Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برزخ آتشبس
آینده تقابل ایران و اسرائیل
رحمان قهرمانپور در گفتوگوی قبلی خود گفته بود که آمریکا از دیپلماسی اجبار استفاده میکند و جنگ محدود هم ابزاری برای دوباره به میز مذاکره آوردن ایران است. قهرمانپور در این گفتوگو و پس از آنکه جنگ محدود رخ داده است، متغیرهای دیگری نظیر منافع اسرائیل، تفاوت منافع آمریکا و اسرائیل، مهار چین، و منافعش در قبال مسأله ایران را وارد تحلیل میکند.
نسخه کامل این گفتوگو
https://youtu.be/FfW3mSNB2SU
قهرمانپور در حالی که دیپلماسی را دشوارتر از قبل ارزیابی میکند اما کماکان بختی برای دیپلماسی قائل است. اهمیت تحلیل قهرمانپور در این است که منازعه ایران، اسرائیل و آمریکا را در بستر کلانتر روابط منطقهای، نگرانیهای کشورهای جنوب خلیج فارس و روابط راهبردی آمریکا و چین تحلیل میکند.
https://youtu.be/FfW3mSNB2SU
#پرونده_اتمی #اسرائیل_ایران #ایران_آمریکا #مهار_چین #اسنپ_بک #خلیج_فارس
@fazeli_mohammad
آینده تقابل ایران و اسرائیل
رحمان قهرمانپور در گفتوگوی قبلی خود گفته بود که آمریکا از دیپلماسی اجبار استفاده میکند و جنگ محدود هم ابزاری برای دوباره به میز مذاکره آوردن ایران است. قهرمانپور در این گفتوگو و پس از آنکه جنگ محدود رخ داده است، متغیرهای دیگری نظیر منافع اسرائیل، تفاوت منافع آمریکا و اسرائیل، مهار چین، و منافعش در قبال مسأله ایران را وارد تحلیل میکند.
نسخه کامل این گفتوگو
https://youtu.be/FfW3mSNB2SU
قهرمانپور در حالی که دیپلماسی را دشوارتر از قبل ارزیابی میکند اما کماکان بختی برای دیپلماسی قائل است. اهمیت تحلیل قهرمانپور در این است که منازعه ایران، اسرائیل و آمریکا را در بستر کلانتر روابط منطقهای، نگرانیهای کشورهای جنوب خلیج فارس و روابط راهبردی آمریکا و چین تحلیل میکند.
https://youtu.be/FfW3mSNB2SU
#پرونده_اتمی #اسرائیل_ایران #ایران_آمریکا #مهار_چین #اسنپ_بک #خلیج_فارس
@fazeli_mohammad
👍158👎12
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی) (Ahmad Zeidabadi)
باز هم در بارۀ ربط آب و حجاب!
صادق کوشکی: "میان خشکسالی و بیعفتی و برهنگی رابطه مستقیمی برقرار است! هر چه منکرات و بیحجابی رواج بیشتری پیدا میکند،کمبود آب هم افزونتر میشود!"
یکی هم میگفت؛ به دلیل اینکه به امثال آقای کوشکی با اعمالِ تبعیض و بدون صلاحیت لازم، پستهای علمی و سیاسی داده شده، چشم آسمان خشکیده، چون کارشان تهمت بستن به خداست!
خدایی که در جنگلهای آمازون با وجود بومیان لخت و پتی ساکن در آنجا، سالانه تا 2000 میلیمتر باران ارزانی میدارد و بعد به شهر مکه که بیتِ عتیق در آن واقع شده و زنانش سرتاپای خود را میپوشانند، سالانه فقط 112 میلیمتر بارش نصیب میکند، قطعاً به خدای صادق کوشکی که تمام توجه خود را روی پوشش بخشی از زنان ایرانی متمرکز کرده تا باران را از کل کشور دریغ کند، هیچ شباهتی ندارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
صادق کوشکی: "میان خشکسالی و بیعفتی و برهنگی رابطه مستقیمی برقرار است! هر چه منکرات و بیحجابی رواج بیشتری پیدا میکند،کمبود آب هم افزونتر میشود!"
یکی هم میگفت؛ به دلیل اینکه به امثال آقای کوشکی با اعمالِ تبعیض و بدون صلاحیت لازم، پستهای علمی و سیاسی داده شده، چشم آسمان خشکیده، چون کارشان تهمت بستن به خداست!
خدایی که در جنگلهای آمازون با وجود بومیان لخت و پتی ساکن در آنجا، سالانه تا 2000 میلیمتر باران ارزانی میدارد و بعد به شهر مکه که بیتِ عتیق در آن واقع شده و زنانش سرتاپای خود را میپوشانند، سالانه فقط 112 میلیمتر بارش نصیب میکند، قطعاً به خدای صادق کوشکی که تمام توجه خود را روی پوشش بخشی از زنان ایرانی متمرکز کرده تا باران را از کل کشور دریغ کند، هیچ شباهتی ندارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
👍494👎2
برای آب دنبال راهحل میگردید؟
محمد فاضلی
حالا که بحث آب و بحران آب داغ است، و برخی میپرسند راهحل چیست و چرا فقط نقد میکنیدغو راهحل نمیدهید، بد نیست به این سخنرانی که دو سال پیش درباره راهحل مسأله آی در مشهد ارائه شد نگاه شود.
https://www.aparat.com/v/n411512
نزدیک به دو ساعت، وضعیت آب مشهد و رویکرد جدید به آنرا شرح کردم. فقط نقد نکردیم، راهحل هم گفتیم، خریداری نبود.
@fazeli_mohammad
#بحران_آب
محمد فاضلی
حالا که بحث آب و بحران آب داغ است، و برخی میپرسند راهحل چیست و چرا فقط نقد میکنیدغو راهحل نمیدهید، بد نیست به این سخنرانی که دو سال پیش درباره راهحل مسأله آی در مشهد ارائه شد نگاه شود.
https://www.aparat.com/v/n411512
نزدیک به دو ساعت، وضعیت آب مشهد و رویکرد جدید به آنرا شرح کردم. فقط نقد نکردیم، راهحل هم گفتیم، خریداری نبود.
@fazeli_mohammad
#بحران_آب
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
ویدئوی کامل سخنرانی «محمد فاضلی» در اتاق بازرگانی مشهد
ویدئوی کامل سخنرانی «محمد فاضلی» جامعه شناس و استاد دانشگاه در اتاق بازرگانی مشهد
👍274👎1
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️لایحه دوفوریتی دولت و ماجرای حدود و ثغور دماغ
✍🏻سهند ایرانمهر
میگویند مردی هر روز درِ خانهای پرجمعیت را میزد و به پدر خانواده شکایت میکرد که بچههای تو در کوچه سنگپرانی کردهاند و سنگ به دماغ من خورده است. پدر بچهها را مجبور کرد که در خانه بازی کنند اما مرد بازهم در خانه را زد و زبان به شکایت گشود که سنگ بچهها به دماغش خورده . دستآخر، پدر بچهها خسته و کلافه رو به مرد کرد که:« قربان جدت! لطف کن حدود و ثغور دماغت را نشانمان بده که لااقل بدانیم کجا جزو محدودیت دماغ شما نیست و بچهها همانجا بازی کنند».
حالا حکایت لایحه دوفوریتی جدید است. دولت لایحهای دوفوریتی را با عنوان «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» به مجلس ارائه کرده که بهطرز نگرانکنندهای حامل مفاهیم مبهم با قابلیت تفسیرهای درازدامن است.
در لایحه پیشنهادی دولت مفاهیمی به کار رفتهاند که فاقد تعریف دقیق حقوقیاند و بهجای تعیین مرزهای روشن جرم، محدودههای تیرهی قدرت را گسترش میدهند. برای نمونه:
«محتوای خبری خلاف واقع»: آیا صرفاً شامل دروغپردازی تعمدی است یا هر روایت ناهمسوی با روایت رسمی را دربرمیگیرد؟
«اخلال در نظم و سلامت عمومی»: کدام مرجع، چه زمانی و چگونه مصداق اخلال را تعیین میکند؟
«افراد دارای قدرت تأثیرگذاری»: آیا هر فردی با یک حساب پرمخاطب مشمول جرمانگاری میشود؟
این ابهامها نهفقط در سطح زبان که در سطح کارکرد سیاسی قانون اهمیت دارند. زیرا قانون زمانی کارآمد است که نهتنها متهم، بلکه قاضی، وکیل، و شهروند هم بداند مرز جرم و آزادی کجاست.
در جهانی که تولید اطلاعات دیگر در انحصار دولتها نیست، این لایحه نه فقط معضل «اخبار جعلی»، را حل نمیکند بلکه اقدامی برای تنظیم دوباره مرزهای سخن و سکوت است. راه درست این است که اطلاعات نادرست با اطلاعات درست مقابله میشوند، نه با حبس و حذف گوینده وقوانینی با حدود و ثغور مبهم.
ایران هماکنون با مشکلات متعددی در سطح رسانهای مواجه است: تردید عمومی نسبت به روایتهای رسمی و قطبیشدن شدید فضا. در چنین زمینهای، تصویب لایحهای که شهروند منتقد یا نگران را در فضاییی غبارآلود بالقوه «مجرم» فرض میکند، راهحل نیست، چنین قانونی، مرز میان جرم سیاسی و جرم رسانهای را از میان برمیدارد و فضای عمومی را از «نقد فعال» به «سکوت منفعل» بدل میکند.
آنچه در جامعه امروز ایران مورد نیاز است، تقویت نهادهای رسانهای مستقل، ارتقاء سواد رسانهای عمومی، ایجاد مرجع معتبر برای مقابله با اخبار جعلی، و شفافیت عملکرد نهادهای رسمی است و گسترش مجازات و مختوم کردن همه چیز به نویسندهای که حتی خودش نمیداند حدود وثغور دماغها کجاست، فقط اوضاع را بغرنجتر میکند.
@sahandiranmehr
✍🏻سهند ایرانمهر
میگویند مردی هر روز درِ خانهای پرجمعیت را میزد و به پدر خانواده شکایت میکرد که بچههای تو در کوچه سنگپرانی کردهاند و سنگ به دماغ من خورده است. پدر بچهها را مجبور کرد که در خانه بازی کنند اما مرد بازهم در خانه را زد و زبان به شکایت گشود که سنگ بچهها به دماغش خورده . دستآخر، پدر بچهها خسته و کلافه رو به مرد کرد که:« قربان جدت! لطف کن حدود و ثغور دماغت را نشانمان بده که لااقل بدانیم کجا جزو محدودیت دماغ شما نیست و بچهها همانجا بازی کنند».
حالا حکایت لایحه دوفوریتی جدید است. دولت لایحهای دوفوریتی را با عنوان «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» به مجلس ارائه کرده که بهطرز نگرانکنندهای حامل مفاهیم مبهم با قابلیت تفسیرهای درازدامن است.
در لایحه پیشنهادی دولت مفاهیمی به کار رفتهاند که فاقد تعریف دقیق حقوقیاند و بهجای تعیین مرزهای روشن جرم، محدودههای تیرهی قدرت را گسترش میدهند. برای نمونه:
«محتوای خبری خلاف واقع»: آیا صرفاً شامل دروغپردازی تعمدی است یا هر روایت ناهمسوی با روایت رسمی را دربرمیگیرد؟
«اخلال در نظم و سلامت عمومی»: کدام مرجع، چه زمانی و چگونه مصداق اخلال را تعیین میکند؟
«افراد دارای قدرت تأثیرگذاری»: آیا هر فردی با یک حساب پرمخاطب مشمول جرمانگاری میشود؟
این ابهامها نهفقط در سطح زبان که در سطح کارکرد سیاسی قانون اهمیت دارند. زیرا قانون زمانی کارآمد است که نهتنها متهم، بلکه قاضی، وکیل، و شهروند هم بداند مرز جرم و آزادی کجاست.
در جهانی که تولید اطلاعات دیگر در انحصار دولتها نیست، این لایحه نه فقط معضل «اخبار جعلی»، را حل نمیکند بلکه اقدامی برای تنظیم دوباره مرزهای سخن و سکوت است. راه درست این است که اطلاعات نادرست با اطلاعات درست مقابله میشوند، نه با حبس و حذف گوینده وقوانینی با حدود و ثغور مبهم.
ایران هماکنون با مشکلات متعددی در سطح رسانهای مواجه است: تردید عمومی نسبت به روایتهای رسمی و قطبیشدن شدید فضا. در چنین زمینهای، تصویب لایحهای که شهروند منتقد یا نگران را در فضاییی غبارآلود بالقوه «مجرم» فرض میکند، راهحل نیست، چنین قانونی، مرز میان جرم سیاسی و جرم رسانهای را از میان برمیدارد و فضای عمومی را از «نقد فعال» به «سکوت منفعل» بدل میکند.
آنچه در جامعه امروز ایران مورد نیاز است، تقویت نهادهای رسانهای مستقل، ارتقاء سواد رسانهای عمومی، ایجاد مرجع معتبر برای مقابله با اخبار جعلی، و شفافیت عملکرد نهادهای رسمی است و گسترش مجازات و مختوم کردن همه چیز به نویسندهای که حتی خودش نمیداند حدود وثغور دماغها کجاست، فقط اوضاع را بغرنجتر میکند.
@sahandiranmehr
👍242👎4
Forwarded from آزاد | Azad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بحران آب و افسانه هندوانه
🔶 بخشی از گفتگوی محمد فاضلی و حجت میانآبادی
🔻محمد فاضلی:
افسانه هندوانه و نقش آن در بحران آب، برای فریب دادن و پوشاندن اعداد دیگری شکل گرفته است. تولید هر یک کیلو هندوانه ۳۰۰ لیتر مصرف آب دارد و در کشور سالانه ۳ میلیون تن هندوانه تولید میشود؛ این میزان ۹۰۰ میلیون مترمکعب که برای تولید هندوانه مصرف میشود معادل یک درصد آب کشور است. این در حالی است که میزان آب هدررفت فیزیکی و آب بدون درآمد شبکههای شرب و بهداشت کشور سه برابر میزان مصرف آب تولید هندوانه است.
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/1-zm2EvFr-g
🆔@AzadSocial
🔶 بخشی از گفتگوی محمد فاضلی و حجت میانآبادی
🔻محمد فاضلی:
افسانه هندوانه و نقش آن در بحران آب، برای فریب دادن و پوشاندن اعداد دیگری شکل گرفته است. تولید هر یک کیلو هندوانه ۳۰۰ لیتر مصرف آب دارد و در کشور سالانه ۳ میلیون تن هندوانه تولید میشود؛ این میزان ۹۰۰ میلیون مترمکعب که برای تولید هندوانه مصرف میشود معادل یک درصد آب کشور است. این در حالی است که میزان آب هدررفت فیزیکی و آب بدون درآمد شبکههای شرب و بهداشت کشور سه برابر میزان مصرف آب تولید هندوانه است.
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/1-zm2EvFr-g
🆔@AzadSocial
👍247👎12
لایحه «مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع» علاوه بر «تفسیرپذیر سلیقهای» علیه #آزادی_بیان بودن، نامتوازن هم هست؛ یعنی هیچ مجازاتی برای مقاماتی که محتوای #خلاف_واقع «گفته/میگویند/بگویند» در نظر نگرفته و فقط شهروند بیقدرت را بابت آنچه ارباب قدرت خلاف واقع تشخیص دهد مجازات میکند.
آقای #پزشکیان این لایحه را پس بگیرید، برای آبرو و اعتبار اجتماعی خود شما، دولت و به سامان کردن کار مملکت بهتر است.
سرمایه اجتماعی چنان در حضیض و زوال است که اصلا لازم نیست با این گونه لوایح آنرا بیشتر به مسلخ ببرند.
@fazeli_mohammad
آقای #پزشکیان این لایحه را پس بگیرید، برای آبرو و اعتبار اجتماعی خود شما، دولت و به سامان کردن کار مملکت بهتر است.
سرمایه اجتماعی چنان در حضیض و زوال است که اصلا لازم نیست با این گونه لوایح آنرا بیشتر به مسلخ ببرند.
@fazeli_mohammad
👍491👎11
نیروی ماهر سفارشی
توسعه مهارت هوشمند کارساز
محمد فاضلی
همکاری و مشاوره در شرکتهای خصوصی، و انجام یک پژوهش درباره نیازمندیهای بنگاههای خصوصی به #نیروی_کار_ماهر در سال ۱۴۰۱، به من نشان داد که بنگاهها و نیروی کار به شرایط زیر نیاز دارند.
یک. مهارتی که متناسب با نیاز خودشان آموزش داده شود.
دو. مهارت، سفارشیشده و برای کار خاص باشد.
سه. مهارت در حداقل زمان ممکن به نیروی کار آموزش داده شود.
چهار. آموزش #نیروی_ماهر با کمترین هزینه انجام شود.
پنج. آموزش برای فرد مهارتآموز به کار منجر شود (#کارساز باشد.)
با همین ایدهها دو سال کار کرده و ایده و امکانات و فرایندهای این نوع مهارتآموزی را فراهم کردیم. یک سال زمان صرف شد تا ایده را در چند مورد (آموزش جوشکار و فیتر خط لوله، و ...) آزموده و عملی کردیم. حالا آماده هستیم تا برای تربیت نیروی کار ماهر سفارشی با بنگاهها همکاری کنیم.
سایت «توسعه مهارت هوشمند کارساز»
توضیحات بیشتر را در سایت «توسعه مهارت هوشمند کارساز» (به اختصار، کارساز) میتوانید مشاهده کنید. در #کارساز میتوانید آموزش نیروی کار ماهر را سفارش دهید.
https://tmhkarsaz.co.ir
@fazeli_mohammad
توسعه مهارت هوشمند کارساز
محمد فاضلی
همکاری و مشاوره در شرکتهای خصوصی، و انجام یک پژوهش درباره نیازمندیهای بنگاههای خصوصی به #نیروی_کار_ماهر در سال ۱۴۰۱، به من نشان داد که بنگاهها و نیروی کار به شرایط زیر نیاز دارند.
یک. مهارتی که متناسب با نیاز خودشان آموزش داده شود.
دو. مهارت، سفارشیشده و برای کار خاص باشد.
سه. مهارت در حداقل زمان ممکن به نیروی کار آموزش داده شود.
چهار. آموزش #نیروی_ماهر با کمترین هزینه انجام شود.
پنج. آموزش برای فرد مهارتآموز به کار منجر شود (#کارساز باشد.)
با همین ایدهها دو سال کار کرده و ایده و امکانات و فرایندهای این نوع مهارتآموزی را فراهم کردیم. یک سال زمان صرف شد تا ایده را در چند مورد (آموزش جوشکار و فیتر خط لوله، و ...) آزموده و عملی کردیم. حالا آماده هستیم تا برای تربیت نیروی کار ماهر سفارشی با بنگاهها همکاری کنیم.
سایت «توسعه مهارت هوشمند کارساز»
توضیحات بیشتر را در سایت «توسعه مهارت هوشمند کارساز» (به اختصار، کارساز) میتوانید مشاهده کنید. در #کارساز میتوانید آموزش نیروی کار ماهر را سفارش دهید.
https://tmhkarsaz.co.ir
@fazeli_mohammad
👍101👎1
جناب #پزشکیان از شما حمایت کردیم که از این دست لوایح #خلاف_واقع در پستو بررسی نشده و سلیقه بر قانون حاکم نشود. #معاونت_حقوقی و #وزیر_دادگستری شما چه میکردهاند؟ شما نگران اعتبار و آبروی دولت، شخص خودتان و این اوضاع مملکت نیستید که اجازه میدهید این گونه لوایح تنظیم و ارسال شود؟
این لایحه را پس بگیرید.
@fazeli_mohammad
این لایحه را پس بگیرید.
@fazeli_mohammad
👍673👎22
صفحه من در یوتیوب، راهی برای گفتوگو با متخصصان و تحلیلگران است. شما را به عضویت در این صفحه دعوت میکنم.
آخرین گفتوگو درباره آتشبس بین ایران و اسرائیل است.
https://youtu.be/FfW3mSNB2SU
صفحه #محمد_فاضلی در #یوتیوب از ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد. طیفی از محتواها عمدتا شامل گفتوگوها، پادکست، تحلیلها درباره مسائل ایران و معرفی کتاب را در این صفحه منتشر میشود. این صفحه از طریق لینک زیر در دسترس است.
http://youtube.com/@fazelimedia
@fazeli_mohammad
آخرین گفتوگو درباره آتشبس بین ایران و اسرائیل است.
https://youtu.be/FfW3mSNB2SU
صفحه #محمد_فاضلی در #یوتیوب از ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد. طیفی از محتواها عمدتا شامل گفتوگوها، پادکست، تحلیلها درباره مسائل ایران و معرفی کتاب را در این صفحه منتشر میشود. این صفحه از طریق لینک زیر در دسترس است.
http://youtube.com/@fazelimedia
@fazeli_mohammad
👍187👎3
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی) (Ahmad Zeidabadi)
کدام نخبگان؟ کدام اجماع؟
گویا آقای دکتر پزشکیان گفته است؛ چنانچه "نخبگان" بر استرداد لایحۀ مقابله با محتوای خلاف واقع در فضای مجازی "اجماع" داشته باشند، دولت حرفشان را میپذیرد.
نخستین پرسشی که در مورد سخن آقای رئیسجمهور پیش میآید این است که منظور از "نخبگان" چه کسانی هستند و "اجماع" آنان از چه راهی احراز میشود؟
متأسفانه گاهی در برخی از گردهماییها افرادی تحت عنوان "نخبه" حضور مییابند که اگر پدران نظریۀ نخبهگرایی از قبیلِ پارتو، موسکا و میخلز از گور برخیزند با مشاهدۀ چنین نخبگانی جابه جا سکته میکنند و دوباره راهی گور میشوند!
این دسته از باصطلاح نخبگان، اگر کسی بگوید الان روز است، می گویند که نخیر! شب است! اگر کسی بگوید زغال سیاه است، پافشاری میکنند که نه! سفید است! با آنها حتی نمیتوان در بارۀ سیاهی زغال به اشتراک نظر رسید چه رسد به اجماع آن هم در بارۀ لایحهای که فضای مجازی را به انحصارشان در میآورد و رقبا را از میدان به در میکند!
اثرات لایحه اظهرمنالشمس است. مثل خرده شیشهای که وارد دهان شود! برای دفع خرده شیشه و اثری که بر دهان و مری و معده میگذارد، نه نیازی به نظر نخبگان است و نه بخصوص اجماع آنان! عقل روزمره اقتضا می کند که باید آن را از دهان در آورد و بیرون انداخت!
گویا آقای دکتر پزشکیان گفته است؛ چنانچه "نخبگان" بر استرداد لایحۀ مقابله با محتوای خلاف واقع در فضای مجازی "اجماع" داشته باشند، دولت حرفشان را میپذیرد.
نخستین پرسشی که در مورد سخن آقای رئیسجمهور پیش میآید این است که منظور از "نخبگان" چه کسانی هستند و "اجماع" آنان از چه راهی احراز میشود؟
متأسفانه گاهی در برخی از گردهماییها افرادی تحت عنوان "نخبه" حضور مییابند که اگر پدران نظریۀ نخبهگرایی از قبیلِ پارتو، موسکا و میخلز از گور برخیزند با مشاهدۀ چنین نخبگانی جابه جا سکته میکنند و دوباره راهی گور میشوند!
این دسته از باصطلاح نخبگان، اگر کسی بگوید الان روز است، می گویند که نخیر! شب است! اگر کسی بگوید زغال سیاه است، پافشاری میکنند که نه! سفید است! با آنها حتی نمیتوان در بارۀ سیاهی زغال به اشتراک نظر رسید چه رسد به اجماع آن هم در بارۀ لایحهای که فضای مجازی را به انحصارشان در میآورد و رقبا را از میدان به در میکند!
اثرات لایحه اظهرمنالشمس است. مثل خرده شیشهای که وارد دهان شود! برای دفع خرده شیشه و اثری که بر دهان و مری و معده میگذارد، نه نیازی به نظر نخبگان است و نه بخصوص اجماع آنان! عقل روزمره اقتضا می کند که باید آن را از دهان در آورد و بیرون انداخت!
👍758👎12
Forwarded from هممیهن
مردم را عصبانی نکنیم
سرمقاله هممیهن
۰۷ مرداد ۱۴۰۴
🔹یکی از مهمترین تفاوتهای اصولگرایان با منتقدان وضع موجود بهویژه اصلاحطلبان این است، درحالیکه اغلب تندروها متعهد به قدرت هستند، و در برابر هرگونه اقدامات حتی نادرست ولینعمتان خود در دولت سکوت یا حمایت میکنند، در مقابل اصلاحطلبان متعهد به حقیقت هستند و وظیفه نقد دولت منسوب به خود را ترک نمیکنند؛ چهبسا در این میان برخی زیادهروی هم کنند. این را در سیاست رسانهای و عمومی آنان میتوان بهروشنی دید.
🔹از هنگامی که لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» از سوی دولت به مجلس داده شد، سیل انتقادات علیه دولت و پزشکیان سرازیر شد. حتی مرزهای متعارف نقد هم درنوردیده شد. البته اطمینان داریم که آقای پزشکیان نهتنها این نقدها را درک میکنند و احترام میگذارند؛ بلکه برخلاف دیگران با روی باز پذیرا خواهند شد و این وجه تمایز ایشان با دیگران است. به همین دلیل هم دستور رسیدگی دوباره با حضور منتقدین را در شورای اطلاعرسانی دولت دادهاند و اطمینان داریم که مسئله حل خواهد شد.
🔹یکی از نکاتی که نشان میدهد دستاندرکاران دولت محترم هنوز درک روشنی از وظایف خود و نحوه برخورد با افکار عمومی را ندارند، نحوه واکنش سرکار خانم سخنگوی دولت است که در پاسخ به انتقادات فراوان علیه لایحه گفتند: «کسانی که نقد دارند، لایحه را کامل بخوانند. این لایحه در صورت تصویب، درباره حسابها و کانالهایی که بیش از ۹۰هزار نفر دنبالکننده دارند، قابل اجرا خواهد بود.» این نوعی تعریض توهینآمیز به دیگران و بدترین شکل دفاع از یک لایحه است، و نشاندهنده عدم توجه کافی سخنگوی محترم به فلسفه حقوق و جرم و مجازات و عدم شناخت کافی از ماهیت خبر در فضای مجازی و نیز از شناخت این مجلسی است که لایحه را برای تصویب به آنجا ارسال کردهاند. بهعلاوه، مشکل منتقدان تعداد دنبالکننده نبود. اگر لایحه را با دقت و کارشناسی از منظر حقوقی و رسانهای مطالعه کنند، متوجه اعوجاج و ناکارآمدی چنین لوایحی خواهند شد.
🔹ما حملات خارج از ادبیات عرفی به دولت و شخص آقای پزشکیان را نمیپذیریم؛ هرچند در این شرایط خطیر این گونه واکنشها را کاملاً درک میکنیم. همچنین، معتقدیم که دستور رسیدگی دادن به شورای اطلاعرسانی نشانه خوبی از رفتار دولت است و پیشنهاد میکنیم دولت محترم ابتدا استرداد لایحه را اعلام نماید، سپس جلسهای در همین مورد بگذارد و موافقان و مخالفان گفتوگو کنند و تصویر و صوت و متن مکتوب آن را برای اطلاع عموم منتشر کنند، پس از آن هر چه خواستند تصمیم بگیرند.
🔹در دولت روحانی هم این کار انجام میشد و لوایح قضایی و دولت پیش از تصویب در سایت دولت منتشر میشد. در شرایط کنونی که افکارعمومی ملتهب است، باید حداکثر احتیاط را نمود تا مردم بیش از این عصبانی نشوند.
🔹میگویند شخصی یک قاطر بار شیشه برای فروش به داخل شهر میبرد. مامور مالیات در ابتدای دروازه شهر، محکم به روی بار زد و پرسید چه بار داری؟ شخص گفت اگر یکی دیگر بزنی هیچ. مواظبت از اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت خیلی سختتر از نگهداری بار شیشه است. اگر یکی دیگر بزنید، چیزی برای حفاظت نخواهد ماند.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
سرمقاله هممیهن
۰۷ مرداد ۱۴۰۴
🔹یکی از مهمترین تفاوتهای اصولگرایان با منتقدان وضع موجود بهویژه اصلاحطلبان این است، درحالیکه اغلب تندروها متعهد به قدرت هستند، و در برابر هرگونه اقدامات حتی نادرست ولینعمتان خود در دولت سکوت یا حمایت میکنند، در مقابل اصلاحطلبان متعهد به حقیقت هستند و وظیفه نقد دولت منسوب به خود را ترک نمیکنند؛ چهبسا در این میان برخی زیادهروی هم کنند. این را در سیاست رسانهای و عمومی آنان میتوان بهروشنی دید.
🔹از هنگامی که لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» از سوی دولت به مجلس داده شد، سیل انتقادات علیه دولت و پزشکیان سرازیر شد. حتی مرزهای متعارف نقد هم درنوردیده شد. البته اطمینان داریم که آقای پزشکیان نهتنها این نقدها را درک میکنند و احترام میگذارند؛ بلکه برخلاف دیگران با روی باز پذیرا خواهند شد و این وجه تمایز ایشان با دیگران است. به همین دلیل هم دستور رسیدگی دوباره با حضور منتقدین را در شورای اطلاعرسانی دولت دادهاند و اطمینان داریم که مسئله حل خواهد شد.
🔹یکی از نکاتی که نشان میدهد دستاندرکاران دولت محترم هنوز درک روشنی از وظایف خود و نحوه برخورد با افکار عمومی را ندارند، نحوه واکنش سرکار خانم سخنگوی دولت است که در پاسخ به انتقادات فراوان علیه لایحه گفتند: «کسانی که نقد دارند، لایحه را کامل بخوانند. این لایحه در صورت تصویب، درباره حسابها و کانالهایی که بیش از ۹۰هزار نفر دنبالکننده دارند، قابل اجرا خواهد بود.» این نوعی تعریض توهینآمیز به دیگران و بدترین شکل دفاع از یک لایحه است، و نشاندهنده عدم توجه کافی سخنگوی محترم به فلسفه حقوق و جرم و مجازات و عدم شناخت کافی از ماهیت خبر در فضای مجازی و نیز از شناخت این مجلسی است که لایحه را برای تصویب به آنجا ارسال کردهاند. بهعلاوه، مشکل منتقدان تعداد دنبالکننده نبود. اگر لایحه را با دقت و کارشناسی از منظر حقوقی و رسانهای مطالعه کنند، متوجه اعوجاج و ناکارآمدی چنین لوایحی خواهند شد.
🔹ما حملات خارج از ادبیات عرفی به دولت و شخص آقای پزشکیان را نمیپذیریم؛ هرچند در این شرایط خطیر این گونه واکنشها را کاملاً درک میکنیم. همچنین، معتقدیم که دستور رسیدگی دادن به شورای اطلاعرسانی نشانه خوبی از رفتار دولت است و پیشنهاد میکنیم دولت محترم ابتدا استرداد لایحه را اعلام نماید، سپس جلسهای در همین مورد بگذارد و موافقان و مخالفان گفتوگو کنند و تصویر و صوت و متن مکتوب آن را برای اطلاع عموم منتشر کنند، پس از آن هر چه خواستند تصمیم بگیرند.
🔹در دولت روحانی هم این کار انجام میشد و لوایح قضایی و دولت پیش از تصویب در سایت دولت منتشر میشد. در شرایط کنونی که افکارعمومی ملتهب است، باید حداکثر احتیاط را نمود تا مردم بیش از این عصبانی نشوند.
🔹میگویند شخصی یک قاطر بار شیشه برای فروش به داخل شهر میبرد. مامور مالیات در ابتدای دروازه شهر، محکم به روی بار زد و پرسید چه بار داری؟ شخص گفت اگر یکی دیگر بزنی هیچ. مواظبت از اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت خیلی سختتر از نگهداری بار شیشه است. اگر یکی دیگر بزنید، چیزی برای حفاظت نخواهد ماند.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
👍241👎23
Forwarded from پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
رهبری سیاسی درست
رهبری سیاسی درست میتواند بر محدودیتهای جغرافیایی و تاریخی کشورها غلبه کند. وضعیت جغرافیایی و میراث تاریخی کشورها محدودیتهایی برای توسعه آنها خلق میکند اما تاریخ کشورهایی نظیر کاستاریکا یا بوتسوانا نشان میدهد رهبری درست توانسته بر آنها غلبه کند. در ضمن، رهبری نادرست در آرژانتین، سبب شد کشوری که همه مزیتهای ضروری برای توسعهیافتگی را داشت، سیری قهقرایی طی کند. رهبری سیاسی درست در کنار عوامل ساختاری، سرنوشت توسعه کشورها را رقم میزند.
ویدیوی این قسمت
https://youtu.be/ErhGQHZsEkg
#رهبری #آفریقا #دولت_باظرفیت #آرژانتین #بوتسوانا #کارستاریکا #دغدغه_ایران
@dirancast_official
رهبری سیاسی درست میتواند بر محدودیتهای جغرافیایی و تاریخی کشورها غلبه کند. وضعیت جغرافیایی و میراث تاریخی کشورها محدودیتهایی برای توسعه آنها خلق میکند اما تاریخ کشورهایی نظیر کاستاریکا یا بوتسوانا نشان میدهد رهبری درست توانسته بر آنها غلبه کند. در ضمن، رهبری نادرست در آرژانتین، سبب شد کشوری که همه مزیتهای ضروری برای توسعهیافتگی را داشت، سیری قهقرایی طی کند. رهبری سیاسی درست در کنار عوامل ساختاری، سرنوشت توسعه کشورها را رقم میزند.
ویدیوی این قسمت
https://youtu.be/ErhGQHZsEkg
#رهبری #آفریقا #دولت_باظرفیت #آرژانتین #بوتسوانا #کارستاریکا #دغدغه_ایران
@dirancast_official
👍157👎5
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴از رنجی که میبریم
🔺اعتماد ۸ مرداد ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘پس از ارائه لایحه "مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی" از سوی دولت به مجلس؛ مطالب فراوانی در نقد آن نوشته شد. من هم یادداشتی نوشتم و گفتگویی هم داشتم. واقعیت این است که هیچ نگرانی از بابت تصویب آن نداشتم. چون همه آن کارهایی که بخواهند با آن قانون انجام دهند هم اکنون انجام میدهند و هیچ نتیجهای هم نگرفتهاند که دست به دامن تصویب قانون جدیدی میشوند. علت هم این است که راه مقابله با خلافگویی قانون مجازات نیست. نه این که نباید خلافگو را مجازات کرد، باید مجازات کرد ولی کیفر بخش کوچکی از فرایند مقابله است. مثل پختن غذا که بدون نمک بسیار بدمزه خواهد شد ولی نمک جزء کوچکی از ضروریات خوشمزه و مطبوع شدن غذا است. نمک به تنهایی قابلیت غذا شدن ندارد. در اینجا چند پیششرط و زمینه مقابله با خلافگویی را مختصر مینویسم.
🔘۱- اولین شرط این است که اشد مجازات خلافگویی و دروغگویی را برای مقامات و نهادهای رسمی باید تعیین کرد. همانگونه که گفتهاند؛ الناس علی دین ملوکهم. رسانه و مردم دروغگو و خلافگو به آیین ملوک خود عمل میکنند. بیایید یک لحظه تصور کنیم، در جامعهای هستیم که مدیران و مسئولان آن دروغ و خلاف نمیگویند، و اگر بگویند بازخواست و مجازات سختی خواهند شد. خوب همه مردم به آنان اعتماد خواهند داشت و اگر امثال من و شما هم خلاف بگوییم آنان فورا تصحیح میکنند و مردم حرف آنان را میپذیرند و افراد خلافگو سنگ روی یخ میشوند.
🔘۲- سیاست رسانه رسمی جامعه باید حقیقتمحور باشد. یعنی رسانه رسمی نیز دروغ و خلاف نگوید و مورد اعتماد مردم باشد. روشن است که مردم مرجعیت آن رسانه را میپذیرند و اساسا رسانههای دروغگو به مرجعیت نمیرسند. اخبار راست آنها را هم مردم باور نمیکنند. به سرنوشت چوپان دروغگو دچار میشوند.
🔘۳- راههای دسترسی به حقیقت هموار و باز باشد. در این صورت هر کس که ادعایی کند ما میتوانیم آن را راستی آزمایی کنیم و حقیقت و دروغ آن را کشف کنیم. البته این کار را همه مر م انجام نمیدهند بلکه انجام این کار وظیفه حرفهای دهها و صدها رسانه و روزنامهنگار است. برای این منظور باید دسترسی به اطلاعات فراهم و شفافیت و پاسخگویی نیز حاکم باشد. اگر چنین بود دروغگویی به حداقل میرسد و فورا تصحیح هم میشود.
🔘۴- حرفه روزنامهنگاری و رسانه به رسمیت شناخته شود. همانگونه که کسی غير از پزشک حق طبابت ندارد و درمان نیز پروتکلهای دقیقی دارد؛ تولید خبر نیز باید مطابق ضوابط حرفهای باشد و هر کس نتواند وارد این حوزه شود. حداقل در رسانههای رسمی نشود.
🔘۵- من هر خبری را که میبینم ابتدا منبع آن را نگاه میکنم این مهمترین مسأله است. رسانه و منابع خبری معتبر برای حفظ اعتبار خود سعی میکنند خلاف واقع نگویند. چون از دست دادن اعتبار بدترین مجازات یک روزنامهنگار و رسانه معتبر است. فرد یا رسانه دروغگو فاسق است و اخبارش اعتبار ندارد.
🔘۶- وجود دادرسی عادلانه و منصفانه و دستگاه قضایی مستقل رکن اساسی کشف حقیقت است. دادرسی عادلانه به معنای دقیق کلمه فصلالخطاب است. هر گونه سوگیری دادرسی مخل حقیقتجویی و مروج دروغ و خلافگویی است.
🔘۷- در یک جامعه سالم رسانهای، هر خبری که رسانههای رسمی منتشر میکنند بصورت پیشفرض درست است مگر این که خلافش ثابت شود؛ و هر خبری که در فضای مجازی است بصورت پیشفرض نادرست است مگر این که درستی آن اثبات شود. اگر غیر از این بود آن جامعه ناسالم است با مجازات مسألهای حل نمیشود.
🔘واقعیت این است که همه ما از شنیدن و مواجهه با اخبار دروغ و خلافواقع در رنج هستیم. چنین اخباری موجب بیماریهای گوناگون فردی و اجتماعی میشود. ولی باعث تاسف است که بگویم که این رنج و عذاب از دروغهای رسمی به مراتب بیش از دروغهای افراد و رسانههای غیررسمی است. این رنج از عدم دسترسی به اطلاعات ما برای راستی آزمایی حقیقت از دروغ است. این رنج از دخالتهای غیرحرفهای در فعالیت رسانهای است. این رنج از فقدان استقلال رسانهای است. این رنج از سیاست رایج روایتمحوری است. رنج ما از عدم شفافیت و نبودن پاسخگویی رسمی است. رنج از دروغهای فضای مجازی آخرین و کم اهمیتترین آنهاست چون خودش علت نیست بلکه معلول این زمینهها است.
🔺اعتماد ۸ مرداد ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘پس از ارائه لایحه "مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی" از سوی دولت به مجلس؛ مطالب فراوانی در نقد آن نوشته شد. من هم یادداشتی نوشتم و گفتگویی هم داشتم. واقعیت این است که هیچ نگرانی از بابت تصویب آن نداشتم. چون همه آن کارهایی که بخواهند با آن قانون انجام دهند هم اکنون انجام میدهند و هیچ نتیجهای هم نگرفتهاند که دست به دامن تصویب قانون جدیدی میشوند. علت هم این است که راه مقابله با خلافگویی قانون مجازات نیست. نه این که نباید خلافگو را مجازات کرد، باید مجازات کرد ولی کیفر بخش کوچکی از فرایند مقابله است. مثل پختن غذا که بدون نمک بسیار بدمزه خواهد شد ولی نمک جزء کوچکی از ضروریات خوشمزه و مطبوع شدن غذا است. نمک به تنهایی قابلیت غذا شدن ندارد. در اینجا چند پیششرط و زمینه مقابله با خلافگویی را مختصر مینویسم.
🔘۱- اولین شرط این است که اشد مجازات خلافگویی و دروغگویی را برای مقامات و نهادهای رسمی باید تعیین کرد. همانگونه که گفتهاند؛ الناس علی دین ملوکهم. رسانه و مردم دروغگو و خلافگو به آیین ملوک خود عمل میکنند. بیایید یک لحظه تصور کنیم، در جامعهای هستیم که مدیران و مسئولان آن دروغ و خلاف نمیگویند، و اگر بگویند بازخواست و مجازات سختی خواهند شد. خوب همه مردم به آنان اعتماد خواهند داشت و اگر امثال من و شما هم خلاف بگوییم آنان فورا تصحیح میکنند و مردم حرف آنان را میپذیرند و افراد خلافگو سنگ روی یخ میشوند.
🔘۲- سیاست رسانه رسمی جامعه باید حقیقتمحور باشد. یعنی رسانه رسمی نیز دروغ و خلاف نگوید و مورد اعتماد مردم باشد. روشن است که مردم مرجعیت آن رسانه را میپذیرند و اساسا رسانههای دروغگو به مرجعیت نمیرسند. اخبار راست آنها را هم مردم باور نمیکنند. به سرنوشت چوپان دروغگو دچار میشوند.
🔘۳- راههای دسترسی به حقیقت هموار و باز باشد. در این صورت هر کس که ادعایی کند ما میتوانیم آن را راستی آزمایی کنیم و حقیقت و دروغ آن را کشف کنیم. البته این کار را همه مر م انجام نمیدهند بلکه انجام این کار وظیفه حرفهای دهها و صدها رسانه و روزنامهنگار است. برای این منظور باید دسترسی به اطلاعات فراهم و شفافیت و پاسخگویی نیز حاکم باشد. اگر چنین بود دروغگویی به حداقل میرسد و فورا تصحیح هم میشود.
🔘۴- حرفه روزنامهنگاری و رسانه به رسمیت شناخته شود. همانگونه که کسی غير از پزشک حق طبابت ندارد و درمان نیز پروتکلهای دقیقی دارد؛ تولید خبر نیز باید مطابق ضوابط حرفهای باشد و هر کس نتواند وارد این حوزه شود. حداقل در رسانههای رسمی نشود.
🔘۵- من هر خبری را که میبینم ابتدا منبع آن را نگاه میکنم این مهمترین مسأله است. رسانه و منابع خبری معتبر برای حفظ اعتبار خود سعی میکنند خلاف واقع نگویند. چون از دست دادن اعتبار بدترین مجازات یک روزنامهنگار و رسانه معتبر است. فرد یا رسانه دروغگو فاسق است و اخبارش اعتبار ندارد.
🔘۶- وجود دادرسی عادلانه و منصفانه و دستگاه قضایی مستقل رکن اساسی کشف حقیقت است. دادرسی عادلانه به معنای دقیق کلمه فصلالخطاب است. هر گونه سوگیری دادرسی مخل حقیقتجویی و مروج دروغ و خلافگویی است.
🔘۷- در یک جامعه سالم رسانهای، هر خبری که رسانههای رسمی منتشر میکنند بصورت پیشفرض درست است مگر این که خلافش ثابت شود؛ و هر خبری که در فضای مجازی است بصورت پیشفرض نادرست است مگر این که درستی آن اثبات شود. اگر غیر از این بود آن جامعه ناسالم است با مجازات مسألهای حل نمیشود.
🔘واقعیت این است که همه ما از شنیدن و مواجهه با اخبار دروغ و خلافواقع در رنج هستیم. چنین اخباری موجب بیماریهای گوناگون فردی و اجتماعی میشود. ولی باعث تاسف است که بگویم که این رنج و عذاب از دروغهای رسمی به مراتب بیش از دروغهای افراد و رسانههای غیررسمی است. این رنج از عدم دسترسی به اطلاعات ما برای راستی آزمایی حقیقت از دروغ است. این رنج از دخالتهای غیرحرفهای در فعالیت رسانهای است. این رنج از فقدان استقلال رسانهای است. این رنج از سیاست رایج روایتمحوری است. رنج ما از عدم شفافیت و نبودن پاسخگویی رسمی است. رنج از دروغهای فضای مجازی آخرین و کم اهمیتترین آنهاست چون خودش علت نیست بلکه معلول این زمینهها است.
👍293👎7
آقای #پزشکیان، پس گرفتن لایحه محتوای #خلاف_واقع کار بسیار درستی است. حکومتها با به رسمیت شناختن عاملیت مردم و #تحکیم_آزادی میتوانند خادم ملت و عاقبت به خیر باشند نه با محدود کردن و ستاندن عاملیت و آزادی. گوش شنیدن اعتراض شهروندان، بیش از دست ستاندن آزادی بهکار حکمرانی میآید.
@fazeli_mohammad
@fazeli_mohammad
👍673👎19
Forwarded from فراشرح (روزبه کردونی)
🔴استرداد ; روایت یک عقب نشینی یا تولد یک فضیلت؟
📝روزبه کردونی
در سیاست، آنچه آشکار است، همیشه مهمترین بخش ماجرا نیست. چارلز هرمان
در کتاب When Things Go Wrong مینویسد: «برای بسیاری از رهبران، اعتراف به خطا بزرگترین تهدید است؛ چراکه ممکن است به فروپاشی اقتدارشان بینجامد. باربارا تاکمن نیز هشدار میدهد که "برای برخی حکمرانان، پذیرش اشتباه، نفرتانگیزترین تصمیم ممکن است." اما سیاست فروتنانه و معطوف به با مردم و از مردم بودن همیشه در برابر اصلاح، لجباز نمیماند.
در روزهایی که جامعه در آستانه محدودشدن قرار گرفته بود، دولت میتوانست مثل خیلی از موارد گذشته، مقاومت کند و اجرایی شدن لایحه صیانت را زیر نقاب کلکلسیونی از استدلال ها اجرایی کند و پیش ببرد .اما چنین نکرد. دولت، تصمیم به بازنگری گرفت، ایستادگی همبستگی زدا را کنار گذاشت و راه شنیدن صدای جامعه را برگزید.
👈دولت فروتن؛ حکمرانیای که از مردم نمیترسد
"دولت فروتن " صرفاً یک ایده اخلاقی نیست؛ بلکه مدلی برای تابآوری نهادی است. دولتی که:
از پذیرش ناآگاهی نمیهراسد ، اصلاح را نشانه بلوغ میداند، نه نشانه ضعف و اقتدار را از اعتماد عمومی میگیرد، نه از کنترل فضاهای مجازی یا نادیدهگرفتن افکار عمومی و در نهایت، سیاست را میدان یادگیری میبیند، نه زورآزمایی.
تصمیم اخیر دولت در پس گیری لایحه صیانت، نمونهای از حکمرانی فروتنانه و یادگیرنده بود؛
👈تولد یک فضیلت
«بازپسگیری لایحه» ، نشانهای از بازگشت گفتوگو به سیاست، و تولد فهمی تازه از رابطه دولت و جامعه.همبستگی از دل فروتنی میروید، نه از تحمیل. و اعتماد، دقیقاً در همین لحظات ساخته میشود—جایی که دولت ترجیح میدهد بشنود، نه پافشاری کند.
📝روزبه کردونی
در سیاست، آنچه آشکار است، همیشه مهمترین بخش ماجرا نیست. چارلز هرمان
در کتاب When Things Go Wrong مینویسد: «برای بسیاری از رهبران، اعتراف به خطا بزرگترین تهدید است؛ چراکه ممکن است به فروپاشی اقتدارشان بینجامد. باربارا تاکمن نیز هشدار میدهد که "برای برخی حکمرانان، پذیرش اشتباه، نفرتانگیزترین تصمیم ممکن است." اما سیاست فروتنانه و معطوف به با مردم و از مردم بودن همیشه در برابر اصلاح، لجباز نمیماند.
در روزهایی که جامعه در آستانه محدودشدن قرار گرفته بود، دولت میتوانست مثل خیلی از موارد گذشته، مقاومت کند و اجرایی شدن لایحه صیانت را زیر نقاب کلکلسیونی از استدلال ها اجرایی کند و پیش ببرد .اما چنین نکرد. دولت، تصمیم به بازنگری گرفت، ایستادگی همبستگی زدا را کنار گذاشت و راه شنیدن صدای جامعه را برگزید.
در فیلم دندان مار، احمد نجفی در یکی از دیالوگهای زیبای سینمای ایران میگوید: "یک جا هست که باید وایسی، یه جا هم هست که باید در بری. اما خدا نکنه جای این دوتا با هم عوض بشه، چون دیگه تا آخر عمر بدهکار خودتی..."مسیر را بازبینی کرد. و این، نه «عقبنشینی»، بلکه ادراک عمیق جایگاه مردم در هندسه قدرت مشروع بود.
مسعود پزشکیان و دولت او ، آنجا که باید میایستاد—در برابر تجاوز، در دفاع از تمامیت سرزمینی، در کنار نیروهای مسلح، در جنگ ۱۳روزه با اسرائیل—با صلابت ایستاد. اما در برابر مردم خودش، در برابر آنها که به او رأی دادند و به اصلاح امیدوار بودند، نایستاد. لج نکرد.
👈دولت فروتن؛ حکمرانیای که از مردم نمیترسد
"دولت فروتن " صرفاً یک ایده اخلاقی نیست؛ بلکه مدلی برای تابآوری نهادی است. دولتی که:
از پذیرش ناآگاهی نمیهراسد ، اصلاح را نشانه بلوغ میداند، نه نشانه ضعف و اقتدار را از اعتماد عمومی میگیرد، نه از کنترل فضاهای مجازی یا نادیدهگرفتن افکار عمومی و در نهایت، سیاست را میدان یادگیری میبیند، نه زورآزمایی.
تصمیم اخیر دولت در پس گیری لایحه صیانت، نمونهای از حکمرانی فروتنانه و یادگیرنده بود؛
👈تولد یک فضیلت
«بازپسگیری لایحه» ، نشانهای از بازگشت گفتوگو به سیاست، و تولد فهمی تازه از رابطه دولت و جامعه.همبستگی از دل فروتنی میروید، نه از تحمیل. و اعتماد، دقیقاً در همین لحظات ساخته میشود—جایی که دولت ترجیح میدهد بشنود، نه پافشاری کند.
این یادداشت، ستایشنامه دولت نیست. روایت لحظهای است که میتوانست مثل گذشته باشد، اما نبود.لحظهای که تصمیمگیران، از فرمول تکراری «تحمیل-مقاومت-انکار» فاصله گرفتند، و اصلاح را انتخاب کردند.لحظه ای که می تواند تولد یک فضیلت باشد .https://www.tgoop.com/rkardooni99
👍329👎22
Forwarded from پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جغرافیای اقتصادی جنگ ایران و اسرائیل
جنگ اسرائیل علیه ایران و همراهی آمریکا با این جنگ را میتوان در بستر تحولات کلانتر جهان هم توضیح داد. آریابرزن محمدی، در این گفتوگو توضیح میدهد چگونه میتوان این جنگ را در چارچوب تحولات اقتصادی سرمایهداری نومرکانتلیستی، تلاش آمریکا برای مهار #چین، و سیاستهای منطقهای اسرائیل، #ترکیه و سایر کشورهای منطقه خاورمیانه درک کرد.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/oZ5XwlwJrp8
#آریابرزن_محمدی بر بستر توضیح گرایش آمریکا به برقراری #موازنه_فراساحلی و سایر تحولات رخ داده در روابط قدرتهای جهانی، فرصتهای ایران برای مذاکره و در امان ماندن از آسیبهای تحولات در جغرافیای اقتصادی جهان در حال تغییر را توضیح میدهد. وی مسأله جنگ اسرائیل و ایران را به فراسوی پرونده هستهای برده و چشمانداز متفاوتی ارائه میکند.
@dirancast_official
جنگ اسرائیل علیه ایران و همراهی آمریکا با این جنگ را میتوان در بستر تحولات کلانتر جهان هم توضیح داد. آریابرزن محمدی، در این گفتوگو توضیح میدهد چگونه میتوان این جنگ را در چارچوب تحولات اقتصادی سرمایهداری نومرکانتلیستی، تلاش آمریکا برای مهار #چین، و سیاستهای منطقهای اسرائیل، #ترکیه و سایر کشورهای منطقه خاورمیانه درک کرد.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/oZ5XwlwJrp8
#آریابرزن_محمدی بر بستر توضیح گرایش آمریکا به برقراری #موازنه_فراساحلی و سایر تحولات رخ داده در روابط قدرتهای جهانی، فرصتهای ایران برای مذاکره و در امان ماندن از آسیبهای تحولات در جغرافیای اقتصادی جهان در حال تغییر را توضیح میدهد. وی مسأله جنگ اسرائیل و ایران را به فراسوی پرونده هستهای برده و چشمانداز متفاوتی ارائه میکند.
@dirancast_official
👍104👎2
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️مصادره ساختار تصمیمسازی از درون
✍🏼سهند ایرانمهر
این روزها کلمهی «نفوذ» هم آنقدر از سوی مقامات تا رسانهها تکرار شده که در حال تبدیل به اصطلاحی عادی و بدون حساسیت شده است. وقتی میگویند «نفوذی»، ذهن اغلبمان میرود سمت جاسوس، شنود، دوربین مخفی یا شبکههای خبرچین. گاهی کار به جایی میرسد که حتی نقد دلسوزانه هم زیر سایهی این انگ، بیاثر میشود. وضعیت ایران امروز چیزی فراتر از نفوذ سنتیست. ما با چیزی بهمراتب عمیقتر، خطرناکتر و بیصداتر روبروییم: «مهندسی ساختار تصمیمسازی از درون، در جهت منافع بیگانه» و سادهاندیشی است اگر فکر کنید این مهندسی از سوی آن کسانی است که معمولا به توده مردم نشان میدهند.
در ادبیات امنیتی جهان، اصطلاحی قابل تامل وجود دارد:
State Capture by Strategic Penetration
که به معنای « تصرف ساختاری حاکمیت از طریق نفوذ راهبردی» است. این اصطلاح اولینبار از دل تجربیات کشورهای پساشوروی، آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین بیرون آمده و اشاره دارد به وضعیتی که در آن، نهادهای رسمی حکومت (از بانک مرکزی تا رسانه ملی، از کمیسیونهای پارلمان تا شوراهای راهبردی و مراکز تصمیمگیری) عملاً بهوسیلهی نیروهایی اداره میشوند که نفعشان نه با ملت، بلکه با منافع بیرونی گره خورده است.
در این الگو که شوروی در چکسلواکی و آمریکا در لیبی اجرا کرد، دیگر خبری از نظامیگری نیست. بیگانه مستقیم وارد عمل نمیشود. بلکه از درون، از طریق مهرههای داخلی، بدنهی حاکمیت را تصاحب میکند. اینها لزوماً جاسوس نیستند. شاید حتی وطندوست هم باشند. اما تصمیمهایشان، سیاستگذاریشان، مدیریتشان، دقیقاً در همان مسیری عمل میکند که یک قدرت خارجی خواستار آن است: افزایش بیثباتی، تحریک نارضایتی، تقویت بیاعتمادی و نهایتاً، تخریب سرمایهی اجتماعی.
روش اجرای این برنامه بسیار هوشمندانه است. عامل نفوذی نه با نفوذ مخفیانه، بلکه از طریق انتصاب رسمی، یا ساخت شبکهای از نیروهای همسو، به جایگاههایی میرسد که در ظاهر بخشی از ساختار مشروع و رسمی کشورند: کمیسیونهای مشورتی، اتاقهای فکر، بولتن نویسها، پژوهشگاهها، نهادهای بالادستی یا نهادهای رسانهای. در این جایگاهها، او «قانونی» اثرگذار است. بیشتر این افراد خود را در مقام «تئوریسین»، «اقتصاددان»، «متفکر مستقل»، یا «چهره متعهد و معتقد» معرفی میکنند. پیشنهادهای آنان معمولاً در لفافه زبان علم یا اخلاق پیچیده شده، اما برآیند آنها گسست تدریجی انسجام اجتماعی یا فلجسازی حکمرانی است.
تصرف ساختاری لزوماً از طریق «دستور» عمل نمیکند، بلکه از طریق تغییر در چارچوب فکر کردن و تغییر در اولویتها عمل میکند. او در محافل خودی، صغارت مردم و ناتوانی آنان در درک مصلحت خود را تثبیت میکند، گرای کانون خطر را اشتباهی میدهد، تغییر و شجاعت تجدیدنظر را به مفاهیم ضد خود جلوه میدهد، راه حل را چیزی نشان میدهد که خود خطرساز است و چهرهای از خود ارایه میدهد که موجه، خودی و منطبق با ایدئولوژی حاکمیت است. خطرناک و مستحق تعقیب و مجازات دانستن آنها که نسبت و حضوری در قدرت ندارند و آشکارا زبان نقد را برمیگزینند ، نمود بارز «پرچم دروغین» است که در این مهندسی هوشمند به حاکمیت نشان داده میشود.
اگر امروز سیاستهای اقتصادی ما بیثمر، سردرگم یا متناقضاند؛ اگر رسانههای ما از جامعه جا ماندهاند؛ اگر تصمیمهای کلان، نه به کاهش نارضایتی، بلکه به انباشت خشم عمومی منتهی میشوند؛ اگر نهادهای نظارتی، ناکارآمدند یا حتی خودشان بخشی از مسئله شدهاند؛ آیا حق نداریم بپرسیم: چگونه یک جریان خاص درست زمانیکه مردم به نام ایران، دست در دست یکدیگر دادهاند، از «وضعیت آغلی» سخن میگوید؟ چگونه قبل و در میانه جنگ پیامک تذکر حجاب منتشر میشود؟ چگونه گاهی از درون مراکز تصمیمگیری یا اجرایی همان جهتی ترسیم میشود که کشور متخاصم میخواهد؟ چگونه لایحه صیانت از سوی دولت تهیه میشود که صدای مشفقانه کارشناسان و متخصصان را درمیآورد و خود دولت که آن را بر اساس گزارش و توصیه به اصطلاح کارشناسانی تهیه کرده است تلویحی اظهار ندامت میکند و میگوید در پی پس گرفتن آن است!
واقعاً چه کسانی پشت سیاستهایی هستند که به وضوح به زیان کشور و به دنبال مهندسی هدفمند نارضایتی هستند؟ و هرگاه کسی نسبت به آن هشدار میدهد بلافاصله با تعقیب و مجازات روبرو میشود؟ آیا با خطای انسانی مواجهایم یا با پروژهای هوشمندانه برای «خودویرانسازی»؟ اینجاست که حتی رایج کردن اصطلاح نفوذ، خودش یک مهندسی هوشمندانه برای کاستن از هیبت «تسخیر بیصدای از درون» است.
@sahandiranmehr
✍🏼سهند ایرانمهر
این روزها کلمهی «نفوذ» هم آنقدر از سوی مقامات تا رسانهها تکرار شده که در حال تبدیل به اصطلاحی عادی و بدون حساسیت شده است. وقتی میگویند «نفوذی»، ذهن اغلبمان میرود سمت جاسوس، شنود، دوربین مخفی یا شبکههای خبرچین. گاهی کار به جایی میرسد که حتی نقد دلسوزانه هم زیر سایهی این انگ، بیاثر میشود. وضعیت ایران امروز چیزی فراتر از نفوذ سنتیست. ما با چیزی بهمراتب عمیقتر، خطرناکتر و بیصداتر روبروییم: «مهندسی ساختار تصمیمسازی از درون، در جهت منافع بیگانه» و سادهاندیشی است اگر فکر کنید این مهندسی از سوی آن کسانی است که معمولا به توده مردم نشان میدهند.
در ادبیات امنیتی جهان، اصطلاحی قابل تامل وجود دارد:
State Capture by Strategic Penetration
که به معنای « تصرف ساختاری حاکمیت از طریق نفوذ راهبردی» است. این اصطلاح اولینبار از دل تجربیات کشورهای پساشوروی، آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین بیرون آمده و اشاره دارد به وضعیتی که در آن، نهادهای رسمی حکومت (از بانک مرکزی تا رسانه ملی، از کمیسیونهای پارلمان تا شوراهای راهبردی و مراکز تصمیمگیری) عملاً بهوسیلهی نیروهایی اداره میشوند که نفعشان نه با ملت، بلکه با منافع بیرونی گره خورده است.
در این الگو که شوروی در چکسلواکی و آمریکا در لیبی اجرا کرد، دیگر خبری از نظامیگری نیست. بیگانه مستقیم وارد عمل نمیشود. بلکه از درون، از طریق مهرههای داخلی، بدنهی حاکمیت را تصاحب میکند. اینها لزوماً جاسوس نیستند. شاید حتی وطندوست هم باشند. اما تصمیمهایشان، سیاستگذاریشان، مدیریتشان، دقیقاً در همان مسیری عمل میکند که یک قدرت خارجی خواستار آن است: افزایش بیثباتی، تحریک نارضایتی، تقویت بیاعتمادی و نهایتاً، تخریب سرمایهی اجتماعی.
روش اجرای این برنامه بسیار هوشمندانه است. عامل نفوذی نه با نفوذ مخفیانه، بلکه از طریق انتصاب رسمی، یا ساخت شبکهای از نیروهای همسو، به جایگاههایی میرسد که در ظاهر بخشی از ساختار مشروع و رسمی کشورند: کمیسیونهای مشورتی، اتاقهای فکر، بولتن نویسها، پژوهشگاهها، نهادهای بالادستی یا نهادهای رسانهای. در این جایگاهها، او «قانونی» اثرگذار است. بیشتر این افراد خود را در مقام «تئوریسین»، «اقتصاددان»، «متفکر مستقل»، یا «چهره متعهد و معتقد» معرفی میکنند. پیشنهادهای آنان معمولاً در لفافه زبان علم یا اخلاق پیچیده شده، اما برآیند آنها گسست تدریجی انسجام اجتماعی یا فلجسازی حکمرانی است.
تصرف ساختاری لزوماً از طریق «دستور» عمل نمیکند، بلکه از طریق تغییر در چارچوب فکر کردن و تغییر در اولویتها عمل میکند. او در محافل خودی، صغارت مردم و ناتوانی آنان در درک مصلحت خود را تثبیت میکند، گرای کانون خطر را اشتباهی میدهد، تغییر و شجاعت تجدیدنظر را به مفاهیم ضد خود جلوه میدهد، راه حل را چیزی نشان میدهد که خود خطرساز است و چهرهای از خود ارایه میدهد که موجه، خودی و منطبق با ایدئولوژی حاکمیت است. خطرناک و مستحق تعقیب و مجازات دانستن آنها که نسبت و حضوری در قدرت ندارند و آشکارا زبان نقد را برمیگزینند ، نمود بارز «پرچم دروغین» است که در این مهندسی هوشمند به حاکمیت نشان داده میشود.
اگر امروز سیاستهای اقتصادی ما بیثمر، سردرگم یا متناقضاند؛ اگر رسانههای ما از جامعه جا ماندهاند؛ اگر تصمیمهای کلان، نه به کاهش نارضایتی، بلکه به انباشت خشم عمومی منتهی میشوند؛ اگر نهادهای نظارتی، ناکارآمدند یا حتی خودشان بخشی از مسئله شدهاند؛ آیا حق نداریم بپرسیم: چگونه یک جریان خاص درست زمانیکه مردم به نام ایران، دست در دست یکدیگر دادهاند، از «وضعیت آغلی» سخن میگوید؟ چگونه قبل و در میانه جنگ پیامک تذکر حجاب منتشر میشود؟ چگونه گاهی از درون مراکز تصمیمگیری یا اجرایی همان جهتی ترسیم میشود که کشور متخاصم میخواهد؟ چگونه لایحه صیانت از سوی دولت تهیه میشود که صدای مشفقانه کارشناسان و متخصصان را درمیآورد و خود دولت که آن را بر اساس گزارش و توصیه به اصطلاح کارشناسانی تهیه کرده است تلویحی اظهار ندامت میکند و میگوید در پی پس گرفتن آن است!
واقعاً چه کسانی پشت سیاستهایی هستند که به وضوح به زیان کشور و به دنبال مهندسی هدفمند نارضایتی هستند؟ و هرگاه کسی نسبت به آن هشدار میدهد بلافاصله با تعقیب و مجازات روبرو میشود؟ آیا با خطای انسانی مواجهایم یا با پروژهای هوشمندانه برای «خودویرانسازی»؟ اینجاست که حتی رایج کردن اصطلاح نفوذ، خودش یک مهندسی هوشمندانه برای کاستن از هیبت «تسخیر بیصدای از درون» است.
@sahandiranmehr
👍345👎2
هوشمندی حکمرانی؟!
محمد فاضلی
اگر از شما بپرسند میزان هوش یا سطح هوشمندی نظام حکمرانی را چگونه اندازه میگیرید، چه پاسخی خواهید داد؟ پاسخ من به این سؤال خیلی روشن است: هوشمندی هر حکمرانی را باید بر اساس پاسخ آن به فرایندهای کُندرو شناخت و اندازه گرفت. بخش مهمی از هوشمندی یا بیهوشی حکمرانی در همین یک خط پاسخ نهفته است.
فرایندهای کُندرو آن نوع فرایندهایی هستند که بسیار تدریجی، با ایجاد تغییرات ناملموس در کوتاهمدت اما با اثرات بزرگ در درازمدت، عمل میکنند. چند نمونه از فرایندهای کُندرو را مرور کنیم. تغییر اقلیم و گرم شدن کره زمین، فرایندی کُندرو است که در طول چند دهه، به تدریج حدود ۱ تا ۲ درجه سلسیوس بر میانگین دمای برخی کشورها و مناطق افزوده است. افزوده شدن ۲ درجه میانگین دما در طول ۳۰ سال به معنای اضافه شدن سالیانه ۰.۰۷ درجه سلسیوس دما است. این میزان افزایش دما اثرات آنی ندارد، اما به تدریج باعث تغییراتی مهیب میشود.
افزایش دما سبب میشود به تدریج بارشها کاهش یابد، و بارشهای برف نیز به باران تبدیل شود. در ضمن، افزایش دما سبب ذوب شدن یخچالهای طبیعی شده و ذخیره آبی را کاهش میدهد. تغییر بارش از برف به باران، باعث تغییرات بزرگ در رژیم روانآبها و رودخانهها شده، بر ذخیره سدها اثر میگذارد. افزایش تدریجی دما، تبخیر از پشت سدها را بیشتر کرده، بر پوشش گیاهی هم اثر میگذارد. بهرهوری محصولات کشاورزی را کم کرده و نیاز آبی آنها را هم افزایش میدهد. افزایش دما، در صورتی که با پاسخ مناسب در معماری ساختمانها مواجه نشود، نیاز به وسایل سرمایشی را افزایش داده و نیاز به انرژی برق را بیشتر میکند. فهرست تغییرات ناشی از افزایش تدریجی دما را میتوان بسیار بیشتر کرد اما برای بحث ما در همین حد کفایت میکند.
حکمرانی هوشمند که به ابزارهای سنجش تغییرات اندک و تدریجی مجهز است (سطح فناورانه)، به دانش و نیروی انسانی ضروری برای درک این تغییرات دسترسی دارد (سطح نیروی انسانی)، ساختار سازمانی و نظام نهادی آن برای پردازش و تحلیل چنین دادههایی آمادگی دارد (ظرفیت نهادی)، و در سطح سیاسی میز کار تصمیمسازان و تصمیمگیران آن با دستورکارهای قلابی، غیرواقعبینانه و انحرافی پر و شلوغ نشده و مدیران و حکمرانانش وقت و تمرکز کافی برای پرداختن به خروجیهای سطوح فناورانه، انسانی و نهادی را دارند، میتواند تغییرات ناشی از فرایندهای کُندرو را درک کرده و به تدریج در برابر آنها واکنش مناسب نشان دهد. اما وقتی این قابلیتها در دسترس نباشد، تغییرات تدریجی مثل تغییر اقلیم و گرمایش زمین، بنیانهای استواری ظرفیت زیستپذیری سرزمین را تضعیف میکند در حالی که خواجگان همه در بند نقش ایوانند.
من ۱۲ سال پیش از مفهوم «همآیندی بحرانها» در وصف روند حرکت ایران استفاده کردم. منظورم این بود که همه بحرانهایی که در کشورهای دیگر به صورت مجزا و در مقاطع زمانی مختلف بروز کرده یا میکنند، در ایران امروز با هم رخ داده یا خواهند داد و به عبارتی همآیند و همگرا میشوند. نقطه اشتراک همه آن بحرانهایی که به سوی ایران امروز همآیند شدهاند، کُندرو بودن آنهاست. بحران در صندوقهای بازنشستگی، فرونشست زمین، ناترازی انرژی، ناترازی بانکی، بحران آب، بحران در روندهای سیاست خارجی، زوال منابع مالی دولت، تضعیف سرمایه اجتماعی، نابودی آبخوانها و کسری تجمعی مخازن آب زیرزمینی، تشدید آلودگی هوا و گشوده شدن رخنههای بزرگ در حفاظهای امنیتی، هیچ کدام فرایندهایی یکباره نبودهاند. همه اینها به تدریج و تحت فرایندهای کندرو رخ دادهاند.
واقعیت این است که نظام حکمرانی هوشمند نبوده و نیست. نظام حکمرانی در این کشور برای اندازهگیری، پردازش، تحلیل، تصمیمسازی و تصمیمگیری بهموقع و مناسب برای مواجهه با فرایندهای کُندرو سازماندهی نشده است. اگر نظام حکمرانی ملزومات درک چنین فرایندهایی را خلق نکند، موریانههای بیشتری بنیانهای زندگی مسالمتآمیز را ذره ذره از بین میبرند و بحرانهایی شبیه بحران آب، بیشتر و بیشتر دامنگیر زندگی ایرانیان میشوند.
صفحه محمد فاضلی در یوتیوب
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
اگر از شما بپرسند میزان هوش یا سطح هوشمندی نظام حکمرانی را چگونه اندازه میگیرید، چه پاسخی خواهید داد؟ پاسخ من به این سؤال خیلی روشن است: هوشمندی هر حکمرانی را باید بر اساس پاسخ آن به فرایندهای کُندرو شناخت و اندازه گرفت. بخش مهمی از هوشمندی یا بیهوشی حکمرانی در همین یک خط پاسخ نهفته است.
فرایندهای کُندرو آن نوع فرایندهایی هستند که بسیار تدریجی، با ایجاد تغییرات ناملموس در کوتاهمدت اما با اثرات بزرگ در درازمدت، عمل میکنند. چند نمونه از فرایندهای کُندرو را مرور کنیم. تغییر اقلیم و گرم شدن کره زمین، فرایندی کُندرو است که در طول چند دهه، به تدریج حدود ۱ تا ۲ درجه سلسیوس بر میانگین دمای برخی کشورها و مناطق افزوده است. افزوده شدن ۲ درجه میانگین دما در طول ۳۰ سال به معنای اضافه شدن سالیانه ۰.۰۷ درجه سلسیوس دما است. این میزان افزایش دما اثرات آنی ندارد، اما به تدریج باعث تغییراتی مهیب میشود.
افزایش دما سبب میشود به تدریج بارشها کاهش یابد، و بارشهای برف نیز به باران تبدیل شود. در ضمن، افزایش دما سبب ذوب شدن یخچالهای طبیعی شده و ذخیره آبی را کاهش میدهد. تغییر بارش از برف به باران، باعث تغییرات بزرگ در رژیم روانآبها و رودخانهها شده، بر ذخیره سدها اثر میگذارد. افزایش تدریجی دما، تبخیر از پشت سدها را بیشتر کرده، بر پوشش گیاهی هم اثر میگذارد. بهرهوری محصولات کشاورزی را کم کرده و نیاز آبی آنها را هم افزایش میدهد. افزایش دما، در صورتی که با پاسخ مناسب در معماری ساختمانها مواجه نشود، نیاز به وسایل سرمایشی را افزایش داده و نیاز به انرژی برق را بیشتر میکند. فهرست تغییرات ناشی از افزایش تدریجی دما را میتوان بسیار بیشتر کرد اما برای بحث ما در همین حد کفایت میکند.
حکمرانی هوشمند که به ابزارهای سنجش تغییرات اندک و تدریجی مجهز است (سطح فناورانه)، به دانش و نیروی انسانی ضروری برای درک این تغییرات دسترسی دارد (سطح نیروی انسانی)، ساختار سازمانی و نظام نهادی آن برای پردازش و تحلیل چنین دادههایی آمادگی دارد (ظرفیت نهادی)، و در سطح سیاسی میز کار تصمیمسازان و تصمیمگیران آن با دستورکارهای قلابی، غیرواقعبینانه و انحرافی پر و شلوغ نشده و مدیران و حکمرانانش وقت و تمرکز کافی برای پرداختن به خروجیهای سطوح فناورانه، انسانی و نهادی را دارند، میتواند تغییرات ناشی از فرایندهای کُندرو را درک کرده و به تدریج در برابر آنها واکنش مناسب نشان دهد. اما وقتی این قابلیتها در دسترس نباشد، تغییرات تدریجی مثل تغییر اقلیم و گرمایش زمین، بنیانهای استواری ظرفیت زیستپذیری سرزمین را تضعیف میکند در حالی که خواجگان همه در بند نقش ایوانند.
من ۱۲ سال پیش از مفهوم «همآیندی بحرانها» در وصف روند حرکت ایران استفاده کردم. منظورم این بود که همه بحرانهایی که در کشورهای دیگر به صورت مجزا و در مقاطع زمانی مختلف بروز کرده یا میکنند، در ایران امروز با هم رخ داده یا خواهند داد و به عبارتی همآیند و همگرا میشوند. نقطه اشتراک همه آن بحرانهایی که به سوی ایران امروز همآیند شدهاند، کُندرو بودن آنهاست. بحران در صندوقهای بازنشستگی، فرونشست زمین، ناترازی انرژی، ناترازی بانکی، بحران آب، بحران در روندهای سیاست خارجی، زوال منابع مالی دولت، تضعیف سرمایه اجتماعی، نابودی آبخوانها و کسری تجمعی مخازن آب زیرزمینی، تشدید آلودگی هوا و گشوده شدن رخنههای بزرگ در حفاظهای امنیتی، هیچ کدام فرایندهایی یکباره نبودهاند. همه اینها به تدریج و تحت فرایندهای کندرو رخ دادهاند.
واقعیت این است که نظام حکمرانی هوشمند نبوده و نیست. نظام حکمرانی در این کشور برای اندازهگیری، پردازش، تحلیل، تصمیمسازی و تصمیمگیری بهموقع و مناسب برای مواجهه با فرایندهای کُندرو سازماندهی نشده است. اگر نظام حکمرانی ملزومات درک چنین فرایندهایی را خلق نکند، موریانههای بیشتری بنیانهای زندگی مسالمتآمیز را ذره ذره از بین میبرند و بحرانهایی شبیه بحران آب، بیشتر و بیشتر دامنگیر زندگی ایرانیان میشوند.
صفحه محمد فاضلی در یوتیوب
@fazeli_mohammad
YouTube
Mohammad Fazeli | محمد فاضلی
من در این صفحه تحلیلهایم درباره مسائل جامعه ایران را منتشر میکنم. تحلیلها درباره سیاست، دموکراسی، توسعه اقتصادی، صنعتی شدن، محیطزیست، مسأله آب، شرکتهای ایرانی، سرمایه انسانی و هر آنچه در طی سالها دربارهاش پژوهش کرده و نوشتهام. نسخه تصویری پادکستهایم…
👍267👎4
Forwarded from پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
بحران ایران
اقتصاد سیاسی رانت، فساد و بنبست
مردم میپرسند چرا هیچ تغییری در سیاستورزی ایجاد نمیشود؟ چرا برخی آدمهای تکراری سیاست تغییر داده نمیشوند؟ چرا سیاست اقتصادی اصلاح نمیشود؟ چرا سیاست خارجی به صورت ملموس تغییر نمیکند؟ پاسخ در اقتصاد سیاسی شکل گرفته در دو دهه گذشته است.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/t5-YeSrv2T0
این ویدیوی ده دقیقهای یکی از بنیادینترین توضیحات و تبیینهای برای وضعیت ایران امروز است و یکی از راههای برونرفت را هم نشان میدهد. محسن یزدانپناه در ویدیوی اصلی این گفتوگو بنیادهای نظری مفصل این رویکرد را تشریح میکند.
#فساد #رانت #انسداد_سیاسی #نخبگان_میانی
@dirancast_official
اقتصاد سیاسی رانت، فساد و بنبست
مردم میپرسند چرا هیچ تغییری در سیاستورزی ایجاد نمیشود؟ چرا برخی آدمهای تکراری سیاست تغییر داده نمیشوند؟ چرا سیاست اقتصادی اصلاح نمیشود؟ چرا سیاست خارجی به صورت ملموس تغییر نمیکند؟ پاسخ در اقتصاد سیاسی شکل گرفته در دو دهه گذشته است.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/t5-YeSrv2T0
این ویدیوی ده دقیقهای یکی از بنیادینترین توضیحات و تبیینهای برای وضعیت ایران امروز است و یکی از راههای برونرفت را هم نشان میدهد. محسن یزدانپناه در ویدیوی اصلی این گفتوگو بنیادهای نظری مفصل این رویکرد را تشریح میکند.
#فساد #رانت #انسداد_سیاسی #نخبگان_میانی
@dirancast_official
👍108👎1
Forwarded from فردین علیخواه
و دوباره قصه شهرداری تهران و «خانه اندیشمندان علومانسانی»
اصلاً بعید نیست...
▪️فردین علیخواه
🔺«نوابغ دنیای مدرن»، مستندی از شبکه جهانی بیبیسی است که در سال 2016 در انگلیس تولید شد. بتانی هیوز، مجری برنامه، دانشآموخته تاریخ باستان و مدرن از دانشگاه آکسفورد است. مستند به زندگی و افکار مارکس، نیچه و فروید اختصاص دارد و نسخه دوبله شدۀ آن در سایت آپارات نیز قابلِ دسترس است.
🔺هیوز در شرح زندگی این سه متفکر، در کوچههای شهرهای محل سکونت آنان قدم میزند، گاهی در مقابل ساختمانی میایستد، به آن خیره میشود و حیات تاریخی ساختمان و نقشی را که در سیر اندیشۀ اندیشمندان آن دوران داشته شرح میدهد. هدف مستند توصیف و بیان سرگذشت نامآوران و تفکر آنان است ولی راوی به ناچار به خیابانها، ساختمانها، کافهها، و مکانهای گردهمایی و قرار و مدار اندیشمندان توجه میکند که بخشی از فرهنگ مادی(material culture) هر عصر است. در این مستند درمییابیم که نام مکانها همواره با اندیشمندان گره خورده است و چقدر جالب است که طبق آنچه این مستند به ما نشان میدهد هنوز هم برخی از مکانهای دورهمیهای اندیشمندان در قرن نوزدهم در شهرهای اروپایی مرمت و نگهداری میشود.
🔺در علومانسانی کم نیستند مکاتب و حلقههای فکری که با نام خاستگاه شهری خود گرهخوردهاند. مکتب بوداپست، مکتب فرانکفورت، مکتب رم، مکتب شیکاگو، مکتب بیرمنگام، حلقه وین و غیره تنها چند نمونه دراینخصوص است. از نوشتن این سطرها قصد دارم چه نکتهای را بگویم؟ مکانها و شهرها در سیر تحول اندیشه مهماند و میتوانند به ماندگاری شهری و تبدیل شهر به برندی فرهنگی کمک کنند. اندیشهها و اندیشمندان به حیات فرهنگی و فکری شهرها قوام میبخشند و موجب شناسائی شهرها؛ هم در اکنون و هم در آینده میشوند. در واقع مایه افتخار یک شهر است که مکاتب و اندیشههایی با نام آن شهر ثبت و ضبط شود.
🔺دقیقاً به همین دلیل است که بسیاری از شهرهای جهان برای میزبانی کنفرانسها و همایشهای اندیشمندان اشتیاق نشان میدهند. حداقل یکی از دلایل اینچنین اشتیاقی، افزایش منزلت فرهنگی شهر است. چه چیز از این بهتر که شهری خودش را میزبانِ مشتاقِ اندیشمندان و متفکران معرفی کند؟ مدیران شهرهای جهانی نیک میدانند که میزبانی از این افراد میتواند برای شهر میراث ایجاد کند و آیندگان از آن شهر به نیکی و افتخار یاد کنند.
🔺در همین ارتباط، در سالهای اخیر علاوه بر شهرها، شرکتهای بزرگ و معروف جهان نیز همواره برای میزبانی حلقههای متفکران مشتاق بودهاند. دلیل آنکه سیلیکونولی یکی از مکانهای مهم برای پذیرایی از متفکرانی است که نگاهی نقادانه به فناوریهای ارتباطی دارند همین است. برای مثال گوگل اشتیاق نشان میدهد تا میزبان چهرهها و اندیشهورزان جهانی نظیر یوال نوح حراری باشد؛ چرا که قصد دارد با جذب اندیشمندان این پیام را به جهان بدهد که فقط و فقط در پی رشد افسارگسیختۀ فناوری نیست؛ بلکه جنبه فرهنگی و فکریِ فناوری نیز برایش مهم و ارزشمند است.
🔺ولی میدانید نقطه تلخ ماجرا کجاست؟ ما پژوهشگران در این کشور مجبوریم برای آنچه در جهان امری افتخارآمیز و البته بدیهی محسوب میشود مدام استدلال بیاوریم و مدیران را برای انجام آن متقاعد کنیم. به یاد دارم که سالها قبل وقتی گزارشهای مربوط به وجهه سازمانها نزد مردم را میخواندم معمولاً شهرداریها وضعیت مناسبی نداشتند. دارم تعارف می کنم انگار. شهرداری ها افتضاح بودند. به همین دلیل اعتقاد دارم که وجود «خانه اندیشمندان علومانسانی» در شهر، گردهمایی اندیشمندان و پژوهشگران در آن، و به ویژه بازتاب رسانهای گفتگوهای کارشناسی و تخصصی برای جامعه از جمله ویژگیهای مثبتی است که صددرصد به نفع نهادی همچون شهرداری تهران است. در واقع، این لطف اندیشمندان کشور به شهرداری تهران است و نه بر عکس! و عجیب آنکه شهرداری از این منبع رایگان سرمایه اجتماعی غافل است.
🔺اگر به سطرهای آغازین این نوشتار بازگردم تأکید میکنم که ساختمانها نیز جزوی از حیات فکری شهرهایند، ساختمانها و خانههای نمادین اندیشمندان جزو فرهنگ مادی جوامعاند و میخواهم بگویم که اصلاً بعید نیست که فرداروزی «بتانی هیوزهایی» به خیابان نجاتالهی شهر تهران بروند، در مقابل ساختمان خانه اندیشمندان علومانسانی بایستند و از نقش آن در حیات فرهنگی شهر و خط سیر علومانسانی ایران بگوید. ولی پرسش مهم تر آن است که در آن روزگار درباره شهردار وقت چه خواهند گفت؟
✅@fardinalikhah
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1037204
اصلاً بعید نیست...
▪️فردین علیخواه
🔺«نوابغ دنیای مدرن»، مستندی از شبکه جهانی بیبیسی است که در سال 2016 در انگلیس تولید شد. بتانی هیوز، مجری برنامه، دانشآموخته تاریخ باستان و مدرن از دانشگاه آکسفورد است. مستند به زندگی و افکار مارکس، نیچه و فروید اختصاص دارد و نسخه دوبله شدۀ آن در سایت آپارات نیز قابلِ دسترس است.
🔺هیوز در شرح زندگی این سه متفکر، در کوچههای شهرهای محل سکونت آنان قدم میزند، گاهی در مقابل ساختمانی میایستد، به آن خیره میشود و حیات تاریخی ساختمان و نقشی را که در سیر اندیشۀ اندیشمندان آن دوران داشته شرح میدهد. هدف مستند توصیف و بیان سرگذشت نامآوران و تفکر آنان است ولی راوی به ناچار به خیابانها، ساختمانها، کافهها، و مکانهای گردهمایی و قرار و مدار اندیشمندان توجه میکند که بخشی از فرهنگ مادی(material culture) هر عصر است. در این مستند درمییابیم که نام مکانها همواره با اندیشمندان گره خورده است و چقدر جالب است که طبق آنچه این مستند به ما نشان میدهد هنوز هم برخی از مکانهای دورهمیهای اندیشمندان در قرن نوزدهم در شهرهای اروپایی مرمت و نگهداری میشود.
🔺در علومانسانی کم نیستند مکاتب و حلقههای فکری که با نام خاستگاه شهری خود گرهخوردهاند. مکتب بوداپست، مکتب فرانکفورت، مکتب رم، مکتب شیکاگو، مکتب بیرمنگام، حلقه وین و غیره تنها چند نمونه دراینخصوص است. از نوشتن این سطرها قصد دارم چه نکتهای را بگویم؟ مکانها و شهرها در سیر تحول اندیشه مهماند و میتوانند به ماندگاری شهری و تبدیل شهر به برندی فرهنگی کمک کنند. اندیشهها و اندیشمندان به حیات فرهنگی و فکری شهرها قوام میبخشند و موجب شناسائی شهرها؛ هم در اکنون و هم در آینده میشوند. در واقع مایه افتخار یک شهر است که مکاتب و اندیشههایی با نام آن شهر ثبت و ضبط شود.
🔺دقیقاً به همین دلیل است که بسیاری از شهرهای جهان برای میزبانی کنفرانسها و همایشهای اندیشمندان اشتیاق نشان میدهند. حداقل یکی از دلایل اینچنین اشتیاقی، افزایش منزلت فرهنگی شهر است. چه چیز از این بهتر که شهری خودش را میزبانِ مشتاقِ اندیشمندان و متفکران معرفی کند؟ مدیران شهرهای جهانی نیک میدانند که میزبانی از این افراد میتواند برای شهر میراث ایجاد کند و آیندگان از آن شهر به نیکی و افتخار یاد کنند.
🔺در همین ارتباط، در سالهای اخیر علاوه بر شهرها، شرکتهای بزرگ و معروف جهان نیز همواره برای میزبانی حلقههای متفکران مشتاق بودهاند. دلیل آنکه سیلیکونولی یکی از مکانهای مهم برای پذیرایی از متفکرانی است که نگاهی نقادانه به فناوریهای ارتباطی دارند همین است. برای مثال گوگل اشتیاق نشان میدهد تا میزبان چهرهها و اندیشهورزان جهانی نظیر یوال نوح حراری باشد؛ چرا که قصد دارد با جذب اندیشمندان این پیام را به جهان بدهد که فقط و فقط در پی رشد افسارگسیختۀ فناوری نیست؛ بلکه جنبه فرهنگی و فکریِ فناوری نیز برایش مهم و ارزشمند است.
🔺ولی میدانید نقطه تلخ ماجرا کجاست؟ ما پژوهشگران در این کشور مجبوریم برای آنچه در جهان امری افتخارآمیز و البته بدیهی محسوب میشود مدام استدلال بیاوریم و مدیران را برای انجام آن متقاعد کنیم. به یاد دارم که سالها قبل وقتی گزارشهای مربوط به وجهه سازمانها نزد مردم را میخواندم معمولاً شهرداریها وضعیت مناسبی نداشتند. دارم تعارف می کنم انگار. شهرداری ها افتضاح بودند. به همین دلیل اعتقاد دارم که وجود «خانه اندیشمندان علومانسانی» در شهر، گردهمایی اندیشمندان و پژوهشگران در آن، و به ویژه بازتاب رسانهای گفتگوهای کارشناسی و تخصصی برای جامعه از جمله ویژگیهای مثبتی است که صددرصد به نفع نهادی همچون شهرداری تهران است. در واقع، این لطف اندیشمندان کشور به شهرداری تهران است و نه بر عکس! و عجیب آنکه شهرداری از این منبع رایگان سرمایه اجتماعی غافل است.
🔺اگر به سطرهای آغازین این نوشتار بازگردم تأکید میکنم که ساختمانها نیز جزوی از حیات فکری شهرهایند، ساختمانها و خانههای نمادین اندیشمندان جزو فرهنگ مادی جوامعاند و میخواهم بگویم که اصلاً بعید نیست که فرداروزی «بتانی هیوزهایی» به خیابان نجاتالهی شهر تهران بروند، در مقابل ساختمان خانه اندیشمندان علومانسانی بایستند و از نقش آن در حیات فرهنگی شهر و خط سیر علومانسانی ایران بگوید. ولی پرسش مهم تر آن است که در آن روزگار درباره شهردار وقت چه خواهند گفت؟
✅@fardinalikhah
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1037204
شرق
توقف فعالیت خانه اندیشمندان علوم انسانی
در حالی که خانه اندیشمندان علوم انسانی طی سالهای اخیر به یکی از مهمترین پایگاههای گفتوگو، نشست و هماندیشی نخبگان حوزه علوم انسانی تبدیل شده، شهرداری تهران با اقدامی ناگهانی، قفل اتاقهای این مجموعه را تعویض و نیروهای خود را در آن مستقر کرد.
👍168👎2