tgoop.com/gholow2/1994
Last Update:
🕋 نکاتی درباره خاستگاه انگاره تغییر قبله از مکه به کربلا پس از ظهور امام عصر عج
تغییر قبله از مکه به کربلا پس از ظهور امام مهدی (ع)، انگارهای است که به صورت کمرنگ در فرهنگِ شفاهیِ برخی از عوام شیعه دیده میشود. بیتردید این تصوّر با ضروریات دین اسلام و نصوص قرآن و سنّت در تضادّ است. برخی از منبریان مانند مرتضی آقا تهرانی، مسعود عالی و جعفر ناصری، در سالهای اخیر سعی کردهاند برداشت نوی از این انگاره ارائه داده و آن را به مراسم جهانیِ اربعین گره بزنند. روشن است که این برداشت کاملاً ذوقی است و نه با مفهوم «تغییر قبله از مکه» مطابقت دارد و نه به زمان بعد از ظهور امام مهدی (عج) مربوط است! بهتر است به جای ارائه تفسیر جدید از انگارههای کهن، به ریشهیابی و بازشناسی تاریخی آنها بپردازیم.
از جمله کسانی که به نشرِ این انگاره دامن زده، ابوالحسن مرندی (م1349ق) است. او در باب 66 جلد اول نور الانوار (ص304) در تأویل روایت ارتداد اصحاب قائم (عج)، مینویسد: «لعل المراد بالکلام الذی ذکره القائم لاصحابه هو جعله کربلاء قبلة للناس و الله العالم بالصواب.» همو در ص143 از کتاب «ترجمه جراید سبعه از مستطرفات مظهر الانوار جلد رابع نور الانوار» که به سال 1332ق نگاشته، این تأویل را به «بعض علما» نسبت میدهد: «مؤلف گوید مراد از کلام حضرت قائم شاید این باشد که کربلا را قبله قرار بدهد و حجر اسود را از جایش نقل و در کربلا نصب نماید باین واسطه تمام اصحابش مگر دوازده نفر مرتد شوند چنانچه بعض علما رضوان الله علیهم ذکر کردهاند.»
با توجه به مضمون غالیانه این تأویل، حدس زده می شد که مقصود از بعض علما یکی از علمای شیخیه باشد. آن چه این گمان را تقویت میکرد ارادت مرندی به شیخ احمد احسائی بود. چنان که او در باب 37 مجمع النورین (ص85) پس از تطبیق موصول «الذی» در «أَ كَفَرْتَ بِالَّذي خَلَقَكَ مِنْ تُراب» بر امیر المؤمنین (ع) -که تفویض محض است- مینویسد: «و یؤیده ما ذکره شیخنا العلّام الأحسائی فی المسائل القطیفیة من الخبر...». این حدس با یکی از پژوهشگران خبره در تراث شیخیه در میان گذاشته شد و ایشان پس از مراجعه به منابع، اسناد و شواهدی در اختیار نهاد که این حدس را کاملاً تأیید میکرد. (به سببِ عدم رضایت ایشان، فعلاً امکان ارجاع به آن منابع وجود ندارد.)
اما به نظر میرسد، نظریهپردازان شیخیه در این جا نیز مانند بسیاری از آراء و عقایدشان، وامدارِ غالیان کهن و به ویژه نصیریه باشند. شاهد این فرضیه، سندی بس گرانبها در تراث نصیریان، یعنی دیوان حسین بن حمدان خصیبی –لعنه الله- است. این دیوان علی رغم آن که تقیهآمیز و رمزی بوده و از نظر شدت کتمان در رده میانی آثار نصیری طبقهبندی میشود (طبرانی، الجواهر، 2016، ص43؛ مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص12؛ و نک: حدا، مهدیة الرشاد، 423؛ حمین، قلائد الدرر، ص443)، نشان دهنده بسیاری از عقاید کفرآمیز خصیبی است . جالب آن که در این دیوان، بخشی از رموز غالیانه روایاتِ جعلی کتاب الهدایة الکبری، گشوده شده و از این جهت منبع بسیار مهمی است.
خصیبی در یکی از اشعار خود میگوید:
«وينقل كعبة بيت الحرام/ إلى حرم يا له من حرام
إلى جانب الطّور في بقعةٍ/ مباركة ذات نور ختام
بها كلّم الله موسى وقد/ أتاه كلام وخير الكلام
وربوةٍ ذات قرارٍ معينٍ/ بها مريمٌ ولدت بالغلام» (مرهج، شرح دیوان، ص291-292).
خصیبی در این جا تصریح میکند که حضرت مهدی (عج) کعبه را به حرمی انتقال خواهد داد که همان «بقعه مبارکه» و «ربوة ذات قرار و معین» و محل تولّد عیسی ع است. مقصود او از این اشارات سرزمین کربلا است؛ چنان که در الهدایة مینویسد: «مَشْهَدُهُ الْبُقْعَةُ الْمُبَارَكَةُ وَ الرَّبْوَةُ ذَاتُ قَرارٍ وَ مَعِينٍ بِكَرْبَلَاءَ غَرْبِيِّ الْفُرَاتِ» (الهداية الكبرى، ص202). شارح دیوان نیز در شرح ابیات مینویسد: «یعنی ینقل الکعبة من مکة الی البقعة المبارکة و هی ظاهراً کربلاء» (مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص292).
بنابراین تا این جا میتوان نتیجه گرفت، پیشینه انگاره تغییر قبله، دست کم به غالیان قرن 4 و به طور مشخّص حسین بن حمدان خصیبی باز میگردد. او در الهدایة نیز به تغییر قبله اشاره کرده که در مقاله دیگری بحث خواهد شد. درباره ریشههای این تفکّر غالیانه، میتوان مباحث بیشتری را مطرح کرد. در این جا تنها به این نکته اشاره میشود که به طور کلّی در برخی رویکردهای باطنی غلوّ و تصوّف بیمهری، بیاعتنایی و بغض آشکاری نسبت به کعبه معظّمه، این خانه امن و محترم خداوند و یادگار پیامبران الهی و منادیان توحید، دیده میشود. به عنوان مثال، ابن شعبه حرانی کعبه را بتِ ابلیس در زمین معرفی میکند (حقائق اسرار الدین، ص157).
برای نمونههایی از صوفیه رک: کانال خرقه تزویر. همچنین درباره اهمیت حج و ارزش کعبه نزد امامان رک: کتاب ذاکر، دریاب خانه را (هلمّ الی الحجّ).
منبع: وبلاگ آثار
@gholow2
BY غلوپژوهی
Share with your friend now:
tgoop.com/gholow2/1994