tgoop.com/learning_with_m/204
Last Update:
“بزرگترین دشمنِ ارتباط، توهّمِ برقرار شدنِ آن است”
ویلیام وایت
گاهی در سازمانها، سکوت مدیر از هزار دستور صریح پرمعناتر است. یک نگاه کوتاه، یک جملهٔ نیمهکاره یا حتی نحوهٔ نشستن در جلسه میتواند مثل پیام از جهان ارواح تعبیر شود. کارمندان شروع میکنند به حدسزدن که رئیس «واقعاً چه میخواهد» و بهجای تصمیمسازی مستقل، وقت خود را صرف خواندن نشانهها میکنند. این همان چیزی است که اکونومیست در یادداشت تازهاش به مدیریت ایماواشاره(به فارسی روان) نامیده است.
ریشهٔ مشکل ساده است: قدرت همیشه شفافیت نمیآورد؛ برعکس، وقتی مدیران چارچوب و انتظارات را روشن نکنند، تیمها برای پرکردن خلأ به گمانهزنی پناه میبرند. نتیجه معمولاً رکود و محافظهکاری است. ایدههای نو خاموش میشوند چون کسی جرئت نمیکند خلاف برداشت ضمنی مدیر حرکت کند. جلسهها طولانیتر میشوند، ولی تصمیمها سطحیتر.
این پدیده فقط یک ضعف فردی نیست، بلکه یک خطر سیستمی برای هر کسبوکار است. سازمانی که در آن کارکنان وقتشان را صرف «ذهنخوانی» میکنند، بهتدریج سرعت و خلاقیتش را از دست میدهد. درست همانطور که در بازار امروز، رقابت بر سر سرعت تصمیم و کیفیت نوآوری است، چنین سازمانی عقب میماند.
راهحل اما در «تظاهر به برابری» یا شوخیهای ساختگی نیست. مدیر نمیتواند وانمود کند که قدرت ندارد. بلکه باید قدرت را شفاف و قابل پیشبینی کند:
•مرز تصمیمهای فردی و جمعی را روشن کند.
•دستورها را از مسیر داده و معیار بیان کند، نه از لحن و ایما.
•اجازه دهد مخالفت محترمانه شنیده شود تا تیم یاد بگیرد بدون ترس ایدههای بهتر ارائه دهد.
رهبرانی که بهجای نشانهگذاری مبهم، قواعد بازی را روشن میکنند، هم خودشان کمتر گرفتار سوءبرداشت میشوند و هم تیمی پرانرژیتر و خلاقتر میسازند.
نکتهٔ آخر: مدیریت امروز بیش از هر زمان به وضوح نیاز دارد. کارمندانی که از خواندن چهرهٔ مدیر خستهاند، دیر یا زود از سازمان میروند. آنچه میماند، جمعی محتاط است نه نوآور. شفافیت، بر خلاف تصور، هزینه نیست؛ سرمایهای است که سازمان را از چرخهٔ ذهنخوانی نجات میدهد.
#مدیریت_مبهم #فرهنگ_سازمانی #ارتباط_موثر #مدیریت_سایه #سپندارند
BY Learning With M
Share with your friend now:
tgoop.com/learning_with_m/204