#چهارآبان 🎂🌞👑🎉❤️🩵
سلطاننشان عرصهٔ اقلیم سلطنت
بالانشین مسند ایوان لامکان
ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین
شاهی که شد به همتش افراخته زمان
ای صورت تو ملک جمال و جمال ملک
وی طلعت تو جان جهان و جهان جان
تخت تو رشک مسند جمشید و کیقباد
تاج تو غبن افسر دارا و اردوان
تو آفتاب ملکی و هر جا که میروی
چون سایه از قفای تو دولت بود دوان
#حافظ
@l_write_therefore_i_am
سلطاننشان عرصهٔ اقلیم سلطنت
بالانشین مسند ایوان لامکان
ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین
شاهی که شد به همتش افراخته زمان
ای صورت تو ملک جمال و جمال ملک
وی طلعت تو جان جهان و جهان جان
تخت تو رشک مسند جمشید و کیقباد
تاج تو غبن افسر دارا و اردوان
تو آفتاب ملکی و هر جا که میروی
چون سایه از قفای تو دولت بود دوان
#حافظ
@l_write_therefore_i_am
#نه_آبان میلاد فر و عزت و افتخار و غرور ایران زمین برما مبارک باد👑🎂🎉❤️🩵
هفته تمدن ایرانی از ۴ تا ۹ آبان را هرسال با جان و دل گرامی میداریم 🌹
@l_write_therefore_i_am
هفته تمدن ایرانی از ۴ تا ۹ آبان را هرسال با جان و دل گرامی میداریم 🌹
@l_write_therefore_i_am
Forwarded from Chapkosh
"رسالت یک انسان برای رسیدن به آزادی در صف ایستادن نیست بلکه برهم زدن صف است..."
کمراد ارنستو چگوارا
"میدانم شما نروژیها به پروتکلها خیلی علاقمندید و همه چیز بر طبق پروتکلها باید پیش برود ولی ما ایرانیها(چپول کمونیست های بی وطن) پروتکلها را میشکنیم و این سنت ماست."
رفیقه ی پدرتوده ای گلشیفته فراهانی
رفیقه ی مربوطه چپول بازی های تروریستی خرابکارانه ی پدر توده ای خود را با فرهنگ مبتنی بر احترام به همه ی فرهنگ ها از دوران کهن ایران اشتباه گرفته است...
کمراد ارنستو چگوارا
"میدانم شما نروژیها به پروتکلها خیلی علاقمندید و همه چیز بر طبق پروتکلها باید پیش برود ولی ما ایرانیها(چپول کمونیست های بی وطن) پروتکلها را میشکنیم و این سنت ماست."
رفیقه ی پدرتوده ای گلشیفته فراهانی
رفیقه ی مربوطه چپول بازی های تروریستی خرابکارانه ی پدر توده ای خود را با فرهنگ مبتنی بر احترام به همه ی فرهنگ ها از دوران کهن ایران اشتباه گرفته است...
Forwarded from روانکاوی زندگی روزمره
و شیطان
یقینا چیزی نیست جز
تجسم انسانی زندگی غریزی ناهشیار
که سرکوب شده است.
■ @freudisalive
منش و اروتیسم مقعدی، ۱۹۰۸
زیگموند فروید
به فارسی مهدی حبیب زاده
یقینا چیزی نیست جز
تجسم انسانی زندگی غریزی ناهشیار
که سرکوب شده است.
■ @freudisalive
منش و اروتیسم مقعدی، ۱۹۰۸
زیگموند فروید
به فارسی مهدی حبیب زاده
I write therefore I am
و شیطان یقینا چیزی نیست جز تجسم انسانی زندگی غریزی ناهشیار که سرکوب شده است. ■ @freudisalive منش و اروتیسم مقعدی، ۱۹۰۸ زیگموند فروید به فارسی مهدی حبیب زاده
بدون شک کلید درک مفاهیم بنیادینی چون خدا، شیطان، بهشت، جهنم و... از فروید میگذرد.
در تمام سالهای مطالعاتم روی فلسفه، ادیان، اسطوره، روانشناسی، جامعهشناسی و حتی اقتصاد همیشه شاهد وجود ردپایی از فروید در فهم و درک مفاهیم بنیادی به صورت عمیقتر و عقلانیتر بودم که بیشتر از آنچه در ظاهر دیده میشود بود.
یکی از کلیدیترین و مهمترین نظریات فروید، سهگانهی Id, ego, Super-ego میباشد که خط و مرز بین تئیسم و آتئیسم است و نشان میدهد چگونه طبق باورمندان خدا و ادیان و برخلاف تصور خداناباوران، شیطان وجود دارد، اما نه آن شیطان فرازمینی ایستاده در ماورا، بلکه شیطانی تکاملیافته از ID و ناخوداگاه که توسط پدر یا همان Superego از بارگاه ملکوت رانده شده یا درواقع سرکوب شده است.
حال با چنین تعریف دقیقی از خدا به مثابه پدر یا سوپرایگو، و از شیطان به مثابه ID باید گفت هیچ گروهی به اندازه آتئیستها خصوصا آتئیستهایی با مطالعات و نگرش سطحی که مطالعاتی دقیق در فلسفه و روانکاوی و شناخت آرکیتایپها ندارند، به بیراهه نرفتهاند.
وضعیت تئیستها یا دینداران که مشخص است، صرفا یک جایگزین ساده برای مفاهیم بنیادین اید و سوپرایگو خلق کردهاند که قابل فهمتر و قابل دسترستر و قابل آموزش همگانی است و میتوان با آن تمدن را از گزند عوارض سرکوب ID توسط یک سوپرایگوی بخشنده و مهربان اما کاریزماتیک و سختگیر در امان نگه داشت و با این اوصاف در سطح خود یا درواقع در دامنهی ارتفاعات اندیشه، نیازی به پیمودن بلندیهای دهشتناک فلسفه و فروید و سقوط و نزولهای آن نیست و یک زندگی عادی با تمثیلهای عادی و قابل فهم در چهارچوب یک جامعه آزاد و سالم و بودن در بخش comfort zone برای مردم و عامه کافی و بس میباشد.
باید دانست که مساله اصلی فساد و تباهی جامعه بستر دین است و نه نوع و استراکچر و خود دین. چرک و زخم از بستر شروع میشود و بعد توسط شریانهای ریشهداری مثل دین یا رسوم و سنت جامعه را بیمار میکند. برای همین برخلاف باور آتئیستهای جوان آتشین که به دنبال مبارزه با دین و باور مردم هستند باید با بسترسازان فاسد یک جامعه و سیستم سیاسی بیمار یک جامعه مبارزه کرد تا به سلامت در جامعه حتی به واسطه وجود انواع ادیان و باورها و اعتقادات غلط و درست رسید.
در این میان آتئیستهایی که در حذف کامل دین یا همان فرارفتن از دین به جای تعمق در فروید و ریشههای دین و خدا، به طور کلی منکر وجود پدیدهها و المانهای دینی و اساطیری شدند و آنها را به جای درک به باد تمسخر گرفتند و حتی بدتر به مبارزه برای نفی و نابودی این پدیدههای عمیق روانی بشر برخواستند و در این میان با چماق علم بخصوص فیزیک و تکامل بالای سر خداباوران و دینداران قرار گرفتند، دقیقا کسانی هستند که ناخواسته با رها کردن و دور شدن از مشکل اصلی فساد و بیماری جامعه (یعنی بستر سیاسی)، به بیماری بیشتر همان جامعه با رادیکالکردن هرچه بیشتر دینداران و از آن بدتر با رها کردن مردم عامه و ایدهای سرکوب شدهشان در جامعه با حذف خدا و شیطان، به سقوط و مرگ مکرر آن جامعه توسط ID و سوپرایگوهای سرکوب شدهی رها در جامعه دامن زدند.
حتی اگر بحث اینکه کل پروژه آتئیسم از کمونیسم و بازگشت به کمون اولیه یا همان ID سرکوب شده یا همان شیطان ادیان نشئت میگیرد را کنار بگذاریم، باید این واقعیت را پذیرفت که بعد از لاک، مونتسکیو، دو توکویل و همه پیشگامان جامعه آزاد لیبرال قانونمند که مساله سیاسی دین و جامعه را با به وجود آوردن بستر سیاسی قانونمند فرادینی که به سلامت جامعه منتهی میشد حل کرده بودند و دین و نهادهای دینی را برای مقابله با ایدهای سرکوب شده بشر و حفرههایی که آزادی جامعه میتوانست باعث آزادسازی این ایدها شود، به کار گرفته بودند، بازگشت آتئیسم و مارکسیسم و چپ نو بعد از مرگ جدشان کمونیسم و مبارزه دوباره با دین و خداباوران تا سرحد دشمنی و تهدید به نیست کردنشان، چیزی جز عبور از جامعه آزاد لیبرال به سمت یک جامعه نئوکمونیستی و یا پساکمونیستی برای آزادسازی حداکثری امیال به درجه بیماری رسیده ID سرکوب شده نخواهد بود.
جهان امروز ما اینبار اینگونه در معرض انحطاط دوباره توسط کمونیسم با روکش آتئیسم و تحریف سوءدارش از علم قرار گرفته است.
ماریکیو
۲۹ آذر ۴۰۲
@l_write_therefore_i_am
در تمام سالهای مطالعاتم روی فلسفه، ادیان، اسطوره، روانشناسی، جامعهشناسی و حتی اقتصاد همیشه شاهد وجود ردپایی از فروید در فهم و درک مفاهیم بنیادی به صورت عمیقتر و عقلانیتر بودم که بیشتر از آنچه در ظاهر دیده میشود بود.
یکی از کلیدیترین و مهمترین نظریات فروید، سهگانهی Id, ego, Super-ego میباشد که خط و مرز بین تئیسم و آتئیسم است و نشان میدهد چگونه طبق باورمندان خدا و ادیان و برخلاف تصور خداناباوران، شیطان وجود دارد، اما نه آن شیطان فرازمینی ایستاده در ماورا، بلکه شیطانی تکاملیافته از ID و ناخوداگاه که توسط پدر یا همان Superego از بارگاه ملکوت رانده شده یا درواقع سرکوب شده است.
حال با چنین تعریف دقیقی از خدا به مثابه پدر یا سوپرایگو، و از شیطان به مثابه ID باید گفت هیچ گروهی به اندازه آتئیستها خصوصا آتئیستهایی با مطالعات و نگرش سطحی که مطالعاتی دقیق در فلسفه و روانکاوی و شناخت آرکیتایپها ندارند، به بیراهه نرفتهاند.
وضعیت تئیستها یا دینداران که مشخص است، صرفا یک جایگزین ساده برای مفاهیم بنیادین اید و سوپرایگو خلق کردهاند که قابل فهمتر و قابل دسترستر و قابل آموزش همگانی است و میتوان با آن تمدن را از گزند عوارض سرکوب ID توسط یک سوپرایگوی بخشنده و مهربان اما کاریزماتیک و سختگیر در امان نگه داشت و با این اوصاف در سطح خود یا درواقع در دامنهی ارتفاعات اندیشه، نیازی به پیمودن بلندیهای دهشتناک فلسفه و فروید و سقوط و نزولهای آن نیست و یک زندگی عادی با تمثیلهای عادی و قابل فهم در چهارچوب یک جامعه آزاد و سالم و بودن در بخش comfort zone برای مردم و عامه کافی و بس میباشد.
باید دانست که مساله اصلی فساد و تباهی جامعه بستر دین است و نه نوع و استراکچر و خود دین. چرک و زخم از بستر شروع میشود و بعد توسط شریانهای ریشهداری مثل دین یا رسوم و سنت جامعه را بیمار میکند. برای همین برخلاف باور آتئیستهای جوان آتشین که به دنبال مبارزه با دین و باور مردم هستند باید با بسترسازان فاسد یک جامعه و سیستم سیاسی بیمار یک جامعه مبارزه کرد تا به سلامت در جامعه حتی به واسطه وجود انواع ادیان و باورها و اعتقادات غلط و درست رسید.
در این میان آتئیستهایی که در حذف کامل دین یا همان فرارفتن از دین به جای تعمق در فروید و ریشههای دین و خدا، به طور کلی منکر وجود پدیدهها و المانهای دینی و اساطیری شدند و آنها را به جای درک به باد تمسخر گرفتند و حتی بدتر به مبارزه برای نفی و نابودی این پدیدههای عمیق روانی بشر برخواستند و در این میان با چماق علم بخصوص فیزیک و تکامل بالای سر خداباوران و دینداران قرار گرفتند، دقیقا کسانی هستند که ناخواسته با رها کردن و دور شدن از مشکل اصلی فساد و بیماری جامعه (یعنی بستر سیاسی)، به بیماری بیشتر همان جامعه با رادیکالکردن هرچه بیشتر دینداران و از آن بدتر با رها کردن مردم عامه و ایدهای سرکوب شدهشان در جامعه با حذف خدا و شیطان، به سقوط و مرگ مکرر آن جامعه توسط ID و سوپرایگوهای سرکوب شدهی رها در جامعه دامن زدند.
حتی اگر بحث اینکه کل پروژه آتئیسم از کمونیسم و بازگشت به کمون اولیه یا همان ID سرکوب شده یا همان شیطان ادیان نشئت میگیرد را کنار بگذاریم، باید این واقعیت را پذیرفت که بعد از لاک، مونتسکیو، دو توکویل و همه پیشگامان جامعه آزاد لیبرال قانونمند که مساله سیاسی دین و جامعه را با به وجود آوردن بستر سیاسی قانونمند فرادینی که به سلامت جامعه منتهی میشد حل کرده بودند و دین و نهادهای دینی را برای مقابله با ایدهای سرکوب شده بشر و حفرههایی که آزادی جامعه میتوانست باعث آزادسازی این ایدها شود، به کار گرفته بودند، بازگشت آتئیسم و مارکسیسم و چپ نو بعد از مرگ جدشان کمونیسم و مبارزه دوباره با دین و خداباوران تا سرحد دشمنی و تهدید به نیست کردنشان، چیزی جز عبور از جامعه آزاد لیبرال به سمت یک جامعه نئوکمونیستی و یا پساکمونیستی برای آزادسازی حداکثری امیال به درجه بیماری رسیده ID سرکوب شده نخواهد بود.
جهان امروز ما اینبار اینگونه در معرض انحطاط دوباره توسط کمونیسم با روکش آتئیسم و تحریف سوءدارش از علم قرار گرفته است.
ماریکیو
۲۹ آذر ۴۰۲
@l_write_therefore_i_am
نمونهای از یک آتئیست جوان آتشین که معمولا به حضرت داروین قسم میخوره، آتئیسم رو مثل یک دین تبلیغ میکنه و تمام تلاشش رو در جهت مسخرهکردن و نفی دین گذاشته.
به مفاهیم دینی نه به شکل روانکاوانه یا اساطیری بلکه به شکل طنز و جوک نگاه میکنه که با این نگاه کل شاهنامه یا منطقالطیر و تذکره الاولیا هم چیزی جز طنز و مسخرهبازی نخواهد بود.
این افراد چون دربست در خدمت علم تجربی هستن طبیعتا فرصت مطالعه علوم انسانی بخصوص فلسفه، روانشناسی و اساطیر و ادبیات رو ندارن و درنتیجه به راحتی توسط مارکسیستهای فرهنگی و چپ نو در قالب آتئیسم بلعیده میشن.
اینکه میگن دانشگاههای غرب رو به تباهی و نابودی هست برای اینه.
اونهایی که علوم انسانی رو میخونن در فلسفه چپ نو و روانشناسیهای چپ گرفتار و ماندگار میشن، اونهایی هم که نمیخونن توسط اونهایی که فلسفه چپ رو خوندن و گرفتار شدن زامبیوار مبتلا میشن و مثل سرباز خط مقدم به جنگ اشتباهی در یک جبههی اشتباهی فرستاده میشن.
خوندن اقتصاد لیبرال، فلسفه لیبرال، فروید و سپس نیچه (برای گرفتار نشدن در حرکتهای جمعی که به نام لیبرالیسم شکل میگیره) ضروری هست.
@l_write_therefore_i_am
به مفاهیم دینی نه به شکل روانکاوانه یا اساطیری بلکه به شکل طنز و جوک نگاه میکنه که با این نگاه کل شاهنامه یا منطقالطیر و تذکره الاولیا هم چیزی جز طنز و مسخرهبازی نخواهد بود.
این افراد چون دربست در خدمت علم تجربی هستن طبیعتا فرصت مطالعه علوم انسانی بخصوص فلسفه، روانشناسی و اساطیر و ادبیات رو ندارن و درنتیجه به راحتی توسط مارکسیستهای فرهنگی و چپ نو در قالب آتئیسم بلعیده میشن.
اینکه میگن دانشگاههای غرب رو به تباهی و نابودی هست برای اینه.
اونهایی که علوم انسانی رو میخونن در فلسفه چپ نو و روانشناسیهای چپ گرفتار و ماندگار میشن، اونهایی هم که نمیخونن توسط اونهایی که فلسفه چپ رو خوندن و گرفتار شدن زامبیوار مبتلا میشن و مثل سرباز خط مقدم به جنگ اشتباهی در یک جبههی اشتباهی فرستاده میشن.
خوندن اقتصاد لیبرال، فلسفه لیبرال، فروید و سپس نیچه (برای گرفتار نشدن در حرکتهای جمعی که به نام لیبرالیسم شکل میگیره) ضروری هست.
@l_write_therefore_i_am
I write therefore I am
نمونهای از یک آتئیست جوان آتشین که معمولا به حضرت داروین قسم میخوره، آتئیسم رو مثل یک دین تبلیغ میکنه و تمام تلاشش رو در جهت مسخرهکردن و نفی دین گذاشته. به مفاهیم دینی نه به شکل روانکاوانه یا اساطیری بلکه به شکل طنز و جوک نگاه میکنه که با این نگاه کل…
ببینین در این اسلاید کاملا در مورد علم و تحقیقات درست صحبت کرده و معلوم هست که کاملا متوجه موضوع علم و مقالات علمی هست.
اما به علت فقدان سواد کافی در منطق برای نتیجه گیری و بسط دادن یک موضوع یا الگوریتم به یک موضوع دیگه، در اسلاید دو بدترین و سطحیترین نتیجه ممکن رو در مورد دین گرفته و در اسلاید سوم میبینین که کل دغدغه و ساختار فکری این دانشجوی دکتری آتئیست، از بین رفتن دین هست و هیچ نگاه، دیدگاه و ذهنیتی در مورد ساختار سیاسی یک جامعه نداره.
این گرفتاری در بسیاری از افراد به اصطلاح مبارز ما هم وجود داره و همین هست که باعث شده تا یک جنبش متعالی و مترقی و سیاسی در بستر جامعهی ایرانی قابل شکلگیری نباشه.
@l_write_therefore_i_am
اما به علت فقدان سواد کافی در منطق برای نتیجه گیری و بسط دادن یک موضوع یا الگوریتم به یک موضوع دیگه، در اسلاید دو بدترین و سطحیترین نتیجه ممکن رو در مورد دین گرفته و در اسلاید سوم میبینین که کل دغدغه و ساختار فکری این دانشجوی دکتری آتئیست، از بین رفتن دین هست و هیچ نگاه، دیدگاه و ذهنیتی در مورد ساختار سیاسی یک جامعه نداره.
این گرفتاری در بسیاری از افراد به اصطلاح مبارز ما هم وجود داره و همین هست که باعث شده تا یک جنبش متعالی و مترقی و سیاسی در بستر جامعهی ایرانی قابل شکلگیری نباشه.
@l_write_therefore_i_am