HEKMATENAMOTANAHI Telegram 14
حکمت نامتناهی
حکمت نامتناهی (جست و جو و نگرانی لایزال انسان در دیالوگ با آفاق بی کران اندیشه) با حضور ِ محمدحسین قدوسی منصور براهیمی نشست ۱ حقیقت و عینیت دوشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۶ نشست ها در فضای باز و گرم و با تعداد محدود برگزار می شود . @bashgahandishe…
حکمت نامتناهی
نشست اول

دو شنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۰
ساعت ۱۶

حقیقت و عینیت

۱- غایت آنچه که در فلسفه‌های مختلف مطلوب و مراد بوده است رسیدن به حقیقت عریان و درست است. چیزی بالاتر از این در فلسفه‌های جدید و قدیم نمی‌تواند مراد و منظور باشد و اصولا در فلسفه متعارف تصوری ورای این موجود نیست.

۲- اساسا بالاتر از حقیقت چه چیزی می‌تواند مراد باشد؟ و چگونه می‌توان مطلوب و مفهومی ورای آن تصور کرد و برساخت؟ هر مفهومی در نهایت می‌تواند با حقیقت سازگاری داشته باشد و بر آن منطبق باشد، اما آیا ورای آن هم چیزی هست؟ [این مساله غیر از بحث‌هایی است که ما در باره حقیقت خارجی و چگونگی آن و قطعیت آن و فرعیاتی از این قبیل داریم].

۳- اما حقیقت به دو معنی می‌تواند بکار رود: اول به عنوان آنچه که صادق است و درست و یا هر واژه دیگری که می‌توان برای آن ساخت اما معنی دومی هم می‌تواند مورد نظر باشد و آن عبارت است از آنچه که "انسان درک می‌کند و تصور و تصدیق آن را انجام می‌دهد". معنی دوم به وسیله ذهن درک می‌شود و بر طبق معنی دوم آن چیزی حقیقت است که انسان مفهوم آن را با ذهن خود می‌یابد و با درک خود آن را تصدیق می‌کند و به وسیله این روند ذهنی که آن را "تفکر" می‌نامند، "تطابق این مفهوم و ذهنیت با خارج را درک و تصدیق می‌کند".

۴- اکثر علوم و فلسفه‌های رایج –یا تمام آنها- با چنین مفهومی از حقیقت سرو کار دارند و غایت مطلوب آنان دریافت این حقیقت است. باید اذعان کرد که در علم و فلسفه رائج تمام ابزارها بر اساس اندیشه و ذهنیت است و برای رسیدن به این حقیقت برساخته شده‌اند و ابزارهای دیگری در اختیار ندارند بلکه گاه مفهوم آن نیز برای آنان روشن نیست.

۵- اما آیا ما راه مستقیمی به جهان ورای ذهن بدون واسطه‌گری ذهن نداریم؟ دلیلی بر این امر نیست و هیچ استدلالی نمی‌تواند چنین امری را مدعی شود چون به یک تناقض دچار می‌شود. هر استدلالی در این رابطه بر اساس ذهن خواهد بود و ذهن تنها در مورد اموری می‌تواند نظر دهد و استدلال کند که خود، واسطه آن است و هیچ حقی در مورد راه‌های مستقیم و اظهار نظر در مورد آن را ندارد.

۶- نه تنها هیچ دلیلی برای "انسداد راه مستقیم به ورای ذهن" نداریم بلکه بدون قبول چنین واقعیتی نمی‌توان به یافته‌های ذهنی اذعان داشت. ذهن صورتی از واقعیت را برای ما عیان می‌کند اما بدون درک مستقیم -از هر راهی- چگونه می توان به تطبیق ذهن با ورای آن -حتی به صورت اجمال و حداقل- واقف شد؟

۷- اکنون پس از نگاه کلی به امکان ارتباط مستقیم با آنچه که ورای ذهن است، می‌توانیم نگاهی به شناخت‌های خود داشته باشیم. بسیاری از یافته‌های ما ورای تطبیق ذهنی است، اگر چه در عمل به دلیل انسی که با ذهن داریم پیوسته این دو نوع درک را با هم می‌آمیزیم. نمونه روشن و متداول این درک عبارت است آنچه که در هنر –در انواع مختلف آن- درک می‌کنیم و ورای "مدرسه و قیل و قال و مساله" است. در هنر درک ذهنی و علمی و تحلیلی وجود دارد و اصولا بدون آن امکان ندارد اما اصل و اساس هنر و هنرمندی درک و فهم و دریافتی است ورای آن و بدون این درک ماورائی چیزی به نام هنر موجود نخواهد بود.

۸- اگرچه دلائل گوناگونی برای درک انسان از واقعیتی ورای ذهن و درست بودن این درک ارائه شده است اما هیچ کدام از آنها بیش از یک تقریب ذهنی نمی‌تواند کاربرد داشته باشد و تفاوتی بین گزاره‌هایی مانند "می اندیشم پس هستم" و گزاره‌های فلسفه اسلامی و مانند آن نیست. هیچ نوع استدلالی برای آن ممکن نیست و اگر "ارتباط مستقیم و ورای تصدیق ذهنی" را نپذیریم هیچ راهی برای تصدیق وجود ندارد. اساسا سوال و جواب ذهنی در این باره به صورت ابتدائی نامفهوم است؛ به دلیل اینکه تصور ذهنی ابتدائی از واقعیتی ورای ذهن مقدور نیست و تنها بعد از آنکه ارتباط مستقیم انسان با واقعیتی ورای ذهن برقرار شد، ذهن قادر خواهد بود مراحل "تصور و تصدیق" را انجام دهد. ارتباط و درک مستقیم است که امکان فعال شدن ذهن را فراهم میاورد. انسان ارتباط مستقیم را بدون آنکه توجه کند می‌تواند درک کند و البته پس از درک آن و برقرار شدن صورت‌های ذهنی می‌تواند تصدیق‌های ذهنی روشنی برای آن بیابد که هیچ کدام از اینها نمی‌تواند استدلال باشد و تنها تقریب ذهن و تشویق اندیشه است برای توجه به یک امر بدیهی. درک‌های مستقیمی که ما از واقعیت وجودی خود داریم و نیز درک عینی پس از درک ذهنی و فراتر از آن نمونه‌های خوبی هستند؛ دومی مانند درک‌هایی است که از آثار هنری پیدا می‌کنیم پس از آنکه از جهت ذهنی تحلیل و علم آن را فرا گرفتیم.
1



tgoop.com/hekmatenamotanahi/14
Create:
Last Update:

حکمت نامتناهی
نشست اول

دو شنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۰
ساعت ۱۶

حقیقت و عینیت

۱- غایت آنچه که در فلسفه‌های مختلف مطلوب و مراد بوده است رسیدن به حقیقت عریان و درست است. چیزی بالاتر از این در فلسفه‌های جدید و قدیم نمی‌تواند مراد و منظور باشد و اصولا در فلسفه متعارف تصوری ورای این موجود نیست.

۲- اساسا بالاتر از حقیقت چه چیزی می‌تواند مراد باشد؟ و چگونه می‌توان مطلوب و مفهومی ورای آن تصور کرد و برساخت؟ هر مفهومی در نهایت می‌تواند با حقیقت سازگاری داشته باشد و بر آن منطبق باشد، اما آیا ورای آن هم چیزی هست؟ [این مساله غیر از بحث‌هایی است که ما در باره حقیقت خارجی و چگونگی آن و قطعیت آن و فرعیاتی از این قبیل داریم].

۳- اما حقیقت به دو معنی می‌تواند بکار رود: اول به عنوان آنچه که صادق است و درست و یا هر واژه دیگری که می‌توان برای آن ساخت اما معنی دومی هم می‌تواند مورد نظر باشد و آن عبارت است از آنچه که "انسان درک می‌کند و تصور و تصدیق آن را انجام می‌دهد". معنی دوم به وسیله ذهن درک می‌شود و بر طبق معنی دوم آن چیزی حقیقت است که انسان مفهوم آن را با ذهن خود می‌یابد و با درک خود آن را تصدیق می‌کند و به وسیله این روند ذهنی که آن را "تفکر" می‌نامند، "تطابق این مفهوم و ذهنیت با خارج را درک و تصدیق می‌کند".

۴- اکثر علوم و فلسفه‌های رایج –یا تمام آنها- با چنین مفهومی از حقیقت سرو کار دارند و غایت مطلوب آنان دریافت این حقیقت است. باید اذعان کرد که در علم و فلسفه رائج تمام ابزارها بر اساس اندیشه و ذهنیت است و برای رسیدن به این حقیقت برساخته شده‌اند و ابزارهای دیگری در اختیار ندارند بلکه گاه مفهوم آن نیز برای آنان روشن نیست.

۵- اما آیا ما راه مستقیمی به جهان ورای ذهن بدون واسطه‌گری ذهن نداریم؟ دلیلی بر این امر نیست و هیچ استدلالی نمی‌تواند چنین امری را مدعی شود چون به یک تناقض دچار می‌شود. هر استدلالی در این رابطه بر اساس ذهن خواهد بود و ذهن تنها در مورد اموری می‌تواند نظر دهد و استدلال کند که خود، واسطه آن است و هیچ حقی در مورد راه‌های مستقیم و اظهار نظر در مورد آن را ندارد.

۶- نه تنها هیچ دلیلی برای "انسداد راه مستقیم به ورای ذهن" نداریم بلکه بدون قبول چنین واقعیتی نمی‌توان به یافته‌های ذهنی اذعان داشت. ذهن صورتی از واقعیت را برای ما عیان می‌کند اما بدون درک مستقیم -از هر راهی- چگونه می توان به تطبیق ذهن با ورای آن -حتی به صورت اجمال و حداقل- واقف شد؟

۷- اکنون پس از نگاه کلی به امکان ارتباط مستقیم با آنچه که ورای ذهن است، می‌توانیم نگاهی به شناخت‌های خود داشته باشیم. بسیاری از یافته‌های ما ورای تطبیق ذهنی است، اگر چه در عمل به دلیل انسی که با ذهن داریم پیوسته این دو نوع درک را با هم می‌آمیزیم. نمونه روشن و متداول این درک عبارت است آنچه که در هنر –در انواع مختلف آن- درک می‌کنیم و ورای "مدرسه و قیل و قال و مساله" است. در هنر درک ذهنی و علمی و تحلیلی وجود دارد و اصولا بدون آن امکان ندارد اما اصل و اساس هنر و هنرمندی درک و فهم و دریافتی است ورای آن و بدون این درک ماورائی چیزی به نام هنر موجود نخواهد بود.

۸- اگرچه دلائل گوناگونی برای درک انسان از واقعیتی ورای ذهن و درست بودن این درک ارائه شده است اما هیچ کدام از آنها بیش از یک تقریب ذهنی نمی‌تواند کاربرد داشته باشد و تفاوتی بین گزاره‌هایی مانند "می اندیشم پس هستم" و گزاره‌های فلسفه اسلامی و مانند آن نیست. هیچ نوع استدلالی برای آن ممکن نیست و اگر "ارتباط مستقیم و ورای تصدیق ذهنی" را نپذیریم هیچ راهی برای تصدیق وجود ندارد. اساسا سوال و جواب ذهنی در این باره به صورت ابتدائی نامفهوم است؛ به دلیل اینکه تصور ذهنی ابتدائی از واقعیتی ورای ذهن مقدور نیست و تنها بعد از آنکه ارتباط مستقیم انسان با واقعیتی ورای ذهن برقرار شد، ذهن قادر خواهد بود مراحل "تصور و تصدیق" را انجام دهد. ارتباط و درک مستقیم است که امکان فعال شدن ذهن را فراهم میاورد. انسان ارتباط مستقیم را بدون آنکه توجه کند می‌تواند درک کند و البته پس از درک آن و برقرار شدن صورت‌های ذهنی می‌تواند تصدیق‌های ذهنی روشنی برای آن بیابد که هیچ کدام از اینها نمی‌تواند استدلال باشد و تنها تقریب ذهن و تشویق اندیشه است برای توجه به یک امر بدیهی. درک‌های مستقیمی که ما از واقعیت وجودی خود داریم و نیز درک عینی پس از درک ذهنی و فراتر از آن نمونه‌های خوبی هستند؛ دومی مانند درک‌هایی است که از آثار هنری پیدا می‌کنیم پس از آنکه از جهت ذهنی تحلیل و علم آن را فرا گرفتیم.

BY حکمت نامتناهی




Share with your friend now:
tgoop.com/hekmatenamotanahi/14

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Channel login must contain 5-32 characters Those being doxxed include outgoing Chief Executive Carrie Lam Cheng Yuet-ngor, Chung and police assistant commissioner Joe Chan Tung, who heads police's cyber security and technology crime bureau. The best encrypted messaging apps How to build a private or public channel on Telegram? Select “New Channel”
from us


Telegram حکمت نامتناهی
FROM American