tgoop.com/kotob_sh/814
Last Update:
بسم الله الرحمن الرحیم
🔷«ادّعای امامت» چیست؟
و چرا همچون شرک به خداست؟
📝برگرفته از: استاد حاج شیخ مصطفی اسکندری
✳️ در روایات فراوانی این مضمون وارد شده که: ادعای نابجای امامت، کفر يا شرک است. برای نمونه:
طلحة بن زید از حضرت صادق(ع) روایت نموده: «کسی که در ردیفِ امامی که امامتش از جانب خداست، شخصی را قرار دهد که امامتش الاهی نیست؛ به خداوند شرک ورزیده است». (کافی ۱/۳۷۳ ح۶)
به این معنا که هر کس در عین پذیرش امامت أئمه(ع)، دیگران را نیز در همان رتبه و با همان ویژگی ها قرار دهد و قبول کند، به نوعی پذیرش امامت اینان است و این شرک به خداست.
هیچ کس در عالم وجود با أئمه معصومین (علیهم السلام) در هیچ شأنی از شئون، هم طراز و همسان نیست. حجیّت تامه إلاهیّه که شیعه برای أئمه قائل است، منحصر به ایشان است و متعدی به غیر نمی باشد. این نکته از ارکان قویم و اصیلِ اعتقادیِ شیعه است و وجه تمایز شیعه از سایرین هم همین است.
🔸 اما چرا این کار، شرک به خدا باشد؟
از این جهت که خداوند، تنها از راه ولیّ خاصش و پیام رسانیِ وی، عبادت می شود . تسلیم و عبودیت در مقابل خدا، نماد و نمودش تسلیم و تذلّل در برابر امام است، اگر درکنار این امامِ خدائی، امامی شیطانی هم قرار دهد و در مقابل وی تسلیم شود و تذلّل ورزد؛ معنایش این است که خدایی دیگر و شریکی برای ذات قدّوس الاهی قائل شده با اینکه خود می داند که این امامش، از جانب خداوند متعال نیست.
نکته بسیار ظریف و مهم در امثال این روایت این است که آنچه در تاریخ اسلام به چشم خورده و وجود خارجی داشته، معمولاً این نبوده که افرادی را ازحیث فضیلت و شرافت و علم و نسب و عظمت در ردیف أئمه قرار دهند؛ هر چه بود و هر کس ادعایی داشته، ادعای این فضائل منحصر به فرد نبوده است. مثلاً اهل سنت درباره امامانشان چنین فضائلی را قائل نیستند و یا فرقه هایی همچون زیدیه و اسماعیلیه نیز ابدآً چنین کمالاتی را برای امامان خود مطرح نکرده اند و یا اهل سنت در مورد خلفای – غیر از ثلاثه – خود چنین رأیی ندارند. پس مصداقِ این فرمایش امام (علیه السلام) کیانند؟ معنای کلام امام (علیه السلام) چیست؟
✔️هم طراز قرار دادنِ کسی در ردیف أئمه(ع) و التزام به امامتِ او، به معنای اعطای حجیّت تامه و پذیرش وجوب اطاعت از وی در هر حالتی است. این، همان حالتِ امامت است که اهل سنت و بعضی فرقه های شیعی به غیر أئمه داده اند. اطاعت و تسلیم و تبعیت کامل از پیشوایانِ خود و إعطای ولایت تامه و حجیت کامله به اینان، همان امامت است که در غیر اهلش قرار داده شده. تجربه تاریخی هم همین را تأیید می کند. هیچکس در امثال ابوبکر و عمر، عصمت یا علم لدنی یا علم غیب قائل نشده با این حال سنّیان، تبعیت کامل از اینان می کنند و حجیّت تامه به ایشان می بخشند.
امامت یعنی حجیت و ولایت کسی را پذیرفتن، و این ربطی به کمالات و فضائل ندارد. بنابراین، نمی توان گفت: (اعطای ولایت به کسی اگر همطراز أئمه علیهم السلام در کمالات نباشد، عیبی ندارد چرا که به هر حال مقامات ائمه علیهم السلام و فضائل ایشان را ندارد)؛ آنچه مدّنظر أئمه (علیهم السلام) در این روایات است همین پذیرش مقام امامت و ولایت نااهلان است که شرک شمرده شده است.
خلاصه این که رکن مهم اعتقادی شیعه این است که امامت منحصر در عدد معینی است و تنها همین ها ولایت تامّه دارند و تبعیت کامله تنها از ایشان، بایسته است و هر کسی که خود را در این مقام ببیند – یعنی حرفش را مطاع بشمرد و برای خود، حجیت و ولایت قائل باشد – امام جائر و غیر خدایی است.
@kotob_sh
BY آثار کهن شیعه
Share with your friend now:
tgoop.com/kotob_sh/814