HA_MIM1377 Telegram 4577
هژمونی ابتذال قمی و پایان مکتب اسلام‌گرایی مشهد
به یاد علامه حکیمی


🔴در دوران دانشجویی من نیز مثل بسیاری محمدرضا حکیمی و مکتب تفکیک را بعنوان منکرین فلسفه و نقل‌گرا و اخباری‌مسلک می‌شناختم تا اینکه در خلال پژوهشهای رساله دکتریم درباره فلسفه سیاسی فارابی با استاد فاضل اما متأسفانه بسیار گمنامی به نام عبدالجواد فلاطوری و مقاله‌ای که محمدرضا حکیمی در یادبود او نوشته بود آشنا شدم. به تدریج دریافتم که حکیمی و فلاطوری آخرین بازمانده‌های نسلی از اندیشمندان دینی بودند که دستگاه اندیشه دینی آنها بسیار پیچیده‌تر و تکامل‌یافته تر از آن چیزی است که در مباحثات الهیاتی بعد از انقلاب وجود دارد. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد که ما با سیری از تکامل اندیشه دینی از دوره سلطنت ناصری تا انقلاب ۱۳۵۷ در بیرون از حوزه‌های علمیه مواجهیم که متأسفانه سرگنبین صفرا فزود و پیروزی انقلاب اسلامی که ثمره همه این نهضتهای فکری بود، با به قدرت رساندن حوزویان تمام این تلاشها را ناکام گذاشت و با حاکم شدن اجباری دستگاه معرفت‌شناختی-الهیات اسکولاستیک حوزویان بر فضای فرهنگی کشور سررشته همه آن پیشرفتهای فکری بر باد رفت.

🔴مرحوم علامه حکیمی در غربت از دنیا رفت، بی‌آنکه بتواند بعنوان یکی از مهمترین بازماندگان یکی از مکاتب مهم اندیشه دینی قبل از انقلاب یعنی مکتب مشهد، در برابر هژمونی ابتذال قمی مقاومت کند. مکتبی که افرادی چون محمدتقی شریعتی، علی شریعتی، عبدالجواد فلاطوری، حبیب‌الله آشوری، حیدر رحیم‌پور ازغدی و محمدرضا حکیمی را در خود پرورش داد و به میزان زیادی بر اندیشه نهضت خداپرستان سوسیالیست، حجت الاسلام سید علی خامنه‌ای متقدم (پیش از چرخش فکری در جمهوری دوم) و احتمالاً مهندس بازرگان تأثیر گذاشت. مهمترین رکن فکری مکتب اسلام‌گرایی مشهد این بود که دستگاه متافیزیکی فلسفه اسلامی و چارچوب اندیشه عقاید منجمد اسکولاستیک حوزوی را عامل اصلی عقب‌ماندگی مسلمانان می‌دانستند و از یک چرخش اساسی از مسلمان سنتی به مسلمانی مترقی سخن می‌گفتند که علم تجربی، سیاست و عمل را معیار مسلمانی خود قرار دهد. کلیدواژه‌های اصلی این جریان توحید عملی، احیای فکر دینی، زوال مسلمین و مکتب عقل و عدل بود. نگاهی اولیه کافی است که متوجه شویم تمام عناصر این نواندیشی دقیقاً همان چیزهایی هستند که بلافاصله با پیروزی انقلاب اسلامی توسط روحانیت قمی قلمع و قمع شد و اثری از آن دینداری مسلمانان رسمی ولایی باقی نماند.

🔴اشتباه بزرگ این است که مخالفت این مکتب با فلسفه اسلامی را به مثابه مخالفت آنها با عقلانیت تلقی کنیم. در واقع مخالفت این مکتب در اصل با متافیزیکی‌اندیشی یونانی رخنه‌کرده در دینداری ماست و این چیزی است که در ادبیات امروز به عنوان چرخش پسانیچه‌‎ای از معرفت‌شناسی به عمل و پرکسیس از آن یاد می‌شود. در مقاله‌ای از فلاطوری که در همینجا (https://www.tgoop.com/IslamicLeft/1144) ضمیمه می‌کنم، او توضیح می‌دهد که مشکل اصلی با نوعی از عقلانیت دینی متافیزیکی و یونانی است که ادعای معصومیت و جزمیت دارد و اتفاقاً مکتب مشهد اسلام‌گرایی از عدم قداست و متساوی بودن فکر خطامند و زمینه‌مند بشری در فهم از دین تأکید دارد. از همین روست که مکتب تفکر دینی مشهد بر عکس مکتب اندیشه اسکولاستیک قم به روی آخرین تحولات تفکر بشری گشوده است و از آخرین دستاوردهای علوم طبیعی و انسانی و تاریخی و سیاسی برای تکامل معرفت دینی خود بهره می‌گیرد. بعلاوه الهیات نوینی که دراین رویکرد پدید می‌آید به خاطر چرخش حادث شده از نظر به عمل فی‌نفسه انتقادی است.

♦️گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی دهه چهل و پنجاه شمسی از بسیاری وجوه تحت تأثیر مکتب اسلامگرایی مشهد است اما تشکیل دولت اسلامی پس از پیروزی به دلایل مفصلی که برخی از وجوه آن در این کانال مورد بررسی قرار گرفته به دست الهیات سنتی قم و البته در تلفیق با اندیشه شرق‌گرایانه دیگر کانونهای مروج فلسفه اسلامی در رژیم پهلوی و با حذف این الهیات مترقی چپ‌گرا صورت پذیرفت. قدرت گرفتن روزافزون جناح راست حزب جمهوری اسلامی، زوال امر سیاسی در کشور، نشستن کسانی چون مصباح یزدی و داوری اردکانی بر کرسی ایدئولوگ انقلاب به جای علی شریعتی و نزدیک شدن تدریجی آیت الله خامنه‌ای به روحانیت قم نتایج درهم تنیده‌ای هستند که در غلبه روحانیت قم بر روشنفکری دینی مشهد و حذف اسلام سیاسی مکتب مشهد ریشه دارد...
محمدحسین بادامچی
https://www.tgoop.com/ha_mim1377



tgoop.com/ha_mim1377/4577
Create:
Last Update:

هژمونی ابتذال قمی و پایان مکتب اسلام‌گرایی مشهد
به یاد علامه حکیمی


🔴در دوران دانشجویی من نیز مثل بسیاری محمدرضا حکیمی و مکتب تفکیک را بعنوان منکرین فلسفه و نقل‌گرا و اخباری‌مسلک می‌شناختم تا اینکه در خلال پژوهشهای رساله دکتریم درباره فلسفه سیاسی فارابی با استاد فاضل اما متأسفانه بسیار گمنامی به نام عبدالجواد فلاطوری و مقاله‌ای که محمدرضا حکیمی در یادبود او نوشته بود آشنا شدم. به تدریج دریافتم که حکیمی و فلاطوری آخرین بازمانده‌های نسلی از اندیشمندان دینی بودند که دستگاه اندیشه دینی آنها بسیار پیچیده‌تر و تکامل‌یافته تر از آن چیزی است که در مباحثات الهیاتی بعد از انقلاب وجود دارد. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد که ما با سیری از تکامل اندیشه دینی از دوره سلطنت ناصری تا انقلاب ۱۳۵۷ در بیرون از حوزه‌های علمیه مواجهیم که متأسفانه سرگنبین صفرا فزود و پیروزی انقلاب اسلامی که ثمره همه این نهضتهای فکری بود، با به قدرت رساندن حوزویان تمام این تلاشها را ناکام گذاشت و با حاکم شدن اجباری دستگاه معرفت‌شناختی-الهیات اسکولاستیک حوزویان بر فضای فرهنگی کشور سررشته همه آن پیشرفتهای فکری بر باد رفت.

🔴مرحوم علامه حکیمی در غربت از دنیا رفت، بی‌آنکه بتواند بعنوان یکی از مهمترین بازماندگان یکی از مکاتب مهم اندیشه دینی قبل از انقلاب یعنی مکتب مشهد، در برابر هژمونی ابتذال قمی مقاومت کند. مکتبی که افرادی چون محمدتقی شریعتی، علی شریعتی، عبدالجواد فلاطوری، حبیب‌الله آشوری، حیدر رحیم‌پور ازغدی و محمدرضا حکیمی را در خود پرورش داد و به میزان زیادی بر اندیشه نهضت خداپرستان سوسیالیست، حجت الاسلام سید علی خامنه‌ای متقدم (پیش از چرخش فکری در جمهوری دوم) و احتمالاً مهندس بازرگان تأثیر گذاشت. مهمترین رکن فکری مکتب اسلام‌گرایی مشهد این بود که دستگاه متافیزیکی فلسفه اسلامی و چارچوب اندیشه عقاید منجمد اسکولاستیک حوزوی را عامل اصلی عقب‌ماندگی مسلمانان می‌دانستند و از یک چرخش اساسی از مسلمان سنتی به مسلمانی مترقی سخن می‌گفتند که علم تجربی، سیاست و عمل را معیار مسلمانی خود قرار دهد. کلیدواژه‌های اصلی این جریان توحید عملی، احیای فکر دینی، زوال مسلمین و مکتب عقل و عدل بود. نگاهی اولیه کافی است که متوجه شویم تمام عناصر این نواندیشی دقیقاً همان چیزهایی هستند که بلافاصله با پیروزی انقلاب اسلامی توسط روحانیت قمی قلمع و قمع شد و اثری از آن دینداری مسلمانان رسمی ولایی باقی نماند.

🔴اشتباه بزرگ این است که مخالفت این مکتب با فلسفه اسلامی را به مثابه مخالفت آنها با عقلانیت تلقی کنیم. در واقع مخالفت این مکتب در اصل با متافیزیکی‌اندیشی یونانی رخنه‌کرده در دینداری ماست و این چیزی است که در ادبیات امروز به عنوان چرخش پسانیچه‌‎ای از معرفت‌شناسی به عمل و پرکسیس از آن یاد می‌شود. در مقاله‌ای از فلاطوری که در همینجا (https://www.tgoop.com/IslamicLeft/1144) ضمیمه می‌کنم، او توضیح می‌دهد که مشکل اصلی با نوعی از عقلانیت دینی متافیزیکی و یونانی است که ادعای معصومیت و جزمیت دارد و اتفاقاً مکتب مشهد اسلام‌گرایی از عدم قداست و متساوی بودن فکر خطامند و زمینه‌مند بشری در فهم از دین تأکید دارد. از همین روست که مکتب تفکر دینی مشهد بر عکس مکتب اندیشه اسکولاستیک قم به روی آخرین تحولات تفکر بشری گشوده است و از آخرین دستاوردهای علوم طبیعی و انسانی و تاریخی و سیاسی برای تکامل معرفت دینی خود بهره می‌گیرد. بعلاوه الهیات نوینی که دراین رویکرد پدید می‌آید به خاطر چرخش حادث شده از نظر به عمل فی‌نفسه انتقادی است.

♦️گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی دهه چهل و پنجاه شمسی از بسیاری وجوه تحت تأثیر مکتب اسلامگرایی مشهد است اما تشکیل دولت اسلامی پس از پیروزی به دلایل مفصلی که برخی از وجوه آن در این کانال مورد بررسی قرار گرفته به دست الهیات سنتی قم و البته در تلفیق با اندیشه شرق‌گرایانه دیگر کانونهای مروج فلسفه اسلامی در رژیم پهلوی و با حذف این الهیات مترقی چپ‌گرا صورت پذیرفت. قدرت گرفتن روزافزون جناح راست حزب جمهوری اسلامی، زوال امر سیاسی در کشور، نشستن کسانی چون مصباح یزدی و داوری اردکانی بر کرسی ایدئولوگ انقلاب به جای علی شریعتی و نزدیک شدن تدریجی آیت الله خامنه‌ای به روحانیت قم نتایج درهم تنیده‌ای هستند که در غلبه روحانیت قم بر روشنفکری دینی مشهد و حذف اسلام سیاسی مکتب مشهد ریشه دارد...
محمدحسین بادامچی
https://www.tgoop.com/ha_mim1377

BY حسن مجیدیان


Share with your friend now:
tgoop.com/ha_mim1377/4577

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Don’t publish new content at nighttime. Since not all users disable notifications for the night, you risk inadvertently disturbing them. Telegram channels fall into two types: A Hong Kong protester with a petrol bomb. File photo: Dylan Hollingsworth/HKFP. Administrators Add up to 50 administrators
from us


Telegram حسن مجیدیان
FROM American