Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
3735 - Telegram Web
Telegram Web
🔵اسرائیل بدون اطلاع ترامپ حمله می‌کند؟!

✍️صابر گل عنبری

در روزهای اخیر گزارش‌های متعددی درباره احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران بدون هماهنگی با دولت ترامپ منتشر شده است و در همین حال هم چند رسانه اسرائیلی از توقف همکاری امریکا با اسرائیل درباره طرح حمله مشترک به این تاسیسات گفته‌اند. ترامپ هم گفته که از نتانیاهو خواسته است اقدامی انجام ندهد تا مذاکرات هسته‌ای با ایران را بر هم بزند.

اما آیا اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران بدون اطلاع آمریکا حمله خواهد کرد؟
می‌توان گفت که چنین اتفاقی بستگی به سطح حمله دارد. حمله گسترده و بزرگ که بسیار بعید است که اسرائیل بدون هماهنگی آمریکا و حتی مشارکت علنی یا غیر علنی آن اقدامی انجام دهد.

اما احتمال «حمله محدود» اسرائیل در دو حالت وجود دارد؛ نخست بدون اطلاع دادن و هماهنگی با آمریکا و حالت دوم نیز حمله‌ای با اطلاع و هماهنگی دو طرف.

حالت نخست با توجه به تبعات آن برای روابط ترامپ و نتانیاهو زمانی می‌تواند رخ دهد که بی‌بی کاملا نسبت به امکان دستیابی ایران و آمریکا به توافقی «نامطلوب» از دید اسرائیل مطمئن شود و با هدف بر هم زدن این وضعیت و پس از نومیدی از دیگر روش‌ها دست به چنین حمله‌ای بزند.

ناگفته هم نماند که احتمال این حمله حتی بعد از رسیدن به توافقی «موقت و جزئی» نیز وجود دارد.

البته نتانیاهو آدمی نیست که ریسک‌های حساب نشده انجام دهد و با توجه به نگرانی او از رفتار و انتقام ترامپ، هر گونه حمله بدون اطلاع به آمریکا با جنگ غزه گره خورده است و در کل آینده سیاسی نتانیاهو بستگی به سرنوشت این جنگ دارد.

شکی در این نیست که میان ترامپ و نتانیاهو درباره نوع مواجهه با ایران و مسائلی دیگر اختلاف نظر و «تنش جزئی» وجود دارد که البته نباید درباره آن و پیامدهایش اغراق کرد. چنین تنشی هنوز برگردان عملی قابل توجهی پیدا نکرده است.

اما فعلا به نظر می‌رسد که در شرایط کنونی وضعیت غزه به نوعی وجه‌المصالحه و محمل چانه‌زنی میان نتانیاهو و ترامپ قرار گرفته است؛ به گونه‌ای که اسرائیل در مقابل اجابت درخواست ترامپ برای عدم دست زدن به اقدامی برای برهم زدن مذاکرات با ایران در معرض فشار اعمالی و عملی برای توقف جنگ غزه قرار نگیرد و نمونه عینی آن را می‌توان در طرح پیشنهادی دیروز ویتکاف برای آتش‌بس دید که کاملا برآورنده خواسته‌های اسرائیل است و همین هم باعث شد که نتانیاهو سریعا موافقت خود را با آن اعلام کند. این در حالی است که ویتکاف چند روز قبل به توافقی با حماس از طریق بشار بحبح رسیده بود که کاملا با طرح پیشنهادی دیروز او متفاوت است.

این امر نشان می‌دهد که آمریکا در نهایت -چه با ایران و چه با دیگر بازیگران- توافقی بدون در نظر گرفتن «منافع کلان» اسرائیل انجام نمی‌دهد.

البته ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که ویتکاف ظاهرا در مذاکرات با طرف ایرانی هم متاثر از سیاست مذاکراتی ترامپ چنین رویه و رفتار گیج کننده و متناقضی در پیش گرفته است.

اما بده بستان نتانیاهو و ترامپ در مورد غزه ممکن است با هر گونه حمله محدود بدون اطلاع آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران و متعاقب آن واکنش انتقامی رئیس جمهور خودشیفته آمریکا به هم بخورد. بنابراین چنان هم محتمل نیست که اسرائیل دست به چنین حمله‌ محدودی به تاسیسات هسته‌ای ایران بدون هماهنگی پیشینی با دولت ترامپ بزند.

در کل، احتمال این که چنین حمله‌ای با چراغ سبز آمریکا انجام شود بیشتر از آن است که بدون اطلاع آن صورت گیرد. به فرض صحت چنین فرضیه‌ای می‌توان حمله احتمالی محدود را نوعی اهرم فشار برای پیشبرد مذاکرات پنداشت. کما این که می‌توان گفت که برخی گزارش‌ها و اظهارنظرها در روزهای‌ اخیر درباره پایان هماهنگی میان واشنگتن و تل آویو برای حمله مشترک به ایران و ... را اقدامی هدفمند برای کنترل واکنش احتمالی تهران به حمله محدود اسرائیل و دور نگه‌داشتن منافع آمریکا در منطقه از هر گونه درگیری نظامی احتمالی دانست که ترامپ تمایلی برای ورود به آن ندارد.
🔵در نقد ادعای آقای شمس الدین حسینی

✍️دکتر علی سرزعیم

اخیرا آقای شمس الدین حسینی نماینده مجلس و وزیر سابق اقتصاد در ادعایی عجیب فرمودند کسانی که در ایران اقتصاد می خوانند برای اداره کشور بهتر هستند (قریب به این مضمون). این حرف کنایه به آقای مدنی زاده است که در آمریکا در دانشگاه شیکاگو اقتصاد خوانده اند یعنی ایشان اقتصاد را درست نفهمیده اند یا اقتصاد ایران را درست نمی شناسند و طبعا برای کسب این سمت فرد مناسبی نیستند.

من همیشه احترام زیادی برای ایشان قائل بودم و معتقدم از عقلای مجلس فعلی هستند و در خنثی کردن طرحهای نادرست نمایندگان مجلس نقش مهمی ایفا می کنند اما این امر دلیل نمی شود هر حرف نادرستی که از ایشان صادر شود را بپذیریم یا در مقابل آن سکوت کنیم.

یک سوال ساده و بدیهی: چه کسی درس اقتصاد کلان را که برای اداره کلان اقتصاد است بهتر می فهمند:
1) کسی که نزد برندگان جایزه نوبل در عرصه اقتصاد و ایجادکنندگان مکاتب اقتصاد کلان دکترایش را خوانده و اقتصاد کلان را نزد آنها آموخته است؟
2) کسی که نزد استادانی که فهمشان از اقتصاد کلان مبتنی بر کتابهای ترجمه قدیمی (قرن بیستمی) از اقتصاد است؟

پاسخ خیلی روشن است: هیچ تضمینی نیست که مترجم مکاتب اقتصاد کلان را درست فهمیده باشد و هیچ تضمینی نیست که استادان اقتصاد کلان ایران درک درستی از مکاتب اقتصاد کلان روز دنیا داشته باشند و به دانشجویان خود محتوای درست و روزآمدی را منتقل کنند. از قدیم می گفتند آخوند نجف درس خوانده با آخوندی که قم درس خوانده متفاوت است چون در نجف صاحبان اصلی کتابهای فقه و اصول تدریس می کردند و در قم شاگردان آنها!

شاید منظور آقای شمس الدین حسینی این است که درس خواندن در ایران کمک می کند تطبیق نظریه ها با شرایط اقتصاد ایران بهتر صورت گیرد. در پاسخ کافی است به کتابهای اقتصاد ایران که توسط استادان ایرانی نوشته شده مراجعه کنید تا ببینید چه افتضاحی را به نام درس اقتصاد ایران به خورد دانشجویان می دهند. از ضعیف ترین کتابهای تالیف شده در حوزه اقتصاد، کتابهایی است که از جزوات درس اقتصاد ایران تدوین شده است. این یک پاسخ سلبی بود؛ حال به یک پاسخ ایجابی بپردازم. به نظر شما آقای دکتر مدنی زاده که ده سال است در پژوهشکده پولی و سازمان برنامه بهترین پژوهشها را در مورد نظام بانکی، سیاست پولی، وضعیت مالی دولت، تنگناهای رشد در ایران انجام می دهد و در کنار پژوهش به عنوان مشاور به عالی ترین مسئولان اقتصادی مشاوره می دهد به اقتصاد ایران آشناتر است یا کسانی که دانش روزنامه ای از اقتصاد ایران دارند و هیچ سخن منسجمی نمی توانند در مورد اقتصاد ایران بگویند؟ کافی است سخنرانی های دکتر مدنی زاده را با دیگر رقبا مقایسه کنید تا ببینید تفاوت تا چه اندازه است. به قول سعدی علیه الرحمه (یوسف فروشند تا چه خرند؟)

آقای شمس الدین حسینی گرامی! شما حق دارید آقای مدنی زاده را به هر دلیل درست یا نادرستی نپسندید و به ایشان رای ندهید اما حق ندارید برای این نپسندیدن، دلیل ناموجه بیاورید که در این صورت ناگزیر از پاسخ منطقی و رد دلایل ناموجه خواهیم.
🔵توسعه ایران کلاشینکف می خواهد!

✍️مجتبی لشکربلوکی

دکتر لنت پریچت؛ متخصص اقتصادد توسعه است و فارغ التحصیل دکترای اقتصاد از MIT، او ۲۰ سال برای بانک جهانی کار کرده و سه سال هم در در اندونزی و سه سال در هند زندگی کرده و سپس حدود ده سال در دانشکده (مدرسه) حکمرانی هاروارد تدریس داشته. او نظریات جالبی در مورد چگونگی پیدا کردن مسیر توسعه در کشورها دارد.

او می گوید ام۱۶ اسلحه متعارف در ارتش آمریکاست که در مقایسه با کلاشینکف بسیار بهتر است، چون کلاشینکف (که اسم دقیقتر آن کلاشنیکف است) بیش از چند صد متر نمی‌تواند به هدف بزند. اما کلاشینکف (ساخت شوروی) با همه ضعف هایش محبوب‌ترین اسلحه جهان است! چرا؟ چون آن را چنان طراحی کرده اند که به طرز باورنکردنی محکم است؛ مهم نیست با آن چکار کرده و چه بلایی سرش آورده باشید، به محض کشیدن ماشه شلیک می‌کند. آموزش هم نمی خواهد. در واقع به هرکس بخواهید می‌‌‌‌‌توانید بدهید و به‌راحتی استفاده کند. اسلحه آمریکایی خیلی عالی است اما اگر تمیز نگهش ندارید و در شرایط خوبی نباشد شلیک نخواهدکرد. نگهداری و استفاده از آن آموزش جدی می خواهد (رفرنس: دنیای اقتصاد، دکتر جعفر خیرخواهان- لینک)

☑️تحلیل و تجویز راهبردی:

مساله اینست که وقتی ام۱۶ با طراحی کامل و بی‌‌‌‌‌نقص را به یک سرباز صفر بیچاره در یک محیط کثیف می‌دهید این اسلحه کار نخواهد کرد. شبیه به همین مساله را در توسعه مناطق، جوامع یا کشورها داریم. اشتیاق و اعتقاد به الگوبرداری از بهترین ها، باعث می شود که برویم سراغ ام۱۶. به‌جای اینکه به طرح‌هایی فکر کنیم که متناسب با شرایط ما باشند. گاهی اوقات تلاش می کنیم بدون فکر کردن طرح‌هایی را از خارج/دیگران/بهترین ها وام بگیریم و آنها را برای سازمان/جامعه/منطقه/کشور خود به کار بگیریم که چنین چیزی در عمل موفق نمی‌شود. بعدش هم هیچ کسی رویش نمی شود که بگوید بابا جان ما اصلا کلاشینکف نیاز داشتیم و نه ام۱۶!
خب چه باید کرد؟

1) اصول توسعه را از الگوهای توسعه تفکیک کنیم. مثال: تضمین حقوق مالکیت جزو اصول توسعه است. یعنی اینکه دارنده یک دارایی که می تواند هر چیزی باشد از جمله کارخانه، تابلوی هنری، ایده کسب وکاری، کد نرم افزاری، آهنگ موسیقی، فیلم سینمایی؛ مطمئن باشد که دارایی اش محفوظ و محترم است و همچنین منافع آن دارایی به خودش برمی گردد و کس دیگری حق دخل و تصرف و تغییر منافع را ندارد حتی حکومت. حالا در یک کشور این مساله حقوق مالکیت رو با الگوی الف حل و فصل می کنند (مثلا قانون گذاری در مجلس) در کشوری دیگر قواعد اخلاقی و هنجارهای اجتماعی. الگو مهم نیست، اصول مهم است.

2) میوه چینی ممنوع! تجربه دیگر کشورهای جهان بسیار گرانبهاست حتما باید آن تجربیات را دید و فهمید. ولی فقط میوه ها را نباید دید بلکه باید ریشه ها را فهمید. مثلا ما دانشگاه، پارلمان و روزنامه را از جهان مدرن می گیریم اما مثل این است که درخت را از کمر قطع می کنیم و بدون ریشه در خاک یکاریم و سپس انتظار بکشیم میوه بدهد.

3) کپی مجاز نیست! تجربه دیگر کشورهای جهان و به خصوص کشورهای موفق، در سه متغیر زمینه ای مهم شکل گرفته است: جغرافیا و تاریخ و فرهنگ. بنابراین ایده بگیریم اما کپی نکنیم.

4) از راه حل شروع نکنیم. از مساله شروع کنیم. اگر می خواهیم توسعه پیدا کنیم باید تمرکز کنیم روی مسایل. سپس با درک عمیق اصول (بند 1)، افتان و خیزان و در یک فرآیند سعی و خطای هوشمندانه و رفت و برگشتی و یادگیری، راه حل اختصاصی (الگوی) خود را پیدا کنیم.

بگذارید سه مثال بزنم.
•سنگاپور مساله ترافیک و آلودگی را با عوارض الکترونیکی سنگین، مالیات بر خودرو و توسعه حمل و نقل عمومی حل می کند اما کپنهاگ آن را با تبدیل شدن به پایتخت دوچرخه جهان.
• آلمان مساله انرژی را با تمرکز بر انرژی بادی و خورشیدی محلی با مشارکت شهروندان از طریق تعرفه های تشویقی برای تولیدکنندگان خانگی حل می کند اما چین با سرمایهگذاری کلان در مزارع خورشیدی و بادی عظیم و استفاده از مقیاس اقتصادی برای کاهش هزینه های تولید انرژی.
• سیستم مسکن اجتماعی با اجاره های تنظیم شده دولتی در وین (اتریش) جواب داده است به گونه ای که پایین ترین نرخ بی خانمانی در اروپا را دارد و ۶۰٪ جمعیت در این واحدها زندگی می کنند. اما در فنلاند با سیاست «اول مسکن!» با ارائه مسکن رایگان یا یارانه ای بدون پیش شرط این مساله را حل کرده است.

5) هیچ راه حلی، راه حل پایانی نیست. تمام راه حل هایی که در سه مثال بالا گفتم نیز ایراد دارند، در طول زمان باید افتان و خیزان یاد گرفت و به پیش رفت.

سخن آخر؛ توسعه یعنی حل مهم ترین و کلیدی ترین مسایل جمعی. ام۱۶ (بهترین تجارب ممکن اما غیرمرتبط با جغرافیا، تاریخ و فرهنگ) را ببنیم، الهام بگیریم ولی رها کنیم و برویم سراغ راه حل هایی که اصول را رعایت می کنند اما الگوی شان با گروه خونی ما سازگار است
🔵این جهنم‌سازی واقعاً وهن است!

✍️احمد زیدآبادی

این جهنمی که در شهر فومن برپا شده حقا که فقط وهن اسلام و قرآن است و اسباب مضحکۀ دین شده است.
آن کدام مرجع دینی است که به ادعای مسئول برپایی این پروژه از ساخت آن حمایت کرده است؟

طبق نظر بسیار از علماء و مفسران قرآن، توصیفات قرآن از عذاب جهنم و لذات بهشت، صرفاً جنبۀ تمثیلی و نمادین دارد و برای تقریب به وضعیت عالم خاکی بدین صورت بیان شده است.

چیزی که اما در این میان بی‌نهایت عجیب و نگران‌کننده است، سکوت مسئولان کشور در برابر چنین پروژه‌ های دین‌گریزانه است!

گویا قشریون و متحجرین و مقدس‌ مأبان و اهل ظاهر، فهم سطحی و منجمد خود را از دین چنان در همۀ شئون سیطره داده‌اند که هیچ اهل علمی جرأت مخالفت با آنها را ندارد!

بیچاره تمام آن علماء و روشنفکرانی که زندگی خود را بر سر اصلاح فکر دینی گذاشتند!
🔵میدان‌ برای جمهوری‌ اسلامی تنگتر شد

✍️یدالله کریمی پور

طی ۲۴ ساعت گذشته، فشار بر جمهوری اسلامی در مساله هسته ای شتابی تند گرفته است:

۱- گزارش تازه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آبرویی برای ادعاهای صلح آمیز ایران نگذاشته است. این گزارش بر آن است که جمهوری اسلامی سطح تولید غنی سازی ۶۰٪ را پر شتاب کرده است. هم چنین آمده است که ذخایر اورانیوم غنی شده ایران به ۹۲۴۷ کیلو گرم‌ رسیده است و همکاری ایران با آژانس رضایت بخش نبوده است. هم چنین تهران متهم‌ شده که مواد هسته ای ۳ سایت را اعلام نکرده و آنها را پاکسازی کرده است؛

۲- در همین حال سازمان اطلاعات اتریش گزارش داده که ایران برنامه تسلیحات هسته ای خود را ادامه می دهد. بر پایه این گزارش ایران در پی تجهیز مجدد برای تولید سلاح هسته ای و ارتقای موشک های بالستیک است؛

۳-اروپایی ها نیز مصمم هستند تا مکانیسم ماشه را فعال کنند و از طرح علنی آن نیز ابایی ندارند؛

۴- در همین حال یدیعوت آحارونوت می گوید نتانیاهو به نیروی هوایی اسرائیل دستور داده تا به رغم‌ هشدارهای ترامپ برای حمله به ایران‌ آماده شوند؛

۵- هم چنین برای چندمین بار اردوغان با فرصت طلبی وارد گود شده و جمهوری اسلامی را برای تغییر مواضعش در قفقاز جنوبی نصیحت کرده است.

ولی به رغم همه این تحولات و گزارش های خبری، بس بعید خواهد بود که منازعه تازه ای در خاورمیانه شکل بگیرد.‌
چهار نشانه این پیش بینی را قوت می بخشد:

۱- ایالات متحده تحت رهبری ترامپ،‌ خواهان‌ برخورد قهری با ایران نیست.‌ چگونگی وادار کردن جمهوری‌ اسلامی به پذیرش خواسته های غرب را کاخ سفید به خوبی آموخته است؛

۲- رهبران خلیج‌ فارس مخالفت خود را با حمله به تاسیسات هسته ای ایران به واشنگتن اعلام‌ کرده اند؛

۳- جمهوری اسلامی با وجود از دست دادن تشکل های توانمند منطقه ای خود، خواهان ورود به جنگ‌ تازه ای نبوده و از وقوع آن در هر شرایطی پرهیز می کند؛

۴- غرب می داند که تکوین منازعه فراگیر در منطقه، پیش از ایجاد هر تحولی به سود روسیه و جبهه اش در اوکراین خواهد بود.
🔵قاسمیان نیاز روانی دیده شدن دارد

او شبیه بیماران استسقا است که هرچه بیشتر آب می‌خورد، تشنه‌تر می شود

✍️محمدحسین روانبخش

با اخراج غلام‌رضا قاسمیان از عربستان و ورودش به کشور، بازی کودکانه‌‌‌ای که راه انداخته بود به پایان رسید و به نظرم بعد از این حتی خودش هم ترجیح می‌دهد که این داستان فراموش شود! درباره‌ی انگیزه‌های قاسمیان از این کار، احتمالات زیادی داده شده است؛ رفتار احمقانه او معلوم است که نه تنها به زیان کشور، که حتی وهن مقدسات دینی بود؛ این‌که آدمی با ادعای تبلیغ دین، چنان توصیفی از مکه و مدینه داشته باشد واقعا تاسف‌بار و شک‌برانگیز است.

اما اگر بخواهیم مثبت‌اندیشی کنیم و نظریه‌های توطئه‌ و نفوذ را نادیده بگیریم، باید گفت که نیاز روانی قاسمیان به دیده شدن و دیده شدن مهم‌ترین عامل این خبط بزرگ بود. به نظر من مجموعه‌ی رفتار رسانه‌ای قاسمیان در طول این سال‌ها همواره بازگو کننده‌ی یک نیاز اشباع‌نشده روانی است: این‌که می‌خواهد به هر وسیله‌ی ممکن دیده شود و تعجب برانگیزد؛ و هرچه این اتفاق بیشتر می‌افتد، گویی نیاز او بیشتر می‌شود؛ چیزی شبیه بیماری استسقا که بیمار هرچه بیشتر آب می‌خورد، تشنه‌تر است!

به این ترتیب است که رفتارهای او به جای این‌که به مرور کمی پخته‌تر و شایسته‌تر شود، کودکانه‌تر و نمایشی‌تر می‌شود. هرچه به او میدان بیشتری می‌دهند و رسانه‌ای‌تر می‌شود میلش به ادا افزون‌تر می‌شود و.‌.. نتیجه این‌که حالا این طور در مهم‌ترین مراسم دینی بازی درمی‌آورد یا بازیچه می‌شود. متاسفانه افرادی چون او در این سال‌ها کم نبوده‌اند و به این کشور و اعتقاد مردم،کم ضربه نزده‌اند.

نمونه‌ی اعلای آن معجزه‌ی هزاره‌ی سوم بود که پوچ از آب درآمد و نشان داد که چقدر راحت می‌توان مدعیان بصیرت را هم فریفت! یا مدعی وعظ و فهم دینی دیگری که نیازش به دیده شدن او را به جایی رساند که از گوشت‌تلخی پیشوایان دینی سخن گفت و آبروی خود و رسانه‌ی مثلا ملی را برد! شاید آگاهی از این نیاز روانی و تحلیل روانشناختی این‌گونه افراد، باعث شده که آن‌ها طعمه‌هایی مناسب تشخیص داده شوند و خواسته و ناخواسته در خدمت دیگران درآیند؛ اما مهم‌تر از آن، این است که اگر دلسوزی برای کشور و دین در دایره‌ی قدرت هست باید از پر و بال دادن به این گونه نیازمندان روحی و روانی جلوگیری کند. برای همین مهم‌ترین موضوع درباره‌ی قاسمیان پس از این، رفتاری است که در قبال او و نیازهای روانی مخاطره‌آمیزش در پیش گرفته می‌شود.
🔵پیشنهاد آمریکا و ‌سرنوشت مذاکرات!

✍️صابر گل عنبری

وزیر خارجه ایران طی توئیتی از سفر غیر منتظره وزیر خارجه عمان به ایران برای ارائه پیشنهاد آمریکا در مورد توافق احتمالی خبر داد.

هنوز درباره جزئیات این پیشنهاد هیچ اطلاعاتی منتشر نشده و چیزی در دسترس نیست؛ اما بر اساس شواهد و قراینی می‌توان گفت که این طرح پیشنهادی زیاد هم محتمل نیست که برآورد کننده خواسته‌های کلیدی ایران باشد.

از جمله این قراین عدم ارائه چنین طرحی در دور ششم مذاکرات است، این که چرا آمریکا صبر نکرده است این دور مذاکراتی برگزار شود تا در آن خود ویتکاف این طرح خود را ارائه دهد؟

اینجا این پرسش نیز مطرح می‌شود که آیا آمریکا از طولانی شدن مذاکرات و نرسیدن به توافقی مطلوب خود خسته شده است؟ بنابراین با ارسال این طرح در واقع تداوم مذاکرات و‌ برگزاری دور ششم آن را منوط به پاسخ روشن و مثبت به این پیشنهاد توافق کرده است. به فرض صحت این احتمال، می‌توان ارسال پیشنهاد به این شکل را معطوف به تشدید فشار همراه طرح مهلتی زمانی برای توافق پنداشت.

نکته دیگر این که چنین طرحی در فضای تشدید تنش درباره برنامه هسته‌ای ایران چه از طرف فرانسه، آلمان و انگلیس چه آزانس بین‌المللی انرژی اتمی ارائه می‌شود و بعید است که ترامپ بدون انتظار نتایج چنین فضای تندی که علیه ایران در حال شکل‌گیری است، بخواهد پیشنهادی بدهد که خواسته‌های کلیدی ایران در آن برای رسیدن به توافقی دو طرفه لحاظ شده باشد.

در کل باید دید دور ششم مداکرات در آینده نزدیک برگزار می‌شود یا خیر. به همان اندازه که تعویق با برگزار نشدن آن امری منفی در روند مذاکرات است، اما انعقاد آن هم می‌تواند نشانه مثبتی تلقی شود.
🔵زوال و بی‌دولتی دولت

✍️محمد فاضلی

از دولت انتظار می‌رود خیلی کارها را انجام دهد، مثلاً برنامه‌ریزی کند، موانع توسعه را کنار بزند و حلال مسأله‌ها باشد. اما تا وقتی بازسازی ظرفیت دولت صورت نگیرد انجام اثربخش این کارها ممکن نیست. توضیح می‌دهم که به چه علت و با چه فرایندهایی، ظرفیت دولت در ایران زوال یافته است.

یک. زوال نیروی انسانی دولت
از روزی که قرار شده گزینشی وجود داشته باشد که آدم‌های دولت را بر اساس معیارهای هر روز بی‌ربط‌تر و تنگ‌نظرانه‌تری ارزیابی کند، و کارآمدی، تخصص و صلاحیت فنی جایگاه درخوری در گزینش نداشته باشد؛ زوال نیروی انسانی دولت شروع شد. بعدها وقتی برخورد به دلایل سیاسی با آدم‌های کارآمد رواج یافت، و وقتی سقف حقوق دریافتی آدم‌های دولت خیلی کمتر از بخش خصوصی شد، این زوال شدت گرفت.

دو. زوال اختیارات دولت
قدرت سیاسی همواره از بوروکراسی تخصصی و مدعی استقلال می‌ترسد. قدرت سیاسی نمی‌فهمد بوروکراسی چه می‌کند، سر از کارش درنمی‌آورد و همیشه می‌ترسد نکند موفقیت‌های بوروکراسی رقیب قدرتش شود. رابطه قدرت سیاسی و بوروکراسی از جنس عشق و نفرت است. بوروکراسی لازم است تا کارها انجام شود و قدرت موفق جلوه کند، و از آن نفرت دارد چون از کارش سر در نمی‌آورد و می‌ترسد قدرت بوروکراسی از قدرت سیاسی بیشتر شود.

به همین دلایل – و کمی بیشتر – قدرت سیاسی در ایران همواره تلاش کرده بوروکراسی برایش شاخ نشود. دائم اختیارات بوورکراسی را گرفته و با انواع شوراهای موازی، سازمان‌های بیرون از دولت و راهبردهای دیگر، دولت و بوروکراسی آن‌را مهار کند. این مهار کردن، هر لحظه پیچیده‌تر شده و تا سطح فشل و فلج کردن دولت پیش رفته است. هر گوشه‌ای از اختیارات دولت بین سازمان‌های رسمی و غیررسمی، شوراها و تشکیلات موازی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی تقسیم شده است. زوال سازمانی دولت هم در این مسیر رخ داده است. دولت به موجودیتی متمرکز اما فاقد نقطه اثر، انحصارگر اما بدون ظرفیت تمرکز بر حل مسأله، و متمرکز زهوار دررفته تبدیل شده است.

سه. زوال منابع مالی
میزان دسترسی دولت به درآمد نفت کاهش پیدا کرده، و بقیه درآمدها هم در ردیف‌های بودجه‌ای مختلف که برخی هیچ نسبتی با کارکردهای ذاتی دولت برای خلق رشد اقتصادی یا حل مسأله‌های توسعه‌ای ندارند، هزینه می‌شوند. بخش زیادی از منابع در صندوق‌های بازنشستگی صرف می‌شوند و افزایش دائمی کسر بودجه نشان می‌دهد هزینه‌ها از درآمدها فراتر رفته‌اند. دولت امروز دیگر دولت دهه‌های قبل نیست. تحریم‌ها هم بر زوال منابع مالی، توزیع آن‌ها بین نهادهای مختلف و کاهش اقتدار دولت در این بخش بسیار مؤثر بوده‌اند.

چهار. زوال اجتماعی دولت
دولت به دلیل ناتوانی در حل انبوه مسأله‌ها – از آلودگی هوا گرفته تا ناترازی برق و انرژی، مشکلات بانکی، رشد اقتصادی و تورم و بیکار و ... – با بحران سرمایه اجتماعی هم مواجه شده است. نهاد دولت در ایران (صرف‌نظر از دولت چندم) به زوال اجتماعی دچار شده است.

🟢نتیجه‌گیری
دولت در چنین فضایی، دائم گسیخته‌تر و دچار بی‌دولتی می‌شود. مسأله‌های حل‌نشده در گذشته هم شدت بیشتری پیدا می‌کنند. من اسمش را گذاشته‌ام «قیچی زوال ظرفیت دولت و مسأله‌های حل‌نشده»، قیچی‌ای که با برش‌هایش بقا و ارتقای ایران را تهدید می‌کند. این پدیده که طی چند دهه بروز کرده، درمان فوری ندارد و بازسازی ظرفیت دولت زمان‌بر است؛ و تحت هر شرایطی، اثر خود را تا مدت‌ها (بسته به نوع مواجهه برای درمان آن) باقی خواهد گذارد.

در چنین احوالی، دونالد ترامپ سخنان تحقیرآمیزی درخصوص ایران گفت. احساسات ایرانیان نیز خیلی جریحه‌دار شد و مقامات در سطوح مختلف پاسخ‌هایی دادند. اما به گمان من همه این پاسخ‌ها تا وقتی قیچی زوال ظرفیت دولت و مسأله‌های حل‌نشده کار می‌کند، حرف‌های بی‌اثری هستند که به کار التیام روح و روان هم نمی‌آیند.

پاسخ معنادار به آقای ترامپ، و وضعیت ایران امروز، کار زمان‌بر بازسازی ظرفیت دولت است. بازسازی ظرفیت دولت باید بر محور معکوس کردن چهار فرایندی که باعث زوال ظرفیت دولت شده‌اند صورت بگیرد. بخش زیادی از رنج‌های مردم ایران، و بخش عمده تحقیرهای مندرج در گفته‌های آقای ترامپ برآمده از زوال ظرفیت حل مسأله است. پاسخ هم حرف نیست، عزم سیاسی و برنامه بازسازی ظرفیت دولت نیاز دارد.

خواننده می‌پرسد پس ظرفیت جامعه چه می‌شود؟ این پرسشی است که به اندازه پرسش از بازسازی ظرفیت دولت اهمیت دارد و در نوشتار دیگری به آن می‌پردازم.
🔵 شتر هیجدهم

داستان شتر هیجدهم یکی از تمثیل‌های آموزنده و قدیمی است که در حوزهٔ تصمیم‌گیری، حل تعارض، مذاکره، و میانجی‌گری کاربرد فراوان دارد.

خلاصه داستان شتر هیجدهم:

روزی مردی ثروتمند وصیت می‌کند که پس از مرگش، ۱۷ شترش بین سه پسرش تقسیم شود:

پسر بزرگ‌تر: نصف شترها

پسر دوم: یک‌سوم شترها

پسر سوم: یک‌نهم شترها

بعد از مرگ پدر، پسران با مسئله‌ای مواجه می‌شوند:
۱۷ را نمی‌توان نه به ۲ تقسیم کرد، نه به ۳، و نه به ۹!

در حالی که مشاجره بالا می‌گیرد، پیرمرد دانایی که از آنجا عبور می‌کند، مشکل را می‌شنود و پیشنهاد می‌دهد یک شتر از خودش به شترها اضافه کند تا تعداد آن‌ها به ۱۸ برسد.

حالا تقسیم ساده می‌شود:

نصف از ۱۸ = ۹ شتر (برای پسر اول)

یک‌سوم از ۱۸ = ۶ شتر (برای پسر دوم)

یک‌نهم از ۱۸ = ۲ شتر (برای پسر سوم)

مجموع = ۹ + ۶ + ۲ = ۱۷ شتر!

شتر اضافی (هیجدهم) بدون استفاده می‌ماند، پس پیرمرد آن را برمی‌دارد و می‌رود.

☑️تحلیل و پیام داستان:

۱. دیدگاه خلاقانه در حل مسئله:
اضافه کردن "شتر هیجدهم" نماد یک راه‌حل خارج از چارچوب است. گاهی راه‌حل یک مشکل نه در خود مسئله، بلکه در اضافه‌کردن یک عنصر جدید و خنثی است که امکان حل را فراهم می‌کند.

۲. نقش میانجی‌گر عاقل:
شخص سومی که وارد ماجرا می‌شود، با ذهنی آرام و دیدی جامع، تعارض را حل می‌کند بدون اینکه حقی از کسی ضایع شود. او نقش یک میانجی‌گر را بازی می‌کند.

۳. همه چیز را نباید فقط ریاضی دید:
گرچه تقسیم شترها با ریاضی ممکن نبود، اما با یک دید ترکیبی از منطق، شهود و انعطاف، مشکل به خوبی حل شد.

۴. راه‌حل همیشه در چارچوب منابع موجود نیست:
شتر هیجدهم از منابع خود پیرمرد بود، نه میراث پدر. گاهی لازم است برای حل تعارضات، از منابع یا زمان بیرونی کمک گرفت تا نظم برقرار شود.

۵. «شتر هیجدهم» به‌عنوان نماد صلح و انعطاف:
در مذاکرات، گاهی فقط وجود یک گزینهٔ موقت یا نمادین می‌تواند مسیر گفت‌وگو را باز کند، حتی اگر آن گزینه در پایان به‌کار نیاید !
🔵ضربۀ حیثیتی به پوتین

✍️احمد زیدآبادی

عملیات پهپادی اوکراینی‌ها در عمق خاک روسیه صرف‌نظر از میزان خسارت وارده به جنگنده‌های استراتژیک آن کشور، ضربۀ حیثیتی بزرگی به ولادیمیر پوتین وارد کرده است.
رهبران اقتدارگرا و متفرعنی چون پوتین نسبت به ضربه‌های حیثیتی آسیب‌پذیرند و معمولاً در چنین شرایطی خشم‌شان بر محاسبه‌گری‌ شان غلبه می‌کند، به همین دلیل ممکن است برای التیام زخم روانی ناشی از ضربۀ حیثیتی دست به رفتارهای غیرعادی بزنند و اوضاع را از کنترل خارج کنند.

از این رو، شاید به نفع اوکراین نباشد که با دامن زدن به جنبه‌های تبلیغاتی حملۀ پهپادی خود، بر ادامۀ تحقیر و تخفیف پوتین اصرار ورزد.

جنگ اوکراین به هر حال راه‌حل نظامی ندارد و باید بر سر میز مذاکره فیصله یابد. نوع موضعی که ترامپ در بارۀ این حمله خواهد گرفت، تأثیر مهمی بر روند مذاکرات صلح می‌گذارد. ترامپ با همۀ خودپسندی‌اش، گاهی هم از خود پختگی نشان می‌دهد و آن زمانی است که برای آرام کردن رهبران ستیزه‌جو و متفرعن، "شجاعت" و "کاردانی" آنان را می‌ستاید و بدین‌وسیله کودک درون‌شان را نوازش می‌دهد تا احساس بهتری نسبت به همکاری با او پیدا کنند. با پوتین که تاکنون همین رفتار را داشته است!
🔵عملیات تار عنکبوت اکراین

✍️یدالله کریمی پور

امروز ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ (۱ ژوئن ۲۰۲۵) اوکراین در عملیات تار عنکبوت با پهپاد به چندین پایگاه در عمق خاک روسیه حمله کرد و بنا بر گزارش کیف، دهها فروند هواپیمای استراتژیک روسیه منهدم شد. عملیات تار عنکبوت تا همین جای کار سنگین ترین و جسورانه ترین عملیات تهاجمی اوکراین به عمق خاک روسیه بوده است.

۱- گستره جغرافیایی
بر پایه گزارش کیف، جغرافیای این عملیات گسترده بوده است:

الف- پایگاه هوایی اولنیا  واقع در منطقه مورمانسک در شمالگان و نزدیک مرز فنلاند. اولنیا محل استقرار بمب افکن های توپولف Tu-95 و Tu-22M3 با توانمندی حمل کلاهک های هسته ای است؛

ب- پایگاه دیاگیلوو در منطقه ریزان حدود ۲۰۰ کیلومتری جنوب خاوری مسکو. دیاگیلوو نیز آشیانه های بمب افکن های دور برد را در خود جای داده است؛

پ- پایگاه هوایی بلایا در منطقه ایرکوتسک در سیبری با فاصله بیش از ۴۰۰۰ کیلومتر دور از مرز اکراین؛

ت- پایگاه هوایی ایوانوو در منطقه ایوانوو واقع در شمال خاوری مسکو.

بر پایه گزارش منابع اکراینی طراحی این عملیات فوق سری ۱۸ ماه به درازا کشیده و زیر نظر مستقیم زلنسکی بوده است. در این عملیات از پهپادهای FPV, استفاده شده و به صورت مخفیانه به درون خاک روسیه منتقل شده است.

بر پایه ادعای اکراینی ها، ۴۰ تا ۴۱زفروند هواپیمای توپولف Tu-95، توپولف Tu-22M3، و هواپیمای هشدار زود هنگام و کنترل هوابرد برییف A-59(مین استریم) منهدم‌ شده اند.

۲- پیامدهای احتمالی
این حمله چند پیامد شگفت در پی خواهد داشت:

الف- کاهش توان تهاجمی روسیه، به ویژه کاهش توانایی روسیه در انجام‌ حملات موشکی دوربرد به زیر ساخت های اکراین؛

ب- آسیب پذیری دفاع هوایی روسیه؛ بر پایه منطق دفاعی، دهها پرسش در باره کارآمدی سیستم های پدافند هوایی روسیه، به ویژه در. مناطق دور افتاده مطرح خواهد شد؛

پ- افزایش روحیه اوکراین؛

ت- تشدید تنش ها و واکنش روسیه؛ خطر استفاده روسیه از تسلیحات هسته ای تاکتیکی و یا استفاده از بمب های کثیف؛

ث- تاثیر بر مذاکرات احتمالی.

به هر روی به اغلب احتمال. برخلاف اوکراین،  فدراتیو روسیه در پی کم‌ اهمیت جلوه دادن‌ عملیات تار عنکبوت خواهد بود. به زودی پیامدهای این عملیات روشن تر خواهد شد.
🔵توقف سووشون به سود کیست؟

✍️عباس عبدی

ماجرای توقف سریال سووشون و نماوا و دخالت‌های ساترا در موضوع زوایای گوناگونی دارد که در این یادداشت به چند مورد آن اشاره خواهم کرد.

اولین مسأله از نظر من وارد کردن پای دستگاه قضایی در ماجرا است. به نظر می‌رسد که به دلیل جایگاه و اعتبار نسبی این دستگاه و با توجه به عملکرد آقای اژه‌ای، عده‌ای و نهادهایی دنبال آن هستند که در این موارد پای این دستگاه را به ماجرا باز کنند و خود را پشت این قوه پنهان نمایند. این رفتار به زیان دستگاه قضایی است، بویژه آنکه در مرحله دادسرا عمل می‌شود. مرحله‌ای که به نسبت سریع و شاید پرخطا انجام می‌شود ولی مسئولیت آن برعهده دستگاه قضایی می‌افتد و به طور معمول هم اغلب این پرونده‌ها به دادگاه و صدور حکم ختم نمی‌شود.

به نظر می‌رسد که آقای اژه‌ای باید برای این موارد رویه به نسبت شفاف و روشنی را در نظر بگیرند، این گونه نیست که یک سریال بزرگ و یک سکوی نمایشی معتبر را با یک دستور و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای متوقف کرد. هر کارد تیزی را هم که مورد استفاده نابجا شود، به سرعت کُند می‌شود و کارآیی اصلی آن زایل می‌شود. دستگاه قضایی هم از این قاعده مستثنا نیست.

نکته دوم؛ ناامن کردن سرمایه ‌گذاری است. امسال که سال سرمایه‌گذاری نام‌گذاری شده، شایسته است بیش از همیشه از امنیت آن دفاع شود. این چه دفاعی است که با یک دستور و به فوریت یک سرمایه ‌گذاری را بلاموضوع ‌و نابود کرد و ده‌ها سرمایه‌گذاری جدید را نیز متزلزل و متوقف نمود؟

به نظر می‌رسد که راه‌های سرمایه‌گذاری بیش از پیش با موانع خودساخته همراه شده است و اتفاقاً ریاست دستگاه قضایی در این باره مفصل توصیه کرده و توضیح داده‌اند، ولی این عملکرد هیچ تطابقی با آن توصیه‌ها و سیاست‌ها ندارد.

نکته سوم؛ معیارهای ممیزی و سانسور در ایران است. این معیارها به کلی سلیقه‌ای و من‌درآوردی است و به قول یکی از سیاسیون اصول‌گرا اگر قرآن به عنوان یک کتاب عادی برای انتشار داده می‌شد، احتمالاً مجوز نمی‌گرفت، و من تردید ندارم که نهج‌البلاغه به طور قطع مشمول این ممنوعیت می‌شد. حتی در موضوعات اخلاقی هم همین قاعده برقرار است. اساساً این محدودیت‌ها با هیچ معیار عرفی و عقلی تطابق ندارد، بویژه در شرایطی که در ادامه گفته می‌شود.

نکته چهارم؛ بی‌معنی بودن این محدودیت‌ها است. از یک سریال طولانی چندین ثانیه را مورد سوال قرار دادن قابل حل است، ولی کشتن سریال و مرجع نمایش‌دهنده آن بی‌مسئولیتی در برابر حقوق مردم است ولی مهم‌تر از این، وجود سریال‌های سراسر مخرب در رسانه‌های غیر رسمی است که میلیون‌ها بازدید دارد و فشار آوردن به سریال‌ها و تولیدات فرهنگی ساخت داخل، اگر نگوییم با هدف حمایت از سریال‌های ویرانگر ترکیه‌ای است، حداقل باید گفت نتیجه طبیعی و ناخواسته این فشارها همین است.

این چه رفتاری است که زور خود را فقط به تولیدکننده داخلی نشان دهیم؟ پیام روشن این رفتار این است که از ایران بروید و هر چه خواستید بسازید. مردم هم که به همه آنها دسترسی دارند. این ظلم به تولیدکننده داخلی است.

نکته پنجم؛ برخی بدرستی تصور می‌کنند که فشار به تولیدکنندگان مستقل برای این است که بازار صدا و سیما کساد نشود. ماجرا این است که بازار صدا و سیما از وجود یک بازار مساوی و رقیب کساد نمی‌شود، بلکه اگر بخواهند، از وجود این بازار، قوی‌تر هم می‌شوند. نبودن تولیدکننده مستقل موجب گرایش مردم به صدا و سیما نمی‌شود، بلکه گرایش به سریال‌های ترکیه‌ای را تقویت می‌کند و این نتیجه قطعی است، زیرا اغلب تولیدات صدا و سیما در وضعیت فعلی هیچ گونه مطلوبیتی ندارند، بدون رقابت نمی‌توان تولید فرهنگی جذاب و آموزنده داشت. سووشون یکی از آثار فاخر ادبیات ایران است، نمی‌توان روح آن را در نمایش نادیده گرفت و سانسور کرد.

و بالاخره اینکه نگاه اغلب اعضای جامعه ده‌ها پله از آنچه که سیاست‌گذاران خط قرمز خود می‌دانند گذشته است. هم به لحاظ نظری و رفتاری و هم به لحاظ دسترسی به تولیدات فرهنگی مطلوب خودشان. خانه از پای‌بست ویران است/ خواجه در بند نقش ایوان است. یک نگاهی به تولیدات پرمخاطب امروز جامعه ایران بیندازید تا متوجه شوید که ممنوعیت چگونه موجب حریص شدن مردم و جوانان به استفاده از تولیداتی شده است که ده سال پیش دسترسی به انها در ذهن کمتر کسی می‌گنجید.

امیدواریم با بازنگری در این رویکردها و رفتارها، امنیت را به تولیدات فرهنگی برگردانند، دستگاه قضایی را از این میدان پرخطر خارج کنند، همه تولیدکنندگان را در رقابتی سازنده قرار دهند و بالاخره به سود شبکه‌ها و سریال‌های مبتذل ترکیه‌ای اقدام نکنند.
🔵یک اقتصاددان: در وضعیت کنونی، نبود وزیر تاثیر چندانی روی اوضاع نداشته

در شرایط تحریمی از دست وزیر اقتصاد کاری ساخته نیست


✍️دکتر مرتضی افقه:

شرایط تحریمی که در آن قرار داریم از وضعیت ما در دوره جنگ به مراتب سخت‌تر است؛ در دوره جنگ ما با همه کشور‌های دنیا به جز آمریکا مبادله و مراوده مالی داشتیم، اما الان به دلیل FATF نمی‌توانیم از طریق سیستم بانکی نقل و انتقال مالی داشته باشیم و تحت فشار شدیدترین تحریم‌ها در طول تاریخ کشور قرار داریم.

مشکلات کنونی تحت تاثیر سیاست‌های اقتصادی نیستند بلکه سیاست اصلی متاثر از نتیجه مذاکرات و تحریم‌هاست. به نظر می‌رسد در وضعیت کنونی، نبود وزیر تاثیر چندانی روی اوضاع نداشته و اگر وزیری هم بر سرکار بود، به دلیل شرایط تحریمی، دست‌کم در کوتاه مدت اثرگذار نبود./ایلنا
🔵روز عادی یک تاجر

✍️ محسن جلال پور

ساعت 5:30 دقیقه صبح در حالی‌که برق رفته بود، لباس پوشیدم و آماده رفتن شدم. ساعت 6 در دفتر قرار کاری داشتم اما حواسم نبود که برق نیست و در حیاط باز نمی‌شود و نمی‌توانم ماشین را خارج کنم. تلفن هم کار نمی‌کرد؛ پس اسنپ گرفتم.

پس از بیست دقیقه زمان، پیرمردی خسته با کوئیک سفید از راه رسید. سوار شدم و به راه افتادیم. در طول مسیر، راننده که از ساعت ده شب تا شش صبح مشغول رانندگی و جابه‌جایی مسافر بود، از مشکلات و گرفتاری‌های فراوانش گفت که او را در این سن و سال به چنین کاری واداشته بود.

با حدود نیم ساعت تأخیر به دفتر رسیدم و به قرارم که برای حل مشکل جدیدی در ارتباط با تمدید تسهیلات بانکی بود، ملحق شدم. این مشکل به دلیل بخشنامه جدید بانک مرکزی ایجاد شده است. ماجرا آن‌قدر غیرقابل‌باور و پیچیده است که پس از دو ساعت بحث، به هیچ راه‌حلی نرسیدیم. از اواخر ماه گذشته، بانک مرکزی پرداخت تسهیلات به صادرکنندگانی که ایفای تعهد ارزی آن‌ها زیر ۸۰ درصد باشد را ممنوع کرده است. البته بخشنامه‌های پیشین، ایفای تعهد تا ۷۰ درصد را مبنای تسویه تعهدات ارزی صادرکنندگان قرار داده بود اما بر اساس تصمیم جدید بانک‌مرکزی، مبنای آن از ابتدای دوره پیمان‌سپاری، یعنی سال ۱۳۹۷ تعیین شده است.

اینکه بانک مرکزی اختیار دارد هر نوع بخشنامه و ابلاغیه‌ای را تصویب و اجرا کند، شکی نیست؛ اما تغییر ناگهانی میزان تسویه تعهدات ارزی برای بیش از هفت سال، از ابتدای پیمان‌سپاری، این شبهه را ایجاد می‌کند که شاید نیت اصلی سیاستگذار پولی، توقف کامل صادرات است.
عجیب‌تر اینکه هیچ‌کس پاسخگوی این سؤال نیست که چگونه یک صادرکننده می‌تواند در چند روز، سقف تسویه تعهدات ارزی هفت‌ساله خود را ۱۰ درصد افزایش دهد.

پس از جلسه بی‌نتیجه، به محوطه شرکت رفتم تا کمی قدم بزنم تا شاید آرامش پیدا کنم. اما گرمای نیم‌روزی و شکایت پرسنل و کارگران از بی‌نظمی کار به دلیل قطعی‌های مکرر برق و آب، حالم را بدتر کرد. یکی از مدیران شرکت هم خبر داد که چند روز است بار صادراتی آماده حرکت شده، اما به دلیل اعتصاب کامیون‌ها روی زمین مانده است.

این خبر ضربه نهایی را وارد کرد. در حالی‌که به شدت فکری شده بودم، به سمت خانه حرکت کردم. در همین حین، موبایلم زنگ خورد و از آن طرف خط خبر دادند که قرار است همایشی برای جذب سرمایه‌گذاری برگزار شود و از من خواستند سخنران آن همایش باشم. شما بگویید چه بگویم؟
🔵ربع پایانی عمر

✍️بیر یوهانسون

بیر یوهانسون، جامعه‌شناس سوئدی که در دانشگاه استکهلم جامعه‌شناسی تدریس می‌کرد، مقاله‌ای برای سالمندان نوشته است که در آن تجربه شخصی‌اش پس از بازنشستگی را با عنوان «ربع پایانی عمر» بازگو می‌کند:

همان‌طور که می‌دانی... زمان طوری حرکت می‌کند که گویی تو را می‌رباید، بی‌آن‌که متوجه سرعت گذرش باشی...
انگار همین دیروز بود که جوان بودم و تازه زندگی را آغاز می‌کردم... ولی به طرز عجیبی احساس می‌کنم که این اتفاق مربوط به قرن‌ها پیش بوده، و از خود می‌پرسم: همه‌ی آن سال‌ها کجا رفتند؟
می‌دانم که همه‌ی آن‌ها را زندگی کرده‌ام، خاطراتی از آن زمان و رویاهایی که در سر داشتم دارم...
اما ناگهان متوجه شدم که اکنون در ربع پایانی زندگی‌ام هستم، و این کشف مرا شگفت‌زده کرد...
همه‌ی آن سال‌ها کجا رفتند!؟ جوانی‌ام کی و کجا از من جدا شد؟
در طول عمرم با سالمندان زیادی روبه‌رو شدم، اما همیشه فکر می‌کردم پیری چیزی دور از من است... آن زمان در ربع اول مسیر زندگی‌ام بودم و ربع چهارم آن‌قدر دور به‌نظر می‌رسید که حتی نمی‌توانستم تصورش را بکنم...
اما حالا، ربع چهارم در را کوبیده، از آستانه‌ام گذشته و جوانی‌ام را با خود برده است... دوستانم بازنشسته شده‌اند، موهایشان سفید شده، آهسته راه می‌روند، به سختی می‌شنوند، به زحمت می‌فهمند...
برخی از آن‌ها از من بهترند و برخی بدتر... اما به‌وضوح می‌بینم که چقدر تغییر کرده‌اند... دیگر آن آدم‌های پرشور و جوانی که در خاطرم بودند نیستند...
ما اکنون همان سالمندانی هستیم که زمانی نگاهشان می‌کردیم و هرگز تصور نمی‌کردیم روزی مثل آن‌ها شویم...

امروز برایم حمام کردن خودش به هدف روز تبدیل شده!! و چرت نیم‌روزی دیگر اختیاری نیست، بلکه ضروری‌ست!!
چرا که اگر خودم به‌دلخواه نخوابم، همان‌جا که نشسته‌ام خوابم می‌برد...

و این‌گونه وارد فصل جدیدی از زندگی‌ام شده‌ام، بی‌آن‌که برای دردها، ناتوانی‌ها و کارهایی که می‌خواستم انجام دهم ولی هرگز نکردم آماده باشم...
چقدر برای کارهایی که نباید انجام می‌دادم پشیمانم... و چقدر برای چیزهایی که باید انجام می‌دادم و نکردم افسوس می‌خورم...
در عین حال، کارهای زیادی هم هست که از انجامشان در گذشته خوشحالم...

پس اگر تو هنوز وارد ربع پایانی زندگی‌ات نشده‌ای... بگذار به تو یادآوری کنم که زودتر از آن‌چه فکرش را می‌کنی از راه می‌رسد...
بنابراین، هرچه در زندگی‌ات می‌خواهی انجام دهی، همین حالا انجامش بده...
کار را به فردا نینداز!!
زندگی با سرعت می‌گذرد... پس هرچه می‌توانی امروز انجام بده، چون هیچ‌گاه نمی‌توانی مطمئن باشی که در کدام ربع از زندگی‌ات هستی...
هیچ تضمینی نیست که همه‌ی فصل‌های عمرت را ببینی... پس امروز را زندگی کن و هرچه می‌خواهی انجام دهی یا بگویی تا عزیزانت به‌یاد بسپارند، همان امروز بگو و انجام بده...
امیدوار باش که قدردانت باشند و به‌خاطر همه‌ی آن‌چه برایشان در این سال‌ها کرده‌ای، دوستت داشته باشند...

«زندگی» هدیه‌ای است برای تو.
و نحوه‌ی زندگی‌ات، هدیه‌ای‌ست برای کسانی که بعد از تو می‌آیند...
پس آن را عالی کن... زندگی‌ات را خوب زندگی کن.
از روزت لذت ببر...
کاری مفرّح انجام بده...
شاد باش...
برای تو روزی فوق‌العاده آرزو دارم...

به یاد داشته باش که «سلامتی» ثروت واقعی‌ست، نه طلا و نقره...
و بهتر است این موارد را هم در نظر داشته باشی:

بیرون رفتن خوب است

بازگشت به خانه بهتر

فراموش کردن اسامی اشکالی ندارد... چون بعضی‌ها حتی فراموش کرده‌اند که تو را می‌شناسند!

می‌دانی که قرار نیست در همه‌چیز حرفه‌ای باشی، مثل گلف

کارهایی که قبلاً انجام می‌دادی، دیگر برایت مهم نیستند، و این‌که اهمیتی هم نمی‌دهی که دیگر علاقه‌ای نداری

روی صندلی راحتی و با تلویزیون روشن بهتر از تخت می‌خوابی

دلت برای روزهایی که فقط با کلید «روشن» و «خاموش» همه‌چیز کار می‌کرد تنگ شده

تمایل داری از کلمات کوتاه‌تری استفاده کنی: «چی؟»... «کی؟»... «کجا؟»

لباس‌های زیادی در کمد داری... که بیش از نیمی از آن‌ها را دیگر هرگز نخواهی پوشید

چیزهای قدیمی برایت ارزشمندتر می‌شوند:
آهنگ‌های قدیمی
فیلم‌های قدیمی
و از همه بهتر: دوستان قدیمی!!


این را برای دوستان قدیمی‌ات بفرست... بگذار بخندند و با تو هم‌نظر باشند...
و به یاد داشته باش: مهم نیست چه اندازه جمع کرده‌ای، بلکه مهم این است که چه چیزهایی پخش کرده‌ای...
و این نشان می‌دهد که چه نوع زندگی‌ای داشته‌ای...

در پایان... و گمان می‌کنم این خلاصه‌ی خرد زندگی‌ام باشد:

ما خوب می‌دانیم که نمی‌توانیم زمانی به عمرمان بیفزاییم، اما می‌توانیم زندگی را به زمانمان بیفزاییم..
🔵هیچ چیز غیر ممکن نیست

✍️پوریا بختیاری

دشمنی ایران و آمریکا یه دشمنی دیرینه است ولی بدون اغراق میشه گفت بلایی که آمریکایی‌ها بر سر ژاپن و آلمان و ویتنام آوردن یک هزارمش رو سر ما نیوردن!

ژاپن و آلمان که هیچ، فقط توی یه فقره جنگ آمریکا-ویتنام:

تعداد بمب‌هایی که آمریکا در طول جنگ ویتنام استفاده کرد، دو برابر کل بمب‌ های‌ استفاده شده در جنگ جهانی دوم بود که بیشتر از دو میلیون آدم کشته شدن!

آمریکا توی جنگ ویتنام باعث شیوع ۱۹ نوع سرطان و آسیب‌ های اسکلتی و عصبی برای ۴.۸ میلیون نفر و نقص مادرزادی نیم میلیون کودک شد!

با این حال بعد از حدود ۲۰ سال جنگ آمریکا-ویتنام تموم شد و بعدش یه اتفاق خیلی خیلی عجیب افتاد!
خیلی عجیب
آمریکا و ویتنام صلح کردن!

قاعدتا اگه سران ویتنامی، مثل تندروهای ما بودن وقتی بحث مذاکره با آمریکا مطرح میشد میرفتن توی تلویزیون مصاحبه میکردن که:
ما دو میلیون شهید و چند میلیون مجروح دادیم، همه جنگل‌ ها و شهرها و روستاهامون توسط آمریکایی‌ های جنایتکار بمباران شیمیایی شده، آن وقت شما خائن‌ها می‌گویید برویم با آمریکا آشتی کنیم؟»

توی کتاب هیچ چیز غیر ممکن نیست میگه:
ویتنامی‌ها به وقت جنگ‌ جانانه جنگیدن و به وقت صلح جانانه صلح کردن، دو دشمن قدیمی عاقبت گذشته را فراموش کردند تا آینده بهتری برای مردمانشان بسازند.

نتیجه صلح چی شد؟
نتیجه این شد که ویتنام تونست رشد اقتصادی میانگین ۸ درصدی برسه، بیکاری رو به ۱.۹ درصد برسونه، تورم رو به ۳.۲ درصد برسونه!

و باز هم نتیجه این ثبات اقتصادی این شد که خیلی از شرکت ‌های اینترنشنال بزرگ دنیا مثل اینتل، نایک، جنرال الکتریک، فورد، آی بی ام، نستله، هوندا، سامسونگ و… به ویتنام اومدن تا شرکتشون رو اونجا توسعه بدن!

این معجزه دیپلماسیه
چیزی که می وان خیلی خوب فهمید و اجازه نداد دشمنی کردن و توهم توطئه ابزاری برای حکمرانی باشه

درس مهم این ماجرا همون چیزیه که هنری جان تمپل، نخست وزیر اسبق بریتانیا میگه:

کشورها هیچ متحد ابدی ندارند
هیچ دشمن همیشگی‌ هم ندارند
چیزی که برای یک کشور ابدی و همیشگی است، منافع مردمان آن کشور است و وظیفه سیاستمداران دنبال کردن این منافع است!

ای کاش از ویتنام درس بگیریم!
🔵معمای توئیت ترامپ و یک تناقض؟!

✍️صابر گل عنبری

طی این چند روز نقل‌قول‌های بسیار ضد و نقیضی درباره محتوای پیشنهاد آمریکا به ایران درباره غنی‌سازی اورانیوم مطرح شده است؛ اما چون این اتفاق در رسانه‌های مشهور جهان از رویترز، نیویورک تایمز، اکسیوس و غیره افتاده موجب سردرگمی تحلیل‌گران و کنشگران سیاسی و حتی افکار عمومی شده است.

در حالی این «اطلاعات» ناهمگون و گیج‌کننده درباره محتوای طرح پیشنهادی آمریکا منتشر می‌شود که تا قبل از سخنان امروز جمعه رهبری سکوت مطلقی در این باره در ایران برقرار بود. از این واکنش هم پیداست که طرح آمریکا برآورنده خواسته‌های کلیدی تهران نیست.

در این میان، شاید حل معمای توئیت دو روز پیش ترامپ در فهم تناقضات پیشگفته راهگشا باشد. وی در این پست مخالفتش را با هر نوع غنی‌سازی اورانیوم در ایران اعلام کرد. زمان انتشار این توئیت بلافاصله پس از گزارش اکسیوس درباره پذیرش غنی‌سازی محدود 3 درصدی بود. این احتمال وجود دارد که اظهارنظر ترامپ درباره به صفر رساندن غنی‌سازی در ایران واکنشی به این گزارش اکسیوس باشد؛ اما نه صرفا با انگیزه تکذیب بلکه کنترل سریع آثار این خبر در شوراندن لابی‌های یهودی و اسرائیلی و جمهوری‌خواهان مبنی بر این که دولت ترامپ به ایران اجازه غنی‌سازی می‌دهد و آن را به رسمیت شناخته است.

درست است که ترامپِ خودشیفته در تصمیم‌گیری‌ها چندان گوشش بدهکار این و آن نیست، اما این بدان معنا نیست که وقتی پای اسرائیل در میان باشد، احتیاط نکند و بی‌گدار به آب بزند.

از این نظر احتمالا اسرائیل در پشت انتشار خبر موافقت ترامپ با غنی‌سازی محدود 3 درصدی در ایران قرار دارد. باراک راوید خبرنگار اکسیوس که این خبر را درز داد، روزنامه‌نگار مشهور اسرائیلی است که در سایت عبری واللا هم فعال است و ارتباطات نزدیکی با ارکان دولت اسرائیل دارد.

در کنار آن هم نتانیاهو سریعا همان روز با وزیر خارجه آمریکا تماس گرفت و درباره مذاکرات گفتگو کرد.

صرف نظر از صحت و سقم اطلاعات منتشر شده از طریق راوید، در هر دو حالت، هدف فشار در داخل آمریکا بر ترامپ برای پرهیز از دادن هر گونه امتیازی است.

به نظر می‌رسد که آمریکا در پیشنهاد خود «موقتا» با سطح غنی‌سازی 3 درصدی برای «زمانی محدود» کنار آمده است که البته در کنار دیگر شروط مطرح شده در پیشنهاد، ته خواسته آمریکا در این خصوص توقف کامل غنی‌سازی است.

اما اسرائیل و مخالفان توافق در آمریکا نگران این هستند که مبادا «پذیرش موقت» غنی‌سازی اورانیوم در ایران به «امری دائمی» تبدیل شود. به همین علت هم سریعا خبر موافقت ترامپ با غنی‌سازی موقت و محدود را درز دادند و همین باعث شد که ترامپ آن توئیت را بلافاصله منتشر کند.

اگر از همین منظر به قضیه نگریسته شود، می‌توان گفت که گزارش دیگر رسانه‌های آمریکایی از جمله نیویورک تایمز به نقل از «مقامات» دولت ترامپ تنها چند ساعت پس از ارسال پیشنهاد به ایران مبنی بر مخالفت «قاطع» واشنگتن با هر نوع غنی‌سازی در این طرح در واقع تلاشی سریع و نوعی روایت‌سازی‌ زودهنگام بوده است که اصل پذیرش موقت غنی‌سازی را تحت الشعاع قرار دهد و بر آن سرپوش بگذارد؛ تا عبوری بی‌صدا و موقت از این گره در مسیر توافق صورت گیرد؛ به امید این که در نهایت با راه‌اندازی کنسرسیوم غایت صفرسازی غنی‌سازی بومی نیز محقق شود.

از این رو، این تناقض‌گویی‌ها در رسانه‌های آمریکا را می‌توان به وجود قسمی «جنگ رسانه‌ای پنهان» میان ترامپ و مخالفان هر گونه امتياز مهمی به ایران در هر توافقی در آمریکا و اسرائیل ربط داد.
البته ناگفته هم نماند که

از این جهت نه صرفا در این مورد و این پرونده بلکه در دیگر پرونده‌های منطقه‌ای و جهانی نیز در مواجهه با انتشار اطلاعاتی در رسانه‌ها به نقل از «مقاماتی» باید با وسواس زیاد برخورد کرد؛ به این علت که این دست مطالب «تولید» خود رسانه نیست بلکه نقل قول از «منابعی» است که هدف اطلاع‌رسانی صرف نیست و غالبا هدفمند و با انگیزه‌های دیگری است. در عین حال هم حالا که رسانه‌های نام آشنا و سنتی در سایه گسترش سوشیال مدیا، دیگر مثل گذشته مزیت انحصار خبر رسانی سریع درباره حوادث و اتفاقات را از دست داده‌اند، معمولا به رقابتی تنگاتنگ با یکدیگر در انتشار «دیتای پنهان و انحصاری» در پرونده‌های حساس و جنجالی روی آورده‌اند. قبل از انتشار این اطلاعات هم معمولا امکان راستی‌آزمایی وجود ندارد و همان «مقامات و منابع دولتی» نیز متناسب اهداف و بازی سیاسی و رسانه‌ای خود «اطلاعاتی» را درز می‌دهند.

اما به اصل موضوع که برگردیم، باید دید پذیرش موقت غنی‌سازی در توافقی موقت می‌تواند راهگشای مسیر پر پیچ و خم توافق باشد یا این اتفاق در گیر و دار دیگر شروط پیشنهاد ترامپ و مخالفت شدید مخالفان آن کان لم یکن می‌شود.
🔵تعرفه ۵۰ درصدی ترامپ بر فولاد و آلومینیوم خارجی اجرایی شد

تعرفه ۵۰درصدی  ترامپ  بر فولاد و آلومینیوم خارجی اجرایی شد.شرکای تجاری در سراسر جهان، از جمله مکزیک که بیش از صادرات، از آمریکا فولاد می‌خرد، خشم خود را از این اقدام دونالد ترامپ ابراز کردند.

به گزارش گاردین،آمریکا تعرفه واردات فولاد و آلومینیوم خارجی را دو برابر کرده و به ۵۰ درصد رسانده است. این اقدام در مواجهه با انتقاد شرکای تجاری کلیدی ادامه می‌یابد و ترامپ می‌گوید هدف آن احیای صنعت آمریکاست.

پس از اعمال و لغو سریع تعرفه‌ها بر بخش زیادی از جهان و سپس کاهش آن‌ها، ترامپ هفته گذشته بار دیگر بر بازارهای جهانی فولاد و آلومینیوم و همچنین سلطه چین متمرکز شد.

ترامپ روز سه‌شنبه دستور اجرایی رسمی‌سازی این اقدام را امضا کرد. در این دستور آمده است: «تعرفه‌های بالاتر به طور موثرتری با کشورهای خارجی که همچنان فولاد و آلومینیوم مازاد و ارزان‌قیمت را در بازار ایالات متحده تخلیه می‌کنند و به این شکل رقابت‌ پذیری صنایع فولاد و آلومینیوم ایالات متحده را تضعیف می‌کنند، مقابله خواهد کرد.»

این افزایش برای تمامی شرکای تجاری به جز بریتانیا اعمال می‌شود. بریتانیا تنها کشوری است که تاکنون در طول توقف ۹۰ روزه طیف گسترده‌تری از تعرفه‌های ترامپ، یک توافق تجاری اولیه با آمریکا منعقد کرده است. نرخ تعرفه واردات فولاد و آلومینیوم از بریتانیا که در میان صادرکنندگان برتر هیچ‌ کدام از این دو فلز به آمریکا نیست حداقل تا ۹ ژوئیه ۲۵ درصد باقی خواهد ماند.

حدود یک چهارم کل فولاد مورد استفاده در آمریکا وارداتی است. داده‌ها نشان می‌دهد که افزایش تعرفه به‌ویژه به نزدیک‌ترین شرکای تجاری آمریکا کانادا و مکزیک ضربه خواهد زد. این دو کشور به ترتیب رتبه اول و سوم را در حجم ارسال فولاد به آمریکا دارند.
دفتر مارک کارنی، نخست‌ وزیر کانادا، گفت که کانادا «درگیر مذاکرات فشرده و جاری برای حذف این تعرفه‌ها و سایر تعرفه‌ها» است.

مارسلو ابرد، وزیر اقتصاد مکزیک، نیز تکرار کرد که تعرفه‌ها ناپایدار و ناعادلانه هستند، به‌ویژه با توجه به اینکه مکزیک فولاد بیشتری از آمریکا وارد می‌کند تا اینکه به آنجا صادر کند.
او گفت: «برای ایالات متحده که بر کالایی که در آن مازاد دارید تعرفه وضع کند، بی‌معنی است.» و افزود که مکزیک روز جمعه درخواست معافیت از این افزایش را خواهد کرد.
دنیای اقتصاد
🔵کابینهٔ نتانیاهو در یک قدمی سقوط!

✍️احمد زیدآبادی

کابینهٔ بنیامین نتانیاهو در آستانهٔ سقوط قرار گرفته است. دو حزب مذهبی یهودیت توراتی متحده و شاس تهدید کرده‌اند که اگر لایحهٔ مربوط به معافیت طلاب تلمودی از خدمت سربازی برای تصویب به کنست ارسال نشود، آنها بلافاصله از دولت نتانیاهو کناره می‌گیرند و به طرح انحلال کنست رأی مثبت می‌دهند.

شماری از نمایندگان حزب لیکود و دو حزب ملی-مذهبی افراطی مخالف تصویب لایحهٔ معافیت طلاب مدارس مذهبی ارتدوکس از خدمت سربازی هستند و همین موضوع نتانیاهو را در موقعیت بسیار شکننده و بغرنجی قرار داده است.

نتانیاهو به دست و پا افتاده است تا راهی برای حل این اختلاف پیدا کند، اما خلاص شدن از این مخمصه بی‌نهایت دشوار است.

اگر اتفاقی محیرالعقول نتانیاهو را از این تنگنا نجات ندهد، دولت او به پایان خواهد رسید و انتخابات زودهنگام پارلمانی برگزار خواهد شد.

در انتخابات زودهنگام، نفتالی بنت بالاترین شانس را برای جانشینی نتانیاهو در مقام نخست وزیری خواهد داشت. بنت از جهاتی تندروتر از نتانیاهوست اما چون برای تشکیل دولت به ائتلاف با احزاب میانه و شاید چپ و حتی عرب نیاز دارد، دولتش متفاوت از دولت کنونی اسرائیل خواهد بود.

این تفاوت عمدتاً به مسائل داخلی اسرائیل و تا حدودی جنگ غزه و رابطه با کشورهای عرب مربوط است.

اما در مورد آنچه به جمهوری اسلامی مربوط است، دولت احتمالی بنت اگر از دولت نتانیاهو تهاجمی‌تر نباشد، نرم‌تر نخواهد بود.
🚘پیشنهاد ساخت یک هتل UALL برای دست اندرکاران صنعت خودرو در کشور!

✍️حامد پاک طینت

پیشنهاد می کنم یک اقامتگاه UALL ، مدرن و مجهز نه به هدف توسعه صنعت گردشگری بلکه مشخصا برای نگهداری ۲۴ ساعته و طولانی مدت دست اندرکاران صنعت خودروسازی در کشور ساخته شود . خواهم گفت به چه دلیل.
کارخانه خودروسازی شیائومی در شهر پکن که چهار سال پیش با سرمایه گذاری ۱۰ میلیارد دلار و به رهبری شرکت صنایع الکترونیکی شیائومی کلنگ زنی و اولین محصولش دو سال پیش رونمایی و در سال گذشته بصورت رسمی در بازار عرضه شد. ۳ مدل خودروی تمام برقی که یکی از این مدلها با پورشه رقابت می کند.تولید ۱۳۵.۰۰۰ خودرو در سال اول و ۳۰۰.۰۰۰ خودرو در سال جاری در برنامه شرکت است و با همین ریتم بازگشت سرمایه این کارخانه از امسال که به ظرفیت تولید اصلی می رسد ۱۸ ماهه خواهد بود! این کارخانه با ۶۰۰۰ نفر پرسنل اداره می شود و فعلا پاسخگوی نیاز بازار بزرگ چین و تا دو سال آینده یکی از خودروهای صادراتی برقی بزرگ جهان خواهد بود. اما این ماجرا چه ارتباطی با ما دارد؟

سرمایه شرکت ایران خودرو ۲ میلیارد و سایپا ۱.۵ میلیارد دلار به جمع ۳.۵ میلیارد دلار است. دو خودروساز اصلی ایران با ۴۵.۰۰۰ نفر پرسنل در ایران خودرو و ۲۵.۰۰۰ نفر پرسنل به جمع ۷۰.۰۰۰ نفر پرسنل که ۱۲ برابر شیائومی سالهاست که فعالیت می کنند و این دو شرکت خودروساز ایرانی جمعا طبق آخرین گزارش‌های رسمی ۲۵۰.۰۰۰ میلیارد تومان زیان دیده اند که احتمالا تا امروز بالغ بر ۵ میلیارد دلار شده است. یعنی بدون آنکه نیازی به فروش این دو کارخانه و بگومگوها و مسخره بازیهای فروش آنها در بازار بورس کشور یا نیاز به ظهور بابک جان زنجانی باشیم، فقط با ضرر این دو خودروساز عزیز و کارآفرین کشورمان می شد نیمی از خودروسازی شیائومی را خرید!

ماجرا اینجا تمام نمی شود!

ضرر و زیان ایران خودرو و سایپا فقط زیان حسابداری در صورتهای مالی نیست. این دو شرکت متوسط سالی ۱۵ هزار میلیارد تومان واردات قطعات به کشور داشته اند که معادل بیشترین مصرف ارزی است، این دو شرکت با تولید خودروهای پرمصرفی که تولید کردند سالی بیش از ۱۵۰.۰۰۰ میلیارد تومان مصرف اضافی بنزین روی دست کشور گذاشتند، با آلودگی که ایجاد کردند سالی ۶۰.۰۰۰ میلیارد تومان خسارت جانی و مالی خلق کردند، با صرف منابع ارزی فرصت استفاده از این منابع را از صنایع پر مزیت کشور و بخش خصوصی ربودند، سالی ۸۰.۰۰۰ میلیارد تومان موجب تعویض قطعات بی کیفیتی شدند که مردم مجبور به پرداختش شدند، سالی ۸۰.۰۰۰ میلیارد تومان خسارات بیمه ها برای دیه انسانهایی شدند که خودروهای بی کیفیت عامل آن بود. به فساد حاصل از دو نرخی خودرو و به خساراتی که با وارد شدن این دو کارخانه به صادرات مس و صادرات پسته به این کشور وارد شد اشاره ای نمی کنم و ... که جمع آنها بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار خسارت طی پنج سال گذشته است. بله ۲۰ میلیارد دلار !

این عدد گویای آن است که اگر درب کارخانه ایران خودرو سایپا را پنج سال پیش بسته بودیم و تمام مدیران و دست اندرکاران صنعت خودروسازی کشور را طی این مدت در یک اقامتگاه پنج ستاره با امکانات لاکچری و تمام وقت نگه می داشتیم و این عزیزان را در این مدت با مهمان نوازی سخاوتمندانه، تحت پرستاری و پذیرایی UALL قرار می دادیم امروز می توانستیم بدون نیاز به فروش دو کارخانه ایران خودرو و سایپا، ۲ کارخانه تولید خودروی شیائومی با کیفیتی که ملاحظه می فرمایید را برای مردم ایران خریداری کنیم

هنوز هم دیر نیست. ماهی را هر زمان از آب بگیرید تازه است!

عمارتی بسازید پنج ستاره برای این عزیزان دلسوز و تشنه خدمت، و آنها را با لاکچری ترین حالت مهمان نوازی تا آخر عمر پذیرایی کنید و هر چه طلب کردند در اختیارشان قرار دهید فقط به یک شرط؛

که هرگز از عمارت خارج نشوند!
2025/06/24 16:50:04
Back to Top
HTML Embed Code: