tgoop.com/gholow2/375
Last Update:
🔺معنای نفی علم غیب
(نقد تفویض)
یکی از کاربران کانال گفتهاند:
روایات مورد استناد در نفی علم غیب، ناظر به علم غیب استقلالی اهل بیت ع است. و دلیل بر تقیید علم اهل بیت علیهم السلام نمیشود؛ چون علم اهل بیت ع حضوری است.
پاسخ:
وقتی علم اهل بیت علیهم السلام زیاد میشود، یعنی بالفعل همه چیز نزد ایشان نیست، و اموری از ایشان غائب و نهان است. و ادله بسیاری صریحا علم برخی چیزها را از ایشان نفی کرده است.
اگر علم به غیب بود، دیگر نیاز به وحی و نقر و نکت و سماعی نبود و…
مطالعه دقیق روایات و اقوال علما که ارائه شد به فهم مطلب کمک میکند.
نکته دیگر اینکه منتقد ظاهراً چندان از فضای جریانهای عصر اهل بیت ع آگاه نیست. توضیح آن که با بررسی قرائن به نظر میآید گفتمان غالب تر بر جریانهای غالی، تفویض بوده است. در این رویکرد به جای اینکه غلات مستقیماً ادعای الوهیت اهل بیت ع یا حلول بنمایند، صفات خدا گونه برای اهل بیت علیهم السلام ثابت مینمایند.
روشن است که قول به خالقیت اهل بیت علیهم السلام مستقل از خدا، و یا علم غیب استقلالی کفری بسیار شنیع است که تنها فرقههایی خاص از غلات زیر بار آن رفتهاند. و اکثر غلات شناخته شده چنین تفسیری از خالقیت و علم ائمه ع نداشتند، بر همین اساس رد بر آنان در روایات نیز ناظر به علم و خلق استقلالی ائمه ع نیست. بلکه بنا بر برخی از رویات نفی علم غیب انکار بر حدود اطلاقی آن برای امام بوده است.
هم چنین گاه برخی گمان بردهاند آیات شریفه زیر دال بر تفویض غیب به ائمه ع است:
قُلْ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَدا (۲۵) عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً (۲۶) إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (۲۷) (سوره جن)
در پاسخ باید گفت تعبیر همچون آفتاب «إن ادری» در آیه شریفه به خوبی نشان میدهد که رسول اکرم ص بر تمام غیب مطلع نمیشود، و از سیاق کاملاً هویدا است که در اینجا نیز عالم الغیب مانند دیگر آیات به عنوان وصف اختصاصی خداوند آمده است. چنانکه روایات بسیاری که صریحاً «#علم_غیب» را از نبی و امام نفی کردهاند، ناظر به همه آیات مرتبط و از جمله این آیه هستند. بنا بر این، اظهار بر غیب نبی ص به معنای اطلاع یافتن حضرت از برخی از غیب است، در حدی که خداوند تعلیم نماید.
و لذا مرحوم طبرسی در مجمع البیان مینویسد: «فإنه یطلعه علی ما شاء من غیبه علی حسب ما یراه من المصلحة»
در روایات مفسره نیز آمده:
«فَإِنَّ الْغَیْبَ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی قَالَ ع أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضَی وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِکَ الرَّسُولِ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِه» (الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۴۳؛ الثاقب فی المناقب، ص۱۸۹)
و در روایت دیگری در الکافی و بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۱۳به سند معتبر در تفسیر آیه به محدودیت اظهار بر غیب اشاره شده است. چنانکه از دیگر روایات متواتر نیز قابل فهم است.
نمونه کلمات عالمان:
فإنّ المراد بعلم الغیب هو العلم الّذی لا یکون مستفادا عن سبب یفیده و ذلک إنّما یصدق فی حقّ اللّه تعالی إذ کلّ علم لذی علم عداه فهو مستفاده من جوده إمّا بواسطة أو بغیر واسطة فلا یکون علم غیب و إن کان اطّلاعا علی أمر غیبیّ لا یتأهّل للاطلاع علیه کلّ الناس بل یختصّ بنفوس خصت بعنایة إلهیّة کما قال تعالی «عٰالِمُ الْغَیْبِ فَلاٰ یُظْهِرُ عَلیٰ غَیْبِهِ أَحَداً» (شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج۱، ص۸۴)
الغلاة الواصفون للأئمة بصفات الألوهية حتى يتمسكوا به على مذهبهم الباطل و يشبهوا على الناس بأنهم يعلمون الغيب. و لا يعلم الغيب إلا الله... لأن علم الغيب من غير تعلم و وحي و إلهام من صفات الله تعالى و كل الأنبياء و الأوصياء كانوا يعلمون بعض الغيوب بوحيه أو بإلهامه سبحانه. (مرآة العقول، ج6، ص131)
@gholow2
BY غلوپژوهی
Share with your friend now:
tgoop.com/gholow2/375