tgoop.com/javadimr/820
Last Update:
ایران و قضیه ایران
مردم همراه هستند، اکنون نوبت نظام است؛ از تلویزیون آغاز کنید.
محمدرضا جوادی یگانه
منتشرشده در پایگاه خبری جماران. ۳۰ خرداد ۱۴۰۴ (اینجا)
مرز باریکی است میان ماندن و سقوط ایران، همین ایرانی که چندین سده است، لااقل از صفویه تاکنون، مانده است؛ ایران نوینی که شاه اسماعیل از نو ایجادش کرد و آغامحمدخان قاجار دوباره جمعش کرد و رضاشاه امنیت را دوباره به آن بازگرداند و در نیم قرن اخیر، تلاش شد نقشآفرینی منطقهای ایران هم افزایش یابد و انقلاب امام خمینی هم استقلالخواهی و شجاعت آحاد مردم را بویژه در جنگ تحمیلی تقویت کرد.
ایران کنونی محصول تلاش پیوسته همه اهل قلم و اهل شمشیر و نهادهای مدنی و دینی ایران در چهار سده اخیر است.
کوچک شدن و تجزیه ایران، یا بیدفاع بودن آسمان و زمین ایران در برابر حملات همسایگان و دشمنان ایران، به معنای سقوط ایران است.
ایرانی که هم در درازنای تاریخ دچار تنهایی استراتژیک بوده و هم از لحاظ ایدئولوژیک امروزه هیچ متحدی ندارد.
زمانهایی ایرانیان تصمیم درست گرفتند، مانند زمانی که با فاتح تهران و ناقض انقلاب مشروطه دست همکاری صادقانه دادند تا ایران ساخته شود، هر چند به شیوه آمرانه. و زمانهایی تصمیم نادرست گرفتند، مانند زمانی که در دوره مروانیان، دفاتر مالیاتی ایران را از پهلوی به عربی برگرداندند و اعراب را برای چند سده بر ایران مسلط کردند.
اکنون نیز با تهاجم اسراییل، که بر اساس تهاجمهای قبلی او میدانیم که بتدریج نابودی همه زیرساختهای ایران در برخواهد گرفت،
«ایران، ایرانیان و حکومت ایران» سرنوشت واحدی پیدا کردهاند.
دلیل رسیدن به وضع موجود هر چه که باشد، مهم آن است که اکنون لحظه تصمیم ایرانیان رسیده، که فارغ از موافقت یا مخالفت با حکومت، یا موافق تهاجم اسرائیل باشند یا نباشند؛ نقطه میانی ندارد.
یا ایران میماند یا میرود.
درک تاریخی ایرانیان داخل کشور از موقعیت خطیر ایران، باعث شد تا علیرغم همه دلگیریهایی که دارند و برخوردهایی که با آنها شده، در این موقعیت صفر و یکی، ایران را انتخاب کنند نه اسرائیل.
شگفتانگیز است این فهم ، موجب آن به قول اسلامی ندوشن «شکیبایی در مصائب» بوده یا درک از شدت خطر، یا تجربه تاریخی ناامنی و دولتمرگی، هر چه باشد، این فهم منجر به همبستگی ملی شده است.
اما لازم است نظام سیاسی نیز به این انسجام نوپدید پاسخ دهد و فرصتی به دست بهانهجویان ندهد که مردم معترض را از حمایت همگانی از نظام منصرف کند. به همین دلیل باید آنکه مردم را به تکرار تابستان ۶۷ تهدید میکند، را به مثابه یک خطر دید، خطر جدی برای انسجام اجتماعی.
اکنون هر که در ایران است، و گرای تاسیسات ایران را به اسرائیل نمیدهد، خودی است. و باید اجازه داده شود تا به منطق و روایت خودش، و به شیوه و نماد مطلوب خودش از ایران دفاع کند و اسرائیل را محکوم کند.
هر کس داخل ایران حمله اسرائیل را بیاماواگر محکوم میکند، بیچونوچرا مدافع واقعی ایران است. ایرانیان خارج از کشور هم خودی هستند و علاقمند ایران. فقط این مارپیچ سکوت باید شکسته شود و آنها باور کنند که همه ایرانیان داخل مخالف اسراییل هستند. آنوقت آنها هم در حمایت از ایران به خیابان خواهند آمد.
مردم ایران همراهی خود را نشان دادند، اکنون نوبت نظام سیاسی است که نشان دهد خطیر بودن مساله را درک کرده و سیاستی تازه در پیش گرفته.
برای شروع مساله، همگام با مقاومت و در کنار روشهای دیپلماتیک، درهای تلویزیون را بگشایید. چهرههایی را دعوت کنید که تاکنون علیهشان برنامه میساختید. خواهید دید آنها با منطقی کمترشناختهشده برای صداوسیما، مردم و بویژه ایرانیان خارج از کشور را که هنوز در تردید انتخاب هستند، از ابهام میرهانند و به سمت دفاع بیقیدوشرط از ایران متمایل میکنند.
به ایرانیان اعتماد کنید.
BY رویای ایرانی - جوادی یگانه
Share with your friend now:
tgoop.com/javadimr/820