Telegram Web
Forwarded from مغزتو🧠
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌍#دور_دنیا

❤️‍🔥 بفرست برای دوستات تا اونا هم در جریان باشن!

🔗اینستاگرام
https://www.instagram.com/reel/ChNCdhMofNh/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

🧠 مغز تو دریاب!
🚨@maghze_to
جامعه‌ ی ما به عقل نیاز دارد. عاقل بودن کرامت است...
#عقل
#عقلانیت
#میرزای_شیرازی

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍5
Forwarded from .........
این پیکر دیگر جای زخم و رمقی ندارد..رحم کنید از بهر خدا
محمد علی میرزایی
◇◇◇◇◇◇◇◇

الان دهها هزار روحانی حق دارند تا علیه شما اقامه دعوا کنند که چرا با لباس آنان و در صنف آنان آنقدر هتاکی،فحاشی و رفتار خلاف اخلاق و شرع گفتید که فقط در یک پیج آقای کریمی، چند صد هزار نفر علیه روحانیت فحاشی کنند؟
چرا روحانیت اجازه می‌دهد سرمایه معنوی او که در طول هزار و چهارصد سال ذره ذره با خون دل جمع شده خروار خروار با رفتار کاملا ضد اخلاقی از بین برود؟
واقعا جای پرسش است. انسان از این همه بی‌خیالی روحانیت و بی تفاوتی آنان در قبال به تاراج رفتن آبرو و حیثیت خود سرگشته وانگشت به دهان میماند!
این که این روحانی محترم روی منبر امام حسین و از جایگاه هیأت و مسجد و ..به یک فردی که حرفی نادرست زده بی شرف، الدنگ، احمق و امثال آن را گفته و او در برابر صاحب لباس و بلکه صاحب دین و شریعت و نیز امام حسین مدیون است و روزی باید پاسخ دهد کاری به این ندارم. بالاخره للبیت ربه، این دین و شریعت و منبر امام حسین بی صاحب نیست و او خوب بلد است چه بکند!
نیز کاری به آقای علی کریمی ندارم. نه او را میشناسم و نه علقه و علاقه‌ای به این جماعت دارم، اما چون به او #بی‌شرف گفته‌اید قطعا این از موارد #قذف است و او اگر متقابلا به شما #بی‌شرف نمی‌گفت حق پیدا میکرد شما را به دادگاه بکشاند!
اما چون شما یک روحانی از چند صد هزار روحانی هستید و عضوی از یک صنف و طبقه اجتماعی هستید اگر هتاکی به دیگران در این لباس باعث مورد تعدی قرار گرفتن و تجاوز به حقوق دیگر روحانیان و لطمه خوردن به حیثیت آنان شوید باید در همین دنیا مورد بازخواست شوید.
آبرویی برای روحانیت نگذاشته‌اید، آقای این علی کریمی، گفته این نذریها را خرج درمان کنید! این که پاسخش هتاکی وفحاشی نیست!!! خوب جوابش را بدهید. حرف او نه متضمن توهین به دین بود و نه توهین به شما!
حوزه‌علمیه لازم است و دیگر اصلا مجال تاخیر ندارد که واحد حقوقی فعالی داشته باشد تا علیه روحانیان و غیر روحانیانی که باعث تخریب آبرو واعتبار آن میشوند واکنش حقوقی نشان بدهد.
🆔@mohamad_ali_mirzaaei
از آخرین وسوسۀ مسیح تا آیات شیطانی!

نیکوس کازانتزاکیس نویسنده‌ای دردمند و ژرف‌اندیش بود. او آشنایی عمیقی در مورد مسیحیت و بخصوص شرایط فرهنگی و اجتماعی و اعتقادی شهرهای یهودیه در زمان ظهور عیسای ناصری داشت. این نویسندۀ بزرگ یونانی، عیسی را خارج از رسالت پیامبری و در هیئت بشری عادی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در این هیئت، عیسی بسیار باشکوه‌تر و جذاب‌تر از سیمای پیامبرانه‌ای است که اهل کلیسا از او ترسیم می‌کنند.
آخرین وسوسۀ مسیح اثری زیبا و سترگ از کازانتراکیس است. در این کتاب علاوه بر شرح دلنشین منازعات سیاسی و اعتقادی در یهودیۀ عصر عیسی، دلهره‌های ایمان مسیحی به طرزی صادقانه و دل‌انگیز مورد واکاوی قرار گرفته است. در این واکاوی، کازانتزاکیس عیسی را بر بالای صلیب در معرض وسوسۀ شیطان قرار می‌دهد. جوهر وسوسه شیطان این است که چرا عیسی با انتخاب یک زندگی عادی از طریق ازدواج با مجدلیه، خانواده‌ای برخوردار از عشق زمینی و مواهب دنیوی برای خود تدارک ندیده و در عوض به عزم نجات روح انسان، خود را درگیر فشار و شکنجه و صلیب کرده است؟ بر اساس این وسوسه، مسیح بر روی صلیب یک زندگی عادی از جمله عشق‌ورزی با مجدلیه را در ذهن خود مرور می‌کند و در این صیرورت فرضی، فرزندانی سر به دنیا می‌دهد تا اینکه به تدریج پیر می‌شود و عزرائیل به سراغش می آید. در آن لحظه، مسیح به عینه می‌بیند که آن زندگی عادی و آرام او چقدر پوچ و خالی از معنا بوده و در عوض تلاشش برای نجات روح انسان‌ها به بهای رنج بردن و مصلوب شدن، تجربه‌ای بی‌نهایت غنی و معنابخش با خود داشته است.
از این رو، مسیح در آخرین لحظۀ حیات، از کارنامۀ خود احساس رضایت و لذت می‌کند و با لبخندی بر لب، جان به جان آفرین می‌دهد.
این داستان، عظمت و والایی مسیح به عنوان یک انسان طبیعی را در نگاه کانتزاکیس به روشنی به نمایش می‌گذارد. اهل کلیسا بویژه در وطن نویسنده اما همین اثر ژرف و سترگ را هم کافرانه و موهن به شمار آوردند و به تکفیر او رأی دادند.
حال عده‌ای تلاش می‌کنند تا کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی را اثری مشابه آخرین وسوسۀ مسیح کازانتزاکیس نشان دهند و آن را نه اثری موهن بلکه شاهکاری ادبی به شمار آورند!
واقعیت اما چیز دیگری است. آیات شیطانی هیچ شباهتی به آخرین وسوسۀ مسیح ندارد. سلمان رشدی، پیامبر اسلام را در هیئت یک انسان عادی ترسیم نکرده که اگر کرده بود، کمترین ایراد و اشکالی نداشت. او مانند آدمی کینه‌جو که در صدد انتقامگیری به هر قیمتی از منادی یک پیام است، پیامبر اسلام را بدون هیچ شبهه و تردیدی، آماج پست‌ترین و زشت‌ترین اتهام‌های ضداخلاقی قرار داده است.
من از قضا خود سخت موافق تحلیل و بازآفرینی و بازخوانی تجربۀ زیستۀ پیامبر و اصجابش در هیئت انسان‌های کاملاً طبیعی و عادی از سوی اهل هنر و ادب و اندیشه‌ام و به نظرم می‌رسد که چنین ابتکاراتی، سبب وصف سیمایی از آن آنها می‌شود که هزاران بار شکوهمندتر و والاتر از سیمای اصطلاحاً لاهوتی ترسیم شده توسط جمعی از دینداران کژفهم و بدسلیقه خواهد بود.
حتی اگر این بازآفرینی و بازخوانی به آنچه من تصور می‌کنم، ختم نشود، اما تلاش صادقانه و صمیمانه و خالی از بغض‌های کینه‌ورزانه در این جهت هم می‌تواند کاملاً تحسین‌برانگیز باشد.
اثر سلمان رشدی اما سرشار از کینه‌ای کور و شتری علیه پیامبر اسلام است. او در این کینه‌ورزی همۀ مرزهای ادب و انصاف و اخلاق را زیر پا گذاشته و از همین جهت نیز کتابش آزاردهنده و موهن و شعاری و منافی هرگونه ارزش انسانی از کار درآمده است.
هر کدام از افرادی که این اوصاف را برای کتاب آیات شیطانی زیاده‌روی می‌دانند، اگر اصلِ طلایی "آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند" را به رسمیت می‌شناسند، پس به من اجازه دهند تا داستانی کوتاه و خیالی با همان ژانر رئالیسم جادویی، در بارۀ خود یا خانواده‌شان با آدرس‌ها و مضمونی مشابه کتاب آیات شیطانی به نگارش درآورم! اگر تحمل کردند که من شریک قول‌شان می شوم اگر به داد و فغان آمدند، پس نسبت به داد و فغان دیگران هم اندکی همدلی نشان دهند!
#احمد_زیدآبادی
#نیکوس_کازانتزاکیس
#آخرین_وسوسه_مسیح
#سلمان_رشدی
#آیات_شیطانی
@ahmadzeidabad

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
🏴 اربعین سختی ها

🔹در پیاده روی اربعین یکی از نکات مهم تربیتی، موضوع تحمل سختی ها ورنج های راه است.
همچنین پیاده روی اربعین تمرینی است برای مسئولیت پذیری و تقویت ارداه ها.

واقعا در حساب های مادی، پیاده روی چند صد کیلومتری کار بسیار با مشقتی است، وهر کسی چنین تحملی را ندارد.

پس پیاده روی اربعین سیاحت ورفاه وزندگی لاکچری نیست. ویک سفر تفریحی هم نیست. و باید در اربعین با راحت طلبی ومرفه زندگی کردن، خدا حافظی کرد.

اما... اما این خستگی طاقت فرسا و پیاده روی در فصل بسیار گرم تابستان عراق، ودیگر سختی ها، اوج لذت و عشق حسینی است.

البته این سختی ها ومشقت ها، در اربعین حسینی با ظهور صدها فضیلت اخلاقی (بذل وبخشش، عفو وگذشت، اخلاق حسنه، دیدار با مومنان، خدمت به شیعیان و...) به زیبایی وجمال تبدیل میشود.

والبته اوج و قله جمال اربعین، درک زیارت آقا حسین است.

پس از هم اکنون برای این سفر عشق، با همه سختی ها آماده شوید.


🌹دعای امام صادق علیه السلام در حق زوار حرم مطهر امام حسین علیه السلام:

اللهم... فارْحَم تِلْكَ الْوُجُوهَ الَّتي غَيْرتها الشَّمْسُ

[خدايا... پس این صورت‏هائى که (حرارت) آفتاب آنها را تغییر داده مورد ترحّم خودت قرار بده]


🟥 لطفا {کانال دلنوشته های یک عراقی} را به دیگران معرفی کنید⬇️

https://www.tgoop.com/arbaeinehosseini
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 سیری در صحیفه سجادیه

💠 بیان نورانی #امام_سجاد در #صحیفه_سجادیه این است که: (طلب المحتاج من المحتاج سفه و ضلاله)*؛ چقدر این بیان شیرین است! فرمود: انسان از انسان چیز بخواهد، غیر خدا از غیر خدا چیز بخواهد #سفیه است؛ (طلب المحتاج من المحتاج سفه و ضلاله)؛ این بیان بوسیدنی نیست؟! فرمود: او که همه چیز را داد، همه چیز را هم که می دهد، از هر کسی به شما نزدیکتر است، و از هر کسی حرف شما را بهتر می شنود؛ چرا با او گفتگو ندارید؟! این در صحیفه سجادیه است. او سفیه را معنا کرده، حکیم را معنا کرده، عالم را معنا کرده، جاهل را معنا کرده؛ (طلب المحتاج من المحتاج سفه و ضلاله).

🆔️ https://www.tgoop.com/ayatollah_javadi_amoli
"موسسه روایت برگزار می کند"
⚪️دوره تاریخ شفاهی
🔵 ️مدرس استاد مرتضی سرهنگی
🔶️ سرفصل ها:
🔸️مبانی تاریخ شفاهی
🔸️تکنیک مصاحبه
🔸️پژوهش و تحقیق
🔸️بررسی تدوین
🔹️مهلت ثبت نام: ۸ شهریور ماه ۱۴۰۱
🔹️مکان:خیابان محسنی، بالاتر از چهارسوق بازار، نبش کوچه شهید نباتی، ساختمان آینده سازان
🔷️ جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با شماره
09185797176
تماس حاصل فرمائید.
💠 به شرکت کنندگان دوره گواهی حضور اعطا می شود
⚡️تفاوت سینه‌زدن و سینه‌زنی

مهدی_مسائلی

‌‌‌‏در عزادری یک سینه‌زنی داریم و یک سینه‌زدن.
سینه‌زدن به خاطر اندوهی است که از درک مصیبت‌ حاصل می‌شود؛ لازم نیست خیلی هم محکم باشد.
اما سینه‌زنی ضربه‌های ریتمی و آهنگینی است که با صدای مداح تنظیم می‌شود.
قسمت‌هایی از سینه‌زنی نیز کار تخصصی است که باید مدتی در هیئت آموزش ببینی.
سینه‌زدن کیفیتش به اندوه و اشک همراه‌آن و معرفت حسینی است.
اما کیفیت سینه‌زنی به هماهنگی و ریتم و صدای برخورد دست‌ها به سینه‌ها است. برای همین بهتر است سینه‌زن‌ها لخت شوند تا صدای بهتری تولید کنند. البته به گمان بعضی سرخ و کبود شدن سینه‌ها ثواب عزاداری فردی را نیز بیشتر می‌کند.
تلاش مداح در سینه‌زنی بر ایجاد هیجان بیشتر برای سینه‌زنان است. در اینجا بعضی مداحان موسیقی و محتوای سینه‌زنی را طوری تنظیم می‌کنند که تفاوتی با کنسرت‌های خاص ندارد.
بحث ما در اینجا حرمت و جواز شرعی سینه‌زدن و سینه‌زنی نیست، خیلی از سینه‌زنی‌های ریتم‌دار اشکال شرعی ندارند و مطابق با عزاداری هستند ولی بسیاری نیز تبدیل به حرکات موزونی شده‌اند که آواز و صدای مداح در آن نقش اساسی دارد و افراد برای ایجاد هیجان و نشاط آن را دنبال می‌کنند.
در سالیان گذشته بعضی از مداحان تلاش کردند ابزارهای موسیقی را به سینه‌زنی بکشانند ولی این موضوع با مقاومت‌هایی روبرو شدند. اما با این حال، سیستم‌های صوتی پیشرفته، همراه با زیر صدای حسین که به سبک‌های مختلف بیان می‌شود، تا حدودی جای خالی استفاده از ابرازهای موسیقی را برای آنها پر کرده است.
این نکته را بگویم که بنده با موسیقی عاشورایی نیز مخالفتی ندارم ولی معتقدم این موسیقی را نباید جای عزاداری نشاند، همان‌گونه سرود قرآنی و تهلیلی جای ذکر خدا را نمی‌گیرد.
.........
@azadpajooh

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍2
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹

🔸وقتی قمارباز مسأله گو میشود!🔸

کلام امام (ره) دل مردم را گرفت، به خاطر چه؟ به خاطر اینکه امام، قیامش «لله» بود. شما هر وقت خواستید حرفی بزنید، تذکری بدهید، یک نگاهی بکنید، یک سرکی به خودتان بکشید ببینید کجا می سوزد؟ #قیام_لله است یا قیام نفس است؟ انگیزه تان چیست؟ اگر دیدید «لله» است، بگویید. آن وقت ببینید چقدر اثر می گذارد.

خدا رحمتش کند مرحوم آقا میرزا #نورالدین_حسینی_الهاشمی (ره). تازه از نجف آمده بود، مُخلص بود. خودش نقل کرده که من داشتم بالای «دروازه قرآن» شیراز قدم می زدم که دیدم چند تا جوان کنار جوی آب رودخانه نشسته اند. تا من را دیدند، شیشه های مشروبشان را کردند در جوی آب. مثلاً شاید دیدند آخوند آمد، قایمش کردند!
خب طبق معمول هم روحانی می‌آید و برای اینکه نخواهد با اینطور افراد روبرو بشود، نادیده می‌گیرد. ایشان گفت می خواستم بروم و متعرض اینها نشوم که اگر آخوند ببینند آنهم در آن دورۀ پهلوی، مسخره می کنند، استهزاء می کنند؛ یعنی وضع بدتر می شود.

تا خواستم بروم، به خودم گفتم: #پس_طلبه_شدی_برای_چه؟ عالِم شدی برای چه؟
با خودم گفتم زودتر رد شوم که مبادا اینها #مسخره_ام کنند. بعد برگشتم گفتم: خب مسخره ام بکنند، چه می شود؟ گفتم: آیا درست است من به اینها امر به معروف نکنم؟ نهی از منکر نکنم؟

برگشتم و آهسته آهسته به طرف اینها آمدم. سلام کردم. آرام آرام با اینها حرف زدم تا #قلبشان_نرم_شد؛ اشکشان جاری شد. این شیشه های شرابشان را از زیر در آوردند تا بزنند به سنگ و بشکنند! گفتم: نه، نشکنید! شیشه ها مالیّت دارد. محتوی شیشه ها را خالی کردم روی زمین.

همین ها بعداً از گردانندگان کارهایش شدند. شدند رئیس جلسه، مسأله گوی جلسه، نوحه خوان جلسه. او از قماربازها، استادهای اخلاق درست می کرد. وقتی «قیام لله» باشد، آدم قمارباز را تبدیل می کند به مسأله گو. اما اگر دیدند صحبت خدا و دین نیست، همین مسأله گو #می_شود_قمارباز!

#آیت_الله_سید_نورالدین_حسینی_الهاشمی(ره)

@haerishirazi

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
1👍1
آیا دور و برتان پر است از آدم‌های احمق و بی‌هویت؟ آدم‌های بدسلیقه‌ای که امیال احمقانه دارند؟ آدم‌های حوصله‌سربری که لیاقت توجه شما را ندارند؟ آدم‌هایی که می‌توان به‌راحتی آن‌ها را شناخت؟ آدم‌های چاپلوس، متکبر، گنده‌دماغ، وحشی، کله‌پوک و بیشعورهای ازخودراضی و، از همه مهم‌تر، آدم‌های نفهم؟ اگر بیشتر مواقع جهان را این شکلی می‌بینید، خبرهای بدی برایتان دارم. شما احتمالاً نفهم هستید.

https://tarjomaan.com/neveshtar/8245/

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
🖋 برای هویت‌های هو شده در هیاهوی آزادی

🔸 فیلم هو شدنِ سرود "سلام فرمانده" را در ورزشگاه آزادی نمی‌دانم دیده‌اید یا نه.
اگر ندیده‌اید چیزی را از دست نداده‌اید.
ماجرا همین بود که عرض کردم.
بچه‌ها را برده‌اند ورزشگاه آزادی و، ظاهرا بینِ دو نیمه، سرود خوانده‌اند.
به "سلام فرمانده" که رسیده، از سوی تماشاگرها هو شده‌اند.
تحلیل‌ و گفت‌و‌گوهای بسیاری درباره آن در گرفته و هرکس از منظری این اتفاق را واکاوی کرده است.

🔹 من اما تا فیلم را دیدم، دلم ریش شد برای آن هفت، هشت، ده نوجوانی که لابد با شور و هیجان، در موقعیتی قرار گرفته‌اند که نباید. 
سرم سنگین شد، از تصورِ هویتِ هو شده‌ای که هنوز خیلی برایش زود است، این سبکِ از "آزادی".

⁉️ دعواهای اجتماعی و سیاسی و اعتقادیِ پشتِ این داستان تمام می‌شود؛ ولی آیا کسی دل‌آشوبِ دیشبِ آن اطفال معصوم بوده است؟

⁉️ آیا رییس پایگاه فرهنگی یا مدیر مدرسه‌شان، رئیس اداره آموزش‌و‌پرورشِ منطقه‌شان، مدیرکلِ استان یا وزیرِ آموزش‌و‌پرورشِ کشورشان، یا معاونِ پرورشیِ ایشان، برای بازیابی روحیه این گل‌های طوفان دیده تدبیری کرده‌اند؟

⁉️ و نکته آخر که به اشارتی بسنده کنم، بعد حقوقی این اتفاق است.
جدای از جنبه روانشناسانه و اخلاقی و اعتقادی ماجرا، بر اساس کنوانسیون حقوق کودک که ایران هم به آن‌ پیوسته است؛ کودکان هرگز نباید مورد آزار و اذیت و تمسخر یا دیگر رفتارهای توهین آمیز قرار گیرند.
دادستانی این کودکان در این مورد یا موارد مشابه به عهده کدام نهاد آموزشی-حقوقی خواهد بود؟ و چگونه با ابزارهای حقوقی از موارد مشابه پیشگیری خواهد شد؟

🌱 من سیاست و حقوق را تخصصی نمی‌دانم؛ ولی می‌دانم که سربازانِ نوجوانِ آن عالیجناب، فرمانده‌ی مهربانِ منتظَر، سلام‌الله‌علیه، علی‌القاعده با حال خوبی سر بر بالین نگذاشته‌اند.

✍🏻 علی جعفرآبادی

#فرهنگی #پرورشی
#سلامت_روان #مشاوره #حقوق_کودک
#مدیریت_آموزشی #سیاستگذاری_آموزشی
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام‌العمر باشیم:
@TeacherasLLL
هفته‌ی پیش داشتم می‌رفتم آن سر شهر بابت یک کار بیخود. موقع رانندگی پادکست گوش می‌دادم. کدام پادکست؟ کتابگرد. مهمان‌شان کی بود؟ آقای مرادی کرمانی. چی می‌گفتند؟ از کتاب و نوشتن و خمره و مجید و بی‌بی و الخ حرف زدند. یک جایی وسط حرف‌هایشان آقای کرمانی گفت که دو سال است که دیگر نمی‌نویسد. دلیلش چی بود؟ من که نعل به نعل یادم نیست چه گفت اما خلاصه‌اش این بود که نمی‌نویسد چون دیگر هیچ چیزی در جهان نیست که او را متعجب کند. گفت که نویسنده باید از یک چیزی تعجب کند تا بتواند آن را بنویسد. این حرف از آن دسته حرف‌ها بود که یکهو چراغ یک اتاق تاریک را در مغزم روشن کرد. از آن اتاق‌های تاریکی که همیشه آن‌جا بوده اما من ازش بی‌خبر بوده‌ام. آقا هوشنگ با یک جمله چراغ‌مان را روشن کرد.

مغز تعمیم‌گرِ من یاد «دار رابینسون» افتاد. کی هست؟ یک بدل‌کار هالیوودی بود که گمان کنم سر یکی از همین بدل‌کاری‌هایش جدی جدی مرد. یک بار ازش پرسیدند که تو این همه کار خطرناک می‌کنی، نمی‌ترسی؟ جواب داد که هر بار می‌ترسم و بابت همین ترسش هم هست که عاشق این کار هستم. گفت آن روزی که دیگر نترسد، بدل‌کاری را می‌گذارد کنار. یا یک چیزی شبیه به این. حالا این را گذاشتم کنار حرف‌های هوشنگ جان. گمان کردم که حرف حساب دو نفرشان یکی است. اگر هم که نیست که هیچ.

دیگر چه؟عشق. پای عشق را هم وسط کشید این مغر تعمیم‌گرِ من. پیرو حرف هوشنگ و رابینسون، آدم تا روزی دچار است که مرادِ دلش او را متعجب کند. لابد تا روزی که از توی کلاه‌اش، خرگوشِ سفیدِ نادیده‌ای را بکشد بیرون. یا تا روزی که از تصور نبودنش خوف کند. تا روزی که خوف یا تعجب آدم را شگفت‌زده کند. بعد از آن آدم تبدیل می‌شود که یک بدل‌کار بازنشسته که از چیزی دیگر نمی‌ترسد. خوفناک‌ترین حالت ممکن همین است که آدم دیگر از چیزی نترسد تا تعجب نکند. کجای ماجرا ترسناک است؟ همین که آدم ببیند که می‌توانید زیر دریای سکون نفس بکشد.

باز تعمیمش بدهیم به ظلم. لابد مظلوم تا جایی تقلا می‌کند به نجات که درد و ترس را تجربه کند. تا جایی که از عمق قساوت ظالم متعجب شود. آنجاست که شورش می‌کند و امید دارد به تغییر. لابد ظالم بابت بقای خودش باید ابتکار عمل را بگیرد به دستش. باید آن‌قدر ظلمش را مثل یک رودخانه‌ی گل‌آلود، آرام جاری کند توی دل‌ها، که عادی شود. تا جایی که هیچ ظلمی دیگر آدم را متعجب نکند. مثل دستی که زیرِ تن صاحبِ به خواب رفته‌اش بی‌حس شده باشد و دیگر هیچ میخ و سیخی اذیتش نکند.

قرار نبود این‌قدر دراماتیکش کنم. می‌خواستم کل ماجرا را برای خودم به یادگار در دو خط بنویسم که اگر روزی روزگاری چهار نفر قلچماق افتادند دنبالم و من را ته یک کوچه بن‌بست گرفتار کردند، اول آسمان را نگاه کنم و ببینم هنوز با دیدن ابر و رنگین‌کمان متعجب می‌شوم یا نه. اگر شدم که بروم توی سینه‌ی آن قلچماق‌های الدنگ. اما اگر متعجب نشدم، دست‌هام را بزنم به دیوار و توکل کنم به خدا. چرا که دیگر چیزی برای باختن ندارم. ببین یک جمله‌ی هوشنگ‌جان ما را تا کجا کشاند.

#فهیم_عطار
@fahimattar

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
1
Channel name was changed to «حسن مجیدیان»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدا رحمت کند علمای لطیف و ربانی را. شهر های ما خالی از آن ها شده....

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
4
بعضی اتفاقات را که میشنوی احساس کوچکی میکنی، احساس ضعف و ذلت و خاکساری. رفیقم میگفت:

🌹پسر عمه ای داشتم که اهل هر جور خلافی که بگید، بود. هر غلطی میکرد. علنی هم انجام میداد. معتاد هم بود. بدجور هم معتاد بود.
این پسر عمه ما خودش فرزندی نوجوان داشت که خیلی دل بسته او بود. پسرک در کنار دریا شنا میکرد، که موج آب او را برد.

🌹پدر معتاد و خلافکار داغون شده بود، دستش به هیچ جا بند نبود. جسد پسر را که از دریا تحویل گرفتند، مثل دیوانه ها شده بود. شب اول که پسرش را دفن کرده بودند همه در خانه شان جمع بودند، بلند شد و فریاد میزد که پسرم از تنهایی و تاریکی میترسد، بیایید بریم قبرستان. همه جمع شدند به سمت قبرستان حرکت کردند. سرش را از پنجره ماشین بیرون میبرد و فقط فریاد میزد. جگرش سوخته بود.

🌹شب رسیدند کنار قبر پسرش. قبری کنار قبر پسرش بود که خالی بود. پدر وارد آن قبر شد با همه وجود گریه میکرد، گریه ای که بعید است دیده باشید. فریاد میزد خدایا اگر پسرم الان آرام است و نمیترسد به دلم بینداز، قول میدهم خوب شوم عوض شوم.گریه مبکرد و‌ اشک میریخت. بعد از مدتی ناگهان بلند شد از قبر بیرون آمد، گفت برویم، پسرم آرام است آرام.

🌹بعد از آن عوض شد. مرد دیگری شد. ترک کرد اعتیادش را. توبه کرد، توبه حسابی توبه نصوح. به خاطر توبه اش گاهی ماهها به فلاکت میافتاد. مثلا شریکی داشت که نااهل بود، شراکتش را به خاطر حرام خواری او به هم زد ماهها بیچاره شد، اما پای قولش ماند. حالا شده بود یک آدم معنوی و مراقب. خیلی عجیب بود.

🌹نمیدانم آنشب در آن قبر خالی برای آن قلب شکسته و خرد شده چه منکشف شد، چه چیزی را احساس کرد، چطور مناجات کرد، چطور بازگشت، نمیدانم نمیدانم. فقط چنان بازگشتی را عشق است.

🔻یا من فی الممات قدرته.
گاهی خدا با قدرت نمایی اش آدمها را ادب میکند. بلا که میآید، قطعا میآید. درد که میآید، قطعا میآید. چون و لنبولنکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات... اما کاش این بلاها و دردها ما را متوجه راهمان کند و حقیقتمان که همان انا لله و انا الیه راجعون است.
هیچی همین.

@ali_mahdiyan

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍8
نظم‌ غیرانسانی

وقتی می‌ری غرب از شدت نظم در خیلی موارد شوک میشی. خوشت میاد. از بابرنامه بودن و دقیق بودن و سر وقت بودن‌ها احساس رضایت می‌کنی.

اما به مرور خلاء‌هایی را حس می‌کنی... نظم بی‌رحمانه کم‌کم در اتفاقات مختلف آزارت می‌دهد. از اینکه حساب نمی‌شی. به عنوان انسان دیده نمیشی...

ناگهان احساس می‌کنی اسیر شدی. اسیر یک نظم رباتیک که اگر طبق آن پیش نری بین چرخ‌دنده‌های منظمش مثل چارلی چاپلین استخوان شکسته شوی.

مانند آن داستان دستم که سوخته بود و مسئول اورژانس هلند ربات‌وار فقط تکرار می‌کرد که نباید اورژانس می‌آمدی. باید زنگ می‌زدی وقت می‌گرفتی قبلش تلفنی...

و ما مات و حیران، فقط می‌گفتیم نمی‌دانستیم. اما الان درد دارد. می‌ترسیم عفونت کند. فردا مسافریم... باز مثل پلی کردن مجدد نوار، جملاتش را از ابتدا تکرار می‌کرد.

روزی دوستم به شوخی گفت: غرب انقدر قانون‌مدار است که حتی انسانیت هم مانع رعایت قانونش نمی‌شود.

قبلا غصه می‌خوردم از برخی بی‌نظمی‌ها در ایران و تصور می‌کردم باید تلاش کنیم به نظم آن‌ها دست پیدا کنیم. الان نظر دیگری دارم.

نظم منهای اتصال به جهان‌بینی الهی هم کار دست بشر می‌دهد. انقدر همه مقید به رعایت آنچه به آن‌ها دیکته شده می‌شوند که حاضرند حتی بی‌تفاوت از کنار هر حادثه‌ای بگذرند. چون ممکن است دخالت آن‌ها، نظم جامعه را بهم بزند.

خیلی باید مراقب باشیم. برخی آدم‌ها و بخش‌ها در ایران هم ناخواسته به سمت چنین نظم بی پشتوانه‌ای می‌روند.

راه نجات، داشتن نگاه فلسفی است. اصلا فلسفه داشتن نظم چه بود؟ خود نظم داشتن که هدف نیست که همه چیز قربانی‌اش شود... نظم قرار است فرصت انسان‌تر شدن و انسانی‌تر عمل کردن را مهیا سازد. نه خودش هدف غایی باشد که بخاطر تحققش، انسان‌ها قربانی شوند...

🚩🏴مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در فرانسه، هلند و ایران


@ninfrance

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍8
علامت بلوغ عاطفی از زبان آلن دوباتن
👇👇👇

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
بلوغ عاطفی ۱ و ۲


https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍2
علامت بلوغ عاطفی از زبان آلن دوباتن
۳ و ۴


https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👏1
#نکته_ها| حاشیه ای بر اعلام کناره گیری مقتدا صدر از صحنه سیاست

اعلام کناره گیری آقای سید مقتدا صدر از صحنه سیاست عراق که دیروز انجام و با فوریت به شورش و آشوب هواداران او منجر شد، هفتمین بار است که رخ می دهد. او پیشتر و از اوت ۲۰۱۳ تا دیروز، شش بار دیگر نیز اعلام کناره گیری کرده و هر بار، با فاصله کوتاهی، این اعلام خود را فراموش کرده و به صحنه بازگشته است. آن چنان که گویی، از اساس، چنین اتفاقی نیفتاده است. تنها از همین یک پیشینه، حداقل دو نکته برداشت می شود:
۱. ما شاهد نقش آفرینی و بازیگریِ یک شخصیت ویژه، از نمط شخصیت هایِ غیر روتینیِ جهان سیاست هستیم که کلیدواژه های خاص و روش های بازی خاص خود را دارند، و تحلیل بازی آنها با تعاریف عادی و مرسوم سیاسی، به اشتباه در حوزه شناختی، و در نتیجه، اشتباه در تعامل مناسب با شرایط منجر می شود.
۲. کناره‌گیری از سیاست، نه یک تصمیم برای اجرا که یک روش و تاکتیک ویژه سیاسی، برای تمهید مقدماتِ افزون تر، و ادامه سیاست ورزیِ قدرتمندانه تر بوده و در چارچوب تاکتیکِ "فشار از پایین و چانه زنی در بالا" هم قابل تفسیر است. فلیتأمل المتأملون
#حسین_جابری_انصاری
@yekhezaran
👍1
2025/08/26 06:47:26
Back to Top
HTML Embed Code: