tgoop.com/ha_mim1377/5245
Last Update:
به نام خدا
کتمان صورت مسئله پشت مواجهات هیجانی با ایران امروز
به نظر حقیر همان طور که مواجهه مالکشانه و توجیه گرانه با وضعیت موجود، باعث غفلت از صورت مسئله می شود
مواجهه دراماتیک و بیش از اندازه عاطفی با مسئله هم باعث می شود از ابعاد دیگر ماجرا غافل شویم و دست آخر باز از فهم مسئله بازبمانیم...
بنابر فهم محدود حقیر، ما امروز با یک مقوله ی بسیطی تحت این عنوان که جوانان برای سوالاتشان، پاسخی ندارند مواجه نیستیم بلکه با مقوله پیچیده تری مواجهیم، آن هم اینکه:
بله جوانان و نسل جدید با انباشتی از سوالات پاسخ داده نشده مواجه هستند که متاسفانه ساختار فرهنگی و تربیت رسمی ما در فهم همدلانه نسبت به این سوالات و ارائه پاسخ های اقناع کننده منطقی و عاطفی، غافل بوده ولی امروزه روز ما فقط با انباشتی از سوال پاسخ داده نشده مواجه نیستیم بلکه ما با جوانانی مواجهیم که جدا از این که سوالات خود را بدون پاسخ یافته اند، در طی این سال ها در داخل فریزر با سوالات بی پاسخ خود تنها ننشسته بوده اند و از کانال فضای مجازی و بستر های فرهنگی-تربیتی شبه رسمی و غیر رسمی جامعه ایران، خود را به حلقه های هویت سازی گره زده اند که امروزه از ایشان جوانانی ساخته که جدا از سوالات بدون پاسخ شان، حول این مسئله هم تا حدی به اجماع نسلی رسیده اند که اسلام و شاید در یک بیان دقیق تر متولیان رسمی تبلیغ اسلام در جمهوری اسلامی، ظرفیت پاسخ به سوال های ایشان را ندارد و از طرف دیگر چه بسا این اجماع نظری نیز در میان ایشان وجود داشته باشد که لایف استایل مدرن چه در ساحت نرم معنویتش و چه در ساحت فرهنگ و ایدئولوژی، از بستر پویاتر و منعطف تری برای برقراری دیالوگ و پاسخ گرفتن، برخوردار است
این بدین معنی است که امروز شاید صرف ارائه این راهکار که خب تا دیر نشده برویم و به سوالات بی پاسخ نسل جوان ، پاسخ بگوییم، کفایت نمی کند چرا که از یک سو هیمنه آنچه ما مرجعیت معرفتی استانداردش می دانیم در نزد این نسل فرو ریخته و از طرف دیگر مرجعیت معرفتی رقیب در نزد ایشان، حکم مادر دلسوز را پیدا کرده، لذا اگر قرار بر این باشد که از چگونگی وضع موجود بپرسیم و برای برون رفت از آن راه حل طلب کنیم، جا دارد که این گونه طرح مسئله کنیم که:
اساسا چگونه بایستی مرجعیت معرفتی استاندارد که مبلغ و مروج اسلام اصیل است را در نزد نسل جوان، احیا کنیم؟
مسئله ای که باز نبایستی از منظری مکانیکی و سطحی به آن نگاه شود و این گمان پیش بیاید که اگر کمیت محتوایی بالا برده شود و یا مبلغین و بانیان این مرجعیت تغییر لباس و تغییر شکل ظاهری بدهند، اوضاع تغییر خواهد کرد.
بلکه شاید باید از این زاویه به مسئله ورود پیدا کنیم که چه منطق و الگوریتم فکری ای باید ترویج شود تا در یک عرضه نامحدود و غیر بسته ی محتوایی، نسل جدید را به جست و جوی پاسخ اصیل سوالاتشان در میان حجم وسیع پاسخ های متنوع ترغیب کند. در واقع شاید در وضعیت کنونی، مسئله دیگر مرجعیت در ارائه پاسخ نیست بلکه مرجعیت برنده امروز، مرجعیت در منطق جست و جو پاسخ است که با ترغیب غیر مستقیم مخاطب به جست و جو پاسخ اصیل سوالاتش، او را به نوعی ارضای منطقی-روانشناختی رهنمون می کند.
آن وقت در چنین شرایطی است که ما اگر به واقع نسبت به مرجعیت معرفتی اسلام شیعی و تفکر انقلابی باور داشته باشیم، بایستی بدون هیچ ترسی به ترویج الگوی تفکر به جای ترویج پاسخ های کلیشه ای و غیرهمدلانه به سوالات، بپردازیم و پاسخ های خود را بدون هیچ دوپینگ حاکمیتی، در عرض دیگر پاسخ ها قرار دهیم و به انتظار بشینیم که نسل سردرگم امروز جامعه ما، خودش راهش را به سوی پاسخ های درست سوالاتش، پیدا کند.
البته این استراتژی یک لازمه ی دیگر نیز دارد، آن هم این که نسل امروز مبناگرایی را در جوار کارکردگرایی فهم می کند و این می طلبد که پاسخ های درست و استاندارد، جدا از تطبیق مبنایی با منابع اصیل معرفتی، از مطابقات لازم با مقتضیات حاکم بر زمان نیز برخوردار باشند و دستگاه تبلیغ و رسانه ما قادر باشد چندگام جلوتر از وضعیت و اقتضائات امروز، به تولید نسخه های معرفتی میان مدت که در عین مقطعی بودنشان به ستون های اصیل و حقیقی معرفتی اتکا دارند، بپردازد و دائما قادر باشد براساس یک الگوریتم استوار معرفتی، به نوسازی لایه لایه و عمیق شونده فکر و فرهنگ بپردازد.
@gozarazbohran
BY حسن مجیدیان
Share with your friend now:
tgoop.com/ha_mim1377/5245