tgoop.com/gholow2/1957
Last Update:
⚠️ سرگردانی مؤلف سه دقیقه در قیامت در ماهیت داستان
در کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت، از طرفی کلّیت داستان مربوط به برزخ است؛ در حالی که بسیاری از ماجراهایی که درباره حسابرسی و... ادعا کرده بنا بر اعتقاد مسلمین مربوط به قیامت است!
مثلاً مینویسد: «جوان پشت میز، به آن کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید، گفت: کتاب خودت هست، بخوان. امروز برای حسابرسی، همین که خودت آن را ببینی کافی است. چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: اقرأ کتابک، کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا. این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت (سه دقیقه در قیامت، ص23، چاپ پانزدهم).
در حالی که این آیه درباره قیامت است: «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ في عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً. اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً» (اسراء: 13-14).
برای همین است که خودِ نویسنده هم سرگردان است که این داستان را چه بنامد و دربارهاش چه بگوید و در کلافی از تناقضات افتاده است. در حالی نام کتاب را «سه دقیقه در قیامت» گذاشته، که قیامتی بر پا نشده است! لذا برای برون رفت از این اشکال اساسی مجبور شده، -به صورت نقل از یکی از علما- به توجیهی عارفانه متمسّک شود: «ایشان به بررسی اعمال مشغول شدند که مربوط به قیامت است. در برزخ این گونه به اعمال ما پرداخته نمیشود. ولی روایاتی هم داریم که شروع قیامت را از مرگ انسان می دانند» (سه دقیقه در قیامت، ص111، چاپ 15).
چنان که میبینیم ایشان خود، تناقض موجود در کتابش را دریافته و میخواهد آن را با استناد به روایتِ «من مات فقد قامت قیامته» برطرف کند! این روایت، تنها در منابع دستِ چندم یا متأثر از ادبیات عرفانی، به صورت بی سند یا با سند غیر اصیل به پیامبر ص نسبت داده شده است. در منابع دیگر به صورت یک جمله منسوب به برخی از تابعین آمده است (برای نمونه نک: البانی، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، 11/ 819). صد البته این جمله را تنها به صورت کنایی می توان پذیرفت؛ چرا که دیدگاه اسلام درباره قیامت و مقدماتِ جهان شمول آن و تفاوت قیامت با برزخ در آیات و روایات بیشمار بیان شده و جای توجیه و تأویل ندارد.
از سوی دیگر این سرگذشت، با آن چه در منابعِ دینی درباره برزخ و مرگ نیز آمده، همخوانی ندارد و لذا در جایی از کتاب، نویسنده به صورتی تناقض آمیز، به لفظ «مکاشفه» -البته از زبان یکی از علمای ربانی- پناه میبرد:
«لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم. ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی، بحث زمان و مکان مطرح نبوده، لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشید.» (سه دقیقه در قیامت، ص86، چاپ 15).
در همین جا به عبارت «بحث زمان و مکان طرح نبوده» دقت کنید. در جای خود در علوم عقلی و کلام، ثابت شده که اساساً این که مخلوقات فارغ از زمان باشند، محال و نامعقول است. اما گذشته از این، داستانی که خود نویسنده شرح داده سرتاسر از عنصر زمان و مکان بهره گرفته است. نویسنده در جای دیگر نیز می گوید: «آن جا زمان مطرح نبود. آن جا احتیاج به کلام نبود.» (سه دقیقه در قیامت، ص83، چاپ 15).
شاید نویسنده مفهوم زمان را به درستی نمی داند و گر نه بدون در نظر گرفتن زمان، کل داستان و به ویژه تغییرِ تقدیر راوی به شفاعتِ حضرت زهرا س اساساً بی معنا خواهد بود. کما این که جملاتی مانند این جمله از مَلَکِ حسابرسی مهمل خواهد ماند: «مدّتی پیش، مسابقه فوتبال بود.»! (سه دقیقه در قیامت، ص75، چاپ 15).
کتاب سه دقیقه در قیامت، نه با آموزههای دین درباره روز قیامت کاملاً سازگار است؛ نه با توصیفات قرآن و روایات درباره مرگ و برزخ مطابقت دارد و نه با آنچه به عنوان تجربه نزدیک به مرگ (NDE) ادعا میشود کاملاً همسو است! نه با نظر عرفا و فلاسفه هماهنگ است و نه با نظر متکلمین و اهل حدیث! در واقع ملغمهای است از همه اینها و از هر یک اجزائی را به وام گرفته و با عناصرِ خیالی رمانها، فیلمها و سریالهایی که قبلاً در این زمینه عرضه شده، ترکیب کرده و در نهایت رنگ و لعابِ انقلابی و بسیجی به همه کشیده است!
نشر #ابراهیم_هادی
@gholow2
BY غلوپژوهی
Share with your friend now:
tgoop.com/gholow2/1957