tgoop.com/l_write_therefore_i_am/2078
Last Update:
بدون شک کلید درک مفاهیم بنیادینی چون خدا، شیطان، بهشت، جهنم و... از فروید میگذرد.
در تمام سالهای مطالعاتم روی فلسفه، ادیان، اسطوره، روانشناسی، جامعهشناسی و حتی اقتصاد همیشه شاهد وجود ردپایی از فروید در فهم و درک مفاهیم بنیادی به صورت عمیقتر و عقلانیتر بودم که بیشتر از آنچه در ظاهر دیده میشود بود.
یکی از کلیدیترین و مهمترین نظریات فروید، سهگانهی Id, ego, Super-ego میباشد که خط و مرز بین تئیسم و آتئیسم است و نشان میدهد چگونه طبق باورمندان خدا و ادیان و برخلاف تصور خداناباوران، شیطان وجود دارد، اما نه آن شیطان فرازمینی ایستاده در ماورا، بلکه شیطانی تکاملیافته از ID و ناخوداگاه که توسط پدر یا همان Superego از بارگاه ملکوت رانده شده یا درواقع سرکوب شده است.
حال با چنین تعریف دقیقی از خدا به مثابه پدر یا سوپرایگو، و از شیطان به مثابه ID باید گفت هیچ گروهی به اندازه آتئیستها خصوصا آتئیستهایی با مطالعات و نگرش سطحی که مطالعاتی دقیق در فلسفه و روانکاوی و شناخت آرکیتایپها ندارند، به بیراهه نرفتهاند.
وضعیت تئیستها یا دینداران که مشخص است، صرفا یک جایگزین ساده برای مفاهیم بنیادین اید و سوپرایگو خلق کردهاند که قابل فهمتر و قابل دسترستر و قابل آموزش همگانی است و میتوان با آن تمدن را از گزند عوارض سرکوب ID توسط یک سوپرایگوی بخشنده و مهربان اما کاریزماتیک و سختگیر در امان نگه داشت و با این اوصاف در سطح خود یا درواقع در دامنهی ارتفاعات اندیشه، نیازی به پیمودن بلندیهای دهشتناک فلسفه و فروید و سقوط و نزولهای آن نیست و یک زندگی عادی با تمثیلهای عادی و قابل فهم در چهارچوب یک جامعه آزاد و سالم و بودن در بخش comfort zone برای مردم و عامه کافی و بس میباشد.
باید دانست که مساله اصلی فساد و تباهی جامعه بستر دین است و نه نوع و استراکچر و خود دین. چرک و زخم از بستر شروع میشود و بعد توسط شریانهای ریشهداری مثل دین یا رسوم و سنت جامعه را بیمار میکند. برای همین برخلاف باور آتئیستهای جوان آتشین که به دنبال مبارزه با دین و باور مردم هستند باید با بسترسازان فاسد یک جامعه و سیستم سیاسی بیمار یک جامعه مبارزه کرد تا به سلامت در جامعه حتی به واسطه وجود انواع ادیان و باورها و اعتقادات غلط و درست رسید.
در این میان آتئیستهایی که در حذف کامل دین یا همان فرارفتن از دین به جای تعمق در فروید و ریشههای دین و خدا، به طور کلی منکر وجود پدیدهها و المانهای دینی و اساطیری شدند و آنها را به جای درک به باد تمسخر گرفتند و حتی بدتر به مبارزه برای نفی و نابودی این پدیدههای عمیق روانی بشر برخواستند و در این میان با چماق علم بخصوص فیزیک و تکامل بالای سر خداباوران و دینداران قرار گرفتند، دقیقا کسانی هستند که ناخواسته با رها کردن و دور شدن از مشکل اصلی فساد و بیماری جامعه (یعنی بستر سیاسی)، به بیماری بیشتر همان جامعه با رادیکالکردن هرچه بیشتر دینداران و از آن بدتر با رها کردن مردم عامه و ایدهای سرکوب شدهشان در جامعه با حذف خدا و شیطان، به سقوط و مرگ مکرر آن جامعه توسط ID و سوپرایگوهای سرکوب شدهی رها در جامعه دامن زدند.
حتی اگر بحث اینکه کل پروژه آتئیسم از کمونیسم و بازگشت به کمون اولیه یا همان ID سرکوب شده یا همان شیطان ادیان نشئت میگیرد را کنار بگذاریم، باید این واقعیت را پذیرفت که بعد از لاک، مونتسکیو، دو توکویل و همه پیشگامان جامعه آزاد لیبرال قانونمند که مساله سیاسی دین و جامعه را با به وجود آوردن بستر سیاسی قانونمند فرادینی که به سلامت جامعه منتهی میشد حل کرده بودند و دین و نهادهای دینی را برای مقابله با ایدهای سرکوب شده بشر و حفرههایی که آزادی جامعه میتوانست باعث آزادسازی این ایدها شود، به کار گرفته بودند، بازگشت آتئیسم و مارکسیسم و چپ نو بعد از مرگ جدشان کمونیسم و مبارزه دوباره با دین و خداباوران تا سرحد دشمنی و تهدید به نیست کردنشان، چیزی جز عبور از جامعه آزاد لیبرال به سمت یک جامعه نئوکمونیستی و یا پساکمونیستی برای آزادسازی حداکثری امیال به درجه بیماری رسیده ID سرکوب شده نخواهد بود.
جهان امروز ما اینبار اینگونه در معرض انحطاط دوباره توسط کمونیسم با روکش آتئیسم و تحریف سوءدارش از علم قرار گرفته است.
ماریکیو
۲۹ آذر ۴۰۲
@l_write_therefore_i_am
BY I write therefore I am
Share with your friend now:
tgoop.com/l_write_therefore_i_am/2078