰۰میلیونی تلگرام
تلگرام به صورت رسمی اعلام کرد تعداد کاربران این پیام رسان به ۴۰۰ میلیون نفر رسیده است.
همچنین تلگرام اعلام کرد روزانه ۱.۵ میلیون کاربر جدید در این پیام رسان ثبت نام می کنند.
@media_managment
تلگرام به صورت رسمی اعلام کرد تعداد کاربران این پیام رسان به ۴۰۰ میلیون نفر رسیده است.
همچنین تلگرام اعلام کرد روزانه ۱.۵ میلیون کاربر جدید در این پیام رسان ثبت نام می کنند.
@media_managment
🔰📌دسترسی به دادههای مرکز آمار ایران
مرکز آمار ایران بهعنوان نهاد اصلی تولید و انتشار آمار کشور هر ساله مجموعۀ متنوعی از طرحهای آماری را انجام میدهد و دادههای آنرا در فرمتهای مختلف منتشر میکند. در هر بخش مربوط به دادههای آماری پنج محور نگاه کلی، جداول آماری، نشریات، فرادادهها، و دادههای تصویری طراحی شده است. در زیر، لینک دسترسی به برخی از دادهها و گزارشهای آماری مفید برای دانشجویان و پژوهشگران حوزۀ سیاستگذاری اجتماعی آمده است:
🔸سامانۀ سالنامههای آماری ملی و استانی: در این سامانه سالنامههای ملی تا سال ۱۳۹۶ و سالنامههای استانی تا سال ۱۳۹۷ به تفکیک سال و فصول ۲۴گانهٔ آماری دردسترس است (yun.ir/vqm8i9)
🔸صفحۀ شاخصهای توسعه شامل مجموعه شاخصهای رصد برنامۀ ششم توسعه؛ شاخصهای اهداف توسعۀ اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی کشور؛ شاخصهای مادۀ ۶۸ قانون برنامۀ پنجم شامل شاخصهای مربوط به ۱۲ محور توسعهای؛ شاخصهای اهداف توسعۀ هزاره؛ و شاخصهای کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه (yun.ir/xd55f5)
🔸دادههای مربوط به سرشماریهای نفوس و مسکن از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ (yun.ir/oiabmd)
🔸دادههای خام و گزارشهای طرح درآمد هزینۀ خانوارهای شهری و روستایی از سال از سال به تفکیک از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۹۶ (yun.ir/h8jq6e)
🔸گزارش طرحهای آمارگیری نیروی کار (yun.ir/wiwaj7)
🔸دادههای حسابهای ملی سلامت به تفکیک از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۶: در این بخش دادههای تفکیکی کل مخارج سلامت در بخشهای دولتی، عمومی، خصوصی، ... دردسترس است (yun.ir/jzrbv5)
🔸دادههای مربوط به قیمت و اجاره مسکن (yun.ir/l2hy0e)
@media_managment
مرکز آمار ایران بهعنوان نهاد اصلی تولید و انتشار آمار کشور هر ساله مجموعۀ متنوعی از طرحهای آماری را انجام میدهد و دادههای آنرا در فرمتهای مختلف منتشر میکند. در هر بخش مربوط به دادههای آماری پنج محور نگاه کلی، جداول آماری، نشریات، فرادادهها، و دادههای تصویری طراحی شده است. در زیر، لینک دسترسی به برخی از دادهها و گزارشهای آماری مفید برای دانشجویان و پژوهشگران حوزۀ سیاستگذاری اجتماعی آمده است:
🔸سامانۀ سالنامههای آماری ملی و استانی: در این سامانه سالنامههای ملی تا سال ۱۳۹۶ و سالنامههای استانی تا سال ۱۳۹۷ به تفکیک سال و فصول ۲۴گانهٔ آماری دردسترس است (yun.ir/vqm8i9)
🔸صفحۀ شاخصهای توسعه شامل مجموعه شاخصهای رصد برنامۀ ششم توسعه؛ شاخصهای اهداف توسعۀ اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی کشور؛ شاخصهای مادۀ ۶۸ قانون برنامۀ پنجم شامل شاخصهای مربوط به ۱۲ محور توسعهای؛ شاخصهای اهداف توسعۀ هزاره؛ و شاخصهای کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه (yun.ir/xd55f5)
🔸دادههای مربوط به سرشماریهای نفوس و مسکن از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ (yun.ir/oiabmd)
🔸دادههای خام و گزارشهای طرح درآمد هزینۀ خانوارهای شهری و روستایی از سال از سال به تفکیک از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۹۶ (yun.ir/h8jq6e)
🔸گزارش طرحهای آمارگیری نیروی کار (yun.ir/wiwaj7)
🔸دادههای حسابهای ملی سلامت به تفکیک از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۶: در این بخش دادههای تفکیکی کل مخارج سلامت در بخشهای دولتی، عمومی، خصوصی، ... دردسترس است (yun.ir/jzrbv5)
🔸دادههای مربوط به قیمت و اجاره مسکن (yun.ir/l2hy0e)
@media_managment
رامترین نوع بیشعورها، بیشعورهای آبزیرکاهند. البته منظور این نیست که این نوع بیشعورها کمخطرتر از بقیه بیشعورهایند، بلکه منظور این است که زیاد به چشم نمیآیند. بیشعورهای آبزیرکاه با مشاهده واکنش جامعه نسبت به بیشعورهای تمامعیار ترجیح میدهند که پشت نقابی از مهربانی و خونسردی پنهان شوند، اما در عین حال همواره میدانند که چگونه این خنجر غلافشده را بهموقع بیرون بکشند و بدون اینکه هیچکس تصورش را بکند، کار خودشان را بکنند.
📘 بیشعوری
✍🏻 #خاویر_کرمنت
@media_managment
📘 بیشعوری
✍🏻 #خاویر_کرمنت
@media_managment
⭕️ مدیریت بحران روابط عمومی در ۱۰ مرحله
💢یک بحران روابط عمومی یا بحران شبکههای اجتماعی (Public Relation or Social Media Crisis) زمانی اتفاق میافتد که یک داستان یا اتفاق منفی حول برند شما شکل میگیرد.
📍ده مرحلهی مدیریت و کنترل بحران فضای مجازی به ترتیب زیر است:
۱-صبر کنید و مانیتور کنید
🔺از پلتفرمهای مانیتورینگ شبکههای اجتماعی استفاده کنید
۲-به تیم پاسخگویی بحران اطلاع دهید.
۳-ماجرا را عمیقا بررسی کنید.
۴- مساله را تصدیق کنید و پاسخ دهید
۷۰٪ از کاربران گفتگو دربارهی بحران را پیشنهاد میدهند.
۵- قبل از پاسخگویی، تاثیر آن را بر برندتان بررسی کنید.
۶-بعد از عکسالعمل خود وضعیت را بررسی و مانیتور کنید.
۷- موضع و پیام خود را بهبود دهید.
۸-کانال پاسخگویی خود را تعیین کنید.
۹-سریع و به موقع پاسخ دهید تا کنترل بحران را از دست ندهید.
۱۰-عکسالعملهای پاسخ خود را بررسی و نظارت کنید.
#سواد_رسانه_ای
@media_managment
💢یک بحران روابط عمومی یا بحران شبکههای اجتماعی (Public Relation or Social Media Crisis) زمانی اتفاق میافتد که یک داستان یا اتفاق منفی حول برند شما شکل میگیرد.
📍ده مرحلهی مدیریت و کنترل بحران فضای مجازی به ترتیب زیر است:
۱-صبر کنید و مانیتور کنید
🔺از پلتفرمهای مانیتورینگ شبکههای اجتماعی استفاده کنید
۲-به تیم پاسخگویی بحران اطلاع دهید.
۳-ماجرا را عمیقا بررسی کنید.
۴- مساله را تصدیق کنید و پاسخ دهید
۷۰٪ از کاربران گفتگو دربارهی بحران را پیشنهاد میدهند.
۵- قبل از پاسخگویی، تاثیر آن را بر برندتان بررسی کنید.
۶-بعد از عکسالعمل خود وضعیت را بررسی و مانیتور کنید.
۷- موضع و پیام خود را بهبود دهید.
۸-کانال پاسخگویی خود را تعیین کنید.
۹-سریع و به موقع پاسخ دهید تا کنترل بحران را از دست ندهید.
۱۰-عکسالعملهای پاسخ خود را بررسی و نظارت کنید.
#سواد_رسانه_ای
@media_managment
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اقتصاد بر پایه «توجه»!
فایل کم حجم
جهان امروز به پیشگوییهای چه کسی شباهت دارد؟ جرج اورول یا آلدوس هاکسلی؟ چرا نمی توانیم صفحات سوشیال مدیا را ببندیم؟ پاسخ در اقتصاد بر پایه توجه نهفته است. این ویدیو به شکلی هوشمندانه سه مبحث اقتصاد (قانون عرضه و تقاضا و اصل کمیابی)، دانش دوپامین و نوشتههای پیشگویانه جرج اورول و آلدوس هاکسلی را به هم ارتباط میدهد تا به این سوال پاسخ دهد که چرا در خماری دائم سوشیال مدیا و شبکههای اجتماعی زندگی می کنیم.
منبع: کانال یوتیوب Will Schoder
ترجمه و زیرنویس: مدرسه زندگی فارسی
@media_managment
فایل کم حجم
جهان امروز به پیشگوییهای چه کسی شباهت دارد؟ جرج اورول یا آلدوس هاکسلی؟ چرا نمی توانیم صفحات سوشیال مدیا را ببندیم؟ پاسخ در اقتصاد بر پایه توجه نهفته است. این ویدیو به شکلی هوشمندانه سه مبحث اقتصاد (قانون عرضه و تقاضا و اصل کمیابی)، دانش دوپامین و نوشتههای پیشگویانه جرج اورول و آلدوس هاکسلی را به هم ارتباط میدهد تا به این سوال پاسخ دهد که چرا در خماری دائم سوشیال مدیا و شبکههای اجتماعی زندگی می کنیم.
منبع: کانال یوتیوب Will Schoder
ترجمه و زیرنویس: مدرسه زندگی فارسی
@media_managment
🔳⭕️ در این اوضاع اقتصادی، کجا سرمایهگذاری کنیم؟
دکتر مجتبی لشکربلوکی
شرایط کشور دشوار است و پیچیده. عدم قطعیتهای زیادی پیش روی ما وجود دارد. واقعا آیا میشود در چنین شرایطی سرمایهگذاری کرد؟ میشود استراتژی داشت؟ اصلا کجا سرمایهگذاری کنیم؟ نکته اینجاست اگر بخواهیم فقط روی عدم قطعیتها و جنبههای منفی فکر کنیم، تا صد سال دیگر هم باید منتظر بمانیم. پس چه باید کرد؟
برای پاسخ دادن به این سوال بگذارید یک مثال بزنم. تصور شما از شرکت والت دیسنی چیست؟ یک شرکت که همهاش فیلمها فانتزی و بامزه و شاد میسازد. سیندرلا، آلیس در سرزمین عجایب، رابین هود، و سفید برفی. کلا از هفت دولت آزادند و همیشه شاد و خوشبخت هستند. اما وقتی به تاریخچه این شرکت نگاه میکنیم متوجه میشویم که اوضاع همیشه بر وفق مراد هم نبوده و این شرکت مانند شخصیتهایش همیشه شاد و شنگول نبوده است.
به عنوان مثال، والت دیسنی با سفیدبرفی به شهرت و محبوبیت رسید اما عمر این دوران شیرین کوتاه بود و با شروع جنگ جهانی دوم، این دوران پایان یافت. با شروع جنگ جهانی دوم، کمپانی والت دیسنی بازارهای اروپایی و خارجی خود را از دست داد. فیلمهای پینوکیو و فانتزیا که هر دو هنوز هم شاهکارهای تاریخ انیمیشن و سینما محسوب میشوند، نتوانستند هزینههای خود در بیاورند. شرکت به دلیل وضعیت اقتصادی دوران جنگ، بسیاری از هزینههای تولید را کاهش داد و به سختی روزگار می گذارند.
اما والت دیسنی تصمیم گرفت برای ارتش و دولت فیلمهایی را تولید کند. آن موقع دولت و نیروهای نظامی نیازمند تاثیرگذاری روی افکار عمومی بودند و این یک فرصت را برای شرکت فراهم کرد. بیش از ۹۰% کارمندان والت دیسنی برای پروژههای دولتی-نظامی به کار گرفته شدند. در طول جنگ والت دیسنی بیش از ۴۰۰۰۰۰ قطعه فیلم آموزشی-تبلیغاتی جنگی تولید کرد. تنها در سال ۱۹۴۳ حدود ۲۰۴۰۰۰ قطعه فیلم جنگی تولید شد. والت دیسنی در جریان جنگ جهانی دوم بین ۱۹۴۲ و ۱۹۴۵ درگیر تولید فیلمهای تبلیغاتی برای دولت آمریکا بود. بنابراین وقتی اوضاع خراب میشود و شرایط دشوار، برخی درها بسته میشوند و اگر بخواهیم فقط نگاهمان را به درهای بسته بدوزیم از دیدن درهای دیگر که تازه باز شده اند غافل میشویم.
☑️ تجویز راهبردی:
عدم قطعیتها را ببینید اما از خود بپرسید چه فرصتهایی وجود دارند یا چه روندهایی وجود دارند که تقریبا غیرقابل بازگشت هستند یعنی هر اتفاقی که بیفتد این روندها کار خودشان را ادامه میدهند و این روندها چه کسبوکاری را برای ما فراهم میکنند؟ چند مثال میزنم.
🔹 روند افزایش استفاده از موبایل برای همه چیز از بانکداری گرفته تا بازی؛ چه کسبوکاری میتوانم در داخل موبایل تعریف کنم؟
🔹 روند کاهش تعداد اعضای خانوار (قبلا در خانوادههای پنج شش نفره بودیم و الان در خانوادههای دو سه نفره)؛ این یعنی چه محصول و خدمتی میتوانم برای خانوادههای کوچک شده ایرانی ارایه کنم؟
🔹 روند کاهش تعداد فرزندان و رسیدگی بیشتر خانوادهها به فرزندان معدود خود؛ خانوادهها حاضرند برای تربیت فرزندان خود کجاها هزینه بپردازند؟
🔹 روند سالمند شدن جمعیت کشور؛ جهان در طول ۷۰ سال گذشته حدود پنج سال پیرتر شده است، اما جمعیت ایران متاسفانه در ۶۰ سال گذشته ۱۰ سال پیرتر شده است. خوب در حوزه خدمات نگهداری یا رسیدگی به سالمندان چه سرویس ويژهای میتوانم ارایه کنم؟
🔹 اگر خیلیها تنها و در خانوادههای تک نفره زندگی میکنند؟ چه نوع لوازم منزلی برای زندگی تک نفره احتیاج دارند؟
خلاصه اینکه؛ آن بخشی از آینده را که میتوانیم پیشبینی کنیم را باید در نظر بگیریم و بر آن اساس تصمیمگیری کنیم و قبل از نهاییسازی تصمیم، تصیمات خود را با عدم قطعیتهای کلیدی پیش رو چک کنیم اگر تصمیم ما در برابر عدم قطعیتهای مهم تاب آورد آن تصمیم را نهایی میکنیم و بعد از تصمیم هم البته نمیخوابیم، همواره عدم قطعیتهای کلیدی و همچنین رخدادهای غیرمنتظره دیگر (قوهای سیاه) را رصد کنیم و در صورت نیاز تصمیمات خود را روزآمد کنیم. بخشی از (و نه همه) توسعه و پیشرفت کشور در سطح کلان، مدیون تصمیمات هوشمندانه انبوهی از بازیگران سطح خرد است.
(به اشتراک بگذارید تا آفریده شود)
📎 پیوست: تحلیلی از ۵ سال آینده کشور (این فایل به شما ایده میدهد که حوزههای فرصت کجاست؟ و چه استراتژیهایی برای سرمایه گذاری و کسبوکار میتوانید داشته باشید)
@media_managment
دکتر مجتبی لشکربلوکی
شرایط کشور دشوار است و پیچیده. عدم قطعیتهای زیادی پیش روی ما وجود دارد. واقعا آیا میشود در چنین شرایطی سرمایهگذاری کرد؟ میشود استراتژی داشت؟ اصلا کجا سرمایهگذاری کنیم؟ نکته اینجاست اگر بخواهیم فقط روی عدم قطعیتها و جنبههای منفی فکر کنیم، تا صد سال دیگر هم باید منتظر بمانیم. پس چه باید کرد؟
برای پاسخ دادن به این سوال بگذارید یک مثال بزنم. تصور شما از شرکت والت دیسنی چیست؟ یک شرکت که همهاش فیلمها فانتزی و بامزه و شاد میسازد. سیندرلا، آلیس در سرزمین عجایب، رابین هود، و سفید برفی. کلا از هفت دولت آزادند و همیشه شاد و خوشبخت هستند. اما وقتی به تاریخچه این شرکت نگاه میکنیم متوجه میشویم که اوضاع همیشه بر وفق مراد هم نبوده و این شرکت مانند شخصیتهایش همیشه شاد و شنگول نبوده است.
به عنوان مثال، والت دیسنی با سفیدبرفی به شهرت و محبوبیت رسید اما عمر این دوران شیرین کوتاه بود و با شروع جنگ جهانی دوم، این دوران پایان یافت. با شروع جنگ جهانی دوم، کمپانی والت دیسنی بازارهای اروپایی و خارجی خود را از دست داد. فیلمهای پینوکیو و فانتزیا که هر دو هنوز هم شاهکارهای تاریخ انیمیشن و سینما محسوب میشوند، نتوانستند هزینههای خود در بیاورند. شرکت به دلیل وضعیت اقتصادی دوران جنگ، بسیاری از هزینههای تولید را کاهش داد و به سختی روزگار می گذارند.
اما والت دیسنی تصمیم گرفت برای ارتش و دولت فیلمهایی را تولید کند. آن موقع دولت و نیروهای نظامی نیازمند تاثیرگذاری روی افکار عمومی بودند و این یک فرصت را برای شرکت فراهم کرد. بیش از ۹۰% کارمندان والت دیسنی برای پروژههای دولتی-نظامی به کار گرفته شدند. در طول جنگ والت دیسنی بیش از ۴۰۰۰۰۰ قطعه فیلم آموزشی-تبلیغاتی جنگی تولید کرد. تنها در سال ۱۹۴۳ حدود ۲۰۴۰۰۰ قطعه فیلم جنگی تولید شد. والت دیسنی در جریان جنگ جهانی دوم بین ۱۹۴۲ و ۱۹۴۵ درگیر تولید فیلمهای تبلیغاتی برای دولت آمریکا بود. بنابراین وقتی اوضاع خراب میشود و شرایط دشوار، برخی درها بسته میشوند و اگر بخواهیم فقط نگاهمان را به درهای بسته بدوزیم از دیدن درهای دیگر که تازه باز شده اند غافل میشویم.
☑️ تجویز راهبردی:
عدم قطعیتها را ببینید اما از خود بپرسید چه فرصتهایی وجود دارند یا چه روندهایی وجود دارند که تقریبا غیرقابل بازگشت هستند یعنی هر اتفاقی که بیفتد این روندها کار خودشان را ادامه میدهند و این روندها چه کسبوکاری را برای ما فراهم میکنند؟ چند مثال میزنم.
🔹 روند افزایش استفاده از موبایل برای همه چیز از بانکداری گرفته تا بازی؛ چه کسبوکاری میتوانم در داخل موبایل تعریف کنم؟
🔹 روند کاهش تعداد اعضای خانوار (قبلا در خانوادههای پنج شش نفره بودیم و الان در خانوادههای دو سه نفره)؛ این یعنی چه محصول و خدمتی میتوانم برای خانوادههای کوچک شده ایرانی ارایه کنم؟
🔹 روند کاهش تعداد فرزندان و رسیدگی بیشتر خانوادهها به فرزندان معدود خود؛ خانوادهها حاضرند برای تربیت فرزندان خود کجاها هزینه بپردازند؟
🔹 روند سالمند شدن جمعیت کشور؛ جهان در طول ۷۰ سال گذشته حدود پنج سال پیرتر شده است، اما جمعیت ایران متاسفانه در ۶۰ سال گذشته ۱۰ سال پیرتر شده است. خوب در حوزه خدمات نگهداری یا رسیدگی به سالمندان چه سرویس ويژهای میتوانم ارایه کنم؟
🔹 اگر خیلیها تنها و در خانوادههای تک نفره زندگی میکنند؟ چه نوع لوازم منزلی برای زندگی تک نفره احتیاج دارند؟
خلاصه اینکه؛ آن بخشی از آینده را که میتوانیم پیشبینی کنیم را باید در نظر بگیریم و بر آن اساس تصمیمگیری کنیم و قبل از نهاییسازی تصمیم، تصیمات خود را با عدم قطعیتهای کلیدی پیش رو چک کنیم اگر تصمیم ما در برابر عدم قطعیتهای مهم تاب آورد آن تصمیم را نهایی میکنیم و بعد از تصمیم هم البته نمیخوابیم، همواره عدم قطعیتهای کلیدی و همچنین رخدادهای غیرمنتظره دیگر (قوهای سیاه) را رصد کنیم و در صورت نیاز تصمیمات خود را روزآمد کنیم. بخشی از (و نه همه) توسعه و پیشرفت کشور در سطح کلان، مدیون تصمیمات هوشمندانه انبوهی از بازیگران سطح خرد است.
(به اشتراک بگذارید تا آفریده شود)
📎 پیوست: تحلیلی از ۵ سال آینده کشور (این فایل به شما ایده میدهد که حوزههای فرصت کجاست؟ و چه استراتژیهایی برای سرمایه گذاری و کسبوکار میتوانید داشته باشید)
@media_managment
Telegram
attach 📎
🔸دایرکت مساوی است با بلاک؛ مجهز به آنفالویاب
▫️#فریبا_خانی
🔹روزنامهنگار
وقتی ما مدرسه میرفتیم اوضاع و احوال یک شکل دیگری بود؛ #فضای_مجازی هنوز اختراع نشده بود، آدمها #تلفن_همراه نداشتند، #واتساپ، #اینستاگرام، #اسنپچت و... هیچکدام وجود نداشت، حتی #مسنجر نبود، بنابراین آدمها حضوری حرفهایشان را به هم میزدند، حضوری عاشق میشدند و هیچکس نمیتوانست در #دایرکت با #پروفایل جعلی حرفهای نامربوط بزند و کسی نبود که تهدید کند: «دایرکت مساوی است با #بلاک!» حتی هیچکس نبود که مجهز به #آنفالویاب باشد.
کوچههای دبیرستانهای دخترانه غوغایی بود. پسرهای نوجوان و جوان جان خود را به خطر میانداختند و با موتورهای فکسنی تکچرخ میزدند یا روی دوچرخههای اسقاطی و دست دوم میایستادند تا جلب توجه کنند. لایوهایشان بدون استیکر بود. بدون تتو و تیپهای عجیب. اما زندگی در اینستاگرام و فضای مجازی چیز دیگری است.
شاید ما همه آلیس باشیم در سرزمین عجایب. در #اینستاگرام عکس و فیلم حرف اول را میزند. این سرویس قابلیتهای خدمات متنوعی ارائه میدهد. بیش از یکمیلیارد آدم در این جهان کاربر اینستاگرام هستند و روزانه بیش از ۵۰۰ میلیون #کاربر فعال دارد و ۵۰ میلیارد عکس هر روز در این فضا به اشتراک گذاشته میشود. ۵۹ درصد کاربران #اینترنت بین ۱۸ تا ۲۹ سال دارند که از اینستاگرام استفاده میکنند. ۳۳ درصد از آنها ۳۰ تا ۴۹ سال هستند. ۷۲ درصد نوجوانان دنیا در اینستاگرام حضور دارند. روزانه.۴ میلیارد لایک رد و بدل میشود. بیشتر کاربران اینستاگرام زنان هستند. جالب است بدانید «پیتزا» محبوبترین غذایی است که در اینستاگرام پست شده و بعد «سوشی» است. بیشترین هشتگی که در اینستاگرام ثبت شده واژه love است و بعد واژه photo.
بنابراین با دانستن اینکه محبوبترین غذا پیتزاست و بیشترین هشتگ، کلمه عشق، معلوم است که بیشتر کاربران اینستاگرام جوانان و نوجوانان هستند. در اینستاگرام کاربران برای جلب فالوئر مرزها را زیر پا میگذارد. یاد حرفهای #دکتر داور شیخاوندی، جامعهشناس میافتم. میگفت: «چرا در کلانشهرها اینهمه جرم و جنایت و بیاخلاقی اتفاق میافتد؟! در روستاها و شهرهای کوچک آدمها همدیگر را میشناسند؛ حتی نسلهای گذشته افراد را، بنابراین فرد احساس میکند اگر کار خلافی کند آبروی خود و خانوادهاش را به باد میدهد. اما در کلانشهرها همه با هم غریبهاند و این یک فضای امن برای شهروندان ایجاد میکند که هر کار خلافی بکنند. به این امید که کسی آنها را نمیشناسد.»
در فضای مجازی، آدمها در یک فضای بزرگ لایتناهی زندگی میکنند و #هویتهای_جعلی پوشش امنی برای درونیات آدمها شده است. اینستاگرام اسپانسر خیلی از برندهای در حال رشد است و جنبه اقتصادی هم دارد. بنابراین شاخهای اینستاگرامی با پست یک آگهی، کلی پول به جیب میزنند. این روزها، هفتهای نیست که یک پست جنجالی جامعه ما را آشفته نکند.
#سلبریتیهای_کممایه با پستهای غیرمعمول سعی در جذب مخاطب دارند و ما ناخودآگاه با پرداختن به آنها و حتی انتقاد از آنها آتش شهرت آنها را شعلهورتر میکنیم. واقعا ما در این شهر مجازی غریبهایم و در این فضای غریب و بزرگ گرفتار شدهایم.
خیلی از ما کاربران ناشی هستیم، مثلا نمیدانیم انتشار عکس کودکان یا فیلمهای آنها چه آسیبی ممکن است به کودکمان بزند. خیلی از این پستهای جنجالی، توسط #سناریونویسان مخفی صورت میگیرد. آدمهای شهرتطلب، مانند بازیگران بیچارهای نقشهای مبتذل تعریفشده خود را اجرا میکنند و به نتیجه این پستها بیتوجه هستند.
هیجان را کنار بگذاریم. کارشناسان اهل فن را دعوت کنیم تا درباره مدیریت دیتا و اخلاق در فضای مجازی حرف بزنند. در مدرسهها کارشناسان حضور پیدا کنند و ذهن دانشآموزان را روشن کنند. ما در زندگی به همه اطلاعات احتیاج نداریم و قرار نیست هر فیلم و پستی را نگاه کنیم و وقت و انرژی خود را خرج کنیم. اما بدترین برخود نفی است. نفی نکنیم ما در این فضا خیلی چیزهای خوب هم آموختهایم. لایوهای هنری و علمی و ورزشی دستاورد خوب این فضاهاست.
در ماجرای کرونا، کلی فیلمهای کوتاه و آموزشی خوب در اینستاگرام دیدیم و ذهن ما روشن شد. اتفاقا اینستاگرام فضای خوبی برای بالارفتن سواد هنری ماست. در ضمن این پدیدهها، نفیشدنی نیستند. فقط باید مهارت خود را بالا ببریم. آن وقت شاید مجبور نباشیم تهدید کنیم دایرکت مساوی است با بلاک.
چون احترام به حریم دیگران را میدانیم. متوقع هم نباشیم خزعبلات ما را همه دنبال کنند و بنویسیم مجهزیم به آنفالویاب. باور کنید ما محکوم نیستیم هر چیزی را در این جهان ببینیم.
@media_managment
▫️#فریبا_خانی
🔹روزنامهنگار
وقتی ما مدرسه میرفتیم اوضاع و احوال یک شکل دیگری بود؛ #فضای_مجازی هنوز اختراع نشده بود، آدمها #تلفن_همراه نداشتند، #واتساپ، #اینستاگرام، #اسنپچت و... هیچکدام وجود نداشت، حتی #مسنجر نبود، بنابراین آدمها حضوری حرفهایشان را به هم میزدند، حضوری عاشق میشدند و هیچکس نمیتوانست در #دایرکت با #پروفایل جعلی حرفهای نامربوط بزند و کسی نبود که تهدید کند: «دایرکت مساوی است با #بلاک!» حتی هیچکس نبود که مجهز به #آنفالویاب باشد.
کوچههای دبیرستانهای دخترانه غوغایی بود. پسرهای نوجوان و جوان جان خود را به خطر میانداختند و با موتورهای فکسنی تکچرخ میزدند یا روی دوچرخههای اسقاطی و دست دوم میایستادند تا جلب توجه کنند. لایوهایشان بدون استیکر بود. بدون تتو و تیپهای عجیب. اما زندگی در اینستاگرام و فضای مجازی چیز دیگری است.
شاید ما همه آلیس باشیم در سرزمین عجایب. در #اینستاگرام عکس و فیلم حرف اول را میزند. این سرویس قابلیتهای خدمات متنوعی ارائه میدهد. بیش از یکمیلیارد آدم در این جهان کاربر اینستاگرام هستند و روزانه بیش از ۵۰۰ میلیون #کاربر فعال دارد و ۵۰ میلیارد عکس هر روز در این فضا به اشتراک گذاشته میشود. ۵۹ درصد کاربران #اینترنت بین ۱۸ تا ۲۹ سال دارند که از اینستاگرام استفاده میکنند. ۳۳ درصد از آنها ۳۰ تا ۴۹ سال هستند. ۷۲ درصد نوجوانان دنیا در اینستاگرام حضور دارند. روزانه.۴ میلیارد لایک رد و بدل میشود. بیشتر کاربران اینستاگرام زنان هستند. جالب است بدانید «پیتزا» محبوبترین غذایی است که در اینستاگرام پست شده و بعد «سوشی» است. بیشترین هشتگی که در اینستاگرام ثبت شده واژه love است و بعد واژه photo.
بنابراین با دانستن اینکه محبوبترین غذا پیتزاست و بیشترین هشتگ، کلمه عشق، معلوم است که بیشتر کاربران اینستاگرام جوانان و نوجوانان هستند. در اینستاگرام کاربران برای جلب فالوئر مرزها را زیر پا میگذارد. یاد حرفهای #دکتر داور شیخاوندی، جامعهشناس میافتم. میگفت: «چرا در کلانشهرها اینهمه جرم و جنایت و بیاخلاقی اتفاق میافتد؟! در روستاها و شهرهای کوچک آدمها همدیگر را میشناسند؛ حتی نسلهای گذشته افراد را، بنابراین فرد احساس میکند اگر کار خلافی کند آبروی خود و خانوادهاش را به باد میدهد. اما در کلانشهرها همه با هم غریبهاند و این یک فضای امن برای شهروندان ایجاد میکند که هر کار خلافی بکنند. به این امید که کسی آنها را نمیشناسد.»
در فضای مجازی، آدمها در یک فضای بزرگ لایتناهی زندگی میکنند و #هویتهای_جعلی پوشش امنی برای درونیات آدمها شده است. اینستاگرام اسپانسر خیلی از برندهای در حال رشد است و جنبه اقتصادی هم دارد. بنابراین شاخهای اینستاگرامی با پست یک آگهی، کلی پول به جیب میزنند. این روزها، هفتهای نیست که یک پست جنجالی جامعه ما را آشفته نکند.
#سلبریتیهای_کممایه با پستهای غیرمعمول سعی در جذب مخاطب دارند و ما ناخودآگاه با پرداختن به آنها و حتی انتقاد از آنها آتش شهرت آنها را شعلهورتر میکنیم. واقعا ما در این شهر مجازی غریبهایم و در این فضای غریب و بزرگ گرفتار شدهایم.
خیلی از ما کاربران ناشی هستیم، مثلا نمیدانیم انتشار عکس کودکان یا فیلمهای آنها چه آسیبی ممکن است به کودکمان بزند. خیلی از این پستهای جنجالی، توسط #سناریونویسان مخفی صورت میگیرد. آدمهای شهرتطلب، مانند بازیگران بیچارهای نقشهای مبتذل تعریفشده خود را اجرا میکنند و به نتیجه این پستها بیتوجه هستند.
هیجان را کنار بگذاریم. کارشناسان اهل فن را دعوت کنیم تا درباره مدیریت دیتا و اخلاق در فضای مجازی حرف بزنند. در مدرسهها کارشناسان حضور پیدا کنند و ذهن دانشآموزان را روشن کنند. ما در زندگی به همه اطلاعات احتیاج نداریم و قرار نیست هر فیلم و پستی را نگاه کنیم و وقت و انرژی خود را خرج کنیم. اما بدترین برخود نفی است. نفی نکنیم ما در این فضا خیلی چیزهای خوب هم آموختهایم. لایوهای هنری و علمی و ورزشی دستاورد خوب این فضاهاست.
در ماجرای کرونا، کلی فیلمهای کوتاه و آموزشی خوب در اینستاگرام دیدیم و ذهن ما روشن شد. اتفاقا اینستاگرام فضای خوبی برای بالارفتن سواد هنری ماست. در ضمن این پدیدهها، نفیشدنی نیستند. فقط باید مهارت خود را بالا ببریم. آن وقت شاید مجبور نباشیم تهدید کنیم دایرکت مساوی است با بلاک.
چون احترام به حریم دیگران را میدانیم. متوقع هم نباشیم خزعبلات ما را همه دنبال کنند و بنویسیم مجهزیم به آنفالویاب. باور کنید ما محکوم نیستیم هر چیزی را در این جهان ببینیم.
@media_managment