tgoop.com/matlabtips/1727
Last Update:
🔵هوش مغز یا هوش بدن؟ (قسمت دوم)🔵
ایمونولوژیستها (ایمنیشناسان) معمولاً از واژگان شناختی برای توصیف عملکردهای دستگاه ایمنی استفاده میکنند. سیستم ایمنی میتواند با دقتی شگفتانگیز اشکال مولکولی خاص (آنتیژنها) را تشخیص دهد، تجربیات گذشته را به یاد بسپارد (از طریق سلولهای حافظه T و B)، و پاسخ خود را با یادگیری سازگار کند (مثلاً پاسخهای ثانویه سریعتر و قویترند). این تشبیهات تنها استعاره نیستند، بلکه شباهتهای واقعی با شناخت عصبی را برجسته میکنند. به گفته چرنیاک و تائوبر (Chernyak & Tauber): «سیستم ایمنی بهنوعی واقعاً شناختی است: شکلهای مولکولی را تشخیص میدهد، تاریخچهٔ برخوردهای ارگانیسم را به خاطر میسپارد، مرزهای "خودِ مولکولی" را تعریف میکند، و دربارهٔ گونههای مولکولیای که احتمال برخورد با آنها هست، استنباط میکند.»
در ایمنیشناسی، «حافظهٔ ایمنی» (immunological memory) مفهومی مرکزی است: پس از عفونت یا واکسیناسیون، سیستم ایمنی عامل بیماریزا را گاهی تا پایان عمر به یاد میآورد، چیزی شبیه به حافظهٔ دستگاه عصبی. فرایند «بلوغ میل ترکیبی» (affinity maturation) در سلولهای B، که در آن مواجههٔ مکرر به تولید پادتنهایی با میل ترکیبی بیشتر منجر میشود، اساساً نوعی الگوریتم یادگیری بر پایهٔ تکامل جسمانی (somatic evolution) است. تائوبر (A.I. Tauber) از این موضوع نتیجه گرفت که زبان «ادراک»، «حافظه» و «یادگیری» در ایمنیشناسی مستلزم وجود «یک عامل دانا» است، گویی سیستم ایمنی را همچون یک عامل شناختی در نظر میگیرند.
تحولی بنیادین در دههٔ ۱۹۷۰ با نظریهٔ شبکهٔ ایدیوتیپی نایلز یرن (Niels Jerne’s idiotypic network theory) پدید آمد. یرن (Jerne) که در سال ۱۹۸۴ برندهٔ جایزه نوبل شد، پیشنهاد کرد که سیستم ایمنی تطبیقی، شبکهای بسته از پادتنها و گلبول های سفید که نهفقط عوامل خارجی، بلکه یکدیگر را نیز شناسایی میکنند و بدینترتیب یک شبکهٔ خودتنظیمکننده تشکیل میدهند. پس از او، ایمونولوژیستهایی چون آنتونیو کوتینیو (Antonio Coutinho) و همکارانش در «مکتب پاریس» (Paris School)، به دیدگاهی خودارجاع از سیستم ایمنی رسیدند. در این نگاه، سیستم ایمنی فقط واکنشگر به محرکهای بیرونی نیست، بلکه پیوسته با خود در گفتوگوست (پادتنهایی که به پادتنهای دیگر متصل میشوند)، تا «خود» را تعریف کند. در اصطلاح فرانسیس وارلا (Francisco Varela)، این شبکه نوعی «شناخت زاینده» (enactive cognition) دارد: جهانی از معناهای مولکولی را خلق میکند، و از خلال پویایی درونیاش، مرز میان خود و غیرخود، دوست و دشمن را تعیین مینماید (Chernyak & Tauber 1991).
این دیدگاه زاینده، در تضاد با دیدگاه سنتی شناخت بهعنوان بازنمایی منفعلانهٔ واقعیت بیرونی است. نظریهپردازان شبکه همچنین فرضیههایی آزمونپذیر ارائه دادند، از جمله اینکه اختلال در این شبکه ممکن است منجر به خودایمنی یا نقص ایمنی شود، که برخی از آنها بهطور تجربی تأیید شدند.
کوهن در دههٔ ۱۹۹۰ در کتابش باغ عدن را باغبانی کن: تکامل خودِ شناختی ایمنی (Tending Adam’s Garden: Evolving the Cognitive Immune Self, 2000)، استدلال کرد که وظیفهٔ اصلی سیستم ایمنی نه صرفاً مقابله با بیماری، بلکه «محاسبهٔ وضعیت بدن» (compute the state of the body) و حفظ یکپارچگی آن است. او بهصورت عملیاتی، سیستم شناختی را سیستمی میداند که «تصمیم میگیرد، بازنمایی درونی از محیط خود میسازد، و از تجربه میآموزد.» با این معیار، به گفتهٔ کوهن، سیستم ایمنی قطعاً یک «سیستم شناختی» (cognitive system) است، درحالیکه کلیه یا کبد، هرچند پیچیده، چنین نیستند.
خلاصه اینکه تا پایان قرن بیستم، گروهی از ایمنیشناسان نظری، سیستم ایمنی را دستگاهی شناختی تلقی کردند: سامانهای که الگوهای مولکولی را ادراک میکند، اطلاعات را ذخیره میسازد، و از طریق شبکهای از سیگنالها خود را تنظیم میکند، چیزی شبیه به مغزی توزیعشده (distributed brain).
BY MatlabTips
Share with your friend now:
tgoop.com/matlabtips/1727