Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
212 - Telegram Web
Telegram Web
ذَمّ شبیه به مدح

درست برعکس پست قبلیه. یعنی راوی جوری حرف میزنه که شنونده فکر کنه قصد مدح داره در صورتیکه هدفش مبالغه در ذمّه.

تو به هنگام وفا گر چه ثباتیت نبود
می کنم شکر که بر جور دوامی داری

حافظ
چون اشک شمع در قدم عجز داشتیم
لغزیدنی‌که بر همه اعضا زدیم پا


بیدل دهلوی
اذان ظهری و من روزه دار و در حسرت
که روزه ام نشود باز از این اذان چه کنم؟

جواد افرا
تَجاهُل العارف (نادان نمایی)

تجاهل به معنی خود را به نادانی زدن و عارف هم که معنی دانا رو میده. به این صورته که شاعر با اینکه مطلبی رو میدونه طوری وانمود میکنه که نمیدونه و در تشخیص اون از دیگر مطالب گیجه. سعدی استاد استفاده از این صنعت ادبیه!

ندانم این شب قدر است یا ستاره ی روز؟
تویی برابر من؟ یا خیال در نظرم؟

بوی بهشت می گذرد یا نسیم باغ؟
این نکهت دهان تو یا بوی لادن است؟

به است آن یا زنخ یا سیب سیمین؟
لب است آن یا شکر یا جان شیرین؟

بوی بهشت می گذرد یا نسیم دوست؟
یا کاروان صبح که گیتی منور است؟
بر راه باد عود بر آتش نهاده اند؟
یا خود در آن زمین که تویی، خاک عنبر است؟


ابیات همه از سعدی بزرگوار
امشب به صد اشک و آه خون کردم چشم
گه سر به هوا، گاه نگون کردم چشم
چون شمع ز محرومی دیدار آخر
از سر به سر انگشت برون کردم چشم


بیدل دهلوی
خورشید که شمع روز می افروزد
داغی ست که بر دل فلک می سوزد
عریانی بحر هم جز این نیست که موج
هر جا چاکی ست بر تنش می دوزد

بیدل دهلوی
فشار آب بقا، کم زتیغ قاتل نیست
گلوی شیشهٔ ما راگرفته تنگ شراب

بیدل دهلوی


https://www.tgoop.com/joinchat-CFReXkCdL-5y_lJdnjWe0Q
شمعم که ناودانم و از بس دلم پر است
غم، گریه را به آن طرف ناودان برد

جواد افرا


https://www.tgoop.com/joinchat-CFReXkCdL-5y_lJdnjWe0Q
هر جا اثر لطف و کرم می باشد
گرمی با طبع شخص ضم می باشد
از طینت افسرده مجویید اخلاق
بوی گل سرمازده کم می باشد

بیدل دهلوی
هر چند ز فقر، خاک بر سر داریم
سرکوب هزار تاج و افسر داریم
بهر چه کشیم خواری صحبت خلق؟
در تنهایی عزت دیگر داریم

بیدل دهلوی
رشته های سرم سفید شد و
گونه ام میزبان باران است
پشت بامی که توشه اش برف است
ناودانش مدام گریان است


مرتضی رستمی
گرچه دریایی و خیالت نیست
گرچه از جنس کاغذ است آبم
به تو یک روز می رسم من که
عکس یک رود داخل قابم

جواد افرا

https://www.tgoop.com/joinchat-CFReXkCdL-5y_lJdnjWe0Q
سد شدم رو به چشمه ی چشمت
تا که برق از نگاه تو نرود

جواد افرا
اگر پسند و اگر ناپسند، می گویم
نگفته بودم و اینک بلند، می گویم
نگفته بودم و خشکیده سالی آمده بود
و ابر، ابر نبود آسمان کپک زده بود
نگفته بودم و دیدم که در دعای درخت
زبان سرخ درخت اند میوه های درخت
دعا قبول شد آری، صدای باران بود
و قطره ها، که ملخ می شدند وقت فرود...
ملخ چکید اگر از آسمان، شما کردید
فرونشست اگر آتشفشان، شما کردید
درخت و مزرعه را نیمه جان شما کردید
و دنده های مرا نردبان شما کردید


پیاده آمده بودم_محمد کاظم کاظمی

https://www.tgoop.com/joinchat-CFReXkCdL-5y_lJdnjWe0Q
امروز که وقت طوف مقصود رسید
خلقی محمل به جانب کعبه کشید
ما را که سراغ تو به دل یافته ایم
ناچار به گرد خویش باید گردید

مولانا عبدالقادر بیدل دهلوی

https://www.tgoop.com/joinchat-CFReXkCdL-5y_lJdnjWe0Q
بیدل زین نقش منظر و خانه زدن
آخر خواهی به گرد ویرانه زدن
بال و پر تو هنوز سستی دارد
باید دو سه روزی به قفس شانه زدن

بیدل دهلوی

https://www.tgoop.com/joinchat-CFReXkCdL-5y_lJdnjWe0Q
2025/07/05 13:54:37
Back to Top
HTML Embed Code: