JAVADIMR Telegram 824
✔️ دل‌هایی که از وطن بریدند: چرایی و چاره همکاری‌های داخلی با دشمن
✍🏻سهند ایرانمهر

در جریان تجاوز نظامی اسرائیل به ایران، شاید تلخ‌ترین و هولناک‌ترین واقعیت نه آژیرها بود و نه صدای انفجار. بلکه این بود که بخش‌هایی از عملیات دشمن، از داخل کشور هدایت شد. از پهپادهایی که از دل ایران به پرواز درآمدند، تا ارسال اطلاعات حساس و انجام خرابکاری‌های میدانی. و آنچه بیش از همه نگران‌کننده است: برخی از این اقدامات نه با زور، بلکه به شکل داوطلبانه انجام شده‌اند.

اما چرا یک شهروند حاضر می‌شود با دشمن کشورش همکاری کند؟
دلایل به‌ظاهر مختلفی می‌توان شمرد:
-انگیزه‌های مالی یا فردی (پناهندگی، امتیاز، نجات فردی)
-انگیزه‌های سیاسی/ایدئولوژیک (خشم از نظام، انتقام، نفرت انباشته)
-احساس بی‌هویتی یا «بیگانگی با سرزمین»
-باور به فروپاشی قریب‌الوقوع نظم سیاسی موجود.
-تصور اشتباه از «مصلحت ملی» یا «نجات مردم» از طریق دخالت خارجی

این رفتارها لزوماً محصول آموزش اطلاعاتی حرفه‌ای نیستند، بلکه اغلب ناشی از یک تغییر در وفاداری درونی و درک هویتی هستند. همان چیزی که در جامعه‌شناسی جنگ از آن به عنوان پروسه «دشمن‌سازی از درون» (internal enemy formation) یاد می‌شود.

اکنون باید یک گام عقب‌تر بایستیم و بپرسیم: چرا یک شهروند حاضر می‌شود در بزنگاه تاریخی، نه تنها از وطنش دفاع نکند، بلکه به دشمن کمک کند؟

در جهان سیاست و امنیت، هیچ خطری از درون مردم یک کشور هولناک‌تر نیست. وقتی افراد، آگاهانه یا از سر خشم، مرز وطن و دشمن را در ذهن و دلشان پاک می‌کنند، آنگاه کشور وارد مرحله‌ای تازه از بحران می‌شود: بحران گسست ملی.

این گسست ممکن است دلایل گوناگونی داشته باشد: حس بی‌پناهی، طردشدگی، یا انتقام از نادیده گرفته یا تحقیر شدن. نارضایتی مزمن و بی‌پاسخ‌مانده که سرانجام به رفتارهای رادیکال تبدیل می‌شود یا حتی خیال خامی که دخالت خارجی را «راه نجات» می‌پندارد.

در فرانسه‌ی دوران اشغال نازی، هزاران نفر با ارتش آلمان همکاری کردند؛ نه به‌خاطر پول، بلکه به‌خاطر باور به فروپاشی نظم قدیم. در عراق، بسیاری از مخالفان صدام در سال ۲۰۰۳ راه را برای حمله آمریکا باز کردند.‌

اکنون باید پرسید وجه مشترک همه این‌ها چیست؟
پاسخ آن است که وقتی پیوند عاطفی و سیاسی مردم با نظام سیاسی قطع شود، بخشی از جامعه حتی اگر وطن‌دوست بماند، دیگر انگیزه‌ای برای دفاع نخواهد داشت.از نگاه صرف امنیتی، این اتفاق یک «نقض اطلاعاتی» یا «نفوذ» است.اما از منظر اجتماعی، با یک فروپاشی پنهان اعتماد ملی روبه‌رو هستیم.

مردم اگر در رسانه‌های داخلی صدای خود را نشنوند، مطالبات‌شان نادیده گرفته شود یا احساس نکنند سهمی از قدرت دارند احساس تعلقشان به «وطن» کمرنگ شود و دشمن همیشه منتظر است تا آن فاصله را با پیام، پول، یا امیدهای دروغین پُر کند.

برای پیشگیری از تکرار این فاجعه، باید واقع‌بین و شجاع بود. نه فقط با تکنولوژی، بلکه با بازسازی دل‌های مردم. امنیت ملی از دل موشک و فایروال بیرون نمی‌آید؛ از دل اعتماد، مشارکت، و احساس تعلق بیرون می‌آید و قدرت نظامی آن را تکمیل می‌کند.

برای بهبود این وضعیت چند گام جدی باید برداشته شود:
اولین آن بازسازی مفهوم وطن است. وطن نه یعنی دولت، نه قدرت حاکم به تنهایی، وطن یعنی میراث مشترک همه مردم در همه نسل‌ها. اگر شهروند احساس کند «او» در این سرزمین جایی ندارد، هر پرچمی برایش بی‌معنا می‌شود.

باید وطن را از نو معنا کرد: به‌عنوان خانه‌ای که همه‌مان در ساختنش سهیم هستیم، نه زندانی که از ما وفاداری اجباری می‌خواهد. در نظام آموزشی باید وطن‌دوستی را با پرسش، آزادی، و تاریخ واقعی نه تاریخ گزینشی آموخت.

در رسانه باید صدای مردم را شنید، نه فقط شعارها و قیافه‌ها را تکرار کرد. مردم اگر صدای خود را در تریبون‌های داخلی نشنوند، تریبون بیگانه برایشان جذاب می‌شود.

وقتی معلم، هنرمند، فعال مدنی، زن، دانشجو، کارگر یا اقلیت مذهبی احساس امنیت نکند، جوان احساس طرد و زن احساس بی‌حرمتی کند «احساس تعلق» می‌میرد.
در این‌حال دیگر از دفاع در برابر دشمن خارجی خبری نخواهد بود. کسی که در وطن خود احساس غربت کند، در لحظه خطر، شاید به سراغ غریبه‌ها برود.

باید میان «منتقد»، «ناراضی» و «خائن» تفاوت گذاشت. مردم را از ترس و تهمت فراری ندهیم؛ بلکه به مشارکت، آگاهی و احساس مسئولیت دعوتشان کنیم. اطلاعات را نه با شک، بلکه با اعتماد مشروط و تعامل اجتماعی مدیریت کنیم.

اگر کشوری در برابر دشمن خارجی ایستاده، اما از درون با ترک‌های اجتماعی، طرد نسل‌ها، انکار واقعیت و گسست مشروعیت روبه‌رو باشد، دیر یا زود سقوط از درون آغاز خواهد شد. امنیت ملی را نه فقط با سیستم‌های دفاعی، که با دل‌های مردم باید حفظ کرد و دل‌ها، فقط وقتی می‌مانند که احساس کنند «وطن» با همه متعلقات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی‌اش متعلق به آن‌هاست.

@sahandiranmehr
👍10



tgoop.com/javadimr/824
Create:
Last Update:

✔️ دل‌هایی که از وطن بریدند: چرایی و چاره همکاری‌های داخلی با دشمن
✍🏻سهند ایرانمهر

در جریان تجاوز نظامی اسرائیل به ایران، شاید تلخ‌ترین و هولناک‌ترین واقعیت نه آژیرها بود و نه صدای انفجار. بلکه این بود که بخش‌هایی از عملیات دشمن، از داخل کشور هدایت شد. از پهپادهایی که از دل ایران به پرواز درآمدند، تا ارسال اطلاعات حساس و انجام خرابکاری‌های میدانی. و آنچه بیش از همه نگران‌کننده است: برخی از این اقدامات نه با زور، بلکه به شکل داوطلبانه انجام شده‌اند.

اما چرا یک شهروند حاضر می‌شود با دشمن کشورش همکاری کند؟
دلایل به‌ظاهر مختلفی می‌توان شمرد:
-انگیزه‌های مالی یا فردی (پناهندگی، امتیاز، نجات فردی)
-انگیزه‌های سیاسی/ایدئولوژیک (خشم از نظام، انتقام، نفرت انباشته)
-احساس بی‌هویتی یا «بیگانگی با سرزمین»
-باور به فروپاشی قریب‌الوقوع نظم سیاسی موجود.
-تصور اشتباه از «مصلحت ملی» یا «نجات مردم» از طریق دخالت خارجی

این رفتارها لزوماً محصول آموزش اطلاعاتی حرفه‌ای نیستند، بلکه اغلب ناشی از یک تغییر در وفاداری درونی و درک هویتی هستند. همان چیزی که در جامعه‌شناسی جنگ از آن به عنوان پروسه «دشمن‌سازی از درون» (internal enemy formation) یاد می‌شود.

اکنون باید یک گام عقب‌تر بایستیم و بپرسیم: چرا یک شهروند حاضر می‌شود در بزنگاه تاریخی، نه تنها از وطنش دفاع نکند، بلکه به دشمن کمک کند؟

در جهان سیاست و امنیت، هیچ خطری از درون مردم یک کشور هولناک‌تر نیست. وقتی افراد، آگاهانه یا از سر خشم، مرز وطن و دشمن را در ذهن و دلشان پاک می‌کنند، آنگاه کشور وارد مرحله‌ای تازه از بحران می‌شود: بحران گسست ملی.

این گسست ممکن است دلایل گوناگونی داشته باشد: حس بی‌پناهی، طردشدگی، یا انتقام از نادیده گرفته یا تحقیر شدن. نارضایتی مزمن و بی‌پاسخ‌مانده که سرانجام به رفتارهای رادیکال تبدیل می‌شود یا حتی خیال خامی که دخالت خارجی را «راه نجات» می‌پندارد.

در فرانسه‌ی دوران اشغال نازی، هزاران نفر با ارتش آلمان همکاری کردند؛ نه به‌خاطر پول، بلکه به‌خاطر باور به فروپاشی نظم قدیم. در عراق، بسیاری از مخالفان صدام در سال ۲۰۰۳ راه را برای حمله آمریکا باز کردند.‌

اکنون باید پرسید وجه مشترک همه این‌ها چیست؟
پاسخ آن است که وقتی پیوند عاطفی و سیاسی مردم با نظام سیاسی قطع شود، بخشی از جامعه حتی اگر وطن‌دوست بماند، دیگر انگیزه‌ای برای دفاع نخواهد داشت.از نگاه صرف امنیتی، این اتفاق یک «نقض اطلاعاتی» یا «نفوذ» است.اما از منظر اجتماعی، با یک فروپاشی پنهان اعتماد ملی روبه‌رو هستیم.

مردم اگر در رسانه‌های داخلی صدای خود را نشنوند، مطالبات‌شان نادیده گرفته شود یا احساس نکنند سهمی از قدرت دارند احساس تعلقشان به «وطن» کمرنگ شود و دشمن همیشه منتظر است تا آن فاصله را با پیام، پول، یا امیدهای دروغین پُر کند.

برای پیشگیری از تکرار این فاجعه، باید واقع‌بین و شجاع بود. نه فقط با تکنولوژی، بلکه با بازسازی دل‌های مردم. امنیت ملی از دل موشک و فایروال بیرون نمی‌آید؛ از دل اعتماد، مشارکت، و احساس تعلق بیرون می‌آید و قدرت نظامی آن را تکمیل می‌کند.

برای بهبود این وضعیت چند گام جدی باید برداشته شود:
اولین آن بازسازی مفهوم وطن است. وطن نه یعنی دولت، نه قدرت حاکم به تنهایی، وطن یعنی میراث مشترک همه مردم در همه نسل‌ها. اگر شهروند احساس کند «او» در این سرزمین جایی ندارد، هر پرچمی برایش بی‌معنا می‌شود.

باید وطن را از نو معنا کرد: به‌عنوان خانه‌ای که همه‌مان در ساختنش سهیم هستیم، نه زندانی که از ما وفاداری اجباری می‌خواهد. در نظام آموزشی باید وطن‌دوستی را با پرسش، آزادی، و تاریخ واقعی نه تاریخ گزینشی آموخت.

در رسانه باید صدای مردم را شنید، نه فقط شعارها و قیافه‌ها را تکرار کرد. مردم اگر صدای خود را در تریبون‌های داخلی نشنوند، تریبون بیگانه برایشان جذاب می‌شود.

وقتی معلم، هنرمند، فعال مدنی، زن، دانشجو، کارگر یا اقلیت مذهبی احساس امنیت نکند، جوان احساس طرد و زن احساس بی‌حرمتی کند «احساس تعلق» می‌میرد.
در این‌حال دیگر از دفاع در برابر دشمن خارجی خبری نخواهد بود. کسی که در وطن خود احساس غربت کند، در لحظه خطر، شاید به سراغ غریبه‌ها برود.

باید میان «منتقد»، «ناراضی» و «خائن» تفاوت گذاشت. مردم را از ترس و تهمت فراری ندهیم؛ بلکه به مشارکت، آگاهی و احساس مسئولیت دعوتشان کنیم. اطلاعات را نه با شک، بلکه با اعتماد مشروط و تعامل اجتماعی مدیریت کنیم.

اگر کشوری در برابر دشمن خارجی ایستاده، اما از درون با ترک‌های اجتماعی، طرد نسل‌ها، انکار واقعیت و گسست مشروعیت روبه‌رو باشد، دیر یا زود سقوط از درون آغاز خواهد شد. امنیت ملی را نه فقط با سیستم‌های دفاعی، که با دل‌های مردم باید حفظ کرد و دل‌ها، فقط وقتی می‌مانند که احساس کنند «وطن» با همه متعلقات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی‌اش متعلق به آن‌هاست.

@sahandiranmehr

BY رویای ایرانی - جوادی یگانه


Share with your friend now:
tgoop.com/javadimr/824

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Don’t publish new content at nighttime. Since not all users disable notifications for the night, you risk inadvertently disturbing them. There have been several contributions to the group with members posting voice notes of screaming, yelling, groaning, and wailing in different rhythms and pitches. Calling out the “degenerate” community or the crypto obsessives that engage in high-risk trading, Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared this group on his Twitter. He wrote: “hey degen, are you stressed? Just let it out all out. Voice only tg channel for screaming”. How to Create a Private or Public Channel on Telegram? With Bitcoin down 30% in the past week, some crypto traders have taken to Telegram to “voice” their feelings. In the next window, choose the type of your channel. If you want your channel to be public, you need to develop a link for it. In the screenshot below, it’s ”/catmarketing.” If your selected link is unavailable, you’ll need to suggest another option.
from us


Telegram رویای ایرانی - جوادی یگانه
FROM American