tgoop.com/marzockacademy/21369
Last Update:
با تحلیل مصاحبه کوین اندرسن و تطبیق آن با شرایط ایران، میتوان به چند پتانسیل کلیدی و موضعگیریهای راهبردی برای جریانهای عدالتخواه در ایران رسید:
پتانسیلهای جریانهای عدالتخواه در ایران (از نگاه اندرسنی):
۱) تکیه بر سنت مبارزاتی غنی و پیوسته:
تاریخچه خیزشهای پی در پی ایران از مشروطه تا «زن، زندگی، آزادی» نشاندهنده یک پتانسیل انقلابی نهادینه شده در جامعه ایران است. این امر یک مزیت بزرگ نسبت به بسیاری از جوامع دیگر است.
۲) وجود سوژههای چندگانه و متکثر:
الف - بر خلاف تحلیلهای تقلیلگرایانه که فقط یک گروه (مثلاً طبقه کارگر یا طبقه متوسط) را سوژه انقلاب میدانند،
در ایران سوژههای متنوعی وجود دارند:
۱- جنبش قدرتمند و پیشتاز زنان.
۲- جنبشهای اتنیکی (کرد، بلوچ، عرب، ترک) با مطالبات تاریخی.
۳- جنبشهای کارگری و اتحادیههای مستقل.
۴- دانشجویان و جوانان به عنوان پیشقراولان اعتراض.
۵ - این تکثر، همانطور که اندرسن میگوید، امکان ایجاد یک جبهه متحد چندبُعدی را فراهم میکند که از پایگاه اجتماعی گستردهتری برخوردار است.
۳) ظرفیت برای پیوند «حاشیه» به «مرکز»:
اندرسن بر این نظر مارکس تأکید دارد که انقلاب میتواند از حاشیه (مستعمرات، جوامع تحت ستم) آغاز شود.
در ایران، مطالبات حاشیهنشینان (شهرهای کوچک، مناطق محروم، اقوام) میتواند به موتور محرکه اعتراض در کل کشور تبدیل شود، همانطور که در خیزشهای اخیر شاهد بودیم.
۴) اجتناب از دام اردوگاهگرایی:
جامعه ایران به شدت از نقد دوگانهانگاری («یا با آمریکاییها هستی یا با حکومت») خسته است. جریانهای عدالتخواه میتوانند با اتخاذ موضعی مستقل، هم از مداخله خارجی و جنگ مخالفت کنند و هم به نقد رادیکال ساختارهای استبدادی و نابرابر داخلی بپردازند.
این همان "امتیاز رقابتی" است که میتواند حمایت گستردهتری جلب کند.
۱) مواضع راهبردی پیشنهادی (با الهام از مصاحبه):
الف – اتخاذ یک ضدیت واضح و همزمان با دو تهدید:
ب – مخالفت قاطع با هرگونه مداخله نظامی خارجی و تحریمهای کورکورانه که فشار اصلی را بر مردم عادی وارد میکند.
این موضع، مشروعیتدهی به جنگطلبی امپریالیستی را نفی میکند.
ج – مقاومت در برابر استبداد داخلی و مبارزه برای براندازی ساختارهای ناعادلانه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی. این موضع، هرگونه سازش با حکومت استبدادی را رد میکند.
د – این موضع دوگانه، تقابل مصنوعی «امنیت در برابر آزادی» یا «استقلال در برابر دموکراسی» را که حکومت سعی در القای آن دارد، خنثی میکند.
۲) اولویت دادن به پیوند مطالبات:
به جای تمرکز انحصاری بر یک موضوع (مثلاً برجام یا حجاب)، باید به پیوند ارگانیک مطالبات پرداخت: آزادیهای سیاسی با عدالت اقتصادی، حقوق زنان با حقوق اقوام، دغدغههای محیط زیستی با حق تعیین سرنوشت. این همان "چندبُعدی" بودن است که اندرسن از آن سخن میگوید.
۳) بینالملل کردن مبارزه بدون وابستگی:
الف - جریان عدالتخواه باید فعالانه به دنبال ایجاد اتحاد و همبستگی با جنبشهای مترقی جهانی (فمینیستی، ضد نژادپرستی، کارگری، محیط زیستی) باشد.
ب - این کار باید بر اساس اشتراک اصولی و نه بر اساس همپیمانی با دولتها انجام شود. این امر مشروعیت و قدرت نرم جنبش را افزایش میدهد.
۴) ارائه یک آلترناتیو روشن و ایجابی:
به جای تمرکز صرف بر «ضدیت»، باید به تدریج تصویری از آیندهای مطلوب ارائه داد: ایرانِ
چندفرهنگی، غیرمتمرکز، سکولار-دموکراتیک، فارغ از نفت و متکی بر اقتصاد تعاونی و مشارکتی. این تصویر میتواند نیروی محرکه و امید ایجاد کند.
بطور کلی و خلاصه :
پتانسیل جریانهای عدالتخواه در ایران بسیار بالا است،
زیرا در تقاطع چندین جنبش اجتماعی قدرتمند قرار دارند.
کلید موفقیت آنها در اجتناب از تقلیلگرایی (چه طبقاتی صرف، چه فمینیستی صرف، چه قومی صرف) و ساختن ائتلافی فراگیر بر اساس یک برنامه مشترک برای ایران آینده است.
آنها باید با هوشمندی از دامهای اردوگاهگرایی (چه شرقی، چه غربی) دوری کنند و مبارزه خود را بخشی از جنبش جهانی برای عدالت و رهایی بدانند،
همانگونه که کوین اندرسن از مارکس متأخر قرائت میکند.
https://www.tgoop.com/marzockacademy
BY آکادمی فلسفه و هنر مارزوک


Share with your friend now:
tgoop.com/marzockacademy/21369