🌳
در خیال خاکستری‌ام
سر می‌روم
راه می‌افتم
در هپروت برهنه‌ی درختان
ارواح مردّف
رج‌نشین حواشی ریل .
قطاری‌ام
و مسافری و کوپه‌ای
و دیگر هیچ
راه می‌افتم
تقدیرم به قدر نرسیدن‌هاست.
می‌شوم نعش‌کش چمدانی که
در همین رفتن‌های شک‌اندود
هزار بار
بی‌نفس در دست‌هایم
مرده است .
چتر اما
گاهی بهانه دستم می‌دهد
که تلقین کند باد را
آفتاب را
باران را
که بگوید کنارتم
دوتایی سبکبال‌تریم
راه می‌افتم در خودم
در هزارتوی ذهن فلسفه‌چینم
سوزنبان
سوزنش گیر کرده است :
راه می‌افتم
نمی‌رسم ...
راه می‌افتم
نمی‌رسم ....
#مهنازمحمودی
مرداد ۱۴۰۰
@mahk3
در خیال خاکستری‌ام
سر می‌روم
راه می‌افتم
در هپروت برهنه‌ی درختان
ارواح مردّف
رج‌نشین حواشی ریل .
قطاری‌ام
و مسافری و کوپه‌ای
و دیگر هیچ
راه می‌افتم
تقدیرم به قدر نرسیدن‌هاست.
می‌شوم نعش‌کش چمدانی که
در همین رفتن‌های شک‌اندود
هزار بار
بی‌نفس در دست‌هایم
مرده است .
چتر اما
گاهی بهانه دستم می‌دهد
که تلقین کند باد را
آفتاب را
باران را
که بگوید کنارتم
دوتایی سبکبال‌تریم
راه می‌افتم در خودم
در هزارتوی ذهن فلسفه‌چینم
سوزنبان
سوزنش گیر کرده است :
راه می‌افتم
نمی‌رسم ...
راه می‌افتم
نمی‌رسم ....
#مهنازمحمودی
مرداد ۱۴۰۰
@mahk3
❤11👍2👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from avesta kiyan2 (اوستا کیان (avesta kiyan))
❤️#چارگانی (رباعی):
در پیلـه‌ی تنـهـایی و بـی‌شـانگی‌ام
بیـدار شـده است حسِ دیوانگی‌ام
دوران شفیرگی، تمام است و رسید،
همــرقصـیِ آفـتــاب و پـروانگی‌ام
🌺#مهنازمحمودی
1404/06/09
در پیلـه‌ی تنـهـایی و بـی‌شـانگی‌ام
بیـدار شـده است حسِ دیوانگی‌ام
دوران شفیرگی، تمام است و رسید،
همــرقصـیِ آفـتــاب و پـروانگی‌ام
🌺#مهنازمحمودی
1404/06/09
👏7❤5😍2
#شعر_آزاد
نگاهم نامتعارف
نزدیک که می‌آیی
به دوردست
خیرگی می‌دوزم.
چنان در من قفل
که مردمک
در حدقه نمی‌چرخد.
دور که باشی
از دیوارت بالا می‌روم
نوشانوش ارغوان لبت
سرک می‌کشم.
پلک‌هایت
عریضه‌نویس
از اجتناب محتاطم.
می‌آشوبمت
با نگاه ساکن.
گاه گاه
با مِداد چشم
آهی را می‌کشم
به عمق کوره‌راه جنگلی‌مه‌آلود
از دور غرقم.
دهان دروگر
درودگویان
بر پشته‌های گندم
آن سوی مزرعه‌‌ی آفتابگردان.
داس
گاهی
بلوغ امن گیاه را
مقدس‌وار
نعره می‌زند
مومن که می‌شود
گلوگاه ساقه‌ها را
نماز می‌ایستد.
ساق به ساق درد
ضجه می‌ریزد
گذران تن‌های تنیده
پروانه‌خیز.
ابدیتِ یگانه
جوشان
در مویرگهای انگیزه
جاده‌ی فهم پیدا می‌شود .
من از کجای خطوط چهره‌ات
آغاز کرده‌ام
نقطه‌ی پیدایشم را ؟
دور خودم می‌چرخم
مرا صِفر بنام !
#مهنازمحمودی
شهریور ۱۴۰۱
@mahk3
نگاهم نامتعارف
نزدیک که می‌آیی
به دوردست
خیرگی می‌دوزم.
چنان در من قفل
که مردمک
در حدقه نمی‌چرخد.
دور که باشی
از دیوارت بالا می‌روم
نوشانوش ارغوان لبت
سرک می‌کشم.
پلک‌هایت
عریضه‌نویس
از اجتناب محتاطم.
می‌آشوبمت
با نگاه ساکن.
گاه گاه
با مِداد چشم
آهی را می‌کشم
به عمق کوره‌راه جنگلی‌مه‌آلود
از دور غرقم.
دهان دروگر
درودگویان
بر پشته‌های گندم
آن سوی مزرعه‌‌ی آفتابگردان.
داس
گاهی
بلوغ امن گیاه را
مقدس‌وار
نعره می‌زند
مومن که می‌شود
گلوگاه ساقه‌ها را
نماز می‌ایستد.
ساق به ساق درد
ضجه می‌ریزد
گذران تن‌های تنیده
پروانه‌خیز.
ابدیتِ یگانه
جوشان
در مویرگهای انگیزه
جاده‌ی فهم پیدا می‌شود .
من از کجای خطوط چهره‌ات
آغاز کرده‌ام
نقطه‌ی پیدایشم را ؟
دور خودم می‌چرخم
مرا صِفر بنام !
#مهنازمحمودی
شهریور ۱۴۰۱
@mahk3
💔8❤2😍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک گله‌ی گوسفند ، پشت خوابم
بیهوده نموده‌اند دق‌البابم
از چشم تو گله‌ی پلنگانت باز...
مستولیِ سرزمینِ پُرمهتابم
#مهنازمحمودی
@mahk3
بیهوده نموده‌اند دق‌البابم
از چشم تو گله‌ی پلنگانت باز...
مستولیِ سرزمینِ پُرمهتابم
#مهنازمحمودی
@mahk3
❤11🕊3👍2
#رباعی
از رنج بشر در این ستمگاه دروغ
نه ماه ، نه خورشید ندارند فروغ
سرگیجه گرفته‌‌ایم و هی می‌چرخند
دور سرِمان هزار گنجشک شلوغ
#مهنازمحمودی
آوا : #حمزه_گودینی🎙
@mahk3
از رنج بشر در این ستمگاه دروغ
نه ماه ، نه خورشید ندارند فروغ
سرگیجه گرفته‌‌ایم و هی می‌چرخند
دور سرِمان هزار گنجشک شلوغ
#مهنازمحمودی
آوا : #حمزه_گودینی🎙
@mahk3
Telegram
attach 📎
❤8👍1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سرای رباعی🍃
#رباعی
از رنج بشر در این ستمگاه دروغ
نه ماه ، نه خورشید ندارند فروغ
سرگیجه گرفته‌‌ایم و هی می‌چرخند
دور سرِمان هزار گنجشک شلوغ
#مهنازمحمودی
https://www.tgoop.com/+K2Hd1AV1p1s5NDlk
https://www.instagram.com/saraye_robaei?igsh=MzNlNGNkZWQ4Mg
🍃🌸🍃
از رنج بشر در این ستمگاه دروغ
نه ماه ، نه خورشید ندارند فروغ
سرگیجه گرفته‌‌ایم و هی می‌چرخند
دور سرِمان هزار گنجشک شلوغ
#مهنازمحمودی
https://www.tgoop.com/+K2Hd1AV1p1s5NDlk
https://www.instagram.com/saraye_robaei?igsh=MzNlNGNkZWQ4Mg
🍃🌸🍃
❤5👍1🕊1💔1
دردی که تو انداخته‌ای توی سرم
جاری شده در مویرگ شعر ترم
از سنگدلیِ من مکرر گفتی
من از تو هزار بار دلتنگ‌ترم
#مهنازمحمودی
#رباعی
شهریور ۱۴۰۴
@mahk3
جاری شده در مویرگ شعر ترم
از سنگدلیِ من مکرر گفتی
من از تو هزار بار دلتنگ‌ترم
#مهنازمحمودی
#رباعی
شهریور ۱۴۰۴
@mahk3
❤5👏1🕊1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانال چند پیاله رباعی (زهرا ازغدی خراسانی)
✨ اشعار منتخب گروه ✨
🌹 #چند_پیاله_رباعی 🌹
در موسم ِ دلنواز ِ شهریور ِ عشق
دل رفت ، به یک نگاه ِ او از سر ِ عشق
انکار ، قبای قامتم بود ، ولی
پوشیده شدم ، به کِسوَت ِ باور ِ عشق !
#دکتر_سیما_اسعدی
🦋🌹🌸🍷🌸🌹🦋
دردی که تو انداخته‌ای توی سرم
جاری شده در مویرگ شعر ترم
از سنگدلیِ من مکرر گفتی
من از تو هزار بار دلتنگ‌ترم
#مهنازمحمودی
🦋🌹🌸🍷🌸🌹🦋
اندوهِ من ای مسافرِ تن خسته
ای شبرویِ کوچه هایِ آذین بسته
از چینِ کنارِ گونه منزل داری
تا مرزِ دو ابرویِ به هم پیوسته
#مجید_محبعلی
🦋🌹🌸🍷🌸🌹🦋
https://www.tgoop.com/chandpialerobaei
🌹 #چند_پیاله_رباعی 🌹
در موسم ِ دلنواز ِ شهریور ِ عشق
دل رفت ، به یک نگاه ِ او از سر ِ عشق
انکار ، قبای قامتم بود ، ولی
پوشیده شدم ، به کِسوَت ِ باور ِ عشق !
#دکتر_سیما_اسعدی
🦋🌹🌸🍷🌸🌹🦋
دردی که تو انداخته‌ای توی سرم
جاری شده در مویرگ شعر ترم
از سنگدلیِ من مکرر گفتی
من از تو هزار بار دلتنگ‌ترم
#مهنازمحمودی
🦋🌹🌸🍷🌸🌹🦋
اندوهِ من ای مسافرِ تن خسته
ای شبرویِ کوچه هایِ آذین بسته
از چینِ کنارِ گونه منزل داری
تا مرزِ دو ابرویِ به هم پیوسته
#مجید_محبعلی
🦋🌹🌸🍷🌸🌹🦋
https://www.tgoop.com/chandpialerobaei
Telegram
کانال چند پیاله رباعی
آواز خوش هزار تقدیم تو باد
سرسبزترین بهار تقدیم تو باد
گویند که لحظه ایست روییدن عشق
آن لحظه هزار بار تقديم تو باد
#وحید_امیری
دوستان رباعی‌سرا جهت عضویت در گروه به آیدی زیر مراجعه بفرمایند 🌹
@Hoseyn352
سرسبزترین بهار تقدیم تو باد
گویند که لحظه ایست روییدن عشق
آن لحظه هزار بار تقديم تو باد
#وحید_امیری
دوستان رباعی‌سرا جهت عضویت در گروه به آیدی زیر مراجعه بفرمایند 🌹
@Hoseyn352
❤9👏1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨️
خودم را یاد گرفته‌ام
از پا نمی‌افتم
سرم عصازنان
کوچه‌های تنم را
می‌کاود.
امروز پیرمردی را دیدم
که سرش از پاهایش
جلوتر می‌دوید
در حال رکوع
شتابان
ذکرِ یا زباله را
نشخوار می‌کرد
دست‌های استخوانی را
بر ضریح چرکین سطلهای آشغال
می‌کشید
حاجت‌روا که می‌شد
لبخند سیاهش را بازیافت می‌کرد
خودش را یاد گرفته بود
چیزی درون سرم
زیادی است
باید شیرجه بزنم
در حوض مغز
شنای قورباغه
پای ملخهای مداخله‌گر را
کوتاه می‌کند
مثل پیرمرد زباله‌گرد
سرم از پاهایم جلوتر است.
#مهنازمحمودی
بهمن ۱۴۰۳
@mahk3
خودم را یاد گرفته‌ام
از پا نمی‌افتم
سرم عصازنان
کوچه‌های تنم را
می‌کاود.
امروز پیرمردی را دیدم
که سرش از پاهایش
جلوتر می‌دوید
در حال رکوع
شتابان
ذکرِ یا زباله را
نشخوار می‌کرد
دست‌های استخوانی را
بر ضریح چرکین سطلهای آشغال
می‌کشید
حاجت‌روا که می‌شد
لبخند سیاهش را بازیافت می‌کرد
خودش را یاد گرفته بود
چیزی درون سرم
زیادی است
باید شیرجه بزنم
در حوض مغز
شنای قورباغه
پای ملخهای مداخله‌گر را
کوتاه می‌کند
مثل پیرمرد زباله‌گرد
سرم از پاهایم جلوتر است.
#مهنازمحمودی
بهمن ۱۴۰۳
@mahk3
❤6👍2🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM