tgoop.com/management_technique/6494
Last Update:
💢یکی از حوزههای نوظهور در تحقیقات، مفاهیم سنتی رهبری و ساختار سازمانی را به چالش میکشد و مفهوم "رهبری توزیعشده" و "هولاکراسی" را بررسی میکند. در حالی که این مفاهیم کاملاً جدید نیستند، افزایش اهمیت آنها در محیطهای پیچیده و با سرعت در حال تغییر، باعث میشود که برای بسیاری نوآورانه به نظر برسند. رهبری توزیعشده بیان میکند که رهبری به یک فرد یا نقش واحد محدود نمیشود، بلکه از تعاملات و همکاریهای بازیگران متعدد در یک شبکه پدید میآید. این دیدگاه از نظریه "مرد بزرگ" رهبری فاصله میگیرد و بر هوش جمعی و عاملیت تیمها تأکید میکند. هولاکراسی، یک ساختار سازمانی مرتبط، تلاش میکند تا این توزیع قدرت را با سازماندهی شرکت به "حلقههای" خود مدیریتی به جای سلسله مراتب سنتی، رسمیت بخشد. هر حلقه نقشها و مسئولیتهای تعریف شده خود را دارد و اعضا در نحوه دستیابی به اهداف خود از خودمختاری قابل توجهی برخوردارند. در حالی که طرفداران استدلال میکنند که این رویکردها باعث چابکی، نوآوری و توانمندسازی کارکنان میشوند، منتقدان به پتانسیل سردرگمی، فقدان پاسخگویی و دشواری در مقیاسپذیری اشاره میکنند. شواهد تجربی هنوز تا حدودی محدود و متفاوت است، به طوری که برخی از مطالعات اثرات مثبت بر عملکرد تیم و نوآوری را نشان میدهند، در حالی که برخی دیگر هیچ تفاوت معناداری یا حتی پیامدهای منفی را نشان نمیدهند. ایده اینکه یک شرکت میتواند به طور مؤثر بدون یک "رئیس" سنتی عمل کند، مفروضات عمیقاً جاافتاده در مورد چگونگی اداره سازمانها را به چالش میکشد و علیرغم جذابیت نظری آن، پذیرش آن را برای بسیاری دشوار میکند. برای مثال، مطالعهای توسط لی و ادموندسون (۲۰۱۷) نشان داد که در حالی که رهبری توزیعشده میتواند یادگیری تیم را افزایش دهد، به یک پایه قوی از درک مشترک و اعتماد بین اعضای تیم نیز نیاز دارد که ایجاد آن میتواند دشوار باشد.
✍ Hrhub
@management_technique
BY تکنیک های مدیریت
Share with your friend now:
tgoop.com/management_technique/6494