tgoop.com/hilbijer/28781
Last Update:
🔶 نوروز کُردانه/ بخش اول
https://www.tgoop.com/hilbijerpics/135
〰〰〰
🖊 ارشاک رئوف گنبدی
🔥۲۱ مارس (اولین روز نوروز) ۱۹۸۲/ زندان دیاربکر
جوانی ۲۴ ساله، پس از تحمل شکنجههای سخت ژنرال اسعد اوکتای یلدرم، و در راستای ثبت مقاومتی تاریخی، در اعتراض به شرایط غیر انسانی که بر او، هم بندیهایش و مردمش از سوی حکومت نژادپرست ترکیه، اعمال میشد؛ به زندگیش پایان داد.
او ۲۱ مارس را برای اینکار انتخاب نمود؛ یعنی نوروز. ۳ کبریتی را که از قبل مخفی نموده بود، آتش زد تا آتش نوروز روشن بماند در کشوری که سیاهی نژادپرستی بر آن سایه افکنده بود؛ و شمع وجودش با تمام شدن کبیرتها، برای همیشه خاموش شد.
کسی چه میداند چه در سر داشت آنهنگام؟ شاید کبریت اول را به یاد ۲۰ مارس ۱۹۳۷ و شروع قتلعام درسیم روشن نمود؛ کبریت دوم را که روشن میکرد شاید از بوی سیب تازه مست شد و نفهمید که چند سال بعد با شکوفه دادن اولین گلهای نوروزی، هزاران نفر از مردمش در حلبچه، چنان مست خواهند شد که برای همیشه چشم فرومیبندند. کبریت سوم را که روشن کرد، دخترکی در شعله دیده که در میدان دیاربکر آتش گرفته است.
با تک تک این کبریتها لحظاتی به درازای یک عمر زندگی کرد و سوخت و شاید شعله آتش که جانش را گرفت، شهری سوخته را دید و فریادهای کودکانی به گوشش خورد که دست و پا و چشمشان را از دست داده بودند!
نوروز، برای کُردها یعنی آتش، یعنی خون و مقاومت. نوروز برای کُردها یعنی کاوه در برابر ضحاک و تاریخی سرشته شده از بدنهای بیجان و درفشی که همیشه با نسیم شمالی تکان میخورد. گاهی آن درفش بدن بیجانشان بوده بر دار! چون سیدرضا و آتش جسم سوزانشان بوده چون زکیه!
🔥۲۰ مارس ۱۹۳۷ یک روز مانده به نوروز/درسیم
ارتش ترکیه به رهبری مصطفی کمال آتاترک شروع به کشتار درسیم، جایی که سید رضا و یارانش در برابر ظلم دستگاه حاکم قد علم کرده بودند؛ نمود.
سید رضا و یارانش به همراه ۷۰ هزار نفر قتل عام شدند. اولین باری بود که در کشتار مردم کُرد از گازهای شیمیایی استفاده میشد.
در فایل صوتی که پس از سالها از افسر پلیس وقت ترکیه به نام احسان صبری چاقلایانگیل منتشر شده، او میگوید:" در غارها پنهان شده بودند ولی ارتش با پرتاب نوعی گاز در داخل غارها آنها را مانند موش سم پاشی کرد. از بچههای ۷ ساله تا ۷۰ سالهها در درسیم سر بریده شدند."
سید رضا و فرزندانش اعدام شدند و بدن بی جانشان در میانه زمین و آسمان چون درفش کاویانی به اهتزاز درآمد.
🔥۲۱ مارس ۱۹۹۰، نوروز/ دیاربکر
همه چیز آماده بود برای روشن کردن آتش نوروز، اما در ساعتهای آخر ریختند داخل دانشگاه، برخی را گرفتند و برخی را کتک زدند و همه چیز به هم ریخت! دنیای زکیه خراب شد!
به میدان شهر رفت، در میان ماموران جنایتکار ترکیه ایستاد و فریاد زد : "شما نمیتوانید آتش نوروز را از ملتم بگیرید! من این آتش را روشن نگه خواهم داشت! اگر میتوانید، آن را در وجودم خاموش کنید!" بنزینی را که با خود برده بود، روی بدنش ریخت و...
زکیه دخترک دانشجوی کُرد دانشگاه دجله دیاربکر، سوخت و شد هیزمی برای روشن ماندن آتش نوروز در کشوری که در آن باید ترک میشد؛ اما سوختن در لباس کُردی را به ترک شدن ترجیح داد.
@Hilbijer
BY HILBIJÊR

Share with your friend now:
tgoop.com/hilbijer/28781