KODAK_MOSLM Telegram 8675
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٢٤ - آخرین نشانه‌ها

زيد بن سونه خاخام؛ بسیار باسواد بود. او ویژگی‌های آخرین پیامبر را در کتاب‌ها خوانده، و بسیاری از این نشانه‌ها را به چشم خود در پیامبرمان ﷺ دیده بود. دو ویژگیِ دیگر مانده بود تا با دیدن آن‌ها به پیامبریِ محمد ﷺ یقین یابد. آن دو نشانه عبارت بودند از:
نرم‌خویی و غالب آمدن بر عصبانیت، و پاسخ پخته و سنجیده دادن در مقابل رفتار جاهلانه دیگران.
برای همین، پیامبرمان ﷺ را از دور تعقیب می‌کرد. روزی پیامبرمان ﷺ با حضرت علی (رض) در راه که شخصی جلویشان را گرفت و با چشمانی پر از التماس چنین گفت:
"ای پیامبر خدا! در روستای ما قحطی و خشکسالی آمده است. مردم تشنه و گرسنه هستند. آیا به ما کمک می‌کنید؟"
پیامبر عزیزمان ﷺ رو کرد به حضرت علی (رض) و فرمود: "علی! چه داریم که بتوانیم به او بدهیم؟" خاخام زید که فرصت مناسبی یافته بود خودش را به پیامبر ﷺ رساند، و گفت که می‌تواند به عنوان قرض مقداری خوراکی به ایشان بدهد؛ به شرطی که در تاریخ مشخص آن‌ها را باز پس گیرد. پیامبر عزیزمان ﷺ شرطِ زید را پذیرفت، و به تفاهم رسیدند. زید فوراً رفت و چیزهایی را که وعده داده بود با خود آورد.
پیامبر عزیزمان ﷺ همه را برای روستای قحطی زده فرستاد.
مدت کوتاهی از آن ماجرا می‌گذشت. روزی پیامبر عزیزمان ﷺ به همراه حضرت عمر (رض) و عده‌ای دیگر از یارانش از جایی باز می‌گشتند که زید جلویشان را گرفت. هدفش این بود که با رفتار زشت و ناپسند او را عصبانی کند؛ تا پیامبریِ ایشان را بیازماید. یقه پیامبرمان ﷺ را گرفت و فریاد زد:
"ای محمد! بدهی‌ات را بده. شما مردمی هستید که از دیگران وام می‌گیرید؛ اما آن را پس نمی‌دهید. من شما را می‌شناسم!" حال آنکه تاریخ بازپرداخت بدهی هنوز فرا نرسیده بود. حضرت عمر (رض) با دیدن این رفتار او، عصبانی شد و فریاد زد: "این حرف‌های زشت را به پیامبر ﷺ زدی؟ به خدا سوگند اگر از او شرم نمی‌کردم حسابت را کف دستت می‌گذاشتم."
زید با دیدن خشم حضرت عمر (رض) ترسید و چند گام عقب رفت، پیامبر عزیزمان ﷺ بسیار آرام بود. رو کرد به حضرت عمر (رض) و گفت:
"عمر! تو باید به من توصیه می‌کردی که به زیبایی بدهی‌ام را بپردازم، و به او هم توصیه می‌کردی که به زیبایی طلبش را بخواهد. حالا با او برو و طلبش را بده و چون او را ترساندی کمی بیشتر خرما به او بده."
پس از فرمایشات پیامبرمان ﷺ، حضرت عمر (رض) طلب زید را داده و چنان که پیامبرمان ﷺ فرموده بود خرمای بیشتری هم به او داد.
خاخام زید با دیدن رفتار پخته و مهربانانه پیامبرمان ﷺ در مقابل رفتار زشت و ناپسندش با خود اندیشید که هرگز انسانی نیک‌اندیش‌تر از او در جهان پیدا نخواهد شد.
حالا، آخرین نشانه‌های مورد انتظار را هم دیده بود. چنین شخصی قطعاً می‌بایست پیامبر خدا باشد. زید از هیجان می‌لرزید، از خوشحالی داشت پرواز می‌کرد. همان جا کلمه شهادتین را بر زبان آورد و مسلمان شد.

* خاخام - علمای ربانی و پیشوایان دین یهود
.


🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
3



tgoop.com/kodak_moslm/8675
Create:
Last Update:

#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٢٤ - آخرین نشانه‌ها

زيد بن سونه خاخام؛ بسیار باسواد بود. او ویژگی‌های آخرین پیامبر را در کتاب‌ها خوانده، و بسیاری از این نشانه‌ها را به چشم خود در پیامبرمان ﷺ دیده بود. دو ویژگیِ دیگر مانده بود تا با دیدن آن‌ها به پیامبریِ محمد ﷺ یقین یابد. آن دو نشانه عبارت بودند از:
نرم‌خویی و غالب آمدن بر عصبانیت، و پاسخ پخته و سنجیده دادن در مقابل رفتار جاهلانه دیگران.
برای همین، پیامبرمان ﷺ را از دور تعقیب می‌کرد. روزی پیامبرمان ﷺ با حضرت علی (رض) در راه که شخصی جلویشان را گرفت و با چشمانی پر از التماس چنین گفت:
"ای پیامبر خدا! در روستای ما قحطی و خشکسالی آمده است. مردم تشنه و گرسنه هستند. آیا به ما کمک می‌کنید؟"
پیامبر عزیزمان ﷺ رو کرد به حضرت علی (رض) و فرمود: "علی! چه داریم که بتوانیم به او بدهیم؟" خاخام زید که فرصت مناسبی یافته بود خودش را به پیامبر ﷺ رساند، و گفت که می‌تواند به عنوان قرض مقداری خوراکی به ایشان بدهد؛ به شرطی که در تاریخ مشخص آن‌ها را باز پس گیرد. پیامبر عزیزمان ﷺ شرطِ زید را پذیرفت، و به تفاهم رسیدند. زید فوراً رفت و چیزهایی را که وعده داده بود با خود آورد.
پیامبر عزیزمان ﷺ همه را برای روستای قحطی زده فرستاد.
مدت کوتاهی از آن ماجرا می‌گذشت. روزی پیامبر عزیزمان ﷺ به همراه حضرت عمر (رض) و عده‌ای دیگر از یارانش از جایی باز می‌گشتند که زید جلویشان را گرفت. هدفش این بود که با رفتار زشت و ناپسند او را عصبانی کند؛ تا پیامبریِ ایشان را بیازماید. یقه پیامبرمان ﷺ را گرفت و فریاد زد:
"ای محمد! بدهی‌ات را بده. شما مردمی هستید که از دیگران وام می‌گیرید؛ اما آن را پس نمی‌دهید. من شما را می‌شناسم!" حال آنکه تاریخ بازپرداخت بدهی هنوز فرا نرسیده بود. حضرت عمر (رض) با دیدن این رفتار او، عصبانی شد و فریاد زد: "این حرف‌های زشت را به پیامبر ﷺ زدی؟ به خدا سوگند اگر از او شرم نمی‌کردم حسابت را کف دستت می‌گذاشتم."
زید با دیدن خشم حضرت عمر (رض) ترسید و چند گام عقب رفت، پیامبر عزیزمان ﷺ بسیار آرام بود. رو کرد به حضرت عمر (رض) و گفت:
"عمر! تو باید به من توصیه می‌کردی که به زیبایی بدهی‌ام را بپردازم، و به او هم توصیه می‌کردی که به زیبایی طلبش را بخواهد. حالا با او برو و طلبش را بده و چون او را ترساندی کمی بیشتر خرما به او بده."
پس از فرمایشات پیامبرمان ﷺ، حضرت عمر (رض) طلب زید را داده و چنان که پیامبرمان ﷺ فرموده بود خرمای بیشتری هم به او داد.
خاخام زید با دیدن رفتار پخته و مهربانانه پیامبرمان ﷺ در مقابل رفتار زشت و ناپسندش با خود اندیشید که هرگز انسانی نیک‌اندیش‌تر از او در جهان پیدا نخواهد شد.
حالا، آخرین نشانه‌های مورد انتظار را هم دیده بود. چنین شخصی قطعاً می‌بایست پیامبر خدا باشد. زید از هیجان می‌لرزید، از خوشحالی داشت پرواز می‌کرد. همان جا کلمه شهادتین را بر زبان آورد و مسلمان شد.

* خاخام - علمای ربانی و پیشوایان دین یهود
.


🌸#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸

BY آموزش کودکان مسلمان


Share with your friend now:
tgoop.com/kodak_moslm/8675

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

1What is Telegram Channels? Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. Healing through screaming therapy How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Those being doxxed include outgoing Chief Executive Carrie Lam Cheng Yuet-ngor, Chung and police assistant commissioner Joe Chan Tung, who heads police's cyber security and technology crime bureau.
from us


Telegram آموزش کودکان مسلمان
FROM American