tgoop.com/jafekri/790
Last Update:
وقتی بیست و یک ساله بودم، یک روز کنار خیابون زدم کنار و گریه کردم. احساس می کردم هویتی ندارم و نمیدونم از زندگی چی می خوام. از سردرگمی خسته بودم، از روزهای تکراری بی هدف. اون روز یک تصمیم بزرگ گرفتم و اون این بود که «فقط راه قلبم رو ادامه بدم». دیگه برام دانشگاه مهم نبود، دیگه برام حرف اطرافیان مهم نبود. یک سال و نیم دانشگاه رو ترک کردم. به هر سختی دوربین خریدم و به عشق خودم یعنی نوشتن، عکاسی و فیلمبرداری پرداختم.
در ادامه وقتی اتفاق های بزرگی رو تجربه کردم فهمیدم «پشت هر سختی روزگار، پاداشی هست.» اواخر سال ۹۹، بعد از تجربه ی یک دوران افسردگی سخت، با خودم این سوال رو مرور می کردم که در پس این دوران چه پاداشی ممکنه برای من باشه؟ من دارم سختی کدوم پاداش رو تحمل می کنم؟
یک روز عصر، به خونه ی دایی محمود سر زدم. حرف هاش برای من مثل آب رو آتیش بود... آروم شدم. وقتی از اونجا میومدم بیرون و خداحافظی می کردم، با خودم فکر کردم هزاران دل آشفته تو این شهر نفس می کشه که اگر حرف های دایی رو میشنید، آروم میگرفت. با خودم گفتم شاید رسالت من این باشه که همین حرف ها رو به گوش آدمهای دیگه برسونم؟
ایده ی جافکری اونجا بود که به سرم زد. بعد از چند ماه تحقیق راجع به محیط پادکست، با دایی صحبت کردم و دایی شد اولین مهمون جافکری، پادکست من. از اون روز دقیقا یک سال گذشته. امروز اولین سالگرد یکی از مهمترین تصمیم های زندگیمه. امروز شما دویست و نه هزار نفر شنونده ی جافکری، همون پاداش روزهای سخت من هستین. افتخار بزرگیه سه میلیون بار شنیده شدن...
تولد جافکری رو به همه ی شما تبریک میگم... و صمیمانه از تمام کسانی که تا به امروز جافکری رو حمایت کردن تشکر می کنم.
#امیرعلی_ق
@Jafekri
BY پادکست جافِكری

Share with your friend now:
tgoop.com/jafekri/790