Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
8965 - Telegram Web
Telegram Web
هر روز خود را با❁﷽❁شروع کنیم.

🌹 ڕۆژباش هاوڕێیانی خۆشەویست

🗓 ئەمڕۆ  شەممە

🌾۰۸ی خەرمانان  ٢٧٢٥ی کوردی
🌾۰۸ی  شەهریور ١٤٠٤ کۆچی هەتاوی
🌾۳۰ی  ئوتی ٢٠٢٥ی زایینی
🌾۰۷ی ره بیعه ئه وه ل  ۱۴۴۷ مانگی


  "بەهیوای رۆژانێکی خۆش بۆ هەموولایەک"
پرورگارا
بین ما را اصلاح
دلهاى ما را متفق
ما را به آرامش هدایت
از تاریکى ها به سوى روشنى رهائى
از زشتى هاى آشکار و نهان دور 
خدایا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارک
و توبه ما را بپذیر زیرا تو توبه پذیر و مهربانی.
             آمين یا ارحم الراحمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٥٠ - خندق‌های اطراف شهر

از یک سو مسلمانان مشغولِ حفرِ خندق در اطراف مدینه بودند، و از سوی دیگر، اردوی ده هزار نفریِ دشمن به مدینه نزدیک می‌شد. مسلمانان سخت کار می‌کردند. جوانان، پیران و کودکان همه مشغول کندنِ خندق بودند.
پیامبر عزیزمان ﷺ ضمن اینکه خودش هم در حفر خندق کمک می‌کرد، به یارانش روحیه و قوت قلب می‌داد. بالای تپه کوچکی، چادری بر پا کرده بود. پیوسته آنجا می‌رفت و اطراف را کنترل می‌کرد. همه تلاشش برای ممانعت از وقوع جنگ و محافظت از شهر بود. سر و رویش پر از گرد و خاک شده بود. گرسنگی، بی‌خوابی و خستگی نمی‌شناخت و مدام در تلاش بود. کسانی که او را می‌دیدند، می‌گفتند:
"ای پیامبر خدا! کار کردنِ ما کافی خواهد بود، شما استراحت کنید."
اما پیامبر ﷺ، کار کردن را بسیار دوست داشت. او نمی‌توانست گوشه‌ای بنشیند و یارانش در گرما مشغول کار باشند. پاسخ می‌داد: "نخیر، من هم می‌خواهم در این ثواب شریک باشم."
در ششمین روز، اطراف شهر را خندق‌های عمیق و وسیع کنده بودند. محال بود دشمن بتواند از این خندق‌ها بگذرد و به شهر برسد. در قسمت جنوبیِ شهر، باغ‌های انبوهی بود. برای همین، خندق‌های آن ناحیه کمی تنگ‌تر بود.
هنوز برخی از یهودی‌ها در مدینه زندگی می‌کردند. آن‌ها چون نقض پیمان نکرده بودند،  اجازه داشتند در مدینه بمانند. اگر آن‌ها از درون شهر دست به خیانتی نمی‌زدند، دشمن قطعاً نمی‌توانست وارد شهر شود. برای همین، با هیجان منتظر دشمن بودند.

🌸
#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
1
پیامی نورانی❤️
3😢2
#تربیتی

چگونه می‌توانیم خُلق مردانگی و جوانمردی را در دل فرزندانمان بکاریم؟

مروّت تنها یک صفت نیست، بلکه مدرسه‌ای‌ست که نفس را به بزرگواری، حیا و نیکی به دیگران تربیت می‌کند.

پرورش فرزندان بر پایه مروّت، یعنی ساختن نسلی که قدر نیکی‌ها را می‌داند، ارزش‌ها را پاس می‌دارد و الگوی نیکویی در جامعه خود خواهد بود.
👏6
#برگزاری_دوره_توانمندسازی
جلسه توانمندسازی مدرسان و مربیان
🔹 استاد کاک اسماعيل مرادی
🔶زمان:شنبه ها ساعت٩:۰٠شب
🔷مکان:مسجدحضرت رسولﷺ
✔️انتظار می رود همگی ما در جلسات مذکور نیز ان شاءالله حضور به هم رسانیم.
پرورگارا
بین ما را اصلاح
دلهاى ما را متفق
ما را به آرامش هدایت
از تاریکى ها به سوى روشنى رهائى
از زشتى هاى آشکار و نهان دور 
خدایا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارک
و توبه ما را بپذیر زیرا تو توبه پذیر و مهربانی.
             آمين یا ارحم الراحمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قدوه | قسمت 10 | آسان گیری در اسلام

بیان داستانهایی از زندگی پیامبر اکرم ﷺ و به تصویر کشیدن مکان وقوع این داستانها جهت الگو برداری بهتر از بهترین پیامبر تاریخ، محمد مصطفی ﷺ

کیفیت: 1080

#قدوه
#برنامه
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📢 آموزش قرآن با زکریا
🔰 قسمت ۲۱
👈 سورة العلق

برای پیدا کردن سایر آموزش ها این مجموعه روی عبارت #آموزش_قرآن_زكریا کلیک کنید
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گاهی‌اوقات بر فرزند خود سخت می‌گرفت تا کتاب خدا «قرآن‌‌کریم» را حفظ کند ...
این فیلم را قبلأ هم گذاشته ام
💕🍃 آموزش کودکان مسلمان 🍃💕
╭┈──── ••⇣⇣🌹🌿
╰┈➢https://www.tgoop.com/kodak_moslm
👏63
در کنار دعا برای صالح بودن فرزندانمان
دعا کنیم که اصلاح‌گر هم باشند
که چقدر صالحان زیادند؛ و اصلاح‌گران کم
پس بر تربیت نسلی اصلاح‌گر، حریص باشید
چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:
«و پروردگارت هرگز شهری را به ستم نابود نمی‌کند در حالی که اهل آن اصلاح‌گر باشند»

- جاسم المطوع

تصور کن نجات شهری به خاطر وجود فرزند تو در آن شهر باشد
چه فضیلتی از این بالاتر و چه فرزندی از این بهتر؟
😢93
Forwarded from سید مجید حسینی
هر روز خود را با❁﷽❁شروع کنیم.

🌹 ڕۆژباش هاوڕێیانی خۆشەویست

🗓 ئەمڕۆ  یه کشەممە

🌾۰۹ی خەرمانان  ٢٧٢٥ی کوردی
🌾۰۹ی  شەهریور ١٤٠٤ کۆچی هەتاوی
🌾۳۱ی  ئوتی ٢٠٢٥ی زایینی
🌾۰۸ی ره بیعه ئه وه ل  ۱۴۴۷ مانگی


  "بەهیوای رۆژانێکی خۆش بۆ هەموولایەک"
پرورگارا
بین ما را اصلاح
دلهاى ما را متفق
ما را به آرامش هدایت
از تاریکى ها به سوى روشنى رهائى
از زشتى هاى آشکار و نهان دور 
خدایا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارک
و توبه ما را بپذیر زیرا تو توبه پذیر و مهربانی.
             آمين یا ارحم الراحمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
3
Forwarded from سید مجید حسینی
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٥١ - دستانِ پربرکت پیامبر ﷺ

مسلمانان روزها بود که خسته و گرسنه بی‌وقفه مشغول حفر خندق بودند. جابر با دیدن حالِ پیامبر عزیزمان ﷺ، از شدت ناراحتی درونش آتش گرفت. سریع به خانه‌اش رفت به همسرش گفت:
"پیامبر ﷺ باید خیلی گرسنه باشد، هر کسِ دیگری جای او بود تا حالا از هوش رفته بود، در خانه چیزی برای خوردن هست؟"
همسرش گفت:
"کمی آردِ جو داریم."
یک بزغاله هم در آغل داشتند. جابر فوراً آن را ذبح کرد. همسرش هم خمیر درست کرده بود. خمیر و گوشت را داخل تنور گذاشت. جابر نزد پیامبر عزیزمان ﷺ رفت. با ادب و احترام عرض کرد:
"ای پیامبر خدا! در خانه برای چند نفر غذا داریم. اگر از شما خواهش کنم تشریف می‌آورید؟"
پیامبر عزیزمان ﷺ بیشتر از خودش به دیگران فکر می‌کرد. دیگر مسلمانان هم مثل او گرسنه و خسته بودند. مگر می‌شد آن‌ها گرسنه باشند و پیامبرمان ﷺ غذا بخورد؟! از جابر پرسید: "چقدر غذا دارید؟"
جابر پاسخ داد: رمقداری نان و گوشتِ یک بزغاله."
پیامبرمان ﷺ فرمود:
"هم زیاد است. هم غذای خوبی است. برو به خانمت بگو تا وقتی من می‌رسم، آن‌ها را از تنور بیرون نیاورد."
جابر سمت خانه رفت و پیامبرمان ﷺ یارانش را صدا زد:
"همگی دست از کار بکشید برای غذا به خانه جابر می‌رویم."
همه با هم به سمتِ خانه جابر رفتند. جابر حیرت زده بود. در خانه، برای آن همه آدم غذا نداشت. از این بابت خجالت می‌کشید. به همسرش گفت:
"پیامبر ﷺ با همه کسانی که مشغول حفر خندق هستند، اینجا می‌آید، حالا باید چه کار کنیم؟"
همسرش خیلی آرام بود. با گفتن اینکه: "او از ما بهتر می‌داند." به شوهرش هم آرامش داد.
پیامبر ﷺ هنگامی که با یارانش به خانه جابر رسیدند، از آن‌ها خواست که آرام و تک‌تک وارد خانه شوند. سپس، خودش سراغ تنور رفت و روی آن، دعای برکت خواند. نان را بر می‌داشت و داخلش گوشت می‌گذاشت، و آن را نفر نفر میان اصحاب تقسیم می‌کرد. به راستی غذایی که از دست او بگیری لذت دیگری دارد.
پس از آنکه اصحاب سیر شدند، پیامبر ﷺ خودش هم خورد و به مردم هم داد.
مهمانان از صاحبخانه تشکر کرده و رفتند. جابر متعجب بود. با خود گفت: "به خدا سوگند مهمانان هزار نفر بودند! همه هم سیر شدند؛ اما هنوز دیگ پر از غذاست. ما هم سیریم. از این غذا به همسایه ها هم بدهیم."
جابر و همسرش متوجه بودند که این غذا، با دعای پیامبر ﷺ چنین برکتی یافته است. دستان پر برکت پیامبر ﷺ، آن روز هم همه مردم را شگفت‌زده کرد. اصحاب از اینکه می‌دیدند چنین پیامبر پر خیر و برکتی میان آن‌ها است امید و انرژی بیشتری گرفتند، و با شور و اشتیاق بیشتری دوباره مشغول حفر خندق شدند.

🌸
#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
6
#روانشناسی_کودکانگی
✔️خاطرات تلخ و بد دوران کودکی خود را برای فرزندتان تعریف نکنید. تعریف این خاطرات کتک خوردن‌ها، محدودیت‌ها و سختی‌ها به کودک آسیب می‌رساند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.
ـ                   آمین یاربً العالمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
5👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اذان زیبای پسر بچه 😍😍😍😍😍

#ـاذان را به بچه ها یاد دهیم...

https://www.tgoop.com/kodak_moslm
15👏2
انا لله و انا الیه راجعون...
ما خبر شهادت مبارز، حذیفه سمیر الکحلوت «ابو ابراهیم»، معروف به ابو عبیده، سخنگوی رسمی گردان‌های شهید عزالدین القسام، که همراه با همسر و فرزندانش و بیش از ۴۰ نفر از خانواده‌اش در یک کشتار خیانت‌آمیز صهیونیستی در غزه‌ی مقاوم، به شهادت رسیده است را به ملتمان و سایر آزادگان جهان تسلیت می‌گوییم.
ابوعبیده همانطور که زندگی کرد، با افتخار هم رفت، حامل صدای مقاومت بود تا با خون خود و خون پاک خانواده‌اش‌، صفحه‌ای جدید از حماسه مقاومت بنویسد. رفتن او همراه با خانواده‌اش شاهدی زنده بر حجم فداکاری‌هایی است که مردان فلسطین انجام می‌دهند، تا مسئله فلسطین امانتی باشد که نشکند و خونشان سوخت راه آزادی و پیروزی آشکار باقی بماند....
😢18💔10
Forwarded from سید مجید حسینی
هر روز خود را با❁﷽❁شروع کنیم.

🌹 ڕۆژباش هاوڕێیانی خۆشەویست

🗓 ئەمڕۆ  دوشەممە

🌾۱۰ی خەرمانان  ٢٧٢٥ی کوردی
🌾۱۰ی  شەهریور ١٤٠٤ کۆچی هەتاوی
🌾۰۱ی  ستامبری ٢٠٢٥ی زایینی
🌾۰۹ی ره بیعه ئه وه ل  ۱۴۴۷ مانگی


  "بەهیوای رۆژانێکی خۆش بۆ هەموولایەک"
پرورگارا
بین ما را اصلاح
دلهاى ما را متفق
ما را به آرامش هدایت
از تاریکى ها به سوى روشنى رهائى
از زشتى هاى آشکار و نهان دور 
خدایا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارک
و توبه ما را بپذیر زیرا تو توبه پذیر و مهربانی.
             آمين یا ارحم الراحمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
Forwarded from سید مجید حسینی
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٥٢ - پیامبری که نگهبانی می‌دهد

سپاهیان دشمن با رسیدن به ورودیِ مدینه و دیدن خندق‌ها حیرت کردند. ناچار جلو خندق‌ها چادر زدند، و برای ورود به مدینه به راه‌های دیگر فکر می‌کردند.
پیامبر عزیزمان ﷺ تمامِ شب بیدار بود، و در تنگ‌ترین قسمتِ خندق، نگهبانی می‌داد. ممکن بود دشمن بخواهد از آنجا وارد شهر شود.
دم‌دمای صبح، هوا خیلی سرد بود. پیامبرمان ﷺ از سرما می‌لرزید. گهگاه به چادرش می‌رفت و دوباره بیرون می‌آمد. سعد بن ابی‌وقاص که متوجه این حالت پیامبر ﷺ شد؛ به سرعت خودش را به پیامبر ﷺ رساند و پُست نگهبانی را از او تحویل گرفت.
صبح بعد، جنبشی در سپاه آغاز شد. منافقین به میان سربازان نفوذ کرده بودند و تلاش داشتند که شهامتشان را تضعیف کنند. می‌گفتند:
"چطور می‌خواهید با سپاهی ده هزار نفره بجنگید؟ از همین الان معلوم است که آن‌ها پیروز خواهند شد. ما با آن‌ها نمی‌جنگیم و به خانه‌هایمان برمی‌گردیم."
به این هم رضایت نداده، نزد پیامبرمان ﷺ رفتند و گفتند:
"شما هم می‌دانید که طرف مقابل بسیار قوی است. ما هم خانه‌هایمان بی‌صاحب مانده، ما می‌خواهیم سپاه را ترک کرده و به شهر برگردیم."
پیامبر عزیزمان ﷺ کسی را به زور و اجبار نگه نمی‌داشت. به آن‌هایی که خواهان رفتن بودند، اجازه داد از سپاه خارج شوند. دورویی و نفاقِ آن‌ها یک بار دیگر آشکار شد. آن‌ها که ماندند؛ دوستان قلبیِ الله و رسولش بودند و مؤمنانی راستین.
طولی نکشید که سپاهیان دشمن به تکاپو افتادند. عده‌ای تلاش کردند از خندق بگذرند؛ اما موفق نشدند.
سپس شروع به تیراندازی کردند، مسلمانان هم جوابِ متقابل دادند و به سمت آن‌ها تیراندازی کردند.
تیرها بر بالای خندق، از هر دو سو روان بود. تیراندازی مدتی طولانی ادامه داشت؛ اما نتیجه‌ای در بر نداشت. معلوم نبود کدام طرف زودتر عقب نشینی خواهد کرد و جنگ چگونه تمام خواهد شد. همه با کنجکاوی و نگرانی نتیجه را انتظار می‌کشیدند.


#۳۶۵_روز_با_پیامبر

🌸
#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
#روانشناسی_کودکانگی
✔️کودکی که خیالش از عشق و آغوش مادر راحت باشد بهتر می‌تواند با محیط اطراف خودش در تعامل باشد، برود جستجو کند آن را بشناسد و تمایل کمتری به در آغوش ماندن نشان می‌دهد اما همین کودک با دیدن مادر به سمت او می‌دوند و خودش را در آغوش مادر می‌اندازند.

اما پدر و مادری که اشتیاقی برای در آغوش کشیدن کودک خود ندارند، کودک این احساس را کرده به مادر خود می‌چسبد و این چسبیدن نه از روی عشق بلکه از روی ترس است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.
ـ                   آمین یاربً العالمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
2
#اقتدا_به_پیامبر

برای اطفال تان یاد دهید که هنگام بیدار شدن این دعا را بخوانند..😊

╭┈──── ••⇣⇣🌹🌿
╰┈➢https://www.tgoop.com/kodak_moslm
1
2025/09/01 09:53:56
Back to Top
HTML Embed Code: