tgoop.com/maneshparsi/19787
Last Update:
دهم اردیبهشتماه زادروز رهی معیّری
نیروی اشک
عزمِ وداع کرد جوانی به روستای
در تیرهشامی از برِ خورشیدطلعتی
طبعِ هوا دُژم بُد و چرخ از فرازِ ابر
همچوم حباب در دلِ دریایِ ظلمتی
زن گفت با جوان که ازین ابر فتنهزای
ترسم رسد به گُلبنِ حُسنِ تو آفتی
در این شبِ سیه که فرومرده شمعِ ماه
ای مه، چراغِ کلبۀ من باش ساعتی
لیکن جوان ز جنبشِ طوفان نداشت باک
دریادلان ز موج ندارند دهشتی
برخاست تا برون بنهد پای زان سرای
کاو را دگر نبود مجالِ اقامتی
سروِ روان چو عزمِ جوان استوار دید
افراخت قامتی که عیان شد قیامتی
بر چهرِ یار دوخت به حسرت دو چشمِ خویش
چون مفلسِ گرسنه به خوانِ ضیافتی
با یک نگاه کرد بیان شرحِ اشتیاق
بی آنکه از زبان بکشد بارِ منّتی
چون گوهری که غلتد بر صفحهای ز سیم
غلتان به سیمگونرخِ وی اشکِ حسرتی
زان قطرۀ سرشک فروماند پایِ مرد
یکسر ز دست رفت اگرش بود طاقتی
آتش فتاد در دلش از آبِ چشمِ دوست
گفتی میانِ آتش و آب است نسبتی
این طرفه بین که سیل خروشان در او نداشت
چندان اثر که قطرۀ اشک محبّتی
تیرماه ۱۳۲۰
محمّدحسن بیوک معیری متخلص به رهی از شاعران غزلسرای بنام، متولد ۱۲۸۸ شمسی، روز جمعه ۲۴ آبانماه [۱۳۴۷] وفات کرد. آن مرحوم خدمت اداری را در وزارت پیشه و هنر (اقتصاد) گذرانید و پس از بازنشستگی در کتابخانۀ سلطنتی خدمت میکرد. وی چند سفر فرهنگی به ممالک همجوار رفت و در مجامع ادبی و شاعرانه مخصوصاً در پاکستان و افغانستان شهرت بسیار داشت.
مجموعۀ ارزندهای از شعرهایش به نام سایۀ عمر با مقدمۀ گویایی از علی دشتی در سبک و هنر شعری او چند سال پیش نشر شد. شعرش از نظر ذوق و فکر متمایل به سبک هندی و از لحاظ روانی و آسانی متأثر از سعدی بود. در اشعار طنز و طیبت هم قدرت و لطافت طبع شاعر بهخوبی نمایان است (نادرهکاران، ج ۱، ص ۳۳۵).
💎
🆔 @maneshparsi
BY فرهنگ و منش پارسی

Share with your friend now:
tgoop.com/maneshparsi/19787