Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
507 - Telegram Web
Telegram Web
Forwarded from چشم‌و‌چراغ
🌳به مناسبت روز درختکاری
🏢چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی


درخت آتش‌بیمه: fire-insurance tree
درخت بذردهی که ازروی احتیاط برای تداوم زادآوری پس از حریق احتمالی نگهداری می‌شود

درخت آتش‌تاب: fire-resistant tree
درختی با ویژگی‌های ریخت‌شناختی خاص که امکان آسیب دیدن یا از بین رفتن آن در هنگام حریق بسیار کم است

درخت آتش‌حساس: fire-sensitive tree
درختی با ویژگی‌های ریخت‌شناختی خاص که احتمال آسیب دیدن یا خشکیدن آن براثر حریق زیاد است

درخت بادافتاده، بادافتاده: windfall, blowdown, windthrow
درختی که براثر وزش باد ریشه‌شکن یا شکسته شده است

درخت‌گاه‌شماری، تحلیل حلقۀ ‌درخت: tree-ring analysis, dendrochronology
مطالعه و تحلیل حلقه‌های رشد سالانۀ درختان و استفاده از آنها برای تعیین تغییرات اقلیمی در دوره‌های گذشته و تحقیقات باستان‌شناختی

درخت‌بوم‌شناسی: dendroecology
شاخه‌ای از درخت‌گاه‌شماری که روابط میان الگوهای حلقه‌های رشد سالانه و شاخص‌های بوم‌شناختی تأثیرگذار بر آنها را بررسی می‌کند

درخت‌اقلیم‌شناسی: dendroclimatology
شاخه‌ای از درخت‌گاه‌شماری که رابطۀ میان تغییرات آب‌وهوایی و حلقه‌های سالانه را بررسی می‌کند تا بتوان از این طریق به شرایط اقلیمی گذشته پی برد

درخت پیش‏گام: pioneer tree
درختی که برای اولین بار در رویشگاه می‌روید

درخت چوب‏ده: crop tree, final crop tree

درختی که به‌کمک تیمارهای پرورشی برای چوب‏دهی در آینده انتخاب می‏شود

درخت چیره: dominant
درختی که تاج آن بالاتر از سطح کلی تاج‌پوشش اصلی تودۀ همسال یا بالاتر از تاج درختان همسایه در تودۀ ناهمسال است و بالای آن کاملاً و جوانب تا حدودی در معرض نور قرار دارد

درخت سرور: predominant
درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد

درخت سرافراز: emergent
درختی که تاج آن کاملاً بالاتر از تاج‌پوشش اصلی است و کاملاً در معرض نور قرار دارد

درختزار: wood/ woods
مجموعه‌‏ای طبیعی از درختان که در مقایسه با جنگل درختانی کوتاه‌‏تر و پراکنده‌‏تر داشته باشد

درختستان: arboretum
جایگاهی که در آن تعداد زیادی درخت و درختچه برای نمایش و پژوهش کاشته شده باشد

درخت سایه‌‏پسند: shade tolerant tree

درختی که توانایی رقابت زیستی در سایه را دارد

درخت نورپسند: shade intolerant tree
درختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد

درخت شلاق‌زن، شلاق‌زن: whip
درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمی‌آید و به تاج درختان مجاور آسیب می‌رساند

درخت‌نگار: dendrograph
ابزاری که محیط ساقۀ درخت را به‌طور مستمر ثبت می‌کند

#واژه
#درختکاری
گروه واژه‌گزینی #مهندسی_منابع_طبیعی_محیط‌_زیست_و_جنگل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🌳به مناسبت روز درختکاری
🏢چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی

درخت آتش‌بیمه: fire-insurance tree
درخت بذردهی که ازروی احتیاط برای تداوم زادآوری پس از حریق احتمالی نگهداری می‌شود

درخت آتش‌تاب: fire-resistant tree
درختی با ویژگی‌های ریخت‌شناختی خاص که امکان آسیب دیدن یا از بین رفتن آن در هنگام حریق بسیار کم است

درخت آتش‌حساس: fire-sensitive tree
درختی با ویژگی‌های ریخت‌شناختی خاص که احتمال آسیب دیدن یا خشکیدن آن براثر حریق زیاد است

درخت بادافتاده، بادافتاده: windfall, blowdown, windthrow
درختی که براثر وزش باد ریشه‌شکن یا شکسته شده است

درخت‌گاه‌شماری، تحلیل حلقۀ ‌درخت: tree-ring analysis, dendrochronology
مطالعه و تحلیل حلقه‌های رشد سالانۀ درختان و استفاده از آنها برای تعیین تغییرات اقلیمی در دوره‌های گذشته و تحقیقات باستان‌شناختی

درخت‌بوم‌شناسی: dendroecology
شاخه‌ای از درخت‌گاه‌شماری که روابط میان الگوهای حلقه‌های رشد سالانه و شاخص‌های بوم‌شناختی تأثیرگذار بر آنها را بررسی می‌کند

درخت‌اقلیم‌شناسی: dendroclimatology
شاخه‌ای از درخت‌گاه‌شماری که رابطۀ میان تغییرات آب‌وهوایی و حلقه‌های سالانه را بررسی می‌کند تا بتوان از این طریق به شرایط اقلیمی گذشته پی برد

درخت پیش‏گام: pioneer tree
درختی که برای اولین بار در رویشگاه می‌روید

درخت چوب‏ده: crop tree, final crop tree
درختی که به‌کمک تیمارهای پرورشی برای چوب‏دهی در آینده انتخاب می‏شود

درخت چیره: dominant
درختی که تاج آن بالاتر از سطح کلی تاج‌پوشش اصلی تودۀ همسال یا بالاتر از تاج درختان همسایه در تودۀ ناهمسال است و بالای آن کاملاً و جوانب تا حدودی در معرض نور قرار دارد

درخت سرور: predominant
درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد

درخت سرافراز: emergent
درختی که تاج آن کاملاً بالاتر از تاج‌پوشش اصلی است و کاملاً در معرض نور قرار دارد

درختزار: wood/ woods
مجموعه‌‏ای طبیعی از درختان که در مقایسه با جنگل درختانی کوتاه‌‏تر و پراکنده‌‏تر داشته باشد

درختستان: arboretum
جایگاهی که در آن تعداد زیادی درخت و درختچه برای نمایش و پژوهش کاشته شده باشد

درخت سایه‌‏پسند: shade tolerant tree
درختی که توانایی رقابت زیستی در سایه را دارد

درخت نورپسند: shade intolerant tree
درختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد

درخت شلاق‌زن، شلاق‌زن: whip
درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمی‌آید و به تاج درختان مجاور آسیب می‌رساند

درخت‌نگار: dendrograph
ابزاری که محیط ساقۀ درخت را به‌طور مستمر ثبت می‌کند

#واژه
#درختکاری
گروه واژه‌گزینی #مهندسی_منابع_طبیعی_محیط‌_زیست_و_جنگل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from از ویرایش
دربارۀ واژۀ مَلَکه / مَلِکه
برخی معتقدند این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. «مَلَکه»، به فتح اول و دوم، یعنی «کیفیتی نفسانی که ثابت و تغییرناپذیر باشد» [شاهد]، اما «مَلِکه»، به فتح اول و کسر دوم، مؤنثِ «مَلِک» و به‌معنای «شهبانو»ست (اعم از اینکه زوجۀ شاه باشد یا خود بر کشوری سلطنت کند): «ملکۀ اردن»، «ملکۀ انگلیس». غالباً، خاصه در رادیو و تلویزیون، این کلمه را به فتح «ل» تلفظ می‌کنند و غلط است.

پاسخ:
۱. در واج‌شناسی، هرگاه در یک واژه یا گروه، واجی از واج دیگر تأثیر بپذیرد به آن قاعدۀ هماهنگی (harmony) می‌گوییم. در واژۀ «مَلِکه» واکۀ هجای دوم، یعنی e، از واکۀ هجای نخست، یعنی a، تأثیر پذیرفته و e به a بدل شده‌است. درنتیجه، فارسی‌زبانان ــ برای راحتی بیشتر ــ «مَلِکه» را /مَلَکه/ تلفظ می‌کنند و همین تلفظ اخیر نیز تلفظ معیار این واژه در فارسی است. در فارسی صدها واژه وجود دارد که واکۀ یکی از هجاهای آن‌ها از واکۀ هجای کناری خود تأثیر پذیرفته‌است:
تبدیل e به a: آخِر > آخَر، اسلِحه > اسلَحه، اشِعه > اشَعه، بِساط > بَساط، بِنا > بَنا، تَبِعات > تبَعات، تفرِقه > تفرَقه، جِوار > جَواز، جِهاد > جَهاد، خِزانه > خَزانه، خِطاب > خَطاب، خِلاف > خَلاف، رِدا > رَدا، سِهام > سَهام، شِهاب > شَهاب، طِحال > طَحال، عِلاج > عَلاج، عِلاقه > عَلاقه، غِذا > غَذا، غِربال > غَربال، فِرار > فَرار، قِطار > قَطار، کافِر > کافَر، لِحاف > لَحاف، مرتفِع > مرتفَع، مقنِعه > مقنَعه، مِنبر > مَنبر، مِنطقه > مَنطقه، نِهایت > نَهایت، و ده‌ها واژۀ دیگر (به فرایند کاهش ارتفاع زبان در تولید واکه، مانند تبدیل e به a، «افتاده‌شدگی» می‌گوییم).
تبدیل o به a: خیزُران > خیزَران، رُواق > رَواق، عُنّاب > عَنّاب، قُواره > قَواره، لُعاب > لَعاب، مُفاد > مَفاد، و ده‌ها واژۀ دیگر.
تعداد واژه‌هایی که دستخوش قاعدۀ هماهنگی شده‌اند بسیار بیش از این‌ها است. اگر تلفظ واژۀ «مَلِکه» به‌صورت /مَلَکه/ غلط باشد، تلفظ تمامی ده‌ها واژۀ ذکرشده و صدها واژۀ ذکرنشدۀ دیگر نیز غلط است، که البته پذیرفتنی نیست.
۲. ممکن است برخی این نقد را وارد کنند که اگر واژۀ «مَلِکه» به‌صورت /مَلَکه/ تلفظ شود، ممکن است شنونده آن را با واژۀ «مَلَکه» به‌معنی «کیفیتی نفسانی که ثابت و تغییرناپذیر باشد» خَلط کند. در پاسخ به این سؤال مُقَدَّر باید گفت که بافت زبانی هرگونه ابهام احتمالی را برطرف می‌کند.

منبع استخراج مثال‌ها:
تحول آوایی واژه‌های عربی در فارسی، بهروز صفرزاده، تهران، کتاب بهار، ۱۳۹۵.

۱۳۹۸/۰۵/۲۷
فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
Forwarded from عکس نگار
به‌مناسبتِ ۲۲ مهرماه
زادروز شهبانو فرح پهلوی

نویسندهٔ "غلط ننویسیم" می‌گوید چون «ملکه» (بر وزن «شبکه»)، در عربی، به معنای «کیفیتی نفسانی» است و «ملِکه» (به کسر لام) به معنای «شهبانو»، درنتیجه تلفظ «ملَکه» به فتح لام (در معنای «شهبانو»)، در فارسی، غلط است و باید گفت /ملِکه/!
متأسفانه این سخنْ سراسر غلط و تجویزی متکلفانه و البته غیرعلمی است، زیرا:

۱) نظام آوایی زبان‌ها با یکدیگر متفاوت‌اند و وام‌واژه‌ها معمولاً براساس نظام آوایی زبان مقصد تلفظ می‌شوند و گاه دستخوش تحول می‌گردند.

۲) طبق قاعدهٔ «همگونی واکه‌ای»، در زبان‌شناسی، گاهی واکهٔ یک هجا از واکهٔ هجای مجاورش تأثیر می‌پذیرد و به شکل آن درمی‌آید. «ملکه» سه هجا دارد: /مَ - لِ - که/. واکهٔ e در هجای دوم تحت تأثیر a در هجای اول قرار گرفته و تبدیل به a شده‌است. چند نمونه (اولی تلفظ عربی و دومی تلفظ تغییریافتهٔ آن در فارسی است):
اسلِحه > اسلَحه، اشِعه > اشَعه، تَبِعات > تبَعات، تفرِقه > تفرَقه، مرتفِع > مرتفَع، مقنِعه > مقنَعه، و ... .

۳) هنگامی که تلفظی در زبان رایج شد، آن را «تلفظ معیار» می‌نامند و درست است و جز آن را غیرمعیار و نشان‌دار (= نامتعارف). تلفظِ معیارِ «ملکه» (به معنای «شهبانو»)، در فارسی، بر وزن «شبکه» است و بافت و سیاق کلام نیز همواره ابهام‌زداست و کسی «ملکه» به معنای «شهبانو» را با «ملکه» به معنای فلسفی‌اش اشتباه نمی‌گیرد.

۴) درضمن، این کتاب «غلط ننویسیم» است، نه «غلط نگوییم» و، چنانکه گذشت، غلطی در کار نیست‌ و وظیفهٔ ویراستار نیز اصلاح گفتارِ طبیعیِ مردم نیست. اگر این تلفظْ غلط است، که نیست، چرا واژه‌های همانند آن، که طبق قاعدهٔ همگونی واکه‌ای تغییر کرده‌اند و به‌کار می‌روند، غلط نیستند؟
۱‌۴۰۰/‌۰۷/۲‌۳‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from MorphoSyntax


🔰 حکایت | ذکر بدون منبع ممنوع!


▫️عمربن میمون می‌گوید:
در شهر کوفه راه می‌رفتم که دیدم شخصی با همسایه‌اش دعوا می‌کند و به او دشنام می‌دهد. دلیل دعوا را پرسیدم.
یکی از آنها گفت:
یکی از دوستان به دیدن من آمد و من برای او کلّۀ گوسفندِ پخته خریدم و با هم خوردیم. پس از آن، استخوان‌های آن کلّه را بر درِ خانۀ خود ریختم تا همگان بدانند. اما این شخص استخوان‌ها را برداشت و بر در خانۀ خود ریخت تا مردم گمان کنند خودش آن کلّه را خریده است!

📚 زهر الربیع، اثر نعمت‌الله جزایری (۱۰۵۰ ــ ۱۱۱۲ هجری)

@MorphoSyntax
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
aparat.com/v/fvhbl76
نوشت‌کدۀ آسو
عباس صفرلو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امید که سال ۱۴۰۴ رونویسی از سال ۱۴۰۳ نباشد تا ناچار شویم آن را در همانندیاب بگذاریم. 😄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منبع:
مقالۀ «نقد و بررسی غلط ننویسیم»، فرهاد قربان‌زاده، مجلۀ فرهنگ‌نویسی، شمارۀ ۱۴، شهریور ۱۳۹۸، ص ۱۵۷ـ۲۰۳.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2025/05/30 04:27:36
Back to Top
HTML Embed Code: