tgoop.com/kodak_moslm/9089
Last Update:
#۳۶۵_روز_با_پیامبر
روز ٢٦٤ - خوشحالیِ پادشاهِ حبشه
او پیامبری مبعوث شده برای همۀ جهانیان بود، دینِ او، دینی جهان شمول بود. زبان، رنگ و نژاد، در این دعوت مبارک جایی نداشت. پیامبر ﷺ همه را دوست داشت، و آغوشِ پرمهر او به روی همه گشوده بود.
پس از امضای تفاهمنامه با مکیان، اوضاع آرام شده بود. حتی اگر برای دورهای گذرا و مقطعی هم باشد، پیشرفت خوبی حاصل شده بود. پیامبرمان ﷺ میخواست از فضای صلح و آشتیِ به وجود آمده، به خوبی بهره ببرد. به همین سبب، یارانش را گرد آورد و چنین گفت:
"خداوند مرا به عنوان پیامبر برای همه بشریت فرستاده است. آیا برای انتشار اسلام به همه دنیا مرا یاری خواهید کرد؟"
گفتند:
"حتماً ای پیامبر خدا! همیشه کنارت خواهیم بود، و هر چه بخواهی، انجام خواهیم داد."
پیامبر عزیزمان ﷺ نامههایی به حاکمان دنیا نوشت. در آن نامهها اسلام را تبیین کرده و خص حاکم را به دین اسلام دعوت میکرد. افرادی برای رساندن این نامهها تعیین شدند. آنان با زبان مردم آن سرزمینها آشنا بودند. نخستین نامه را که قرار بود به پادشاه حبشه برسد، به صحابی عمرو داد.
عمرو نامه را گرفت و به سرعت به راه افتاد. به دربار پادشاه رفت. نجاشی بر تختی آراسته با جواهرات زیبا نشسته بود. خدمتکاران بسیاری در اطرافش بودند. عمرو نامه را به نجاشی تقدیم کرد. پادشاه نامه را از دستش گرفت. نامه، بوی مُشک میداد. آن را بویید. سپس، بوسید و بر سر نهاد و باز کرد و خواند. اشک از چشماش روان بود.
خواندن نامه که تمام شد، از تخت شاهی اش پایین آمد. به ادب نشست و کلمه شهادتین را ادا کرد. حالا دیگر، پادشاه حبشه، نجاشی، مسلمان شده بود.
از زبانش این سخنان شنیده میشد:
"خیلی دوست داشتم اکنون کنار او بودم. کاش! به جای این پادشاهی، خادمِ او بودم. خادمِ او بودن بسیار بهتر و بالاتر از این پادشاهی است."
نامه را در جعبهای قیمتی گذاشت. آن را در بهترین جا نگه میداشت. نجاشی انسانی خوش قلب بود. پیامبر عزیزمان ﷺ با علم به این موضوع، سالها پیش یارانش را به حبشه فرستاد. نجاشی هم ایشان را با محبت پذیرفت. حالا صاحب این قلبِ زیبا، مسلمان شده بود. عمرو و دیگر مسلمانانِ ساکن حبشه خیلی خوشحال شدند.
🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸
BY آموزش کودکان مسلمان
Share with your friend now:
tgoop.com/kodak_moslm/9089