همزمان با وقوع حادثه تلخ و مبهم زندان اوین و تبعیضی که این روزها در درمان زندانیان سیاسیِ کشورمان انجام میشود، باید یادی کنیم از متنی که مرداد امسال در وبسایت انجمن جهانی پزشکی (WMA) منتشر شد.
دبیرکل WMA ابراز نگرانی و ترس کرده بود که حکومت ایران در "درمانگاه پزشکی" در یکی از زندانهایش "با کمک پزشکان" از "دستگاهی گیوتین-مانند" (احتمالاً برای قطع یَد) استفاده میکند. (+)
او گفته بود اینکه مکانی را که برای شکنجه استفاده میشود تحت عنوان "درمانگاه پزشکی" خطاب کنیم، کاری نکوهیده و نفرتانگیز است.
دبیرکل WMA ابراز نگرانی و ترس کرده بود که حکومت ایران در "درمانگاه پزشکی" در یکی از زندانهایش "با کمک پزشکان" از "دستگاهی گیوتین-مانند" (احتمالاً برای قطع یَد) استفاده میکند. (+)
او گفته بود اینکه مکانی را که برای شکنجه استفاده میشود تحت عنوان "درمانگاه پزشکی" خطاب کنیم، کاری نکوهیده و نفرتانگیز است.
واگویههای اخلاق
همزمان با وقوع حادثه تلخ و مبهم زندان اوین و تبعیضی که این روزها در درمان زندانیان سیاسیِ کشورمان انجام میشود، باید یادی کنیم از متنی که مرداد امسال در وبسایت انجمن جهانی پزشکی (WMA) منتشر شد. دبیرکل WMA ابراز نگرانی و ترس کرده بود که حکومت ایران در "درمانگاه…
بیانیه توکیو (Decleration of Tokyo)، یکی از اسناد WMA است که اولین بار در ۱۹۷۵ تصویب شد ( و اخیراً در ۲۰۱۶ آپدیت شد) و پزشکان به واسطهی آن از انجام یا مشارکت در هر گونه شکنجه یا مجازات یا اَعمال غیرانسانی منع شدند.
بخشهایی از این بیانیهی ۱۰-بندی را بخوانیم:
- The physician shall not countenance, condone or participate in the practice of torture or other forms of cruel, inhuman or degrading procedure ...
- The physician shall not provide any premises, instruments, substances or knowledge to facilitate the practice of torture or other forms of cruel, inhuman or degrading treatment or to diminish the ability of the victim to resist such treatment.
- The physician shall not be present during any procedure during which torture or any other forms of cruel, inhuman or degrading treatment is used or threatened.
بخشهایی از این بیانیهی ۱۰-بندی را بخوانیم:
- The physician shall not countenance, condone or participate in the practice of torture or other forms of cruel, inhuman or degrading procedure ...
- The physician shall not provide any premises, instruments, substances or knowledge to facilitate the practice of torture or other forms of cruel, inhuman or degrading treatment or to diminish the ability of the victim to resist such treatment.
- The physician shall not be present during any procedure during which torture or any other forms of cruel, inhuman or degrading treatment is used or threatened.
درود
مدتی طولانی بهعلت آمادگی برای آزمون دستیاری از فضای مجازی دور بودم.
حالا که از جزئیات طاقتفرسا و گاه عبث رفرنسها (که به زودی هوشمصنوعی زحمت بخشی از آن را خواهد کشید!) رها شدهام، فرصتی برای پرداختن بیشتر به جنبههای کمرنگ حرفهمان مانند اخلاق و فلسفه است.
مانند گذشته، مقالات و متونی که بهنظرم مفید یا جالب باشند را در اینجا به اشتراک خواهم گذاشت.
مدتی طولانی بهعلت آمادگی برای آزمون دستیاری از فضای مجازی دور بودم.
حالا که از جزئیات طاقتفرسا و گاه عبث رفرنسها (که به زودی هوشمصنوعی زحمت بخشی از آن را خواهد کشید!) رها شدهام، فرصتی برای پرداختن بیشتر به جنبههای کمرنگ حرفهمان مانند اخلاق و فلسفه است.
مانند گذشته، مقالات و متونی که بهنظرم مفید یا جالب باشند را در اینجا به اشتراک خواهم گذاشت.
When Physicians Don’t Know
By Julia Knopes
مقاله "هنگامی که پزشکان نمیدانند" که Julia Knopes در سال ۲۰۲۰ در ژورنال Perspectives in Biology and Medicine (+) منتشر کرده است، به یکی از نقاط جامانده و تاریک آموزشِ پزشکیِ میپردازد.
ماجرا چیست؟ تجربهی چند ماه اخیرم در برخورد با حجم غیرقابلتحملی از دادهها و اطلاعات پزشکی، مدام ترسِ ناشی از فراموشی و "ندانستن" را تقویت میکرد.
گرچه نیازی نیست برای تجربه کردنِ این ترس تا امتحان رزیدنتی صبر کنید و میتوانید شدیدترین نوع این ترس را هر روز صبح در مورنینگ یا راندها ببینید.
فراموشی، بخشِ جدانشدنی از تجربهی بالینیِ ماست که هیچگاه در مورد آن صحبتی نشده و همیشه مطلقاً محکوم و گناهآلود بوده است.
گرچه خواندن کلِ این مقاله را پیشنهاد میکنم، اما این چند خط بینشِ جالب نویسنده را به این موضوع به تصویر میکشد؛
• نویسنده هنگامی که برای شروع این پژوهشِ ۱۴ ماهه به یک دانشگاه علوم پزشکی (یا به تعبیر خودش "نهاد معتبرِ دانش") میرود، متعجب میشود که فعلِ "نمیدانم" محور اصلی روایت اکثر دانشجوهاست و آنها بیشتر از آنکه درباره "قطعیت و دانستن" صحبت کنند، دلشان از "ندانستهها" پر است و هیچکس تا پیش از ورود خانم Knopes به حرفشان گوش نکرده است. (And they were relieved that someone was listening)
• بِکِر در ۱۹۶۱ به این نتیجه میرسد که دانشجویان پزشکی آنقدر زیر بار حفظیات و دادههای پزشکی مستهلک میشوند که نهایتاً در مواجهه با فراموش کردن بخشی از این اطلاعات، راهکار Ignorance (=بیخیالی!؟) را پیش میگیرند.
و همینطور روانشناسان هم در طول سالیان تلاش کردهاند تا "تابآوری نسبت به عدمقطعیت" در دانشجویان پزشکی را بسنجند.
• نویسنده در طول مقاله تلاش میکند تا مفهوم ابداعیِ خودش تحت عنوان Sufficient Knowledge یا دانشِ کافی را ارائه کند؛
او معتقد که است که بیخیال شدن نسبت به بخشی از دانش پزشکی، نوعی انفعال است و نیاز است تا ما خودمان (با کمک اساتید یا بر اساس تجربه بالینی) بخشهای پرکاربردترِ دانش پزشکی را انتخاب و حفظ کنیم و از خیر سایر بخشها (مثل سویههای نادر باکتری یا اطلاعات ریز جنینشناسی) بگذریم. خانم Knopes نام این روش را دانشِ کافی میگذارد و معتقد است که شیوهای فعالانه (و البته پرچالش) در برابر کوه اطلاعات پزشکی است.
By Julia Knopes
مقاله "هنگامی که پزشکان نمیدانند" که Julia Knopes در سال ۲۰۲۰ در ژورنال Perspectives in Biology and Medicine (+) منتشر کرده است، به یکی از نقاط جامانده و تاریک آموزشِ پزشکیِ میپردازد.
ماجرا چیست؟ تجربهی چند ماه اخیرم در برخورد با حجم غیرقابلتحملی از دادهها و اطلاعات پزشکی، مدام ترسِ ناشی از فراموشی و "ندانستن" را تقویت میکرد.
گرچه نیازی نیست برای تجربه کردنِ این ترس تا امتحان رزیدنتی صبر کنید و میتوانید شدیدترین نوع این ترس را هر روز صبح در مورنینگ یا راندها ببینید.
فراموشی، بخشِ جدانشدنی از تجربهی بالینیِ ماست که هیچگاه در مورد آن صحبتی نشده و همیشه مطلقاً محکوم و گناهآلود بوده است.
گرچه خواندن کلِ این مقاله را پیشنهاد میکنم، اما این چند خط بینشِ جالب نویسنده را به این موضوع به تصویر میکشد؛
• نویسنده هنگامی که برای شروع این پژوهشِ ۱۴ ماهه به یک دانشگاه علوم پزشکی (یا به تعبیر خودش "نهاد معتبرِ دانش") میرود، متعجب میشود که فعلِ "نمیدانم" محور اصلی روایت اکثر دانشجوهاست و آنها بیشتر از آنکه درباره "قطعیت و دانستن" صحبت کنند، دلشان از "ندانستهها" پر است و هیچکس تا پیش از ورود خانم Knopes به حرفشان گوش نکرده است. (And they were relieved that someone was listening)
• بِکِر در ۱۹۶۱ به این نتیجه میرسد که دانشجویان پزشکی آنقدر زیر بار حفظیات و دادههای پزشکی مستهلک میشوند که نهایتاً در مواجهه با فراموش کردن بخشی از این اطلاعات، راهکار Ignorance (=بیخیالی!؟) را پیش میگیرند.
و همینطور روانشناسان هم در طول سالیان تلاش کردهاند تا "تابآوری نسبت به عدمقطعیت" در دانشجویان پزشکی را بسنجند.
• نویسنده در طول مقاله تلاش میکند تا مفهوم ابداعیِ خودش تحت عنوان Sufficient Knowledge یا دانشِ کافی را ارائه کند؛
او معتقد که است که بیخیال شدن نسبت به بخشی از دانش پزشکی، نوعی انفعال است و نیاز است تا ما خودمان (با کمک اساتید یا بر اساس تجربه بالینی) بخشهای پرکاربردترِ دانش پزشکی را انتخاب و حفظ کنیم و از خیر سایر بخشها (مثل سویههای نادر باکتری یا اطلاعات ریز جنینشناسی) بگذریم. خانم Knopes نام این روش را دانشِ کافی میگذارد و معتقد است که شیوهای فعالانه (و البته پرچالش) در برابر کوه اطلاعات پزشکی است.
When Physicians Don’t Know Julia Knopes.pdf
429.7 KB
When Physicians Don’t Know
By Julia Knopes
Perspectives in Biology and Medicine -
Johns Hopkins University Press
Summer 2020
By Julia Knopes
Perspectives in Biology and Medicine -
Johns Hopkins University Press
Summer 2020
علامت داوود
دکتر دنیل جلفمن، کاردیولوژیست، در بازدید از گالری هنرهای فلورنس به نکتهای عجیب در مجسمه داوود، شاهکار میکلآنژ، برمیخورد: ورید ژوگولار خارجیِ داوود برجسته است و این یعنی میکلآنژ از آناتومی بدن آگاه بوده و شاید میخواسته بیماری یا وضعیت خاصی را در حضرت داوود به تصویر بکشد.
او در مقالهای بسیار کوتاه، اما آموزنده که در ژورنال JAMA Cardiology (با Impact Factor = ۳۰) در سال ۲۰۱۹ منتشر شده است، این یافته را دستمایهای برای تاکید بر هنرِ «مشاهده» در پزشکی و تاثیرش بر طبابت قرار میدهد.
دکتر دنیل جلفمن، کاردیولوژیست، در بازدید از گالری هنرهای فلورنس به نکتهای عجیب در مجسمه داوود، شاهکار میکلآنژ، برمیخورد: ورید ژوگولار خارجیِ داوود برجسته است و این یعنی میکلآنژ از آناتومی بدن آگاه بوده و شاید میخواسته بیماری یا وضعیت خاصی را در حضرت داوود به تصویر بکشد.
او در مقالهای بسیار کوتاه، اما آموزنده که در ژورنال JAMA Cardiology (با Impact Factor = ۳۰) در سال ۲۰۱۹ منتشر شده است، این یافته را دستمایهای برای تاکید بر هنرِ «مشاهده» در پزشکی و تاثیرش بر طبابت قرار میدهد.
The David Sign.pdf
268.8 KB
The David Sign
By Daniel Gelfman
JAMA Cardiology - 2019
By Daniel Gelfman
JAMA Cardiology - 2019
معرفی #ژورنال «ایدههای چالشی»
موافقت با گوشتخواری، مخالفت با دیدگاههای مذهبی علیه سقط جنین و حمایت از مخالفینِ واکسن از جمله دیدگاههای بحثبرانگیزیاند که احتمالا منتقدین فراوانی داشته باشند.
ژورنال Controversial Ideas که پیتر سینگر یکی از موسسین و ادیتورهای آن است، فضایی برای انتشار ایدههایی است که «افراد زیادی آنها را از نظر اجتماعی، ایدئولوژیک یا اخلاقی قابلنقد یا حتی توهینآمیز میدانند»*.
این ژورنال به نویسندگان اجازه میدهد تا برای محافظت از خود، مقالاتشان را با اسم مستعار منتشر کنند تا شاید در بیان ایدههای چالشیشان آزادی بیشتری داشته باشند و این را گامی برای برای «نزدیکتر شدن به حقیقت، پیشرفت علم و بازسازی پارادایمهای اجتماعی و فرهنگی» میداند.
* بخشهای داخل گیومه از خطمشی این ژورنال برداشته شدهاند.
🌐 این ژورنال Open-Access است و میتوانید از اینجا بیابیدش.
موافقت با گوشتخواری، مخالفت با دیدگاههای مذهبی علیه سقط جنین و حمایت از مخالفینِ واکسن از جمله دیدگاههای بحثبرانگیزیاند که احتمالا منتقدین فراوانی داشته باشند.
ژورنال Controversial Ideas که پیتر سینگر یکی از موسسین و ادیتورهای آن است، فضایی برای انتشار ایدههایی است که «افراد زیادی آنها را از نظر اجتماعی، ایدئولوژیک یا اخلاقی قابلنقد یا حتی توهینآمیز میدانند»*.
این ژورنال به نویسندگان اجازه میدهد تا برای محافظت از خود، مقالاتشان را با اسم مستعار منتشر کنند تا شاید در بیان ایدههای چالشیشان آزادی بیشتری داشته باشند و این را گامی برای برای «نزدیکتر شدن به حقیقت، پیشرفت علم و بازسازی پارادایمهای اجتماعی و فرهنگی» میداند.
* بخشهای داخل گیومه از خطمشی این ژورنال برداشته شدهاند.
🌐 این ژورنال Open-Access است و میتوانید از اینجا بیابیدش.
واگویههای اخلاق
Patient Safety and the Question of Dignitary Harms By Polly Mitchell et al. The Journal of Medicine and Philosophy - February 2023
"آسیب" به کرامت انسانی
آسیب درمانزاد (=Iatrogenic) را همه شنیدهایم؛ مثلاً زمانی که جراحی بر اندام یا فرد اشتباه انجام میشود یا زمانی که دارویی با دوز نامناسب برای بیمار تجویز میشود. اینها نمونههای آشکار از آسیبهای قابلپیشگیری در بیمارستاناند؛ اما به نظر میرسد که همۀ آسیبها تا این حد راحت تشخیص داده نمیشوند و ممکن است پنهانیتر و در سطحی عمیقتر رخ دهند.
این #مقاله با عنوان «ایمنی بیمار و مسئلۀ آسیب به کرامت انسانی» که در شمارۀ فوریۀ 2023 در ژورنال Medicine & Philosophy (انتشارات Oxford) منتشر شده است، پا را فراتر از مسائل رایج میگذارد و ادعا میکند که میشود رفتارهای نامحترمانه و توهینآمیز کادر درمان را که کرامت انسانیِ بیمار را خدشهدار میکنند به عنوان آسیب درمانزاد به حساب آورد.
شاید بپرسید که چطور رفتار ناشایست کارمند پذیرش یا شوخی نامناسب پزشک میتواند به عنوان آسیبِ «درمانی» تلقی شود؟! پاسخ را باید در شیوۀ نگرشِ بستۀ ما به مفهوم سلامت و بیماری و محدود کردن آن به جنبههای جسمانی و زیستپزشکی جست.
به این فکر میکردم که در بیمارستانهای آموزشی-پژوهشی-درمانیِ ما هر فرد از زمان پذیرش تا ترخیص چند بار چنین آسیب پنهانی را تجربه میکند؟
مقاله نسبتاً طولانی است، اما دسترسی به آن آزاد است و میتوانید اینجا بیابیدش.
آسیب درمانزاد (=Iatrogenic) را همه شنیدهایم؛ مثلاً زمانی که جراحی بر اندام یا فرد اشتباه انجام میشود یا زمانی که دارویی با دوز نامناسب برای بیمار تجویز میشود. اینها نمونههای آشکار از آسیبهای قابلپیشگیری در بیمارستاناند؛ اما به نظر میرسد که همۀ آسیبها تا این حد راحت تشخیص داده نمیشوند و ممکن است پنهانیتر و در سطحی عمیقتر رخ دهند.
این #مقاله با عنوان «ایمنی بیمار و مسئلۀ آسیب به کرامت انسانی» که در شمارۀ فوریۀ 2023 در ژورنال Medicine & Philosophy (انتشارات Oxford) منتشر شده است، پا را فراتر از مسائل رایج میگذارد و ادعا میکند که میشود رفتارهای نامحترمانه و توهینآمیز کادر درمان را که کرامت انسانیِ بیمار را خدشهدار میکنند به عنوان آسیب درمانزاد به حساب آورد.
شاید بپرسید که چطور رفتار ناشایست کارمند پذیرش یا شوخی نامناسب پزشک میتواند به عنوان آسیبِ «درمانی» تلقی شود؟! پاسخ را باید در شیوۀ نگرشِ بستۀ ما به مفهوم سلامت و بیماری و محدود کردن آن به جنبههای جسمانی و زیستپزشکی جست.
به این فکر میکردم که در بیمارستانهای آموزشی-پژوهشی-درمانیِ ما هر فرد از زمان پذیرش تا ترخیص چند بار چنین آسیب پنهانی را تجربه میکند؟
مقاله نسبتاً طولانی است، اما دسترسی به آن آزاد است و میتوانید اینجا بیابیدش.
OUP Academic
Patient Safety and the Question of Dignitary Harms
Abstract. Patient safety is a central aspect of healthcare quality, focusing on preventable, iatrogenic harm. Harm, in this context, is typically assumed to mea
نوشتاری کوتاه از Jeffrey Campbell، اتندینگ عفونیِ اطفال در بیمارستان بوستون، در ژورنال JAMA که به عدم قطعیتِ پزشکی و ارتباطش با هنر میپردازد.
نویسنده گروهی از دانشجویانش را به دیدن نقاشی El Jaleo میبرد و تلاش میکند تا تابآوریشان را در مواجهه با هنر (و بالتبع بیماری) افزایش دهد.
چند خط از این نوشتار سهصفحهای:
• Is #uncertainty something that physicians should become “comfortable” with?
• Where unavoidable, [medical students] understand that the best way to handle uncertainty is to disguise, deny, or deflect it.
• Physicians are often deeply intolerant of uncertainty, to the point that they can focus on a shred of data so intensely that they forget the human being sitting in front of them.
• One beautiful and arduous aspect of describing art is that spoken or written language cannot encapsulate an image, much less its meaning.
در بندهای پایانی، نویسنده تجربهاش را از افتراق بالینی vancomycin-induced linear IgA dermatosis از 4S میگوید که تاحدی به واسطۀ مهارت مواجهه با هنر ممکن شده است.
نویسنده گروهی از دانشجویانش را به دیدن نقاشی El Jaleo میبرد و تلاش میکند تا تابآوریشان را در مواجهه با هنر (و بالتبع بیماری) افزایش دهد.
چند خط از این نوشتار سهصفحهای:
• Is #uncertainty something that physicians should become “comfortable” with?
• Where unavoidable, [medical students] understand that the best way to handle uncertainty is to disguise, deny, or deflect it.
• Physicians are often deeply intolerant of uncertainty, to the point that they can focus on a shred of data so intensely that they forget the human being sitting in front of them.
• One beautiful and arduous aspect of describing art is that spoken or written language cannot encapsulate an image, much less its meaning.
در بندهای پایانی، نویسنده تجربهاش را از افتراق بالینی vancomycin-induced linear IgA dermatosis از 4S میگوید که تاحدی به واسطۀ مهارت مواجهه با هنر ممکن شده است.
Art and the Uncertainty of Medicine.pdf
153.4 KB
Art and the Uncertainty of Medicine
By Jeffrey Campbell
JAMA - A Piece of My Mind - 2014
By Jeffrey Campbell
JAMA - A Piece of My Mind - 2014
«ما انقدر کار تخصصی داریم که وقتِ رسیدگی به اخلاق را نداریم.»
این جمله را من در جریان پژوهش در زمینۀ اخلاق بالینی و از زبان مسئول یک بیمارستان فوقتخصصی شنیدم.
بهانهها برای کنار گذاشتن علوم انسانی در پزشکی چیزهایی شبیه به این جملههایند: "خودمان بلدیم اخلاقی عمل کنیم و نیازی به پرسیدن از بقیه نداریم"، "این چیزها هزینۀ اضافی است" و "اخلاقدانها میخواهند پلیسبازی دربیاورند و مچگیری کنند".
تصویرِ این دو نقشه (در ادامه) بهزیبایی نشان میدهد که گاهی برای رسیدن به هدف (=گنج) عامدانه باید از مسیرهای انحرافی رفت و اتفاقاً راهِ مستقیم (تصویر چپ) گمراهکننده است؛ میشود همین موضوع را درباره نقش علوم انسانی در پزشکی هم در نظر گرفت.
فلسفه (و کلاً علوم انسانی) پزشکی بیش از اینکه بخواهد تئوریهای کلاسیک فلسفی را به پزشکی تزریق کند و برنامه شلوغمان را شلوغتر کند، به دنبال این است که مسائلی را که احتمالاً پزشکی بهتنهایی از پسشان برنمیآید با تفکر انتقادی، واکاوی تعاملات بینرشتهای، تعریف واژهها و سایر قابلیتهایی که پزشکان هیچوقت برایشان آموزشی ندیدهاند، حل کند.
ممکن است هنوز هم به قدرت تماموکمال پزشکی در حل تمام مشکلات این حوزه ایمان داشته باشید، برای همین پیشنهاد میکنم تا حداقل چند بند ابتداییِ مقالهای که این تصویر را از آن برداشتم بخوانید.
این #مقاله به نام Reuniting philosophy and science to advance cancer research (+) در سال ۲۰۲۳ در ژورنال Biological Reviews (از انجمن فلسفه کمبریج) منتشر شده است.
• یکی از نویسندگان آن، سمیر عُکاشه (یا اُکاشا) است که دو کتابش، فلسفه علم (نشر فرهنگ معاصر) و فلسفه زیستشناسی (نشر نو)، در بین کتابهای مقدماتی فلسفه علم معروفاند.
• انجمن فلسفه کمبریج در سال ۲۰۱۹، ۲۰۰مین سالگرد تاسیس خود را جشن گرفته است؛ ۲۰۰ سال تلاش برای فلسفیدن!
این جمله را من در جریان پژوهش در زمینۀ اخلاق بالینی و از زبان مسئول یک بیمارستان فوقتخصصی شنیدم.
بهانهها برای کنار گذاشتن علوم انسانی در پزشکی چیزهایی شبیه به این جملههایند: "خودمان بلدیم اخلاقی عمل کنیم و نیازی به پرسیدن از بقیه نداریم"، "این چیزها هزینۀ اضافی است" و "اخلاقدانها میخواهند پلیسبازی دربیاورند و مچگیری کنند".
تصویرِ این دو نقشه (در ادامه) بهزیبایی نشان میدهد که گاهی برای رسیدن به هدف (=گنج) عامدانه باید از مسیرهای انحرافی رفت و اتفاقاً راهِ مستقیم (تصویر چپ) گمراهکننده است؛ میشود همین موضوع را درباره نقش علوم انسانی در پزشکی هم در نظر گرفت.
فلسفه (و کلاً علوم انسانی) پزشکی بیش از اینکه بخواهد تئوریهای کلاسیک فلسفی را به پزشکی تزریق کند و برنامه شلوغمان را شلوغتر کند، به دنبال این است که مسائلی را که احتمالاً پزشکی بهتنهایی از پسشان برنمیآید با تفکر انتقادی، واکاوی تعاملات بینرشتهای، تعریف واژهها و سایر قابلیتهایی که پزشکان هیچوقت برایشان آموزشی ندیدهاند، حل کند.
ممکن است هنوز هم به قدرت تماموکمال پزشکی در حل تمام مشکلات این حوزه ایمان داشته باشید، برای همین پیشنهاد میکنم تا حداقل چند بند ابتداییِ مقالهای که این تصویر را از آن برداشتم بخوانید.
این #مقاله به نام Reuniting philosophy and science to advance cancer research (+) در سال ۲۰۲۳ در ژورنال Biological Reviews (از انجمن فلسفه کمبریج) منتشر شده است.
• یکی از نویسندگان آن، سمیر عُکاشه (یا اُکاشا) است که دو کتابش، فلسفه علم (نشر فرهنگ معاصر) و فلسفه زیستشناسی (نشر نو)، در بین کتابهای مقدماتی فلسفه علم معروفاند.
• انجمن فلسفه کمبریج در سال ۲۰۱۹، ۲۰۰مین سالگرد تاسیس خود را جشن گرفته است؛ ۲۰۰ سال تلاش برای فلسفیدن!
Wiley Online Library
Reuniting philosophy and science to advance cancer research
Cancers rely on multiple, heterogeneous processes at different scales, pertaining to many biomedical fields. Therefore, understanding cancer is necessarily an interdisciplinary task that requires pla...
A map showing that reaching a treasure sometimes requires a detour. The shortest and most obvious route (left) can be misleading. Conceptual, theoretical, and philosophical thinking is often a detour, but this detour can be productive or even necessary (right) for making scientific progress. The map illustrates that going through different philosophical steps can help us reach the final point (represented as a treasure), including by its capacity to connect (represented as bridges) different scientific issues, approaches, and communities (represented as different regions on the map).
Reuniting philosophy and science to advance cancer research
By Thomas Pradeu et al.
Journal of Biological Reviews - 2023
Reuniting philosophy and science to advance cancer research
By Thomas Pradeu et al.
Journal of Biological Reviews - 2023
تصویری تاریخی از #آموزش_پزشکی
ناخوش شدم و دکتر سیماخوس را فراخواندم.
سیماخوس! تو آمدی و یکصد دانشجوی پزشکی پشت سرت وارد شدند؛
و آه از آن یکصد جفت دست سرد که مرا لمس کردند!
سیماخوس! پیش از آنکه بیایی تب نداشتم،
اکنون که میروی اما
گرمای تب را درونم احساس میکنم.
از کتاب Epigrams از مارشال، شاعر رومی قرن اول میلادی
ترجمه و بازنویسیِ من از برگردانِ انگلیسیِ اثر در کتاب
A Short History of Medical Ethics; By Albert Jonsen
ناخوش شدم و دکتر سیماخوس را فراخواندم.
سیماخوس! تو آمدی و یکصد دانشجوی پزشکی پشت سرت وارد شدند؛
و آه از آن یکصد جفت دست سرد که مرا لمس کردند!
سیماخوس! پیش از آنکه بیایی تب نداشتم،
اکنون که میروی اما
گرمای تب را درونم احساس میکنم.
از کتاب Epigrams از مارشال، شاعر رومی قرن اول میلادی
ترجمه و بازنویسیِ من از برگردانِ انگلیسیِ اثر در کتاب
A Short History of Medical Ethics; By Albert Jonsen
مقالهای جالب دربارۀ Moral Injury/آسیب اخلاقی
Pharmacological Prophylaxes against Moral Injury
نویسندۀ #مقاله، Ned Dobos طبق پیج لینکدیناش (+) استاد اخلاق در دانشگاه New South Wales استرالیا است و به حوزۀ اخلاق جنگ علاقه دارد.
مقاله در ژانویۀ 2023 در ژورنال Monash Bioethics Review (از مرکز اخلاق دانشگاه موناش در استرالیا) منتشر شده است.
شاید مقاله چندان به طب مربوط نباشد، اما هم دو تعریف خوب از آسیب اخلاقی ارائه میدهد و هم ایدۀ دارودرمانی برای آسیب اخلاقی جالب و نو بود و خواندن یکبارهاش خالی از لطف نیست.
آسیب اخلاقی —-
ایدۀ کلی مقاله پیرامون پیشگیری از آسیب اخلاقیای است که رزمندگان در طول جنگ دچارش میشود؛ Dobos دو تعریف از «آسیب اخلاقی» ارائه میدهد:
1. هنگامی پیش میآید که شما نمیتوانید در انجام فعالیتها ارزشهای اخلاقیتان را برآورده کنید و رفتهرفته حس شرم و گناه در شما تلنبار میشود؛
نویسنده مثال Claude Eatherly را میزند. خلبانی که در عملیات بمباران هیروشیما پرواز کرده است و در سالهای بعدش از شدت همین «آسیب اخلاقی» اقدام به خودکشی میکند، بخشی از درآمدش را به قربانیان هیروشیما میبخشد و نامههای عذرخواهی برایشان مینویسد و انگار این شرمِ اخلاقی تا دم مرگ رهایش نمیکند.
2. شکل دیگری از آسیب اخلاقی وقتی ایجاد میشود که شما نسبت به وقایع زجرآور و اخلاقاً نادرست، بیتفاوت میشوید. انگار بنیادهای اخلاقیتان تخریب شده. باز هم نویسنده خاطراتِ سربازی را نقل میکند که مثل نقلونبات آدم میکشته و به هیچوجه از کارش شرمگین نبوده.
انگار آسیب نوع 1، تجمعی از هیجانات منفیِ درازمدت را ایجاد میکند و آسیب نوع 2، «حساسیت اخلاقی» را نسبت به بدترین افعال اخلاقی از بین میبرد. (احتمالاً هر دوی این آسیبها را در بیمارستان تجربه کردهایم!)
پیشگیری دارویی از آسیب اخلاقی —-
نویسنده داروهای مختلفی را نام میبرد که با سازوکارهای گوناگون، ممکن است از ایجاد آسیب اخلاقیِ نوع 1 پیشگیری کند و ظاهراً ارتشها برخی از آنها را برای بهبود سربازانشان استفاده میکنند.
مثلا پروپرانولول با سرکوب هورمون استرس، بدن را در برابر برخی از تحریکات هیجانی-اخلاقی مقاومتر میکند. (اسمهای جالبی برای این دارو پیشنهاد شده است: moral lobotomy، Devil Pill یا حتی morning-after pill for just about anything that produces regret, remorse, pain, or guilt)
یا اکسیتوسین میتواند تعلق خاطرمان را نسبت به همگروهیها و همملیتهایمان (=«ما») بیشتر و در نتیجه تحقیر، تخریب و کشتن «دیگران» را برایمان آسانتر کند.
علاوه بر این ظاهراً بالا و پایین شدنِ تستسترون هم بر تصمیمات اخلاقی ما تاثیر دارد.
ادعای ابتداییِ نویسنده این است که اگر ما بتوانیم با این داروها، بارِ روانی و اخلاقیِ رزمندهها را کمتر کنیم و در واقع آسیب زدن به دیگران را برایشان راحتتر کنیم، در نتیجه میتوانیم «آسیب اخلاقی»شان را هم کاهش دهیم.
اما نتیجه اینکه ...
اگرچه نویسنده در بخش ابتدایی مقالهاش سعی میکند تا آسیب اخلاقیِ سربازان را با شیوۀ دارویی برطرف کند و این کار را از نظر اخلاقی توجیه کند، اما در طول مقاله نشان میدهد که حتی اگر این داروها در واقعیت آسیب اخلاقیِ نوع 1 را کم کنند (گرچه ظاهرا هیچ مطالعهای در عمل این موضوع را اثبات نکرده است)، با بیتفاوتتر کردن سربازان نسبت به همنوع و البته بیارزش کردن بسیاری از ارزشهای اخلاقی آسیب اخلاقی نوع 2 را در آنها تشدید میکنند.
دسترسی به این مقاله آزاد است و میتوانید از اینجا بیابیدش.
Pharmacological Prophylaxes against Moral Injury
نویسندۀ #مقاله، Ned Dobos طبق پیج لینکدیناش (+) استاد اخلاق در دانشگاه New South Wales استرالیا است و به حوزۀ اخلاق جنگ علاقه دارد.
مقاله در ژانویۀ 2023 در ژورنال Monash Bioethics Review (از مرکز اخلاق دانشگاه موناش در استرالیا) منتشر شده است.
شاید مقاله چندان به طب مربوط نباشد، اما هم دو تعریف خوب از آسیب اخلاقی ارائه میدهد و هم ایدۀ دارودرمانی برای آسیب اخلاقی جالب و نو بود و خواندن یکبارهاش خالی از لطف نیست.
آسیب اخلاقی —-
ایدۀ کلی مقاله پیرامون پیشگیری از آسیب اخلاقیای است که رزمندگان در طول جنگ دچارش میشود؛ Dobos دو تعریف از «آسیب اخلاقی» ارائه میدهد:
1. هنگامی پیش میآید که شما نمیتوانید در انجام فعالیتها ارزشهای اخلاقیتان را برآورده کنید و رفتهرفته حس شرم و گناه در شما تلنبار میشود؛
نویسنده مثال Claude Eatherly را میزند. خلبانی که در عملیات بمباران هیروشیما پرواز کرده است و در سالهای بعدش از شدت همین «آسیب اخلاقی» اقدام به خودکشی میکند، بخشی از درآمدش را به قربانیان هیروشیما میبخشد و نامههای عذرخواهی برایشان مینویسد و انگار این شرمِ اخلاقی تا دم مرگ رهایش نمیکند.
2. شکل دیگری از آسیب اخلاقی وقتی ایجاد میشود که شما نسبت به وقایع زجرآور و اخلاقاً نادرست، بیتفاوت میشوید. انگار بنیادهای اخلاقیتان تخریب شده. باز هم نویسنده خاطراتِ سربازی را نقل میکند که مثل نقلونبات آدم میکشته و به هیچوجه از کارش شرمگین نبوده.
انگار آسیب نوع 1، تجمعی از هیجانات منفیِ درازمدت را ایجاد میکند و آسیب نوع 2، «حساسیت اخلاقی» را نسبت به بدترین افعال اخلاقی از بین میبرد. (احتمالاً هر دوی این آسیبها را در بیمارستان تجربه کردهایم!)
پیشگیری دارویی از آسیب اخلاقی —-
نویسنده داروهای مختلفی را نام میبرد که با سازوکارهای گوناگون، ممکن است از ایجاد آسیب اخلاقیِ نوع 1 پیشگیری کند و ظاهراً ارتشها برخی از آنها را برای بهبود سربازانشان استفاده میکنند.
مثلا پروپرانولول با سرکوب هورمون استرس، بدن را در برابر برخی از تحریکات هیجانی-اخلاقی مقاومتر میکند. (اسمهای جالبی برای این دارو پیشنهاد شده است: moral lobotomy، Devil Pill یا حتی morning-after pill for just about anything that produces regret, remorse, pain, or guilt)
یا اکسیتوسین میتواند تعلق خاطرمان را نسبت به همگروهیها و همملیتهایمان (=«ما») بیشتر و در نتیجه تحقیر، تخریب و کشتن «دیگران» را برایمان آسانتر کند.
علاوه بر این ظاهراً بالا و پایین شدنِ تستسترون هم بر تصمیمات اخلاقی ما تاثیر دارد.
ادعای ابتداییِ نویسنده این است که اگر ما بتوانیم با این داروها، بارِ روانی و اخلاقیِ رزمندهها را کمتر کنیم و در واقع آسیب زدن به دیگران را برایشان راحتتر کنیم، در نتیجه میتوانیم «آسیب اخلاقی»شان را هم کاهش دهیم.
اما نتیجه اینکه ...
اگرچه نویسنده در بخش ابتدایی مقالهاش سعی میکند تا آسیب اخلاقیِ سربازان را با شیوۀ دارویی برطرف کند و این کار را از نظر اخلاقی توجیه کند، اما در طول مقاله نشان میدهد که حتی اگر این داروها در واقعیت آسیب اخلاقیِ نوع 1 را کم کنند (گرچه ظاهرا هیچ مطالعهای در عمل این موضوع را اثبات نکرده است)، با بیتفاوتتر کردن سربازان نسبت به همنوع و البته بیارزش کردن بسیاری از ارزشهای اخلاقی آسیب اخلاقی نوع 2 را در آنها تشدید میکنند.
دسترسی به این مقاله آزاد است و میتوانید از اینجا بیابیدش.
SpringerLink
Pharmacological Prophylaxes against Moral Injury
Monash Bioethics Review -
واگویههای اخلاق
Do diseases have a prestige hierarchy? A survey among physicians and medical students By Dag Album, Steinar Westin Social Science & Medicine - 2008
پرستیژِ تخصصها و بیماریها
مطالعات متعددی دربارۀ پرستیژ تخصصهای پزشکی انجام شدهاند و به نظر عوامل مختلفی روی پرستیژ یک تخصص اثر دارد:
• the part of the body they relate to (Album, 1991)
• the typical relations between practitioners and patients (Shortell, 1974)
• their social value (Rosoff & Leone, 1991)
• their action orientation and use of sophisticated technology (Hinze, 1999)
اما جالبتر اینکه بیماریها هم دارای جایگاه و ارزش اجتماعیاند؛ مثلاً به انگ/استیگما فکر کنید و اینکه چطور قضاوت ما دربارۀ رفتار و جایگاه فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. (مثلاً انگ بیماریهای جنسی و احتمال ارتباطش با رفتارهای پرخطر و ضداخلاقی یا بدنهراسی و انگ کووید-19 و احتمال ارتباطش با بیمبالاتیهای بیمار)
این #مقاله مربوط به سال 2008، گزارش مطالعهای است که در سال 2002 در نروژ و بر حدود 1300 پزشک و دانشجوی پزشکی انجام شده و از آنها خواسته است تا 38 بیماری و 23 تخصص پزشکی را بر اساس پرستیژشان امتیاز بدهند.
نتیجه این بوده که MI، لوسمی و تومور مغزی باپرستیژترین و اختلال اضطرابی و فیبرومیالژی پایینترین پرستیژ را داشته اند. در بین تخصصها هم نوروسرجری و جراحی توراکس بالاترین امتیازها را گرفتند و البته طب سالمندان و Dermatovenerology (زیرشاخهای از تخصص پوست که به بیماریهای جنسی پوست میپردازد) کمامتیازها بودند.
⚠️البته باید توجه کرد که اگر این مطالعه در زمان و مکان دیگری انجام میشد، احتمالاً نتایج متفاوتی میگرفت. مثلاً رتبه و جایگاه اجتماعی و حتی درآمد رشتههای تخصصی مختلف در چند دهۀ اخیر در ایران سیر خاصی را طی کردهاند که بازتابی از تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورمان است.
🌐دسترسی به مقاله از اینجا.
مطالعات متعددی دربارۀ پرستیژ تخصصهای پزشکی انجام شدهاند و به نظر عوامل مختلفی روی پرستیژ یک تخصص اثر دارد:
• the part of the body they relate to (Album, 1991)
• the typical relations between practitioners and patients (Shortell, 1974)
• their social value (Rosoff & Leone, 1991)
• their action orientation and use of sophisticated technology (Hinze, 1999)
اما جالبتر اینکه بیماریها هم دارای جایگاه و ارزش اجتماعیاند؛ مثلاً به انگ/استیگما فکر کنید و اینکه چطور قضاوت ما دربارۀ رفتار و جایگاه فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. (مثلاً انگ بیماریهای جنسی و احتمال ارتباطش با رفتارهای پرخطر و ضداخلاقی یا بدنهراسی و انگ کووید-19 و احتمال ارتباطش با بیمبالاتیهای بیمار)
این #مقاله مربوط به سال 2008، گزارش مطالعهای است که در سال 2002 در نروژ و بر حدود 1300 پزشک و دانشجوی پزشکی انجام شده و از آنها خواسته است تا 38 بیماری و 23 تخصص پزشکی را بر اساس پرستیژشان امتیاز بدهند.
نتیجه این بوده که MI، لوسمی و تومور مغزی باپرستیژترین و اختلال اضطرابی و فیبرومیالژی پایینترین پرستیژ را داشته اند. در بین تخصصها هم نوروسرجری و جراحی توراکس بالاترین امتیازها را گرفتند و البته طب سالمندان و Dermatovenerology (زیرشاخهای از تخصص پوست که به بیماریهای جنسی پوست میپردازد) کمامتیازها بودند.
⚠️البته باید توجه کرد که اگر این مطالعه در زمان و مکان دیگری انجام میشد، احتمالاً نتایج متفاوتی میگرفت. مثلاً رتبه و جایگاه اجتماعی و حتی درآمد رشتههای تخصصی مختلف در چند دهۀ اخیر در ایران سیر خاصی را طی کردهاند که بازتابی از تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورمان است.
🌐دسترسی به مقاله از اینجا.
ایمپکت فکتور (JIF) مجلات حوزه اخلاق/فلسفه پزشکی در سال ۲۰۲۲
اهمیت IF در مقایسه و سطحبندی ژورنالها کمابیش چالشبرانگیز است، اما این لیست منبع خوبی برای آشنا شدن با برخی ژورنالهای کمتر شناختهشده این حیطه فراهم میکند.
منبع: توییتر Karel Caals (ادیتور ژورنال Asian Bioethics Review)
اهمیت IF در مقایسه و سطحبندی ژورنالها کمابیش چالشبرانگیز است، اما این لیست منبع خوبی برای آشنا شدن با برخی ژورنالهای کمتر شناختهشده این حیطه فراهم میکند.
منبع: توییتر Karel Caals (ادیتور ژورنال Asian Bioethics Review)
Death by Patient Portal
By Michael Stillman
A Piece of My Mind - JAMA
June 30, 2023
اسنپیشدن طب و توقع پاسخدهی 24ساعته و فوری و البته کامل از جانب بیماران، باعث شده تا پزشکان حتی زمانهای غیرکاریشان را هم صرف پاسخدهی به پیامهای بیماران کنند؛ این حجم دهشتناک پیامها بهمرور «Inbox Burden»ی را ایجاد میکند که رفتهرفته تمام زمان شخصی پزشک را میبلعد.
دکتر مایکل استیلمن، متخصص داخلی، در این مقاله که چهار روز پیش در بخش APieceOfMyMind در JAMA منتشر شده است، به برههای از زندگیاش اشاره میکند که تلنبار هرروزۀ پیامهای بیمارانش فرسودهاش کرده و تصمیم میگیرد از همکارانش برای حل این معضل کمک بگیرد.
برخی میگویند که باید دیربهدیر به پیامها جواب بدهی و برخی دیگر میگویند باید پاسخهای ناقص برای بیماران بفرستی تا بفهمند که فرصتی برای اینگونه گپها نداری. راهکار دیگر این بوده که از بیماران برای دسترسی به چت خصوصی/پورتال پزشک هزینۀ بیشتری دریافت کنی. اما دکتر استیلمن که این راهکارها را خلاف اخلاق پزشکی میداند، تصمیم میگیرد تا نامهای را برای بیمارانش ارسال کند.
در این نامه او اذعان میکند که دو ساعت از روزش را به پاسخدهی پیامهای بیماران میگذراند و اینکه برخی از پیامها چنان پیچیدهاند که صرفا نمیشود از طریق ایمیل و بدون معاینه، آن بیمار را درمان کرد. او از بیماران خواهش میکند که برای علائم جسمیِ جدیدشان حتما حضوراً به مطب مراجعه کنند و اینکه او پیامها را صرفاً در زمان کاری و ظرف سه روز از ارسالشان پاسخ خواهد داد. البته او چند نکتۀ دیگر را هم با بیمارانش در میان میگذارد که میتوانید آنها در متن کامل نامه بخوانید.
پس از مدت کوتاهی از ارسال این نامه، بیش از پنجاه پیامِ حمایتی از بیماران و همکاران برای دکتر استیلمن ارسال میشود که آنها هم همین مشکل را با اقیانوس بیانتهای پیامهای مجازی دارند.
دکتر استیلمن که با ارسال این نامه صفشکنی کرده بود، احساس میکند که حداقل تنهایی و بیپناهیاش در برابر سیل درخواستها را با دیگران به اشتراک گذاشته و توانسته با این روش از استرس شدیدش بکاهد.
او در پایان اشاره میکند که هر یک از راهکارهای مقابله با inbox-related stress ممکن است برای یک شخص خاص مناسب باشد، اما راحتترین راهکار این است که در این مسیر از خودِ بیماران کمک بگیریم و آنها را در مهار این فشار سهیم کنیم.
دسترسی به مقاله آزاد است و میتوانید از اینجا بیابیدش.
By Michael Stillman
A Piece of My Mind - JAMA
June 30, 2023
اسنپیشدن طب و توقع پاسخدهی 24ساعته و فوری و البته کامل از جانب بیماران، باعث شده تا پزشکان حتی زمانهای غیرکاریشان را هم صرف پاسخدهی به پیامهای بیماران کنند؛ این حجم دهشتناک پیامها بهمرور «Inbox Burden»ی را ایجاد میکند که رفتهرفته تمام زمان شخصی پزشک را میبلعد.
دکتر مایکل استیلمن، متخصص داخلی، در این مقاله که چهار روز پیش در بخش APieceOfMyMind در JAMA منتشر شده است، به برههای از زندگیاش اشاره میکند که تلنبار هرروزۀ پیامهای بیمارانش فرسودهاش کرده و تصمیم میگیرد از همکارانش برای حل این معضل کمک بگیرد.
برخی میگویند که باید دیربهدیر به پیامها جواب بدهی و برخی دیگر میگویند باید پاسخهای ناقص برای بیماران بفرستی تا بفهمند که فرصتی برای اینگونه گپها نداری. راهکار دیگر این بوده که از بیماران برای دسترسی به چت خصوصی/پورتال پزشک هزینۀ بیشتری دریافت کنی. اما دکتر استیلمن که این راهکارها را خلاف اخلاق پزشکی میداند، تصمیم میگیرد تا نامهای را برای بیمارانش ارسال کند.
در این نامه او اذعان میکند که دو ساعت از روزش را به پاسخدهی پیامهای بیماران میگذراند و اینکه برخی از پیامها چنان پیچیدهاند که صرفا نمیشود از طریق ایمیل و بدون معاینه، آن بیمار را درمان کرد. او از بیماران خواهش میکند که برای علائم جسمیِ جدیدشان حتما حضوراً به مطب مراجعه کنند و اینکه او پیامها را صرفاً در زمان کاری و ظرف سه روز از ارسالشان پاسخ خواهد داد. البته او چند نکتۀ دیگر را هم با بیمارانش در میان میگذارد که میتوانید آنها در متن کامل نامه بخوانید.
پس از مدت کوتاهی از ارسال این نامه، بیش از پنجاه پیامِ حمایتی از بیماران و همکاران برای دکتر استیلمن ارسال میشود که آنها هم همین مشکل را با اقیانوس بیانتهای پیامهای مجازی دارند.
دکتر استیلمن که با ارسال این نامه صفشکنی کرده بود، احساس میکند که حداقل تنهایی و بیپناهیاش در برابر سیل درخواستها را با دیگران به اشتراک گذاشته و توانسته با این روش از استرس شدیدش بکاهد.
او در پایان اشاره میکند که هر یک از راهکارهای مقابله با inbox-related stress ممکن است برای یک شخص خاص مناسب باشد، اما راحتترین راهکار این است که در این مسیر از خودِ بیماران کمک بگیریم و آنها را در مهار این فشار سهیم کنیم.
دسترسی به مقاله آزاد است و میتوانید از اینجا بیابیدش.