KODAK_MOSLM Telegram 8915
Forwarded from سید مجید حسینی
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٤٣ - شاعرِ عاقل

كعب و بُجَیر دو برادر بودند. پدرشان شاعر بود و آن دو را هم مثل خودش شاعر بار آورده بود. در عین حال، او آدمی خردمند و دانشمند بود. پیوسته در مجلس دانایان شرکت می‌کرد. شنیده بود که به زودی پیامبری مبعوث خواهد شد. پیش از مرگ به فرزندانش گفته بود به پیامبری که خواهد آمد، ایمان بیاورید. بجیر، گفته پدر را از یاد نبرده، از بعثت پیامبرمان ﷺ با خبر شده و او را یافته بود، سپس ایمان آورده و مسلمان شد. اما برادرش کعب پیامبرمان ﷺ را انکار کرده و به او ایمان نمی‌آورد. در اشعارش پیامبر ﷺ و یارانش را مسخره می‌کرد. روزی یکی از همین شعرها به دست پیامبر عزیزمان ﷺ رسید. پیامبرمان ﷺ با خواندنِ شعر، بسیار غمگین شد. اندوه او از چشم بجیر پنهان نماند. برای همین، فوراً نامه‌ای به برادرش نوشت که در شهر دیگری زندگی می‌کرد.
کعب، نامه برادرش را دریافت کرد و آن را خواند. بُجیر در نامه‌اش به ارزش‌های والای دین اسلام و دادگری و نیکویی و جوانمردیِ پیامبرمان ﷺ اشاره کرده بود، و کار کعب را بسیار اشتباه دانسته و او را به اسلام دعوت کرده بود. کعب از نامه بجیر بسیار متأثر شد. از گفتن سخنان زشت و ناروا به پیامبرمان ﷺ، سخت پشیمان بود.
لازم بود کاری کند تا دلِ او را به دست آورد. فوراً حاضر شد و به راه افتاد. پیامبرمان ﷺ اصلاً کعب را ندیده بود.  نمی‌دانست آدمی که نزدش می‌آید، کعب است.
کعب همچون کودکی خطاکار جلو پیامبرمان ﷺ زانو زد، و دستِ مُشک‌بویش را گرفت.
سپس گفت:
"می‌گویند برادر بُجَیر، کعب، از کرده‌اش بسیار پشیمان شده و توبه کرده است. می‌خواهد به عنوان مسلمان نزد شما بیاید.  او را خواهید پذیرفت؟"
آغوش پیامبرمان ﷺ برای توبه کنندگان همواره گشوده بود. پس با لبخند فرمود:
"البته که خواهیم پذیرفت."
پس از فرمایش پیامبرمان ﷺ چشمان کعب از خوشحالی درخشید و فوراً کلمه شهادتین را بر زبان جاری کرد.
پیامبر عزیزمان فرمود:
"تو کی هستی؟"
کعب پاسخ داد:
"من کعب، برادر بُجَیر شاعر هستم."
پیامبر عزیزمان ﷺ از توبه و رستگاریِ او بسیار خشنود شد. نگاه محبت آمیزی به کعب کرد. کعب غمگین بود که تا آن روز او را نشناخته است. در مقابلِ رفتارِ پرمهر او، همان جا شعری سرود:
"آنچه را من دیدم
اگر فیلی می‌دید و می‌شنید، حتماً می‌لرزید
حالا سخن، سخنِ اوست‌
او نوری است که راه درست را می‌نمایاند
او فرستاده خداست."
پیامبر عزیزمان ﷺ شعرش را پسندید. ردای خود را از تن در آورد و به کعب هدیه داد. از آن پس آن شعر را «شعر ردا» نامیدند.

🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
1👍1



tgoop.com/kodak_moslm/8915
Create:
Last Update:

#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٤٣ - شاعرِ عاقل

كعب و بُجَیر دو برادر بودند. پدرشان شاعر بود و آن دو را هم مثل خودش شاعر بار آورده بود. در عین حال، او آدمی خردمند و دانشمند بود. پیوسته در مجلس دانایان شرکت می‌کرد. شنیده بود که به زودی پیامبری مبعوث خواهد شد. پیش از مرگ به فرزندانش گفته بود به پیامبری که خواهد آمد، ایمان بیاورید. بجیر، گفته پدر را از یاد نبرده، از بعثت پیامبرمان ﷺ با خبر شده و او را یافته بود، سپس ایمان آورده و مسلمان شد. اما برادرش کعب پیامبرمان ﷺ را انکار کرده و به او ایمان نمی‌آورد. در اشعارش پیامبر ﷺ و یارانش را مسخره می‌کرد. روزی یکی از همین شعرها به دست پیامبر عزیزمان ﷺ رسید. پیامبرمان ﷺ با خواندنِ شعر، بسیار غمگین شد. اندوه او از چشم بجیر پنهان نماند. برای همین، فوراً نامه‌ای به برادرش نوشت که در شهر دیگری زندگی می‌کرد.
کعب، نامه برادرش را دریافت کرد و آن را خواند. بُجیر در نامه‌اش به ارزش‌های والای دین اسلام و دادگری و نیکویی و جوانمردیِ پیامبرمان ﷺ اشاره کرده بود، و کار کعب را بسیار اشتباه دانسته و او را به اسلام دعوت کرده بود. کعب از نامه بجیر بسیار متأثر شد. از گفتن سخنان زشت و ناروا به پیامبرمان ﷺ، سخت پشیمان بود.
لازم بود کاری کند تا دلِ او را به دست آورد. فوراً حاضر شد و به راه افتاد. پیامبرمان ﷺ اصلاً کعب را ندیده بود.  نمی‌دانست آدمی که نزدش می‌آید، کعب است.
کعب همچون کودکی خطاکار جلو پیامبرمان ﷺ زانو زد، و دستِ مُشک‌بویش را گرفت.
سپس گفت:
"می‌گویند برادر بُجَیر، کعب، از کرده‌اش بسیار پشیمان شده و توبه کرده است. می‌خواهد به عنوان مسلمان نزد شما بیاید.  او را خواهید پذیرفت؟"
آغوش پیامبرمان ﷺ برای توبه کنندگان همواره گشوده بود. پس با لبخند فرمود:
"البته که خواهیم پذیرفت."
پس از فرمایش پیامبرمان ﷺ چشمان کعب از خوشحالی درخشید و فوراً کلمه شهادتین را بر زبان جاری کرد.
پیامبر عزیزمان فرمود:
"تو کی هستی؟"
کعب پاسخ داد:
"من کعب، برادر بُجَیر شاعر هستم."
پیامبر عزیزمان ﷺ از توبه و رستگاریِ او بسیار خشنود شد. نگاه محبت آمیزی به کعب کرد. کعب غمگین بود که تا آن روز او را نشناخته است. در مقابلِ رفتارِ پرمهر او، همان جا شعری سرود:
"آنچه را من دیدم
اگر فیلی می‌دید و می‌شنید، حتماً می‌لرزید
حالا سخن، سخنِ اوست‌
او نوری است که راه درست را می‌نمایاند
او فرستاده خداست."
پیامبر عزیزمان ﷺ شعرش را پسندید. ردای خود را از تن در آورد و به کعب هدیه داد. از آن پس آن شعر را «شعر ردا» نامیدند.

🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸

BY آموزش کودکان مسلمان


Share with your friend now:
tgoop.com/kodak_moslm/8915

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The channel also called on people to turn out for illegal assemblies and listed the things that participants should bring along with them, showing prior planning was in the works for riots. The messages also incited people to hurl toxic gas bombs at police and MTR stations, he added. Add the logo from your device. Adjust the visible area of your image. Congratulations! Now your Telegram channel has a face Click “Save”.! With the sharp downturn in the crypto market, yelling has become a coping mechanism for many crypto traders. This screaming therapy became popular after the surge of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May or early June. Here, holders made incoherent groaning sounds in late-night Twitter spaces. They also role-played as urine-loving Goblin creatures. How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Telegram is a leading cloud-based instant messages platform. It became popular in recent years for its privacy, speed, voice and video quality, and other unmatched features over its main competitor Whatsapp.
from us


Telegram آموزش کودکان مسلمان
FROM American