tgoop.com/manima4/1034
Last Update:
قسمت چهارم:
🔺️دوست پدرم رو می کشتم
🔺️دیندار که نیستم، اخلاق مدار هم اسم خیلی دهن پر کنی ه برای منی که ترجیحم گذران عمر تو تنهاییمه.اما اگر به این زندگی و وابستگی هام غل و زنجیر نشده بودم ، نه سال پیش بی اون که از عواقبش انقدر ترسیده باشم به حرف دکترم گوش نمی دادم، سقط جنین می کردم و از اون جهنم بیرون می اومدم. بی فرزند. الان هم بیرون اومدم فرقش اینه شبها که خسته از دویدین ها و دویدن ها به خونه برمی گردم پسرم رو می بینم و خودم را لعنت می کنم که این چه زندگی بود که من برای تو ساختم مادر . چرا شهامتش را نداشتم .بودنش همه خوبیهای دنیاست ،اما این فقط برای منه .بوی تنش ،گرمای لذت بخش و پوست نرم تنش تنها لذت زندگیمه اما سهم اون از زندگی کجاست.
🔺️می رفتم از این زندگی .می رفتم از این خراب اباد.
🔺️بدون اینکه منتظر یک معجزه باشم میرفتم و بهش میگفتم دوستت دارم
🔺️یک خداحافظی مهربان و پایان دادن به زندگی مشترک
🔺️توی قهوه ش سم میریختم
🔺️یه سارافون با پارچه طرح چارخونه میپوشیدم
🔺️یه جایی میرفتم برای زندگی که نه من کسی رو بشناسم نه کسی من رو.البته اینا موارد خفن نیستن ولی خب من جرات انجامشون رو ندارم
🔺️کارخاصی نیست که انجام نداده باشم. کارهایی که من تو جوونی کردم کلا خفن بوده و تابو. ولی الان معمولی شدن 😉😁
🔺️به شوهر دخترخالم میگفتم که چقدر زنش کثیفه. دلم براش میسوزه که از کاراش خبر نداره.
🔺️پشیمون شدم ننویس تو کانال. چرا بهت گفتم. وای مردم از خجالت. توتنها کسی هستی که تونستم اینو بگم.
🔺️ اگه یه آدم حسابی پیدا کنم سکس رو تجربه میکنم ولی به صلاحت هست اینو منتشر نکنی چون فکر کنم اونوقت ملت کچلت کنن بخاطر سکس مفت 😉😂😂😂😂😂
🔺️من معلمم(معلم زیستشناسی) و از خیلی طرفا تحت فشارم. مثلاً اینجوریه که به بچه ها راجع به نظریههای تشکیل حیات میگم، فرداش حراست صدام میزنه.یا تو تایم استراحت کلاس خیلی وقتا میومدم یه جمله بگم، بی خیال میشدم. ولی یه پام حراست بود همیشه.
اگه هیچ قید و بندی نبود، حتما کلاسام پربارتر میشد و بچههام میتونستن به جای اجبار، تصمیم اختیاری رو تجربه کنن.
🔺️حجاب.... واقعا هربار اذیت میشم بابت پوشوندن خودم.
🔺️دیگه گذشت اون زمان ک متنفر بودم از بقیه و بفکر انتقام .هر چند هنوزم هستن آدمایی ک ازشون خوشم نمیاد
اما الان فهمیدم که بهترین کاری که میشه کرد تلاش برای نابودی بقیه نیست. تلاش برای اینه ک آدم بهتری بشم، بیشتر و بیشتر اوج بگیرم تا دیگه آدمای کوچیک جایی و فرصتی برای حضور تو زندگیم پیدا نکنن
🔺️ بهش میگم من دوستت داشتم
🔺️یه سیلی محکم میزدم در گوش رییسم و بهش میگفتم ازت بدم میاد خودشیفته عوضی. خودت و دخترت اصلا و ابدا برام اهمیتی ندارین (با داد البته)
🔺️وسط میدون شهر آهنگ میزارم با صدای خیلی بلند. به اندازه همه چهل سالی که نزاشتن آزادانه هر کاری میخوایم کنیم میرقصم و همه را دعوت میکنم به رقصیدن
🔺️قطعا دوسه نفراز بستگان و رئیسمو میکشتم! اونم با اسید تو وان حموم...
BY مانیما
Share with your friend now:
tgoop.com/manima4/1034