Telegram Web
علامت بلوغ عاطفی از زبان آلن دوباتن
۱۷ و ۱۸


https://www.tgoop.com/ha_mim1377
أَدينُ بِدينِ الحُبِّ أَنّي تَوَجَّهَت
رَكائِبُهُ فَالحُبُّ ديني وَإيماني

«من از مذهب عشق پیروی می‌کنم، سپاهیان عشق به هر سو رو کنند، عشق ایمان و عقیده‌ی من است.»

(ترجمان الأشواق، محی الدین ابن عربی، ترجمه دکتر گل بابا سعیدی، ص۵۷، نشر روزنه)

.
🔥1👏1
علامت بلوغ عاطفی از زبان آلن دوباتن
۱۹ و ۲۰


https://www.tgoop.com/ha_mim1377
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عباس به روایتِ مهدی

رفاقت‌نامه‌ی «سیدمهدی‌شجاعی» برای یار دبیرستانی‌اش: «سیدعباسِ معروفی»/ که راهِ سومی نداشت!/ یا باید می‌ماند در زنجیرِ قتل‌هایِ زنجیره‌ای می‌مُرد یا باید می‌رفت و می‌سوخت و در غربت دِق می‌کرد...

از خشت خام


جان آگه با #فرهیختگان

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
😢2
⭕️ سلبریتی حتما چیز خوبی است/ دوران خلع‌لباس کردن روحانیت گذشته است/ دوره امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در وزارتخانه‌ها گذشته است

👤 سید عزت الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری:

🔹سلبریتی حتما چیز خوبی است، اصلا در هر حوزه‌ای حضور چهره لازم است و چهره‌ها مقوم فرهنگ‌ها هستند. این موضوع در رسانه لازم است که شما بروید و چهره‌ای را رسانه‌ای کنید تا حرف بزند و روی مردم تاثیر بگذارد. اصل موضوع چهره ایراد ندارد. در بین ورزشکاران، روحانیون، رزمندگان هم چهره وجود دارد. حاج‌قاسم بالاترین چهره مردمی است. پس نفس چهره به‌خصوص در فضای هنری نه‌تنها اشکالی ندارد بلکه اصلا حکمرانان باید چهره خلق کنند برای اینکه بتوانند اهداف‌شان را جلو ببرند. منظورم اهداف مثبت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است.

🔹این را هم بگویم که تعداد کسانی که حواشی ایجاد می‌کنند بسیار کم است. اگر اسامی تمام کسانی که در سینما و هنر حاشیه درست می‌کنند را بنویسید چند نفر می‌شوند؟ به 20 نفر هم نمی‌رسند. اشکال ما این است که طوری رفتار می‌کنیم و طوری حرف می‌زنیم که انگار این 20 نفر نماینده کل جامعه هنرمندان ما هستند، اما اصلا این‌طوری نیست.

🔹من معتقد هستم دوران خلع‌لباس کردن روحانیت گذشته است. چند‌وقت پیش که یک روحانی مشهور خلع‌لباس شد، گفتم این روحانی یک میلیون فالوور داشت و به محض اعلام‌کردن خلع‌لباس شدنش تعداد فالوورهایش به دو میلیون رسید. یک زمانی خلع‌لباس اثرگذار بود. اما الان ما هر حرفی می‌زنیم موضع می‌گیرند.

🔹من می‌گویم دیگر دوره امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در وزارتخانه‌ها گذشته است. عده‌ای می‌گویند ما می‌خواهیم تذکر بدهیم اما اصلا این‌طور نیست. من به‌عنوان وزیر به تعدادی حکم دادم اما مثلا می‌گویم امربه‌معروف مثلا قرار است چه کاری انجام ‌‌دهد که حکم بدهم؟ شما بسیج دارید، روابط‌عمومی دارید، گزینش دارید، ما کلی نهاد داریم که همین کار را انجام می‌دهند و حالا یک تابلویی بزنیم که این بخش می‌خواهد برود و تذکر بدهد. اصلا تذکر دادن به این شکل نیست که اینها می‌گویند. مشکل این است که ما می‌خواهیم شکلی کار کنیم که نه‌تنها اثر ندارد بلکه آثار منفی زیادی هم ایجاد می‌کند.

🔹چهره‌ها فرصت جمهوری‌اسلامی هستند. شعار نمی‌دهم، هنرمندان سرمایه کشور هستند. مثل منوچهر اسماعیلی در دنیا پیدا نمی‌شود. در ایران هم که دوبلورهای بزرگی داریم منوچهر اسماعیلی در نقطه اوج است و بقیه با فاصله از او هستند./ فرهیختگان
@Rasad_tahlil

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
1👍1
قرص درخشنده چو پنهان شود
شبپره بازیگر میدان شود!

در این دنیا افرادی هستند که از هرگونه امتیاز و شرف و حیثیت و جودی خود را بی بهره می سازند و در انتظار روزی می نشینند که عظما و وارستگان خودساز و سازنده از بین بروند یا به عللی دستشان از تکاپو در میدان مسابقه حیات کوتاه شود ، آن گاه وارد میدان گردند که منم طاووس علیین شده!
اینان همان میکروب های ناتوان و مخرب هستند که به انتظار ضعف نیروهای مادی و معنوی جامعه کمین می گیرند تا روزی فرا رسد که از کمین برخیزند و بگویند : ما هم می توانیم وجود خود را با یک جمله فریبنده شیطانی در جامعه اثبات کنیم که آری به من نگاه کنید ، من هم هستم!

📖 استاد #علامه_جعفری علامه جعفری، تفسیر نهج البلاغه، جلد 27

🍀🍀🍀🍀🍀
@AllaMeJafa


https://www.tgoop.com/ha_mim1377
💠توهّم در میان مردم بودن در بین مسؤولان

🔹هیچ عاملی به اندازه ازخود بیگانگیِ اجتماعی و عدم شناختِ متن جامعه، و فاصله دولت و ملت،حاکمان را تهدید نمی کند . با این حساب، و بر فرض درستی چنین مدعایی، به اعماق جامعه رفتن، در بین مردم بودن، به صورت ناشناس و بدون حجابِ مقام و موقعیت،در محافل قهوه خانه ایِ جامعه زیستن لازمه‌ی شناخت واقعیت جامعه و وقوف بر نگرش هاو بینش های آن است.

🔹 در بیان واژه «حجابِ پست و مقام» قصد و تعمد دارم زیرا، ضمن قدرشناسی از به میان مردم رفتن‌های نمادین، اما حضور های تشریفاتی، شبیه شوی تبلیغاتی است. هر از گاهی با خدم و حشم به میان مردم رفتن و در چند خانه و محله و مغازه حاضر شدن، اساسا مدیران را به کنه مردم نمی رساند.

🔹 با چهره متفاوت از مردم به میان آنان رفتن باعث رفع نامحرمانگی با آنان نمی‌شود. راه وقوف بر احوال حقیقی مردم این است که حجاب و حائلی بین شما و آنان در بین نباشد واین حجاب، برای کسانی فرو خواهد افتاد که محرم مردم باشند.

🔹بنابراین، اگر مدیری با چنین سفرها یا دیدارهایی مدعی شود من می دانم در ژرفا و کنه جامعه چه می‌گذرد سخنی گزاف گفته است. نه این‌که شناخت واقعیات کف خیابان برای حاکمیت ناممکن باشد اما راهش این حرکات نیست. اصولا قدرت و اقتدار، حتی در حد مدیر یک سازمان بسیار کوچک بودن انسان را از این سطح اجتماعی به بیرون از جامعه پرتاب خواهد کرد، چه رسد به نماینده مجلس شدن یا وزیر و سفیر شدن! لباس بسیار خاص و دال بر تمایز طبقاتی باعث دست رد جامعه می‌شود. در بین مردم جولان دادن و آرا جمع کردن، امری انتخاباتی وتشریفاتی است.

🔹 کف خیابان ممکن است کف و و هورا بکشد وسلام و صلوات بفرستد برای مقامات یا دست فقیه را ببوسد اما حقیقت خود را به آنان نشان نمی‌دهد مگر به اندازه تیغ زدن آنان برای رفع نیاز و غریزه‌اش. نباید امر، بر انسان مشتبه شود. هر گاه حاکم و فقیه، شبانه این لباسهای با هیبت و جلال و شکوه را به کناری انداخته، ناشناس به در خانه مسلم و یهودی رفتند، با دستان خود لقمه در دهان یتیمان نهادند، فرایند محرمانگی شروع می‌شود. ممکن است راننده تاکسی تصویری که از مردم می‌دهد به مراتب از تمام آنان به واقعیت نزدیک‌تر و برای حاکمیت گره‌گشاتر هم باشد.

🔹باری، تصورات رسمی دولتی از مردم غالبا موهومات و حدیث آرزومندی است. زیرا این امر نیازمند پیوستگی قلبی و عمیق انسان ومردم معمولی دارد که از دسترس مقامات، خارج است. مردم معمولی وغیر حزبی هر قدر با فضیلت باشند، معمولا به مدیریت های بالا نمی روند و اگر بروند از فردای آن روز معمولا روند نامحرمانگی و طلاق با کف خیابان شروع می‌شود.

🔹 روحانیان، قبل از انقلاب تا حدودی و البته نسبتا در کف خیابان ومتعلق به عمق و ژرفای آن بودند. این‌که می‌گویم نسبتا، زیرا روحانیان هم به دلایل تاریخی از نحوه با مردم بودن انبیا و امامان فاصله گرفتند، با این حال در گذشته تا حدودی نبض جریان توده ها در دست آنان بود. امروزه،این امر به شدت متحول شده است. بین مردم و روحانیت فاصله افتاده است. روحانی خود را بیش از آن که از مردم بداند از حکومت می شمارد.

🔹 مردمی بودن، یک رابطه دو جانبه است. حتی پست و مقام نداشتن هم لزوما به معنای محرم کف خیابان بودن نیست.زیرا عامل نامحرم بودن با مردم ممکن است شهرت و سلیبریتی بودن باشد. مردم چه محرمیتی با فرعون‌های دنیای ستارگان تلوزیون و سینما می‌توانند داشته باشند؟ ! زیرا مردمی بودن امری دو طرفه است. کف جامعه و متن آن باید با من باشد و مرا از خود بشمارد تا حقیقت خود را به روی من منکشف سازد. فاصله های من و جامعۀ من لزوما به خاطر این نیست که من در میان مردم نیستم و یا ضرورتا در مقام و موقعیتی سیاسی و حکومتی قرار گرفته ام. هرگز این گونه نیست. چه بسا من همزمان، مطرود حکومت و مردم باشم، اما همچنان غیر مردمی و بیگانه با حقیقت کف خیابان.

🔹 فرض کنیم که ممکن است سازمان های رسمی دولت، به عینیت توده های اجتماعی برسند، اما دور از ذهن است که مجاز باشند چنین تصویری را به بالا منتقل نمایند زیرا، گاهی، چنین تصاویری از کف خیابان، مصداق مجرمانه سیاه نمایی و بی بصیرتی تلقی می‌شود، در نتیجه، سازمان هایی که واقعیت تلخ و غیر ملائم با رغبات حکومتی و تصورات حاکمان در کف خیابان و زیر پوست شهر ها را گزارش نمایند،گویا دارند با باورهای یک مسؤول مبنی بر مردمی بودن معارضه می کنند. از این رو، غالب مشاوران و گزارشگران طوری گزارش می کنند که مورد تحسین و تشویق و ارتقای پست قرار بگیرند نه آن گونه که هست!
معمولا گزارش از حقایق اجتماعی که با تمایلات حکام ناسازگار باشد، مخاطره آمیز است. بر خلاف آن، گل و بلبل نشان دادن مردم عامل ارتقا و تشویق است.

محمدعلی میرزایی

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
💠 زرنگ ها

🔹زرنگ ها نیروی اصلی و گرداننده گفتمان عمل گرایی کور هستند. عمل گرایی کور فضای سازمان ها و دانشگاه ها را برای شکل گیری و رشد «زرنگ ها» باز می کند. زرنگ ها، منطق گفتمانی عمل گرایی کور را می شناسند و خود را با این منطق سازگار می کنند تا بتوانند حداکثر منافع شخصی را از منابع سازمانی و نهادی ببرند.

🔹فرامرز رفیع پور در کتاب محافظه کارانه اش «دریغ است ایران که ویران شود» (1393) برای هشیارسازی حکومت شرح مفصلی از ظهور و گسترش «زرنگی» و «زرنگ ها» در ایران پساانقلاب می دهد. رفیع پور به درستی استدلال می کند «زرنگ ها» لزوما افراد باهوش و خلاقی نیستند، آنها همین «میان مایه ها» و متوسط الحال هایی هستند که از قضا فاقد نبوغ، درخشش های فردی و قابلیت های ممتاز ویژه اند.

🔹«زرنگ ها» توانسته اند زرنگی را به صورت یک ارزش اجتماعی درآورند. آن ها فرصت طلبی ها و سودجویی ها و رانت خواری های شان را، و این که توانسته اند سیستم را فریب دهند و بر خر مراد سوار شوند، به حساب زرنگی شان می گذارند. زرنگ ها می دانند سیستم از آنها «کارآیی موثر» نمی خواهد بلکه آنها باید مدام وفاداری شان به ایدئولوژی رسمی را نشان دهند.

🔹سمبولیسم ایدیولوژیک رسمی، کتاب راهنمای آنهاست. شیوه خاص مدیریت بدن، طرز سخن گفتن و ارایه کارنامه و تولید آمار و اطلاعات، مهارت های زرنگ هاست. زرنگ ها گاه خوش خلق اند، حتی زیاده از حد! زرنگ ها، گاه میانه رو و معتدل می شوند و گاه تندرو؛ همه چیز به «منطق موقعیت» و منافع شخصی شان بستگی دارد.

🔹 اینها در همه جا هستند حتی در دانشگاه ها. در دانشگاه ها حتی بیشتر. زرنگ ها می دانند مدرس و استاد دانشگاه اصیل و توانمند نیازمند سرمایه فکری، سرمایه علمی، انرژی عاطفی، و توانایی ها و قابلیت های یادگیری و یاددهی در سطح بالا، تسلط به یک زبان بین المللی، عضویت و حضور فعال در شبکه های علمی و دانشگاهی، داشتن تفکر مستقل، داشتن کمی ذوق و استعداد، روحیه شهامت و آزاداندیشی، و قابلیت های اصیل اخلاقی و فکری دیگر است. اینها نیز نیازمند زحمت کشیدن، دود چراغ خوردن، کسب فضیلت های اخلاقی، زیست دانشگاهی و صبر و بردباری است.

🔹زرنگ ها، آنقدر خلاق و باهوش و در عین اخلاقی نیستند که این همه سختی و رنج را متحمل شوند. می کوشند در دارو دسته ای از سیاسیون و صاحبان قدرت جا و منزلت و وابستگی پیدا کنند و در عین حال مطابق کتابچه راهنمای سمبلیسم ایدئولوژیک عمل می کنند. این طور می توانند در حاشیه ای امن و با سرعتی تند مدارج علم و دانشگاه را طی کنند.

🔹گفتمان عمل گرای کور، راه های میان بُر برای صعود و ارتقای در دانشگاه ها و سازمان ها را برای زرنگ ها فراهم می کنند. عمل گرایی کور از افراد «فعالیت بیشتر» می خواهد نه «کیفیت بهتر». زرنگ ها، می دانند به تعبیر خودشان «چگونه کارها را اول بیندازند و بعد جا بیندازند». زرنگ ها، می دانند به جای «رقابت» چگونه با دسته ای «رفاقت» کنند و موقعیت ها و فرصت ها را از آن خود نمایند.

🔹زرنگ ها، خلاقیت ندارند اما می کوشند نقابی از هوش و استعداد برای خود بسازند. افراد خلاق و اصیل در سیستم های عمل گرایی کور حضور دارند اما اغلب حاشیه و دور از متن روابط قدرت اند؛ و گاه با برچسب های ایدئولوژیکی که زرنگ ها برای شان ساخته اند کاملا منزوی شده اند.

🔹جمعیت زرنگ ها به مرور افزایش یافته و منافع و موقعیت آنها ایجاب می کند تا گفتمان عمل گرایی کور تقویت شده و تداوم یابد. زرنگ ها، مانع تأثیرگذاری در راه اصلاح سیستم و ظهور گفتمان تازه است. زرنگ ها نیازمند ظاهرگرایی و نمادگرایی و مناسک گرایی اند، زیرا اینها رویه های حافظ منافع زرنگ های میان مایه و متوسط الحال است.

🔹«جمعیت خلاق» و «آدم های نجیب» نیز در سیستم و به ویژه دانشگاه وجود دارند اما این افراد از قدرت سازمانی برخوردار نیستند و به صورت فردی و پراکنده می کوشند تا چراغ دانش و اندیشه ورزی و معلمی خاموش نشود. کشمکشی پنهانی میان «زرنگ ها» و «نجیب ها» وجود دارد.

🔹نجیب ها ارزش های مشترک دارند و برای خودشکوفایی، توسعه، یادگیری، آزادی و دموکراسی می کوشند و زرنگ ها نیز با نقاب سمبلیسم ایدئولوژیک برای منافع شخصی شان ارزش های گوناگون دینی و علمی و فرهنگی خود را معرفی می کنند. نجیب ها برای عمل گرایی روشن، اثربخش، با کیفیت، خلاق و مسئولانه تلاش می کنند؛ از نهادهای مدنی، انجمن ها، فضاهای مجازی، انتشاراتی، و گفت و گوهای رو در رو کمک می گیرند؛ و زرنگ ها رسانه ها و مجاری رسمی و اداری را برای تداوم و توسعه سلطه و سیطره شان در اختیار دارند. سرنوشت ایران برای این که ویران نشود به نتیجه این کشمکش بستگی دارد.

✍️ نعمت الله فاضلی
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
تکثیر مکانیکی دین

والتر بنیامین، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، مقاله‌ای دارد به نام «اثر هنری در عصر تکثیر مکانیکی». در این مقاله می‌گوید: آثار هنری تا پیش از ساخت دستگاه‌های تکثیر و کپی‌های ماشینی، در هاله‌ای از نور قدسی بودند و به بازدیدکنندگانشان در سالن‌های بزرگ و ساکت، الهام دینی و شور و هیجان می‌بخشیدند. اما در عصر کپی‌های ماشینی و تکثیر فراوان آنها با دستگاه‌های مکانیکی، دیگر آن نیروی الهام‌بخش و تأثیرگذار را ندارند. تابلوی که بر روی هر دیواری نصب شده است، بیشتر از چند ثانیه کسی را به توقف و دیدن وانمی‌دارد.
تکثیر مکانیکی دین نیز همین سرنوشت را دارد. وقتی در و دیوار شهر را پر می‌کنیم از آیات کتابی که باید در خلوت معنوی بخوانیم تا اثری بگذارد، وقتی برنامه‌های خبری تلویزیون را با درود و صلوات و دعا آغاز می‌کنند و سپس راست و دروغ را به هم می‌آمیزند، وقتی در هر مقاله و نوشتاری برای اثبات ساده‌ترین و بدیهی‌ترین گزاره‌ها به آیات و روایات استناد می‌کنیم، وقتی در آغاز هر جلسه‌ای – ولو اینکه موضوع جلسه، پایین آوردن قیمت مرغ و تخم مرغ باشد – آیاتی از قرآن را می‌خوانند و وقتی خیابان‌ها و کوچه‌هایمان هم‌نام مقدس‌ترین مردان و زنان تاریخ دین می‌شود، تنها اتفاقی که می‌افتد تبدیل امر دینی مقدس به امر عرفی دستمالی‌شده است.
فقه، بزرگ‌ترین دستگاه تکثیر دین و عرفی‌سازی آن است. فقه، از بازار تا حمام ما را با احکام دینی می‌آمیزد و از این رهگذر، دین را عرفی‌ترین پدیدۀ زندگی بشر می‌کند. از سوی دیگر به دلیل بی‌مهری برخی ادیان با هنرهایی همچون موسیقی و نقاشی و مجسمه‌سازی، هیچ نیرویی در جامعه برای شورانگیزی و الهام‌بخشی باقی نمی‌ماند. بدین ترتیب، همه چیز عرفی و خیابانی می‌شود و هر گونه هیجان و شورمندی و رازآمیزی از جهان رخت برمی‌بندد. ادیان در نخستین مرحلۀ ظهورشان، چنان رازآمیز و قدسی‌مآب بودند که پیروانشان را سرشار از امر قدسی می‌کردند؛ اما اندک‌اندک همۀ آنها یا جامۀ حکومت بر تن کردند و یا در بازار و خیابان، شمشیر باید و نباید به دست گرفتند. اکنون نیز انسان معاصر اگر به دین نیاز داشته باشد، دینی است که به او هیجان می‌بخشد و زندگی او را با افق‌های دور پیوند می‌زند و جهان را در نظر او به مثابۀ اثری هنری و رازآمیز و حیرت‌انگیز می‌آراید. به قول مولانا: «جز که حیرانی نباشد کار دین.» اما دین عرفی‌شده و آمیخته با تظاهرات بیرونی و مناسک دشمن‌شکن، از عهدۀ چنین رسالتی برنمی‌آید.

رضا بابایی

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍1👎1
Forwarded from اتچ بات
بجز واژه فاجعه چه وصفی برای این سطح از تفکر و این ادبیات سست و بی بنیاد می‌شود کرد!؟
این حرفها هیچ مبنای اخلاقی و شرعی ندارد.حکومت اسلامی دست کم در باب امر به معروف و نهی از منکر باید مطابق موازین تخصصی شرع و اخلاق عمل کند.
این حرف‌ها جز ایجاد نفرت و فاصله با مردم هیچ اثری ندارد. بنده اصرار دارم این خرابکاری‌ها و سطح نالایق از تحلیل و ادبیات را کاملا در راستای براندازی تحلیل کنم. حیف است این نظام که با خون صدها هزار جوان به دست آمده حالا به دست این طور افرادی بیفتد که پا روی پا بیندازند و با این حرفهای سبک همزمان هم نظام را بزنند و‌هم امر به معروف و نهی از منکر و کل دین را.
🆔 @mohamad_ali_mirzaaei
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غر نزن ! 🤬 چایی رو می‌ریزم تو صورتتا 😁
یکی پماد سوختگی رو از حاجی بگیره 😂😂.
@moshenak1
2️⃣قسمت دوم فصل اربعین
آیدی اینستاگرام : https://www.instagram.com/reel/CiMUFBwoAOd/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
سلام دوستان عزیز
چند روزی مسافر اربعین حسینی بودم و دعاگوی شما
نرسیدم کانال را بروز کنم.البته می دونم که چیزی را هم از دست ندادید😊
اما از لطف و حضورتان ممنونم
2
درباره ی آقای سیدحسین نصر و آراء و عقاید ایشان چندان اطلاعی ندارم. اما " در جست و جوی امر قدسی" را کتاب انگیزه بخشی دیدم. برای هر کسی که مشتاق دانستن و علم و حقيقت جویی است...
#معرفی_کتاب
#در_جست_و_جوی_امر_قدسی
#سید_حسین_نصر

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
🔸 جمهوری اسلامی چه چیزی را گم کرد؟

🔹 می شود سوال را اینگونه طرح کرد که اگر چه چیزی باشد، امور دیگر هم سر جایش خواهد بود و چیست که اگر نباشد، شیرازه امور از هم خواهد پاشید؟ می شود پرسید نخ تسبیح نظام یا جامعه کدام است؟

🔹 گاهی برخی واژه ها که برای ایجاد تمایز، برای رفع ابهام به کار می رود، بعد از مدتی کاربرد خود را از دست می دهد؛ بی معنی و بی اثر می شود؛ یا لااقل کم اثر. واژه "انقلابی" یا "ولایی"  را در نظر بگیریم. وقتی خیلی ها، با رویکردها و رفتارهای متناقض زیر آن جمع می شوند، این به معنای پذیرش تکثر و تساهل و مدارای مطلوب نیست، بلکه به معنای آن است که این واژه ها یعنی "انقلابی"و "ولایی" و "طرفدار نظام" خاصیت خود را از دست داده است. دیگر قابلیت تمایز گذاری اثر بخش ندارد. نمی تواند درست را از نادرست تفکیک کند.

🔹 هیچ اشکالی ندارد که یک واژه که زمانی رفع ابهام می کرد امروز فضا را مبهم و پر از گرد و غبار کند. و شاید واژه ای که یک زمانی برای ایجاد تمایز کافی نبود بعد از سال ها و دهه ها اتفاقا برای رفع ابهام، دوباره به کار بیاید. یک زمانی به مسلمانان باید می گفتیم انقلابی باشید؛ یک زمان هم برای فاصله گذاری با موریانه ها، به آنها که زیر پرچم انقلاب جمع شده اند باید بگوییم مسلمانی پیشه کنید.

🔹جمهوری اسلامی چه چیز را گم کرد که دیگر، واژگانی مثل خدا، اهلبیت، قرآن، حفظ نظام، استکبار ستیزی و انقلابی بودن نمی تواند ما را راهبری کند؟ قرار نیست این واژگان حذف شود، سوال از موضوعی است که از این واژگان رفع ابهام کند و به نظام ما نظم دهد.

🔹 فکر می کنم گمشده جمهوری اسلامی "انسان" باشد. حتی "مردم" هم مبهم است و می تواند ابزار سوء استفاده باشد و باید با "انسان" از آن رفع ابهام کرد. انسان که می گوییم، منظورمان همین انسان کوچه و بازار است، همین انسان شهر و روستا، همین انسان ها که در حاشیه ها به سر می برند و باید به متن برگردند. باید برگردیم به همان کلام امام که می گفت: "قرآن کتاب انسان سازی است"؛ "انبیا برای نجات انسان آمده اند"؛ " ما انسان می خواهیم". سخن تازه ای نگفتیم؛ امام با انسان، حتی از اسلام رفع ابهام می کرد. رحمت خدا بر مطهری که می گفت: "منکر مقام انسان هر که هست ابلیس است". باید برگردیم به اصل.

🔹 شاید روزی برسد که همین انسان هم نیاز به رفع ابهام داشته باشد؛ اما نیاز مبرم ما، نیاز مبرم جمهوری اسلامی، امروز، "انسان" است.

احسان بابایی

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍3
آه
چه باید کرد؟ چه باید گفت؟ در اینکه حجاب و عفاف لازمه ی زیست سالم زنها و دختران ماست، در اینکه دست هایی در کار است تا زن و دختر ما را بی هویت و مردواره کند، در این که قانون و نهی باید باشد و....حرفی نیست! اما خروجی این " روش " چه بوده؟ حجاب بهتر شده؟ دختران ما سالم تر شده اند؟ مردم همراهی کرده اند؟ افکار عمومی قانع شده؟ جواب گرفته ایم؟ هرچه بوده هزینه و تاوان و از دست رفتن فرصت ها و ایجاد شکاف ها و بغض ها و تولید نفرت از دین خدا و ضد ارزش شدن ارزش ها و بدیهیات و...
آه خدا
این غم به که گویم و این غم کجا بَرم؟
کاش به حرف عقلا و متخصصان و فرهنگی ها گوش بدهند...

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍4
⭕️ چرا گشت ارشاد راه حل مسئله بدحجابی نیست؟

✍️ میثم ظهوریان، مدیر اندیشکده توسعه منطقه ای خراسان رضوی

🔹من هم طرفدار قانون حجاب و الزامی بودن آن هستم و هم به ضرورت رویکردهای سلبی و انتظامی برای اجرای آن قائلم.

🔹فراتر از این معتقدم، این ایده که در دنیای سرمایه داری که ساختار اقتصاد و فرهنگش ذاتا سوق دهنده به سمت بی حجابی اجباری است، فقط با کنش فرهنگی می‌توان به مواجهه با اشکال ناهنجار بی حجابی رفت، بلیهانه و ساده انگارانه است. گشت ارشاد اما نه وسیله انجام تکلیف که ابزار رفع تکلیف نیروی انتظامی در مسئله حجاب است.

🔹این تصور که با چند ون، که غالبا در چند نقطه از قبل مشخص ایستاده اند و به جای برخورد با سلبریتی ها و انواع بیوتی ها و مانکن هایی که با اسم و آدرس مشخص در شبکه های اجتماعی در حال ترویج بی حیایی هستند، چند نفر (که معمولا جز بدحجاب های کمتر ناهنجار هستند و دستگیریشان کم دردسرتر است) را جلب می‌کنند می‌توان بی حجابی را کاهش داد، اگر نه بیشتر که به اندازه آن ایده قبلی بلیهانه است. از این نظر گشت ارشاد را مصداق این که «انجام ناقص و بد یک کار لازم (برخورد انتظامی با ناهنجاری پوشش)، از انجام ندادن آن بدتر است»، می‌دانم.

🔹سوال این است، چرا وقتی در غالب نقاط شهری مثل تهران و حتی در مراسم رسمی حکومتی مثل جشنواره فجر یا جشن مد شیراز، کشف حجاب و ناهنجاری های اخلاقی عادی است و ناجا و مجموعه حاکمیت نیز هیچ برخوردی ندارد و بسیاری از فیلم های سینمایی و سریال های شبکه خانگی نیز با مجوز رسمی ارشاد و صدا و سیما، مروج بد پوششی هستند، ... باید صرفا در چند نقطه مشخص به ابزار نیروی انتظامی برای رفع تکلیف از طریق دستگیری عاملان ناهنجاری های درجه پایین تر، مشروعیت داد./ صفحه توییتری میثم ظهوریان
@Rasad_tahlil


https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👏1
هو
من طرفدار حجابم. زن و دختر بدحجاب جامعه ی ما_فارغ از جهل یا تعمدشان_ حال ما را بد می‌کنند. دلم بدرد می آید که آینده ی تربیتی و فرهنگی ما با این روال و این شتاب به کجا خواهد رسید! الزام به قانون را هم قبول دارم. با پلیس هم کاری ندارم. بگذریم که هزاران حرف در اینجا هست و مسائل اجتماعی و فرهنگی چند لایه و پيچيده اند و از یک زاویه قابل بررسی نیست اما حرفم این است که آقایانِ مسئول و سیاستگذار چه کردیم ما با روح و روان مردم؟ چرا حجاب این طور سیاسی و حاد و برصدر نشسته شد؟ چرا اینهمه اصرار بر یک رویه و روشِ هزینه زا؟ چرا هر عاقل و منصفی حتی در بین خودی ها اگر متعرض این بحث شود، انگِ ضدحجاب و ضد انقلاب میخورد؟ روش شما جز عصبانی کردن مردم و انباشت نفرت و سخت کردنِ دعوت به حجاب و پرده دری بدخواهان و بهانه جویی معاندان و مظلومیت این فریضه و ...چه اثری داشته؟ گیریم نیت شما سلامت جامعه و حفاظت از نوامیس ما باشد، اما خروجی الان چه شده؟ چرا گفت و گو با مردم را بلد نشده ایم؟ چرا خودمان را لااقل کمی در بوجود آمدن وضع موجود مقصر نمی‌دانیم و یقه ی خودمان را نمیگیریم؟
آه از زحمت ها و عرق ها و زندان ها و خون دل خوردن ها و خون شهدا و...
من خودم را مقصر میدانم. وضع شماها را نمی‌دانم!

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👏2
آيا شما لنگر زندگى كسى هستيد؟
خودتان را دست کم نگیرید

یکی از چیزهایی که باعث می شود یک نفر دچار فروپاشی روانی گردد این است که قهرمان های زندگی اش را برایش بی معنا کنیم؛ یعنی درباره ی کسی که از او انرژی، جان، زندگی و انگیزه می گیرند، به او دلبسته اند و الگو است، بگوییم فلانی که بی غیرت است، وطن فروش و بی ناموس است.
خب وقتی قهرمان های یک آدم را از او گرفتیم، وقتی لنگری نداشت، خیلی راحت می توانیم هرچیزی را روی او پیاده کنیم.
جامعه هم همینطور است؛ آدم هایی که مسئولانه زندگی می کنند، کار می کنند ستون های یک جامعه اند. اگر شما هم از این آدم ها هستید، بدانید که افراد زیادی با اعتماد به شما است که می توانند قشنگ زندگی کنند؛ شما می شوید ستون زندگى آدم ها، و این نقش بزرگی است که خداوند به شما داده است، اینکه اراده می کنید درست زندگی کنید و تعدادى ديگر به درست زيستن شما، درست تر ادامه ميدهند.
لنگر بودن با تكيه گاه بودن فرق دارد ، كافيست خودت ، بهترين خودت باشى. مسووليتيست غير مستقيم تر.
#دکترشیری

@drshiri

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
⭕️برای عدم ابتلا به یاوه‌گویی باید انسان از سه چیز پروا داشته باشد.

1️⃣یکی این‌که باید از خدا پروا داشته باشد، یعنی تفکر دینی و مذهبی داشته باشد و خدا را ناظر بر همه‌ی امور ببیند و او را طرفدار حق و حقیقت و عدالت بداند که درآن‌صورت طبعاً وقتی سخن می‌گوید یا دست به قلم می‌برد، چون پارسایی نسبت به خدا دارد این پروا را در کارش لحاظ می‌دارد و هر یاوه و سخن بیهوده‌ای نخواهد‌گفت؛ چون معتقد است قدرت و ناظر عالمی آن‌چه می‌گوید را می‌بیند.

2️⃣اگر کسی در مقامی باشد که از خدا پروا نداشته باشد، لااقل باید وجدان اخلاقی بیدار، زنده و حساسی داشته باشد، تا وقتی سخن نادرستی می‌گوید یا کلام نادرستی می‌نویسد، وجدانش او را ملامت‌کند و آن‌قدر این ملامت‌گر درونی قوی باشد که فرد در برابر آن توان مقاومت نداشته باشد تا از آن به بعد در سخنش بیش‌تر مداقه بکند.

3️⃣اما در غیاب این دو، شخص باید از رسواشدن نزد خلق بترسد و پروای از دست‌دادن آبروی خود را داشته باشد. برای کسانی که خدا در نظرشان جایگاهی ندارد و وجدان آن‌ها دیری است که به خواب رفته و صدای خُروُپُف آن بلند است، ترس از مردم آخرین حربه است. اما این ترس از رسوایی نزد مردم چه موقع پیش می‌آید؟ وقتی که نقادان قوی بتوانند در مقابل فرد قد علم‌کنند و بگویند که به این دلایل، گفته‌ها و نوشته‌هایت غلط است. این‌گونه است که رسوایی پیش می‌آید. اما اگر این ناقدان خاموش باشند یا سرکوب و تهدید شده باشند، آن‌وقت دیگر ناقدی وجود ندارد تا آبروی طرف را نزد خلق به‌خطر بیندازد.

🔹خدا که در ذهن فرد جایگاهی ندارد و وجدانی هم که نیست و ترس از به‌خطر افتادن آبرو هم که وجود ندارد، در نتیجه شخص هرچه می‌خواهد می‌گوید؛ و متأسفانه این چیزی است که در کشور ما وجود دارد.
کاظم صدیقی

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍3
و بدانید، خدا به شما رحمت کند، شما در روزگاری زندگی می‌کنید که گوینده‌ی حق، اندک و زبان برای راست‌گویی کُند است، و کسی که ملتزم به حق است خوار شمرده می‌شود. مردم در این زمان، گرفتار گناهند و چرب‌زبانی و تملّق در میانشان شایع است. جوانِ آن‌ها بدخُلق و خشن است و پیرِ آن‌ها گنهکار، عالم‌شان منافق و زاهدشان در محبت، ریاکار. کوچکِ ایشان بزرگشان را تعظیم نمی‌کند و توانگرشان فقیر را در معیشت یاری نمی‌کند.

بخشی از خطبه ۲۳۳
ترجمه استاد #علامه_جعفری

🍀🍀🍀🍀🍀
@AllaMeJafaRi
👍42
2025/08/25 15:31:07
Back to Top
HTML Embed Code: