MASTER_CHEF_IRANI Telegram 75411
#زندگی_واقعی_نغمه
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@Master_chef_irani
قسمت ۱۵۳و۱۵۴

پیرزن هم به من‌چشمکی زد و گفت از خوبی هاتون میگفتم والا.
بعد رو به من‌گفت ناهار میمونید اینجا؟
قبل از اینکه من چیزی‌ بگم میعاد جواب داد و گفت نه دستتون درد نکنه،
انشالله من از فردا میام‌سرکار،
چند‌روزی مسافرت بودیم و امروز میخوایم بریم به خونواده هامون‌سر بزنیم،
بعد از جاش‌بلند شد و اومد سمت من و با عشق نگاهم کرد و گفت:
بریم عزیزم؟
منم گفتم بریم و بعدش مشغول خدافظی با اهالی شرکت شدیم.

جلوی در که میخواستیم از ساختمون بیایم بیرون،
همزمان مهرداد هم از ماشینش پیاده شد،
ولی جالب اینجا بود که ما رو ندید،
یا نمیدونم‌خودش و زد اون راه،
میعاد هم دستم و فشار داد که محلش نده،
منم خودم‌و‌زدم اون راه و رفتیم سمت ماشین.
کارهای مهرداد و اصلا درک نمی کردم،
رفتاراش‌برام قابل هضم‌نبود و بیشتر ازش تعجب می کرد.
کارهایی که می کرد اصلا به سن و سالش نمی خورد و آدم میموند چی بگه در جواب کارها و رفتارهاش.

#زندگی_واقعی_نغمه

سوار ماشین که شدیم میعاد گفت بریم‌ یه چی بخوریم بعد بریم خونه؟

بدون اینکه جوابش و بدم گفت میدونی خیلی دلم بال و جیگر میخواد،
به لحنش خندیدم و گفتم خب بریم،
قیافش و مظلوم کرد و گفت اخه بریم خونه بعدش،
میزاری یه ذره بخوابیم و بعد بریم دیدن خونواده های محترم؟

باز با خنده جوابش و دادم و گفتم‌اینم قبول.
دیگه چی؟
دوباره با همون قیافه مظلوم گفت تا سه نشه بازی نشه؟

یعنی یه خواهش دیگه هم بکنم؟
اووووووووم،خب یه چی‌میخوام هم برای الان،
هم برای همیشه،
برخلاف دوتا مورد قبلی که با شوخی و خنده حرف زد،
یهو خیلی جدی گفت خیلی سمت مهرداد نرو،

‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@Master_chef_irani
2👍1



tgoop.com/master_chef_irani/75411
Create:
Last Update:

#زندگی_واقعی_نغمه
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@Master_chef_irani
قسمت ۱۵۳و۱۵۴

پیرزن هم به من‌چشمکی زد و گفت از خوبی هاتون میگفتم والا.
بعد رو به من‌گفت ناهار میمونید اینجا؟
قبل از اینکه من چیزی‌ بگم میعاد جواب داد و گفت نه دستتون درد نکنه،
انشالله من از فردا میام‌سرکار،
چند‌روزی مسافرت بودیم و امروز میخوایم بریم به خونواده هامون‌سر بزنیم،
بعد از جاش‌بلند شد و اومد سمت من و با عشق نگاهم کرد و گفت:
بریم عزیزم؟
منم گفتم بریم و بعدش مشغول خدافظی با اهالی شرکت شدیم.

جلوی در که میخواستیم از ساختمون بیایم بیرون،
همزمان مهرداد هم از ماشینش پیاده شد،
ولی جالب اینجا بود که ما رو ندید،
یا نمیدونم‌خودش و زد اون راه،
میعاد هم دستم و فشار داد که محلش نده،
منم خودم‌و‌زدم اون راه و رفتیم سمت ماشین.
کارهای مهرداد و اصلا درک نمی کردم،
رفتاراش‌برام قابل هضم‌نبود و بیشتر ازش تعجب می کرد.
کارهایی که می کرد اصلا به سن و سالش نمی خورد و آدم میموند چی بگه در جواب کارها و رفتارهاش.

#زندگی_واقعی_نغمه

سوار ماشین که شدیم میعاد گفت بریم‌ یه چی بخوریم بعد بریم خونه؟

بدون اینکه جوابش و بدم گفت میدونی خیلی دلم بال و جیگر میخواد،
به لحنش خندیدم و گفتم خب بریم،
قیافش و مظلوم کرد و گفت اخه بریم خونه بعدش،
میزاری یه ذره بخوابیم و بعد بریم دیدن خونواده های محترم؟

باز با خنده جوابش و دادم و گفتم‌اینم قبول.
دیگه چی؟
دوباره با همون قیافه مظلوم گفت تا سه نشه بازی نشه؟

یعنی یه خواهش دیگه هم بکنم؟
اووووووووم،خب یه چی‌میخوام هم برای الان،
هم برای همیشه،
برخلاف دوتا مورد قبلی که با شوخی و خنده حرف زد،
یهو خیلی جدی گفت خیلی سمت مهرداد نرو،

‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@Master_chef_irani

BY آشپزی باسرآشپزایرانی


Share with your friend now:
tgoop.com/master_chef_irani/75411

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

To upload a logo, click the Menu icon and select “Manage Channel.” In a new window, hit the Camera icon. best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg Some Telegram Channels content management tips Although some crypto traders have moved toward screaming as a coping mechanism, several mental health experts call this therapy a pseudoscience. The crypto community finds its way to engage in one or the other way and share its feelings with other fellow members. 5Telegram Channel avatar size/dimensions
from us


Telegram آشپزی باسرآشپزایرانی
FROM American