آسمان از زمین بوستان علوی در قم
آسمان شما هم همین رنگ بود؟
عکس را زهرا علیزاده گرفته و به مجله «اینها» فرستاده
#موبایل_گرافی #سیزده_بدر
@inhahome || مجله اینها
آسمان شما هم همین رنگ بود؟
عکس را زهرا علیزاده گرفته و به مجله «اینها» فرستاده
#موبایل_گرافی #سیزده_بدر
@inhahome || مجله اینها
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
این عکس را وحید رضایی گرفته و به «اینها» فرستاده. البته معلوم نیست خودش هم توی قایق نشسته یا لب ساحله 🤓
#موبایل_گرافی #سیزده_بدر
@inhahome | مجله اینها
خواهم انداخت به آب
این عکس را وحید رضایی گرفته و به «اینها» فرستاده. البته معلوم نیست خودش هم توی قایق نشسته یا لب ساحله 🤓
#موبایل_گرافی #سیزده_بدر
@inhahome | مجله اینها
کتابفروش گلشهر
زهرا علیزاده
گلشهر،یکی از محلههای باصفای مشهد است. نمیشود از افغانستانیهای ایران و نسل دوم و سوم مهاجرت در ایران حرف زد و گلشهر را ندید! تعداد انجمنها و فعالان فرهنگی در گلشهر قابل توجه است و این موضوع باعث شده فضایی فرهنگی در این محله شکل بگیرد. اگر یادتان باشد، در شماره اول مجله، داستانی درباره یک بستنی فروشی جادویی نوشته بودیم. در این شماره، نشستهایم پای صحبتهای احمد یوسفی که در گلشهر یک کتابفروشی دارد.
🎵 شنوندهی گزارش : «کتابفروشِ گلشهر» نوشته: روحالله میرزایی و باصدای #زهرا_علیزاده باشیم.
این گزارش در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#گزارش_فرهنگی
@inhahome|مجله اینها
🎵 شنوندهی گزارش : «کتابفروشِ گلشهر» نوشته: روحالله میرزایی و باصدای #زهرا_علیزاده باشیم.
این گزارش در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#گزارش_فرهنگی
@inhahome|مجله اینها
دلتنگیهای یک نسل دومی
رقیه سادات حسینی
«خانهخودمان» داستان زندگی کیتی و چالشهای زندگی یک نسل دومی مهاجر است. کیتی دختری ژاپنی تبار است که همراه پدر و مادرشان در آمریکا زندگی میکنند. کیتی خواهرش لین را خیلی دوست دارد و روی او خیلی حساب باز میکند. آنها به خاطر شرایط زندگیشان مجبور میشوند دوباره در همان منطقه مهاجرت کنند و بااینکه شهروند آمریکا هستند ولی هنوز جامعه آنها را نپذیرفته است و در معرض رفتارهای نژادپرستانه قرار میگیرند.
اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که کیتی میفهمد خواهرش لین دچار یک بیماری سخت شده. کیتی بااینکه سر به هوا و بازیگوش است ولی به خوبی درک میکند شرایط سخت شده و باید توی مخارج زندگی به خانواده کمک کند. او میخواهد درست مثل خواهرش در عمق همه چیز دنبال زیبایی و امید بگردد. ولی چطوری؟
🎵 شنوندهی گزارش : «دلتنگیهای یک نسلدومی » نوشته: سینتیا کادوهاتا و باصدای #رقیه_سادات_حسینی باشیم.
این گزارش در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#گزارش_کتاباینهایی
@inhahome|مجله اینها
اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که کیتی میفهمد خواهرش لین دچار یک بیماری سخت شده. کیتی بااینکه سر به هوا و بازیگوش است ولی به خوبی درک میکند شرایط سخت شده و باید توی مخارج زندگی به خانواده کمک کند. او میخواهد درست مثل خواهرش در عمق همه چیز دنبال زیبایی و امید بگردد. ولی چطوری؟
🎵 شنوندهی گزارش : «دلتنگیهای یک نسلدومی » نوشته: سینتیا کادوهاتا و باصدای #رقیه_سادات_حسینی باشیم.
این گزارش در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#گزارش_کتاباینهایی
@inhahome|مجله اینها
داستان زیارتگاه یحیی بن زید
رقیه سادات حسینی
مادربزرگ میگوید:«همین جاست. همینجا آقا را شهید کردند.» دلم میخواهد آن روزها را ببینم، ولی باورش سخت است. به مادربزرگ کمک میکنم تا بنشیند و نفسی تازه کند. سبزهها بوی تازگی میدهند و صدای جیرینگ جیرنگ زنگوله گوسفندان به گوش میرسد، اما هرچه سر میچرخانم گوسفندی نمیبینم.
مادربزرگ دلش به کاظمین و کربلا بود، اما خوب میدانست که همیشه آنطوری نمیشود که دل آدم میخواهد. با انگشت سمت حرم اشاره کرد و گفت:« خُرد بودی، پدرت زیاد برایت قصه میکرد. قصهاش مثل امام حسینه که شهیدش کردند.»
🎵 شنوندهی داستانِ : «زیارتگاه یحیی بن زید» نوشته: یگانه محقق و باصدای #رقیه_سادات_حسینی باشیم.
این داستان در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#داستان_یک_بنا
@inhahome|مجله اینها
مادربزرگ دلش به کاظمین و کربلا بود، اما خوب میدانست که همیشه آنطوری نمیشود که دل آدم میخواهد. با انگشت سمت حرم اشاره کرد و گفت:« خُرد بودی، پدرت زیاد برایت قصه میکرد. قصهاش مثل امام حسینه که شهیدش کردند.»
🎵 شنوندهی داستانِ : «زیارتگاه یحیی بن زید» نوشته: یگانه محقق و باصدای #رقیه_سادات_حسینی باشیم.
این داستان در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#داستان_یک_بنا
@inhahome|مجله اینها
شعر اینهایی
اینها
راحله حسینی سال آخر هنرستان است. در مشهد متولد شده و همان جا بزرگ شده است. از کودکی شعر را دوست داشته ولی آشنایی با « موسسه فرهنگی دُرّ دَری» این علاقه بیشتر را بیشتر و جدیتر میکند. غیر از شعر در رشته های هنری معرقمس، خطاطی و خیاطی هم سررشته دارد. دو شعر از او بشنوید :
🎵 شنوندهی شعر اینهایی : «نبودنت » از : راحله حسینی و باصدای #مائده باشیم.
این شعر در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#شعر_این_هایی
@inhahome|مجله اینها
🎵 شنوندهی شعر اینهایی : «نبودنت » از : راحله حسینی و باصدای #مائده باشیم.
این شعر در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#شعر_این_هایی
@inhahome|مجله اینها
جایی برای خودم
فاطمه جعفری
معصومه رضوانی فقط سه سال داشت که به ایران آمد. در سال ۱۴۰۱، بعد از سی سال زندگی در ایران تصمیم میگیرد به زادگاه خود برگردد. یادداشتی که او به «اینها» فرستاده روایتی از همان روزهاست.
غروب یک روز پاییزی سال ۱۴۰۱ به کابل رسیدم. مکتبها و دانشگاه ها برای دختران بالاتر از صنف ششم بسته شده بود، اما دختران هنوز میتوانستند در مدرسههای دینی و حوزه های علمیه تحصیل کنند. من هم به اقتضای تحصیلاتم در یکی از همان مدرسههای دینی مشغول تدریس شدم. اتاقی را با لیلا، صابره و چند دختر دیگر از شاگردان مدرسه که همه از ولایت های دیگر برای درس خواندن به کابل آمده بودند، شریک شدم.
🎵 شنوندهی سفر های اینهایی : «جایی برای خودم» از : معصومه رضوانی و باصدای #فاطمه_جعفری باشیم.
این شعر در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#سفرهای_اینهایی
@inhahome|مجله اینها
غروب یک روز پاییزی سال ۱۴۰۱ به کابل رسیدم. مکتبها و دانشگاه ها برای دختران بالاتر از صنف ششم بسته شده بود، اما دختران هنوز میتوانستند در مدرسههای دینی و حوزه های علمیه تحصیل کنند. من هم به اقتضای تحصیلاتم در یکی از همان مدرسههای دینی مشغول تدریس شدم. اتاقی را با لیلا، صابره و چند دختر دیگر از شاگردان مدرسه که همه از ولایت های دیگر برای درس خواندن به کابل آمده بودند، شریک شدم.
🎵 شنوندهی سفر های اینهایی : «جایی برای خودم» از : معصومه رضوانی و باصدای #فاطمه_جعفری باشیم.
این شعر در شماره هفتم مجله اینها منتشر شده. ✨
💥 برای تهیه شماره هفتم مجله همین الان پیام بده
#شنیدنی
#سفرهای_اینهایی
@inhahome|مجله اینها
چند روز قبل، پیش بچههای کانون فرهنگی خاتمالانبیا در کاشان بودیم. یک جمع صمیمی که کارهای فرهنگی و هنری بسیاری انجام میدهند. کلاسهای نقاشی، سوادآموزی، مداحی و ...
کمی درباره «اینها» و اینکه داریم دنبال چی میگردیم حرف زدیم. از دو نفر از بچهها تقدیر شد و هدیه دیوارکوب با طرحِ اینها به رسم یادگار بهشان تقدیم شد.
در نهایت هم قرار شد ارتباط و همکاریمان بیشتر از اینها دوطرفه بشه.
ما خیلی دوست داریم به شما و جمع شما در هر جای ایران که باشید سر بزنیم. اگر جمعی فرهنگی هنری دارید خوشحال میشیم به ما خبر بدید تا با افتخار پیش شما بیاییم.
@inhahome|مجله اینها
کمی درباره «اینها» و اینکه داریم دنبال چی میگردیم حرف زدیم. از دو نفر از بچهها تقدیر شد و هدیه دیوارکوب با طرحِ اینها به رسم یادگار بهشان تقدیم شد.
در نهایت هم قرار شد ارتباط و همکاریمان بیشتر از اینها دوطرفه بشه.
ما خیلی دوست داریم به شما و جمع شما در هر جای ایران که باشید سر بزنیم. اگر جمعی فرهنگی هنری دارید خوشحال میشیم به ما خبر بدید تا با افتخار پیش شما بیاییم.
@inhahome|مجله اینها
عشق، مشت و یک عالمه تمرین...
ایشان زهره رحمتی هستند، یک قهرمان کاتا. قراره در شماره هشتم مجله اینها گفتگوی صمیمانهای باهاش داشته باشیم.
شماره هشتم؟ بله. مشغولش هستیم و به زودی یک «اینها»ی دوست داشتنی دیگر به دست شما خواهد رسید.
راستی شما خودتان چقدر اهل ورزش هستید؟
@inhahome|مجله اینها
ایشان زهره رحمتی هستند، یک قهرمان کاتا. قراره در شماره هشتم مجله اینها گفتگوی صمیمانهای باهاش داشته باشیم.
شماره هشتم؟ بله. مشغولش هستیم و به زودی یک «اینها»ی دوست داشتنی دیگر به دست شما خواهد رسید.
راستی شما خودتان چقدر اهل ورزش هستید؟
@inhahome|مجله اینها
امسال جای ناشران افغانستانی در نمایشگاه کتاب خالی بود ولی این دلیل نمیشد که نوجوانان نسل دوم و سوم مهاجرت بیخیال نمایشگاه شوند.
مجتبی حسینی با جمعی از دوستانش برای بازدید از غرفه کودک و نوجوان آمده بودند که توجهام را به خودش جلب کرد. چشم بادامی شوخ در بین گروه به طور خاصی جنب جوش داشت و چنان دست در گردن هم دیگر میانداختند که گویی برادر هستند.
با خودم فکر کردم او بهتر از من فکر میکند. در لحظه زندگی میکند و مثل من دغدغه الکی مدارک هویتی و.. را ندارد. با شادی دوستانش را همراهی میکند و در گرمای بعدازظهر جمعه چند لحظهای را کنار حوض مصلای تهران آب بازی میکند.
عکس و متن: اسدالله خالقی
@inhahome | مجله اینها
مجتبی حسینی با جمعی از دوستانش برای بازدید از غرفه کودک و نوجوان آمده بودند که توجهام را به خودش جلب کرد. چشم بادامی شوخ در بین گروه به طور خاصی جنب جوش داشت و چنان دست در گردن هم دیگر میانداختند که گویی برادر هستند.
با خودم فکر کردم او بهتر از من فکر میکند. در لحظه زندگی میکند و مثل من دغدغه الکی مدارک هویتی و.. را ندارد. با شادی دوستانش را همراهی میکند و در گرمای بعدازظهر جمعه چند لحظهای را کنار حوض مصلای تهران آب بازی میکند.
عکس و متن: اسدالله خالقی
@inhahome | مجله اینها