Telegram Web
بیا تا قهوه‌ای با هم بنوشیم
برای رفع دلتنگی بکوشیم

و در تکمیل این آرامش خود
لباس آبیِ شادی بپوشیم

#مهنازمحمودی
#دوبیتی
آبان ۱۴۰۲

@mahk3
10🕊2👏1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ظلم زمانه بی‌گمان کم نشده
پشتت خم و ابروت ولی خم نشده

مصداق حقیقیِ هنرمند ؛ تویی
هرگز احدی برات مرهم نشده

#مهنازمحمودی
#رباعی
#هنرمند

@mahk3
11👍2👏1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با چلچله‌ها نسبت خونی داریم
هم با گله‌ها نسبت خونی داریم

دور است اگر که حلقه‌ی دلهامان
با فاصله‌ها نسبت خونی داریم

#مهنازمحمودی
#رباعی
آبان ۱۴۰۲

@mahk3
8👏5🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ظلم زمانه بی‌گمان کم نشده
پشتت خم و ابروت ولی خم نشده

مصداق حقیقیِ هنرمند ؛ تویی
هرگز احدی برات مرهم نشده

شعر :
#مهنازمحمودی
خوشنویسی:
#اقبال_حضوری
#رباعی


@mahk3
7👏2💔2👍1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
4🕊1
قربانیِ پاکِ مسلخ گیسویش
غرق است میان برزخ گیسویش

گویا که کلاف کرده آزادی را
آن قدر که رفته در نخ گیسویش

#مهنازمحمودی
#رباعی

@mahk3
16😍2👍1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
1
🕊

پنجه در پنجه‌ی عمر
با خودم جنگ مداوم دارم
خونِ بودا اگرم هست ولی
گاهگاهی نفسی تلخ‌تر از گرگ
درونم جاری‌ست
تاجی از خار
سرم‌ را به جراحت بُرده‌ست
بارها در پی تصلیب تنم بودم و بعد
عطر بی‌مرگیِ مریم به خودم  می‌آورد....

من به خود بند شدم
سنگ سیزیف،  هزاران دفعه
در سرم غلتیده‌ست
سرم آه !
هوس بارکشیدن دارد
مرضِ دردچشیدن دارد

در شرایین من از شرع
رسوبی مانده

خوره در کالبدم
در غلیان افتاده

اِنس  را در رسن کهنه‌ی دنیا
به پشیزی دادم
"من ملک بودم و فردوس برین جایم بود"

دستم از لحظه‌ی پیدایش من
روشن بود
دو سه سالی‌ست که بحران زده است
سرِ انگشتان را
باید این بار بچنگم برگی
بسپارم خود را
به بزنگاه لوندر در دشت
بدوم تا الف قد علف
بروم تا که برویَم شاید
و قناعت نکنم
به تراویدن یک ژاله
تهِ جمجمه‌ی عادتها
خون بودا اگرم هست ولی.....


#مهنازمحمودی
۲۰ شهریور ۱۴۰۳

@mahk3
6👍3👏3🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
3🕊1
Forwarded from صدای پای خیال(شعـر معاصر ایران) (محمدرضا دیری)
🌱🌿🪴🌿🌱

#غزل🌱

مثل جوجه‌نسیمِ فروردین، لانه‌ای لای خیزران می‌جُست
نی‌به‌نی در پیِ پناهی بود، ساقه‌ساقه به‌ناگهان‌ می‌رُست

از زمستانِ وهن آمده بود، از گذرگاه جنگلی وحشی
در تن بی‌کرانه‌ی دریا، بالهای سترگ خود را شُست

زمهریر مچاله را پس زد، مهربانی تکاند در رگ باغ
صخره‌های یخی‌ سر راهش، می‌شدند ازحضور گرمش سست

با کلاه شکوفه‌ها آمد، در لباسی حریر و رنگارنگ
در دل ردّپاش می‌رویید،سبزه از آن دقیقه‌های نخست

نوبهار آمد از دیاری دور، چشم‌مان شد به نور او روشن
سفره‌های زمین تبرک یافت، آفرین بر خدای کاردُرست

#مهنازمحمودی🍃
https://www.tgoop.com/sedapa
12👏3💔2🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شازده کوچولو ✨️
9👏1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می‌خواستم
هیکل پهن و وارفته‌اش را
در آغوشم جا کنم
نشد

جام به جام
بی‌کرانگی‌اش را بنوشم
شوریده‌سرانه
فقط چند قطره در دهان چکاندم.

تمام پیکر نرم و نمدارش را
با پاهای برهنه
راه بروم
می‌رفتم
تمام نمی‌شد.

رُش‌ها که زیر گامها
گیر می‌افتادند
تقلاکنان و ریزریز
کف پاها را کنار می‌زدند
تا زندگی را بیشتر چنگ بزنند.

کیلکاهای از نفس افتاده
درناهای کنجکاو
فسیل خرچنگهای گم‌کرده‌راه
نقش‌بند قاب گوش‌ماهی‌ها


چشم‌ها
از حجم نفسگیر آبی‌ها
سیراب

پاها
از نوازش امواج
مست

ریه‌ها
شاهراه بوی تلخ و شور

تمام نمی‌شوم
تن غرقه را برمی‌دارم
می‌روم از یگانگی
تا بیگانگی آدمها.


#مهنازمحمودی
#دریا_نوشت🌊
تیر ۱۴۰۳
فیلم ۵ شهریور ۱۴۰۴

@mahk3
11🕊1
فرصتی برای نفرت نبود
چراکه مرگ مرا باز می‌داشت از آن
و زندگی چندان فراخ نبود
که پایان دهم به نفرت خویش.

برای عشق ورزیدن نیز فرصتی نبود
اما از آن‌جا که کوششی می‌بایست
پنداشتم اندک رنجی از عشق
مرا کافی‌ست.

#امیلی_دیکنسون

@mahk3
8👏3🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
3👍1🕊1
#رباعی

کشتند مرا به های‌ و هوی و هذیان
خوردند تمام مغز من را  آسان

ماندند به صف در انتظار تحریر
یک مشت حروف و واژه‌ی سرگردان

#مهنازمحمودی
شهریور ۱۴۰۴

@mahk3
14👏4👍1
2025/10/25 05:12:46
Back to Top
HTML Embed Code: