KODAK_MOSLM Telegram 9027
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٥٧ - گاوهایی که به بند محبت بسته شدند

کودکان مدینه، بازی و اسباب بازی‌هایشان را رها کرده، جیغ‌زنان می‌دویدند. زیرا دو گاو خشمگین، افسار پاره کرده و به خیابان زده بودند. هر کس را که سر راهشان قرار می‌گرفت، بر زمین زده و زخمی می‌کردند.
صاحبِ گاوهای خشمگین، دنبال آن‌ها بود.  می‌ترسید به مردم آسیب برسانند. مدتی طولانی دنبالشان دوید. سرانجام، موفق شد آن‌ها را در باغی به دام اندازد. درِ باغ را محکم بست. سپس نزد پیامبرمان ﷺ رفت.
پیامبر عزیزمان ﷺ با مؤمنان مشغول صحبت بود. صاحبِ گاوها با حالتی پریشان به پیامبرمان ﷺ گفت:
"ای پیامبر خدا! تقاضایی از شما دارم. دو گاوِ من امروز حسابی خشمگین شده‌اند. از صبح دنبالشان هستم. سرانجام توانستم؛ آن‌ها را در باغی حبس کنم. برای آرام شدنشان دعا می‌فرمایید؟"
پیامبرمان ﷺ که از حال مرد فهمیده بود چه اندازه از دست گاوهایش درمانده شده است، به اطرافیانش گفت:
"بلند شوید، همه با هم آنجا می‌رویم."
سپس همه با هم به باغ محل نگهداریِ دو گاو رفتند. پیامبرمان ﷺ به صاحب گاوها فرمود: "درِ باغ را باز کنید."
آن مرد، در باز کردن درِ باغ دودل بود. می‌ترسید که گاوها به پیامبرمان ﷺ حمله کنند و به او آسیبی برسانند. پیامبر ﷺ یک بار دیگر فرمود: "در را باز کنید."
یکی از گاوها، با حالتی که انگار منتظر کسی باشد کنار در ایستاده بود. به محض دیدن پیامبرمان ﷺ زانو زد. گردنش را خم کرد. پیدا بود که پیامبر رحمة للعالمین را شناخته بود. پیامبرمان ﷺ گردن گاو خشمگین را با مهربانی نوازش کرد و فرمود:
"ریسمانی بیاورید."
صاحب گاوها ریسمانی آورد. پیامبر عزیزمان ﷺ با مهربانی ریسمان را به گردن گاو انداخت. گاو خشمگین با نگاه‌های نرم به پیامبرمان ﷺ نگاه می‌کرد. سپس پیامبرمان ﷺ به سمت دیگر باغ رفت که گاو دیگر آنجا بود. آن یکی هم آرام شده بود، بدون حرکت، منتظر ایستاده بود.
پیامبرمان ﷺ به آن نزدیک شد و فرمود: "ریسمانی دیگر بیاورید که در گردنش اندازیم."
ریسمان را آوردند. پیامبرمان ﷺ با دستان مبارکش ریسمان را در گردن گاو انداخت و به صاحب گاوها فرمود:
"دیگر این گاوها به کسی آسیبی نخواهند زد."
صاحب گاوها متعجب بود. چشم‌هایش باور نمی‌کرد. گاوهای عصبی، خشمگین و مهاجمش حالا گاوهایی رام و آرام شده بودند. انگار پیامبر عزیزمان ﷺ آن‌ها را به ریسمان محبت بسته بود.
ترسِ کودکان مدینه فرو نشست. با آرامش و شادی به بازی‌هایشان برگشتند. آن‌ها خیلی خوب می‌دانستند که همۀ مخلوقات، پیامبر عزیزمان ﷺ را می‌شناسند و ایشان را دوست دارند.


🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
5



tgoop.com/kodak_moslm/9027
Create:
Last Update:

#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٥٧ - گاوهایی که به بند محبت بسته شدند

کودکان مدینه، بازی و اسباب بازی‌هایشان را رها کرده، جیغ‌زنان می‌دویدند. زیرا دو گاو خشمگین، افسار پاره کرده و به خیابان زده بودند. هر کس را که سر راهشان قرار می‌گرفت، بر زمین زده و زخمی می‌کردند.
صاحبِ گاوهای خشمگین، دنبال آن‌ها بود.  می‌ترسید به مردم آسیب برسانند. مدتی طولانی دنبالشان دوید. سرانجام، موفق شد آن‌ها را در باغی به دام اندازد. درِ باغ را محکم بست. سپس نزد پیامبرمان ﷺ رفت.
پیامبر عزیزمان ﷺ با مؤمنان مشغول صحبت بود. صاحبِ گاوها با حالتی پریشان به پیامبرمان ﷺ گفت:
"ای پیامبر خدا! تقاضایی از شما دارم. دو گاوِ من امروز حسابی خشمگین شده‌اند. از صبح دنبالشان هستم. سرانجام توانستم؛ آن‌ها را در باغی حبس کنم. برای آرام شدنشان دعا می‌فرمایید؟"
پیامبرمان ﷺ که از حال مرد فهمیده بود چه اندازه از دست گاوهایش درمانده شده است، به اطرافیانش گفت:
"بلند شوید، همه با هم آنجا می‌رویم."
سپس همه با هم به باغ محل نگهداریِ دو گاو رفتند. پیامبرمان ﷺ به صاحب گاوها فرمود: "درِ باغ را باز کنید."
آن مرد، در باز کردن درِ باغ دودل بود. می‌ترسید که گاوها به پیامبرمان ﷺ حمله کنند و به او آسیبی برسانند. پیامبر ﷺ یک بار دیگر فرمود: "در را باز کنید."
یکی از گاوها، با حالتی که انگار منتظر کسی باشد کنار در ایستاده بود. به محض دیدن پیامبرمان ﷺ زانو زد. گردنش را خم کرد. پیدا بود که پیامبر رحمة للعالمین را شناخته بود. پیامبرمان ﷺ گردن گاو خشمگین را با مهربانی نوازش کرد و فرمود:
"ریسمانی بیاورید."
صاحب گاوها ریسمانی آورد. پیامبر عزیزمان ﷺ با مهربانی ریسمان را به گردن گاو انداخت. گاو خشمگین با نگاه‌های نرم به پیامبرمان ﷺ نگاه می‌کرد. سپس پیامبرمان ﷺ به سمت دیگر باغ رفت که گاو دیگر آنجا بود. آن یکی هم آرام شده بود، بدون حرکت، منتظر ایستاده بود.
پیامبرمان ﷺ به آن نزدیک شد و فرمود: "ریسمانی دیگر بیاورید که در گردنش اندازیم."
ریسمان را آوردند. پیامبرمان ﷺ با دستان مبارکش ریسمان را در گردن گاو انداخت و به صاحب گاوها فرمود:
"دیگر این گاوها به کسی آسیبی نخواهند زد."
صاحب گاوها متعجب بود. چشم‌هایش باور نمی‌کرد. گاوهای عصبی، خشمگین و مهاجمش حالا گاوهایی رام و آرام شده بودند. انگار پیامبر عزیزمان ﷺ آن‌ها را به ریسمان محبت بسته بود.
ترسِ کودکان مدینه فرو نشست. با آرامش و شادی به بازی‌هایشان برگشتند. آن‌ها خیلی خوب می‌دانستند که همۀ مخلوقات، پیامبر عزیزمان ﷺ را می‌شناسند و ایشان را دوست دارند.


🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸

BY آموزش کودکان مسلمان


Share with your friend now:
tgoop.com/kodak_moslm/9027

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) According to media reports, the privacy watchdog was considering “blacklisting” some online platforms that have repeatedly posted doxxing information, with sources saying most messages were shared on Telegram. It’s yet another bloodbath on Satoshi Street. As of press time, Bitcoin (BTC) and the broader cryptocurrency market have corrected another 10 percent amid a massive sell-off. Ethereum (EHT) is down a staggering 15 percent moving close to $1,000, down more than 42 percent on the weekly chart. best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg Earlier, crypto enthusiasts had created a self-described “meme app” dubbed “gm” app wherein users would greet each other with “gm” or “good morning” messages. However, in September 2021, the gm app was down after a hacker reportedly gained access to the user data.
from us


Telegram آموزش کودکان مسلمان
FROM American