GHABL_ENGHELAB Telegram 4016
بسم الله الرحمن الرحیم

🟢طوفانِ یحیی
🔴بخش دوم - یحیی

برای «سنوار» که در لغت‌نامه‌ها «أشعل النّار» است؛
«أوقدها»، «أضمرها» و «ألهبها»...

شعله‌ها سوزنده‌ی هست‌اند و برخی شعله‌تر
طرفه یحیایی که «می‌سازد» جهان را شعله‌ور

با تو یحیی! ای مُعَمِّد! پاک‌گردان جهان
حال ما دیگر شده آینده‌ای را شعله‌بر

مژده آمد ما عقیمان را که یحیایی رسید
وه چه طوفانی به پا شد تا کشید این شعله سر

«زندگی را آب زایَد» عاقلان گفتند و لیک
چشمه در ظلمت بُد و گردید عجب زین شعله تر

در خراباتت عصا انداختی پیش از سفر
تا بسازی اژدهاهای زمان را شعله‌ در

می‌روی زآواز کوچت باطراوت کوچه‌ها
آی ققنوس زمانه بر گشا بر شعله پر

مهر 1403
روزهای بعد از انتشار تصاویر تکان‌دهنده‌ی آخرین لحظات زندگی و مبارزه‌ی شهید یحیی سنوار

🔺یک: شهر

🔹اوایل طوفان‌الاقصی بود. با دوستی اهل غزه صحبت می‌کردم. داغدار دوستان شهیدش بود. اما بیشتر نگران بود. گفت این جنگ با تمام جنگ‌های قبل‌مان فرق می‌کند. وقتی از تفاوت پرسیدم، از میان ده‌ها مورد مهمی که می‌شد گفت، جواب داد: «جنگ‌های قبل که تمام می‌شد، یحیی سنوار راه می‌افتاد در خیابان‌های غزه، شعار می‌داد و شهر زنده می‌شد. اما این اتفاق دیگر نخواهد افتاد». شعار نمی‌داد و شیفته‌ی سنوار نبود. در مقام بیان وضع واقع این را می‌گفت. آن موقع سنوار بر سر زبان‌ها نبود. پرسیدم از دیگر رهبران؛ مثلاً محمد ضیف. گفت ضیف را مردم نمی‌بینند. آن مجاهد بزرگ، شخصیت سیاسی و مدیر شهر نیست، مردم حتی نمی‌دانند که واقعاً زنده است یا شهید شده است. خیلی رهبران سیاسیِ خارج‌نشین حماس را هم دلبسته‌ی غزه و یکی معمولی مثل خودشان و هم‌دردشان نمی‌دانست. سنوار همزمان سیاسی‌ترین نظامی بود و نظامی‌ترین سیاسی. غزه‌ی پنهان و فعالِ زیرِ‌زمین و غزه‌ی آرام و خندانِ روی زمین را به وحدت رسانده بود. انسانی بین محمد ضیف و اسماعیل هنیه پدید آمده بود که امکان وارد شدن مقاومت فلسطین به مرحله‌ای جدید از تاریخش یعنی طوفان ممکن شد. غزه به سنوار غزه بود.

🔹شگفتیِ آن‌چه شنیدم از آن موقع با من ماند. شهر در حال نابودی کامل بود و ابعاد فاجعه وسیع. اما وقتی جوان مجاهد به آینده‌ی شهرش می‌اندیشید، گویا خیالش راحت بود که بعد از جنگ، خانه‌ها و بیمارستان‌ها و پارک‌ها را عربستان یا قَطَری -یا ثروت‌مندِ دیگری- خواهد ساخت، به جبرانِ شرمِ عربیِ قعودش هنگام جنگ یا به بارکشی باری که جامعه‌ی جهانی -آمریکا- جهت پیشبرد برنامه‌های منطقه‌ای‌اش بر دوش‌ش می‌نهد. اما می‌دانست که شهر محل زندگی است و این با بلوک‌های سیمانی ساخته نمی‌شود. زندگی با اجتماع و همدلی -و بگو- وفاقِ مردمی حول ستونی -سیاستمداری- که دارند و رسالتی -کار سخت و مهمی- و آینده‌ای -آرزویی- زندگی می‌شود. تصورِ جاری شدن نشاط زندگی در غزه بدون سنوار سخت بود برایش. انگار غزه بیش از هرچیز با قدم‌های استوار سنوار در خیابان‌هایش، با آن لبخند تلخ دلنشین و چشم‌های نافذ، و حرف زدن صمیمی و محکمش با مردم کوچه بازار، محل سکونت می‌شد و می‌شد در آن نفس کشید و راهی برای طی کردن پیش روی خود یافت.

🔺دو: مردم

🔹بعد از شهادت سید حسن با دوست مطلع دیگری از اهالی غزه صحبت می‌کردم. اینجا به شکایت و تحلیل کلی‌اش کاری ندارم که درگیر نشدنِ هم‌زمان، همه‌جانبه و جدی‌ترِ اعضای جبهه‌ی مقاومت با جنگ را اشتباهی راهبردی و فرصت دادن به اسرائیل برای پیشروی گام به گام می‌دانست و نگران تداوم این روند تا رسیدن جنگ به تهران بود. گفت: «سنوار را هم حتماً می‌زنند. چون غزه کوچک است و سنوار هم از منطقه‌ی خطر خارج نمی‌شود و از زندگی مردم غزه فاصله نمی‌گیرد». گفتم وقتی کشته شدنش یک موفقیت جنگی بزرگ برای دشمن محسوب می‌شود، بر اساس منطق جنگ چه اشکالی دارد که خارج شود و فاصله بگیرد؟ گفت «نه، این در فرهنگ ما امکان ندارد. سنوار هرگز این کار را نمی‌کند، چون مردم از او چنین انتظاری ندارند». انتظار مردم، تعیین‌کننده‌تر از معادلات صرفاً نظامی بود.

🔹صحنه‌ی شهادت سنوار در وسط شهر رفح مویّدِ درستیِ شناخت او از فرمانده بود. سنوار می‌دانست که اگر عهدی در میان نباشد، یعنی انتظاری از آن سو برای پاسداشت و تلاشی همه‌جانبه از این سو برای به جا آوردن آن، هیچ پیروزی‌ای پیروزی نخواهد بود، و هیچ دوستی و مردمی شکل نخواهد گرفت. البته جنگی که سنوار آغاز کرد، بدون رفراندوم و نظرسنجی از مردمش و حتی سران حماس آغاز شد، اما خواستِ عمیق و انتظار مردم در کانون آن قرار داشت، و او مقیّد بود که انتظار مردمش را برآورده کند و نشان دهد اینجا عهدی در میان است، ولو به قیمت جانش، و حتی به قیمت تقدیم یک دستاورد مهم نظامی به دشمن.
90👎30💔9👍2😭2



tgoop.com/ghabl_enghelab/4016
Create:
Last Update:

بسم الله الرحمن الرحیم

🟢طوفانِ یحیی
🔴بخش دوم - یحیی

برای «سنوار» که در لغت‌نامه‌ها «أشعل النّار» است؛
«أوقدها»، «أضمرها» و «ألهبها»...

شعله‌ها سوزنده‌ی هست‌اند و برخی شعله‌تر
طرفه یحیایی که «می‌سازد» جهان را شعله‌ور

با تو یحیی! ای مُعَمِّد! پاک‌گردان جهان
حال ما دیگر شده آینده‌ای را شعله‌بر

مژده آمد ما عقیمان را که یحیایی رسید
وه چه طوفانی به پا شد تا کشید این شعله سر

«زندگی را آب زایَد» عاقلان گفتند و لیک
چشمه در ظلمت بُد و گردید عجب زین شعله تر

در خراباتت عصا انداختی پیش از سفر
تا بسازی اژدهاهای زمان را شعله‌ در

می‌روی زآواز کوچت باطراوت کوچه‌ها
آی ققنوس زمانه بر گشا بر شعله پر

مهر 1403
روزهای بعد از انتشار تصاویر تکان‌دهنده‌ی آخرین لحظات زندگی و مبارزه‌ی شهید یحیی سنوار

🔺یک: شهر

🔹اوایل طوفان‌الاقصی بود. با دوستی اهل غزه صحبت می‌کردم. داغدار دوستان شهیدش بود. اما بیشتر نگران بود. گفت این جنگ با تمام جنگ‌های قبل‌مان فرق می‌کند. وقتی از تفاوت پرسیدم، از میان ده‌ها مورد مهمی که می‌شد گفت، جواب داد: «جنگ‌های قبل که تمام می‌شد، یحیی سنوار راه می‌افتاد در خیابان‌های غزه، شعار می‌داد و شهر زنده می‌شد. اما این اتفاق دیگر نخواهد افتاد». شعار نمی‌داد و شیفته‌ی سنوار نبود. در مقام بیان وضع واقع این را می‌گفت. آن موقع سنوار بر سر زبان‌ها نبود. پرسیدم از دیگر رهبران؛ مثلاً محمد ضیف. گفت ضیف را مردم نمی‌بینند. آن مجاهد بزرگ، شخصیت سیاسی و مدیر شهر نیست، مردم حتی نمی‌دانند که واقعاً زنده است یا شهید شده است. خیلی رهبران سیاسیِ خارج‌نشین حماس را هم دلبسته‌ی غزه و یکی معمولی مثل خودشان و هم‌دردشان نمی‌دانست. سنوار همزمان سیاسی‌ترین نظامی بود و نظامی‌ترین سیاسی. غزه‌ی پنهان و فعالِ زیرِ‌زمین و غزه‌ی آرام و خندانِ روی زمین را به وحدت رسانده بود. انسانی بین محمد ضیف و اسماعیل هنیه پدید آمده بود که امکان وارد شدن مقاومت فلسطین به مرحله‌ای جدید از تاریخش یعنی طوفان ممکن شد. غزه به سنوار غزه بود.

🔹شگفتیِ آن‌چه شنیدم از آن موقع با من ماند. شهر در حال نابودی کامل بود و ابعاد فاجعه وسیع. اما وقتی جوان مجاهد به آینده‌ی شهرش می‌اندیشید، گویا خیالش راحت بود که بعد از جنگ، خانه‌ها و بیمارستان‌ها و پارک‌ها را عربستان یا قَطَری -یا ثروت‌مندِ دیگری- خواهد ساخت، به جبرانِ شرمِ عربیِ قعودش هنگام جنگ یا به بارکشی باری که جامعه‌ی جهانی -آمریکا- جهت پیشبرد برنامه‌های منطقه‌ای‌اش بر دوش‌ش می‌نهد. اما می‌دانست که شهر محل زندگی است و این با بلوک‌های سیمانی ساخته نمی‌شود. زندگی با اجتماع و همدلی -و بگو- وفاقِ مردمی حول ستونی -سیاستمداری- که دارند و رسالتی -کار سخت و مهمی- و آینده‌ای -آرزویی- زندگی می‌شود. تصورِ جاری شدن نشاط زندگی در غزه بدون سنوار سخت بود برایش. انگار غزه بیش از هرچیز با قدم‌های استوار سنوار در خیابان‌هایش، با آن لبخند تلخ دلنشین و چشم‌های نافذ، و حرف زدن صمیمی و محکمش با مردم کوچه بازار، محل سکونت می‌شد و می‌شد در آن نفس کشید و راهی برای طی کردن پیش روی خود یافت.

🔺دو: مردم

🔹بعد از شهادت سید حسن با دوست مطلع دیگری از اهالی غزه صحبت می‌کردم. اینجا به شکایت و تحلیل کلی‌اش کاری ندارم که درگیر نشدنِ هم‌زمان، همه‌جانبه و جدی‌ترِ اعضای جبهه‌ی مقاومت با جنگ را اشتباهی راهبردی و فرصت دادن به اسرائیل برای پیشروی گام به گام می‌دانست و نگران تداوم این روند تا رسیدن جنگ به تهران بود. گفت: «سنوار را هم حتماً می‌زنند. چون غزه کوچک است و سنوار هم از منطقه‌ی خطر خارج نمی‌شود و از زندگی مردم غزه فاصله نمی‌گیرد». گفتم وقتی کشته شدنش یک موفقیت جنگی بزرگ برای دشمن محسوب می‌شود، بر اساس منطق جنگ چه اشکالی دارد که خارج شود و فاصله بگیرد؟ گفت «نه، این در فرهنگ ما امکان ندارد. سنوار هرگز این کار را نمی‌کند، چون مردم از او چنین انتظاری ندارند». انتظار مردم، تعیین‌کننده‌تر از معادلات صرفاً نظامی بود.

🔹صحنه‌ی شهادت سنوار در وسط شهر رفح مویّدِ درستیِ شناخت او از فرمانده بود. سنوار می‌دانست که اگر عهدی در میان نباشد، یعنی انتظاری از آن سو برای پاسداشت و تلاشی همه‌جانبه از این سو برای به جا آوردن آن، هیچ پیروزی‌ای پیروزی نخواهد بود، و هیچ دوستی و مردمی شکل نخواهد گرفت. البته جنگی که سنوار آغاز کرد، بدون رفراندوم و نظرسنجی از مردمش و حتی سران حماس آغاز شد، اما خواستِ عمیق و انتظار مردم در کانون آن قرار داشت، و او مقیّد بود که انتظار مردمش را برآورده کند و نشان دهد اینجا عهدی در میان است، ولو به قیمت جانش، و حتی به قیمت تقدیم یک دستاورد مهم نظامی به دشمن.

BY قبل انقلاب


Share with your friend now:
tgoop.com/ghabl_enghelab/4016

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

With the sharp downturn in the crypto market, yelling has become a coping mechanism for many crypto traders. This screaming therapy became popular after the surge of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May or early June. Here, holders made incoherent groaning sounds in late-night Twitter spaces. They also role-played as urine-loving Goblin creatures. With Bitcoin down 30% in the past week, some crypto traders have taken to Telegram to “voice” their feelings. Avoid compound hashtags that consist of several words. If you have a hashtag like #marketingnewsinusa, split it into smaller hashtags: “#marketing, #news, #usa. How to Create a Private or Public Channel on Telegram? You can invite up to 200 people from your contacts to join your channel as the next step. Select the users you want to add and click “Invite.” You can skip this step altogether.
from us


Telegram قبل انقلاب
FROM American