اکنون جمهوری اسلامی مانده و همان سرمایه اولیه، یعنی مردم. همه قوتها و قدرتهای بعدی، تمام شده است.
تنها راه بقای نظام، بازگشت به مردم است. برای اینکه جمهوری اسلامی مجددا در تله «هواداران بجای مردم» نیفتد، باید تصریح کرد که مردم یعنی نظر اکثریت مردم در پیمایشهای معتبر. (در غیاب هر راه دیگری که نظر اکثریت مردم و بویژه جامعه دوم را نشان دهد، این راه، نزدیکترین و سریعترین راه رسیدن به نظر مردم است، هر چند، با آن فاصله و تفاوت دارد.)
لذاست که اولویت نظام باید بر افزایش رضایت مردم باشد و بهبود معیشتشان، از هر طریق ممکن.
نمودار پیوست که از عصر ایران گرفته شده، سقوط سرانه تولید ناخالص داخلی سوریه از ۱۱۲۴ دلار در ۲۰۱۹ تا ۲۸۲ دلار در ۲۰۲۳ را نشان میدهد، و همین نمودار برای سقوط سریع حکومت سریع کافی است، هر چند او برای جلب رضایت مردم هم هیچ کاری نکرده بود.
تنها راه بقای نظام، بازگشت به مردم است. برای اینکه جمهوری اسلامی مجددا در تله «هواداران بجای مردم» نیفتد، باید تصریح کرد که مردم یعنی نظر اکثریت مردم در پیمایشهای معتبر. (در غیاب هر راه دیگری که نظر اکثریت مردم و بویژه جامعه دوم را نشان دهد، این راه، نزدیکترین و سریعترین راه رسیدن به نظر مردم است، هر چند، با آن فاصله و تفاوت دارد.)
لذاست که اولویت نظام باید بر افزایش رضایت مردم باشد و بهبود معیشتشان، از هر طریق ممکن.
نمودار پیوست که از عصر ایران گرفته شده، سقوط سرانه تولید ناخالص داخلی سوریه از ۱۱۲۴ دلار در ۲۰۱۹ تا ۲۸۲ دلار در ۲۰۲۳ را نشان میدهد، و همین نمودار برای سقوط سریع حکومت سریع کافی است، هر چند او برای جلب رضایت مردم هم هیچ کاری نکرده بود.
👍26👎9
برای آنها که دل به فردای براندازی بستهاند!
امروز دقیقا «فردای براندازی» در سوریه است و همین امروز، اسراییل ۱۵۰ بار به سوریهی بیدفاع حمله کرده و بخشهای دیگری از خاکش را اشغال کرده و دهها جنگنده نیروی هوایی سوریه را منهدم کرده است.
مساله اسراییل، ویرانی ایران است نه سرنگونی جمهوری اسلامی. آنها همه منطقه را ضعیف و پرآشوب و سرگرم به خود میخواهند.
امروز دقیقا «فردای براندازی» در سوریه است و همین امروز، اسراییل ۱۵۰ بار به سوریهی بیدفاع حمله کرده و بخشهای دیگری از خاکش را اشغال کرده و دهها جنگنده نیروی هوایی سوریه را منهدم کرده است.
مساله اسراییل، ویرانی ایران است نه سرنگونی جمهوری اسلامی. آنها همه منطقه را ضعیف و پرآشوب و سرگرم به خود میخواهند.
👍65👎24
Forwarded from شارنامه| صلاح الدین خدیو
🔺خاورمیانەی جدید و هم سفرگی گرگ و کلاغ!
ظاهرا در خاورمیانەی جدید نتانیاهو، سوریه مانند تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رام الله خواهد شد؛
ارتش نخواهد داشت، کنترل آسمان آن بدست اسرائیل خواهد بود و تنها یک نیروی پلیس مجهز به سلاح های سبک وظیفەی شهربانی و مرزبانی را به دوش می گیرد.
آنچه ارتش اسرائیل در این دو روز انجام داده و می گوید فعلا ادامه خواهد داشت، معنایی جز این ندارد.
تمام آشیانه های نیروی هوایی، موشک های بالستیک، سامانەهای پادفند هوایی، نیروی هوایی کوچک سوریه، پادگان ها و زاغەهای مهمات بە دقت بمباران شدەاند.
در حالی که اسرائیل در حال اخته کردن سوریه است، ترکیه فارغ از هر دغدغه مشغول قلع و قمع کردها در غرب فرات است.
در اولین روز سقوط اسد، ترکیه به منبج حمله و آن را اشغال کرد.
اصل سقوط اسد هم که با پیمانکاری ترکیه و قطر انجام شد، بدون زمینه سازی تام اسرائیل امکان پذیر نبود.
اکنون که ترکیه و قطر به عنوان فاتحان جدید سوریه جای ایران و روسیه را گرفتەاند، در برابر عملیات دولت زدایی اسرائیل کاملا ساکتند.
دقیقا معلوم نیست، وقتی که می گویند "همه جوره" در کنار ملت سوریه هستیم، مقصودشان چیست!
در عالم وحوش موارد جالبی از همکاری حیوانات وجود دارد.
به طور مثال کلاغ سر سفید هنگامی که جسدی مردار می بیند، با سر و صدا و قار قار گرگ ها را آگاه می کند.
گرگ ها می آیند آن را می درند و کلاغ هم از باقیماندەی گوشت مردار می خورد.
آنچه امروز در سوریه می گذرد حکایت مرده خواری آقا کلاغەی ترک از سفرەی خون گرگ بیابان دیدەی اسرائیل است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
ظاهرا در خاورمیانەی جدید نتانیاهو، سوریه مانند تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رام الله خواهد شد؛
ارتش نخواهد داشت، کنترل آسمان آن بدست اسرائیل خواهد بود و تنها یک نیروی پلیس مجهز به سلاح های سبک وظیفەی شهربانی و مرزبانی را به دوش می گیرد.
آنچه ارتش اسرائیل در این دو روز انجام داده و می گوید فعلا ادامه خواهد داشت، معنایی جز این ندارد.
تمام آشیانه های نیروی هوایی، موشک های بالستیک، سامانەهای پادفند هوایی، نیروی هوایی کوچک سوریه، پادگان ها و زاغەهای مهمات بە دقت بمباران شدەاند.
در حالی که اسرائیل در حال اخته کردن سوریه است، ترکیه فارغ از هر دغدغه مشغول قلع و قمع کردها در غرب فرات است.
در اولین روز سقوط اسد، ترکیه به منبج حمله و آن را اشغال کرد.
اصل سقوط اسد هم که با پیمانکاری ترکیه و قطر انجام شد، بدون زمینه سازی تام اسرائیل امکان پذیر نبود.
اکنون که ترکیه و قطر به عنوان فاتحان جدید سوریه جای ایران و روسیه را گرفتەاند، در برابر عملیات دولت زدایی اسرائیل کاملا ساکتند.
دقیقا معلوم نیست، وقتی که می گویند "همه جوره" در کنار ملت سوریه هستیم، مقصودشان چیست!
در عالم وحوش موارد جالبی از همکاری حیوانات وجود دارد.
به طور مثال کلاغ سر سفید هنگامی که جسدی مردار می بیند، با سر و صدا و قار قار گرگ ها را آگاه می کند.
گرگ ها می آیند آن را می درند و کلاغ هم از باقیماندەی گوشت مردار می خورد.
آنچه امروز در سوریه می گذرد حکایت مرده خواری آقا کلاغەی ترک از سفرەی خون گرگ بیابان دیدەی اسرائیل است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
👍25👎3
بازگشت مداوم به مردم
در ضرورت سنجش مداوم نظام با رضایت مردم به عنوان «ملاک و مناط و معیار و میزان کار»
مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی در عام بودن آن بود. رهبری انقلاب، مشروعیت انقلاب را از همان ابتدا، در تکیه آن به مردم، یعنی توده و عامه مردم، تعریف کرد و تاکنون نیز جمهوری اسلامی بر همین نظر بوده است و اتکای به مردم، ویژگی جمهوری اسلامی و نقطه قوت اساسی آن بوده است.
من در مقالهای با عنوان «بازسازی نظریه مردمی انقلاب اسلامی» در تحلیل جامعهشناختی راهپیمایی ۲۲ بهمن (اینجا)، تلاش کردم تا این رابطه را تبیین کنم و امکان آسیبشناسی مداوم نظام بر اساس دوری و نزدیکی رابطهاش با مردم را تحلیل کنم.
در بخشی از آن مقاله آوردهام که «جسارت بالایی می طلبد که انقلابی، در موعد سالانۀ از پیش تعیین شدهای، تمام حیثیّت خود را به آزمون حضور راهپیمایانۀ مردم بگذارد؛ این نوع تهوّر و شجاعت در هیچ انقلاب دیگری شبیه ندارد. راهپیمایی ۲۲ بهمن، انقلاب مجدّدِ دائمیِ هر سالهای است که انقلاب اسلامی را زنده میکند و تازه نگه میدارد و حضور مردم تا الان باعث شده که انقلاب سرپای خودش بایستد. راهپیمایی ۲۲ بهمن نه «تجدید بیعت با انقلابی که در بهمن ۵۷ انجام شده» است و نه «مراسم گرامیداشت» و «جشن تولّد» انقلاب اسلامی است، بلکه، «تکرار سالانه خود انقلاب اسلامی» است؛ به نوعی «انقلاب مجدّد» است. راهپیمایی ۲۲ بهمن اینگونه نیست که ما به «یاد انقلاب اسلامی» بیرون بیایم و راهپیمایی کنیم، بلکه هر بار انقلاب اسلامی مجدّداً مورد تأیید مردم قرار میگیرد.»
و بر اساس این نظر، هشدار دادم که «جمهوری اسلامی باید مداوماً خودش را با «انقلاب اسلامی» بسنجد و با مردم بسنجد. مردم و رضایت مردم کوچه و بازار، نکتۀ اصلی است. اوّلین نکتهای که حضرت علی(ع) بعد از تذکّرات اخلاقی به مالک اشتر میفرمایند این است که مالک، «صالحین با نظر مردم ارزیابی میشوند».»
جمهوری اسلامی این گونه طراحی شده که رای و نظر مردم، معیار و میزان باشد، و اگر تاکنون توانسته در این زمانه پرآشوب، و منطقه پرتهدید و پردشمن، و علیرغم «تنهایی استراتژیک»، از مرزهای ایران و مردم ایران حمایت کند، بر اساس همین اتکا به مردم بوده است. از این روست که مردم و رضایت آنها، تنها نقطه قوت اصلی و اساسی نظام است و به تعبیر رهبر انقلاب «جلب رضایت مردم زمینهساز جلب رضایت الهی» خواهد شد و «بهترین کارها و محبوبترین کارها آن است که مورد نظر تودهی مردم باشد، آنها را خشنود کند، آنها را راضی کند، هماهنگ با رضایت آنها باشد».
در ضرورت سنجش مداوم نظام با رضایت مردم به عنوان «ملاک و مناط و معیار و میزان کار»
مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی در عام بودن آن بود. رهبری انقلاب، مشروعیت انقلاب را از همان ابتدا، در تکیه آن به مردم، یعنی توده و عامه مردم، تعریف کرد و تاکنون نیز جمهوری اسلامی بر همین نظر بوده است و اتکای به مردم، ویژگی جمهوری اسلامی و نقطه قوت اساسی آن بوده است.
من در مقالهای با عنوان «بازسازی نظریه مردمی انقلاب اسلامی» در تحلیل جامعهشناختی راهپیمایی ۲۲ بهمن (اینجا)، تلاش کردم تا این رابطه را تبیین کنم و امکان آسیبشناسی مداوم نظام بر اساس دوری و نزدیکی رابطهاش با مردم را تحلیل کنم.
در بخشی از آن مقاله آوردهام که «جسارت بالایی می طلبد که انقلابی، در موعد سالانۀ از پیش تعیین شدهای، تمام حیثیّت خود را به آزمون حضور راهپیمایانۀ مردم بگذارد؛ این نوع تهوّر و شجاعت در هیچ انقلاب دیگری شبیه ندارد. راهپیمایی ۲۲ بهمن، انقلاب مجدّدِ دائمیِ هر سالهای است که انقلاب اسلامی را زنده میکند و تازه نگه میدارد و حضور مردم تا الان باعث شده که انقلاب سرپای خودش بایستد. راهپیمایی ۲۲ بهمن نه «تجدید بیعت با انقلابی که در بهمن ۵۷ انجام شده» است و نه «مراسم گرامیداشت» و «جشن تولّد» انقلاب اسلامی است، بلکه، «تکرار سالانه خود انقلاب اسلامی» است؛ به نوعی «انقلاب مجدّد» است. راهپیمایی ۲۲ بهمن اینگونه نیست که ما به «یاد انقلاب اسلامی» بیرون بیایم و راهپیمایی کنیم، بلکه هر بار انقلاب اسلامی مجدّداً مورد تأیید مردم قرار میگیرد.»
و بر اساس این نظر، هشدار دادم که «جمهوری اسلامی باید مداوماً خودش را با «انقلاب اسلامی» بسنجد و با مردم بسنجد. مردم و رضایت مردم کوچه و بازار، نکتۀ اصلی است. اوّلین نکتهای که حضرت علی(ع) بعد از تذکّرات اخلاقی به مالک اشتر میفرمایند این است که مالک، «صالحین با نظر مردم ارزیابی میشوند».»
جمهوری اسلامی این گونه طراحی شده که رای و نظر مردم، معیار و میزان باشد، و اگر تاکنون توانسته در این زمانه پرآشوب، و منطقه پرتهدید و پردشمن، و علیرغم «تنهایی استراتژیک»، از مرزهای ایران و مردم ایران حمایت کند، بر اساس همین اتکا به مردم بوده است. از این روست که مردم و رضایت آنها، تنها نقطه قوت اصلی و اساسی نظام است و به تعبیر رهبر انقلاب «جلب رضایت مردم زمینهساز جلب رضایت الهی» خواهد شد و «بهترین کارها و محبوبترین کارها آن است که مورد نظر تودهی مردم باشد، آنها را خشنود کند، آنها را راضی کند، هماهنگ با رضایت آنها باشد».
Mrjavadi
نقش مهم اما کمرنگ شده مردم در «راهپیمایی 22 بهمن»
بازسازی «نظریه مردمی» انقلاب اسلامی
- محمدرضا جوادی یگانه :: Javadi Yeganeh
بازسازی «نظریه مردمی» انقلاب اسلامی
- محمدرضا جوادی یگانه :: Javadi Yeganeh
صفحه شخصی محمدرضا جوادی یگانه
👍12👎1
کتاب راهنمای جامعهشناسی اخلاق
جلد اول دستنامه جامعهشناسی اخلاق، ویراسته استیون هیتلین و استیفان وایزی (۲۰۱۰) با نام «کتاب راهنمای جامعهشناسی اخلاق» در هفته گذشته منتشر شد. کتاب توسط مجید جعفریان و همکارانش ترجمه شده و در ۱۰۵۵ صفحه توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به قیمت یک میلیون و دویست هزار تومان منتشر شده است. ابتدای کتاب نیز مهدی علیزاده مقدمهای مفصل در باره «فهم دانش جامعهشناسی اخلاق» نوشته است.
میشل لامونت، رییس پیشین انجمن جامعهشناسی آمریکا در مقدمهای که بر کتاب نوشته، پنج محور اصلی جامعهشناسی اخلاق را موارد زیر میداند (ص ۵۶):
- تبیین تنوع اخلاقی در میان گروهها و جمعیتهای اخلاقی
- مطالعه و بررس فرایندهای بینادین اجتماعی و نقش اخلاق در فرایند شکلگیری هویت و گروهها
- تبیین شکلگیری و ظهور و صعود و افول جنبشهای اجتماعی-سیاسی از منظر آرمانها و اهداف اخلاقی آنها
- مطالعه جنسیت و تبیین نقش اخلاق و هنجارها در شکلگیری رفتارها، نظام توضیح امتیازات و فرصتهای جنسیتی
- مطالعه سیاست و سیاستگذاری به مثابه حوزههای بدیل از نظام ارزشگذاری اخلاقی که توسط دولتها و حکمرانیها در عرض و به جای نظامات ارزش اخلاقی قرار گرفته است.
کتاب دستنامه جامعهشناسی اخلاق، سی فصل دارد که بنا به توضیح ناشر، در ترجمه کتاب «شش فصل آن به خاطر فقدان تناسب با شرایط فرهنگی و مسائل اجتماعی ایران، به جهت اختصار بیشتر حذف شده است». در ادامه عناوین بخشها و فصول کتاب را برای استفاده بیشتر آوردهام، زیر فصول حذفشده در ترجمه، خط کشیده ام. فایل انگلیسی کتاب را هم در پست بعدی میگذارم تا دسترسی به آنها ممکن باشد. لازم به ذکر است که جلد دوم دستنامه جامعهشناسی اخلاق، در ۳۲ فصل در سال ۲۰۲۳ منتشر شده است.
فهرست مطالب کتاب
- مقدمه: بازگشت امر اخلاقی. میشل لامونت
بخش اول: چشماندازهای جامعهشناختی به اخلاق
- فصل اول: بازگشت به آینده: احیاء جامعهشناسی اخلاق. استیون هیتلین و استفان وایزی.
- فصل دوم: رویکرد شناختی به اخلاق. ریمون بودون.
- فصل سوم: مفاهیم چهارگانه اخلاق: راهبردیهای معرفتی گوناگون در سنت کلاسیک. کریستوفر پاول.
- فصل چهارم: اشاراتی به جامعه شناسی اخلاق در کارهای پارسونز، زیمل و مرتون. دونالد ن. لوین.
- فصل ۵: (نا)اخلاق جنگ. ادوارد تیریاکیان.
- فصل پنجم: نظم اجتماعی به مثابه نظم اخلاقی. آن وارفیلد راولز.
بخش دوم: خاستگاه جامعهشناسی [زمینهها از کجا ناشی میشوند؟]
- فصل ششم: انتخاب طبیعی و تکامل اخلاقی در جوامع انسانی. جاناتان اچ. ترنر.
- فصل ۸: امرقدسی و کفر در بازارگاه. فردریک وِری
- فصل هفتم: طبقه و اخلاق. اندرو سایر.
- فصل هشتم:پیوند ناپایدار قانون و اخلاق. کارول ای. هایمر.
- فصل نهم: اخلاق در سازمانها. رابرت جکال.
- فصل دهم: تبیین جرم به عنوان کنش اخلاقی. پرولوف اچ. ویکستروم.
- فصل یازدهم: مطالبه خداوند چیست؟ درک بافت دینی و اخلاقیات. کریستوفر دی. بادر و راجر فینک.
- فصل دوازدهم: آموزش و پرورش و جنگهای فرهنگی: اخلاق و درگیری در مدارس آمریکا. جیمز اس. دیل و جیمز دیویدسون هانتر.
- فصل ۱۶:خلق و بنیاد واژگان اخلاقی. برایان لاو
بخش سوم: سازوکار اخلاق در کنش [اخلاق در عمل (اخلاق چگونه کار می کند؟)]
- فصل سیزدهم: مشکل انسان نامرئی: چگونه دغدغه حسن شهرت، انگیزه سخاوتمندی میشود. راب ویلر و دیگران.
- فصل چهاردهم: رابطه عدالت و اخلاق: موضوعی ارتباطی، مغفول اما غیرقابل اجتناب. کارن ای. هگود و هیدر ال. شرمن.
- فصل پانزدهم: به سوی علم یکپارچه اخلاق: پیوند ذهن، جامعه و فرهنگ. رنگین فرات و چاد مایکل مکفرسون.
- فصل شانزدهم: روانشناسی اجتماعی هویت اخلاقی. جان. ای. استنس.
- فصل۲۱: اخلاق و ارتباط جسم-ذهن. گابریل ایگناتو
- فصل هفدهم: قدرت اخلاقی. جال میتا و کریستوفر وینشیپ.
- فصل هجدهم: ابعاد اخلاقی ارتباط کار-خانواده. مری بلر لوی.
- فصل نوزدهم: طبقهبندی اخلاقی و سیاست اجتماعی. برایان اتینسلند.
- فصل بیستم: برساخت اخلاقی ریسک. لزلی ت. روت.
- فصل بیست و یکم: گفتمان اخلاقی در بافتهای اقتصادی. ریکا پ. مسنگیل و ایمی رینولدز.
- فصل بیست و دوم: اخلاقیات در جهان اجتماعی تعاملی و گفتمانی زندگی روزمره. جیسون جی. تورووِتز و داگلاس دبیلو. مینارد.
بخش چهارم: مسیرهای آینده در علم جامعهشناسی
- فصل بیست و سوم: اخلاق، مدرنیته و جامعه جهانی. سابین فریریچز و ریچارد مانچ.
- فصل بیست و چهارم: آیا اخلاق برساختی اجتماعی است؟ استیون لوکز.
- فصل ۳۰: چیزهای کهنه و نو درباره جامعه شناسی اخلاق جدید. گابریل آبند
جلد اول دستنامه جامعهشناسی اخلاق، ویراسته استیون هیتلین و استیفان وایزی (۲۰۱۰) با نام «کتاب راهنمای جامعهشناسی اخلاق» در هفته گذشته منتشر شد. کتاب توسط مجید جعفریان و همکارانش ترجمه شده و در ۱۰۵۵ صفحه توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به قیمت یک میلیون و دویست هزار تومان منتشر شده است. ابتدای کتاب نیز مهدی علیزاده مقدمهای مفصل در باره «فهم دانش جامعهشناسی اخلاق» نوشته است.
میشل لامونت، رییس پیشین انجمن جامعهشناسی آمریکا در مقدمهای که بر کتاب نوشته، پنج محور اصلی جامعهشناسی اخلاق را موارد زیر میداند (ص ۵۶):
- تبیین تنوع اخلاقی در میان گروهها و جمعیتهای اخلاقی
- مطالعه و بررس فرایندهای بینادین اجتماعی و نقش اخلاق در فرایند شکلگیری هویت و گروهها
- تبیین شکلگیری و ظهور و صعود و افول جنبشهای اجتماعی-سیاسی از منظر آرمانها و اهداف اخلاقی آنها
- مطالعه جنسیت و تبیین نقش اخلاق و هنجارها در شکلگیری رفتارها، نظام توضیح امتیازات و فرصتهای جنسیتی
- مطالعه سیاست و سیاستگذاری به مثابه حوزههای بدیل از نظام ارزشگذاری اخلاقی که توسط دولتها و حکمرانیها در عرض و به جای نظامات ارزش اخلاقی قرار گرفته است.
کتاب دستنامه جامعهشناسی اخلاق، سی فصل دارد که بنا به توضیح ناشر، در ترجمه کتاب «شش فصل آن به خاطر فقدان تناسب با شرایط فرهنگی و مسائل اجتماعی ایران، به جهت اختصار بیشتر حذف شده است». در ادامه عناوین بخشها و فصول کتاب را برای استفاده بیشتر آوردهام، زیر فصول حذفشده در ترجمه، خط کشیده ام. فایل انگلیسی کتاب را هم در پست بعدی میگذارم تا دسترسی به آنها ممکن باشد. لازم به ذکر است که جلد دوم دستنامه جامعهشناسی اخلاق، در ۳۲ فصل در سال ۲۰۲۳ منتشر شده است.
فهرست مطالب کتاب
- مقدمه: بازگشت امر اخلاقی. میشل لامونت
بخش اول: چشماندازهای جامعهشناختی به اخلاق
- فصل اول: بازگشت به آینده: احیاء جامعهشناسی اخلاق. استیون هیتلین و استفان وایزی.
- فصل دوم: رویکرد شناختی به اخلاق. ریمون بودون.
- فصل سوم: مفاهیم چهارگانه اخلاق: راهبردیهای معرفتی گوناگون در سنت کلاسیک. کریستوفر پاول.
- فصل چهارم: اشاراتی به جامعه شناسی اخلاق در کارهای پارسونز، زیمل و مرتون. دونالد ن. لوین.
- فصل ۵: (نا)اخلاق جنگ. ادوارد تیریاکیان.
- فصل پنجم: نظم اجتماعی به مثابه نظم اخلاقی. آن وارفیلد راولز.
بخش دوم: خاستگاه جامعهشناسی [زمینهها از کجا ناشی میشوند؟]
- فصل ششم: انتخاب طبیعی و تکامل اخلاقی در جوامع انسانی. جاناتان اچ. ترنر.
- فصل ۸: امرقدسی و کفر در بازارگاه. فردریک وِری
- فصل هفتم: طبقه و اخلاق. اندرو سایر.
- فصل هشتم:پیوند ناپایدار قانون و اخلاق. کارول ای. هایمر.
- فصل نهم: اخلاق در سازمانها. رابرت جکال.
- فصل دهم: تبیین جرم به عنوان کنش اخلاقی. پرولوف اچ. ویکستروم.
- فصل یازدهم: مطالبه خداوند چیست؟ درک بافت دینی و اخلاقیات. کریستوفر دی. بادر و راجر فینک.
- فصل دوازدهم: آموزش و پرورش و جنگهای فرهنگی: اخلاق و درگیری در مدارس آمریکا. جیمز اس. دیل و جیمز دیویدسون هانتر.
- فصل ۱۶:خلق و بنیاد واژگان اخلاقی. برایان لاو
بخش سوم: سازوکار اخلاق در کنش [اخلاق در عمل (اخلاق چگونه کار می کند؟)]
- فصل سیزدهم: مشکل انسان نامرئی: چگونه دغدغه حسن شهرت، انگیزه سخاوتمندی میشود. راب ویلر و دیگران.
- فصل چهاردهم: رابطه عدالت و اخلاق: موضوعی ارتباطی، مغفول اما غیرقابل اجتناب. کارن ای. هگود و هیدر ال. شرمن.
- فصل پانزدهم: به سوی علم یکپارچه اخلاق: پیوند ذهن، جامعه و فرهنگ. رنگین فرات و چاد مایکل مکفرسون.
- فصل شانزدهم: روانشناسی اجتماعی هویت اخلاقی. جان. ای. استنس.
- فصل۲۱: اخلاق و ارتباط جسم-ذهن. گابریل ایگناتو
- فصل هفدهم: قدرت اخلاقی. جال میتا و کریستوفر وینشیپ.
- فصل هجدهم: ابعاد اخلاقی ارتباط کار-خانواده. مری بلر لوی.
- فصل نوزدهم: طبقهبندی اخلاقی و سیاست اجتماعی. برایان اتینسلند.
- فصل بیستم: برساخت اخلاقی ریسک. لزلی ت. روت.
- فصل بیست و یکم: گفتمان اخلاقی در بافتهای اقتصادی. ریکا پ. مسنگیل و ایمی رینولدز.
- فصل بیست و دوم: اخلاقیات در جهان اجتماعی تعاملی و گفتمانی زندگی روزمره. جیسون جی. تورووِتز و داگلاس دبیلو. مینارد.
بخش چهارم: مسیرهای آینده در علم جامعهشناسی
- فصل بیست و سوم: اخلاق، مدرنیته و جامعه جهانی. سابین فریریچز و ریچارد مانچ.
- فصل بیست و چهارم: آیا اخلاق برساختی اجتماعی است؟ استیون لوکز.
- فصل ۳۰: چیزهای کهنه و نو درباره جامعه شناسی اخلاق جدید. گابریل آبند
👍11
Forwarded from روزنامه فرهیختگان
📸 دم شما مردم گرم
🔻ایرانیها در سردترین روز سال ۴۰ میلیون متر مکعب گاز صرفهجویی کردند و گاز هیچ کجای ایران قطع نشد.
@FarhikhteganOnline
🔻ایرانیها در سردترین روز سال ۴۰ میلیون متر مکعب گاز صرفهجویی کردند و گاز هیچ کجای ایران قطع نشد.
@FarhikhteganOnline
👍19
مخروبه غزه، به رونق سابق بازگردد یا خیر، پوشالی بودن اخلاق جهانیشده را عیان کرد. غرب آنجا که منافعش در مخاطره باشد به هیچ اخلاقی پایبند نیست، بویژه آنگاه که طرف مقابلش غیرغربی باشد. بشر عام و حقوق و اخلاقش، توهمی بیش نیست.
👍37👎2
مهمترین گروهی که از هر بهبودی در وضعیت ایران و افزایش امید در مردم، زیان میکنند و هر کاری برای نابسامانی جامعه میکنند، مجاهدین هستند. آنها برای دستیابی به قدرت سیاسی، آمادهاند جنگ داخلی راه بیاندازند و ایران را به آتش بکشند؛ در جنگ تحمیلی هم همدست با صدام، به ایران حمله کردند.
👍27
ایران در آستانه دور تازهای از فشارها و تحریمهای ناجوانمردانه احتمالی است. بخشی از جامعه راه خود را از نظام جدا کرده و دیگر تعلق و احساسی نسبت به آن ندارد، و بیگانگان هم روی این جدایی و بیتعلقی حساب ویژه باز کردهاند.
راه گذر از این دوره دشوار، گسترش استظهار و اتکا به مردم است، یعنی اینکه آن پنجاه و یک درصد راینداده هم «دیده شوند»، و نظراتشان و خودشان در سیاستگذاریها و تصمیمات لحاظ شوند.
بدون مردم، همه مردم، جمهوری اسلامی وزنی ندارد.
راه گذر از این دوره دشوار، گسترش استظهار و اتکا به مردم است، یعنی اینکه آن پنجاه و یک درصد راینداده هم «دیده شوند»، و نظراتشان و خودشان در سیاستگذاریها و تصمیمات لحاظ شوند.
بدون مردم، همه مردم، جمهوری اسلامی وزنی ندارد.
👍29👎1
روایت واقعی از رابطه مردم با نظام در خوزستان همین است که در جلسه امروز دیدار مردم با رئیسجمهور عیان شد؛ بقیه روایتها و دیدارها، کنترلشده و تصنعی است. زندگی مردم دچار مشکل فراوان است و بشدت معترضند که چرا صدایشان شنیده نشده؛ اما امیدوارند. هنوز امید دارند که مشکلشان حل شود.
👍16👎3
«با آنان در یك مجلس عمومی بنشین و شخصا به مشكلاتشان رسیدگی كن و در آن مجلس برای خداوندی كه تو را آفریده است فروتنی نما و سربازان و یارانت را كه جزو محافظان و نگهبانان تو هستند از آنان دور بدار، تا هر كه میخواهد سخن بگوید بدون لكنت زبان و بیترس و واهمه مطالبش را اظهار كند.» عهدنامه مالک اشتر
تصویری از دیدارهای رئیسجمهور در خوزستان
تصویری از دیدارهای رئیسجمهور در خوزستان
👍6👎4
آیا صدا رسید؟
محمد مالی (روزنامهنگار)
سرمقاله شنبه ۶ بهمن روزنامه خوزیها (اینجا)
خوزستانِ بدون روتوش و بیبزک تقریباً همین است که در حاشیه، استقبال عمومی و متن جلسات خصوصی رئیسجمهور مسعود پزشکیان، ملاحظه و مشاهده و مخابره شد. تنها در سفر رئیس دولت وفاق، زیر پوست خوزستان برای لحظاتی این فرصت را یافت که دیده و شنیده شود.
گاهی با خود فکر میکنم آنها که پزشکیان را آخرین فرصت مینامند شاید به این گزاره نظر دارند که انگار هستهی سخت قدرت، دیگر فاقد بینایی و شنوایی است و حساسیتاش را برای درک واقعیتهای امروزِ جامعه ایرانی از دست داده و دچار اطلاعرسانی کانالیزه شده و برداشت آن از کفِ خیابان مطابق با واقعیتها نیست و البته که اتفاقات سفر خوزستانِ رئیسجمهور این اشتباه محاسباتی را عریان ساخت و این تلنگر تلخ را وارد آورد که روایت گُل و بلبلی باطل است و سونامی نزدیکتر از آن است که فکر میکردیم و حال آنکه بسیاری از تصمیمسازان موثر ساختار، هنوز هم، از اساس در انکار هر گونه گسل و شکافاند.
با خود میگویم اگر رئیسجمهور میخواهد، وعده داده و به روشنی میگوید که قصد دارد صدای بیصدایان باشد، مصداق و جلوه بارز آن همین فریادها، اعتراضها و قهرهایی است که در سفر خوزستان از پرده برون افتاد. پس اگر سفر خوزستان، ارسال پیام نارضایتی عمومی در حجمی وسیع بوده باشد که پیش از این بر آن سرپوش میگذاشتند یا صدایاش را درنمیآوردند، دستاورد کمی نداشته است.
پرسش اساسی اما این است که چرا در سفر پزشکیان به خوزستان، امکان شنیدن صدای بیصدایان فراهم شد. پاسخ روشن است؛ در سفر دولت چهاردهم به خوزستان از قطار اتوبوسها، آدمهای سفارشی و سیاهیلشگرها و صحنهآراییها خبری نبود. آنها که آمدند، خود آمدند تا به بالاترین مقام اجرایی کشور نشان دهند که آستانه تحمل خوزستان که اگر آن را به دیگر نقاط ایران تعمیم بدهیم هم پُربیراه نباشد، به پایان رسیده و اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی به واسطه سالها محرومیت و دروغ و تبعیض و سوءمدیریت مخدوش شده است.
اعتراضهایی که در جایجای سفر پزشکیان به خوزستان شنیدیم، بُغض فروخوردهای بود که سالها امکان بروز و مجال ظهور نداشت. ما البته میتوانیم که درد را نبینیم و مانند گذشته چند برنامهریز، مجری و آنها که فریاد زدند را مقصر معرفی کنیم و آدرس غلط دهیم! اما واقعیت این است که اعتراضها و بُغضها در خوزستان محدود به چند نفر و چند منطقه نیست و عمومیت دارد.
در ساخت سانترال و مرکزپیرامون صدسال گذشته ایران، مرسوم این بود که بالا بفرماید و پایین به گوش بسپارد، حالا در یک اتفاق نادر و خرق عادت، صدای شنونده و گیرنده به اتاق فرمان و مرجع صدور پیام رسیده است. آنچه سفر خوزستانِ رئیسجمهور پزشکیان را خاص و ویژه و استثنایی مینماید همین است، آیا صدا رسید؟ آیا اتاق فرمان پیام را گرفت؟ بهنظر میرسد که اینگونه باشد.
واقعیت این است؛ تب و التهابی که روح سفر پزشکیان به خوزستان بود و بر آن سایه افکند به مثابه حاشیهای که بر متن چیره شد، نشانه فعالیت آتشفشانی بود که آن را مُرده و خاموش میپنداشتیم. آیا میتوانیم مانع فوران این آتشفشان شویم. چرا که نه. تنها کافی است صدای از بام افتادن طشت رسوایی را بشنویم. صدای مردم را. همین مردمی که از سینهها در برابر سرب داغ، برای دفاع از ایران، سپر ساختند.
فریادها، قهرها و بُغضهایی که در سفر پزشکیان به خوزستان شنیده شد، صدای واقعی مردم بود، مردمی که زیر بار تورم ۵۰ درصدی، دلار ۸۳ هزارتومانی و بیکاری ۴۰ درصدی، کمر خم کردهاند، این صدا را بشنویم. همین.
محمد مالی (روزنامهنگار)
سرمقاله شنبه ۶ بهمن روزنامه خوزیها (اینجا)
خوزستانِ بدون روتوش و بیبزک تقریباً همین است که در حاشیه، استقبال عمومی و متن جلسات خصوصی رئیسجمهور مسعود پزشکیان، ملاحظه و مشاهده و مخابره شد. تنها در سفر رئیس دولت وفاق، زیر پوست خوزستان برای لحظاتی این فرصت را یافت که دیده و شنیده شود.
گاهی با خود فکر میکنم آنها که پزشکیان را آخرین فرصت مینامند شاید به این گزاره نظر دارند که انگار هستهی سخت قدرت، دیگر فاقد بینایی و شنوایی است و حساسیتاش را برای درک واقعیتهای امروزِ جامعه ایرانی از دست داده و دچار اطلاعرسانی کانالیزه شده و برداشت آن از کفِ خیابان مطابق با واقعیتها نیست و البته که اتفاقات سفر خوزستانِ رئیسجمهور این اشتباه محاسباتی را عریان ساخت و این تلنگر تلخ را وارد آورد که روایت گُل و بلبلی باطل است و سونامی نزدیکتر از آن است که فکر میکردیم و حال آنکه بسیاری از تصمیمسازان موثر ساختار، هنوز هم، از اساس در انکار هر گونه گسل و شکافاند.
با خود میگویم اگر رئیسجمهور میخواهد، وعده داده و به روشنی میگوید که قصد دارد صدای بیصدایان باشد، مصداق و جلوه بارز آن همین فریادها، اعتراضها و قهرهایی است که در سفر خوزستان از پرده برون افتاد. پس اگر سفر خوزستان، ارسال پیام نارضایتی عمومی در حجمی وسیع بوده باشد که پیش از این بر آن سرپوش میگذاشتند یا صدایاش را درنمیآوردند، دستاورد کمی نداشته است.
پرسش اساسی اما این است که چرا در سفر پزشکیان به خوزستان، امکان شنیدن صدای بیصدایان فراهم شد. پاسخ روشن است؛ در سفر دولت چهاردهم به خوزستان از قطار اتوبوسها، آدمهای سفارشی و سیاهیلشگرها و صحنهآراییها خبری نبود. آنها که آمدند، خود آمدند تا به بالاترین مقام اجرایی کشور نشان دهند که آستانه تحمل خوزستان که اگر آن را به دیگر نقاط ایران تعمیم بدهیم هم پُربیراه نباشد، به پایان رسیده و اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی به واسطه سالها محرومیت و دروغ و تبعیض و سوءمدیریت مخدوش شده است.
اعتراضهایی که در جایجای سفر پزشکیان به خوزستان شنیدیم، بُغض فروخوردهای بود که سالها امکان بروز و مجال ظهور نداشت. ما البته میتوانیم که درد را نبینیم و مانند گذشته چند برنامهریز، مجری و آنها که فریاد زدند را مقصر معرفی کنیم و آدرس غلط دهیم! اما واقعیت این است که اعتراضها و بُغضها در خوزستان محدود به چند نفر و چند منطقه نیست و عمومیت دارد.
در ساخت سانترال و مرکزپیرامون صدسال گذشته ایران، مرسوم این بود که بالا بفرماید و پایین به گوش بسپارد، حالا در یک اتفاق نادر و خرق عادت، صدای شنونده و گیرنده به اتاق فرمان و مرجع صدور پیام رسیده است. آنچه سفر خوزستانِ رئیسجمهور پزشکیان را خاص و ویژه و استثنایی مینماید همین است، آیا صدا رسید؟ آیا اتاق فرمان پیام را گرفت؟ بهنظر میرسد که اینگونه باشد.
واقعیت این است؛ تب و التهابی که روح سفر پزشکیان به خوزستان بود و بر آن سایه افکند به مثابه حاشیهای که بر متن چیره شد، نشانه فعالیت آتشفشانی بود که آن را مُرده و خاموش میپنداشتیم. آیا میتوانیم مانع فوران این آتشفشان شویم. چرا که نه. تنها کافی است صدای از بام افتادن طشت رسوایی را بشنویم. صدای مردم را. همین مردمی که از سینهها در برابر سرب داغ، برای دفاع از ایران، سپر ساختند.
فریادها، قهرها و بُغضهایی که در سفر پزشکیان به خوزستان شنیده شد، صدای واقعی مردم بود، مردمی که زیر بار تورم ۵۰ درصدی، دلار ۸۳ هزارتومانی و بیکاری ۴۰ درصدی، کمر خم کردهاند، این صدا را بشنویم. همین.
👍4
شهدای جنگ تحمیلی، مقبولترین عناصر میهنی هستند. رقص دختران نوجوان در آرامگاه شهدا، جوانی و اعتراض تعبیر نمیشود، تمسخر و هتک تلقی میشود. آگاه نبودن از اهمیت موضوع هم، توجیه درستی نیست. باید یاد بگیرند حد نگه دارند!
البته برخورد راه چاره نیست، بگذارید جامعه اعتراض کند و حل کند.
البته برخورد راه چاره نیست، بگذارید جامعه اعتراض کند و حل کند.
👍39👎4
آنچه در ورزشگاه آزادی رخ داد، ناپسند هست ولی غیرمنتظره نیست. هتاکی و فحاشی، نگاههای نژادپرستانه و جنسیتزده، و دوقطبیسازی در ورزشگاهها وجود دارد، در جامعه هم دیده میشود.
قدم اولِ اصلاح، باور به نامطلوب بودن و مسئلهمندی وضعیت اخلاقی جامعه است که خود، معلول شرایط زمینهای است.
قدم اولِ اصلاح، باور به نامطلوب بودن و مسئلهمندی وضعیت اخلاقی جامعه است که خود، معلول شرایط زمینهای است.
👍13
در مواجهه با نظام بینالملل قدرتبنیان و سلطهمحوری که یکطرفه از برجام خارج میشود و چشم بر کشتار غزه میبندد و پس از آتشبس هم علنا از ضرورت اخراج فلسطینیها از غزه و تصرف آن توسط آمریکا میگوید، ممکنترین و سریعترین عامل برطرف کردن مشکلات ایران، عامل داخلی است. تجربه یکونیم ساله اخیر هم نشان میدهد که مهمترین عنصر قدرت در ایران، مردم هستند.
همراه کردن و متحد کردن مردم، با افزایش رضایت آنها، و نیز شمول و ادغام هر چه بیشتر مردم، و حذف هر چه مردم را طرد و دو تکه میکند، ممکن است. حذف گزینش برای مشاغل عادی دولتی، و اصلاح شیوه گزینش مشاغل حساس بگونهای که ایرانیان علاقمند ولی متفاوت هم امکان خدمت به کشور در همه بخشها را داشته باشند، یکی از راههای داخلی حل مشکلات کشور است. راه دیگر شفافیت آرا و دریافتیها و منافع مسئولان، مدیریت تعارض منافع و حذف رانتهای وفاداران است.
اکنون که معیشت مردم دچار مشکل شده و بهبود معیشت مردم دغدغه دولت است، رفع فیلتر اینستاگرام که بسیاری از مشاغل خرد و محلی به آن متکی است، هم میتواند بر انسجام اجتماعی بیفزاید.
کشوری که آماج حمله راست افراطی بینالملل است، با همراهی «همه» مردم و افزایش رضایت آنان میتواند از این بحران بگذرد.
همراه کردن و متحد کردن مردم، با افزایش رضایت آنها، و نیز شمول و ادغام هر چه بیشتر مردم، و حذف هر چه مردم را طرد و دو تکه میکند، ممکن است. حذف گزینش برای مشاغل عادی دولتی، و اصلاح شیوه گزینش مشاغل حساس بگونهای که ایرانیان علاقمند ولی متفاوت هم امکان خدمت به کشور در همه بخشها را داشته باشند، یکی از راههای داخلی حل مشکلات کشور است. راه دیگر شفافیت آرا و دریافتیها و منافع مسئولان، مدیریت تعارض منافع و حذف رانتهای وفاداران است.
اکنون که معیشت مردم دچار مشکل شده و بهبود معیشت مردم دغدغه دولت است، رفع فیلتر اینستاگرام که بسیاری از مشاغل خرد و محلی به آن متکی است، هم میتواند بر انسجام اجتماعی بیفزاید.
کشوری که آماج حمله راست افراطی بینالملل است، با همراهی «همه» مردم و افزایش رضایت آنان میتواند از این بحران بگذرد.
👍18👎8
امروز جلسه دفاعیه رساله دکتری جامعهشناسی محمد نادرکردی با عنوان «رمان- تاریخنگاری: طرحی در رابطه با اشکال زمانی-مکانی رمان دهه چهل و تاریخ¬نگاری» به راهنمایی من و مشاوره یوسف اباذری و نادر امیری و داوری آرش حیدری و محمدمهدی خوئی و حسین میرزایی و نوح منوری برگزار شد.
چکیده رساله در ادامه آمده است، بخشی از فهرست مطالب را هم ضمیمه کردم:
«مسئله رساله حاضر «تاریخ¬نگاری» و بررسی اشکال آن در «رمان» است. این مسئله تنها از منظر «اشکال پیوستاری زمانی-مکانی» در رمان مورد مطالعه قرار گرفته است. بر این اساس، طرح مفهوم «رمان-تاریخنگاری» در تناظر با اشکال پیوستاریِ «زمان-مکان» در رمان، به عنوان مفهوم کانونی این رساله برساخته شده است. همانطور که در مفهوم «زمان-مکان» در رمان، شکل پیوستاری این مفهوم بدون اولویت یکی بر دیگر مطرح است، در مفهوم «رمان-تاریخنگاری» نیز شکل پیوستاریِ «رمان-تاریخنگاری» بدون اولویت یکی بر دیگر طرح شده است. به این معنا، مفهوم شکل پیوستاری «رمان-تاریخنگاری» هادی ما در مسیر این پژوهش بوده است.
گام نخست طرح «رمان-تاریخنگاری»، شناسایی و تأکید بر اشکالِ تنظیم شده «پیوستار زمانی-مکانی» در رمان به مثابه رکن اصلی بازنمایی جهان داستانی آن است. طرح و تجسم هنری شکل یا اشکال تنظیم شده زمان-مکان رمان کلیت جهان بازنمایی شده آن را به مثابه جهانی اجتماعی-تاریخی تشکیل میدهد. در وهله بعد بر اساس اشکال زمانی-مکانی شناسایی شده در رمان، اشکال تاریخ¬نگاری متناظر با آن طرح شده است. در این نگاه، هر «نوعی» از رمان بر اساس تنظیمات زمانی-مکانیاش حامل شکلِ خاصی از تاریخنگاری است. تاریخنگاری صرفاً به معنای نگاه به تاریخ گذشته نیست؛ زمان حال و آینده به همان اندازه تاریخ محسوب میشوند که زمان گذشته. از منظر ما، رمان متنی است که تاریخ و زمان «حال-آینده-گذشته» را بصورت پیوستاری و همزمان در درون خود بازنمایی میکند. تاریخ¬ چیزی نیست جز اشکال ویژه زمانی-مکانی که انسانها در نسبت با جهان و وقایع آن به کار می گیرند. بر این اساس برای فهم شکل تاریخنگاری رمان تنها میتوان به رکن اصلی آن یعنی شکل طرح پیوستاری زمان-مکان آن رجوع کرد نه محتوای داستانی یک رمان. مسئله رمان-تاریخنگاری طرح شده در این رساله به دنبال طرح کردن و پاسخی اولیه به این پرسش است که شکل یا اشکال زمانی به کارگرفته شده در رمانهای دهه چهل شمسی، چگونه و به چه نحوی، نگاه ما به تاریخ [زمان حال-آینده-گذشته] و تمامی مناسبات تاریخی-اجتماعی را صورتبندی میکند.
هر چند محدوده تجربی این پژوهش چهار رمان شازده احتجاب، شوهرآهوخانم، سووشون و همسایهها در دهه چهل شمسی است، اما در نهایت نمیتوان از تعّین تام و عینی این برهه تاریخی-اجتماعی در ساخت و تنظیم اشکال به کارگرفته شده زمانی-مکانی و اشکال تاریخنگاری متناظر با آن سخن گفت. نام دهه چهل، خروجی آثار آن [در اینجا رمانهای این دهه] است.
چشم¬انداز نظری میخاییل باختین در مقاله اشکال زمان و پیوستار زمانی-مکانی در رمان، در کنار مقاله حماسه و رمان، راهنما و الهام بخش ما در صورتبندی مسئله، فرضیات و پرسشهای این پژوهش بوده است. هر چند نمیتوان از مقالات نامبرده باختین به صورت نظامی منظم از مفاهیم و الگوها برای تحلیل استفاده کرد؛ با این وجود، بالقوهگی تحلیلهای ژرف او در این مقالات، تحلیل مسائل مربوط به شناسایی اشکال زمان-مکان در رمان [فصل سوم] که در نهایت تنیدهشده از اثر و ردپای تحلیلی ماست را شکل داده است. در فصل چهارم رابطه اشکال زمانی-مکانی رمان و تاریخنگاری طرح شده است.
در واقع تحلیل این پژوهش به دو بخش اساسی تقسیم شده است. در فصل سوم شناسایی و بررسی اشکال زمانی-مکانی چهار رمان شازده احتجاب، شوهرآهوخانم، سووشون و همسایهها در دهه چهل شمسی به انجام رسیده است و در فصل چهارم، اشکال تاریخنگاری متناظر با اشکال زمانی-مکانی این رمانها صورتبندی شده است. با این حال، همانطور که در ابتدای این چکیده گفته شد، تلاش این رساله در جهت طرح مسئله «رمان-تاریخنگاری» به واسطه «اشکال زمانی-مکانی» تنظیمشده در جهان داستانی رمانهای دهه چهل ایران است؛ نه پاسخی نهایی یا ایجابی، یا اثبات آن چیزی که طرح کرده است.»
چکیده رساله در ادامه آمده است، بخشی از فهرست مطالب را هم ضمیمه کردم:
«مسئله رساله حاضر «تاریخ¬نگاری» و بررسی اشکال آن در «رمان» است. این مسئله تنها از منظر «اشکال پیوستاری زمانی-مکانی» در رمان مورد مطالعه قرار گرفته است. بر این اساس، طرح مفهوم «رمان-تاریخنگاری» در تناظر با اشکال پیوستاریِ «زمان-مکان» در رمان، به عنوان مفهوم کانونی این رساله برساخته شده است. همانطور که در مفهوم «زمان-مکان» در رمان، شکل پیوستاری این مفهوم بدون اولویت یکی بر دیگر مطرح است، در مفهوم «رمان-تاریخنگاری» نیز شکل پیوستاریِ «رمان-تاریخنگاری» بدون اولویت یکی بر دیگر طرح شده است. به این معنا، مفهوم شکل پیوستاری «رمان-تاریخنگاری» هادی ما در مسیر این پژوهش بوده است.
گام نخست طرح «رمان-تاریخنگاری»، شناسایی و تأکید بر اشکالِ تنظیم شده «پیوستار زمانی-مکانی» در رمان به مثابه رکن اصلی بازنمایی جهان داستانی آن است. طرح و تجسم هنری شکل یا اشکال تنظیم شده زمان-مکان رمان کلیت جهان بازنمایی شده آن را به مثابه جهانی اجتماعی-تاریخی تشکیل میدهد. در وهله بعد بر اساس اشکال زمانی-مکانی شناسایی شده در رمان، اشکال تاریخ¬نگاری متناظر با آن طرح شده است. در این نگاه، هر «نوعی» از رمان بر اساس تنظیمات زمانی-مکانیاش حامل شکلِ خاصی از تاریخنگاری است. تاریخنگاری صرفاً به معنای نگاه به تاریخ گذشته نیست؛ زمان حال و آینده به همان اندازه تاریخ محسوب میشوند که زمان گذشته. از منظر ما، رمان متنی است که تاریخ و زمان «حال-آینده-گذشته» را بصورت پیوستاری و همزمان در درون خود بازنمایی میکند. تاریخ¬ چیزی نیست جز اشکال ویژه زمانی-مکانی که انسانها در نسبت با جهان و وقایع آن به کار می گیرند. بر این اساس برای فهم شکل تاریخنگاری رمان تنها میتوان به رکن اصلی آن یعنی شکل طرح پیوستاری زمان-مکان آن رجوع کرد نه محتوای داستانی یک رمان. مسئله رمان-تاریخنگاری طرح شده در این رساله به دنبال طرح کردن و پاسخی اولیه به این پرسش است که شکل یا اشکال زمانی به کارگرفته شده در رمانهای دهه چهل شمسی، چگونه و به چه نحوی، نگاه ما به تاریخ [زمان حال-آینده-گذشته] و تمامی مناسبات تاریخی-اجتماعی را صورتبندی میکند.
هر چند محدوده تجربی این پژوهش چهار رمان شازده احتجاب، شوهرآهوخانم، سووشون و همسایهها در دهه چهل شمسی است، اما در نهایت نمیتوان از تعّین تام و عینی این برهه تاریخی-اجتماعی در ساخت و تنظیم اشکال به کارگرفته شده زمانی-مکانی و اشکال تاریخنگاری متناظر با آن سخن گفت. نام دهه چهل، خروجی آثار آن [در اینجا رمانهای این دهه] است.
چشم¬انداز نظری میخاییل باختین در مقاله اشکال زمان و پیوستار زمانی-مکانی در رمان، در کنار مقاله حماسه و رمان، راهنما و الهام بخش ما در صورتبندی مسئله، فرضیات و پرسشهای این پژوهش بوده است. هر چند نمیتوان از مقالات نامبرده باختین به صورت نظامی منظم از مفاهیم و الگوها برای تحلیل استفاده کرد؛ با این وجود، بالقوهگی تحلیلهای ژرف او در این مقالات، تحلیل مسائل مربوط به شناسایی اشکال زمان-مکان در رمان [فصل سوم] که در نهایت تنیدهشده از اثر و ردپای تحلیلی ماست را شکل داده است. در فصل چهارم رابطه اشکال زمانی-مکانی رمان و تاریخنگاری طرح شده است.
در واقع تحلیل این پژوهش به دو بخش اساسی تقسیم شده است. در فصل سوم شناسایی و بررسی اشکال زمانی-مکانی چهار رمان شازده احتجاب، شوهرآهوخانم، سووشون و همسایهها در دهه چهل شمسی به انجام رسیده است و در فصل چهارم، اشکال تاریخنگاری متناظر با اشکال زمانی-مکانی این رمانها صورتبندی شده است. با این حال، همانطور که در ابتدای این چکیده گفته شد، تلاش این رساله در جهت طرح مسئله «رمان-تاریخنگاری» به واسطه «اشکال زمانی-مکانی» تنظیمشده در جهان داستانی رمانهای دهه چهل ایران است؛ نه پاسخی نهایی یا ایجابی، یا اثبات آن چیزی که طرح کرده است.»
👍6👎2
قصد آمریکا برای محدود کردن فروش نفت ایران به صدهزار بشکه در روز، فشار مستقیم و مداوم اقتصادی بر مردم و فقیرتر کردن جامعه ایرانی است. جا دارد همه ایرانیان، فارغ از جهتگیریشان نسبت به نظام سیاسی، تنفر خود را نسبت به این «جنگ اقتصادی با مردم ایران»، ابراز کنند.
👍18👎7
صدارت خرد، راه حل بنیادی ایران در دوران تمدن سایبری
ابوالفضل فاتح
منتشرشده در روزنامه اعتماد
⬅️ ادراک جهان امروز، بدون درک عمیق از تمدن سایبری، انقلاب هوش مصنوعی و سلطه دیجیتالی ممکن نخواهد بود
⬅️ اگر امروز اروپا مثل «مرغ نیم بسمل» برای بازیافت نفوذ داخلی و جهانی خود، بال بال می زند و مرکز کنترل راست جهانی از آمریکا، برایش تعیین تکلیف می کند، به اتکاء قدرتی است که آمریکا در نظام طبقاتی و توانمندی و شکاف دیجیتالی و مالکیت داده با اروپا و جهان به دست آورده است
⬅️ از منظر اقتصادی – سیاسی، جریان «آلت – رایت»، جهان را کارخانه پولسازی و انسان های دیگر را ابزاری بیش نمی داند. آنها اگر به دنبال صلحند از این روست که سرمایه و قدرتی که امروز با صلح به دست می آید با جنگ به دست نخواهد آمد، مگر آن که مجبور باشند با جنگ به تثبیت قدرت و ثروت بپردازند
⬅️ راست دیجیتالی جهان را به پنج دسته تقسیم می کند. شعار «آمریکا اول» فقط به معنی اولویت دادن به آمریکا نیست، معنی دیگر آن این است که آمریکا مرکز جهان است
⬅️ ایران نیز در معرض امواج و نضج و نمو راست جهانی قرار دارد
⬅️ آنها که روزی به دنبال «مکدونالیزه» و «هالیوودی کردن جهان» بوده اند، اینک با بهره گیری از«هیبرید» دو استراتژی «اقیانوس سرخ» و «اقیانوس آبی» که اولی مبتنی بر رقابت مستقیم و تهاجمی، و دومی مبتنی بر «خلق عرصه های جدید بدون رقابت، با تمرکز بر تمایز و کاهش هزینهها است»، هر روز چالش و رقابتی جدید برای جهان ایجاد می کنند تا با برقراری معادله ای جدید، دیگران را ذیل یا پشت سر خود قرار دهند
⬅️ در این میانه، اصلی ترین عمق استراتژیک ایران، خود ایران است. فوری ترین اولویت، دریافت و فهم پیچیدگی حکمرانی در جهان متحول کنونی است. با عقول متوسط و دانش حداقلی، نمی توان، برای مسائل پیچیده، راه حل دقیق و پایداری فراهم کرد و به رقابت با عقل مجهز به ساز و کارهای پیشرفته جهان پرداخت. در جهان مجهز به هوش مصنوعی، آنچه با پردازنده های پیشرفته در کسر زمان حاصل می شود، بسیار فراتر و چابک تر از عقول معمول است. چنین جهانی، نقش آفرینی وسیع تر خرد جمعی، و لاجرم مدیریت علمی نخبگان و نوابغ آگاه و وفادار به میهن را در همه عرصه ها مطالبه می کند. نوابغی که بتوانند با تسلط و آمیزه ای خلاقانه از «هوش برتر انسانی و هوش مصنوعی که خود نمادی از هوش جمعی است»، بهینه ترین هم افزایی را پدید آورند
⬅️ سرعت تحولات جهان، بی سابقه و هر غفلت، عقب ماندگی و حسرت های تاریخی به دنبال خواهد داشت. راه حل چنین عرصه ای نه انکار است و نه انفعال. به رغم هژمونی طلبی دیجیتالی قدرت ها، خوشبختانه، با دسترسی ملت ها به سطوحی از تکنولوژی جدید، بسیاری از عقب ماندگی ها هم چاره ای سریعتر دارد. البته اگر، شایستگان در هرم مدیریت به پایین رانده نشده و حذف نشوند
⬅️ ایده ها و مغزهای برجسته ای در ایران وجود دارد. اگر نگرانیم که دیگران به روی عقول و فحول ایران آغوش گشوده اند، این نتیجه ی تفاوت نظام ارتقاء وگزینش (اعم از انتصابی و انتخابی) در ایران با دیگر کشورها است که در یک سوی جهان دفع و در سوی دیگر جهان همان عقول را جذب می کند.
⬅️ به سران بسیاری از مراکز و کرسی های حیاتی و تصمیم ساز و تصمیم گیر هر کشور بنگرید؛ چند تن آنها را در ردیف خرد برتر قرار می دهید؟ چند تن آنان از یک کارنامه علمی یا عملی برتر برخوردارند؟ آنان که گزینش می کنند خود در چه ترازی ایستاده اند؟ این نمایه ای از منزلت و جهت گیری آینده سیستم آن کشور است
⬅️ می توان گفت ضربه ای که در چهار دهه ی اخیر از نظام گزینش حذفی (اعم از انتصابی و انتخابی) و تنزل عاقله ی حکمرانی در کشور خورده ایم، چه بسا در مواردی از آمریکا نخورده ایم و این در حالی است که منطقا در همه حال و از جمله برابر فشار حداکثری، عقلانیت حداکثری امری راهبردی است. باید بین اقتدار یک کشور و اقتدار گرایی که نتیجه اش حذف نخبگان و افول گرایی است، تمایز قائل شد و این مهم در هر دو فضای فیزیکی و دیجیتال مصداق دارد.
⬅️ به فرموده ی امام علی (ع) هیچ نیرویی مانند عقل، هیچ فقری مانند جهل، هیچ میراثی مانند ادب و هیچ پشتیبانی مانند مشورت نیست. هر سیستم حکومتی ، اگر در فقر نخبگی و تصمیم های بی بنیاد قرار گیرد، دچار فقر و بحران و عقب مانده گی خواهد بود. و هر سیستمی، چه دموکراسی غربی و چه چین کمونیستی یا روس تزاری و یا ...، و در هر سازمان و از هر قشری به هر میزان نوابغ و نخبگان و عقل حداکثری را مشارکت دهند، به همان میزان گره ها گشوده و قدرت ملی و بین المللی ارتقاء خواهد یافت. حکمت و قدرت هرگز از عقول ضعیف برنخواهد خاست. حتی شاهان متکبر نیز باید در کنار خود امیر کبیری می داشتند تا دار الفنونی شکل بگیرد. دوران تمدن سایبری که جای خود دارد.
ابوالفضل فاتح
منتشرشده در روزنامه اعتماد
⬅️ ادراک جهان امروز، بدون درک عمیق از تمدن سایبری، انقلاب هوش مصنوعی و سلطه دیجیتالی ممکن نخواهد بود
⬅️ اگر امروز اروپا مثل «مرغ نیم بسمل» برای بازیافت نفوذ داخلی و جهانی خود، بال بال می زند و مرکز کنترل راست جهانی از آمریکا، برایش تعیین تکلیف می کند، به اتکاء قدرتی است که آمریکا در نظام طبقاتی و توانمندی و شکاف دیجیتالی و مالکیت داده با اروپا و جهان به دست آورده است
⬅️ از منظر اقتصادی – سیاسی، جریان «آلت – رایت»، جهان را کارخانه پولسازی و انسان های دیگر را ابزاری بیش نمی داند. آنها اگر به دنبال صلحند از این روست که سرمایه و قدرتی که امروز با صلح به دست می آید با جنگ به دست نخواهد آمد، مگر آن که مجبور باشند با جنگ به تثبیت قدرت و ثروت بپردازند
⬅️ راست دیجیتالی جهان را به پنج دسته تقسیم می کند. شعار «آمریکا اول» فقط به معنی اولویت دادن به آمریکا نیست، معنی دیگر آن این است که آمریکا مرکز جهان است
⬅️ ایران نیز در معرض امواج و نضج و نمو راست جهانی قرار دارد
⬅️ آنها که روزی به دنبال «مکدونالیزه» و «هالیوودی کردن جهان» بوده اند، اینک با بهره گیری از«هیبرید» دو استراتژی «اقیانوس سرخ» و «اقیانوس آبی» که اولی مبتنی بر رقابت مستقیم و تهاجمی، و دومی مبتنی بر «خلق عرصه های جدید بدون رقابت، با تمرکز بر تمایز و کاهش هزینهها است»، هر روز چالش و رقابتی جدید برای جهان ایجاد می کنند تا با برقراری معادله ای جدید، دیگران را ذیل یا پشت سر خود قرار دهند
⬅️ در این میانه، اصلی ترین عمق استراتژیک ایران، خود ایران است. فوری ترین اولویت، دریافت و فهم پیچیدگی حکمرانی در جهان متحول کنونی است. با عقول متوسط و دانش حداقلی، نمی توان، برای مسائل پیچیده، راه حل دقیق و پایداری فراهم کرد و به رقابت با عقل مجهز به ساز و کارهای پیشرفته جهان پرداخت. در جهان مجهز به هوش مصنوعی، آنچه با پردازنده های پیشرفته در کسر زمان حاصل می شود، بسیار فراتر و چابک تر از عقول معمول است. چنین جهانی، نقش آفرینی وسیع تر خرد جمعی، و لاجرم مدیریت علمی نخبگان و نوابغ آگاه و وفادار به میهن را در همه عرصه ها مطالبه می کند. نوابغی که بتوانند با تسلط و آمیزه ای خلاقانه از «هوش برتر انسانی و هوش مصنوعی که خود نمادی از هوش جمعی است»، بهینه ترین هم افزایی را پدید آورند
⬅️ سرعت تحولات جهان، بی سابقه و هر غفلت، عقب ماندگی و حسرت های تاریخی به دنبال خواهد داشت. راه حل چنین عرصه ای نه انکار است و نه انفعال. به رغم هژمونی طلبی دیجیتالی قدرت ها، خوشبختانه، با دسترسی ملت ها به سطوحی از تکنولوژی جدید، بسیاری از عقب ماندگی ها هم چاره ای سریعتر دارد. البته اگر، شایستگان در هرم مدیریت به پایین رانده نشده و حذف نشوند
⬅️ ایده ها و مغزهای برجسته ای در ایران وجود دارد. اگر نگرانیم که دیگران به روی عقول و فحول ایران آغوش گشوده اند، این نتیجه ی تفاوت نظام ارتقاء وگزینش (اعم از انتصابی و انتخابی) در ایران با دیگر کشورها است که در یک سوی جهان دفع و در سوی دیگر جهان همان عقول را جذب می کند.
⬅️ به سران بسیاری از مراکز و کرسی های حیاتی و تصمیم ساز و تصمیم گیر هر کشور بنگرید؛ چند تن آنها را در ردیف خرد برتر قرار می دهید؟ چند تن آنان از یک کارنامه علمی یا عملی برتر برخوردارند؟ آنان که گزینش می کنند خود در چه ترازی ایستاده اند؟ این نمایه ای از منزلت و جهت گیری آینده سیستم آن کشور است
⬅️ می توان گفت ضربه ای که در چهار دهه ی اخیر از نظام گزینش حذفی (اعم از انتصابی و انتخابی) و تنزل عاقله ی حکمرانی در کشور خورده ایم، چه بسا در مواردی از آمریکا نخورده ایم و این در حالی است که منطقا در همه حال و از جمله برابر فشار حداکثری، عقلانیت حداکثری امری راهبردی است. باید بین اقتدار یک کشور و اقتدار گرایی که نتیجه اش حذف نخبگان و افول گرایی است، تمایز قائل شد و این مهم در هر دو فضای فیزیکی و دیجیتال مصداق دارد.
⬅️ به فرموده ی امام علی (ع) هیچ نیرویی مانند عقل، هیچ فقری مانند جهل، هیچ میراثی مانند ادب و هیچ پشتیبانی مانند مشورت نیست. هر سیستم حکومتی ، اگر در فقر نخبگی و تصمیم های بی بنیاد قرار گیرد، دچار فقر و بحران و عقب مانده گی خواهد بود. و هر سیستمی، چه دموکراسی غربی و چه چین کمونیستی یا روس تزاری و یا ...، و در هر سازمان و از هر قشری به هر میزان نوابغ و نخبگان و عقل حداکثری را مشارکت دهند، به همان میزان گره ها گشوده و قدرت ملی و بین المللی ارتقاء خواهد یافت. حکمت و قدرت هرگز از عقول ضعیف برنخواهد خاست. حتی شاهان متکبر نیز باید در کنار خود امیر کبیری می داشتند تا دار الفنونی شکل بگیرد. دوران تمدن سایبری که جای خود دارد.
روزنامه اعتماد
از تمدن سايبري تا سلطه ديجيتالي
ابوالفضل فاتح
👍30
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تبریک به دکتر مقصود فراستخواه
در چهل و دومین مراسم انتخاب کتاب سال، کتاب «کنشگران مرزی»، تالیف مقصود فراستخواه به عنوان کتاب سال در گروه علوم اجتماعی انتخاب شد.
در این فیلم، مقصود فراستخواه در گفتگو با فراز توضیح میدهد که کنشگرانِ مرزی، اکسیرِ خاکستری دوام ایران هستند:
«مقصود فراستخواه با ساخت کنشگران مرزی، مفهوم جدیدی را بر ادبیات جامعهشناسی ایران افزوده است. در این کتاب به ظرفیتهای کشور برای خروج از انسداد سیاسی و چگونگی دوام اشاره شده است. او به این سوال پاسخ میدهد که تمدن ایران چگونه پنج هزار سال دوام آورده است.این کتاب با فراتر رفتن از نگاه نقادانه بر یک ظرفیت مثبت کشور، متمرکز شده است. فراستخواه در این کتاب علیه ناامیدی مطلق اجتماعی ایستاده است و کنشگران مرزی را روزنهای از امید میداند».
در چهل و دومین مراسم انتخاب کتاب سال، کتاب «کنشگران مرزی»، تالیف مقصود فراستخواه به عنوان کتاب سال در گروه علوم اجتماعی انتخاب شد.
در این فیلم، مقصود فراستخواه در گفتگو با فراز توضیح میدهد که کنشگرانِ مرزی، اکسیرِ خاکستری دوام ایران هستند:
«مقصود فراستخواه با ساخت کنشگران مرزی، مفهوم جدیدی را بر ادبیات جامعهشناسی ایران افزوده است. در این کتاب به ظرفیتهای کشور برای خروج از انسداد سیاسی و چگونگی دوام اشاره شده است. او به این سوال پاسخ میدهد که تمدن ایران چگونه پنج هزار سال دوام آورده است.این کتاب با فراتر رفتن از نگاه نقادانه بر یک ظرفیت مثبت کشور، متمرکز شده است. فراستخواه در این کتاب علیه ناامیدی مطلق اجتماعی ایستاده است و کنشگران مرزی را روزنهای از امید میداند».
👍11👎1