KHERADSARAYEFERDOWSI Telegram 6254
‍ بیست و هشتم تیرماه زادروز سیمین بهبهانی، غزل‌بانوی شعر معاصر ایران (۱۳۹۳- ۱۳۰۶)

سیمین بهبهانی در تهران زاده شد. او فارغ‌التحصیل رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران بود و سال‌ها در دبیرستان‌های پایتخت به دبیری اشتغال داشت.
در سال‌ ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران و در سال ۱۳۵۷ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد‌.
سیمین شاعری غزلسرا بود. از مجموعه‌های شعری او می‌توان به سه‌تار شکسته، رستاخیز و خطی ز سرعت و از آتش اشاره کرد.


درس تاریخ

دخترم تاریخ را تکرار کرد
قصۀ ساسانیان را بازگفت
تا به خاطر بسپرَد آن قصّه را
چون به پایان آمد، از آغاز گفت

از زبانش همچو طوطی می‌گذشت
آنچه با او گفته بود استاد او:
داستان اردشیر بابکان
قصّۀ نوشیروان و دادِ او


قصّه‌ای از آن شکوه و فرّ و کام
کز فروغش چشم گردون خیره شد
زان جلال ایزدی کز جلوه‌اش
مهر و مه در چشم دشمن تیره شد

تا بدانجا کز گذشت روزگار
داستان خسروان از یاد رفت
تا بدانجا کز نهیب تندباد
خوشه‌های زرنشان بر باد رفت

اشک گرمی در دو چشمش حلقه بست
بر کلامش لرزه‌ای اندوه ریخت
تا نبینم در نگاهش یأس را
دیده‌اش از دیدۀ من می‌گریخت

گفت: دیدی با زبان پاک ما
کینه‌توزی‌های آن تازی چه کرد؟
گفتمش: فردوسی پاکیزه‌رای
دیدی اما در سخن‌سازی چه کرد؟


گفت: دیدی پُتک شوم روزگار
بارگاه تاجداران را شکست؟
گفتم: اما اشک خاقانی چو لعل
تاج شد بر تارک «ایوان» نشست

گفت: دیدی دست خصم تیره‌رای
جلوه را از نامۀ تنسر گرفت؟
گفتم اما دفتر ما زیب و رنگ
از هزاران تنسر دیگر گرفت

گفت: از پرویز جز افسانه‌ای
نیست باقی زان طلایی‌بوستان
گفتمش: با سعدی شیرین‌سخن
رو به سوی بوستان با دوستان

گفت: از چنگ نکیسا نغمه‌ای
از چه رو دیگر نمی‌آید به گوش؟
گفتمش: با شعر حافظ نغمه‌‌ها
سر دهد در گوش پندارت سروش

گفت دیدی زیر تیغ دشمنان
رونق فرش بهارستان نماند؟
گفتمش: اما ز جامی یاد کن
کز سخن گل در بهارستان فشاند

گفت: در بنیان استغنای ما
آتشی فرهنگ‌سوز انگیختند
گفتم: اما سال‌ها بگذشت و باز
دست در دامان ما آویختند

لفظ تازی گوهری گر عرضه کرد
زادگاه گوهرش دریای ماست
در جهان ماهی اگر تابنده شد
آفتابش بوعلی سینای ماست


زیستن در خون ما آمیزه بود
نیستی را روح ما هرگز ندید
ققنسی گر سوخت از خاکسترش
ققنسی پرشورتر آمد پدید

جسم ما کوه است کوهی استوار
کوه را اندیشه از کولاک نیست
روح ما دریاست، دریایی عظیم
هیچ دریا را ز طوفان باک نیست

آن‌همه سیلاب‌های خانه‌کَن
سوی دریا آمد و آرام شد
هرکه در سر پخت سودایی ز نام
پیش ما نام‌آوران گمنام شد


#سیمین_بهبهانی
#غزل_بانوی_شعر

@kheradsarayeferdowsi
30



tgoop.com/kheradsarayeferdowsi/6254
Create:
Last Update:

‍ بیست و هشتم تیرماه زادروز سیمین بهبهانی، غزل‌بانوی شعر معاصر ایران (۱۳۹۳- ۱۳۰۶)

سیمین بهبهانی در تهران زاده شد. او فارغ‌التحصیل رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران بود و سال‌ها در دبیرستان‌های پایتخت به دبیری اشتغال داشت.
در سال‌ ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران و در سال ۱۳۵۷ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد‌.
سیمین شاعری غزلسرا بود. از مجموعه‌های شعری او می‌توان به سه‌تار شکسته، رستاخیز و خطی ز سرعت و از آتش اشاره کرد.


درس تاریخ

دخترم تاریخ را تکرار کرد
قصۀ ساسانیان را بازگفت
تا به خاطر بسپرَد آن قصّه را
چون به پایان آمد، از آغاز گفت

از زبانش همچو طوطی می‌گذشت
آنچه با او گفته بود استاد او:
داستان اردشیر بابکان
قصّۀ نوشیروان و دادِ او


قصّه‌ای از آن شکوه و فرّ و کام
کز فروغش چشم گردون خیره شد
زان جلال ایزدی کز جلوه‌اش
مهر و مه در چشم دشمن تیره شد

تا بدانجا کز گذشت روزگار
داستان خسروان از یاد رفت
تا بدانجا کز نهیب تندباد
خوشه‌های زرنشان بر باد رفت

اشک گرمی در دو چشمش حلقه بست
بر کلامش لرزه‌ای اندوه ریخت
تا نبینم در نگاهش یأس را
دیده‌اش از دیدۀ من می‌گریخت

گفت: دیدی با زبان پاک ما
کینه‌توزی‌های آن تازی چه کرد؟
گفتمش: فردوسی پاکیزه‌رای
دیدی اما در سخن‌سازی چه کرد؟


گفت: دیدی پُتک شوم روزگار
بارگاه تاجداران را شکست؟
گفتم: اما اشک خاقانی چو لعل
تاج شد بر تارک «ایوان» نشست

گفت: دیدی دست خصم تیره‌رای
جلوه را از نامۀ تنسر گرفت؟
گفتم اما دفتر ما زیب و رنگ
از هزاران تنسر دیگر گرفت

گفت: از پرویز جز افسانه‌ای
نیست باقی زان طلایی‌بوستان
گفتمش: با سعدی شیرین‌سخن
رو به سوی بوستان با دوستان

گفت: از چنگ نکیسا نغمه‌ای
از چه رو دیگر نمی‌آید به گوش؟
گفتمش: با شعر حافظ نغمه‌‌ها
سر دهد در گوش پندارت سروش

گفت دیدی زیر تیغ دشمنان
رونق فرش بهارستان نماند؟
گفتمش: اما ز جامی یاد کن
کز سخن گل در بهارستان فشاند

گفت: در بنیان استغنای ما
آتشی فرهنگ‌سوز انگیختند
گفتم: اما سال‌ها بگذشت و باز
دست در دامان ما آویختند

لفظ تازی گوهری گر عرضه کرد
زادگاه گوهرش دریای ماست
در جهان ماهی اگر تابنده شد
آفتابش بوعلی سینای ماست


زیستن در خون ما آمیزه بود
نیستی را روح ما هرگز ندید
ققنسی گر سوخت از خاکسترش
ققنسی پرشورتر آمد پدید

جسم ما کوه است کوهی استوار
کوه را اندیشه از کولاک نیست
روح ما دریاست، دریایی عظیم
هیچ دریا را ز طوفان باک نیست

آن‌همه سیلاب‌های خانه‌کَن
سوی دریا آمد و آرام شد
هرکه در سر پخت سودایی ز نام
پیش ما نام‌آوران گمنام شد


#سیمین_بهبهانی
#غزل_بانوی_شعر

@kheradsarayeferdowsi

BY خردسرای فردوسی




Share with your friend now:
tgoop.com/kheradsarayeferdowsi/6254

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

To delete a channel with over 1,000 subscribers, you need to contact user support The administrator of a telegram group, "Suck Channel," was sentenced to six years and six months in prison for seven counts of incitement yesterday. A new window will come up. Enter your channel name and bio. (See the character limits above.) Click “Create.” Read now 6How to manage your Telegram channel?
from us


Telegram خردسرای فردوسی
FROM American