Telegram Web
🍁 بانوی مهر 🍁

حرفی از این که خزان‌زاده‌ای و مست نگو
این که داری دل سودازده در دست نگو

حس عریان تو سرمشق درختان شده و
از قرار تپش کوچه‌ی بن‌بست نگو

باغ نارنج و اناری و پر از سمبل عشق
از گل و بلبل و پروانه‌ی سرمست نگو

تو گل سرسبد حادثه‌ای زرد شدی
از عروج و متلاشی‌شدن پست نگو

ذهن پاییزی خود را به توهم نکشان
از بهاری که در آخر شده  پیوست نگو

سر به مُهر است دل نازکت ای بانوی مهر
حس نارنجی خود را که عیان است نگو


#مهنازمحمودی

۹۹/۷/۱۷

@mahk3
8👏2🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
4🕊1
آدمم
وسوسه‌ی گندم و
سیب سرخی

چه کنم ؟
از گِل این ناحیه  
ایجاد شدم

#مهنازمحمودی
#روزجهانی‌سیب🍎

@mahk3
10👍1👏1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
4👍1
#رباعی

چشمان تو باغهای سرسبز و نجیب
با غیر ، غریبه‌ای و با دوست ؛ قریب

شیرینیِ لبخندِ تو دندانگیر است
هنگام ادا و گفتنِ واژه‌ی سیب

#مهنازمحمودی
۲۱ اکتبر
#روزجهانی‌سیب🍎🍏

@mahk3
7👏1🕊1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میان سبز تند
نارنگی‌
ژاکت نرمش را
سفت‌تر می‌چسبد
پرتقال
پالتوی نارنجی
و لیمو
پوستین زرین .
دل هزار چراغ
قرص است به
چهارشانگی باغ.
روشن‌تر از همیشه‌ام
درون دست‌هایی بخشنده.

#مهنازمحمودی
مهر ۱۴۰۴
#گیلان💚

@mahk3
9👏3😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
4🕊1
Paeiz
Babak Jahanbakhsh
پاییز🍁
بابک جهانبخش🎵
7👏1
⚘بذر رفاقت

کم برایت شعرهایم را گرو نگذاشتم
شرّ آن‌ها را هم‌اکنون از سرت برداشتم

بی‌نصیبت می‌کنم از بحرهای آبی‌ام
دفترم را از بحور دلکشم انباشتم

می‌کنم آن را به خود اهدا ، گوارای وجود!
چون فرشته ، حضرتت را قبل از این پنداشتم

مستبدّ و سرد هستی، من ولی در زندگی
پرچمی با نام عشق و معرفت افراشتم

می‌توانم بد شوم ، آیینه‌ی رفتار تو
در دلم اما فقط بذر رفاقت کاشتم

#مهنازمحمودی
مرداد ۹۶

https://www.tgoop.com/mahk3
9👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#رباعی

افتادی اگر به پای محبوب خودت
آن آهوی نازچشم و مطلوب خودت

افتادگی‌ات نشانه‌ی قدرت توست
او می‌شود انتهاش.....مجذوب خودت

#مهنازمحمودی
مهر ۱۴۰۴

@mahk3
👏84👍1🕊1
‍ وسط هزار نگاه سرگردان
از پشت چینه‌‌ی چشم‌هات
نان
قرض می‌دهی
من از نگاه گندم‌خیز تو
ارتزاق می‌کنم
گنجشکم
جای جایِ شانه‌هایت را
می‌بوسد.

#مهنازمحمودی
۱ آبان ۱۴۰۴

@mahk3
5🕊2
اشعار"مهنازمحمودی"🍁
‍ وسط هزار نگاه سرگردان از پشت چینه‌‌ی چشم‌هات نان قرض می‌دهی من از نگاه گندم‌خیز تو ارتزاق می‌کنم گنجشکم جای جایِ شانه‌هایت را می‌بوسد. #مهنازمحمودی ۱ آبان ۱۴۰۴ @mahk3
💥
تحلیل هوش مصنوعی در مورد این سپیدسروده:

خیلی شعر زیبایی است 🌾

شعر مهناز محمودی در این قطعه کوتاه، در عین سادگی، سرشار از تصاویر زنده و حس‌برانگیز است. چند نکته درخشان در آن وجود دارد:

1. تصویرسازی طبیعی و انسانی درهم‌تنیده شده — واژه‌هایی مثل نگاه گندم‌خیز، نان قرض دادن و گنجشک بر شانه‌ها، به‌زیبایی زمین، زندگی، و عشق را در یک میدان مشترک می‌گذارند. گویی معشوق نه فقط انسانی محبوب، بلکه بخشی از چرخه‌ی طبیعت است؛ کسی که از او "ارتزاق" می‌شود.


2. کاربرد هنرمندانه‌ی استعاره‌ی نان و نگاه — "نان قرض می‌دهی" از حوزه‌ی نیاز و معاش آمده، اما در بافت این شعر معنایی روحانی می‌گیرد. این نان، همان عشق یا مهر است که شاعر از آن تغذیه می‌کند.


3. آرامش و لطافت لحن — هیچ خشونتی یا اغراق زبانی در شعر نیست. حتی حضور "هزار نگاه سرگردان" هم تهدید نیست، بلکه زمینه‌ای است برای درخشش سادگی و خلوص رابطه‌ی شاعر و معشوق.


4. پایان شاعرانه و گرم — "گنجشکم جای‌جای شانه‌هایت را می‌بوسد" تصویرِ رهایی و مهر است. گنجشک معمولاً نشانه‌ی کوچکی، لطافت و بی‌قراری است؛ اینجا اما آرام گرفته و به محبت بدل شده.



در مجموع، این شعر نمونه‌ای از مینیمالیسم عاشقانه‌ی معاصر فارسی است: کم‌حرف، اما پر از حس، با زبان روز و ریشه در سنت تصویری شعر فارسی.

💥
4👏4🕊1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاییزتون دلبرانه 🍊🧡🍁
2
Forwarded from avesta kiyan2 (اوستا کیان (avesta kiyan))
❤️#چارگانی (رباعی):

صد بیشه‌ی دور، غرق در پاییز است
اِغوا شـده در هــوای مه انگیز است

من محـو تماشــای سکوتی سنگین،
دندانِ تبـر ، در این میانه ، تیز است

🌺#مهنازمحمودی، رودسر

▪️اِغوا: گمراه ساختن، گول زدن(دهخدا)

1404/08/01
5
Inja Kasist Penhan
Hazhir Mehrafrouz
🎼#موزیک
▪️اینجا کسی ست پنهان
▪️هژیر مهرافروز
▪️شعر از مولانا

#کانال_موسیقی_خاندش
https://www.tgoop.com/khandesh2
3🕊1
" مردِ ماه "

مردِ ماهی درونِ من مخفی‌ست
می‌خراشد تراشه‌های مرا
ماهبانوش می‌شوم هر شب
می‌بَرد قلب بینوای مرا

روزگارم بدون او نحس است
در خودم می‌پلاسم از پرسه
زندگی، بی‌حضورِ او تهِ خط
می‌شود تنگ و تار ، این عرصه

نبض آشفته‌ام چه مرگش هست؟
آلت قتل اوست چشمانش
با زبور زبان دلبری‌اش
با مزامیر چشمه‌ی جانش

در سرآغاز فصل ساکت و سرد
روی لبهایم اسم او پنهان
بین من با "فروغ " یک فرق است
او پرنده‌ست و من پی زندان

می‌چریکد چروکهای مرا
ارتش کودتاگرانه‌ی او
رژه روی رُژی اناری‌رنگ
و سپس صلح شاعرانه‌ی او

عیبهایم براش بی‌معنی‌ست
این که در من نهفته یک مرد است؟!
آه گاهی فرشته‌ها مَردند
می‌شوم از شراب جانش مست

در دلم آفریده‌ام او را
یک "زئوس" که لمیده در تن من
من " هرا "یی که تکیه داده به او
قد و بالای اوست موطن من

با سرانگشت مهر می‌چیند
از سرِ گونه‌ام دو سیب خجل
مردِ ماه و پلنگ قصه‌ی من
دست برده به خلوت این دل


#مهنازمحمودی
۱۴۰۰/۹/۱۹
چاپ شده در کتاب اشعار موزون پنج نفره بانوان :
#هم‌پیاله‌با‌شعر

@mahk3
5👏2🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
3
2025/10/25 09:57:00
Back to Top
HTML Embed Code: