آموزش کودکان مسلمان

#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٤٩ - کسی نمی‌تواند وارد این شهر شود!

تعداد مسلمانان به سرعت رو به افزایش بود. این افزایش غیرقابلِ کنترل، مشرکان مکه را آزار می‌داد. به علاوه، یهودی‌های اخراجی از مدینه هم به آن‌ها پیوسته بودند. یهودیان بنی‌نظیر از لحظه خروج از مدینه، بیکار ننشسته و مُدام برای نابودیِ پیامبر ﷺ و یارانش نقشه می‌کشیدند. خیال می‌کردند با‌ هم‌پیمان شدن با دیگر گروه‌های همفکرِ خود می‌توانند بر مسلمانان فایق آیند. آن‌ها فکر مکارانه‌ای در سر داشتند. به مکه رفته و این فکر را با ابوسفیان در میان گذاشتند. ابوسفیان به گرمی از آن‌ها استقبال کرد، و به آن‌ها گفت:
"دشمنان محمّد، بهترین دوستان ما هستند."
همانجا به تفاهم رسیدند.
دارایی‌هایشان را عرضه کرده و با هم متحد شدند. از شهرهای دور و نزدیک سرباز اجیر کردند. در مدت کوتاهی، سپاهی ده هزار نفره تدارک دیدند. فرمانده سپاه، ابوسفیان بود. بدون فوت وقت، به راه افتادند. آن‌ها می‌خواستند ناگهانی به مدینه حمله کرده و پیش از آماده شدن مسلمانان بر آن‌ها غلبه کنند.
اعرابی که اطراف مکه زندگی کرده و پیامبرمان ﷺ را دوست داشتند، خطر را احساس کرده و با پیکی به پیامبر ﷺ خبر دادند. پیک، راهی را که پیمودن آن معمولاً بیش از دوازده روز طول می‌کشید؛ با غیرتی ستودنی در چهار روز پیمود. به پیامبر عزیزمان ﷺ اطلاع داد که مشرکان با سپاهی گسترده آماده حمله به مدینه هستند.
پیامبر عزیزمان ﷺ فوراً یارانش را جمع کرد، و وضعیت را برایشان روشن نمود. مسلمانان انتظار چنین حمله‌ای را نداشتند. هیچ گونه آمادگی نداشتند. در مورد محل و چگونگیِ رویارویی با دشمن، مفصل صحبت کردند نظرهای مختلفی مطرح شد. سرانجام، سلمانِ فارسی برخاست و چنین گفت:
"ای پیامبر خدا! ما در ایران برای جلوگیری از پیشروی سواران، اطراف شهرهای خود خندق می‌کندیم. حالا هم چنین کنیم."
این پیشنهاد هرگز به فکر و خیالِ دشمن خطور هم نمی‌کرد. به این ترتیب، از مدینه بیرون نرفته و مانعِ ورود دشمن به مدینه می‌شدند. همه با هم این فکر را پذیرفتند.
یکی از دلایل پذیرش این طرح از سوی پیامبرمان ﷺ این بود که به واسطه وجود خندق‌ها، افراد کمتری کُشته می‌شدند و کمتر خون ریخته می‌شد و مردم کمتر داغدار می‌شدند. او همه عمرش برای این مهم تلاش می‌کرد. پیامی که حفر خندق در اطراف مدینه به دشمن می‌فرستاد این بود:
"کسی نمی‌تواند وارد این شهر شود!"

🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸

❤2

www.tgoop.com/kodak_moslm/8957

308 viewsAug 29 at 03:37

#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٤٩ - کسی نمی‌تواند وارد این شهر شود!

تعداد مسلمانان به سرعت رو به افزایش بود. این افزایش غیرقابلِ کنترل، مشرکان مکه را آزار می‌داد. به علاوه، یهودی‌های اخراجی از مدینه هم به آن‌ها پیوسته بودند. یهودیان بنی‌نظیر از لحظه خروج از مدینه، بیکار ننشسته و مُدام برای نابودیِ پیامبر ﷺ و یارانش نقشه می‌کشیدند. خیال می‌کردند با‌ هم‌پیمان شدن با دیگر گروه‌های همفکرِ خود می‌توانند بر مسلمانان فایق آیند. آن‌ها فکر مکارانه‌ای در سر داشتند. به مکه رفته و این فکر را با ابوسفیان در میان گذاشتند. ابوسفیان به گرمی از آن‌ها استقبال کرد، و به آن‌ها گفت:
"دشمنان محمّد، بهترین دوستان ما هستند."
همانجا به تفاهم رسیدند.
دارایی‌هایشان را عرضه کرده و با هم متحد شدند. از شهرهای دور و نزدیک سرباز اجیر کردند. در مدت کوتاهی، سپاهی ده هزار نفره تدارک دیدند. فرمانده سپاه، ابوسفیان بود. بدون فوت وقت، به راه افتادند. آن‌ها می‌خواستند ناگهانی به مدینه حمله کرده و پیش از آماده شدن مسلمانان بر آن‌ها غلبه کنند.
اعرابی که اطراف مکه زندگی کرده و پیامبرمان ﷺ را دوست داشتند، خطر را احساس کرده و با پیکی به پیامبر ﷺ خبر دادند. پیک، راهی را که پیمودن آن معمولاً بیش از دوازده روز طول می‌کشید؛ با غیرتی ستودنی در چهار روز پیمود. به پیامبر عزیزمان ﷺ اطلاع داد که مشرکان با سپاهی گسترده آماده حمله به مدینه هستند.
پیامبر عزیزمان ﷺ فوراً یارانش را جمع کرد، و وضعیت را برایشان روشن نمود. مسلمانان انتظار چنین حمله‌ای را نداشتند. هیچ گونه آمادگی نداشتند. در مورد محل و چگونگیِ رویارویی با دشمن، مفصل صحبت کردند نظرهای مختلفی مطرح شد. سرانجام، سلمانِ فارسی برخاست و چنین گفت:
"ای پیامبر خدا! ما در ایران برای جلوگیری از پیشروی سواران، اطراف شهرهای خود خندق می‌کندیم. حالا هم چنین کنیم."
این پیشنهاد هرگز به فکر و خیالِ دشمن خطور هم نمی‌کرد. به این ترتیب، از مدینه بیرون نرفته و مانعِ ورود دشمن به مدینه می‌شدند. همه با هم این فکر را پذیرفتند.
یکی از دلایل پذیرش این طرح از سوی پیامبرمان ﷺ این بود که به واسطه وجود خندق‌ها، افراد کمتری کُشته می‌شدند و کمتر خون ریخته می‌شد و مردم کمتر داغدار می‌شدند. او همه عمرش برای این مهم تلاش می‌کرد. پیامی که حفر خندق در اطراف مدینه به دشمن می‌فرستاد این بود:
"کسی نمی‌تواند وارد این شهر شود!"

🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
✅«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸

BY آموزش کودکان مسلمان