Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
3695 - Telegram Web
Telegram Web
🔵صفرسازی؛ از نفت تا اورانیوم!

✍️صابر گل عنبری

«صفرسازی» رفته رفته به اصطلاح سیاسی پربسامدی در مناسبات تنش‌آلود ایران و آمریکا تبدیل می‌شود. بعد از طرح و پیگیری سیاست صفرسازی صادرات نفت ایران و تشدید آن در هفته‌های اخیر از طریق توسعه دامنه تحریم‌ها، امروز صفرسازی غنی‌سازی اورانیوم در ایران مطرح می‌شود. پیوند معناداری هم میان هر دو وجود دارد؛ در واقع صفرسازی صادرات نفت ابزار و صفرسازی غنی‌سازی اورانیوم فعلا هدف و تالی آن است که آمریکا دنبال می‌کند.

البته راهبرد صفرسازی صادرات نفت ایران از می 2019 کلید خورد، اما با وجود فراز و فرودها و احیانا به حداقل رسیدن این صادرات به نقطه صفر نرسید. البته اینجا معنای «صفر» این نیست که ایران یک بشکه نفت هم نتواند صادر کند؛ چون اساسا چنین چیزی غیر ممکن است؛ بلکه مقصود این است که صادرات نفت ایران به حداقلی برسد که فروش این حداقل گرهی از هیچ مشکلی نگشاید.

اما «صفرسازی اورانیوم» چنان که ویتکاف مذاکره کننده آمریکایی گفته است به معنای این است که ایران حتی از غنی‌سازی یک درصد اورانیوم هم در داخل کشور اجتناب کند.

قبل از هر چیز، طرح چنین مسائلی در رسانه‌ها لزوما به معنای آن نیست که عین همان در فضای مذاکرات نیز در جریان است، اما نباید از پیوند میان دو فضا هم غافل بود. در دنیای امروز رسانه یک متغیر بنیادین در هر مذاکره و گفتگویی و اساسا بخشی لاینفک از آن و فضای چانه‌زنی است.

ظاهرا تفسیر ایران از پافشاری طرف آمریکایی به ویژه ویتکاف بر ضرورت منع ایران از هر گونه غنی‌سازی در داخل این است که این موضع «اعلامی» و با هدف مهار فشار گروه‌های ذی‌نفوذ است؛ اما به نظر می‌رسد مساله فراتر از آن باشد. البته این در حالی است که بنا به منابعی، آمریکا در دور اول و دوم مذاکرات به نوعی با اصل غنی‌سازی اورانیوم کنار آمده بود؛ حتی خود ویتکاف هم یک بار در اظهارنظری رسانه‌ای به آن تصریح کرد.

احتمالا پافشاری آمریکا بر صفر کردن غنی‌سازی در ایران آن هم از زبان ویتکاف اولا محصول جمع‌بندی دولت ترامپ در رسیدن به دستور کار مذاکراتی مشخص دستکم در وضعیت فعلی بعد از چند دور مذاکره و اتخاذ مواضع متناقض در این خصوص باشد. البته این نافی آن هم نیست که انگیزه‌ها و اهداف دیگری نیز در کار باشد؛ از جمله همان تلاش برای مهار مخالفان دیپلماسی و توافق با ایران. اما پافشاری بر این مساله با این غلظت بعید است که صرفا با آن هدف باشد.

اما این جمع‌بندی هم بعید نیست که فراتر از دولت آمریکا و مولود اتفاق نظری با برخی بازیگران منطقه باشد. به هر حال، تداوم غنی‌سازی اورانیوم در ایران و در عین حال برداشتن تحریم‌های مهم به معنای دست برتر آن در توافقی با چنین مشخصاتی است که هم چرخیدن چرخ هسته‌ای را تضمین می‌کند و هم چرخه اقتصاد بحرانی را به حرکت در می‌آورد. برآیند آن هم تقویت موقعیت منطقه‌ای ایران است. این اما چیزی نیست که بازیگران منطقه همچون عربستان و امارات بخواهند؛ درست است که آن‌ها مخالف جنگ با ایران هستند و از مذاکرات حمایت کرده‌اند؛ اما این بدان معنا هم نیست که هر نوع توافقی را می‌پسندند و مانع دستیابی به توافقی نمی‌شوند که موقعیت آن‌ها را به خطر بیندازد.

ثانیا دست گذاشتن دولت ترامپ بر مساله غنی‌سازی اورانیوم که ایران از آن به عنوان یک خط قرمز بنیادین یاد می‌کند و همین می‌تواند عملا مذاکرات را طولانی‌کند، به این معنا نیز هست که ترامپ دیگر آن شتاب اولیه برای توافق را که قبل از شروع مذاکرات و در اثنای دو دور اول و دوم آن از خود نشان داد، ندارد.

اما چرا دیگر ترامپ چنین عجله‌ای ندارد؟ این احتمال وجود دارد که او و تیم مذاکراتی‌اش به این جمع‌بندی رسیده باشند که این شتاب می‌تواند به زیان دستیابی به یک توافق مطلوب و حداکثری تمام شود. سخنان اخیر ترامپ در عربستان درباره وضعیت داخلی ایران و بیان جزئیاتی که در نوع خود بی‌سابقه بود، احتمالا مولود این باور او هم باشد که با تشدید فشارها و تحریم‌ها و سپس فعال‌سازی مکانیسم ماشه از جانب اروپا، می‌توان ایران را در وضعیت بدتری در آینده قرار داد تا محملی بهتر برای امتیازگیری در مسائل کلان فراهم شود.

بر کسی پوشیده نیست که تصمیم‌گیر اصلی خود ترامپ است که ناپایداری در مواضع بخشی از رویکرد اوست؛ از این رو باید دید که پافشاری بر صفرسازی غنی‌سازی اورانیوم یک تاکتیک مذاکراتی برای گرفتن حداکثر امتیاز ممکن است یا هدفی راهبردی و تغییرناپذیر. هر دو حالت هم معنا و مفهوم و تاثیر خاص خود بر مذاکرات و آینده آن را دارد. در کل می‌توان انتظار داشت که دور بعدی مذاکرات نیز مانند دور چهارم تنشی باشد و بعید هم نیست که در آینده شاهد وقفه‌ای در مذاکرات باشیم.
🔵غنی سازی

✍️یدالله کریمی پور

کلیدی ترین گزاره این کانال طی ۷ سال گذشته، این عبارت آلفرد تایر ماهان بوده است: هر گاه استراتژی اشتباه باشد، همه فداکاری ها برای دسترسی به اهداف، راه به جایی نخواهد برد.

برآن بوده ام که بنیادی‌ترین مشکل انقلاب و جمهوری اسلامی پیش و بیش از آن که فسادسیستماتیک، ناکارآمدی مدیران و حتی ساختار حقوقی و اجرایی باشد، اهداف و به ویژه استراتژی نادرست حکومت بوده است. در واقع نادرستی استراتژی ملی و یا اصولا نبود استراتژی روشن، خمیر مایه همه لغزش ها، انحرافات، ناکامی ها و شکست های حکومت از ۵۷ تا امروز بوده است. مصداق های چنین خلائی را می توان‌ در دهها رخداد و تمام برهه های زمانی حاکمیت جمهوری‌ اسلامی دید. تازه ترین و امروزی ترین آن سازو کار غنی سازی اورانیوم است.

خب هدف از غنی سازی چه بوده است؟ تولید انرژی هسته ای برای نیروگاه های برقی؟ دسترسی به جنگ‌ افزار هسته ای در جهت بازدارندگی دفاعی؟ هزینه های کلان در این باره کدامیک را به سرانجام‌ رسانده است؟!

آشکار است که جمهوری اسلامی نتوانسته در اعداد ۹ کشور باشگاه دارای جنگ افزار هسته ای در آید. شگفت آن که چنین‌ هدفی از سوی رهبری نه تنها تکذیب شده، که بر حرمت آن تاکیدات مکرر به عمل آمده است.

خب لابد سرمايه گذاری نجومی برای‌‌ غنی سازی به منظور تولید میله های سوختی نیروگاه های هسته ای ما بوده است. کدام‌ نیروگاه؟!
مگر جز نیروگاه بندرگاه بوشهر جای دیگری هم‌ هست؟!
رآکتور تحقیقاتی تهران که از دهه ها پیش از انقلاب به منظور اهداف پزشکی تکوین یافته است.  اراک و اصفهان هم که برای تولید برق نبوده است.

مدیریت کلان‌ نیروگاه بوشهر هم‌ که در اختیار روسیه بودا و میله هایش صرفا از همان جا تامین می شود.

بنابراین تا امروز حتی یک گرم از سوخت داخلی برای تولید برق استفاده نشده است.

نمی دانم استراتژی هسته ای حکومت از آغاز چه بوده؟ چه اهدافی پشت آن نهفته است. مقصد کجا است؟! ولی همین قدر روشن است که تا کنون‌برونداد عملی همه این جارو جنجال ها جز هیچ، چیزی نبوده است.
🔵از پنکه و کولر تا اشنون!

✍️احمد زیدآبادی

این روزها خیلی از افراد سراغ خاله ماه‌طلعت را از من می‌گیرند. بهش زنگ زدم تا جویای حالش شوم.

فاطو دخترش گوشی را برداشت و گفت؛ ماه‌طلعت و کل‌اسمال یک هفته‌ای است رفته‌اند "کَفه"!
پرسیدم؛ کفه برای چه؟
گفت؛ برای اینکه اشلون( اشنون) بچینن!
پرسیدم؛ اشنون برای چه؟
با لحنی طعنه‌آمیز گفت؛ یادت رفته اشلون برا چی می‌چینین؟
گفتم؛ یادم نرفته! اشنون می‌چینن که باهاش لباس بشورن، ولی این که مالِ قدیماست! الان که دیگه اشنون ورافتاده!

در جوابم گفت: "از وقتی که آقای پزشکیان گفته مردم قدیما پنکه و کولر نداشتن که خود را خنک کنن، حالا هم استفاده نکنن، مادر و پدرم گوشی دستشون اومد که قراره زندگیمون بشه مثل همون ۶۰ سال پیش و باز باید رختامون را با اشلون بشوریم. تا بقیه خبردار نشن، زودی رفتن کفه که اشلون‌ها را بچیینن چون می‌ترسن دیگه گیرشون نیاد!"

این هم از حال و احوال ماه‌طلعت در این روزگار!
🔵وزرایی برای لای جرز !

✍️حامد پاک طینت

رئیس جمهور محبوبمان که در زمان رقابتهای انتخاباتی همه برنامه ها را به نظر کارشناسان حواله می داد دیروز در مورد مسئله سازترین موضوع روز که فعلا ( با تاکید فعلا!) برق است گفته هر کس مرد است بیاید مسئله را حل کند!

اینکه ریشه مشکل برق مملکت چیست و راه حلهای آن چیست و نظر کارشناسان چیست و رئیس جمهورمان در این خصوص چه باید بکند تقریبا بر همه روشن و مبرهن است و تکرار آن گزافه گویی است

بیایید امروز روی جمله آخر ایشان متمرکز شویم که هر کس مرد است بیاید مسئله را حل کند، شاید فرجی شد!

از آنجاییکه بحمدالله در چهارگوشه این مملکت جای سالمی نمانده و هر کجا دست می گذاریم مشکلی خود را عیان می کند شاید یکی از خلاقانه ترین متدهای بومی در این مملکت این باشد که چند مشکل را به هم مرتبط کنیم، شاید راهی گروهی پیدا شد! به هر حال این هم برای خودش متدولوژی است!

جناب آقای رئیس جمهور عنایت دارند که حدود ۲۰ سال است که سالانه ۱۰ میلیون تن گاز مایع در پارس جنوبی در مشعل هایی در معرض دید عمومی و کاملا واضح می سوزد- یعنی به نرخ امروز سالی ۱۰ میلیارد دلار دود می شود و به هوا میرود، درست در شرایطی که ۵ سال است دنبال ۷ میلیارد دلارمان از کره جنوبی یا قطر هستیم و در به در بدنبال رفع تحریم ها هستیم جلوگیری از سوختن این ثروت عمومی فقط در طول سه و نیم سال می توانست مسئله برق کشور را حل کند. شما سه و نیم سال از امروز از همین راه فرصت دارید مسئله برق کشور را حل کنید

اگر وزیر نفت شما، وزیر بود در همین یک سال اجازه نمی داد این ثروت عمومی به همین راحتی بسوزد. حتی اگر متوسل به تانکرهای سیار برای انتقال گاز مایع به بنادر برای صادرات یا حتی فروش داخلی با نرخهای ترجیحی و پایین تر از بنزین می شد.
می توانست با استفاده از فناوریهای کم هزینه با گازهای همراه آنرا تبدیل و از سوخته شدن جلوگیری می کرد.
می توانست کل پروژه را با تضمین خرید محصول ،برون سپاری می کرد،
حتی می توانست خطوط لوله را از پارس جنوبی به نیروگاهها برساند تا تولید برق مملکت از این راه مهیا می شد!
اصلا می توانست به همین آقایان قطری اجازه می داد بقیه گاز را هم زحماتش را در همین جا بکشند و مبلغش را به این مملکت پرداخت کنند بلکه این پول را می زدیم بر زخم برقمان

مگر عراق نبود که در پروژه های جمع آوری گاز، سوزاندن گاز را نصف کرد؟ مگر نروژ نبود که مشعل سوزی را به صفر رساند؟

روزی ۶۰۰ میلیون دلار زیان خاموشی برق در ایران است. خسارات تاخیر در تعهدات شرکتها، بیکار ماندن کارگران این عدد را به میلیاردها دلار در سال می رساند.

بله ما می توانستیم با ساخت مخازن زیرزمینی با پول دو سال همین گازهایی که می سوزد امکان ذخیره گاز مازاد در فصل گرم و استفاده در فصل سرد را فراهم کنیم. حالا به روزی افتادیم که به حمدالله با افت فشار، تابستان هم گاز نداریم!

ما نه تنها ثروت کشور را سوزاندیم، نه تنها بی گاز و بی برق شدیم بلکه موجب مرگ مردم کشور شدیم!

در سال گذشته ۵۰ هزار نفر در ایران بدلیل آلودگی هوا فوت شده اند که ۱۲% کل مرگ و میر در کشور است! ۱۵% از آلودگی هوای ایران ناشی از فعالیتهای صنعت نفت و گاز شامل مشعلسوزی است یعنی حداقل ۶۰۰۰ نفر سال گذشته به همین دلیل فوت شده اند و در دو دهه گذشته ۱۲۰.۰۰۰ نفر به این دلیل از دنیا رفته اند. بنزن موجود در دود مشعلها با افزایش سرطان خون مرتبط است.

به وزرای نیرو و نفت تان بفرمایید اگر مرد هستند نیروگاههای سیار در همان حوالی راه بیاندازند، از آفریقایی ها یاد بگیرند. ببینند نیجریه با کاهش ۷۰ درصدی مشعلسوزی چگونه ۲۰۰۰ مگاوات برق از همین گازهای در حال سوختن تولید کرد

وزرایی برای لای جرز در ساختاری متناسب با همین وضعیت تا پایان همین دولت، کشور را در خاموشی مطلق فرو خواهد برد.
🔵آیا بيانات امروز رهبرانقلاب به معنی تعطیل‌شدن مذاکرات است؟

✍️محمد مهاجری

رهبر معظم انقلاب امروز در سخنان مهمی در باره مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا اظهارنظر کردند.

بیانات ایشان متضمن دو نکته است: اول خوش‌بین نبودن به روند مذاکره ؛ دوم محکوم کردن مطالبه امریکا برای نفی حق غنی‌سازی هسته ای توسط ایران.

پرسشی که پیش می آید این است که مفاد سخنان ایشان مهر پایان بر مذاکرات است؟

ترامپ در جریان سفر به منطقه خلیج‌فارس ، حرفهای خارج از نزاکت و مخالف عرف دیپلماتیک مطرح کرد. سخنان رهبرمعظم انقلاب ، پاسخی درخور به ان یاوه گویی بود. گرچه پاسخ هایی از سوی مقامات ایران از جمله رئیس جمهور داده شده بود اما به نظر می رسد باید در سطح برجسته‌تر و با صلابت بیشتری به آن پاسخ داده می‌شد.

سخنان رهبری ، پالس مهمی به امریکا ست که اگر در مذاکرات بدنبال حصول نتیجه است نباید بر مواضع پیشین خود اصرار بلاوجه داشته باشد.اصولا اگر قرار بود ایران از حق مسلم غنی سازی که همه اعضای NPT از آن برخوردارند محروم شود، چه نیازی به گفت وگو؟ بنابراین بیانات رهبری یک اهرم فشار است که تیم مذاکره ایرانی می توانند از آن در جلسات آینده استفاده کنند.

منطق بیانات رهبرانقلاب کاملا از گفتمان دیپلماتیک برخوردار است و استناد و اتکا به آن یک سرمایه پرقدرت برای تیم ایرانی است.
با این توضیح می توان گفت آنچه رهبری در سخنرانی امروز گفتند، نه تنها در برابر مذاکره یا علیه آن نیست، بلکه درچارچوب تداوم مذاکره تا رسیدن به نتیجه دلخواه جمهوری اسلامی ایران است.
🔵استيضاح به بهانه‌هاي عجيب

✍️دکتر بیت الله ستاریان


چرا استيضاح وزير راه و شهرسازي در شرايط فعلي اقدام معقولي نيست و كمكي به حل مشكلات حوزه مسكن و ساير بخش‌هاي مرتبط با وزارت راه و شهرسازي نمي‌كند؟ اين پرسش مي‌تواند سنگ بناي يك گفت‌وگو يا يادداشت تحليلي قرار بگيرد. من معمولا در ارزيابي‌ها، توجهي به بحث‌هاي سياسي و جناحي نداشته و آنچه براي كشور و مردم مفيد‌تر است را مطرح مي‌كنم. براي پاسخ دادن به اين پرسش ابتدا بايد ديد ريشه‌هاي مشكل مسكن و راه و شهرسازي در كشور به چه نوع تصميم‌سازي‌هايي مرتبط است؟ آيا با حضور خانم فرزانه صادق است كه اين مشكلات ايجاد شده‌اند يا اينكه بحران را بايد به كرانه‌هايي دور‌تر و عميق‌تر جست‌وجو كرد. معتقدم يكي از دلايل بروز اين مشكلات برخوردي است كه امروز با وزير راه و شهرسازي صورت مي‌گيرد. فقدان ثبات مديريتي يكي از دلايل اصلي بروز مشكلات است. در كنار مشكل مديريت، فقدان راهبردهاي بلندمدت و تخصصي در اين بخش به‌شدت احساس مي‌شود. دولت چهاردهم وعده داده كه اجماع نخبگاني را در تصميم‌سازي‌هاي اقتصادي و راهبردي به كار مي‌گيرد، اگر فقط همين يك گزاره اجرايي شود و فرصت كافي به مديران براي تحقق يك چنين هدفي داده شود، حجم قابل توجهي از مشكلات كاهش پيدا مي‌كند. اما بنا به دلايل سياسي و جناحي و مسائل گروهي، مدام وزيران كابينه استيضاح شده يا احضار مي‌شوند و فرصت تمركز و برنامه‌ريزي از آنها گرفته مي‌شود. نتيجه يك چنين شرايطي است كه باعث شده، بيش از نيمي از ايرانيان مستاجر با فقر شديد دست به گريبان باشند. چرا كه بيش از ۶۰ الي ۷۰ درصد درآمدهاي آنان بايد صرف هزينه‌هاي مسكن اجاره‌اي حداقلي شود.

با يك چنين سهمي در سبد هزينه‌هاي خانوار معلوم است كه مستاجران با هيولاي فقر دست به گريبان خواهند بود. بعد نمايندگاني كه بايد زمينه بررسي‌هاي دقيق كارشناسي را فراهم كنند و راهبردهاي دقيقي را اتخاذ كنند وقت خود و ملت را صرف امور سطحي و نازلي مي‌كنند كه هيچ عقل سليمي حاضر نيست به آنها توجه نشان بدهد. براي حل مشكلات مسكن قبل از هر چيز بايد ساختارهاي عقلاني را به كار گرفت.

من يكي از استادان دانشگاه هستم كه سال‌هاست وقت خود را صرف تحليل و تحقيق و تدريس كرده‌ام، اما هيچ مقام مسوولي هرگز از من نخواسته كه برنامه و راهبردي را براي عبور از چالش‌ها ارائه كنم. براي حل مشكلات مسكن و حركت در مسير عمران و توسعه بايد، دولت نقش خود را در اقتصاد به حداقل رسانده و اجازه دهد، بخش خصوصي واقعي سكاندار اجراي برنامه‌ها باشد. نقش دولت بايد يك نقش هدايتگر و ناظر باشد. از سوي ديگر، بايد ساختارهاي مالي و بانكي به گونه‌اي برنامه‌ريزي شوند كه بتوانند از دهك‌هاي محروم و متاسجر براي خانه‌دار شدن حمايت كنند. در بسياري از كشورهاي در حال توسعه (و نه توسعه يافته) بين ۸۰ تا ۹۰ درصد قيمت خانه‌ها توسط بانك‌ها تامين مي‌شود.

در ايران اما بانك‌ها نه تنها يك چنين سهمي را به دوش نمي‌گيرند، بلكه حتي حاضر نيستند سهم نازل ۲۰ درصدي خود در طرح‌هاي ملي مسكن را اجرايي كند. نتيجه اين مي‌شود كه طي سال‌هاي متمادي و به‌‌رغم سرمايه‌گذاري‌هاي دولت، نه تنها از تعداد مستاجران ايراني كم نشده بلكه مدام بر حجم و اندازه آنها افزوده شده است. وزير راه و شهرسازي در يك چنين شرايط سكان هدايت اين وزارتخانه مهم و كليدي را به دست گرفت. براي اجراي برنامه‌هاي تدارك ديده شده، حداقل به ۲ الي ۳ سال زمان است تا بتوان ارزيابي كرد كه آيا وزارتخانه در مسير برنامه‌هاي كلان قرار دارد يا نه؟ مشخص نيست طي ۸ الي ۹ ماه چه راهبرد و برنامه‌اي قرار است محقق شود كه برخي به بهانه آن اقدام به استيضاح وزيا راه و شهرسازي كرده‌اند. معتقدم توجه به رويكردهاي كارشناسي و اجماع نخبگاني رمز توفيق در اين حوزه سرنوشت‌ساز اقتصادي است./تعادل
🔵 یوتیوب رفع فیلتر شد

دکتر اسفندیار خدایی

اخیراً دسترسی به یوتیوب بدون نیاز به فیلترشکن در غالب ساعات شبانه‌روز ممکن شد گرچه به طور رسمی اعلام نشده و بعضی ساعات همچنان مسدود است، لکن دولت پزشکیان قول داده که بهار امسال یوتیوب را رفع فیلتر کند. یوتیوب بزرگترین دانشگاه جهانی و مطمئن‌ترین راه ارتباطی نخبگان خلاق تولیدکننده محتوای علمی عمیق است و رفع فیلتر آن از نان شب هم واجب‌تر بود. بدون یوتیوب تولید محتوای با کیفیت و طولانی و انتشار آن در عرصه جهانی ممکن نیست. فیلتر کردن یوتیوب یعنی زنجیر کردن خلاقیت جوانان ایرانی در عصر هوش مصنوعی. یوتیوب خط مقدم جنگ نرم است و فیلتر کردن آن یعنی جنگ با آینده و مبارزه با درس و مدرسه.

یوتیوب یک برنامه رایگان برای دسترسی به آموزنده‌ترین و مفیدترین ویدئوهای جهان برای حل مشکلات روزمره مردم است. در این پلتفرم همه کاربران می‌توانند ویدئوهای آموزشی طولانی و با کیفیت بالا را دانلود و تماشا کنند و یا محتوای تولید شده خود را منتشر کنند. در حالیکه پلتفرمهایی مثل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ برای پیام‌رسانی، محتوای کوتاه، و یا سرگرمی مناسبند. در یوتیوب هزاران ساعت محتواهای آموزشی تخصصی رایگان، باکیفیت و با دسته‌بندی مناسب در زمینه‌های مختلف با هم رقابت می‌کنند.

شما معمولاً وقتی سراغ یوتیوب می‌روید که سوال یا مشکلی دارید و می‌خواهید چیز جدیدی یاد بگیرید. وقتی که یخچال، ماشین لباسشویی، کولر و یا اتومبیل شما با مشکلی مواجه می‌شود، احتمالاً اولین کاری که می‌کنید در گوگل جستجو می‌کنید و گوگل هم غالباً اولین جایی که به شما پیشنهاد می‌دهد، ویدئوهای یوتیوب است که توسط متخصصان و فنی‌کاران تهیه شده‌اند. لکن در ایران شما ناچار باید یک یا چند فیلترشکن اسرائیلی یا آمریکایی خوب و قابل اعتماد! روی گوشی خود نصب کنید و ناخواسته کنترل گوشی و امنیت سایبری خود را به آنها بسپارید.

وقتی که در استفاده از یکی از برنامه‌های گوشی به مشکل برمی‌خورید، مثلا می‌خواهید یک کلیپ بسازید و یا کیفیت صدا یا تصویر گوشی خود را تنظیم کنید و در گوگل برای حل مشکل جستجو می‌کنید، باز هم گوگل شما را به ویدئوهای یوتیوب ارجاع می‌دهد. و باز هم مانع فیلتر و فیلترشکن.

امروز دیگر در دنیا آموزش مدارس محدود به تابلو و گچ و ماژیک نیست. معلمان و دانش‌آموزان برای یادگیری زبان، ریاضی، فیزیک، تاریخ، شیمی و جغرافیا از ویدئوهای باکیفیت یوتیوب استفاده می‌کنند، بلکه خود ویدئو می‌سازند و در این پلتفرم رایگان کسب درآمد هم می‌کنند. اما معلمان و دانش‌آموزان ایرانی از این فرصت محرومند. حالا آقایان مدعی هستند که داریم به قله می‌رسیم!

دانش‌آموزان ایرانی برای استفاده از بهترین ویدئوهای درسی یوتیوب و برای دسترسی به راهنمایی ویدئوهای شرکت در بازیهای پیشرفته تعاملی باید چندین فیلترشکن رایگان خارحی را در گوشی خود نصب می‌کنند. اما آنها نمی‌دانند که هیچ چیز رایگانی وجود ندارد و هیچکس برای رضای خدا فیلترشکن رایگان تولید نمی‌کند.

ویدیوهای یوتیوب بهترین منابع برای دانشجویان جهت حل مسائل علمی و اجرای پروژه‌های فنی و پژوهش‌های تخصصی برای پایان‌نامه‌ها، رساله‌ها و تهیه مقالات و تولید ایده‌ها و انتشار تجربیات و یافته‌های پژوهشی هستند.

یوتیوب بستری برای نمایش توانمندی‌های فرهنگی، اقتصادی و علمی ایرانیان در سطح جهان فراهم می‌کند. نقطه قوت ایران نسبت به کشورهای منطقه، نیروی انسانی فرهیخته و فوق‌العاده این کشور است. به جای ترس از مردم و فرار از جهان، بهتر آن است که شجاعانه با رفع فیلتر یوتیوب و با تشویق حضور فعال ایرانیان در تولید محتوا و انتشار در این پلتفرم جهانی، از جایگاه شایسته کشورمان دفاع کنیم. جمعیت خلاق و نیروی انسانی کارآمد ایرانی می‌تواند با تولید محتوا و استفاده از بستر پلتفرمهایی مثل یوتیوب با دنیا تعامل کند، به درآمدزایی ارزی برسد، تحریمهای ظالمانه را خنثی کند؛ تا آنجا که دنیا نیازمند و خواهان ما باشد و تصویر بهتری از ایران به جهانیان ارائه دهیم تا ما را نه به عنوان مزاحم و مانع و مصرف‌کننده، بلکه به عنوان یک منبع اصیل فرهنگ و هنر و ادبیات و صنعت و معماری و گردشگری و نوآوری و اخلاق نگاه کنند.

چگونه ممکن است در عصر هوش مصنوعی، جوان ایرانی بدون دسترسی به بزرگترین پلتفرم تولید محتوای علمی و آموزشی جهان، در عرصه‌های مختلف رقابت کند، وقتی که دست و پای او را با فیلتر و فیلترشکن بسته‌ایم؟ درخشش ایران و ایرانیان در عصر هوش مصنوعی مستلزم دسترسی آزاد به منابع آموزشی و پلتفرم‌های جهانی است. رفع فیلتر youtube اقدامی لازم برای درخشش ایرانیان در عصر هوش مصنوعی است
🔵پس از صفرسازی!

✍️صابر گل عنبری

با توجه به موضع قاطعی که تهران در مخالفت با توقف تولید غنی‌سازی اورانیوم اتخاذ کرده است، اگر طرف آمریکایی نیز بر موضع خود مبنی بر ضرورت صفرسازی آن مصر بماند و از آن کوتاه نیاید، می‌توان گفت که مذاکرات با بن‌بست مواجه و دستکم برای مدتی متوقف خواهد شد.

البته فعلا هم هنوز روشن نیست که دور پنجم مذاکرات برگزار شود. ظاهرا طرف عمانی زمان و مکانی را برای این دور پیشنهاد داده که آمریکا موافقت کرده و ایران هم اکنون در حال بررسی موضوع است و گویا برخی متمایل به تحریم این دور گفتگوها در اعتراض به مواضع دولت آمریکا هستند.

اگر مساله غنی‌سازی اورانیوم به گره کور مذاکرات تبدیل شود؛ مذاکرات با وضعیتی قفل‌شده مواجه خواهد شد؛ مگر این که یا تهران کوتاه بیاید و به راه حلی میانی چون توقف موقت غنی‌سازی تن دهد؛ یا آمریکا اصل غنی‌سازی در ایران را بپذیرد و با حداقل آن یعنی 3.67 درصد موافقت کند.

اما اگر ایران فرضا کوتاه بیاید و با توقف غنی‌سازی اورانیوم موافقت کند، چه اتفاقی می‌افتد؟ در این وضعیت هر چند این اتفاق گشایشی جدی در مذاکرات خواهد بود، اما به معنای دستیابی کامل به توافق نیست؛ بلکه به احتمال زیاد پس از آن آمریکا به ایران خواهد گفت که با توقف غنی‌سازی دیگر نگهداری دستگاه‌‎های سانتریفیوژ و سپس تاسیسات مربوطه موضوعیت ندارد و باید نابود شوند.

پس از آن هم وقتی این برگه هسته‌ای از تهران گرفته شد، احتمالا رفع تحریم‌ها - چه قبل از توافق و چه بعد از آن - منوط به بررسی و مناقشه سیاست‌های منطقه‌ای و برنامه‌ موشکی و پهپادی شود.

به نظر می‌رسد که مخالفت ایران با توقف غنی‌سازی بیشتر از این که ناشی از حیثیتی و پرستیژی شدن این امر باشد، به علت نگرانی از رسیدن به این مرحله است که در آن پس از برچیدن تدریجی برنامه هسته‌ای خود مجبور به گفتگو درباره دیگر پرونده‌ها و امتیازدهی شود.

از این رو به نظر می‌رسد که تهران این بار بیش از قبل بر پذیرش اصل غنی‌سازی اورانیوم در توافق احتمالی مانند برجام اصرار دارد. اینجاست که برجام بیش از هر زمانی اهمیت پیدا می‌کند و چه بسا به آرزویی دست نیافتنی حتی برای مخالفان آن در داخل ایران تبدیل شود.

اما حالا که دولت ترامپ سفت و سخت بر صفرسازی تولید اورانیوم غنی شده در ایران در رسانه‌ها پافشاری دارد، اگر آن را به عنوان موضعی تغییرناپذیر در مذاکرات نیز دنبال کند، لابد فصول جدیدی از فشار حداکثری را به موازات آن از جمله فعال‌سازی مکانیسم ماشه و.... را نیز در دستور کار خواهد داشت.

فعلا قبل از هر نوع داوری باید ببینیم صفرسازی غنی‌سازی اورانیوم موضع نهایی دولت ترامپ است یا نه و این که آیا ممکن است برای تسهیل دستیابی به توافق در نهایت به نوعی با اصل غنی‌سازی در ایران کنار بیاید؟ یا ممکن است که به راه حلی مرضی الطرفین دست یابند؟ اساسا چنین راه حلی وجود دارد؟
🔵پایگاه رای دهندگان به ترامپ خواهان توافق با ایران شد

نشریه RS با اشاره به شدت گرفتن کمپین ضد توافق با ایران نوشت: ائتلاف ضد توافق با ایران، خارج از واشنگتن و اسرائیل هیچ پایگاهی ندارد.

ترامپ اگر آن‌ها را نادیده بگیرد، تقریباً هیچ هزینه سیاسی‌ای پرداخت نخواهد کرد.

در نظرسنجی اخیر «پانل نظر‌سنجی SSRS» مشخص شد که اکثریت بزرگ آمریکایی‌ ها یعنی ۶۹ ٪ از «توافقی مذاکره‌ شده برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران به اهداف صلح‌آمیز، با نظارت سخت‌ گیرانه» حمایت می‌کنند.

مهم‌تر از آن، ۶۴ ٪ از جمهوری‌ خواهان  یعنی پایگاه رای‌ دهندگان ترامپ  نیز با این موضع موافق بودند.

شخصیت‌ های بانفوذ جناح راست مانند استیو بنن، تاکر کارلسون، مارجوری تیلور گرین و چارلی کرک نیز با رویکرد ضدجنگ و حامی توافق با ایران همراه شده‌اند. /خبرفوری
🔵صد واویلا!

✍️احمد زیدآبادی

محسن رضایی: "اینکه لحظاتی قبل از سقوط بالگرد رئیس‌جمهور، یک طوفان عظیم در آسمان مشهد پیدا شد، مشخص می‌کند که این شهادت خیلی معنا دارد."
وقتی پای این نوع بحث‌ها به سیاست باز می‌شود، یک ناظر بی‌طرف از خود می‌پرسد، آیا گویندۀ این قبیل سخنان واقعاً از روی اعتقاد قلبی صحبت می‌کند؟ در بهترین وضعیت، فرض بر این است که از روی باور قلبی است. نتیجه‌اش چه می‌شود؟

نتیجه‌اش این می‌شود که امر سیاست به عنوان علم یا دانشی مبتنی بر تحلیل داده‌ها و ارزیابی هزینه و فایدۀ یک عمل، صورت ابطال‌ناپذیر و متافیزیکی به خود می‌گیرد. نتیجۀ این یکی چه می‌شود؟

نتیجه‌اش این می‌شود که همه به خود حق می‌دهند که از خود، نزدیکان‌، و دوستان‌شان قدیس‌سازی کنند و کارهای خود را به ارادۀ خدا و الهام گرفته از مشیت باری‌تعالی نسبت دهند.

نتیجۀ این یکی چه می‌شود؟ نتیجه‌اش این می‌شود که اگر کسی در این مورد تشکیک کرد یا ادعا را نپذیرفت، به عنوان ملحد و کافر، تکفیر و با مجازات مرگ روبرو شود! بدین ترتیب، سیاست که امری از هر جهت دنیوی و هدف از آن بهروزی و بهزیستی مردم یک سرزمین است به نزاع خونین بر سر خوارق عادات و ادعاهای متافیزیکی تبدیل شود و ملتی را به سمت انحطاط و نابودی بکشد.

آیا آقای رضایی که 47 سال است در عالی‌ترین مناصب نظامی و سیاسی این کشور حضور داشته است، از پیامدهای ادعای خود بی‌ اطلاع است؟ اگر بی‌ اطلاع است که واویلا! اگر هم بی‌ اطلاع نیست که صدواویلا!
🔵اسرائیل و طوفان اروپا!

✍️صابر گل عنبری

مجموعه مواضع و اقدامات و لو فعلا محدود اروپا به ویژه فرانسه، انگلیس، اسپانیا، کانادا و هلند در چند روز اخیر علیه اسرائیل و در حمایت از غزه تقریبا بی‌سابقه است و گزاف نیست اگر آن را «طوفان اروپا» بنامیم؛ از صدور بیانیه‌های سه‌جانبه و هفت‌جانبه رهبران اروپا با لحن بسیار تند و متهم کردن اسرائیل به کشتار کودکان گرفته تا احضار سفیر آن در انگلیس، تعلیق شراکت با اتحادیه اروپا و مذاکرات تجارت آزاد، وضع تحریم، تصویب بررسی منع صادرات سلاح (پارلمان اسپانیا)، افزایش تحرکات اعتراضی مردمی و سیاسی و....

در مقابل، اما نتانیاهو و نزدیکانش اروپا را به حمایت از حماس و «یهودی‌ستیزی» متهم می‌کنند.

خواسته کلیدی اروپا و جهان توقف نسل‌کشی در غزه، پایان دادن به گرسنگی جمعی به عنوان یک سلاح و سرازیر شدن کمک‌های انسانی به این منطقه است که بیش از 70 روز است تحت شدیدترین بمباران‌ها و کشتارها در محاصره همه‌جانبه غذایی و دارویی نیز قرار دارد.

فعلا فشارهای جهانی جز ورود کمک‌های ناچیز نتیجه‌ خاصی نداشته است؛ اما این فشارها بالاخره نتیجه خواهد داد.

در جنگ ویتنام هم تقریبا همین اتفاق افتاد؛ ابتدا تظاهرات مردمی در گوشه و کنار جهان حتی در خود آمریکا و سپس تحرکات پارلمان‌ها و دولت‌ها بود که در نهایت آمریکا را مجبور به پایان دادن به جنگ و خروج از باتلاق ویتنام کرد.

مواضع بسیار تند اروپا (به استثنای آلمان) بروندادی از تحولی است که در 19 ماه گذشته به موازات تداوم جنگ غزه در افکار عمومی غرب شکل گرفته است؛ البته آنچه اخیرا اين موج را فربه‌تر و وارد فاز اتخاذ اقداماتی و لو در سطحی محدود کرد، فاجعه‌بارتر شدن نسل‌کشی و توامان قطحی و گرسنگی دادن مردم و کودکان غزه و بمباران و کشتار افسارگسیخته است؛ تا جایی که حتی در داخل خود اسرائیل هم برخی چون یائیر گولان رئیس حزب دموکرات‌ها، موشه یعلون وزیر دفاع اسبق، و دو نخست وزیر سابق (ایهود اولمرت و ایهود باراک) به شکل «بی‌سابقه‌ای» زبان به انتقاد گشوده‌اند. گولان چند روز پیش در سخنانی دولت نتانیاهو را به منفور کردن اسرائیل در جهان متهم کرد و گفت که کشتار کودکان غزه به یک سرگرمی تبدیل شده است. یعلون جنگ کنونی را پاکسازی نژادی نامید و اولمرت آن را جنایت جنگی.

هر چند واکنش جهان در مقایسه با عمق ابرفاجعه انسانی در باریکه غزه ناچیز است، اما غلیانی که در افکار عمومی و نخبگان به ویژه در غرب در جریان و در حال سرایت به پارلمان‌ها و دولت‌ها هم هست، گویای «تحولی تاریخی» در قبال اسرائیل و فلسطین است که آثار آن رفته رفته در حال پدیدار شدن می‌باشد؛ از جمله که فعلا مشروعیت اخلاقی و روایت اسرائیل در جهان دچار فروپاشی شده و روایت فلسطین قدرت گرفته است.

این شیفت پارادایمی صرفا محصول رفتار اسرائیل و نسل‌کشی جاری نیست، بلکه مولود استقامت تاریخی مردم غزه در این 19 ماه هم هست که اگر تسلیم شده بودند، چنین تحولی هم لزوما رخ نمی‌داد.

اسرائیل پس از حدود دو سال کشتار و یکسان کردن نوار غزه با خاک همچنان اعلام می‌کند که به اهداف جنگ نرسیده و آزادی گروگان‌ها و نابودی حماس را دنبال می‌کند. اما نتانیاهو هر چه بیشتر قتل‌عام می‌کند نه تنها به اهداف نزدیک نمی‌شود، بلکه روند تحول جهانی علیه اسرائیل را صعودی‌تر کرده و چوب حراج بیشتری به دارایی‌های راهبردی آن حتی نزد نزدیک‌ترین متحدان خود یعنی آمریکا و اروپا می‌زند؛ تا جایی که ترامپ به عنوان بزرگ‌ترین حامی آن هم به گفته رسانه‌های اسرائیلی و آمریکایی کاسه صبرش از رفتار نتانیاهو لبریز شده است.

نتانیاهو که در نتیجه تحولات لبنان و سوریه و… از تغییر خاورمیانه می‌‎گفت، اکنون با دنیایی در حال تغییر به زیان اسرائیل مواجه است و واکنش به حمله هفتم اکتبر حماس، خود به بزرگ‌ترین تهدید در مقیاسی جهانی برای اسراییل تبدیل شده و نه تنها این جنگ افسارگسیخته به نابودی حماس به عنوان خون‌بهای جبران هفتم اکتبر ختم نشده، بلکه موجب بحران عمیق داخلی و گرفتار شدن در باتلاقی نیز شده که به نوشته روزنامه عبری‌زبان یدیعوت احرونوت، اسرائیل پس از 592 روز جنگ به نازل‌ترین جایگاه بین‌المللی رسیده و با «سونامی» مواجه است.

در همین حال هم پروژه عادی‌سازی روابط و ادغام اسرائیل در خاورمیانه به عنوان پیش‌درآمد نظم نوین قفل شده و ترامپ نیز در سفر اخیر خود نتوانست آن را وارد مهم‌ترین ایستگاه خود (عربستان) کند. در مقابل صدای مطالبه تشکیل و‌ شناسایی کشور فلسطین اکنون بلندتر از هر زمان شده است.

در چنین وضعیتی برخی فعالان مجازی اسرائیلی نتانیاهو را به بازی در زمین سنوار متهم می‌کنند و سخنانش قبل از حمله هفتم اکتبر را بازنشر می‌دهند که گفته بود اسرائیل را «در نقطه برخورد با اراده بین‌المللی قرار خواهیم داد و با پایان دادن به ادغام آن در (نظم) منطقه و جهان به شدت منزوی خواهیم کرد.»
🔵توافقي كه ما را به وضعيت سال ۹۰ مي‌رساند

✍️دکتر پیمان مولوی


دولت مذاكرات با امريكا را به خوبي هدايت كرده و خوشبختانه اجازه نداده است حاشيه‌ها اين مذاكرات را تحت‌الشعاع قرار دهند. اما بايد ديد اقتصاد ايران از بطن توافق احتمال چه برداشت‌ هايي مي‌تواند داشته باشد؟ گاهي اوقات من اقتصاددان احساس مي‌كنم، برخي از موضوعات از فرط روشن بودن و مبرهن بودن نيازي به توضيح دادن و تحليل كردن ندارند. موضوع اما زماني عجيب مي‌شود كه برخي افراد و گروه‌ها در خصوص همين موارد مبرهن و غير قابل انكار ابهام‌آفريني كرده و موارد خلاف عقل مطرح مي‌كنند. يكي از اين موارد تاثير رفع تحريم‌ها و توافق احتمالي بر بهبود شاخص‌هاي اقتصادي كشورمان است.

مثل روز روشن است كه ايران از مذاكرات و توافق به دنبال بهبود شاخص‌هاي اقتصادي و بازگشت به فضاي تجارت بين‌المللي است. اما حيرت‌انگيز اينكه گروهي از افراد همچنان تحريم را نعمتي براي اقتصاد ايران دانسته و از آن دفاع مي‌كنند. اين دسته از جريانات دولت را به خاطر مذاكره مي‌نوازند و خواستار پايان دادن به مذاكرات هستند.

در كنار مذاكرات اما تصويب پالرمو هم براي فعالان اقتصادي معاني بسيار زيادي دارد.

بهبود نقل و انتقال بانكي و مالي يكي از ضرورت‌هاي جدي براي بازگشت ايران به بازارهاي جهاني است. ايران قبل از اعمال تحريم‌هاي دهه ۹۰، كشوري بود كه درآمد سرانه‌اي دو برابر امروز داشت. توليد ناخالص داخلي ايران در كمترين فاصله با عربستان و تركيه قرار داشت و عددي حول و حوش ۶۰۰ ميليارد دلار را ثبت كرده بود. اين در حالي است كه امروز تركيه و عربستان به محدوده ۱ تريليون دلاري در توليد ناخالص داخلي رسيده‌اند و ايران به حول و حوش ۳۵۰ ميليارد دلار در اين شاخص رسيده است.

تحريم‌ها باعث شده كه اقتصاد ايران نسبت به عربستان يك سوم و يك چهارم شود و نسبت به تركيه هم يك چنين شرايطي داشته باشد. در حوزه رقابت‌پذيري اقتصادي هم فرآيند كاملا روشن است. وقتي ايران تحريم شد، به نام دور شدن تحريم‌ها، اقتصاد ايران غير شفاف شد و سوداگران و كاسبان تحريم سود كلاني از اين فضا به جيب زدند. برخي افراد با همين ادعا واردات را محدود كردند. اين روند باعث شد ايران در رتبه آزادي تجارت اقتصادي به رتبه بالاي ۱۶۵ برسد. اينها همه نشانه ‌هايي است كه اگر تحريم‌ها واقعا در اثر مذاكرات برداشته شود، ايران را به وضعيت مطلوب‌تري مي‌رساند.

البته بايد توجه داشت كه تاثيرات ناشي از توافق همراه با محدوديت‌هايي خواهد بود؛ چرا كه ايران بخش قابل‌توجهي از ظرفيت‌هاي پنجره جمعيتي جوان خود را از دست داده است.

زير‌ساخت‌هاي ايران مستهلك شده و بايد در بازه زماني بلندمدت، رشد اقتصادي پايداري را تجربه كند. اگر تحريم‌هاي اقتصادي برداشته شوند و اتفاق خاصي رخ ندهد، اقتصاد ايران طي ۱۰ سال آينده مي‌تواند رشد اقتصادي ۶الي ۷درصدي را تجربه كند. تا جايي كه اقتصاد ايران در سال ۱۴۱۴ به وضعيت سال ۱۳۹۰ برسد.

در واقع افرادي كه در آتش افزايش ماليات عمومي مي‌دمند بايد بدانند اقتصاد ايران چه وضعيتي را در اثر تحريم‌ها تجربه كرده است.

در اين شرايط اگر قرار باشد توصيه‌اي به دولت داشته باشيم كه پس از توافق احتمالي با امريكا و بازگشت به بازارهاي جهاني چگونه عمل كند، مي‌گويم كه بدون هيچ واهمه‌اي براي جذب مشاوران خوب بين‌المللي از كشورهاي توسعه يافته و كشورهايي كه مدل بازار آزاد را مي‌شناسند، اقدام كند.

همانطور كه ما در فوتبال و واليبال و... به سراغ كشورهاي توسعه يافته مي‌رويم و مربي مي‌آوريم در ساير حوزه‌هاي اقتصادي و تجاري هم بايد به متخصصان، مديران و مشاوران بين‌المللي رجوع كنيم و از آنها استفاده كنيم. مديران ايراني هم در كنار اين افراد مي‌توانند تجربه كسب كرده و مهياي كم كردن فاصله كشور با كرانه‌هاي توسعه شوند.
🔵الحاق به پالرمو؛ ضرورتی اقتصادی

✍️ حسين سلاح‌ورزي

با وجود مزایای متعدد الحاق به پالرمو، به‌ویژه در حوزه اقتصاد، فرآیند تصویب آن در ایران طی یک دهه گذشته با تاخیرهای غیرقابل ‌توجیه مواجه شده است.

این تاخیرها که عمدتا ریشه در ملاحظات سیاسی و نگرانی‌های غیرمستدل دارد، به اقتصاد، تجارت، صنعت و معیشت مردم آسیب‌های جدی وارد کرده است.

پالرمو با الزام کشورها به ایجاد نظام‌های نظارتی قوی برای جلوگیری از جرائم مالی، ریسک همکاری اقتصادی با ایران را کاهش می‌دهد.

کشورهای در حال توسعه‌ای مانند ترکیه و امارات متحده عربی با پذیرش استانداردهای مشابه، توانسته‌اند جایگاه خود را در زنجیره تجارت جهانی تقویت کنند و به هاب‌های تجاری منطقه تبدیل شوند.

مزیت دیگر الحاق به پالرمو، بهبود جایگاه ایران در گروه ویژه اقدام مالی (FATF) است. بر اساس برآوردهای اتاق بازرگانی ایران در سال ۱۳۹۸، محدودیت‌ های ناشی از FATF سالانه حدود ۲۰درصد به هزینه‌های تجارت خارجی ایران اضافه کرده است.

خروج از لیست سیاه FATF از طریق الحاق به پالرمو می‌تواند میلیاردها دلار صرفه‌جویی در هزینه‌های تجاری ایجاد کند و به ایران کمک کند تا در رقابت با کشورهای منطقه عقب نماند.

این کنوانسیون ایران را ملزم می‌کند تا قوانین داخلی خود را در زمینه مبارزه با پول‌شویی و جرائم مالی با استانداردهای بین‌المللی هماهنگ کند. چنین اصلاحاتی نه‌تنها به کاهش فساد مالی کمک می‌کند، بلکه اعتماد سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی را به نظام اقتصادی کشور افزایش می‌دهد.

پالرمو با تقویت همکاری‌های بین‌المللی، امکان شناسایی و متلاشی کردن شبکه‌های تبهکاری فعال در مواد مخدر و قاچاق کالا را فراهم می‌کند.

پروژه‌های توسعه میادین نفتی و گازی ایران پس از خروج آمریکا از برجام، به‌دلیل نگرانی‌های مالی، با کندی مواجه شدند. این آسیب‌ها مستقیما به معیشت مردم منتقل شده است.

نرخ بیکاری در سال۱۴۰۱ به ۹درصد رسید، اما در مناطق محروم، این نرخ به مراتب بالاتر بود؛ درحالی‌که کشورهای منطقه مانند امارات و قطر با پذیرش استانداردهای بین‌المللی، جایگاه خود را در تجارت جهانی تقویت کرده‌اند، ایران به‌دلیل تعلل در الحاق به پالرمو، فرصت‌های متعددی را از دست داده است.

تصمیم‌گیرانی که با استدلال‌های غیرفنی مانع تصویب پالرمو شده‌اند، مسوولیت سنگین این خسارات را بر عهده دارند.

فقدان نگاه عمل‌گرایانه و اولویت دادن به ملاحظات جناحی به جای منافع ملی، اقتصاد ایران را در شرایط تحریم و فشارهای خارجی شکننده‌تر کرده است.

برای جبران خسارات گذشته و بهره‌مندی از مزایای پالرمو، اقدامات فوری لازم است.
🔵یک ایرانی عهد قاجار در نیویورک / «این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست»

امروز بعدازظهر وارد نیویورک شدیم. از دهنه‌ای که کشتی وارد می‌شود دو قلعه خیلی محکم دو طرف دهنه بنا کرده‌اند. همچنین هیکل آدمی را از چدن ریخته‌اند وسط آن تنگه نصب کرده‌اند که یک‌دستش را بلند کرده است.

در تمام خیابان‌ها گاری الکتریک حرکت می‌کند. اینجا از هر نقطه به هر نقطه که شخص با این گاری‌ها برود، اعم از اینکه پنج فرسخ یا چند قدم باشد، نرخش مطابق نیم‌قران ایران است. فقط چیزی که در این شهر ارزان است، همین یکیست.

قران لندن یکی دو قران و نیم ایران است و قران اینجا یازده قران ایران است.

در تمام خیابان‌ها ستون آهنی زده و روی آنها پل بسته‌اند. متصل گاری آتشی از بالا و گاری الکتریک از زیر آن حرکت می‌کند و متصل مردم در حرکتند.

گاری آتشی که از بالای شهر می‌گذرد و گاری الکتریک زمینی به خط مستقیم در خیابان‌ها حرکت می‌کند. باغ عمومی بسیار بزرگی دارد که در دامنه کوه واقع است، خیلی زحمت کشیده‌اند تا این جنگل و کوه را باغ ساخته‌اند.

می‌گویند ۵۰ میلیون تومان مخارج این باغ شده است، در حقیقت یک کوه را باغ ساخته‌اند. این همه پول خرج کرده‌اند برای حسن‌تقی جعفر رضا که عصرها بروند گردش کنند.

در این میهمان‌خانه که من هستم اتاق نمره ۵۶۴ است. در هر اتاقی طناب محکمی موجود و نوشته‌اند اگر عمارت آتش بگیرد طناب را گرفته به خیابان سرازیر شوید.

اکثر عمارات بلندش پله آهنی دارد به خیابان معلوم می‌شود، خیلی زود آتش می‌گیرد. اتاق کوچکی را اجاره کرده‌ام. شبی یک قران پول اینجا که یازده قران ایران باشد. این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست.

چهار به غروب رسیدم تا مغرب چهار قران اینجا مخارج لازم شد که مساوی با چهار تومان و نیم پول ایران است. مثل فلان پینه‌دوز دهات پست که به تهران بیاید و در ‌میهمان‌خانه پرسو منزل کند، حال ایرانی کم‌پول در اینجاها همین است.

چنانچه در لندن یکی از ایرانی‌ها که در ‌میهمان‌خانه منزل داشت و مطلع از قیمت و نرخ نبوده و بعد از پانزده روز صورت حساب میهماندار یکصد و پنجاه تومان ایران شده بود.

ایرانی که پنج تومانش یک تومان محل دیگری است، چگونه تواند زیست نماید.

منبع: سفرنامه ابراهیم صحافباشی تهرانی به اهتمام محمد مشیری
🔵ایران ۲۳ سال معطل هسته‌ای

حامد پاک‌طینت

امسال دقیقا ۲۳ سال است که ایران گرفتار تنش هسته ای و پدیده ای تحت عنوان مذاکره است! یعنی جوانی که امروز از یک رشته مهندسی یا کارشناسی فارغ التحصیل شده تمام طول زندگی خود را در عالم برزخ بالاخره می شود یا نمی شود گذارنده است!

خودمان را با حرفهای عوام فریبانه گول نزنیم که مملکت در این ۲۳ سال کار خود را انجام می داده است و معطل نماند. با عدد و رقم صحبت کردن را تبدیل به یک فرهنگ کنیم. گزارش‌های رسمی نشان می دهد ایران حداقل ۳۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی را در این مدت از دست داده است،

فقط در سالی که گذشت حدود ۳۰ میلیارد دلار و همچنین زیانی بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار از عدم سرمایه گذاری خارجی در کشور اتفاق افتاده است، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از دارایی های ایران در خارج از کشور بلوکه و غیرقابل استفاده شد و محدودیت در استفاده از سیستم مالی جهانی مبادلات بین المللی برای تجار ایرانی را مختل کرد، رانت حاصل از دونرخی کردن ارز که یکی از دستاوردهای تحریم بود با سالی ۲۰ میلیارد دلار برای واردات و همچنین زیان حاصل از صادرات با نرخ غیرواقعی هم به سالی ۲۰ میلیارد دلار رسید، جمع زیان برآورد شده بالغ بر ۸۰۰ میلیارد دلار است. تورم سر به فلک کشید، نرخ دلار و هزینه زندگی مردم در این ۲۳ سال، ۱۰۰ برابر شد و نیمی از مردم ایران به زیر خط فقط سقوط کردند.

با این پول، ایران ما می توانست توسعه گازی کشور در پارس جنوبی را از ۲۴ فاز به ۳۲۰ فاز و ۴۰ شبکه مستقل برساند، میتوانست ۸۰۰ واحد یک گیگاواتی برق نیروگاه سیکل ترکیبی و ۵۳۰.۰۰۰ مگاوات برق خورشیدی و رفع کامل هدررفت شبکه برق کشور را انجام می داد، می توانست ۲۷۰ پالایشگاه برای خودکفایی بنزین و ۱۶۰ میلیون خودروی برقی در کشور تولید یا وارد کند، می توانست ۱۶۰ مسیر انتقال آب از خلیج فارس به داخل کشور بسازد، می توانست ۴۰۰ میلیون هکتار از زمین های کشاورزی را آبیاری قطره ای کند، می توانست ۸۰۰ واحد شیرین سازی آب دریا بخرد. بله با این پول ما بزرگترین معضل کشور که ناترازی در برق و آب و گاز و بنزین است و تا پنج سال آینده غیرقابل رفع خواهد شد، نداشتیم.

می‌توانست ۸۰۰ خط مترو یا ۹۰۰ هزار اتوبوس هیبریدی به سیستم حمل و نقل کشور بیافزاید، می توانست ۸۰۰۰ فروند هواپیما بخرد و ۴۰۰ فرودگاه در سطح کشور بسازد، می توانست ۱۶.۰۰۰ کیلومتر خط آهن قطار سریع السیر و ۸۰.۰۰۰ کیلومتر اتوبان در این مملکت بسازد، می توانست ۱۶۰۰ بیمارستان مجهز و ۸۰۰.۰۰۰ مدرسه و ۲۰ میلیون واحد مسکن برای مردم ایران بسازد. همه این پروژه های ملی با این بودجه عملیاتی بود.

این بهایی است که پرداخت شده است. یک روز در خلوت خودمان محاسبه کنیم که ارزشش را داشت یا نداشت. همین امروز اگر تمام تحریم ها برداشته شود، ۷ سال طول خواهد کشید تا این خسارتها جبران شود آنهم به شرط آنکه تحت یک مدیریت سیستماتیک و علمی عمل کنیم. مشکل اما اینجاست که همه خسارتها قابل جبران نیست. فرار مغزها و مهاجرت نخبگانی که در این ۲۳ سال از کشور رفتند را چگونه جبران کنیم؟

فرصت های از دست رفته در بازارهای منطقه ای و بین المللی که توسط دیگر کشورها تسخیر شده است را چگونه جبران کنیم؟ تغییرات منفی و فسادی که در ساختار اقتصادی ایران ریشه دوانده را چگونه بسوزانیم؟ و از همه مهمتر، عمرمان، ۲۳ سال زمان و عمر تلف شده را چگونه جبران کنیم؟

شاید اگر این متن را همه ما بیش از یک بار می خواندیم، بخصوص مسئولین محترمی که امروز مسئولیت ادامه مذاکرات ۲۳ ساله را به عهده گرفته اند و آنهایی که خط مشی مذاکرات را تعیین می کنند چاره ای دیگر می اندیشیدند.
🔵السودانی از سرمایه‌گذاری ۸۸ میلیارد دلاری در عراق خبر داد

محمد شیاع السودانی، نخست وزیر عراق با تاکید بر پیشرفت در جذب سرمایه گذاری‌ها در کشورش، بر حرکت سریع عراق به سمت انرژی پاک و اقتصاد سبز، از طریق تأسیس شرکت اقتصاد کربن و جذب همکاری‌های جهانی، تاکید کرد.

نخست‌وزیر عراق، روز پنج شنبه در دیدار با نمایندگان شرکت جهانی شرکت کننده در کنفرانس بین‌المللی اقتصاد کربن در بغداد اعلام کرد: دولت او گام مهمی در ایجاد یک محیط جذاب برای سرمایه‌گذاران و شرکت‌های بین‌المللی برداشته، به طوری که حجم سرمایه‌گذاری‌ها در عراق به ۸۸ میلیارد دلار رسیده است.

دفتر نخست وزیری عراق با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد: السودانی برگزاری این کنفرانس را برای نخستین بار در بغداد تبریک گفت و از نتایج و ایده‌های آن در راستای تلاش دولت برای سرمایه‌گذاری در زمینه اقتصاد کربن، به‌ویژه در مواجهه با چالش‌های اقلیمی عراق، حمایت کرد.

نخست‌وزیر عراق با تأکید بر پیشرفت سریع این کشور به سمت انرژی پاک و تجدیدپذیر، به تأسیس شرکت اقتصاد کربن توسط دولت اشاره و تاکید کرد: این شرکت اختیار یافته است تا با شرکت‌های جهانی برای پیش‌برد این واقعیت جدید قرارداد ببندد.

السودانی افزود: به وزارت محیط زیست و شرکت اقتصاد کربن دستور داده است تا رویه‌ها را ساده کرده و برای امضای قراردادهای مشارکت با شرکت‌ها و آغاز اقدامات عملی، سریعاً وارد عمل شوند.

نمایندگان شرکت‌های حاضر در این نشست نیز با اشاره به اهتمام و توجه خود به مشارکت در این کنفرانس، دلیل حضور خود را پیشرفت عراق در دو سال گذشته عنوان و بر آمادگی خود برای امضای قرارداد‌ها و تفاهم‌نامه‌ها با شرکت اقتصاد کربن و همچنین مشارکت در ساخت اقتصاد سبز، دستیابی به سوخت پاک و همکاری در زمینه انتقال تجربیات به کادرهای متخصص در عراق، تاکید کردند.
🔵سایه سنگین اسرائیل بر مذاکرات!

✍️صابر گل عنبری

امروز دور پنجم مذاکرات میان ایران و آمریکا در «رم» برگزار می‌شود؛ دوری بسیار مهم و حساس پس از بالا گرفتن اختلاف میان دو طرف درباره غنی‌سازی اورانیوم.

حضور متغیر اسرائیلی در این مذاکرات در دو شکل و قالب پررنگ‌تر و سنگین‌تر از همیشه به نظر می‌رسد؛ نخست درز اطلاعاتی «هدفمند» در آستانه این دور مذاکراتی مبنی بر تصمیم اسرائیل به بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران در صورت فروپاشی مذاکرات و دوم نیز حضور دو مقام عالی‌رتبه اسرائیلی ـ رئیس موساد و وزیر امور راهبردی ـ در رم است که امروز در حاشیه مذاکرات ایران و امریکا، با ویتکاف دیدار و گفتگو خواهند کرد.

شکی در این نیست که اسرائیل مخالف دیپلماسی ترامپ با ایران بوده و هست و نتانیاهو شروع مذاکرات را ضربه‌ای به سیاست خاورمیانه‌ای خود می‌داند؛ اما این بدان معنا هم نیست که ترامپ کلا اسرائیل را کنار گذاشته و بی‌خیال امنیت آن شده و توافقی را امضا می‌کند که به ضرر آن تمام شود.

ظاهرا ترامپ توانست که نتانیاهو و اسرائیل را به ضرورت مذاکره و دیپلماسی قانع کرده یا آن را بقبولاند؛ اما در مقابل هم به نظر می‌رسد که این «وعده» را داده است که توافقی را بدون در نظر گرفتن دغدغه‌های اسرائیل امضا نمی‌کند. این که تا چه اندازه به این وعده خود پایبند خواهد ماند، اکنون نمی‌توان قضاوت کرد و روند مذاکرات و سرنوشت آن در آینده نشان خواهد داد؛ اما مطالبه صفرسازی غنی سازی اورانیوم به ویژه از دور سوم مذاکرات بر خلاف مواضع اولیه ویتکاف، «فعلا» نشانگر حرکت در این مسیر است.

این که خود ترامپ در آینده چه تصمیمی برای گشودن گره غنی‌سازی اورانیوم و راه حلی در این باره بگیرد، هنوز روشن نیست، اما از منظر اسرائیل حالا که آمریکا مسیر دیپلماسی را در پیش گرفته است، توافقی می‌تواند مطلوبیت داشته باشد و جایگزین گزینه نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای ایران شود که غنی‌سازی را به صفر برساند که به آن به عنوان رهگذری برای برچیدن برنامه هسته‌ای می‌نگرد.

اتفاقا درز «اطلاعاتی» در اکسیوس و رسانه‌های دیگری مبنی بر نزدیک بودن حمله اسرائیل در آستانه دور پنجم مذاکرات در وهله نخست تلاشی برای پیشبرد دستور کار تحقق شرط پیشگفته با این پیام است که اگر تهران با صفرسازی اورانیوم موافقت نکند و در نتیجه مذاکرات فروپاشد، حمله صورت می‌گیرد.

فراتر از این تهدیدها، اما اسرائیل هیچ وقت در مذاکرات ایران و آمریکا غایب نبوده و همواره حضوری غیر مستقیم داشته است و از جانب کاخ سفید در جریان جزئیات قرار می‌گرفت و یا به طریقی کسب اطلاع می‌کرد؛ اما تقريبا از زمان شروع مذاکرات دولت ترامپ با ایران حضور اسرائیل در آن شکل دیگری پیدا کرده است که نسبتا بی‌سابقه است.

یک روز قبل از دور دوم مذاکرات در رم، رئیس موساد و وزیر امور راهبردی اسرائیل در پاریس با ویتکاف دیدار و گفتگو کردند و در روز مذاکرات در 19 آوریل هم ران درمر بنا به منابعی آمریکایی در هتل مقر اقامت ویتکاف در رم حضور داشت. امروز هم این دو مقام ارشد اسرائیلی در رم حضور دارند.

این حضور مقامات اسرائیلی در وهله نخست می‌تواند نشانی از نگرانی جدی تل‌آویو نسبت به احتمال حرکت تیم ترامپ در مسیر توافقی نامطلوب با تهران باشد و از این رو تلاش می‌شود که از نزدیک روند مذاکرات زیرنظر باشد و با رایزنی و گفتگو در اثنای مذاکرات با ویتکاف هم در تعریف دستور کار سهیم باشند؛ هم مانع «انحراف» مذاکرات از مسیر دلخواه اسرائیل شوند.

اما در عین حال هم موافقت آمریکا با حضور «سنگین» تیم اسرائیلی در مکان برگزاری مذاکرات و گفتگوی آن‌ها با ویتکاف می‌تواند گامی اطمینان‌بخش از دولت ترامپ به تل‌آویو باشد که در هر توافقی با تهران منافع اسرائیل را در نظر می‌گیرد و این که آن‌ها خود می‌توانند از نزدیک پیگیری کنند.

از این منظر، معمای پافشاری آمریکا بر تغییر مکان مذاکرات از مسقط (مکان دلخواه تهران) به مکانی در اروپا از زمان برگزاری دور نخست مذاکرات حل می‌شود؛ اقدامی که بر خلاف طرح برخی توجیهات و ادعاهای اولیه از جمله دوری مسقط و نزدیکی اروپا برای تردد ویتکاف و غیره می‌تواند با هدف تسهیل حضور تیم اسرائیلی باشد که در عُمان امکانپذیر نیست؛ ولی در کشوری اروپایی سهل و آسان است و از زمان دور دوم چنین امکانی فراهم شد.

با شرحی که رفت، می‌توان گفت که سایه اسرائیل بر مذاکرات ایران و آمریکا سنگین‌تر از قبل شده است و اکنون باید دید در چنین وضعیتی دور پنجم مذاکرات به کجا ختم می‌شود؛ آیا مانند دور چهار تنها پیشرفت، توافق بر ادامه مذاکرات خواهد بود؟ یا پیشرفتی مهم با طرح ایده و افکاری عملی برای حل و فصل اساسی‌ترین مساله اختلافی یعنی غنی‌سازی اورانیوم حاصل می‌شود؟ یا ممکن است شاهد بن بست مذاکرات و به تبع آن وقفه‌ای در آن باشیم؟
🔵پیشرفت نه چندان قطعی؟!

✍️صابر گل عنبری

دور پنجم مذاکرات نیز به اتمام رسید و تقریبا اظهارنظرها با تفاوت‌هایی جزئی همان است که بعد از چهار دور قبلی بیان می‌شود؛ اشاره به «فضای حرفه‌ای و آرام» مذاکرات و ابراز امیدواری به پیشرفت در مذاکرات و....

اما در این میان توئیت مبهم وزیر خارجه عمان تا حدودی قابل تامل است. بوسعیدی در این پست کوتاه خود در شبکه ایکس گفته است که این مذاکرات با «پیشرفتی نه چندان قطعی» به پایان رسید و ابراز امیدواری کرد که «مسائل باقیمانده» در روزهای آینده روشن شود.

اما این «پیشرفت نه چندان قطعی» چیست؟ به نظر می‌رسد که منظور اعلام آمادگی دو طرف ایرانی و آمریکایی برای بررسی پیشنهادها و راهکارهایی است که طرف عمانی برای حل و فصل گره اصلی مذاکرات (یعنی مساله غنی‌سازی اورانیوم) ارائه کرده و قرار است هیات‌های دو طرف پس از بازگشت در پایتخت‌های خود بررسی کنند.

فعلا ماهیت ایده‌های عمان مشخص نیست و این که چه راهکاری را برای عبور از این چالش و مانع ارائه کرده است. اما آنچه روشن است؛ این که وقتی یک طرف میانجی راهکاری برای نزدیک شدن دیدگاه‌های دور و متناقض دو طرف درباره یک موضوع ارائه می‌کند؛ لزوما به امید موافقت و کسب رضایت اولیه باید راهکاری میانی باشد که دستکم هر دو را در وهله نخست ترغیب به بررسی آن صرف نظر از موضع نهایی هر کدام کند.

حال این پرسش مطرح است که درباره گره غنی‌سازی اورانیوم راهکار میانه چه می‌تواند باشد؟ توقف موقت غنی‌سازی به عنوان یک اقدام اعتمادساز توام با پذیرش و شناسایی اصل غنی‌سازی و ازسرگیری آن بعد از بازه زمانی مشخص؟ یا تشکیل کنسرسیوم غنی‌سازی؟ یا پذیرش غنی‌سازی حداقلی در ایران در مقابل دادن امتیازهای مهم دیگر به آمریکا چون تشدید نظارت بین‌المللی و افزایش زمانی و فنی محدودیت‌ها و....

یا این که اساسا عمان فعلا راه چاره عبور از این مانع را در شرایط کنونی موکول کردن آن به آینده دانسته و پیشنهاد یک توافق موقت را داده است؟

فارغ از فحوای راهکارهای عمان اما صرف توافق دو طرف برای ادامه مذاکرات و به بن بست نکشاندن آن در نتیجه اختلاف‌نظر اساسی پیرامون غنی‌سازی خود از یک طرف نشانگر «قسمی اراده‌» و «سطحی امیدواری» برای رسیدن به راه‌حل و راهکاری برای اختلافات در مسیر رسیدن به توافق و از دیگر سو منعکس کننده «نگرانی» دو طرف هم نسبت به اعلام بن بست و شکست مذاکرات و آماده نبودن برای پلن جایگزین است.

واقعیت این است که فعلا پیشرفتی خاص و «راهگشا» در مذاکرات روی نداده و باید منتظر ماند و دید که آیا این «اراده»، «امیدواری جزئی» و «نگرانی» در نهایت به حل اختلافات کلیدی در مسیر توافق منجر می‌شود یا خیر و بالاخره یکی از دو طرف به ویژه ترامپ صبر و حوصله‌اش به سر می‌آید و مذاکرات قفل می‌شود؟
🚨‍ ‍آژیر قرمز برای کشور! وضعیت ‌وحشتناک و ترسناک تغییرات دما! تابستان فاجعه‌باری در پیش است!

✍️محمودرضا مومنی

بولتن سازمان هواشناسی تا تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ اطلاعات مهم و بسیار نگران‌ کننده دارد که باید در صدر اخبار در ایران قرار گرفته شود و سازمان هواشناسی گزارش ویژه و اعلام آژیر خطر برای کشور می‌کرد ولی با بی‌توجهی روبرو شده‌است.

گزارش نشان می‌دهد که ایران با ناهنجاری بسیار شدید و وحشتناک دما⁩ در اردیبهشت روبرو بوده‌است:
  
ناهنجاری متوسط دما: ۳.۵ درجه سانتی‌گراد
ناهنجاری کمینه دما: ۲.۷ درجه
ناهنجاری بیشینه دما: ۴.۳ درجه

ناهنجاری دما در اکثر استان‌ های نوار مرکزی ایران بالای ۴ درجه است. استان‌ های خراسان شمالی، سمنان، تهران، و البرز بالاترین ناهنجاری در بین استان‌های ایران را دارند!

این افزایش وحشتناک ‌ناهنجاری دما⁩ تاثیرات وحشتناکی بر اقتصاد، آب، تبخیر، و انرژی کشور دارد.

هر یک درجه افزایش دما چیزی در حدود ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ مگاوات مصرف برق را افزایش می‌دهد! این یعنی یک نیروگاه نکا یا پاکدشت - که جز بزرگترین نیروگاه‌های کشور هستند - دیگر نیاز است تا این میزان جبران شود! حال برای اضافه مصرف برق ناهنجاری بیشینه دما که ۴.۳ درجه سانتی‌گراد است یعنی حداقل باید ۴ تا نیروگاه نکای اضافه داشت!! اگر چنین ناهنجاری دما در تابستان داشته باشیم یعنی قطعی برق طولانی مدت!

در سدهای برق‌آبی، افزایش دما و تبخیر باعث کاهش حجم آب و در نتیجه کاهش ارتفاع و فشار آب می‌شود، که راندمان تولید برق را کم می‌کند. یعنی همزمان با افزایش مصرف برق (برای خنک‌سازی)، ظرفیت سد برای تولید برق کم می‌شود یعنی یک چرخه معیوب.

این میزان ‌ناهنجاری دما⁩ و در کنار کاهش بارش تولید برق ‌آبی را با مشکل روبرو کرده و روبرو خواهد کرد! امسال تولید برق‌آبی از ۷۰۰۰ مگاوات به ۲۵۰۰ مگاوات کاهش یافته و در تابستان بدتر می‌شود!

همچنین این ناهنجاری بالا باعث می‌شود برف‌های موجود زودتر از موعد ذوب شوند، یعنی حجم بیشتری از آب در بهار جاری و یا وارد سد می‌شود ولی در تابستان (زمان نیاز) آبی باقی نمی‌ماند و در تابستان مشکل داریم و هیدروگراف یا الگوهای ورود و خروج آب و مدیریت سد بر هم می‌خورد.

همچنین این افزایش دما موجب افزایش مصرف برق می‌شود و برای نیاز مدیریت شبکه برق کشور، برخی واحدهای نیروگاهی سدها برای تولید برق باید وارد مدار شوند که منجر به کاهش ذخیره آبی برای تابستان می‌شود. به‌عنوان مثال، واحد نیروگاهی سد سیمره وارد مدار تولید برق شده‌است.

در این شرایط ‌ناهنجاری دما⁩، تبخیر از سطح مخازن به‌شدت افزایش می‌یابد. در برخی سدها، تا ۲۰٪ از کل آب ورودی ممکن است فقط تبخیر شود که بیشتر هم می‌شود. به‌ویژه در تابستان، زمانی که بیشترین نیاز به آب وجود دارد، ظرفیت قابل تنظیم سد را کاهش می‌دهد. سدهای کشور در جاهایی هستند که ‌ناهنجاری دما⁩ بسیار بالاست!

گرمای بیشتر (ناهنجاری بالا)، نیاز آبی محصولات کشاورزی را به‌شدت بالا می‌برد. از طرفی سد نمی‌تواند نیاز آبی پایین‌دست را تامین کند پس پایین‌دست یا خشک می‌شود و عواقب اجتماعی دارد و یا فشار مضاعف بر منابع آب زیرزمینی دارد که باعث افزایش برداشت از آنها می‌شود.

همچنین نفوذ آب به زمین کاهش و تغذیه آبخوان‌ها مختل می‌شود. افزایش دما باعث کاهش کیفیت آب مخزن می‌شود. مثل افزایش رشد جلبک‌ها و مشکلات کیفی مانند کاهش اکسیژن محلول، بو، مزه و حتی سمی‌شدن آب.
🔵حسنک خیار کاشته است!

✍️احمد زیدآبادی

مذاکرات ایران و آمریکا گویا حکم "کاشتن خیار توسط حسنک" پیدا کرده است!
متأسفانه در چند دهۀ اخیر همیشه همینطور بوده است.

همین که پای یک تصمیم سخت به میان آمده و یا کار طبق انتظار پیش نرفته نخستین قربانی آن همین آزادی نیم‌بند رسانه‌ها بوده است!

نتیجۀ مذاکرات هر چه باشد نهایتاً خود را ظاهر خواهد کرد، بنابراین، باید به فکر چاره‌ای برای آن روز بود نه اینکه طوری عمل کرد که گویی "حسنک خیار کاشته است!

اینطور هیچ کاری درست پیش نرفته و درست پیش نخواهد رفت جناب پزشکیان!
2025/06/26 05:14:18
Back to Top
HTML Embed Code: