#یلداتون_مبارک
هم آب و شراب و چای و دمنوشم باش
هم نغمه ناز عشق در گوشم باش
#يلدا همه قشنگی اش جز اين نيست
يك ثانيه بيشتر در آغوشم باش
#فرشتہ_خدابندھ
࿇༅✿ @ghazalestan_org ✿༅࿇
هم آب و شراب و چای و دمنوشم باش
هم نغمه ناز عشق در گوشم باش
#يلدا همه قشنگی اش جز اين نيست
يك ثانيه بيشتر در آغوشم باش
#فرشتہ_خدابندھ
࿇༅✿ @ghazalestan_org ✿༅࿇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعجـاز جهــان آفـرینش مـادر
پرمهـرترین چــراغ بینش مـادر
بین همــه ی گزینـه هـای برتر
کرده ست خداتو را گزینش مادر
#فرشته_خدابنده
࿇༅✿ @ghazalestan_org ✿༅࿇
پرمهـرترین چــراغ بینش مـادر
بین همــه ی گزینـه هـای برتر
کرده ست خداتو را گزینش مادر
#فرشته_خدابنده
࿇༅✿ @ghazalestan_org ✿༅࿇
𖣔 رباعی𖣔
صبحانه "عسل بوسه" برایم بفرست
مفهوم اجابت دعايم بفرست
از دور صدا نزن مرا ديوانه
آن لب كه شبي زده صدايم بفرست
#فرشته_خدابنده
࿇ @ghazalestan_org ࿇
صبحانه "عسل بوسه" برایم بفرست
مفهوم اجابت دعايم بفرست
از دور صدا نزن مرا ديوانه
آن لب كه شبي زده صدايم بفرست
#فرشته_خدابنده
࿇ @ghazalestan_org ࿇
Forwarded from انجمن ادبی غزلستان
کانون ادبی غزلستان
برگزار میکند .
@ghazalestan_anjoman
با اجرا و کارشناسی
#فرشته_خدابنـده
#حسین_مدرسی
مهمان ویژه:
#مهدی_خداپرست
زمان:
پنج شنبه ۲۰ دی ماه ، ساعت ۱۶
مکان :تهران_ بلوار آیت الله کاشانی، بلوار تعاون، خیابان شربیانی شرقی، نبش بزرگراه باکری، سرای محله سازمان آب (منطقهٔ ۵)
ورود برای عموم آزاد است.
#انجمن_ادبی_غزلستان
#تهران #انجمن_شاعران
برای اطلاعات بیشتر به پیج رسمی کانون مراجعه کنید .
https://www.instagram.com/ghazalestan_anjoman?igsh=NTduNXdhZGFsY2U=
برگزار میکند .
@ghazalestan_anjoman
با اجرا و کارشناسی
#فرشته_خدابنـده
#حسین_مدرسی
مهمان ویژه:
#مهدی_خداپرست
زمان:
پنج شنبه ۲۰ دی ماه ، ساعت ۱۶
مکان :تهران_ بلوار آیت الله کاشانی، بلوار تعاون، خیابان شربیانی شرقی، نبش بزرگراه باکری، سرای محله سازمان آب (منطقهٔ ۵)
ورود برای عموم آزاد است.
#انجمن_ادبی_غزلستان
#تهران #انجمن_شاعران
برای اطلاعات بیشتر به پیج رسمی کانون مراجعه کنید .
https://www.instagram.com/ghazalestan_anjoman?igsh=NTduNXdhZGFsY2U=
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
𖣔 رباعی𖣔
آنکس که به نقش او جهاڹ مفتَخر است
از خالق خود نمونہ ای مختصر است
چوڹ ڪوه قوی و مثل دریا آرام
اعجاز خدا در آفرینش "پِدَر" است
#فرشتہ_خدابنده
#روز_پدر_مبارک
࿇༅✿ @ghazalestan_org ✿༅࿇
آنکس که به نقش او جهاڹ مفتَخر است
از خالق خود نمونہ ای مختصر است
چوڹ ڪوه قوی و مثل دریا آرام
اعجاز خدا در آفرینش "پِدَر" است
#فرشتہ_خدابنده
#روز_پدر_مبارک
࿇༅✿ @ghazalestan_org ✿༅࿇
#کانون_ادبی_غزلستان برگزار میکند:
آیین رونمایی و جشن امضای کتاب
*احتمال پریدن*
شاعر:
#محمد_قلی_نسب
با مدیریت و اجرای:
#فرشته_خدابنده
کارشناس و منتقد ادبی:
#استاد_عبدالجبار_کاکایی
کارشناس و پژوهشگر ادبی:
#استاد_سیدعلی_میرافضلی
با حضور چهره برجسته طنز کشور:
#استاد_مسلم_حسنشاهی
زمان:
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
ساعت ۱۶
مکان: تهران، بلوار آیتالله کاشانی، بلوار تعاون، خیابان شربیانی شرقی، نبش بزرگراه باکری، سرای محله سازمان آب (منطقه ۵)
https://www.tgoop.com/anjomaneghazalestan
آیین رونمایی و جشن امضای کتاب
*احتمال پریدن*
شاعر:
#محمد_قلی_نسب
با مدیریت و اجرای:
#فرشته_خدابنده
کارشناس و منتقد ادبی:
#استاد_عبدالجبار_کاکایی
کارشناس و پژوهشگر ادبی:
#استاد_سیدعلی_میرافضلی
با حضور چهره برجسته طنز کشور:
#استاد_مسلم_حسنشاهی
زمان:
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
ساعت ۱۶
مکان: تهران، بلوار آیتالله کاشانی، بلوار تعاون، خیابان شربیانی شرقی، نبش بزرگراه باکری، سرای محله سازمان آب (منطقه ۵)
https://www.tgoop.com/anjomaneghazalestan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#کتاب_غزلستان
فرشته خدابنده
نمایشگاه کتاب چند فرهنگی در اسلو نروژ#نشر-فرم #formbook #books #form_publication
فرشته خدابنده
نمایشگاه کتاب چند فرهنگی در اسلو نروژ#نشر-فرم #formbook #books #form_publication
از راه خزان رسیده بانوی بهار
تا کوچه ما دویده بابوی بهار
تا زنده شود زمین به لطف قدمش
میریخت شکوفه از سر و روی بهار
#فرشته_خدابنده
پیشاپیش سال نومبارک🌱🥀
تا کوچه ما دویده بابوی بهار
تا زنده شود زمین به لطف قدمش
میریخت شکوفه از سر و روی بهار
#فرشته_خدابنده
پیشاپیش سال نومبارک🌱🥀
آهنگ بهار و کوچــه ها بارانیست
لبهام حریص بوسـه ای طولانیست
محکـم بغلـم بگیـر سردت نشود
در تخت برای هردوتامان جانیست
#فرشتہ_خدابنـدھ
📚کتاب|دکمه غزل
سال نو مبارک 🎋
@ghazalestan_org
لبهام حریص بوسـه ای طولانیست
محکـم بغلـم بگیـر سردت نشود
در تخت برای هردوتامان جانیست
#فرشتہ_خدابنـدھ
📚کتاب|دکمه غزل
سال نو مبارک 🎋
@ghazalestan_org
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
باران بلا که بر تنت باریده
بر هر رگ و ریشه تو خون پاشیده
آه از دل تو ای وطنم ایرانم
غم های تو لبخند مرا دزدیده
#فرشته_خدابنده
#ایران
#خوشبختی
بر هر رگ و ریشه تو خون پاشیده
آه از دل تو ای وطنم ایرانم
غم های تو لبخند مرا دزدیده
#فرشته_خدابنده
#ایران
#خوشبختی
گفتی که باشم منتها بی دردسر باشم
باشد ولی ای کاش از این بیشتر باشم
شادم از اینکه باطن خود را نشان دادی
نگذاشتی تا از درونت بی خبر باشم
جایی که سر بر شانه ات دارد رقیب من
بیهوده میخواهی که من شانه به سر باشم
طبعم غزل می خواهد و لب هام یک بوسه
اما نمیخواهم دگر اهل خطر باشم ؟
می ترسم ازعشق و محبت هایِ امروزی
از اینکه که در فکر تو تنها رهگذر باشم
خون کرده ای دل را ولی جای شکایت نیست
تقدیر من این بوده که خونین جگر باشم
شاعر شدم تا از خیانت هات بنویسم
با شعر هایم تا قیامت شعله ور باشم
دنیا برای اهل دل جای قشنگی نیست
ترجیح دادم بی تو مفقود الاثر باشم
#فرشته_خدابنده
#فروردین ۱۴۰۴
باشد ولی ای کاش از این بیشتر باشم
شادم از اینکه باطن خود را نشان دادی
نگذاشتی تا از درونت بی خبر باشم
جایی که سر بر شانه ات دارد رقیب من
بیهوده میخواهی که من شانه به سر باشم
طبعم غزل می خواهد و لب هام یک بوسه
اما نمیخواهم دگر اهل خطر باشم ؟
می ترسم ازعشق و محبت هایِ امروزی
از اینکه که در فکر تو تنها رهگذر باشم
خون کرده ای دل را ولی جای شکایت نیست
تقدیر من این بوده که خونین جگر باشم
شاعر شدم تا از خیانت هات بنویسم
با شعر هایم تا قیامت شعله ور باشم
دنیا برای اهل دل جای قشنگی نیست
ترجیح دادم بی تو مفقود الاثر باشم
#فرشته_خدابنده
#فروردین ۱۴۰۴
~ غزلستان ~
گفتی که باشم منتها بی دردسر باشم باشد ولی ای کاش از این بیشتر باشم شادم از اینکه باطن خود را نشان دادی نگذاشتی تا از درونت بی خبر باشم جایی که سر بر شانه ات دارد رقیب من بیهوده میخواهی که من شانه به سر باشم طبعم غزل می خواهد و لب هام یک بوسه اما نمیخواهم…
ترجمه ی تحلیل نویسنده ی و شاعر مشهور ایرانی_فرانسوی در باب آخرین شعر منتشر یافته از #فرشته_خدابنده .
شعر بانو فرشته خدابنده ساختار روایی دارد، اما نه به معنای داستانسرایی کلاسیک؛ بلکه نوعی روایت احساسی درونی است (narrative lyric poetry)
که با پیشروی در احساسات، روایت نیز شکل میگیرد. یعنی روایت در اینجا نه از جنس اتفاقهای بیرونی، بلکه از جنس تحول درونی راوی است.
نوع روایتمحورِ درونگرایانه است.
نه داستانی با شخصیتها و مکان، بلکه روایتی عاطفیست از یک مسیر درونی — از عشق تا آگاهی، و از رنج تا رهایی.
در ادبیات به چنین ساختاری میگویند:
Lyric-Narrative یا روایت شاعرانهی اولشخص درونی.
شعر بانو فرشته خدابنده تماماً دربارهی شکست عشقیست؛ اما نه شکستی فریادزده، نه شکایتی پرغوغا، بلکه سکوتی آگاهانه، واگویهای نجیب، و تصمیمی شاعرانه برای باقیماندن… در حافظهی شعر، نه در دل معشوق.
لحن او آمیزهایست از نجابت در رنج، تلخی پذیرفتهشده، و شجاعتی بیصدا.
نه التماس میکند، نه مینالد؛ تنها حقیقتش را، با نگاهی اندوهمند و صدایی لرزان اما استوار، به سطرها میسپارد.
درون شعر، خشمی خاموش جاریست؛ نه از نوع آتشین و آشوبگر، بلکه خشم زنی که فهمیده، بخشیده، اما عبور کرده.
زنی که زخمش را در پنهانیترین جای روحش نگه داشته و آن را به زبانی لطیف، اما کوبنده، بدل ساخته است.
شعر با نرمی و امید آغاز میشود؛ با پذیرش تلخ اما محترمانهی بودن در کنار معشوق، حتی اگر بیدردسر.
اما همین آرامش آغازین، خیلی زود رنگ میبازد و جای خود را به آگاهی تلخ و واقعیتی بیرحم میدهد.
زنی که «رقیب» را دیده، اما هنوز از او انتظار «مهربانی» میرود؛ تناقضی که به شکوهی خاموش میانجامد.
و در میانهی شعر، شاعر میلرزد؛ میخواهد، ولی نمیخواهد.
در تمنای لب و غزل است، اما از تکرار زخم میترسد. اینجا مرز خواستن و نخواستن، تمنّا و ترس، به زیباترین شکلش ترسیم شده.
در بخشهای پایانی، دیگر از گلایه خبری نیست.
شاعر، تقدیر را پذیرفته — نه از سر ضعف، بلکه از سر بلوغ.
او زخمش را به دوش میکشد، اما خم نمیشود؛
بلکه بلند میشود، مینویسد، و با نوشتن، دوباره متولد میشود.
اوج شعر، دقیقاً همانجاست که میگوید:
شاعر شدم تا از خیانتهات بنویسم…
اینجا لحظهی تولد دوباره است. شاعر، از خاکستر عشقش، هنری شعلهور میسازد.
تصمیم میگیرد بهجای التماس یا انتقام، با شعرش بماند…
نه در دل معشوق، بلکه در حافظهی خواننده؛ جاودانه، بیادعا.
و در نهایت، شعر با تصویر «مفقودالاثر» به پایان میرسد؛
ترجیحی تلخ اما آزادانه: غیبتِ آبرومندانه، بهجای حضوری خُردکننده.
در پس تمام این واژهها، پیامی نیرومند و روشن وجود دارد:
زنی که دوست داشت، اما نفروخت.
زنی که شکست خورد، اما تسلیم نشد.
زنی که دل داد، اما خویشتن را نباخت.
و این شکست، در دل خود نوعی پیروزی اخلاقی و شخصیتی دارد.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
شعر بانو فرشته خدابنده ساختار روایی دارد، اما نه به معنای داستانسرایی کلاسیک؛ بلکه نوعی روایت احساسی درونی است (narrative lyric poetry)
که با پیشروی در احساسات، روایت نیز شکل میگیرد. یعنی روایت در اینجا نه از جنس اتفاقهای بیرونی، بلکه از جنس تحول درونی راوی است.
نوع روایتمحورِ درونگرایانه است.
نه داستانی با شخصیتها و مکان، بلکه روایتی عاطفیست از یک مسیر درونی — از عشق تا آگاهی، و از رنج تا رهایی.
در ادبیات به چنین ساختاری میگویند:
Lyric-Narrative یا روایت شاعرانهی اولشخص درونی.
شعر بانو فرشته خدابنده تماماً دربارهی شکست عشقیست؛ اما نه شکستی فریادزده، نه شکایتی پرغوغا، بلکه سکوتی آگاهانه، واگویهای نجیب، و تصمیمی شاعرانه برای باقیماندن… در حافظهی شعر، نه در دل معشوق.
لحن او آمیزهایست از نجابت در رنج، تلخی پذیرفتهشده، و شجاعتی بیصدا.
نه التماس میکند، نه مینالد؛ تنها حقیقتش را، با نگاهی اندوهمند و صدایی لرزان اما استوار، به سطرها میسپارد.
درون شعر، خشمی خاموش جاریست؛ نه از نوع آتشین و آشوبگر، بلکه خشم زنی که فهمیده، بخشیده، اما عبور کرده.
زنی که زخمش را در پنهانیترین جای روحش نگه داشته و آن را به زبانی لطیف، اما کوبنده، بدل ساخته است.
شعر با نرمی و امید آغاز میشود؛ با پذیرش تلخ اما محترمانهی بودن در کنار معشوق، حتی اگر بیدردسر.
اما همین آرامش آغازین، خیلی زود رنگ میبازد و جای خود را به آگاهی تلخ و واقعیتی بیرحم میدهد.
زنی که «رقیب» را دیده، اما هنوز از او انتظار «مهربانی» میرود؛ تناقضی که به شکوهی خاموش میانجامد.
و در میانهی شعر، شاعر میلرزد؛ میخواهد، ولی نمیخواهد.
در تمنای لب و غزل است، اما از تکرار زخم میترسد. اینجا مرز خواستن و نخواستن، تمنّا و ترس، به زیباترین شکلش ترسیم شده.
در بخشهای پایانی، دیگر از گلایه خبری نیست.
شاعر، تقدیر را پذیرفته — نه از سر ضعف، بلکه از سر بلوغ.
او زخمش را به دوش میکشد، اما خم نمیشود؛
بلکه بلند میشود، مینویسد، و با نوشتن، دوباره متولد میشود.
اوج شعر، دقیقاً همانجاست که میگوید:
شاعر شدم تا از خیانتهات بنویسم…
اینجا لحظهی تولد دوباره است. شاعر، از خاکستر عشقش، هنری شعلهور میسازد.
تصمیم میگیرد بهجای التماس یا انتقام، با شعرش بماند…
نه در دل معشوق، بلکه در حافظهی خواننده؛ جاودانه، بیادعا.
و در نهایت، شعر با تصویر «مفقودالاثر» به پایان میرسد؛
ترجیحی تلخ اما آزادانه: غیبتِ آبرومندانه، بهجای حضوری خُردکننده.
در پس تمام این واژهها، پیامی نیرومند و روشن وجود دارد:
زنی که دوست داشت، اما نفروخت.
زنی که شکست خورد، اما تسلیم نشد.
زنی که دل داد، اما خویشتن را نباخت.
و این شکست، در دل خود نوعی پیروزی اخلاقی و شخصیتی دارد.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺