tgoop.com/javadimr/798
Last Update:
منتشر شد
تهی شدن از مشروطه؛ نسبت انقلاب اسلامی با مشروطیت
نوشته محمدرضا جوادی یگانه و علی راغب، انتشارات علمی،۱۴۰۴ (اینجا)
پرسش اصلی کتاب حاضر این است که انقلاب اسلامی چه نسبتی با انقلاب مشروطه دارد؟
در پاسخ بدین پرسش، سخنرانیها، گفتوگوها، مذاکرات، خاطرهها، اسناد و... سال آخر منتهی به انقلاب اسلامی و یک سال پس از آن را بررسی نمودیم و نشان دادیم که در گفتار و عمل رهبران و گردانندگان انقلاب اسلامی، در این بازهي زمانی، نشان پررنگی از مشروطه نیست! گویی انقلاب مشروطه تنها پس از 72 سال فراموش شده است! بنابراین، پرسیدیم: چرا شد محو از یاد آنان نام مشروطه؟
انقلاب مشروطیت، حاصل بزرگترین تحولّات نظری و عملی، در دو سدهی پیشین جامعهی ایران است که تحولات و پیامدهای بزرگتری در پی داشت. انقلاب مشروطه، هرچند موفق شد تا نظام سلطنتی مطلقه را به سلطنت مشروطه تبدیل کند؛ اما در تبدیل قدرت شاه به قدرت مشروط و محدود به قانون، ناکام ماند. انتظار اینکه شاه سلطنت کند و نه حکومت، بزرگترین خواستهی مخالفان در سالهای نزدیک به انقلاب اسلامی بود و اگر مشروطه موفق میشد، شاید انقلاب اسلامی هم رخ نمیداد. ازاینرو که انقلاب اسلامی توانست نظام سلطنتی را براندازد و نظام جمهوری را برپا کند؛ میتوان آن را هم در ادامهی انقلاب مشروطه و هم واکنشی نسبت به عدم موفقیت مشروطه دانست.
کتاب حاضر، تلاشی برای بازخوانی مشروطه از خلال انقلاب اسلامی است و اندکی پیش از پیروزی انقلاب تا زمان تصویب رفراندوم قانون اساسی در آذر ۱۳۵۸ را پوشش میدهد. همچنین، حوادث مرتبط با قانون اساسی در سالهای بعد، ازجمله بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ نیز در این کتاب مورد توجه قرار گرفتهاند.
هرچند مسئلهی قانون اساسی، بدنهی اصلی کتاب حاضر است اما پیش و پس از آن، مباحث مرتبط دیگری نیز مطرح میشوند. فصل اول کتاب، تمهیدات نظری و روشی است؛ در این فصل، پیشینهی مسئله و پاسخهای داده شده به پرسش رابطهی انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه، بررسی میشوند. همچنین، پاسخ به اینکه مشروطهخواهی چیست و منظور ایرانیان از مشروطه چه بوده است. آنگاه، منابع پژوهش معرفی خواهند شد. فصل دوم، به بررسی دوران مشروطه در آستانهی انقلاب و انواع نگاههای جامعهی ایران به آن، میپردازد.
دو فصل بعدی کتاب، دربارهی این است که نظر دو رهبر انقلاب اسلامی و نیز نظر کارگزاران اصلی انقلاب در سال اول، دربارهی مشروطه چیست و در بزنگاههای تاریخی، کنش آنها چقدر با تجربهی مشروطه مرتبط بوده است. فصل پنجم نیز به مرتبطترین نقد انقلاب اسلامی براساس مشروطه میپردازد؛ یعنی نامهای که پیش از پیروزی انقلاب، مصطفی رحیمی به آیتالله خمینی نوشت و پاسخهایی که به آن داده شد.
در بخشهای انتهایی، پس از بررسی قانون اساسی، مطالبی مانند جایگاه مشروطه در شعارهای انقلاب، در نامگذاری خیابانها، در تعطیلات رسمی، در بازسازی قبور مشروطهخواهان در سالهای پس از انقلاب اسلامی و ایجاد نمادهای انقلاب مشروطه، بررسی شدهاند.
ایدهی اصلی کتاب حاضر این است که ذهنیت عمومی از مشروطه در سالهای نزدیک به انقلاب، یک تجربهی شورانگیز اما ناموفق تاریخی است و لذا نمیتواند راهنمای عمل و عامل بسیج جامعهی ایران باشد. مشروطه بیشتر عبرت بوده تا آرمان و به همین جهت، ترس از تکرار مشروطه یا شکستی مانند شکست آن، انقلابیون را محتاط کرده بود و به مشروطه بیتوجهی میشد.
البته در جامعهی ایران، در کنار عبرت از مشروطه، آرمان آن، یعنی مسئلهی کنترل حاکم و مسئلهی حرّیت و مساوات مردم، همچنان زنده بود و در سال اول پس از انقلاب در نگارش قانون اساسی بروز یافت. اما بهتدریج به هر دو مسئله، پاسخ دیگری داده شد که با پاسخ مشروطه متفاوت بود و مورد توافق همهی طیفهای مشروطهخواه قرار گرفته بود. به عبارت دیگر، یک سال بعد از پیروزی، انقلاب اسلامی صورتی بهکل متفاوت با آنچه مشروطهخواهان در سر داشتند، پیدا کرده بود.
تلاش کتاب این است تا نشان دهد که این تغییر به سادگی و ناگهانی صورت نگرفته بلکه بخشهایی از جامعه برای این تحول، نهایت تلاششان را کردند. بخشهای دیگری از جامعه هم تا حد امکان، جلوی این تغییر ایستادند؛ هرچند موفق نشدند، اما در حد مقدورات خود تلاش کردند. ولی درهرحال بهتدریج، انقلاب اسلامی از مشروطه تهی شد. آخرین مرحلهی تهی شدن انقلاب اسلامی از مشروطه هم تغییر نام مجلس از شورای ملی به شورای اسلامی بود که به صورت رسمی در سال 1368 و در جریان بازنگری قانون اساسی رخ داد.
برای آشنایی بیشتر با کتاب، مقدمه و دو فصل اول کتاب در فرسته بعدی آمده است.
BY رویای ایرانی - جوادی یگانه

Share with your friend now:
tgoop.com/javadimr/798