حسن مجیدیان

Forwarded from محمدرضا زائرى

خاطره ای جالب از جناب دکتر هادی عالم زاده در باره مرحوم ایت الله بروجردی به اینجانب رسید که برای اطلاع دوستان بازنشر میکنم - صادق عبادی
12 اسفند 1400
به نام خدا

چند پیامی که اخیراً از سیره پسندیده و خردورزانه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی قُدِّسَ نفسُه الزکیّه در صفحات واتساپ خواندم، رویدادی را به خاطرم آورد که در سال ۱۳۳۴ شمسی در دانشسرای مقدماتی تهران ( که شبانه روزی بود) تحصیل می کردم.
نوجوانی ۱۷ ساله بودم و مقلّد مرحوم آیت الله بروجردی رحمه الله تعالی. شُبهه ای شرعی - به زعم من در آن ایام - در باب طهارت ظروف آشپزخانه برایم، پیش آمد و از خوردن غذا اجتناب کردم که ادامه آن دشوار و حتی ناممکن بود. تصمیم گرفتم که ترک ‌تحصیل کنم؛ اما پیش از اقدام به ترک تحصیل و خروج از این نهاد شبانه روزی، ساده لوحانه از ذهنم خطور کرد که این مشکل را با نوشتن نامه ای به محضر مرجع تقلید خود، عرضه دارم و از او کسب تکلیف کنم. نامه ای نوشتم و توسط یکی کارکنان که اجازه خروج و ورود به دانشسرا را داشت، به نزدیک ترین صندوق پست واقع در دروازه دولت در تهران انداخت. در حالی که هیچ امید و انتظاری از وصول نامه به دفتر آن زعیم عالیقدر و دریافت پاسخ نداشتم. چند روزی- به تعبیر هم درسانم- چون مرتاضان به نان خالی بسنده می کردم.
نزدیک به یک هفته بعد، توسط مدیریت به دفتر معاون دانشسرا احضار شدم. نگران و ترسان وارد اتاق آقای فیروز، معاون مهیب( در نظر ما شاگردان در آن ایام) دانشسرا شدم. جز معاون، سه ناشناس هم حضور داشتند. یکی از آنان با مهربانی و احترام خطاب به من گفت: اقای عالم زاده نامه شما را حضرت آیت الله بروجردی خوانده و از وزارت خانه خواسته، مشکل شما بررسی و پی گیری شود. امروز ما به آشپزخانه رفتیم و سفارش های لازم‌ را کردیم. هیچ اشکال شرعی برای غذا خوردن وجود نخواهد داشت. با خیال راحت از غذاها میل کنید.
هم اکنون، پس از ۵۶ سال، یعنی بیش از نیم سده که این رویداد را(با این جملات نارسا بر این صفحه ) می اورم، دقیقاً نمی دانم چرا اشک بر گونه هایم جاری می سازد. پیش از این هم، هرگاه که به نقل این رویداد پرداخته ام ، منقلب شده ام،اما هیچ گاه نتوانسته ام دلیل یا دلایل این انقلاب روحی را به روشنی دریابم، تا بتوانم بر کاغد بیاورم.
اما قدر متیقّن این است این رویداد بر همه کسانی که مرا از نزدیک می شناسند و این گزارش را تایید کرده اند، از جمله مسئولان آن روز دانشسرا و هم درسان من مسلم ساخت که نفوذ روحانیت شیعه و شخصیت علمی و معنوی حضرت آیت الله بروجردی قدس سره چه جایگاه والایی داشته که رژیم قَدَر قدرت سیاسی و امنیتی شاهنشاهی متکی به غرب و خاصه آمریکای جهانخوار و کودتاچی را ناگزیر کرد ،در برابر نامه دانش آموزی ناچیز که تنها متکی و ملتجی به مرجع تقلید خود است، سر تسلیم فرود آورد و به خواسته مشروع او گردن نهد.
https://www.tgoop.com/morzaeri
نوشته ها و انتخابهاي محمدرضا زائرى
اگر قابل دانستيد نگاهي بيندازيد و به دوستانتان نيز معرفي فرماييد!

www.tgoop.com/ha_mim1377/4865

151 viewsحا.میم, Mar 4, 2022 at 16:49

خاطره ای جالب از جناب دکتر هادی عالم زاده در باره مرحوم ایت الله بروجردی به اینجانب رسید که برای اطلاع دوستان بازنشر میکنم - صادق عبادی
12 اسفند 1400
به نام خدا

چند پیامی که اخیراً از سیره پسندیده و خردورزانه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی قُدِّسَ نفسُه الزکیّه در صفحات واتساپ خواندم، رویدادی را به خاطرم آورد که در سال ۱۳۳۴ شمسی در دانشسرای مقدماتی تهران ( که شبانه روزی بود) تحصیل می کردم.
نوجوانی ۱۷ ساله بودم و مقلّد مرحوم آیت الله بروجردی رحمه الله تعالی. شُبهه ای شرعی - به زعم من در آن ایام - در باب طهارت ظروف آشپزخانه برایم، پیش آمد و از خوردن غذا اجتناب کردم که ادامه آن دشوار و حتی ناممکن بود. تصمیم گرفتم که ترک ‌تحصیل کنم؛ اما پیش از اقدام به ترک تحصیل و خروج از این نهاد شبانه روزی، ساده لوحانه از ذهنم خطور کرد که این مشکل را با نوشتن نامه ای به محضر مرجع تقلید خود، عرضه دارم و از او کسب تکلیف کنم. نامه ای نوشتم و توسط یکی کارکنان که اجازه خروج و ورود به دانشسرا را داشت، به نزدیک ترین صندوق پست واقع در دروازه دولت در تهران انداخت. در حالی که هیچ امید و انتظاری از وصول نامه به دفتر آن زعیم عالیقدر و دریافت پاسخ نداشتم. چند روزی- به تعبیر هم درسانم- چون مرتاضان به نان خالی بسنده می کردم.
نزدیک به یک هفته بعد، توسط مدیریت به دفتر معاون دانشسرا احضار شدم. نگران و ترسان وارد اتاق آقای فیروز، معاون مهیب( در نظر ما شاگردان در آن ایام) دانشسرا شدم. جز معاون، سه ناشناس هم حضور داشتند. یکی از آنان با مهربانی و احترام خطاب به من گفت: اقای عالم زاده نامه شما را حضرت آیت الله بروجردی خوانده و از وزارت خانه خواسته، مشکل شما بررسی و پی گیری شود. امروز ما به آشپزخانه رفتیم و سفارش های لازم‌ را کردیم. هیچ اشکال شرعی برای غذا خوردن وجود نخواهد داشت. با خیال راحت از غذاها میل کنید.
هم اکنون، پس از ۵۶ سال، یعنی بیش از نیم سده که این رویداد را(با این جملات نارسا بر این صفحه ) می اورم، دقیقاً نمی دانم چرا اشک بر گونه هایم جاری می سازد. پیش از این هم، هرگاه که به نقل این رویداد پرداخته ام ، منقلب شده ام،اما هیچ گاه نتوانسته ام دلیل یا دلایل این انقلاب روحی را به روشنی دریابم، تا بتوانم بر کاغد بیاورم.
اما قدر متیقّن این است این رویداد بر همه کسانی که مرا از نزدیک می شناسند و این گزارش را تایید کرده اند، از جمله مسئولان آن روز دانشسرا و هم درسان من مسلم ساخت که نفوذ روحانیت شیعه و شخصیت علمی و معنوی حضرت آیت الله بروجردی قدس سره چه جایگاه والایی داشته که رژیم قَدَر قدرت سیاسی و امنیتی شاهنشاهی متکی به غرب و خاصه آمریکای جهانخوار و کودتاچی را ناگزیر کرد ،در برابر نامه دانش آموزی ناچیز که تنها متکی و ملتجی به مرجع تقلید خود است، سر تسلیم فرود آورد و به خواسته مشروع او گردن نهد.
https://www.tgoop.com/morzaeri
نوشته ها و انتخابهاي محمدرضا زائرى
اگر قابل دانستيد نگاهي بيندازيد و به دوستانتان نيز معرفي فرماييد!

BY حسن مجیدیان