⭕️ طارمی رو بذاریم سفیر فرهنگی!
ظاهرا هیچکاری نمیکنه ولی با همین عنوان "فوتبالیست مسلمانِ موفق ایرانی" داره اندازه شونصد تا مبلغ داره کار میکنه!
پورتو به فارسی عید فطر رو تبریک گفته...
👤 [Fateme Sharif
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
ظاهرا هیچکاری نمیکنه ولی با همین عنوان "فوتبالیست مسلمانِ موفق ایرانی" داره اندازه شونصد تا مبلغ داره کار میکنه!
پورتو به فارسی عید فطر رو تبریک گفته...
👤 [Fateme Sharif
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
❤2
Forwarded from دردِ جاودانِگی
#غزل_تازه
بد نیست گاهی هم درختی بیثمر باشی
یا بوتهخاری در دلِ کوه و کمر باشی
هر چند خورجینات پُر است از غُصّهی عالم
بیقصّهتر از کولیان دربهدر باشی
آیینِ آیینه، سکوت است و فراموشی
خوب است گاهی از خودت هم بیخبر باشی
سرشار از شوقِ شکفتن در فروپاشی
چون قاصدک با هر نسیمی همسفر باشی
تو فال حافظ باش و حالِ مولوی، حیف است
مثل دعای ناامیدان بیاثر باشی!
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
بد نیست گاهی هم درختی بیثمر باشی
یا بوتهخاری در دلِ کوه و کمر باشی
هر چند خورجینات پُر است از غُصّهی عالم
بیقصّهتر از کولیان دربهدر باشی
آیینِ آیینه، سکوت است و فراموشی
خوب است گاهی از خودت هم بیخبر باشی
سرشار از شوقِ شکفتن در فروپاشی
چون قاصدک با هر نسیمی همسفر باشی
تو فال حافظ باش و حالِ مولوی، حیف است
مثل دعای ناامیدان بیاثر باشی!
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
Forwarded from Ermia.ir سایت رسمی رضا امیرخانی (Rza Amrkhany)
https://behkhaan.ir/review/87941487-2551-498f-bf75-7fb921fa8920
متاستاز اسراییل (استمرار تبعیض، ترور و تعدی)
کورش علیانی
نشر جام جم
ایتالو کالوینو ابتدای کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری مینویسد که برای مطالعهی این کتاب «راحت ترین حالت را انتخاب کن: نشسته، لمیده، چمباتمه، درازکش، به پشت خوابیده، به پهلو خوابیده، دمرو، توی مبل، نیمکت، مبل متحرک، راحتی، عسلی یا توی یک ننو...» همان اول کار باید نوشت که کتاب تازهی کورش علیانی از این جنس است. اصلا نمیشود در راحتترین حالت آن را خواند! کتاب کورش مجلس روضه نیست که یکی بگوید و ما بگرییم. از جنس مجلس تعزیه است؛ یکی میزند، یکی باید جواب دهد... در حین خواندن، گفتوگو با نویسنده شکل میگیرد. طبیعتا کتاب مناسب کسی است که اولا حدی از آگاهی را راجع به موضوع صهیونیزم (به نثر کورش صیونیزم) داشته باشد و در ثانی علاقهمند به خواندن متنی چالشی باشد. کتاب پس از مطالعه در ذهن باز میشود و گل میکند. وحشی است و رام نیست. بیش از آن که پاسخ دهد، سوال ایجاد میکند.
از کتاب انتظاراتِ گفتمانِ رایج را نداشته باشید، نکتهی تکراری و خصوصا شعاری ندارد. کتاب به شکل عقلانی به هولوکاست نگاه میکند، و میداند حملههای ابلهانه، چهگونه موتور محرکی است برای جریان رسانهای صیونیزم. از مجمتع صنعتی نظامی آیزنهاور به شکلی بدیع به گلخانهی اسراییل میرسد و تا وقایع روز پیش میآید... کتاب خون عاریایی ندارد!!
آنچه مرا جذب کرد و اتفاقا به شکلی واگرا پس از مطالعه درگیر آن شدم، موضوع آغاز سلطه است؛ این که مثل تاجری زیرک تخممرغها را در سبدهای مختلف جابهجا میکنند و به خلاف تصورات سادهی تک معادله تک مجهول، نه بریتانیا، نه فرانسه و نه حتا امریکا تنها ملجا و پناهگاه اشغالگران نیستند و تاجر زیرک مدام صورت معامله و برچسب قیمت را با جداول سود و زیان لحظهای تغییر میدهد... کورش از واقعهی دیریاسین سوی دیگری از قصه را به من نشان داد که در آن ساکنان بومی عربزبان هیچگاه تصوری از ماندهگاری این گروههای وحشتزا و بیریشه (چند مشت تروریست به تعبیر کتاب) نداشتند... و من در دل، به موضوع داعش فکر میکردم و شباهتهای شگفتش به صیونیزم که اگر ریشه دوانده بود چهگونه با یک کارت «به رسمیت شناخته شدن» زیر میز منطقه میزد...
متاستاز اسراییل (استمرار تبعیض، ترور و تعدی)
کورش علیانی
نشر جام جم
ایتالو کالوینو ابتدای کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری مینویسد که برای مطالعهی این کتاب «راحت ترین حالت را انتخاب کن: نشسته، لمیده، چمباتمه، درازکش، به پشت خوابیده، به پهلو خوابیده، دمرو، توی مبل، نیمکت، مبل متحرک، راحتی، عسلی یا توی یک ننو...» همان اول کار باید نوشت که کتاب تازهی کورش علیانی از این جنس است. اصلا نمیشود در راحتترین حالت آن را خواند! کتاب کورش مجلس روضه نیست که یکی بگوید و ما بگرییم. از جنس مجلس تعزیه است؛ یکی میزند، یکی باید جواب دهد... در حین خواندن، گفتوگو با نویسنده شکل میگیرد. طبیعتا کتاب مناسب کسی است که اولا حدی از آگاهی را راجع به موضوع صهیونیزم (به نثر کورش صیونیزم) داشته باشد و در ثانی علاقهمند به خواندن متنی چالشی باشد. کتاب پس از مطالعه در ذهن باز میشود و گل میکند. وحشی است و رام نیست. بیش از آن که پاسخ دهد، سوال ایجاد میکند.
از کتاب انتظاراتِ گفتمانِ رایج را نداشته باشید، نکتهی تکراری و خصوصا شعاری ندارد. کتاب به شکل عقلانی به هولوکاست نگاه میکند، و میداند حملههای ابلهانه، چهگونه موتور محرکی است برای جریان رسانهای صیونیزم. از مجمتع صنعتی نظامی آیزنهاور به شکلی بدیع به گلخانهی اسراییل میرسد و تا وقایع روز پیش میآید... کتاب خون عاریایی ندارد!!
آنچه مرا جذب کرد و اتفاقا به شکلی واگرا پس از مطالعه درگیر آن شدم، موضوع آغاز سلطه است؛ این که مثل تاجری زیرک تخممرغها را در سبدهای مختلف جابهجا میکنند و به خلاف تصورات سادهی تک معادله تک مجهول، نه بریتانیا، نه فرانسه و نه حتا امریکا تنها ملجا و پناهگاه اشغالگران نیستند و تاجر زیرک مدام صورت معامله و برچسب قیمت را با جداول سود و زیان لحظهای تغییر میدهد... کورش از واقعهی دیریاسین سوی دیگری از قصه را به من نشان داد که در آن ساکنان بومی عربزبان هیچگاه تصوری از ماندهگاری این گروههای وحشتزا و بیریشه (چند مشت تروریست به تعبیر کتاب) نداشتند... و من در دل، به موضوع داعش فکر میکردم و شباهتهای شگفتش به صیونیزم که اگر ریشه دوانده بود چهگونه با یک کارت «به رسمیت شناخته شدن» زیر میز منطقه میزد...
بهخوان
یادداشت رضا امیرخانی روی کتاب متاستاز اسرائیل؛ استمرار تبعیض، ترور و تعدی - بهخوان
در بهخوان، کتابهایی را که دوست دارید ببینید و به اشتراک بگذارید. به جامعهی بزرگ کتابدوستان بهخوان بپیوندید.
👍1
تو خیال کرده ای علی علیه السلام شکست خورد؟!
معروف است که در زمان قاجاریه مرد نسبتاً فاضلی که بسیار خوش نویس بوده. ظاهراً از شیراز برای زیارت به مشهد رفته بود. در بازگشت، پولش تمام می شود یا دزد می زند، و در تهران در حالی که غریب بوده بی پول می ماند. فکر می کند که از هنرش که خطاطی است استفاده کند و ضمناً زیاد هم معطل نشود. بر می دارد همین عهدنامه ی امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر را با یک خط بسیار زیبا می نویسد. خطکشی می کند، جدول بندی می کند، این عهدنامه را در یک دفتری می نویسد و آن را به صدر اعظم وقت اهدا می کند.
یک روز می رود نزد صدر اعظم در حالی که ارباب رجوع هم زیاد بوده اند. نوشته را به او می دهد و می گوید هدیه ی ناقابلی است. پس از مدتی بلند می شود که برود. صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید. با خود می گوید لابد می خواهد مرحمتی بدهد، می خواهد خلوت بشود. چند نفری از ارباب رجوع می مانند. باز می بیند خیلی طول کشید، بلند می شود که برود. دوباره صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید.
تا اینکه همه ی مردم می روند، فقط پیشخدمتها می مانند. صدر اعظم می گوید فرمایشی دارید؟ این شخص می گوید: نه، من عرضی نداشتم، همین را تقدیم کرده بودم. پیشخدمتها را هم می گوید همه تان بروید بیرون، کسی حق ندارد بیاید داخل اتاق. این بیچاره وحشتش می گیرد که این دیگر چگونه است؟ ! صدر اعظم می گوید: بیا جلو! می رود جلو. آهسته در گوشش می گوید: چرا این را نوشتی و برای من آوردی؟
می گوید: شما صدر اعظم یک مملکت هستید، این هم دستورالعمل مولا امیرالمؤمنین علیه السلام است برای کسانی مثل شما. فرمان اوست راجع به اینکه با مردم چطور باید رفتار کرد. من فکر می کنم شما هم شیعه ی امیرالمؤمنین هستید و چنین چیزی را دوست دارید. فکر کردم برایتان هدیه ای بیاورم، هیچ چیز مناسبتر از این پیدا نکردم.
گفت: بیا جلو. رفت جلو. گفت: یک کلمه من می خواهم به تو بگویم و آن این است که خود علی که اینها را نوشت و به اینها بیش از هرکس دیگر پایبند بود و عمل می کرد، در سیاست از اینها چقدر بهره برداری کرد که حالا من بیایم به اینها عمل کنم؟ خود علی از همین راهی که دستور داد عمل کرد و دیدیم که تمام مُلکش از بین رفت و معاویه بر او مسلط شد. علی خودش به این دستورالعمل عمل کرد و شکست خورد، پس این چیست که برای من نوشته ای؟ ! گفت: اجازه می دهید جواب بدهم؟ بله.
گفت: چرا این حرف را در میان جمعیت به من نگفتی؟ گفت: اگر در میان جمعیت می گفتم پدرم را درمی آوردند. گفت: بسیار خوب، جمعیت که رفت چرا پیشخدمتها را گفتی همه تان بروید بیرون؟ گفت: اگر یکی از آنها می فهمید که من چنین جسارتی به علی می کنم پدرم را درمی آورد. گفت: پیروزی علی علیه السلام همین است. چرا معاویه بعد از هزار و سیصد سال، احدی کوچکترین احترامی برایش قائل نیست و جز لعنت و نفرین چیز دیگری برای او نیست؟
علی علیه السلام هم بشری بود مثل من و تو. این احترام را از کجا پیدا کرد که تو اگر به همین نوکرها و پیشخدمتها بگویی آدمهای بیگناهی را گردن بزنید گردن می زنند ولی اسم علی را جرأت نمی کنی با بی احترامی [جلوی آنها ببری ] ؟ آیا جز این است که علی علیه السلام را اینها به همین صفات شناخته اند که علی مجسمه ی راستی و درستی، مجسمه ی وفای به عهد و تجسم همین دستورالعملی است که خودش داده است؟ علی علیه السلام به موجب اینکه به همین سیاست عمل کرد، هم خودش را در دنیا بیمه کرد و هم اینها را.
اگر در دنیا فردی پیدا می شود که به این اصول انسانیت عمل می کند به موجب همین است که علی علیه السلام اینها را نوشت و خودش عمل کرد. اگر او اینها را نمی نوشت و خودش عمل نمی کرد، سنگ روی سنگ بند نمی شد. تو خیال کرده ای که این اجتماع را با همان سیاست خودت حفظ کرده ای؟ ! اگر مردم دزدی نمی کنند، به خاطر تو دزدی نمی کنند؟ ! صدی نود مردمی که دزدی نمی کنند به خاطر علی علیه السلام و دستورهای علی و امثال علی است. صدی نود مردمی که فحشا نمی کنند، به ناموس تو خیانت نمی کنند، به خاطر همان علی علیه السلام و دستورهای علی است. تو خیال کرده ای علی علیه السلام شکست خورد؟!
منبع: استاد شهید مرتضی مطهری (تفسیر سوره انفال، آشنایی با قرآن)
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
معروف است که در زمان قاجاریه مرد نسبتاً فاضلی که بسیار خوش نویس بوده. ظاهراً از شیراز برای زیارت به مشهد رفته بود. در بازگشت، پولش تمام می شود یا دزد می زند، و در تهران در حالی که غریب بوده بی پول می ماند. فکر می کند که از هنرش که خطاطی است استفاده کند و ضمناً زیاد هم معطل نشود. بر می دارد همین عهدنامه ی امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر را با یک خط بسیار زیبا می نویسد. خطکشی می کند، جدول بندی می کند، این عهدنامه را در یک دفتری می نویسد و آن را به صدر اعظم وقت اهدا می کند.
یک روز می رود نزد صدر اعظم در حالی که ارباب رجوع هم زیاد بوده اند. نوشته را به او می دهد و می گوید هدیه ی ناقابلی است. پس از مدتی بلند می شود که برود. صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید. با خود می گوید لابد می خواهد مرحمتی بدهد، می خواهد خلوت بشود. چند نفری از ارباب رجوع می مانند. باز می بیند خیلی طول کشید، بلند می شود که برود. دوباره صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید.
تا اینکه همه ی مردم می روند، فقط پیشخدمتها می مانند. صدر اعظم می گوید فرمایشی دارید؟ این شخص می گوید: نه، من عرضی نداشتم، همین را تقدیم کرده بودم. پیشخدمتها را هم می گوید همه تان بروید بیرون، کسی حق ندارد بیاید داخل اتاق. این بیچاره وحشتش می گیرد که این دیگر چگونه است؟ ! صدر اعظم می گوید: بیا جلو! می رود جلو. آهسته در گوشش می گوید: چرا این را نوشتی و برای من آوردی؟
می گوید: شما صدر اعظم یک مملکت هستید، این هم دستورالعمل مولا امیرالمؤمنین علیه السلام است برای کسانی مثل شما. فرمان اوست راجع به اینکه با مردم چطور باید رفتار کرد. من فکر می کنم شما هم شیعه ی امیرالمؤمنین هستید و چنین چیزی را دوست دارید. فکر کردم برایتان هدیه ای بیاورم، هیچ چیز مناسبتر از این پیدا نکردم.
گفت: بیا جلو. رفت جلو. گفت: یک کلمه من می خواهم به تو بگویم و آن این است که خود علی که اینها را نوشت و به اینها بیش از هرکس دیگر پایبند بود و عمل می کرد، در سیاست از اینها چقدر بهره برداری کرد که حالا من بیایم به اینها عمل کنم؟ خود علی از همین راهی که دستور داد عمل کرد و دیدیم که تمام مُلکش از بین رفت و معاویه بر او مسلط شد. علی خودش به این دستورالعمل عمل کرد و شکست خورد، پس این چیست که برای من نوشته ای؟ ! گفت: اجازه می دهید جواب بدهم؟ بله.
گفت: چرا این حرف را در میان جمعیت به من نگفتی؟ گفت: اگر در میان جمعیت می گفتم پدرم را درمی آوردند. گفت: بسیار خوب، جمعیت که رفت چرا پیشخدمتها را گفتی همه تان بروید بیرون؟ گفت: اگر یکی از آنها می فهمید که من چنین جسارتی به علی می کنم پدرم را درمی آورد. گفت: پیروزی علی علیه السلام همین است. چرا معاویه بعد از هزار و سیصد سال، احدی کوچکترین احترامی برایش قائل نیست و جز لعنت و نفرین چیز دیگری برای او نیست؟
علی علیه السلام هم بشری بود مثل من و تو. این احترام را از کجا پیدا کرد که تو اگر به همین نوکرها و پیشخدمتها بگویی آدمهای بیگناهی را گردن بزنید گردن می زنند ولی اسم علی را جرأت نمی کنی با بی احترامی [جلوی آنها ببری ] ؟ آیا جز این است که علی علیه السلام را اینها به همین صفات شناخته اند که علی مجسمه ی راستی و درستی، مجسمه ی وفای به عهد و تجسم همین دستورالعملی است که خودش داده است؟ علی علیه السلام به موجب اینکه به همین سیاست عمل کرد، هم خودش را در دنیا بیمه کرد و هم اینها را.
اگر در دنیا فردی پیدا می شود که به این اصول انسانیت عمل می کند به موجب همین است که علی علیه السلام اینها را نوشت و خودش عمل کرد. اگر او اینها را نمی نوشت و خودش عمل نمی کرد، سنگ روی سنگ بند نمی شد. تو خیال کرده ای که این اجتماع را با همان سیاست خودت حفظ کرده ای؟ ! اگر مردم دزدی نمی کنند، به خاطر تو دزدی نمی کنند؟ ! صدی نود مردمی که دزدی نمی کنند به خاطر علی علیه السلام و دستورهای علی و امثال علی است. صدی نود مردمی که فحشا نمی کنند، به ناموس تو خیانت نمی کنند، به خاطر همان علی علیه السلام و دستورهای علی است. تو خیال کرده ای علی علیه السلام شکست خورد؟!
منبع: استاد شهید مرتضی مطهری (تفسیر سوره انفال، آشنایی با قرآن)
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Telegram
حسن مجیدیان
یادداشت ها و انتخاب های حسن مجیدیان
ارتباط از طریق :
@hamim1361
ارتباط از طریق :
@hamim1361
👍2👎1
از همۀ شما یک خواهش دارم، همین الآن وارد آخرین چَتی که با نزدیکترین دوستتان داشتهاید بشوید و نگاهی به اطلاعاتی که ردّ و بدل کردهاید بیندازید. این کلمات چقدر ضروری بودهاند؟ چقدر شما را به اهدافی که در زندگی دارید نزدیک کردهاند؟ چقدر تأثیر خوب روی شما گذاشتهاند؟ آیا شما را به هدفمندی نزدیک کردهاند یا به لغو و شوخی؟ به طور کلّ در صحبتهایتان با نزدیکترین دوستتان چیزی به نام رشد شما و او وجود دارد یا نه؟
پاسخ دادن به این سؤالها میتواند شما را به ارزیابی کلی برساند که آیا این فرد ارزش دوستی دارد یا نه؟
اگر انسان تنها بماند بهتر از آن است که با آدم نامناسبی دوست باشد. گاهی اوقات هیچ کس واقعا این قدر توان ندارد که هم قدمت شود. کیسه شنی میشود که به بالون زندگیات چسبیده و گند میزند به اوج گرفتنهایت، تو هم با این که میدانی مانع است دائم نگاهش میکنی و فکر میکنی کی بشود از شرّش خلاص شوی.
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
پاسخ دادن به این سؤالها میتواند شما را به ارزیابی کلی برساند که آیا این فرد ارزش دوستی دارد یا نه؟
اگر انسان تنها بماند بهتر از آن است که با آدم نامناسبی دوست باشد. گاهی اوقات هیچ کس واقعا این قدر توان ندارد که هم قدمت شود. کیسه شنی میشود که به بالون زندگیات چسبیده و گند میزند به اوج گرفتنهایت، تو هم با این که میدانی مانع است دائم نگاهش میکنی و فکر میکنی کی بشود از شرّش خلاص شوی.
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Telegram
حسن مجیدیان
یادداشت ها و انتخاب های حسن مجیدیان
ارتباط از طریق :
@hamim1361
ارتباط از طریق :
@hamim1361
👍1
🍃 توییت محمد درویش، فعال محیطزیست: اینجا تهران است (بوستان فدک، بزرگراه شیخ فضلالله نوری) و این احتمالاً زیباترین پل دوچرخه ایران! امتحانش کنید و درود بفرستید به آنهایی که جنگیدند تا چنین سازه سبزی در پایتخت جان گرفت.
@khabar_khoub_fars
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
@khabar_khoub_fars
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
🎯 بعضیها حاضرند بمیرند ولی عذرخواهی نکنند
— آدمهای یکدنده و مغرور، هرچند در ظاهر قدرتمند، در واقع بسیار شکنندهاند
📍چرا بعضی آدمها، حتی وقتی معلوم است که مقصرند، عذرخواهی نمیکنند؟ بسیاری از ما دفاع تمام قدِ اینگونه افراد از اشتباهاتشان را نشانۀ قدرت و اعتماد به نفس آنها میدانیم، اما واقعیت چیز دیگری است. قبول اشتباه به برداشت ما از خودمان آسیب میزند، و کسانی که از عذرخواهی گریزانند آنقدر تصویر ناپایداری از خود در ذهن دارند که میترسند ضربۀ ناشی از قبول اشتباه آنها را بهکلی از پا در بیاورد. در مواجهه با اینگونه افراد چه باید کرد؟
🔖 ۱۰۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۶ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://tarjomaan.com/neveshtar/10544/
📌 آنچه خواندید، بهطور اختصاصی برای وبسایت ترجمان ترجمه شده و بهرایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما میتوانید با خرید اشتراک فصلنامه ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیتهای ترجمان حمایت کنید:
https://tarjomaan.shop/product/tafsubs4-4003/
@tarjomaanweb
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
— آدمهای یکدنده و مغرور، هرچند در ظاهر قدرتمند، در واقع بسیار شکنندهاند
📍چرا بعضی آدمها، حتی وقتی معلوم است که مقصرند، عذرخواهی نمیکنند؟ بسیاری از ما دفاع تمام قدِ اینگونه افراد از اشتباهاتشان را نشانۀ قدرت و اعتماد به نفس آنها میدانیم، اما واقعیت چیز دیگری است. قبول اشتباه به برداشت ما از خودمان آسیب میزند، و کسانی که از عذرخواهی گریزانند آنقدر تصویر ناپایداری از خود در ذهن دارند که میترسند ضربۀ ناشی از قبول اشتباه آنها را بهکلی از پا در بیاورد. در مواجهه با اینگونه افراد چه باید کرد؟
🔖 ۱۰۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۶ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://tarjomaan.com/neveshtar/10544/
📌 آنچه خواندید، بهطور اختصاصی برای وبسایت ترجمان ترجمه شده و بهرایگان در اختیار شما قرار گرفته است. شما میتوانید با خرید اشتراک فصلنامه ترجمان علوم انسانی از انتشار این مطالب و فعالیتهای ترجمان حمایت کنید:
https://tarjomaan.shop/product/tafsubs4-4003/
@tarjomaanweb
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
ترجمان | علوم انسانی و ترجمه
بعضیها حاضرند بمیرند ولی عذرخواهی نکنند
چرا بعضی آدمها، حتی وقتی معلوم است که مقصرند، عذرخواهی نمیکنند؟ بسیاری از ما دفاع تمام قدِ اینگونه افراد از اشتباهاتشان را نشانۀ قدرت و اعتماد به نفس آنها میدانیم، اما واقعیت چیز دیگری است. قبول اشتباه به برداشت ما از خودمان آسیب میزند، و کسانی که از…
نمایشگاه کتاب تهران آغاز شد
🔹سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از امروز آغاز به کار کرد. ساعت کار نمایشگاه از ۱۰ تا ۲۰ است و تا ۳۱ اردیبهشت ادامه دارد.
@Farsna
🔹سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از امروز آغاز به کار کرد. ساعت کار نمایشگاه از ۱۰ تا ۲۰ است و تا ۳۱ اردیبهشت ادامه دارد.
@Farsna
سلام علیکم
برخی از دوستان از بنده معرفي کتاب میخواستند. من اینها را اخیرا خوانده ام و پسندیده ام
پوسترها رو هم بچه های زحمتکش انتشارات شهید کاظمی آماده کرده اند❤️👆
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
برخی از دوستان از بنده معرفي کتاب میخواستند. من اینها را اخیرا خوانده ام و پسندیده ام
پوسترها رو هم بچه های زحمتکش انتشارات شهید کاظمی آماده کرده اند❤️👆
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (سلمان کدیور)
🔷 در سوگ چراغی دیگر
کمتر روحانی برای من اینقدر جذبه داشت که آیت الله فاطمی نیا چنین بود.
در ایام شباب اگر منبرش را مطلع می شدم، با عطش سراغش را می گرفتم و بیشتر اوقات با پلیرهای جیبی، سخنرانی هایش را گوش می دادم.
چند ویژگی او را از هم لباس هایش متمایز می کرد :
اول شیرینی زبانش بود. نحوه سخن گفتن و استفاده اش از شعر و تمثیل و گاه مزاح ملایم. مانند یک پدر دلسوز
دوم مخالفت شدیدش با تحجر و مقدس مآبی و نگاه های شبه صوفیانه
سوم کنار زدن خرافاتی که در جامعه دینداران به آن معتقد بودند.
چهارم توجه زیاد به اخلاق و عدالت فردی و رعایت حقوق دیگران. تاکید بر تواضع، دوری از کبر و فضل فروشی
و...
در این جهان تاریک، او چون چراغی میان ما بود و فقدانش بسیار غم انگیز است.
روح بلندش با اوليا و ابرار محشور باشد ان شاء الله.
کمتر روحانی برای من اینقدر جذبه داشت که آیت الله فاطمی نیا چنین بود.
در ایام شباب اگر منبرش را مطلع می شدم، با عطش سراغش را می گرفتم و بیشتر اوقات با پلیرهای جیبی، سخنرانی هایش را گوش می دادم.
چند ویژگی او را از هم لباس هایش متمایز می کرد :
اول شیرینی زبانش بود. نحوه سخن گفتن و استفاده اش از شعر و تمثیل و گاه مزاح ملایم. مانند یک پدر دلسوز
دوم مخالفت شدیدش با تحجر و مقدس مآبی و نگاه های شبه صوفیانه
سوم کنار زدن خرافاتی که در جامعه دینداران به آن معتقد بودند.
چهارم توجه زیاد به اخلاق و عدالت فردی و رعایت حقوق دیگران. تاکید بر تواضع، دوری از کبر و فضل فروشی
و...
در این جهان تاریک، او چون چراغی میان ما بود و فقدانش بسیار غم انگیز است.
روح بلندش با اوليا و ابرار محشور باشد ان شاء الله.
😢9❤4
Forwarded from داستان ايرانی (Aryaman Ahmady)
امروز دوشنبه 26 اردیبهشت در روزنامه سازندگی (گروه ادبیات) میخوانید:
🔻صفحههای ویژه نمایشگاه کتاب-5
گفتوگوی سازندگی با رضا امیرخانی:
وضع کتاب خوب نیست؛ مثل وضع مردم...
🔰مخاطب اصلی من، بین هجده تا بیست و هشت سال است. زمانی همسن او بودم، بعدتر مثل برادر بزرگتر و حالا آرامآرام دارم میروم جای پدر و پدربزرگ... پیداکردن حال و احوال او سختترین کار ممکن است. اگر نه تا پایان عمر چیزهایی مینویسم که مخاطبان قدیمیام ذوق میکنند و بین همین ذوقکردنها فسیل میشوم... حالا باید برای این نسل بنویسم و به سوال این نسل پاسخ دهم. نسلی که با نسل من حرف نمیزند و حق هم دارد...
🔰امروز فقط رویای توسعه دارم... رسیدن روزی بهتر از دیروز... موتور توسعه امید است. فردای آرزوکردنی است. چیزی که در ادبیات حکمرانان نمیبینمش...
🔰وضع کتاب خوب نیست. مثل وضع مردم... مثل خیلی چیزهای دیگر. کاش همدلی به جامعه برگردد و یاد بگیریم کنار هم زندگی کنیم... نویسنده هم عضوی از همین جامعه است. کاش نمایشگاه کتابی داشتیم که همه دوستش داشتند... محلش را (مثل نمایشگاه بینالمللی)، آدمهاش را، کتابهاش را... وضع کتاب خوب نیست. تا امروز نمایشگاه نرفتهام. فکر کنم از نمایشگاه صفرم (که در دبیرستان البرز برگزار شد.) تا امروز این اولین بار است که تا میانه ایام نمایشگاه، به آنجا سر نزدهام. چرا ترغیب نمیشویم برای حضور در نمایشگاه. چرا ناشرانم که همیشه از چند هفته قبل به دنبال تنظیم وقت نویسندهها بودند برای حضور در نمایشگاه، هیچ انگیزهای برای دعوت ندارند؟ سالها پیش مطلبی نوشته بودم با عنوان «فرمانده نیروی هوایی نویسندگان!» توضیح داده بودم که وقتی سیاست بالادستِ فرهنگ بنشیند، گرفتار چه مصائبی میشویم. امروز میتوانیم در این یکدستیِ فرهنگی این مصائب را مشاهده کنیم... تمام این دکانهای موازی، نهادهای قبلی را فتح کردند و بیشایستگی به مناصب رسیدند... نتیجه میشود همین چیزی که میبینیم...
📕کیانا اکرامیان: بر بساطی که کتاب نیست! (نمایشگاه کتاب مجازی و حضوری در روندِ دیدهشدنِ همزمانِ کتاب، ناموفق بود)
🔰خلاصه اینکه، نمایشگاه کتاب امسال اینطوری است. میروید بستنی بخورید، نیست. میروید غذا بخورید، نیست. میروید نشر ققنوس کتاب بخرید، نیست. میروید نشر دیگر کتاب بخرید، نشر هست اما کتاب نیست. ناامیدانه و متاسفانه چیزی برای تعریفکردن از سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیست. انگار کرونا نفس نمایشگاه را گرفته باشد. خون در رگها و راهروهای نمایشگاه جریان ندارد. نمایشگاه کتاب مجازی هم تعریفی ندارد! گویی غم نان و ویروس کرونا، هردو، کتاب را زمینگیر کردهاند!...
https://s6.uupload.ir/files/26-02-1401-1160_sazandegi-9_page-0001_ghmh.jpg
📣کانال داستان ایرانی
@dastanirani2
🔻صفحههای ویژه نمایشگاه کتاب-5
گفتوگوی سازندگی با رضا امیرخانی:
وضع کتاب خوب نیست؛ مثل وضع مردم...
🔰مخاطب اصلی من، بین هجده تا بیست و هشت سال است. زمانی همسن او بودم، بعدتر مثل برادر بزرگتر و حالا آرامآرام دارم میروم جای پدر و پدربزرگ... پیداکردن حال و احوال او سختترین کار ممکن است. اگر نه تا پایان عمر چیزهایی مینویسم که مخاطبان قدیمیام ذوق میکنند و بین همین ذوقکردنها فسیل میشوم... حالا باید برای این نسل بنویسم و به سوال این نسل پاسخ دهم. نسلی که با نسل من حرف نمیزند و حق هم دارد...
🔰امروز فقط رویای توسعه دارم... رسیدن روزی بهتر از دیروز... موتور توسعه امید است. فردای آرزوکردنی است. چیزی که در ادبیات حکمرانان نمیبینمش...
🔰وضع کتاب خوب نیست. مثل وضع مردم... مثل خیلی چیزهای دیگر. کاش همدلی به جامعه برگردد و یاد بگیریم کنار هم زندگی کنیم... نویسنده هم عضوی از همین جامعه است. کاش نمایشگاه کتابی داشتیم که همه دوستش داشتند... محلش را (مثل نمایشگاه بینالمللی)، آدمهاش را، کتابهاش را... وضع کتاب خوب نیست. تا امروز نمایشگاه نرفتهام. فکر کنم از نمایشگاه صفرم (که در دبیرستان البرز برگزار شد.) تا امروز این اولین بار است که تا میانه ایام نمایشگاه، به آنجا سر نزدهام. چرا ترغیب نمیشویم برای حضور در نمایشگاه. چرا ناشرانم که همیشه از چند هفته قبل به دنبال تنظیم وقت نویسندهها بودند برای حضور در نمایشگاه، هیچ انگیزهای برای دعوت ندارند؟ سالها پیش مطلبی نوشته بودم با عنوان «فرمانده نیروی هوایی نویسندگان!» توضیح داده بودم که وقتی سیاست بالادستِ فرهنگ بنشیند، گرفتار چه مصائبی میشویم. امروز میتوانیم در این یکدستیِ فرهنگی این مصائب را مشاهده کنیم... تمام این دکانهای موازی، نهادهای قبلی را فتح کردند و بیشایستگی به مناصب رسیدند... نتیجه میشود همین چیزی که میبینیم...
📕کیانا اکرامیان: بر بساطی که کتاب نیست! (نمایشگاه کتاب مجازی و حضوری در روندِ دیدهشدنِ همزمانِ کتاب، ناموفق بود)
🔰خلاصه اینکه، نمایشگاه کتاب امسال اینطوری است. میروید بستنی بخورید، نیست. میروید غذا بخورید، نیست. میروید نشر ققنوس کتاب بخرید، نیست. میروید نشر دیگر کتاب بخرید، نشر هست اما کتاب نیست. ناامیدانه و متاسفانه چیزی برای تعریفکردن از سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیست. انگار کرونا نفس نمایشگاه را گرفته باشد. خون در رگها و راهروهای نمایشگاه جریان ندارد. نمایشگاه کتاب مجازی هم تعریفی ندارد! گویی غم نان و ویروس کرونا، هردو، کتاب را زمینگیر کردهاند!...
https://s6.uupload.ir/files/26-02-1401-1160_sazandegi-9_page-0001_ghmh.jpg
📣کانال داستان ایرانی
@dastanirani2
👍3
یک تجربه نگاری خوب بهمراه مصاحبه های بدردبخور برای اونها که سروکار با نوجوان ها دارند.
از نشر آرما
#معرفی_کتاب
#نشر_آرما
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
از نشر آرما
#معرفی_کتاب
#نشر_آرما
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
سلام علیکم
نمایشگاه کتاب تهران ظاهرا فردا روزِ آخرش هست. این کتاب هم برای کسانی که با نوجوان ها ارتباط دارند و در مسجد و مدرسه دغدغه ی تربیت شان را دارند، بد نیست.
شهید زیاد داریم. همه هم خوبند و خواستنی. اما مربی تربیتی ِ شهید کم داریم!
«کتاب هميشه مربی»
ناگفته هایی از سیره تربیتی و فرهنگی شهید محمد عبدی
انتشارات شهید کاظمی /راهروی 15/ غرفه ی 2
#معرفی_کتاب
#کتاب_همیشه_مربی
#نشر_شهید_کاظمی
#شهید_محمد_عبدی
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
نمایشگاه کتاب تهران ظاهرا فردا روزِ آخرش هست. این کتاب هم برای کسانی که با نوجوان ها ارتباط دارند و در مسجد و مدرسه دغدغه ی تربیت شان را دارند، بد نیست.
شهید زیاد داریم. همه هم خوبند و خواستنی. اما مربی تربیتی ِ شهید کم داریم!
«کتاب هميشه مربی»
ناگفته هایی از سیره تربیتی و فرهنگی شهید محمد عبدی
انتشارات شهید کاظمی /راهروی 15/ غرفه ی 2
#معرفی_کتاب
#کتاب_همیشه_مربی
#نشر_شهید_کاظمی
#شهید_محمد_عبدی
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍1
Forwarded from مغزتو🧠
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🧐تونستی حدس بزنی؟
⏪ مغز پارسی قسمت چهارم: انتخاب شوهر!
📖 خرید کتاب " بردیا و گولاخ ها "
٪۲۰ ارزانتر با کد تخفیف maghze_to
از سایت #نشر_افق
Ofoqbooks.com
@ofoqpublication
@ofoqkidsandteens
🔗اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/Cd0s5VFI9lS/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🧠 مغز تو دریاب!
🚨 @maghze_to
⏪ مغز پارسی قسمت چهارم: انتخاب شوهر!
📖 خرید کتاب " بردیا و گولاخ ها "
٪۲۰ ارزانتر با کد تخفیف maghze_to
از سایت #نشر_افق
Ofoqbooks.com
@ofoqpublication
@ofoqkidsandteens
🔗اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/Cd0s5VFI9lS/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🧠 مغز تو دریاب!
🚨 @maghze_to
با «عقاید مخالف» چه کنیم؟
جامعه ما ضد دستور اسلام عمل میکند
🔺شهید استاد مطهری:
وظیفه داریم درباره مسلمانها و برادران مؤمن، تا هر حد که مقدور است، «حمل به صحت» کنیم؛ مگر آنجا که شرعاً راه بسته است، اما ما ضد این دستور اسلام رفتار میکنیم.
مثلا کسی «کتاب» در باب «علم امام» مینویسد که امام حسین از شهادت خود در کربلا بیخبر بوده. ما باید چه کنیم؟
خود آن آقا را میخواهیم. اصلًا «وظیفه اسلامی» این است. قبل از اینکه جار و جنجال راه بیندازیم و سر و صدا بکنیم و قبل از اینکه حرفی بزنیم، باید خود او را بخواهیم.
بگوییم ما از شما خواهش میکنیم نظر خودتان را درباره این مسئله توضیح بدهید.
او نظر خودش را میگوید. یک وقت به طور صریح و قاطع میگوید خیر، من این مطلب را قبول ندارم.
اما اگر سخنی گفت که برخلاف #عقیده ما بود و این عقیده از عقایدی بود که جزء «ضروریات مذهب» است، میگوییم راه تو از راه ما جداست.
اما اگر خودش توضیح داد، ولو توضیحش برخلاف ظاهر عبارتش بود، و ما دیدیم آنچه که او میگوید چیز بدی نیست، دیگر نباید «حمل به فساد» کنیم و جار و جنجال راه بیندازیم و «تکفیر» و «تفسیق» کنیم و احیاناً (واویلا چه چیزهایی هست!) افرادی بگویند من یقین دارم این آدم ولدالزنا است.
از کجا؟ چون میگویند فلان حرف را زده. چه صغرا و کبراهایی میچینند! و چه گناهان بزرگی را به نام «نهی از منکر» مرتکب میشوند.
اسلام میگوید: انْ شَهِدَ عِنْدَک خَمْسونَ قَسامَةً عَلی أنَّهُ قالَهُ وَ قالَ لَمْاقُلْهُ فَصَدِّقْهُ وَ کذِّبْهُمْ.
اگر پنجاه بینه شرعی حرفی را میزنند، اما از خودش پرسیدید و گفت من چنین چیزی نگفتم، حرف خودش را بپذیرید. وقتی از خودش پرسیدیم و گفت نه، حرف خودش را قبول کنیم.
حالا که حرف او را قبول کردیم، با کسانی که علیه وی نظر دادند، چه رفتاری کنیم؟ آنها را تفسیق کنیم که شما چرا تهمت زدید؟
نه، با آنها هم بد رفتار نمیکنیم و میگوییم شما هم اشتباه میکنید. دیگران میگویند پس آنها چه گفتند؟ میگوییم آنها هم اشتباه کردهاند،سوء تفاهم برایشان شده است.
اگر به این دستور عمل کنیم، این همه «نفاق» و «اختلاف» در میان ما پیدا نمیشود.
تا جای ممکن، هر دو طرف را حمل به صحت کردهایم.دستور اسلام است که ضَعْ فِعْلَ اخیک عَلی احْسَنِهِ. فعل آن فرد را حمل به احسن و اصلحش کن، فعل این را هم حمل به صلاحش کن.
▫️آشنایی با قرآن، ج۳، ص ۲۴۸ - ۲۵۰
@NaghdeAndisheh
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
جامعه ما ضد دستور اسلام عمل میکند
🔺شهید استاد مطهری:
وظیفه داریم درباره مسلمانها و برادران مؤمن، تا هر حد که مقدور است، «حمل به صحت» کنیم؛ مگر آنجا که شرعاً راه بسته است، اما ما ضد این دستور اسلام رفتار میکنیم.
مثلا کسی «کتاب» در باب «علم امام» مینویسد که امام حسین از شهادت خود در کربلا بیخبر بوده. ما باید چه کنیم؟
خود آن آقا را میخواهیم. اصلًا «وظیفه اسلامی» این است. قبل از اینکه جار و جنجال راه بیندازیم و سر و صدا بکنیم و قبل از اینکه حرفی بزنیم، باید خود او را بخواهیم.
بگوییم ما از شما خواهش میکنیم نظر خودتان را درباره این مسئله توضیح بدهید.
او نظر خودش را میگوید. یک وقت به طور صریح و قاطع میگوید خیر، من این مطلب را قبول ندارم.
اما اگر سخنی گفت که برخلاف #عقیده ما بود و این عقیده از عقایدی بود که جزء «ضروریات مذهب» است، میگوییم راه تو از راه ما جداست.
اما اگر خودش توضیح داد، ولو توضیحش برخلاف ظاهر عبارتش بود، و ما دیدیم آنچه که او میگوید چیز بدی نیست، دیگر نباید «حمل به فساد» کنیم و جار و جنجال راه بیندازیم و «تکفیر» و «تفسیق» کنیم و احیاناً (واویلا چه چیزهایی هست!) افرادی بگویند من یقین دارم این آدم ولدالزنا است.
از کجا؟ چون میگویند فلان حرف را زده. چه صغرا و کبراهایی میچینند! و چه گناهان بزرگی را به نام «نهی از منکر» مرتکب میشوند.
اسلام میگوید: انْ شَهِدَ عِنْدَک خَمْسونَ قَسامَةً عَلی أنَّهُ قالَهُ وَ قالَ لَمْاقُلْهُ فَصَدِّقْهُ وَ کذِّبْهُمْ.
اگر پنجاه بینه شرعی حرفی را میزنند، اما از خودش پرسیدید و گفت من چنین چیزی نگفتم، حرف خودش را بپذیرید. وقتی از خودش پرسیدیم و گفت نه، حرف خودش را قبول کنیم.
حالا که حرف او را قبول کردیم، با کسانی که علیه وی نظر دادند، چه رفتاری کنیم؟ آنها را تفسیق کنیم که شما چرا تهمت زدید؟
نه، با آنها هم بد رفتار نمیکنیم و میگوییم شما هم اشتباه میکنید. دیگران میگویند پس آنها چه گفتند؟ میگوییم آنها هم اشتباه کردهاند،سوء تفاهم برایشان شده است.
اگر به این دستور عمل کنیم، این همه «نفاق» و «اختلاف» در میان ما پیدا نمیشود.
تا جای ممکن، هر دو طرف را حمل به صحت کردهایم.دستور اسلام است که ضَعْ فِعْلَ اخیک عَلی احْسَنِهِ. فعل آن فرد را حمل به احسن و اصلحش کن، فعل این را هم حمل به صلاحش کن.
▫️آشنایی با قرآن، ج۳، ص ۲۴۸ - ۲۵۰
@NaghdeAndisheh
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Telegram
حسن مجیدیان
یادداشت ها و انتخاب های حسن مجیدیان
ارتباط از طریق :
@hamim1361
ارتباط از طریق :
@hamim1361
اگر علاقه ی به شعر معاصر دارید، «ورمشور» مجموعه ی بدی نیست. از سروده های استاد مرتضی امیری اسفندقه
#معرفی_کتاب
#کتاب_ورمشور
#شهرستان_ادب
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
#معرفی_کتاب
#کتاب_ورمشور
#شهرستان_ادب
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
🔹 از "فیلم لو رفته" تا جایزهی جشنوارهی کن
✅ چندین سال پیش، وقتی دانشجوی دورهی دکتری بودم، یک شب در اطراف میدان انقلاب دستفروش دورهگردی چند سیدی در ساکدستی کهنهای گذاشته بود و با صدای بلند فریاد میزد: "فیلم لو رفته از استخر تهرانپارس" و یا "فیلم لو رفته از هنرمندان.." دوست همکلاسی من از او پرسید: "سیدی زهرا امیرابراهیمی" را داری؟ مرد دورهگرد نگاهی به سر و وضع ما کرد و پرسید: "مأمور که نیستید؟!" وقتی لبخند ما را دید گفت: "از صبح تا حالا صدتا از این سیدی فروختم؛ بیایبد بریم اون پشت تا پیداش کنم." وقتی به فضای خلوتی در پشتِ خیابان رسیدیم، خِرت و پِرتهای داخلِ ساکدستیِ برزنتیاش را جابهجا کرد و از لای آن همه سیدی یکی را بیرون کشید و گفت: "آها، خودشه." سیدی را جلوی دوست ما گرفت. بزرگ روی آن نوشته شده بود: "نرگس". دوست من با پرداخت ده هزار تومان آن سیدی را گرفت و راهی محل استراحت شدیم. در راه از او پرسیدم: "فکر نمیکنید که این کار غیراخلاقیست؟ شما که دارید جامعهشناسی میخوانید باید متوجّه خطر این کار باشید." پاسخ روشنی نداد ولی معلوم بود که بیشتر از سرِ کنجکاوی سیدی را خریده است. عجله داشت که هر چه زودتر به خانه برسیم تا فیلمِ لو رفته را ببیند. وقتی به محل سکونت رسیدیم زود رفت سراغ لپتاپش و آن را روشن کرد. چند دقیقه بعد با خندههای بلند عصبی آمد پیش ما و گفت: "چه کلاهبرداری بود اون فروشندهی دورهگرد! درسهایی از قرآن آقای قرآئتی را به جای فیلم زهرا امیرابراهیمی به من قالب کرده."... بله، آن دورهگرد سیدیفروش دقیقا از اشتیاق زائدالوصف مردم برای سَرَک کشیدن به زندگی خصوصی این و آن بهره میجست و سودش را میبرد. مردمی که اهل جستجو در بارهی "فیلمِ لو رفتهی" این و آن هستند، به صورت طبیعی دورهگردهایی را هم پدید میآورند.
✅ چند روزِ پیش، وقتی زهرا امیرابراهیمی جایزهی بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنوارهی کن گرفت، هیجان و اشتیاقِ آن روزهای جامعهی ایران برای تماشای فیلمِ خصوصیِ لو رفتهی او را به یاد آوردم و به این فکر کردم که آن کنجکاویهای خسارتبار سبب شد تا یک خانم بازیگرِ جوان جلای وطن کرده و برود. اگر او در ایران مانده بود، علاوه بر تنبیه قضایی احتمالا الآن گوشهنشین بود و یا شاید به سرنوشت آزادهی نامداری دچار. فرق ما با جهانی که زهرا امیرابراهیمی را روی استیج کن برد دقیقا همین است. آنها میدانند که چگونه یک روح آسیبدیده را تیمار کنند به گونهای در عرض چند سال جایزهی بهترین بازیگر زن را از جشنوارهی کن بگیرد، در حالیکه ما مهارت عجیبی داریم در بازی با آبرو و شخصیّت اجتماعی این و آن، خانهنشین کردن آنها، و گاه وادار کردنشان به خودکشی.
مهراب صادقنیا
۱۴۰۱/۳/۸
@sadeghniamehrab
https://www.tgoop.com/sadeghniamehrab
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
✅ چندین سال پیش، وقتی دانشجوی دورهی دکتری بودم، یک شب در اطراف میدان انقلاب دستفروش دورهگردی چند سیدی در ساکدستی کهنهای گذاشته بود و با صدای بلند فریاد میزد: "فیلم لو رفته از استخر تهرانپارس" و یا "فیلم لو رفته از هنرمندان.." دوست همکلاسی من از او پرسید: "سیدی زهرا امیرابراهیمی" را داری؟ مرد دورهگرد نگاهی به سر و وضع ما کرد و پرسید: "مأمور که نیستید؟!" وقتی لبخند ما را دید گفت: "از صبح تا حالا صدتا از این سیدی فروختم؛ بیایبد بریم اون پشت تا پیداش کنم." وقتی به فضای خلوتی در پشتِ خیابان رسیدیم، خِرت و پِرتهای داخلِ ساکدستیِ برزنتیاش را جابهجا کرد و از لای آن همه سیدی یکی را بیرون کشید و گفت: "آها، خودشه." سیدی را جلوی دوست ما گرفت. بزرگ روی آن نوشته شده بود: "نرگس". دوست من با پرداخت ده هزار تومان آن سیدی را گرفت و راهی محل استراحت شدیم. در راه از او پرسیدم: "فکر نمیکنید که این کار غیراخلاقیست؟ شما که دارید جامعهشناسی میخوانید باید متوجّه خطر این کار باشید." پاسخ روشنی نداد ولی معلوم بود که بیشتر از سرِ کنجکاوی سیدی را خریده است. عجله داشت که هر چه زودتر به خانه برسیم تا فیلمِ لو رفته را ببیند. وقتی به محل سکونت رسیدیم زود رفت سراغ لپتاپش و آن را روشن کرد. چند دقیقه بعد با خندههای بلند عصبی آمد پیش ما و گفت: "چه کلاهبرداری بود اون فروشندهی دورهگرد! درسهایی از قرآن آقای قرآئتی را به جای فیلم زهرا امیرابراهیمی به من قالب کرده."... بله، آن دورهگرد سیدیفروش دقیقا از اشتیاق زائدالوصف مردم برای سَرَک کشیدن به زندگی خصوصی این و آن بهره میجست و سودش را میبرد. مردمی که اهل جستجو در بارهی "فیلمِ لو رفتهی" این و آن هستند، به صورت طبیعی دورهگردهایی را هم پدید میآورند.
✅ چند روزِ پیش، وقتی زهرا امیرابراهیمی جایزهی بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنوارهی کن گرفت، هیجان و اشتیاقِ آن روزهای جامعهی ایران برای تماشای فیلمِ خصوصیِ لو رفتهی او را به یاد آوردم و به این فکر کردم که آن کنجکاویهای خسارتبار سبب شد تا یک خانم بازیگرِ جوان جلای وطن کرده و برود. اگر او در ایران مانده بود، علاوه بر تنبیه قضایی احتمالا الآن گوشهنشین بود و یا شاید به سرنوشت آزادهی نامداری دچار. فرق ما با جهانی که زهرا امیرابراهیمی را روی استیج کن برد دقیقا همین است. آنها میدانند که چگونه یک روح آسیبدیده را تیمار کنند به گونهای در عرض چند سال جایزهی بهترین بازیگر زن را از جشنوارهی کن بگیرد، در حالیکه ما مهارت عجیبی داریم در بازی با آبرو و شخصیّت اجتماعی این و آن، خانهنشین کردن آنها، و گاه وادار کردنشان به خودکشی.
مهراب صادقنیا
۱۴۰۱/۳/۸
@sadeghniamehrab
https://www.tgoop.com/sadeghniamehrab
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Telegram
اخلاق در حوزه اجتماع
دین و اخلاق در جامعه ایران.
در اینجا روزنوشتهای اینجانب دربارهی دین و اخلاق در جامعهی ایران به اشتراک گذاشته میشود.
مهراب صادقنیا
برای ارتباط با مدیر روی پیوند زیر کلیک کنید:
@mehrabsadeghnia
در اینجا روزنوشتهای اینجانب دربارهی دین و اخلاق در جامعهی ایران به اشتراک گذاشته میشود.
مهراب صادقنیا
برای ارتباط با مدیر روی پیوند زیر کلیک کنید:
@mehrabsadeghnia
👍4
Forwarded from کمپین مبارزه با بیشعوری
📭 یه همسایه داریم بنده خدا شوهرش زندان افتاد. پول رهن خونه که هیچ، حتی درآمدی برای گذران زندگی هم نداشت. یکی از همسایهها یه واحد کامل در اختیارش گذاشت، گفت تا هر وقت که شوهرت آزاد شد. بقیه همسایهها من جمله خودمون هر ماه مواد غذایی و لباس و هر چی که مورد نیاز یه خانواده هست، براشون تهیه میکردیم. لباس نو تهیه میکردیم و بهشون توصیه میکردیم اگر اندازه نبود ببرند فلان مغازه عوض کنند ...
کمپین مبارزه با بیشعوری
کمپین مبارزه با بیشعوری
Telegram
کمپین مبارزه با بیشعوری
بیشعوری یعنی؛ دانسته و عمداً اشتباهات و خطاهای خود را تکرار کنیم.
تو کدامین چراغ را افروختی؟ برایم بنویس؛
@BishuooriAdmin
http://instagram.com/bishuoori
تبلیغات
@Bishuoori_Advertising
تو کدامین چراغ را افروختی؟ برایم بنویس؛
@BishuooriAdmin
http://instagram.com/bishuoori
تبلیغات
@Bishuoori_Advertising
👍1