tgoop.com/hammihanonline/8274
Last Update:
افول اجتماع؛ پیشروی دولت
گفتوگو با محسن گودرزی و عبدالمحمد کاظمیپور درباره چرایی و چگونگی اضمحلال سرمایههای اجتماعی در ایران و افقهای پیشرو
♦️ بهتازگی محسن گودرزی و عبدالمحمد کاظمیپور، کتابی را با نام «چه شد؟» با عنوان فرعی «داستان افول اجتماع در ایران» بهرشته تحریر درآوردهاند؛ کتابی جذاب و خواندنی درباره وضعیتی که در این سالها بارها بسیاری به آن پرداختهاند: «وضعیتی که در آن اعتماد عمومی از دسترفته، بنیانهای اخلاقی سست و متزلزل شده و ارتباطات رو به سردی و بیرمقی گذاشتهاند.» بنا به نظر مولفان، در چنین جامعهای نهادها و انجمنها قوام نمیگیرند و روابط میان افراد، گروهها و حکومت، از هم گسیخته میشود. با چنین تفاسیری، گودرزی و کاظمیپور در این اثر کوشیدهاند ضمن توصیف این وضعیت، به تحلیل چگونگی و تبیین چرایی آن بپردازند و به این مهم نیز اشاره کنند که «بهکجا میرویم؟» و «هریک از ما بهصفت فردی یا جمعی برای بهبود وضعیت ایران چهکاری میتوانیم بکنیم؟»
عبدالمحمد کاظمیپور:
♦️انقلابات لحظههای «انفجار مشارکت سیاسی» هستند، اما نکته کلیدی این است که مشارکت سیاسی لزوما مساوی «مشارکت اجتماعی» نیست؛ یعنی افراد میتوانند درگیر یک مشارکت سیاسی شوند، بدون اینکه درگیر یک مشارکت اجتماعی شوند.
♦️بیشترین میزان سرمایه اجتماعی در کشورهایی نظیر کشورهای اسکاندیناوی گزارش شدهاند که مهد دولت رفاه هستند و نیز یکی از معضلات دولت رفاه هم همین پدیده «سواری رایگان» است.
♦️ائتلاف میان دولت و بازار علیه اجتماع تنها ائتلاف ممکن میان این سه ضلع نیست، بلکه میتوان در شرایطی شاهد ائتلاف دولت و اجتماع علیه بازار هم بود (مثال دولتهای رفاه) یا ائتلاف اجتماع و بازار/ اقتصاد علیه دولت (در تلاش برای گسترش یک جامعه مدنی و یک بخش خصوصی مستقل از دولت).
♦️گاه افراد به اشتباه میان پروژه سرمایه اجتماعی و پروژه دولتهای نئولیبرال تشابهی میبینند و فکر میکنند که هر دوی آنها مسئولیت را از دوش دولت برداشته و روی دوش مردم میگذارند و از این جهت یکی هستند.
♦️برخوردهای کسانی که شاید بشود آنها را «بینادگراهای سکولار» نام نهاد، علیه بخشهای مذهبی در داخل کشور هم واقعیت دارد، اما مسئله این است که در ایران برخورد انحصارگرایانه گروههای مذهبی نسبت به سکولارها از حمایت نیروی بزرگی مثل دولت و ماشین سرکوب دولتی هم برخوردار است. به همین جهت، این منازعه، منازعهای برابر نیست.
محسن گودرزی:
♦️در سر دیگر این طیف، جامعه قرار دارد که در آن فردیت و تمایز مهمترین ارزشهای رایج است. وقتی چنین تحولی روی میدهد، فردیت و جدا افتادگی جای روابط گرم و پیوندهای جمعی پیشین را میگیرد و درنتیجه سرمایه اجتماعی در چنین نظامهای اجتماعیای رو به افول میگذارد. گویا برخی براساس چنین مدلی اینگونه نتیجه میگیرند که خصلت جوامع مدرن با سرمایه اجتماعی سازگار نیست و کسانی که از تقویت سرمایه اجتماعی سخن میگویند، گویی سنتگرایانیاند که میخواهند ماشین تحول جوامع را به عقب برگردانند.
♦️وقتی میگوییم افراد بهخاطر دشواریهای اقتصادی، رفتوآمدهای خود را محدود میکنند، در اینجا کلمه اقتصاد با موضوع بحث تناسب و رسایی بیشتری دارد تا اصطلاح بازار. اما در کل کتاب، این مدل با منطق واحدی بهکار رفته است. سه منطق را میتوان در کنش متقابل افراد یا روابط نهادی از هم متمایز کرد. یکی قدرت یا زور، دیگری سود یا پول و سوم، تعهد و علقههای اجتماعی.
♦️«انتظار اعتراض» در ذهنیت جمعی هم غالب است، به این معنا که بخشی از مردم انتظار دارند که در واکنش به سیاستهای خاص (بهویژه سیاستهای اقتصادی)، مردم برای اعتراض به خیابانها بیایند. «انتظار اعتراض» تقریبا همان اثری را دارد که مثلا انتظار تورمی دارد.
♦️ما هم در زمان نوشتن این کتاب احتمال بروز اعتراضات را زیاد میدانستیم چراکه همان عواملی که باعث افول سرمایه اجتماعی شدهاند، باعث بروز اعتراضات هم هستند. ازجمله میتوان به سیاست طرد اجتماعی، تحقیر و تبعیض یا نابرابری و ناامنی اقتصادی اشاره کرد. وقتی سیاستهای رسمی مردم را براساس مقولاتی مثل مذهب، ایمان، تعهد یا حجاب به مومن و غیرمومن، متعهد و متخصص، با حجاب و بیحجاب و مانند آن تقسیم میکند و بعد به یک گروه امتیازات اقتصادی و سیاسی میدهد و گروه دیگری را محروم میکند، نارضایتی را تشدید میکند و خشم عمومی را بر میانگیزد.
متن کامل گزارش فرزاد نعمتی، خبرنگار گروه فرهنگ را در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/g36991
#هممیهن
@hammihanonline
BY هممیهن

Share with your friend now:
tgoop.com/hammihanonline/8274